رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

توحيد افعالی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (7پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۲: سطر ۲:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
  
توحید در لغت مصدر باب تفعیل بوده و به معنای "یگانه کردن و یکی کردن" است، اما در اصطلاح فلاسفه به معنای "یگانگی خداوند" است. در اصطلاح فلاسفه، [[توحید]] در معنای ثلاثی مجرد آن به معنای وحدت و یکتایی و یکی دانستن استعمال شده است.
+
«توحید افعالی» به این معناست که خالقیت حقیقی و استقلالی، منحصر به [[الله|خدای تعالی]] است و همه موجودات در همه شئون خودشان و در همه احوال و زمان‌ها نیازمند او هستند و به طور کلی، هر موجودى هر اثرى دارد از ناحیه خداوند است. ذکر شریف «لاحَولَ ولاقوّة الاّ بالله» دلالت بر توحید افعالی دارد.
  
توحید افعالی که گاهی از آن به توحید در آفرینش یا توحید در خالقیت خداوند نیز تعبیر می‌شود در اصطلاح فلاسفه به معنای این است که همه نظام‌ها و سنت‌ها و علل و معلومات و اسباب و مسببات، فعل خدا و کار او و ناشی از اراده خداست. موجودات عالم همچنان که در ذات خود، استقلال وجودی از خدا ندارند در مقام تأثیر و علیت نیز استقلال ندارند و در نتیجه خداوند همانطور که در ذات خودش شریک ندارد، در فاعلیت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و تأثیر و فاعلیت خود را از او دارد.<ref>مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، صدرا، ج2، ص103.</ref>
+
== مفهوم توحید افعالی ==
 +
«[[توحید]]» در لغت به معنای "یگانه دانستن و یکی کردن" است، اما در اصطلاح فلاسفه به معنای "یگانگی خداوند" است.  
  
توحید افعالی خداوند دقیقاً مصداق تسبیح مبارک "لاحَولَ و لاقُوّه إلاَّ بِالله" است<ref>همان.</ref> که در فلسفه تحت عنوان قاعده "لامُؤَثَّرَ فِی الوجودِ الاّ الله" بیان می‌شود.<ref>ملاصدرا؛ اسفار، چ بیروت، ج2، ص219–216 و علامه طباطبایی، نهایة الحکمة، چاپ مؤسسه امام خمینی، ج3، ص677.</ref>
+
«توحید افعالی» که گاهی از آن به توحید در آفرینش یا خالقیت خداوند نیز تعبیر می‌شود، در اصطلاح فلاسفه به معنای این است که همه نظام‌ها و سنت‌ها و علل و معلومات و اسباب و مسببات، فعل خدا و ناشی از [[اراده الهی|اراده]] او است. موجودات عالم همچنان که در ذات خود استقلال وجودی از خدا ندارند، در مقام تأثیر و علیت نیز استقلال ندارند و در نتیجه خداوند همانطور که در ذات خودش شریک ندارد، در فاعلیت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و تأثیر و فاعلیت خود را از خدا دارد.<ref>مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، صدرا، ج۲، ص۱۰۳.</ref>
 +
 
 +
توحید افعالى در یک تفسیر ساده و روشن، مفهومش این است که سراسر جهان فعل خدا است؛ و تمام کارها، حرکت ها، تأثیر و تأثّرها به ذات پاک او منتهى مى شود؛ حتى اگر شمشیر مى بُرد، و آتش مى سوزاند، و آب، گیاهان را مى رویاند، همه به اراده و فرمان او است. ولى این معنا هرگز نفى عالم اسباب و حاکمیت قانون علّیت را نمى کند و این تأثیرات و خواست الهی از طریق اسباب و علل جاری می شود.
 +
 
 +
به عبارت دیگر، منظور از توحید در افعال این است که خداوند در هیچ یک از افعال خود، محتاج یار و یاوری نیست و همان گونه که خداوند در ذات خود شریکی ندارد، در فاعلیت نیز هیچ گونه شریکی ندارد. منظور از این که فاعلی در کنار فاعلیت خداوند نیست، فاعل عرضی است نه طولی. یعنی فاعلهای طبیعی و انسانی در جهان، در عرض فاعلیت خداوند نیستند یعنی خود آنها مستقل در تأثیر نیستند و گرنه خداوند محتاج آنها خواهد بود. پس این فاعلها در طول فاعلیت خداوند هستند و خداوند هر کاری را که بخواهد انجام بدهد با آفرینش فاعل و اسبابش آن کار را انجام می دهد.
 +
 
 +
توحید افعالی خداوند دقیقاً مصداق ذکر مبارک "لاحَولَ و لاقُوّة إلاَّ بِالله" است<ref>همان.</ref> که در [[فلسفه]] تحت عنوان قاعده "لامُؤَثّرَ فِی الوجودِ الاّ الله" بیان می‌شود.<ref>ملاصدرا؛ اسفار، چ بیروت، ج۲، ص۲۱۹–۲۱۶ و علامه طباطبایی، نهایة الحکمة، چاپ مؤسسه امام خمینی، ج۳، ص۶۷۷.</ref>
  
 
==ادله توحید افعالی==
 
==ادله توحید افعالی==
سطر ۱۲: سطر ۱۹:
 
فلاسفه برای اثبات توحید افعالی به ادله متعددی تمسّک جسته‌اند که دو مورد از آن ادله را بیان می‌کنیم:
 
فلاسفه برای اثبات توحید افعالی به ادله متعددی تمسّک جسته‌اند که دو مورد از آن ادله را بیان می‌کنیم:
  
الف) دلیل فلاسفه قبل از ملاصدرا:<ref>ابن سینا؛ اشارات، نشرالبلاغه، ج3، ص129 و 47، شیخ اشراق، المشارع والمطارحات (مجموعه مصنفات، ج1، ص395–392، (در برخی براهین فقط توحید ذاتی مطرح شده، به گونه‌ای که دیگر مراتب توحید را نیز اثبات می‌کند.)</ref>  
+
الف) دلیل فلاسفه قبل از [[ملاصدرا]]:<ref>ابن سینا؛ اشارات، نشرالبلاغه، ج۳، ص۱۲۹ و ۴۷، شیخ اشراق، المشارع والمطارحات (مجموعه مصنفات، ج۱، ص۳۹۵–۳۹۲، (در برخی براهین فقط توحید ذاتی مطرح شده، به گونه‌ای که دیگر مراتب توحید را نیز اثبات می‌کند.)</ref>  
  
عمدتاً استدلال آنها این است که آفرینش، منحصر به آفرینش مستقیم و بی‌واسطه نیست و خدایی که نخستین مخلوق را مستقیماً می‌آفریند، افعال و مخلوقات او را هم با وساطت می‌آفریند و اگر صدها واسطه هم در کار باشد باز هم، همگی آنها مخلوق با واسطه خدا هستند و به عبارت فلسفی: "علتِ علت هم علت است و معلولِ معلول هم معلول است".
+
عمدتاً استدلال آنها این است که آفرینش، منحصر به آفرینش مستقیم و بی‌واسطه نیست و خدایی که نخستین مخلوق را مستقیماً می‌آفریند، افعال و مخلوقات او را هم با وساطت می‌آفریند و اگر صدها واسطه هم در کار باشد، باز همه آنها مخلوق با واسطه خدا هستند و به عبارت فلسفی: "علتِ علت هم علت است و معلولِ معلول هم معلول است". با اضافه کردن این مقدمه بر براهین اثبات وجود خدا، معلولیتِ همه جهان نسبت به او نیز ثابت می‌شود.<ref>مصباح یزدی؛ آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ج۲، ص۳۵۸ (درس ۶۴).</ref>
  
با اضافه کردن این مقدمه بر براهین اثبات وجود خدا، معلولیتِ همه جهان نسبت به او نیز ثابت می‌شود.<ref>مصباح یزدی؛ آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ج2، ص358 (درس 64).</ref>
+
اگر بخواهیم استدلال فوق را به روش منطقی بیان کنیم، چنین می‌گوئیم:
  
اگر بخواهیم استدلال فوق را به روش منطقی بیان کنیم، چنین می‌گوئیم:
+
#علیت و معلولیت در عالم موجودات ساری و جاری است.
 +
#سلسله علل به [[واجب الوجود]] ختم می‌شوند (به دلیل ادلّه‌ی بطلان تسلسل در علل).
 +
#واجب الوجود واحد وحده‌ای است که فرض تکثّر در آن راه ندارد.
 +
#ماسوای واجب الوجود، ممکن الوجودند.
 +
#معلول به علت محتاج است.<ref>نهایة الحکمه، ج۳، ص۶۷۸-۶۷۷، تعلیقه‌ی ۳.</ref>
 +
#معلولِ معلول، خودش معلول است و علت علّت هم خودش علّت است.
 +
#همه معلول‌ها باواسطه یا بی‌واسطه باید به علت غیرمعلول ختم شوند.
 +
#آن علت غیرمعلول، همان واجب الوجود است (چنان که در ادلّه ی بطلان تسلسل اثبات شده است).
 +
#پس ماسوای واجب هم در وجودشان و هم در تأثیرشان محتاج واجب الوجودند، بلکه تأثیر آنها همان تأثیر واجب الوجود است.<ref>همان.</ref>
  
# علیت و معلولیت در عالم موجودات ساری و جاری است.
+
ب) دلیل مبتنی بر اصول [[ملاصدرا]] و [[حکمت متعالیه]]:
# سلسله علل به واجب الوجود ختم می‌شوند. (به دلیل ادلّه ی بطلان تسلسل در علل)
 
# واجب الوجود واحد وحده‌ای است که فرض تکثّر در آن راه ندارد.
 
# ماسوای واجب الوجود، ممکن الوجودند.
 
# معلول به علت محتاج است.<ref>نهایة الحکمه، ج3، ص678-677، تعلیقه‌ی 3.</ref>
 
# معلولِ معلول، خود معلول است و علت علّت هم خودش علّت است.
 
# همه معلول‌ها باواسطه یا بی‌واسطه باید به علت غیرمعلول ختم شوند.
 
# آن علت غیرمعلول، همان واجب الوجود است. (چنان که در ادلّه ی بطلان تسلسل اثبات شده است.)
 
# پس ماسوای واجب هم در وجودشان و هم در تأثیرشان محتاج واجب الوجودند بلکه تأثیر آنها همان تأثیر واجب الوجود است.<ref>همان.</ref>
 
  
ب) دلیل مبتنی بر اصول [[ملاصدرا]] و حکمت متعالیه: هر چند هر علتی نسبت به معلول خودش از نوعی استقلال برخوردار است، امّا همگی علت‌ها و معلول‌ها نسبت به خدای سبحان، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند و هیچ استقلالی از خود ندارند ولذا خالقیت حقیقی و استقلالی، منحصر به خداست و همه موجودات در همه شئون خودشان و در همه احوال و زمان‌ها، نیازمند او هستند به گونه‌ای که محال است موجودی در یکی از شئون هستی خودش بی‌نیاز از خدا باشد و بتواند مستقیماً کاری کند.<ref>همان و اسفار، ج2، ص219–216.</ref>
+
هر چند هر علتی نسبت به معلول خودش از نوعی استقلال برخوردار است، امّا همگی علت‌ها و معلول‌ها نسبت به خدای سبحان، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند و هیچ استقلالی از خود ندارند ولذا خالقیت حقیقی و استقلالی، منحصر به خداست و همه موجودات در همه شئون خودشان و در همه احوال و زمان‌ها نیازمند او هستند، به گونه‌ای که محال است موجودی در یکی از شئون هستی خودش بی‌نیاز از خدا باشد و بتواند مستقیماً کاری کند.<ref>همان و اسفار، ج۲، ص۲۱۹–۲۱۶.</ref>
  
 
اگر بخواهیم یکی از ادلّه‌ی فوق را به روش منطقی بیان کنیم، چنین می‌گوئیم:
 
اگر بخواهیم یکی از ادلّه‌ی فوق را به روش منطقی بیان کنیم، چنین می‌گوئیم:
  
# علیت و معلولیت در عالم موجودات ساری و جاری است.
+
#علیت و معلولیت در عالم موجودات ساری و جاری است.
# سلسله علل به واجب الوجود ختم می‌شوند. (به دلیل ادلّه‌ی بطلان تسلسل در علل)
+
#سلسله علل به واجب الوجود ختم می‌شوند (به دلیل ادلّه‌ی بطلان تسلسل در علل).
# واجب الوجود واحد وحده حقیقیه‌ای است که فرض تکثّر در آن راه ندارد.
+
#واجب الوجود واحد وحده حقیقیه‌ای است که فرض تکثّر در آن راه ندارد.
# ماسوای واجب الوجود، ممکن الوجود هستند.
+
#ماسوای واجب الوجود، ممکن الوجود هستند.
# ماسوای واجب، وجودشان را از واجب می‌گیرند.
+
#ماسوای واجب، وجودشان را از واجب می‌گیرند.
# آنچه از ناحیه ی علت افاضه می‌شود، وجود است.
+
#آنچه از ناحیه علت افاضه می‌شود، وجود است.
# وجود معلول، در مقایسه با وجود علت، وجود رابط است.<ref>فیاضی، غلامرضا؛ نهایة الحکمه، ج3، ص678-677، تعلیقه 3.</ref>
+
#وجود معلول، در مقایسه با وجود علت، وجود رابط است.<ref>فیاضی، غلامرضا؛ نهایة الحکمه، ج۳، ص۶۷۸-۶۷۷، تعلیقه ۳.</ref>
# وجود رابط، هیچ گونه استقلالی از خود ندارد بلکه عین ربط و وابستگی به علت مستقل خود است.
+
#وجود رابط، هیچ گونه استقلالی از خود ندارد بلکه عین ربط و وابستگی به علت مستقل خود است.
# همه علّت ها و معلول‌ها، در مقایسه با خدای سبحان، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند.
+
#همه علّت ها و معلول‌ها، در مقایسه با خدای سبحان، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند.
# پس خالقیت حقیقی منحصر در خداست و سایر موجودات، در همه‌ی شئون خود و در همه احوال و زمان، نیازمند او هستند به گونه‌ای که محال است موجودی در یکی از شئون خود بی‌نیاز از خدا باشد و بتواند مستقلاً و مستقیماً کاری بکند.<ref>آموزش فلسفه، ج2، ص358 (درس 64).</ref>
+
#پس خالقیت حقیقی منحصر در خداست و سایر موجودات، در همه‌ی شئون خود و در همه احوال و زمان، نیازمند او هستند به گونه‌ای که محال است موجودی در یکی از شئون خود بی‌نیاز از خدا باشد و بتواند مستقلاً و مستقیماً کاری بکند.<ref>آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۵۸ (درس ۶۴).</ref>
 
 
علاوه بر ادلّه فلسفی فوق، آیاتی از قرآن و ادعیه و روایات مأثور از معصومین علیهم السلام هم توحید افعالی خداوند را تأیید می‌کنند از جمله:
 
  
* {{متن قرآن|«...أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً...»}}؛ همانا همه قدرتها از آن خداست. ([[سوره بقره]]/165)
+
ج) علاوه بر ادلّه فلسفی فوق، آیاتی از [[قرآن]] و [[دعا|ادعیه]] و [[حدیث|روایات]] مأثور از [[اهل البیت|معصومین]] علیهم السلام هم توحید افعالی خداوند را تأیید می‌کنند از جمله:
  
آیه شریفه، همه قدرتها را منحصر در خدا می‌داند و به این وسیله بر توحید افعالی به طور صریح دلالت دارد.
+
*{{متن قرآن|«...أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً...»}} ([[سوره بقره]]/۱۶۵)؛ این آیه شریفه، همه قدرتها را منحصر در خدا می‌داند و به این وسیله بر توحید افعالی به طور صریح دلالت دارد.
  
* «ماشاءالله و لاقوّه الاّ به، ولا حول و لاقوه الاّ بالله العلیّ العظیم»؛ این دعا به طور مستقیم همه قوّه‌ها و حول‌ها را مختص خدا می‌داند و مستقیماً دلالت بر توحید افعالی می‌کند.
+
*«ماشاءالله و لاقوّة الاّ بالله العلیّ العظیم»؛ این ذکر به طور مستقیم همه قوّه‌ها و حول‌ها را مختص خدا می‌داند و مستقیماً دلالت بر توحید افعالی می‌کند.
  
==نکته==
+
==توحید افعالی و اختیار انسان==
  
توحید افعالی با اختیار انسان در افعالش، منافات ندارد. زیرا خداوند اراده کرده است که انسان با اختیار خود، افعالش را انجام دهد. پس هم افعال انسان و هم مسئولیت آنها بر عهده انسان است، لکن از آن جهت که خداوند این قوا و نیروها را به انسان داده است، افعال انسان مستند به خداوند می‌باشند و مستلزم جبر هم نخواهد بود. به عبارتی خداوند دو گونه هدایت دارد:
+
توحید افعالی، با [[اختیار]] انسان در افعالش منافات ندارد. زیرا خداوند اراده کرده است که [[انسان]] با اختیار خود، افعالش را انجام دهد. پس هم افعال انسان و هم مسئولیت آنها بر عهده انسان است، لکن از آن جهت که خداوند این قوا و نیروها را به انسان داده است، افعال انسان مستند به خداوند می‌باشند و مستلزم [[جبر]] هم نخواهد بود. به عبارتی خداوند دو گونه هدایت دارد:
  
* الف) ارائه الطریق: که خداوند فقط راه و چاه را به انسان نشان می‌دهد.
+
*الف) ارائة الطریق: که خداوند فقط راه و چاه را به انسان نشان می‌دهد.
* ب) ایصال الی المطلوب: که خداوند انسان را با قدرت خدایی خودش به مقصود و مطلوب نهایی برساند.
+
*ب) ایصال الی المطلوب: که خداوند انسان را با قدرت خدایی خودش به مقصود و مطلوب نهایی برساند.
  
اگر کار خداوند در مورد انسان ایصال الی المطلوب باشد، شبهه جبر پیش می‌آید ولی از آنجا که خداوند در مورد انسان چنین کاری را نمی‌کند بلکه فقط "ارائه الطریق" می‌کند و نیرو و توان این کار را نیز به انسان می‌دهد، پس جبری در کار نیست چنان که خود انسان هم در افعالش چنین چیزی نمی‌یابد بلکه بر اختیار خود و توحید افعالی همزمان تأکید می‌کند؛ مثلاً در [[نماز]] می‌گوید: «بحولِ الله و قوّته اقوم واقعد».
+
اگر کار خداوند در مورد انسان ایصال الی المطلوب باشد، شبهه جبر پیش می‌آید، ولی از آنجا که خداوند در مورد انسان چنین کاری را نمی‌کند بلکه فقط "ارائة الطریق" می‌کند و نیرو و توان این کار را نیز به انسان می‌دهد، پس جبری در کار نیست چنان که خود انسان هم در افعالش چنین چیزی نمی‌یابد بلکه بر اختیار خود و توحید افعالی همزمان تأکید می‌کند؛ مثلاً در [[نماز]] می‌گوید: «بحولِ الله و قوّته أقوم و أقعد».
 
 
و به عبارت دقیق فلسفی شبهه فوق در صورتی پیش می آید که علیت انسان را در عرض علیت خدا بدانیم لکن چون علیت انسان در طول علیت خداوند است شبهه فوق پیش نمی‌آید؛ یعنی خداوند اراده کرده است که انسان چنین کاری را با اختیار خودش انجام دهد و البته نیرو و قوت انجام کار را خداوند به او داده است.
 
  
 +
و به عبارت دقیق فلسفی، شبهه فوق در صورتی پیش می آید که علیت انسان را در عرض علیت خدا بدانیم؛ لکن چون علیت انسان در طول علیت خداوند است، شبهه فوق پیش نمی‌آید؛ یعنی خداوند اراده کرده است که انسان چنین کاری را با اختیار خودش انجام دهد و البته نیرو و قوت انجام کار را خداوند به او داده است.
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37215 توحید افعالی، احسان ترکاشوند، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 18 خرداد 1392.
+
*[http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، "توحید افعالی"، احسان ترکاشوند، تاریخ بازیابی: ۱۸ خرداد ۱۳۹۲.
 
+
*پیام قرآن‏، آیت الله مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، ۱۳۸۶‏، ج ۳، ص ۳۰۶.
 +
*معارف قرآن، آیت اللّه مصباح یزدی، ص ۷۸ ـ ۱۱۶.
 
{{اعتقادات شیعه}}
 
{{اعتقادات شیعه}}
 
[[رده:توحید]]
 
[[رده:توحید]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۹

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«توحید افعالی» به این معناست که خالقیت حقیقی و استقلالی، منحصر به خدای تعالی است و همه موجودات در همه شئون خودشان و در همه احوال و زمان‌ها نیازمند او هستند و به طور کلی، هر موجودى هر اثرى دارد از ناحیه خداوند است. ذکر شریف «لاحَولَ ولاقوّة الاّ بالله» دلالت بر توحید افعالی دارد.

مفهوم توحید افعالی

«توحید» در لغت به معنای "یگانه دانستن و یکی کردن" است، اما در اصطلاح فلاسفه به معنای "یگانگی خداوند" است.

«توحید افعالی» که گاهی از آن به توحید در آفرینش یا خالقیت خداوند نیز تعبیر می‌شود، در اصطلاح فلاسفه به معنای این است که همه نظام‌ها و سنت‌ها و علل و معلومات و اسباب و مسببات، فعل خدا و ناشی از اراده او است. موجودات عالم همچنان که در ذات خود استقلال وجودی از خدا ندارند، در مقام تأثیر و علیت نیز استقلال ندارند و در نتیجه خداوند همانطور که در ذات خودش شریک ندارد، در فاعلیت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و تأثیر و فاعلیت خود را از خدا دارد.[۱]

توحید افعالى در یک تفسیر ساده و روشن، مفهومش این است که سراسر جهان فعل خدا است؛ و تمام کارها، حرکت ها، تأثیر و تأثّرها به ذات پاک او منتهى مى شود؛ حتى اگر شمشیر مى بُرد، و آتش مى سوزاند، و آب، گیاهان را مى رویاند، همه به اراده و فرمان او است. ولى این معنا هرگز نفى عالم اسباب و حاکمیت قانون علّیت را نمى کند و این تأثیرات و خواست الهی از طریق اسباب و علل جاری می شود.

به عبارت دیگر، منظور از توحید در افعال این است که خداوند در هیچ یک از افعال خود، محتاج یار و یاوری نیست و همان گونه که خداوند در ذات خود شریکی ندارد، در فاعلیت نیز هیچ گونه شریکی ندارد. منظور از این که فاعلی در کنار فاعلیت خداوند نیست، فاعل عرضی است نه طولی. یعنی فاعلهای طبیعی و انسانی در جهان، در عرض فاعلیت خداوند نیستند یعنی خود آنها مستقل در تأثیر نیستند و گرنه خداوند محتاج آنها خواهد بود. پس این فاعلها در طول فاعلیت خداوند هستند و خداوند هر کاری را که بخواهد انجام بدهد با آفرینش فاعل و اسبابش آن کار را انجام می دهد.

توحید افعالی خداوند دقیقاً مصداق ذکر مبارک "لاحَولَ و لاقُوّة إلاَّ بِالله" است[۲] که در فلسفه تحت عنوان قاعده "لامُؤَثّرَ فِی الوجودِ الاّ الله" بیان می‌شود.[۳]

ادله توحید افعالی

فلاسفه برای اثبات توحید افعالی به ادله متعددی تمسّک جسته‌اند که دو مورد از آن ادله را بیان می‌کنیم:

الف) دلیل فلاسفه قبل از ملاصدرا:[۴]

عمدتاً استدلال آنها این است که آفرینش، منحصر به آفرینش مستقیم و بی‌واسطه نیست و خدایی که نخستین مخلوق را مستقیماً می‌آفریند، افعال و مخلوقات او را هم با وساطت می‌آفریند و اگر صدها واسطه هم در کار باشد، باز همه آنها مخلوق با واسطه خدا هستند و به عبارت فلسفی: "علتِ علت هم علت است و معلولِ معلول هم معلول است". با اضافه کردن این مقدمه بر براهین اثبات وجود خدا، معلولیتِ همه جهان نسبت به او نیز ثابت می‌شود.[۵]

اگر بخواهیم استدلال فوق را به روش منطقی بیان کنیم، چنین می‌گوئیم:

  1. علیت و معلولیت در عالم موجودات ساری و جاری است.
  2. سلسله علل به واجب الوجود ختم می‌شوند (به دلیل ادلّه‌ی بطلان تسلسل در علل).
  3. واجب الوجود واحد وحده‌ای است که فرض تکثّر در آن راه ندارد.
  4. ماسوای واجب الوجود، ممکن الوجودند.
  5. معلول به علت محتاج است.[۶]
  6. معلولِ معلول، خودش معلول است و علت علّت هم خودش علّت است.
  7. همه معلول‌ها باواسطه یا بی‌واسطه باید به علت غیرمعلول ختم شوند.
  8. آن علت غیرمعلول، همان واجب الوجود است (چنان که در ادلّه ی بطلان تسلسل اثبات شده است).
  9. پس ماسوای واجب هم در وجودشان و هم در تأثیرشان محتاج واجب الوجودند، بلکه تأثیر آنها همان تأثیر واجب الوجود است.[۷]

ب) دلیل مبتنی بر اصول ملاصدرا و حکمت متعالیه:

هر چند هر علتی نسبت به معلول خودش از نوعی استقلال برخوردار است، امّا همگی علت‌ها و معلول‌ها نسبت به خدای سبحان، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند و هیچ استقلالی از خود ندارند ولذا خالقیت حقیقی و استقلالی، منحصر به خداست و همه موجودات در همه شئون خودشان و در همه احوال و زمان‌ها نیازمند او هستند، به گونه‌ای که محال است موجودی در یکی از شئون هستی خودش بی‌نیاز از خدا باشد و بتواند مستقیماً کاری کند.[۸]

اگر بخواهیم یکی از ادلّه‌ی فوق را به روش منطقی بیان کنیم، چنین می‌گوئیم:

  1. علیت و معلولیت در عالم موجودات ساری و جاری است.
  2. سلسله علل به واجب الوجود ختم می‌شوند (به دلیل ادلّه‌ی بطلان تسلسل در علل).
  3. واجب الوجود واحد وحده حقیقیه‌ای است که فرض تکثّر در آن راه ندارد.
  4. ماسوای واجب الوجود، ممکن الوجود هستند.
  5. ماسوای واجب، وجودشان را از واجب می‌گیرند.
  6. آنچه از ناحیه علت افاضه می‌شود، وجود است.
  7. وجود معلول، در مقایسه با وجود علت، وجود رابط است.[۹]
  8. وجود رابط، هیچ گونه استقلالی از خود ندارد بلکه عین ربط و وابستگی به علت مستقل خود است.
  9. همه علّت ها و معلول‌ها، در مقایسه با خدای سبحان، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند.
  10. پس خالقیت حقیقی منحصر در خداست و سایر موجودات، در همه‌ی شئون خود و در همه احوال و زمان، نیازمند او هستند به گونه‌ای که محال است موجودی در یکی از شئون خود بی‌نیاز از خدا باشد و بتواند مستقلاً و مستقیماً کاری بکند.[۱۰]

ج) علاوه بر ادلّه فلسفی فوق، آیاتی از قرآن و ادعیه و روایات مأثور از معصومین علیهم السلام هم توحید افعالی خداوند را تأیید می‌کنند از جمله:

  • «...أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً...» (سوره بقره/۱۶۵)؛ این آیه شریفه، همه قدرتها را منحصر در خدا می‌داند و به این وسیله بر توحید افعالی به طور صریح دلالت دارد.
  • «ماشاءالله و لاقوّة الاّ بالله العلیّ العظیم»؛ این ذکر به طور مستقیم همه قوّه‌ها و حول‌ها را مختص خدا می‌داند و مستقیماً دلالت بر توحید افعالی می‌کند.

توحید افعالی و اختیار انسان

توحید افعالی، با اختیار انسان در افعالش منافات ندارد. زیرا خداوند اراده کرده است که انسان با اختیار خود، افعالش را انجام دهد. پس هم افعال انسان و هم مسئولیت آنها بر عهده انسان است، لکن از آن جهت که خداوند این قوا و نیروها را به انسان داده است، افعال انسان مستند به خداوند می‌باشند و مستلزم جبر هم نخواهد بود. به عبارتی خداوند دو گونه هدایت دارد:

  • الف) ارائة الطریق: که خداوند فقط راه و چاه را به انسان نشان می‌دهد.
  • ب) ایصال الی المطلوب: که خداوند انسان را با قدرت خدایی خودش به مقصود و مطلوب نهایی برساند.

اگر کار خداوند در مورد انسان ایصال الی المطلوب باشد، شبهه جبر پیش می‌آید، ولی از آنجا که خداوند در مورد انسان چنین کاری را نمی‌کند بلکه فقط "ارائة الطریق" می‌کند و نیرو و توان این کار را نیز به انسان می‌دهد، پس جبری در کار نیست چنان که خود انسان هم در افعالش چنین چیزی نمی‌یابد بلکه بر اختیار خود و توحید افعالی همزمان تأکید می‌کند؛ مثلاً در نماز می‌گوید: «بحولِ الله و قوّته أقوم و أقعد».

و به عبارت دقیق فلسفی، شبهه فوق در صورتی پیش می آید که علیت انسان را در عرض علیت خدا بدانیم؛ لکن چون علیت انسان در طول علیت خداوند است، شبهه فوق پیش نمی‌آید؛ یعنی خداوند اراده کرده است که انسان چنین کاری را با اختیار خودش انجام دهد و البته نیرو و قوت انجام کار را خداوند به او داده است.

پانویس

  1. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، تهران، صدرا، ج۲، ص۱۰۳.
  2. همان.
  3. ملاصدرا؛ اسفار، چ بیروت، ج۲، ص۲۱۹–۲۱۶ و علامه طباطبایی، نهایة الحکمة، چاپ مؤسسه امام خمینی، ج۳، ص۶۷۷.
  4. ابن سینا؛ اشارات، نشرالبلاغه، ج۳، ص۱۲۹ و ۴۷، شیخ اشراق، المشارع والمطارحات (مجموعه مصنفات، ج۱، ص۳۹۵–۳۹۲، (در برخی براهین فقط توحید ذاتی مطرح شده، به گونه‌ای که دیگر مراتب توحید را نیز اثبات می‌کند.)
  5. مصباح یزدی؛ آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ج۲، ص۳۵۸ (درس ۶۴).
  6. نهایة الحکمه، ج۳، ص۶۷۸-۶۷۷، تعلیقه‌ی ۳.
  7. همان.
  8. همان و اسفار، ج۲، ص۲۱۹–۲۱۶.
  9. فیاضی، غلامرضا؛ نهایة الحکمه، ج۳، ص۶۷۸-۶۷۷، تعلیقه ۳.
  10. آموزش فلسفه، ج۲، ص۳۵۸ (درس ۶۴).

منابع

  • دانشنامه پژوهه، "توحید افعالی"، احسان ترکاشوند، تاریخ بازیابی: ۱۸ خرداد ۱۳۹۲.
  • پیام قرآن‏، آیت الله مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، ۱۳۸۶‏، ج ۳، ص ۳۰۶.
  • معارف قرآن، آیت اللّه مصباح یزدی، ص ۷۸ ـ ۱۱۶.
‌اعتقادات شیعه
توحید توحید ذاتی * توحید صفاتی * توحید افعالی * توحید در عبادت * بداء * اسماء و صفات الهی
عدل قضا و قدر * اختیار * امر بین الامرین
نبوت عصمت پیامبران * خاتمیت * وحی * اعجاز * عدم تحریف قرآن
امامت

باورها:

ضرورت وجود امام * عصمت امامان * اهل بیت * چهارده معصوم * ولایت تكوینی * علم غیب امامان * غیبت امام زمان (عج) * انتظار * رجعت * توسل * شفاعت * آخر الزمان

ائمه علیهم السلام:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله * امام علی(ع) * امام حسن(ع) * امام حسین(ع) * امام سجاد(ع) * امام باقر(ع) * امام صادق(ع) * امام کاظم(ع) * امام رضا(ع) * امام جواد(ع) * امام هادی(ع) * امام عسکری(ع) * امام مهدی(عج)

معاد برزخ * معاد جسمانی * حشر * صراط * میزان * بهشت * جهنم