منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوبکر احمد برقانی خوارزمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ابوبکر احمد بَرْقانی خوارزمی» معروف به «حافظ کبیر» (۴۲۵-۳۳۶ ق)، فقیه شافعی و محدث رجالی مسلمان در قرن ۵ قمری است. شاگردش خطیب بغدادى، او را ثقه، پرهیزکار و داناى فقه و حدیث توصیف کرده است. ابوبکر برقانی در حدیث، فقه، تاریخ و رجال متبحر بود و آثار متعددی تألیف نمود، که مهمترین آنها، کتابی با عنوان «المسند» شامل تخریج مؤلف بر «صحیحین» است.

نام کامل ابوبکر احمد بَرْقانی خوارزمی
زادروز ۳۳۶ قمری
زادگاه برقان، خوارزم
وفات ۴۲۵ قمری
مدفن بغداد

Line.png

اساتید

احمد بن حمدان نیشابوری، ابوالحسن دارقطنی، ابوبکر اسماعیلی، بشر بن احمد حیری، ابواحمد حاکم، ابوالفضل ابن خمیرویه،...

شاگردان

خطیب بغدادى، حمزۀ سهمی، ابوبکر بیهقی، ابواسحاق شیرازی، ثابت بن بندار بقال، ابوعبدالله صوری، عیسی بن احمد همدانی،...

آثار

المسند، سؤالات ابی‌بکر البرقانی و جوابات الدارقطنی، التبیان فی اخبار بغداد، اللقط،...

تحصیل و استادان

«ابوبکر احمد بن محمد بن غالب خوارزمی بَرْقانی»، متولد سال ۳۳۶ قمری در برقانِ خوارزم است. برقانی به گفته ذهبی، از حدود سال ۳۵۰ق. در دیار خود به دانش اندوزی روی آورد. او در خوارزم نزد مشایخ زمان خود ابوالعباس احمد بن حمدان نیشابوری، محمد بن علی حَسّانی و احمد بن ابراهیم بن حَباب به فراگیری حدیث پرداخت.[۱]

پس از آن برقانی سفری طولانی به شهرهایی چون مرو، هرات، نیشابور، اسفراین، جرجان، بغداد و دمشق و مصر را آغاز کرد و نزد بزرگان زمان خود همچون ابوالحسن دارقطنی، محمد بن جعفر بُندار، ابوعلی ابن صَوّاف و ابوبکر بن مالک قطیعی در بغداد، ابوبکر اسماعیلی در جرجان، بشر بن احمد حیری و ابواحمد حاکم در نیشابور، ابوالفضل ابن خمیرویه و ابومنصور ازهری در هرات، عبدالله بن عمر ابن علیک در مرو و از ابوبکر بن ابى‌الحدید در دمشق حدیث شنید.[۲]

برقانی چنانکه خود نیز در شعری بیان کرده، گرایش شدیدی به آموختن حدیث داشته، و گردآوری آن را تا زمان مرگ خود در بغداد (۴۲۵ ق) دنبال می‌کرده است.[۳] وی در مجلس درس ابوبکر اسماعیلی، جزو کوشاترین شاگردان به‌شمار می‌رفته است و سهمی می‌گوید که برقانی در محضر استاد، با سرعت سخنان وی را می‌نوشته و یادداشت بر می‌داشته است؛ در حالی که گویا دیگران، از روی نسخۀ برقانی استنساخ می‌کرده‌اند.

برقانی در حدیث و فقه شافعی مهارتی تمام یافت و نویسندگان طبقات شافعیه همچون سبکی و ابواسحاق شیرازی نام او را در شمار فقیهان یاد کرده‌اند.

تدریس و شاگردان

سرانجام، برقانی در بغداد ساکن شد و افزون بر فراگیری علوم، به تدریس نیز پرداخت. از مهم‌ترین شاگردان و راویان او در این دیار، باید به خطیب بغدادی اشاره کرد که ستایش و تمجید بسیار این شاگرد، از استاد خود، نشان‌دهندۀ بهره‌وری فراوان از اوست.

از شمار شاگردان و راویان پرشمار او، افزون‌بر خطیب، می‌توان از بزرگانی چون حمزۀ سهمی مؤلف تاریخ جرجان، ابوبکر بیهقی، ابواسحاق شیرازی، ابوالمعالی ثابت بن بندار بقال، ابوالفضل محمد بن عبدالسلام، ابوعبدالله صوری، ابوالفضل عیسی بن احمد همدانی، ابوطاهر احمد کرجى و ابویعلى محمد بن احمد عبدی بصری یاد کرد.[۴]

در این میان، روایت برقانی از شاگردش، خطیب بغدادی، خود موضوعی درخور توجه است و این مطلب در برخی بررسیهای علم حدیث در موضوع روایت «اکابر از اصاغر» نمونه‌ای مناسب به شمار می‌رود. بر همین پایه ذهبی، این مطلب را دارای ارزش یافته، مرویاتش از خطیب را در زمان خود وی، نشان از همت و مرتبۀ عالی وی دانسته‌ است.[۵]

جایگاه علمی

ستایشهایی که از برقانی دربارۀ تواناییهایش در حدیث، فقه، ادبیات عرب و دیگر علوم شده، به‌ویژه در زمینه‌های گوناگون علوم حدیث قابل بررسی است. خطیب بغدادی در «الکفایة»، به عنوان اثری در علم حدیث و ابن صلاح در «مقدمۀ» خود، از آراء، روایات و حکایات برقانی بهره‌ها برده‌اند. او در مقام فردی آگاه در این زمینه، مرجع بوده، و به پرسشهای دانش پژوهان پاسخ می‌گفته است؛ برای نمونه خطیب بغدادی به پرسشی که دربارۀ تفاوت میان اجازه به معنی عام آن و اجازه به صورت مکاتبه، از وی شده بود، اشاره کرده است. توضیحات برقانی دربارۀ تفاوت اصطلاحاتی در نحوۀ تحمل حدیث همچون «اخبرنا»، «حدثنا» و «سمعت»، و نیز کیفیت روایت از شیخ، بدون «عرض»، نمونه‌هایی از نظریات وی در این امور است.[۶]

با بررسی برخی آراء برقانی در علم حدیث باید گفت که وی در جایگاه شاگرد ابوبکر اسماعیلی، در بیشتر موارد بدون آنکه از تلاش برای آموزش چگونگی روایت صحیح عدول کند، از روشهای آسان‌گیرانۀ استاد استفاده می‌کرده، و آن را مذهب و شیوۀ خود قرار می‌داده است. از این دست است شیوۀ او در مبحث عدم عرضۀ مکتوب راوی بر «اصل» استاد که در این مقام، وی روایت را مجاز ــ دانسته است، مشروط بر آنکه به هنگام روایت، راوی به این عدم عرضه اشاره کند.

برقانی انبوهی از روایات و احادیث را از بزرگان، به ویژه اصحاب حدیث از جمله سفیان ثوری، شعبة بن حجاج، عبدالله بن عمرو و عبدالملک بن عمیر، بیان بن بشر و مطر وراق و بسیاری دیگر از مشایخ گردآوری کرده است.[۷] او در فقه نیز بسیار توانا بود و او را فقیه محدث دانسته‌اند و ابوبکر اسماعیلی او را در فقه اصحاب حدیث ستوده است.

آثار و تألیفات

از مهم‌ترین وجوه اشتهار برقانی، تصنیف و تخریج او از صحیحین است. جایگاهی که صحیح بخاری و صحیح مسلم خیلی زود بدان رسیدند، دیگر محدثان را به تألیف آثاری از این دست واداشت. انبوهی از مستخرجات از «صحیحین»، همچون روایت برقانی از المستخرج على صحیح البخاری اثر استادش ابوبکر اسماعیلی، از آن زمان در دست است. در این میان، یکی از مهم‌ترین آثار در این زمینه تخریج ابوبکر برقانی بر صحیحین با عنوان «المسند» است که به ویژه در شرق سرزمینهای اسلامی دارای جایگاه ارزشمندی است. این اثر را ابن اثیر در «جامع‌الاصول» خود، به‌عنوان یکی از اساسی‌ترین آثار دربارۀ صحیحین یاد کرده است.

برقانی در علم رجال نیز دست داشته، و ضمن مجموعه‌ای با عنوان «سؤالات ابی‌بکر البرقانی و جوابات الدارقطنی»، پرسشهایی را دربارۀ محدثان مختلف مطرح کرده، و پاسخ آن را آورده است.

افزون بر اینها کتابی در تاریخ با نام «التبیان فی اخبار بغداد» به او نسبت داده شده، و ابن صلاح نیز از کتابی با عنوان «اللقط» از وی در «مقدمة» بهره برده است. او احادیث سفیان ثورى و شعبه و ایوب و دیگران را نیز جمع‌آورى کرده است. در انتها، روایات فراوان خطیب بغدادی در «الکفایة» از او، و نیز روایات کتاب «المعجم» ابوبکر اسماعیلی، و «العلل» ابویحیى زکریا ساجی توسط او، شایستۀ یادکردن است.

پانویس

  1. خطیب بغدادی، تاریخ، ۴/۳۷۳.
  2. خطیب، همان، ۴/۳۷۳-۳۷۴، ذهبی، سیر اعلام النبلاء،۱۷/۴۶۴-۴۶۵.
  3. خطیب، همان، ۴/۳۷۵-۳۷۶.
  4. خطیب، همان؛ ذهبی، ۱۷/۴۶۵.
  5. ذهبی، ۱۷/۴۶۷.
  6. ابن صلاح، مقدمه، ۳۱۷-۳۱۸.
  7. خطیب، تاریخ، ۴/۳۷۴.

منابع