تفسیر علمی - تجربی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
در اين‌ روش‌ تفسيری، مفسر می كوشد بين‌ آيات‌ [[قرآن‌]] و يافته‌های علم‌ تجربی ارتباطی بيابد و به‌ شرح‌ آن‌ بپردازد. از اين‌ روش‌ با ديدگاه‌ مخالف‌ و موافق‌، تعاريف‌ مختلفی شده‌ و در اغلب‌ آنها به‌ سخنان‌ امام‌ محمد غزالی (متوفی 505) و نقد ابوالقاسم‌ شاطِبی (متوفی 590) استناد گرديده‌ است‌.
+
در روش‌ «تفسیر علمی»، مفسر می‌کوشد بین‌ آیات‌ [[قرآن‌|قرآن‌ کریم]] و یافته‌های علوم‌ تجربی ارتباطی بیابد و به‌ شرح‌ آن‌ بپردازد. تفسیر علمی که موافقان و مخالفانی دارد، معمولا به سه قسم تعریف و تقسیم می‌شود: استخراج علوم از قرآن، تحمیل و تطبیق علوم بر قرآن، استخدام علوم در فهم قرآن؛ که تنها مورد آخر صحیح به نظر می‌رسد.
 
 
اين‌ دو انديشمند پيشگام‌، به‌رغم‌ اين كه‌ تفسير مستقلی بر قرآن‌ ننگاشته‌اند، در بحث‌ از علوم‌ ضروری برای فهم‌ قرآن‌ به‌ اين‌ موضوع‌ پرداخته‌اند كه‌ آيا می توان‌ در تفسير قرآن‌ از علومی بهره‌ گرفت‌ كه‌ در زمان‌ نزول‌ قرآن‌ برای مردم‌ ناشناخته‌ بوده‌ است‌. غزالی موافق‌ بهره‌گيری از اين‌ علوم‌ است‌ و به‌ پيروی از آرای وی، زركشی (متوفی 794) و سيوطی (متوفی 911) آرايی در تأييد تفسير علمی ابراز داشته‌اند. شاطبی نخستين‌ مخالف‌ اين‌ ديدگاه‌ بوده‌ است‌. مفسران‌ متأخری همچون‌ امين‌ خولی، بر مبنای آرای شاطبی ولی در شكلی جديد با تفسير علمی مخالفت‌ كرده‌اند.<ref>رجوع کنید به رومی، ج‌2، ص‌572؛ شريف‌، ص‌627؛ شرقاوی، ص‌393.</ref>
 
  
 
==تعریف تفسیر علمی==
 
==تعریف تفسیر علمی==
  
در مورد مفهوم علم و تفسیر و تفسیر علمی، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. مقصود از تفسیر، فهم معانی و مقاصد آیات قرآن است.<ref>طباطبایی، 1397ق، ج1، ص7.</ref> و منظور از علم علوم تجربی است که به دو شاخه علوم طبیعی (همچون فیزیک، شیمی، پزشکی و کیهان شناسی) و علوم انسانی همچون جامعه شناسی، روان شناسی تقسیم می شود اما صاحبنظران تعریف های متعددی در مورد تفسیر علمی ارائه کرده اند که به برخی از آنها اشاره می شود: دکتر ذهبی در مورد تعریف تفسیر علمی می نویسد: مقصود ما از تفسیر علمی آن  تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر عبارات قرآن حاکم می کند و تلاش می نماید علوم مختلف و نظریات فلسفی را از قرآن استخراج سازد.<ref>ذهبی، 1381، ح2، ص274.</ref>
+
در مورد مفهوم علم و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و «تفسیر علمی»، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. مقصود از تفسیر، فهم معانی و مقاصد آیات [[قرآن]] است.<ref>طباطبایی، ۱۳۹۷ق، ج۱، ص۷.</ref> و منظور از علم، علوم تجربی است که به دو شاخه علوم طبیعی (همچون فیزیک، شیمی، پزشکی و کیهان شناسی) و علوم انسانی (همچون جامعه شناسی، روان شناسی) تقسیم می شود. اما صاحبنظران تعریف های متعددی در مورد «تفسیر علمی» ارائه کرده اند که به برخی از آنها اشاره می شود.
  
البته ایشان تفسیر علمی را اعم از تفسیر فلسفی دانسته است در حالی که بنابر تعریف مشهور این دو روش تفسیری از هم جداست و در این جا علوم تجربی در برابر علوم عقلی (مثل فلسفه) مقصود است.
+
دکتر ذهبی در مورد تعریف تفسیر علمی می نویسد: «مقصود ما از تفسیر علمی آن  تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر عبارات قرآن حاکم می کند و تلاش می نماید علوم مختلف و نظریات فلسفی را از قرآن استخراج سازد.»<ref>ذهبی، ۱۳۸۱، ح۲، ص۲۷۴.</ref>
  
همچنین ایشان به دو قسم از تفسیر علمی یعنی «تحمیل نظریه ها بر قرآن» و «استخراج علوم از قرآن» اشاره کرده است در حالی که قسم سومی از تفسیر علمی وجود دارد که همان «استخدام علوم در فهم قرآن» است.
+
امین الخولی در مورد تفسیر علمی می نویسد: «آن تفسیری است که طرفدارن آن اقدام به استخراج همه علوم قدیم و جدید می کنند، قرآن را میدان وسیعی از علوم فلسفی، انسانی در زمینه پزشکی، کیهان شناسی و فنون مختلف می دانند و اصطلاحات علمی را بر قرآن حاکم می کنند و می کوشند این علوم را استخراج کنند».<ref>امین الخولی، بی تا، أص ۲۸۷ به نقل از سید محمد ایازی.</ref>
  
آقای امین الخولی در مورد تفسیر علمی می نویسد: «آن تفسیری است که طرفدارن آن اقدام به استخراج همه علوم قدیم و جدید می کنند  قرآن را میدان وسیعی از علوم فلسفی، انسانی در زمینه پزشکی، کیهان شناسی و فنون مختلف می دانند و اصطلاحات علمی را بر قرآن حاکم می کنند و می کوشند این علوم استخراج کنند.<ref>امین الخولی، بی تا، أص 287 به نقل از سید محمد ایازی.</ref>
+
راترود ویلانت نیز در دائرةالمعارف قرآن لیدن در مقاله «تفسیر قرآن در دوره جدید» در تعریف علمی بر استخراج از قرآن تاکید می کند و می نویسد: «تفسیر علمی باید در پرتو این فرض درک شود که تمام انواع یافته های (دستاوردهای) علوم طبیعی جدید در قرآن پیش بینی شده است و این که می توان قرائن و شواهد روشن بسیاری نسبت به آنها در آیات قرآن کشف نمود. یافته های علمی از کیهان شناسی کوپرنیکی گرفته تا خواص الکتریسته و از نظم و ترتیب انفعالات شیمیایی تا عوامل امراض عفونی همه از پیش در قرآن مورد تایید قرار گرفته است».<ref> Rotraud wiclandt, Exegesis of the Quran Modem and .ntcmporary.In Encylopadia the Quran v:۲,pp،۱۲۴.   </ref>
  
این تعریف نیز به دو قسم تفسیر علمی یعنی استخراج علوم از قرآن و تحمیل نظریات بر قرآن اشاره کرده است اما به قسم سوم یعنی استخدام علوم در فهم قرآن اشاره نکرده است.
+
و دکتر فهد نیز در تعریف تفسیر علمی می نوسد: «مراد از تفسیر علمی، اجتهاد مفسر در کشف ارتباط بین آیات قرآن کریم و اکتشافات علم تجربی است؛ به طوری که [[اعجاز قرآن]] آشکار شود و ثابت گردد که آن [از طرف خدا] صادر شده و صلاحیت برای همه زمانها و مکانها دارد».<ref>رومی، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۵۴۹.</ref>
  
آقای راترود ویلانت نیز در دائره المعارف قرآن لیدن در مقاله «تفسیر قرآن در دوره جدید» در تعریف علمی بر استخراج از قرآن تاکید می کند و می نویسد: «تفسیر علمی باید در پرتو این فرض درک شود که تمام انواع یافته های (دستاوردهای) علوم طبیعی جدید در قران پیش بینی شده است و این که می توان قرآئن و شواهد روشن بسیاری نسبت به آنها در آیات قران کشف نمود یافته های علمی از کیهان شناسی کوپرنیکی گرفته تا خواص الکتریسته و از نظم و ترتیب انفعالات شیمیایی تا عوامل امراض عفونی همه از پیش در قرآن مورد تایید قرار گرفته است.<ref> Rotraud wiclandt, Exegesis of the Quran Modem and contcmporary.In Encylopadia the Quran v:2,pp.124-141  </ref>
+
بنابراین می توان نتیجه گرفت روش تفسیر علمی قرآن دارای گونه ها و اقسام مختلف است که بر اساس آنها تعریف های متفاوتی از آن ارائه شده است. گاهی با عنوان استخراج علوم از قرآن و گاهی با عنوان تحمیل مطالب علمی بر قرآن، از آن یاد شده است.
 
 
و دکتر فهد نیز در تعریف تفسیر علمی می نوسد: «مراد از تفسیر علمی، اجتهاد مفسر در کشف ارتباط بین آیات وجودی قرآن کریم و اکتشافات علم تجربی است؛ به طوری که اعجاز قرآن آشکار شود و ثابت گردد که آن [از طرف خدا] صادر شده و صلاحیت برای همه زمانها و مکانها دارد.<ref>رومی، 1407 ق، ج2، ص549.</ref>
 
 
 
دکتر رفیعی نیز پس از بیان تعریف های مختلف و نقد و بررسی آنها، تعریف فوق را مناسب تر معرفی می کند.<ref>رفیعی محمدی، 1379، ح1، ص140.</ref> بنابراین می توان نتیجه گرفت روش تفسیر علمی قرآن دارای گونه ها و اقسام مختلف است که بر اساس آنها تعریف های متفاوتی از آن ارائه شده است گاهی با عنوان استخراج علوم از قرآن و گاهی با عنوان تحمیل مطالب علمی بر قرآن، از آن یاد شده است.
 
 
 
==موافقان و مخالفان==
 
 
 
از نظر مخالفان‌ تفسير علمی، در اين‌ روش‌ تفسيری قرآن‌ اصل‌ و مبنا نيست‌ بلكه‌ امری فرعی و الحاقی است‌ و به‌ همين‌ سبب‌ اين‌ روش‌ مردود است‌.<ref>رجوع کنید به ابوحجر، ص‌66.</ref> در مقابل‌، موافقان‌ اين‌ روش‌ برای تعريف‌ تفسير علمی بر مباحثی مانند اعجاز علمی قرآن‌ و شايستگی آن‌ برای همه زمانها و مكانها<ref>رومی، ج‌2، ص‌549.</ref> يا استخراج‌ علوم‌ از آن‌<ref>بكری، ص‌125.</ref> تأكيد می كنند كه‌ خود محل‌ بحث‌ و مناقشه‌ است‌. از اشكالات‌ عمده اين گونه‌ تعاريف‌ اين‌ است‌ كه‌ در آن‌ به‌ اشتباه‌، ميان‌ علم‌ و فلسفه‌ جمع‌ شده‌ است‌، در حالی كه‌ علم‌ به‌ معنای عام‌ نه‌ تنها فلسفه‌ بلكه‌ كليه دانش های بشری را دربرمیگيرد و در نتيجه‌، تفسير علمی به‌ اين‌ معنا اعم‌ از تمامی تفسيرها (غير از تفاسير ذوقی) است‌ و به‌ معنای خاص‌ آن‌، كاملاً با فلسفه‌ متباين‌ است‌ و شامل‌ آرای فلسفی نمی شود.<ref>رومی، ج‌2، ص‌545ـ549.</ref>
 
 
 
به‌ نظر می رسد كه‌ اهتمام‌ به‌ علم‌ و پيدايی رويكرد علمی به‌ قرآن‌، متأثر از رويكرد اثبات‌گرايانه حاكم‌ بر دوران‌ جديد در غرب‌ است‌ كه‌ بر اثر پيشرفت های شگفت‌ علمی، نوعی خوش‌بينی نسبت‌ به‌ علم‌ و آينده‌ به‌ وجود آمد.<ref>رجوع کنید به باربور، ص‌321.</ref> جهان‌ اسلام‌ در رويارويی با غربِ پيروز و پيشرفته‌، از اين‌ نگرش‌ بشدت‌ تأثير گرفت‌، بدانسان‌ كه‌ علمی بودن‌ تا حدودی مساويِ درست‌ بودن‌ دانسته‌ شد و چنين‌ بود كه‌ مخالفان‌ با غيرعلمی خواندنِ اسلام‌، آن‌ را می كوبيدند و موافقان‌ با علمی دانستن‌ آن‌ از آن‌ دفاع‌ می كردند.
 
 
 
اين‌ نگرش‌ را در سخنان‌ پيشگامان‌ اصلاح‌طلبی اين‌ دوره‌، از جمله‌ سيد جمال‌الدين‌ اسدآبادی <ref>رجوع کنید به مجتهدی، ص‌23.</ref> و سر سيد احمدخان‌ <ref>رجوع کنید به اكرم‌، ص‌89؛ نَدَوی، ص‌127.</ref>، میتوان‌ يافت‌. طنطاوی كه‌ تفسير الجواهر او در حوزه تفسير علمی بی بديل‌ است‌، تمام‌ ذلت‌ و حقارت‌ مسلمانان‌ را دوری آنان‌ از علم‌ می دانست‌<ref>ج‌1، ص35ـ36، ج‌17، ص‌17، ج‌25، ص‌56ـ57.</ref> و اقدام‌ خود را در فراهم‌ آوردن‌ اين‌ تفسير، تلاشی برای وارد كردن‌ علم‌ به‌ خانه مسلمانان‌ معرفی می كرد.<ref>همان‌، ج‌2، ص‌204.</ref> بنابراين‌، تفسير علمی حاصل‌ دغدغه دينداران‌ در اين‌ دوره‌ است‌ كه‌ در مواردی با كمتر شدن‌ حساسيت ها و طرح‌ موضوعات‌ جديد (به ويژه‌ در ايران‌ كه‌ موضوعات‌ سياسی نظير حكومت‌ و آزادی و محدوده قدرت‌، جانشين‌ اينگونه‌ مباحث‌ شد) از شدت‌ آن‌ كاسته‌ شده‌ است‌.
 
 
 
مخالفان‌ و موافقان‌ به‌ پيامدهای مثبت‌ و منفی تفسير علمی نيز توجه‌ داشته‌اند. موافقان‌ اين‌ روش‌ با نظر به‌ اعجاز علمی كه‌ ثمره مثبت‌ اين‌ نوع‌ تفسير محسوب‌ می شود، بر ضرورت‌ پرداختن‌ به‌ تفسير علمی در اين‌ دوره‌ تأكيد كرده‌اند. به‌ نظر آنان‌ اتمام‌ حجت‌ [[قرآن‌]] بر مردمان‌ امروز ــ كه‌ عموماً به‌ زبان‌ عربی تسلط‌ ندارند و نمی توانند اعجاز بلاغی قرآن‌ را درك‌ كنند ــ و نيز تبيين‌ و تحقق‌ جاودانگی خطاب‌ قرآن‌ برای مردمان‌ همه اعصار، تنها از طريق‌ اعجاز علمی ميسر می شود.<ref>حنفی احمد، ص‌17؛ نوفل‌، ص‌6ـ7، 22ـ25؛ جميلی، ص‌313؛ شريعتی مزينانی، ص‌60.</ref>
 
 
 
اعجاز علمی قرآن‌ آنچنان‌ برای عموم‌ انديشه‌وران‌ مسلمان‌ جذابيت‌ دارد كه‌ عده‌ای با تفكيك‌ بين‌ تفسير علمی و اعجاز علمی مدعی شده‌اند كه‌ نزاع‌ عالمان‌ مسلمان‌، تنها بر سر تفسير علمی است‌ و همه آنان‌ به‌ اعجاز علمی باور دارند.<ref>رجوع کنید به رومی، ج‌2، ص‌600ـ601.</ref> چنين‌ است‌ كه‌ برخی مخالفان‌ اين‌ روش‌، به‌ رغم‌ نادرست‌ دانستن‌ تفسير علمی در مواردی بر اعجاز علمی قرآن‌ تأكيد كرده‌اند.<ref>قطب‌، ج‌5، ص‌30-95، ج‌6، ص37-87.</ref>
 
 
 
بعضی ديگر از مخالفان‌ معتقدند كه‌ برای بيان‌ جاودانگی پيام‌ قرآن‌، نه‌ تفسير نه‌ اعجاز علمی بلكه‌ صرف‌ اثبات‌ ناسازگار نبودن‌ قرآن‌ با علم‌ كفايت‌ می كند.<ref>خولی، ص‌295؛ شلتوت‌، ص‌22؛ ذهبی، ج‌2، ص‌539ـ540.</ref> البته‌ روشن‌ نيست‌ كه‌ چگونه‌ می توان‌ بدون‌ تفسير علمی و عرضه قرآن‌ بر علم‌، اعجاز آن‌ و ناسازگار نبودن‌ آن‌ با علم‌ را ثابت‌ كرد و چگونه‌ می توان‌ با انكار مقدمات‌ به‌ نتيجه‌ ملتزم‌ بود.
 
 
 
گروهی ديگر، با در نظر گرفتن‌ پيامدهای منفی تفسير علمی، در نكوهش‌ آن‌ سخن‌ گفته‌اند. ايشان‌ به‌ دگرگوني های شديد در عرصه معرفت‌ علمی نظر دارند و اين كه‌ چگونه‌ در يك‌ زمان‌ امری مسلّم‌ تصور شده‌ و در دوره‌ای ديگر بطلان‌ آن‌ آشكار گرديده‌ است‌. از نظر ايشان‌ با تفسير علمی، سرنوشت‌ قرآن‌ به‌ سرنوشت‌ علم‌ پيوند می خورد و موجب‌ می شود قرآن‌ نيز همراه‌ با پيشرفت‌ علم‌ به‌ فراز و فرود آيد.<ref>رجوع کنید به شلتوت‌، ص‌21.</ref>
 
 
 
نمونه روشن‌ اين‌ امر، تفسير طنطاوی است‌ كه‌ به‌ رغم‌ استقبال‌ گسترده‌ از آن‌، به سرعت‌ كهنه‌ گرديد. با در نظر گرفتن‌ همين‌ پيامد منفی، عده‌ای كوشيده‌اند تا با مطرح‌ كردن‌ شروطی (از جمله‌ پايبندی به‌ ظاهر الفاظ‌، رعايت‌ قواعد زبانی در فهم‌ كلام‌ و انصراف‌ از حقيقت‌ به‌ مجاز) در نگارش‌ هر گونه‌ تفسير قاعده‌مند، اعم‌ از علمی و غيرعلمی اين‌ ضايعه‌ را به‌ حداقل‌ برسانند.
 
 
 
موافقان‌ تفسير علمی بر رعايت‌ اين‌ شرط‌ تأكيد كرده‌ و هم‌صدا با مخالفان‌ (شلتوت‌، همانجا) بر كسانی كه‌ آن‌ را رعايت‌ نمی كنند، خرده‌ گرفته‌اند.<ref>ابوحجر، ص‌210، 249؛ دراز، ص‌176.</ref> اما برخی موافقان‌، تنها ظاهر الفاظ‌ را ملاك‌ نمی دانند و جستجو از رموز و اشارات‌ را برای رسيدن‌ به‌ عمق‌ آموزه‌های قرآنی لازم‌ می شمارند.<ref>غزالی، 1412، ج‌1، ص‌383؛ حنفی احمد، ص‌5ـ6؛ كارم‌ سيد غنيم‌، ص‌60.</ref> از شرايط‌ ديگر برای استواركردن‌ تفسير علمی، بهره‌گيری صرف‌ از حقايق‌ علمی و نه‌ فرضيات‌ و تئوريهاست‌، زيرا نظريه‌ها و فرضيه‌ها اثبات‌ نشده‌اند ولی حقايق‌، قطعی و برای تفسير علمی شايسته‌اند.<ref>ابوحجر، ص‌209؛ رومی، ج‌2، ص‌571؛ دِياب‌ و قرقوز، ص‌12؛ شريعتی مزينانی، ص‌ شصت‌ و دو؛ قرضاوی، ص‌382.</ref>
 
 
 
برخی ديگر با دقت‌ و تفصيل‌ بيشتر در اين‌ مورد بحث‌ كرده‌ و با توجه‌ به‌ ماهيت‌ آموزه‌های علم‌ و قرآن‌ از نظر قطعی بودن‌ چهار حالت‌ را مطرح‌ كرده‌اند: مخالفت‌ علم‌ قطعی با نص‌ يا با آيات‌ تأويل‌پذير؛ مخالفت‌ فرضيات‌ علما با نص‌ يا با آيات‌ تأويل‌پذير در صورت‌ اول‌ توقف‌، در صورت‌ دوم‌ تأويل‌ آيه‌ و در حالت‌ سوم‌ و چهارم‌ پايبندی به‌ آيه‌ را توصيه‌ می كنند.<ref>رجوع کنید به طباطبائی، ج‌17، ص‌373؛ كارم‌سيد غنيم‌، ص‌277ـ278.</ref>
 
  
 
==اقسام تفسیر علمی==
 
==اقسام تفسیر علمی==
  
دکتر رفیعی در این باره می گوید: گاه تفسیر علمی از باب استخدام و تأیید محتوای آیات و به شکل اعتدالی است که به آن تفسیر «علمی اعتدالی» می‌گوییم؛ مثلاً با استفاده از برخی مباحث روز به تبیین آیاتی که متضمن برخی مباحث علمی است می‌پردازیم که این یک سبک و شکل است؛ به عنوان مثال، وقتی که قرآن می‌فرماید: «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ» اگر کسی بحث مشرق‌ها و مغرب‌های متعدد در این آیه را با کروی بودن زمین مرتبط بداند، این یک شکل «اعتدالی» است؛ نه آن‌که به محض شنیدن یافته‌های علمی آیه را با آن مطابقت دهیم و در مقابل آن خاضع شویم و یا به طور صددرصد علوم را طرد نماییم و آن را با قرآن بیگانه جلوه دهیم.
+
دکتر رفیعی در این باره می گوید: گاه تفسیر علمی از باب استخدام و تأیید محتوای آیات و به شکل اعتدالی است که به آن تفسیر «علمی اعتدالی» می‌گوییم؛ مثلاً با استفاده از برخی مباحث روز به تبیین آیاتی که متضمن برخی مباحث علمی است می‌پردازیم که این یک سبک و شکل است؛ به عنوان مثال، وقتی که [[قرآن]] می‌فرماید: «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ» اگر کسی بحث مشرق‌ها و مغرب‌های متعدد در این [[آیه]] را با کروی بودن زمین مرتبط بداند، این یک شکل «اعتدالی» است؛ نه آن‌که به محض شنیدن یافته‌های علمی آیه را با آن مطابقت دهیم و در مقابل آن خاضع شویم و یا به طور صددرصد علوم را طرد نماییم و آن را با قرآن بیگانه جلوه دهیم.
 
 
شکل دوّم، شکل افراطی است که برخی از تفسیرهای علمی به آن مبتلا هستند و آن، تطبیق آیات قرآن با یافته‌ها یا حتی فرضیه‌های علمی است. اگر کسی یک فرضیه‌ی علمی را یافت، سعی می‌کند در مقابل آن خاضع شود؛ و با هر لطایف الحیلی آیه را با‌ آن ارتباط دهد. این همان مشکلی است که برخی، مثل طنطاوی،<ref>ر.ک: الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.</ref> فکری<ref>ر.ک: علی فکری، القرآن ینیوع العلوم والفرقان.</ref> و دیگران به آن مبتلا شده‌اند.  
 
  
مرحوم [[علامه طباطبایی]] این روش را نمی‌پسندند. ایشان می‌فرمایند: نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن را از خارج گرفته و بر مضمون آیات تحمیل می‌کنند ولذا تفسیر آنها سر از تطبیق بیرون آورده است. روی همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مَجاز جلوه داده و آیات را تأویل کرده‌اند.<ref>محمدحسین طباطبایی، همان، ج1، ص7.</ref>
+
شکل دوّم، شکل افراطی است که برخی از تفسیرهای علمی به آن مبتلا هستند و آن، تطبیق آیات قرآن با یافته‌ها یا حتی فرضیه‌های علمی است. اگر کسی یک فرضیه‌ی علمی را یافت، سعی می‌کند در مقابل آن خاضع شود؛ و با هر لطایف الحیلی آیه را با‌ آن ارتباط دهد. این همان مشکلی است که برخی، مثل طنطاوی،<ref>ر.ک: الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.</ref> و دیگران به آن مبتلا شده‌اند.
  
خلاصه این‌که تفسیر علمی را می‌توان به دو قسمت تقسیم نمود: الف) افراطی؛ ب) اعتدالی که بخش افراطی همان تطبیق و بخش اعتدالی، استخدام علوم و بکارگیری آن در تأیید محتوای آیات است.
+
مرحوم [[علامه طباطبایی]] این روش را نمی‌پسندد و می‌فرماید: نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن را از خارج گرفته و بر مضمون آیات تحمیل می‌کنند ولذا تفسیر آنها سر از تطبیق بیرون آورده است. روی همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مَجاز جلوه داده و آیات را تأویل کرده‌اند.<ref>محمدحسین طباطبایی، همان، ج۱، ص۷.</ref>
  
جواب: دکتر رضایی در مورد اقسام تفسیر علمی، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد؛<ref>برای مطالعه بیشتر ر.ک: رضایی، همان، ص374-380.</ref> به نظر ما رویکرد به تفسیر علمی، سه نوع است:  
+
دکتر رضایی در این رابطه می گوید: در مورد اقسام تفسیر علمی، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد؛<ref>برای مطالعه بیشتر ر.ک: رضایی، همان، ص۳۷۴-۳۸۰.</ref> به نظر ما رویکرد به تفسیر علمی، سه نوع است:
  
* یک. گاهی برخی از مفسرین<ref>غزالی، جواهرالقرآن، ص37، فصل خامس.</ref> خواسته‌اند علوم را از قرآن استخراج کنند و در حقیقت سخن آنها ناظر به آیاتی مثل {{متن قرآن|«تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ»}}<ref>[[سوره‌ نحل]]، آیه‌ 89.</ref> بوده است؛ چون قرآن بیان‌کننده‌ی همه چیز است پس همه‌ی مطالب باید در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ مثلاً زرکشی در «البرهان» آورده است که برخی از آیه‌ی شریفه‌ی {{متن قرآن|«إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها»}}.<ref>[[سوره‌ زلزال]]، آیه‌ 1.</ref> بر اساس حروف ابجد پیش‌ بینی نموده‌اند که در سال 702 زلزله‌ای صورت می‌گیرد و اتفاقاً چنین هم شد؛ و یا از آیه‌ی شریفه‌ {{متن قرآن|«إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ»}}.<ref>[[سوره‌ شعرا]]، آیه‌ 80.</ref> آن‌جا که خداوند از قول حضرت ابراهیم علیه السلام نقل می‌کند که «وقتی من بیمار شدم اوست که شفا می‌دهد.» علم پزشکی را استخراج کرده‌اند.<ref>غزالی، همان، ص27.</ref> و از حروف مقطعه‌ی اوایل سوره‌ها علم جبر را استفاده کرده‌اند.<ref>ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج2، ص481.</ref> روشن است که این روش، روش صحیحی نیست؛ زیرا همه‌ی علوم و ریزه‌کاری‌های علوم، ظرافت‌ها، فرمول‌های فیزیک، شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بی‌ثمر و بی‌معناست.
+
*یک. گاهی برخی از مفسرین<ref>غزالی، جواهرالقرآن، ص۳۷، فصل خامس.</ref> خواسته‌اند علوم را از قرآن استخراج کنند و در حقیقت سخن آنها ناظر به آیاتی مثل {{متن قرآن|«تِبْیانًا لِکلِّ شَیءٍ»}}<ref>[[سوره نحل|سوره‌ نحل]]، آیه‌ ۸۹.</ref> بوده است؛ چون قرآن بیان‌کننده‌ی همه چیز است پس همه‌ی مطالب باید در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ مثلاً [[بدرالدین محمد زرکشی|زرکشی]] در «[[البرهان فی علوم القرآن (کتاب)|البرهان]]» آورده است که برخی از آیه‌ی شریفه‌ی {{متن قرآن|«إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»}}<ref>[[سوره زلزال|سوره‌ زلزال]]، آیه‌ ۱.</ref> بر اساس حروف ابجد پیش‌ بینی نموده‌اند که در سال ۷۰۲ زلزله‌ای صورت می‌گیرد و اتفاقاً چنین هم شد؛ و یا از آیه‌ی شریفه‌ {{متن قرآن|«وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ»}}<ref>[[سوره شعراء|سوره‌ شعرا]]، آیه‌ ۸۰.</ref> آن‌جا که خداوند از قول حضرت ابراهیم علیه السلام نقل می‌کند که «وقتی من بیمار شدم اوست که شفا می‌دهد.» علم پزشکی را استخراج کرده‌اند.<ref>غزالی، همان، ص۲۷.</ref> و از [[حروف مقطعه]] اوایل سوره‌ها علم جبر را استفاده کرده‌اند.<ref>ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج۲، ص۴۸۱.</ref> روشن است که این روش، روش صحیحی نیست؛ زیرا همه‌ی علوم و ریزه‌کاری‌های علوم، ظرافت‌ها، فرمول‌های فیزیک، شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بی‌ثمر و بی‌معناست.
  
* دو. گاهی منظور از تفسیر علمی، تحمیل و تطبیق نظریه‌های علمی بر قرآن است؛ گاهی برخی از کسانی که به سراغ تفسیر علمی رفتند سعی کردند نظریه‌های اثبات شده‌ی علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نویسنده‌ی معروف مصری درباره‌ی آیه‌ی شریفه‌ی {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها»}}<ref>[[سوره‌ی اعراف]]، آیه‌ 189؛ اوست خدایی که همه‌ی شما را از یک تن آفریده و از او نیز جفتش را مقدر داشت تا به او انس و آرام گیرد.</ref>
+
*دو. گاهی منظور از تفسیر علمی، تحمیل و تطبیق نظریه‌های علمی بر قرآن است؛ گاهی برخی از کسانی که به سراغ تفسیر علمی رفتند سعی کردند نظریه‌های اثبات شده‌ی علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نویسنده‌ی معروف مصری درباره‌ی آیه‌ی شریفه‌ی {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیسْکنَ إِلَیهَا»}}<ref>[[سوره اعراف]]، آیه‌ ۱۸۹؛ اوست خدایی که همه‌ی شما را از یک تن آفریده و از او نیز جفتش را مقدر داشت تا به او انس و آرام گیرد.</ref> می‌گوید: «انفسکم» یعنی پروتون و «زوجها» یعنی الکترون و «لیسکن الیها» یعنی حالت آرامشی که بین این الکترون و پروتون برقرار شده و در نتیجه این اتم از هم نمی‌پاشد و الکترون به طور مرتب به دور مرکز اتم که پروتون و الکترون است می‌چرخد.<ref>عبدالرزاق نوفل، قرآن والعلم الحدیث، ص۱۵۶.</ref> این سخن با ظاهر آیه و با معنای لغوی و اصطلاحی آیه سازگاری ندارد. روشن است که این روش نیز روش صحیحی نیست. علامه طباطبایی در مقدمه‌ی [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] به مسئله‌ی تطبیق می‌پردازد و آن را رد می‌کند و می‌فرماید: این گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر در [[مصر]] و [[ایران]] رایج شد و موجب بدبینی بعضی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید.<ref>محمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج۱، ص۶.</ref>
  
می‌گوید: «انفسکم» یعنی پروتون و «زوجها» یعنی الکترون و «لیسکن الیها» یعنی حالت آرامشی که بین این الکترون و پروتون برقرار شده و در نتیجه این اتم از هم نمی‌پاشد و الکترون به طور مرتب به دور مرکز اتم که پروتون و الکترون است می‌چرخد.<ref>عبدالرزاق نوفل، قرآن والعلم الحدیث، ص156.</ref>
+
*سه. گاهی منظور از تفسیر علمی این است که ما برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده کنیم؛ یعنی علوم را برای فهم بهتر آیات قرآن و روشن کردن و کشف معانی و مقصود خداوند تبارک و تعالی استخدام کنیم؛ به عبارت دیگر هر چه علم بشر پیشرفت کند، موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن می‌شود، بدون این‌که قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم. مثلاً این آیه‌ شریفه: {{متن قرآن|«إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیکمُ الْمَیتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ...»}}؛<ref>[[سوره‌ بقره]]، آیه‌ ۱۷۳.</ref> همانا خداوند خون، میته و گوشت خوک را بر شما [[حرام]] کرده است. وقتی که علوم بشر پیشرفت‌ می‌کند، روشن می‌شود که خوردن خون، مردار، خوک و شراب چه ضررهایی برای بشر دارد. این پیشرفت‌های علمی، موجب روشن‌تر شدن معنای این آیات و فلسفه‌ی حرمت می‌شود؛ یا وقتی که قرآن شریف می‌فرماید: {{متن قرآن|«االلَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا»}}؛<ref>[[سوره رعد|سوره‌ رعد]]، آیه‌ ۲.</ref> اشاره به این دارد که بین آسمان‌ها، ستون‌هایی است که نمی‌توان دید. روایتی از [[امام رضا]] علیه السلام در ذیل همین آیات وارد شده است: «ثَمَّ عَمَدٌ ولکِنْ لاتَروْنَها»؛ آن‌جا ستون‌هایی است؛ اما شما نمی‌بینید.<ref>محمدحسین طباطبایی، همان، ج۱۱، ص ۲۸۶، بحث روایی.</ref> این به چیزی مثل نیروی جاذبه و مانند آن اشاره دارد که ممکن است بعداً کشف شوند؛ لذا می‌توان یکی از مصادیق آن را نیروی جاذبه دانست. قرآن در جایی دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|«وَأَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَوَاقِحَ»}}؛<ref>[[سوره حجر|سوره‌ حجر]]، آیه‌ ۲۲.</ref> و ما بادها را فرستادیم که عمل لقاح را انجام دهند. در این آیه لقاح (آبستن کردن) گیاهان به وسیله‌ی باد به روشنی بیان شده است و حال آن‌که بعد از قرن‌ها، علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد با هم بارور می‌شوند؛<ref>عباسعلی سرفرازی، رابطه‌ی علم و دین، ص۳۶.</ref> بنابراین، این اشاره‌ی علمی قرآن اولاً، ما را به این‌جا می‌رساند که نازل‌کننده‌ی قرآن از همه‌ی اسرار جهان اطلاع داشته است؛ ثانیاً کشف‌های علمی مثل نیروی جاذبه، توسط نیوتون و دیگران، مفادی از این آیات را برای ما روشن‌تر می‌کند، بدون این‌که نظریه‌ای را بر قرآن تحمیل و یا مطلبی خلاف واقع را از قرآن استخراج کنیم.
  
این سخن با ظاهر آیه و با معنای لغوی و اصطلاحی آیه سازگاری ندارد. روشن است که این روش نیز روش صحیحی نیست. علامه طباطبایی در مقدمه‌ی المیزان به مسئله‌ی تطبیق می‌پردازد و آن را رد می‌کند و می‌فرماید: این گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید.<ref>محمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج1، ص6.</ref>
+
==موافقان و مخالفان تفسیر علمی==
 +
از این‌ روش‌ تفسیری با دیدگاه‌ مخالف‌ و موافق‌، تعاریف‌ مختلفی شده‌ و در اغلب‌ آنها به‌ سخنان‌ [[ابوحامد محمد غزالی|امام‌ محمد غزالی]] (متوفی ۵۰۵) و نقد ابوالقاسم‌ شاطِبی (متوفی ۵۹۰) استناد گردیده‌ است‌. این‌ دو اندیشمند پیشگام‌، به‌رغم‌ این که‌ [[تفسیر]] مستقلی بر [[قرآن‌]] ننگاشته‌اند، در بحث‌ از علوم‌ ضروری برای فهم‌ قرآن‌ به‌ این‌ موضوع‌ پرداخته‌اند که‌ آیا می توان‌ در تفسیر قرآن‌ از علومی بهره‌ گرفت‌ که‌ در زمان‌ [[نزول قرآن|نزول‌ قرآن‌]] برای مردم‌ ناشناخته‌ بوده‌ است‌؟ غزالی موافق‌ بهره‌گیری از این‌ علوم‌ است‌ و به‌ پیروی از آرای وی، [[بدرالدین محمد زرکشی|زرکشی]] (متوفی ۷۹۴) و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] (متوفی ۹۱۱) آرایی در تأیید تفسیر علمی ابراز داشته‌اند. شاطبی نخستین‌ مخالف‌ این‌ دیدگاه‌ بوده‌ است‌. مفسران‌ متأخری همچون‌ امین‌ خولی، بر مبنای آرای شاطبی ولی در شکلی جدید با تفسیر علمی مخالفت‌ کرده‌اند.<ref>رجوع کنید به رومی، ج‌۲، ص‌۵۷۲؛ شریف‌، ص‌۶۲۷؛ شرقاوی، ص‌۳۹۳.</ref>
  
* سه. گاهی منظور از تفسیر علمی این است که ما برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده کنیم؛ یعنی علوم را برای فهم بهتر آیات قرآن و روشن کردن و کشف معانی و مقصود خداوند تبارک و تعالی استخدام کنیم؛ به عبارت دیگر هر چه علم بشر پیشرفت کند، موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن می‌شود، بدون این‌که قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم.
+
از نظر مخالفان‌ تفسیر علمی، در این‌ [[روشهای تفسیری قرآن|روش‌ تفسیری]]، [[قرآن‌]] اصل‌ و مبنا نیست‌، بلکه‌ امری فرعی و الحاقی است‌ و به‌ همین‌ سبب‌ این‌ روش‌ مردود است‌.<ref>رجوع کنید به ابوحجر، ص‌۶۶.</ref> در مقابل‌، موافقان‌ این‌ روش‌ برای تعریف‌ تفسیر علمی بر مباحثی مانند [[اعجاز علمی قرآن|اعجاز علمی قرآن‌]] و شایستگی آن‌ برای همه زمانها و مکانها<ref>رومی، ج‌۲، ص‌۵۴۹.</ref> یا استخراج‌ علوم‌ از آن‌<ref>بکری، ص‌۱۲۵.</ref> تأکید می کنند که‌ خود محل‌ بحث‌ و مناقشه‌ است‌. از اشکالات‌ عمده این گونه‌ تعاریف‌ این‌ است‌ که‌ در آن‌ به‌ اشتباه‌، میان‌ علم‌ و [[فلسفه|فلسفه‌]] جمع‌ شده‌ است‌، در حالی که‌ علم‌ به‌ معنای عام‌ نه‌ تنها فلسفه‌ بلکه‌ کلیه دانش های بشری را دربرمیگیرد و در نتیجه‌، تفسیر علمی به‌ این‌ معنا اعم‌ از تمامی تفسیرها (غیر از تفاسیر ذوقی) است‌ و به‌ معنای خاص‌ آن‌، کاملاً با فلسفه‌ متباین‌ است‌ و شامل‌ آرای فلسفی نمی شود.<ref>رومی، ج‌۲، ص‌۵۴۵ـ۵۴۹.</ref>
  
مثلاً این آیه‌ شریفه، مکرراً در قرآن کریم آمده است: {{متن قرآن|«إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ...»}}؛<ref>[[سوره‌ بقره]]، آیه‌ 173.</ref> همانا خداوند خون، میته و گوشت خوک را بر شما حرام کرده است.
+
به‌ نظر می رسد که‌ اهتمام‌ به‌ علم‌ و پیدایی رویکرد علمی به‌ قرآن‌، متأثر از رویکرد اثبات‌گرایانه حاکم‌ بر دوران‌ جدید در غرب‌ است‌ که‌ بر اثر پیشرفت های شگفت‌ علمی، نوعی خوش‌بینی نسبت‌ به‌ علم‌ و آینده‌ به‌ وجود آمد.<ref>رجوع کنید به باربور، ص‌۳۲۱.</ref> جهان‌ [[اسلام‌]] در رویارویی با غربِ پیروز و پیشرفته‌، از این‌ نگرش‌ بشدت‌ تأثیر گرفت‌، بدانسان‌ که‌ علمی بودن‌ تا حدودی مساوی درست‌ بودن‌ دانسته‌ شد و چنین‌ بود که‌ مخالفان‌ با غیرعلمی خواندنِ اسلام‌، آن‌ را می کوبیدند و موافقان‌ با علمی دانستن‌ آن‌ از آن‌ دفاع‌ می کردند.
  
وقتی که علوم بشر پیشرفت‌ می‌کند، روشن می‌شود که خوردن خون، مردار، خوک و شراب چه ضررهایی برای بشر دارد. این پیشرفت‌های علمی، موجب روشن‌تر شدن معنای این آیات و فلسفه‌ی حرمت می‌شود؛ یا وقتی که قرآن شریف می‌فرماید: اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها.<ref>[[سوره‌ رعد]]، آیه‌ 2.</ref> اشاره به این دارد که بین آسمان‌ها، ستون‌هایی است که نمی‌توان دید.
+
این‌ نگرش‌ را در سخنان‌ پیشگامان‌ اصلاح‌طلبی این‌ دوره‌، از جمله‌ [[سید جمال الدین اسدآبادی|سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی]]<ref>رجوع کنید به مجتهدی، ص‌۲۳.</ref> و سر سید احمدخان‌<ref>رجوع کنید به اکرم‌، ص‌۸۹؛ نَدَوی، ص‌۱۲۷.</ref>، می توان‌ یافت‌. طنطاوی که‌ [[تفسیر الجواهر (کتاب)|تفسیر الجواهر]] او در حوزه تفسیر علمی بی بدیل‌ است‌، تمام‌ ذلت‌ و حقارت‌ مسلمانان‌ را دوری آنان‌ از علم‌ می دانست‌<ref>ج‌۱، ص۳۵ـ۳۶، ج‌۱۷، ص‌۱۷، ج‌۲۵، ص‌۵۶ـ۵۷.</ref> و اقدام‌ خود را در فراهم‌ آوردن‌ این‌ تفسیر، تلاشی برای وارد کردن‌ علم‌ به‌ خانه مسلمانان‌ معرفی می کرد.<ref>همان‌، ج‌۲، ص‌۲۰۴.</ref> بنابراین‌، تفسیر علمی حاصل‌ دغدغه دینداران‌ در این‌ دوره‌ است‌ که‌ در مواردی با کمتر شدن‌ حساسیت ها و طرح‌ موضوعات‌ جدید (به ویژه‌ در [[ایران|ایران‌]] که‌ موضوعات‌ سیاسی نظیر حکومت‌ و آزادی و محدوده قدرت‌، جانشین‌ اینگونه‌ مباحث‌ شد) از شدت‌ آن‌ کاسته‌ شده‌ است‌.
  
روایتی از وجود مقدس [[امام رضا]] علیه السلام در ذیل همین آیات وارد شده است: ثمَّ عَمَدٌ ولکِنْ لاتَروْنَها؛ آن‌جا ستون‌هایی است؛ اما شما نمی‌بینید.<ref>محمدحسین طباطبایی، همان، ج11، ص 286، بحث روایی.</ref>
+
مخالفان‌ و موافقان‌ به‌ پیامدهای مثبت‌ و منفی تفسیر علمی نیز توجه‌ داشته‌اند. موافقان‌ این‌ روش‌ با نظر به‌ [[اعجاز علمی قرآن|اعجاز علمی]] که‌ ثمره مثبت‌ این‌ نوع‌ تفسیر محسوب‌ می شود، بر ضرورت‌ پرداختن‌ به‌ تفسیر علمی در این‌ دوره‌ تأکید کرده‌اند. به‌ نظر آنان‌ اتمام‌ حجت‌ [[قرآن‌]] بر مردمان‌ امروز ــ که‌ عموماً به‌ زبان‌ عربی تسلط‌ ندارند و نمی توانند اعجاز [[بلاغت|بلاغی]] قرآن‌ را درک‌ کنند ــ و نیز تبیین‌ و تحقق‌ جاودانگی خطاب‌ قرآن‌ برای مردمان‌ همه اعصار، تنها از طریق‌ اعجاز علمی میسر می شود.<ref>حنفی احمد، ص‌۱۷؛ نوفل‌، ص‌۶ـ۷، ۲۲ـ۲۵؛ جمیلی، ص‌۳۱۳؛ شریعتی مزینانی، ص‌۶۰.</ref>
  
این به چیزی مثل نیروی جاذبه و مانند آن اشاره دارد که ممکن است بعداً کشف شوند؛ لذا می‌توان یکی از مصادیق آن را نیروی جاذبه دانست.
+
اعجاز علمی قرآن‌ آنچنان‌ برای عموم‌ اندیشه‌وران‌ مسلمان‌ جذابیت‌ دارد که‌ عده‌ای با تفکیک‌ بین‌ تفسیر علمی و اعجاز علمی مدعی شده‌اند که‌ نزاع‌ عالمان‌ مسلمان‌، تنها بر سر تفسیر علمی است‌ و همه آنان‌ به‌ اعجاز علمی باور دارند.<ref>رجوع کنید به رومی، ج‌۲، ص‌۶۰۰ـ۶۰۱.</ref> چنین‌ است‌ که‌ برخی مخالفان‌ این‌ روش‌، به‌ رغم‌ نادرست‌ دانستن‌ تفسیر علمی در مواردی بر اعجاز علمی قرآن‌ تأکید کرده‌اند.<ref>قطب‌، ج‌۵، ص‌۳۰-۹۵، ج‌۶، ص۳۷-۸۷.</ref>
  
قرآن در جایی دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|«وَأَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ»}}<ref>[[سوره‌ حجر]]، آیه‌ 22.</ref>؛ و ما بادها را فرستادیم که عمل لقاح را انجام دهند.
+
بعضی دیگر از مخالفان‌ معتقدند که‌ برای بیان‌ جاودانگی پیام‌ قرآن‌، نه‌ تفسیر نه‌ اعجاز علمی، بلکه‌ صرف‌ اثبات‌ ناسازگار نبودن‌ قرآن‌ با علم‌ کفایت‌ می کند.<ref>خولی، ص‌۲۹۵؛ شلتوت‌، ص‌۲۲؛ ذهبی، ج‌۲، ص‌۵۳۹ـ۵۴۰.</ref> البته‌ روشن‌ نیست‌ که‌ چگونه‌ می توان‌ بدون‌ تفسیر علمی و عرضه قرآن‌ بر علم‌، اعجاز آن‌ و ناسازگار نبودن‌ آن‌ با علم‌ را ثابت‌ کرد و چگونه‌ می توان‌ با انکار مقدمات‌ به‌ نتیجه‌ ملتزم‌ بود.
  
در این آیه لقاح (آبستن کردن) گیاهان به وسیله‌ی باد به روشنی بیان شده است و حال آن‌که بعد از قرن‌ها، علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد با هم بارور می‌شوند؛<ref>عباسعلی سرفرازی، رابطه‌ی علم و دین، ص36.</ref> بنابراین، این اشاره‌ی علمی قرآن اولاً، ما را به این‌جا می‌رساند که نازل‌کننده‌ی قرآن از همه‌ی اسرار جهان اطلاع داشته است؛ ثانیاً کشف‌های علمی مثل نیروی جاذبه، توسط نیوتون و دیگران مفادی از این آیات را برای ما روشن‌تر می‌کند، بدون این‌که نظریه‌ای را بر قرآن تحمیل و یا مطلبی خلاف واقع را از قرآن استخراج کنیم.
+
گروهی دیگر، با در نظر گرفتن‌ پیامدهای منفی تفسیر علمی، در نکوهش‌ آن‌ سخن‌ گفته‌اند. ایشان‌ به‌ دگرگونی های شدید در عرصه معرفت‌ علمی نظر دارند و این که‌ چگونه‌ در یک‌ زمان‌ امری مسلّم‌ تصور شده‌ و در دوره‌ای دیگر بطلان‌ آن‌ آشکار گردیده‌ است‌. از نظر ایشان‌ با تفسیر علمی، سرنوشت‌ قرآن‌ به‌ سرنوشت‌ علم‌ پیوند می خورد و موجب‌ می شود قرآن‌ نیز همراه‌ با پیشرفت‌ علم‌ به‌ فراز و فرود آید.<ref>رجوع کنید به شلتوت‌، ص‌۲۱.</ref>
  
پس، تفسیر علمی به سه قسم تقسیم می‌شود:
+
نمونه روشن‌ این‌ امر، تفسیر طنطاوی است‌ که‌ به‌ رغم‌ استقبال‌ گسترده‌ از آن‌، به سرعت‌ کهنه‌ گردید. با در نظر گرفتن‌ همین‌ پیامد منفی، عده‌ای کوشیده‌اند تا با مطرح‌ کردن‌ شروطی (از جمله‌ پایبندی به‌ ظاهر الفاظ‌، رعایت‌ قواعد زبانی در فهم‌ کلام‌ و انصراف‌ از حقیقت‌ به‌ مجاز) در نگارش‌ هر گونه‌ تفسیر قاعده‌مند، اعم‌ از علمی و غیرعلمی این‌ ضایعه‌ را به‌ حداقل‌ برسانند.
  
# استخراج علوم از قرآن
+
موافقان‌ تفسیر علمی بر رعایت‌ این‌ شرط‌ تأکید کرده‌ و هم‌صدا با مخالفان‌ بر کسانی که‌ آن‌ را رعایت‌ نمی کنند، خرده‌ گرفته‌اند.<ref>ابوحجر، ص‌۲۱۰، ۲۴۹؛ دراز، ص‌۱۷۶.</ref> اما برخی موافقان‌، تنها ظاهر الفاظ‌ را ملاک‌ نمی دانند و جستجو از رموز و اشارات‌ را برای رسیدن‌ به‌ عمق‌ آموزه‌های قرآنی لازم‌ می شمارند.<ref>غزالی، ۱۴۱۲، ج‌۱، ص‌۳۸۳؛ حنفی احمد، ص‌۵ـ۶؛ کارم‌ سید غنیم‌، ص‌۶۰.</ref> از شرایط‌ دیگر برای استوارکردن‌ تفسیر علمی، بهره‌گیری صرف‌ از حقایق‌ علمی و نه‌ فرضیات‌ و تئوریهاست‌، زیرا نظریه‌ها و فرضیه‌ها اثبات‌ نشده‌اند ولی حقایق‌ قطعی برای تفسیر علمی شایسته‌اند.<ref>ابوحجر، ص‌۲۰۹؛ رومی، ج‌۲، ص‌۵۷۱؛ دِیاب‌ و قرقوز، ص‌۱۲؛ شریعتی مزینانی، ص‌ شصت‌ و دو؛ قرضاوی، ص‌۳۸۲.</ref>
# تحمیل و تطبیق بر قرآن (که این دو قسم از نظر ما صحیح نبود.)
 
# استخدام علوم در فهم قرآن که این روش صحیحی است.
 
  
==پانویس==  
+
برخی دیگر با دقت‌ و تفصیل‌ بیشتر در این‌ مورد بحث‌ کرده‌ و با توجه‌ به‌ ماهیت‌ آموزه‌های علم‌ و قرآن‌ از نظر قطعی بودن‌، چهار حالت‌ را مطرح‌ کرده‌اند: مخالفت‌ علم‌ قطعی با نص‌ یا با [[آیه|آیات‌]] تأویل‌پذیر؛ مخالفت‌ فرضیات‌ علما با نص‌ یا با آیات‌ تأویل‌پذیر؛ در صورت‌ اول‌ توقف‌، در صورت‌ دوم‌ [[تأویل|تأویل‌]] آیه‌ و در حالت‌ سوم‌ و چهارم‌ پایبندی به‌ آیه‌ را توصیه‌ می کنند.<ref>رجوع کنید به طباطبائی، ج‌۱۷، ص‌۳۷۳؛ سید غنیم‌، ص‌۲۷۷ـ۲۷۸.</ref>
 +
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* شادی نفیسی، تفسیر علمی [http://lib.eshia.ir/23019/1/5013/ دانشنامه جهان اسلام] تاریخ بازیابی: 2 مهر 1392.
+
*"تفسیر علمی"، شادی نفیسی، [http://lib.eshia.ir/23019/1/5013/ دانشنامه جهان اسلام]، تاریخ بازیابی: ۲ مهر ۱۳۹۲.
* محمدعلی رضایی اصفهانی، تفسیر علمی قرآن از دیدگاه مفسران شیعه، دانشنامه موضوعی قرآن، علمی–پژوهشی شیعه شناسی – سال هفتم شماره 26 تاریخ بازیابی: 2 مهر 1392.
+
*"تفسیر علمی قرآن از دیدگاه مفسران شیعه"، محمدعلی رضایی اصفهانی، مجله شیعه شناسی، سال هفتم شماره ۲۶.
* مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي‌‌ حوزه‌ي‌‌ علميه، آشنايي با تفسير علمي قرآن، قم: انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم.
+
*"آشنایی با تفسیر علمی قرآن"، مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی‌‌ حوزه‌ی‌‌ علمیه، قم: انتشارات حوزه علمیه قم.
 
 
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
 
[[رده:تفسیر قرآن]]
 
[[رده:تفسیر قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۷

در روش‌ «تفسیر علمی»، مفسر می‌کوشد بین‌ آیات‌ قرآن‌ کریم و یافته‌های علوم‌ تجربی ارتباطی بیابد و به‌ شرح‌ آن‌ بپردازد. تفسیر علمی که موافقان و مخالفانی دارد، معمولا به سه قسم تعریف و تقسیم می‌شود: استخراج علوم از قرآن، تحمیل و تطبیق علوم بر قرآن، استخدام علوم در فهم قرآن؛ که تنها مورد آخر صحیح به نظر می‌رسد.

تعریف تفسیر علمی

در مورد مفهوم علم و تفسیر و «تفسیر علمی»، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. مقصود از تفسیر، فهم معانی و مقاصد آیات قرآن است.[۱] و منظور از علم، علوم تجربی است که به دو شاخه علوم طبیعی (همچون فیزیک، شیمی، پزشکی و کیهان شناسی) و علوم انسانی (همچون جامعه شناسی، روان شناسی) تقسیم می شود. اما صاحبنظران تعریف های متعددی در مورد «تفسیر علمی» ارائه کرده اند که به برخی از آنها اشاره می شود.

دکتر ذهبی در مورد تعریف تفسیر علمی می نویسد: «مقصود ما از تفسیر علمی آن تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر عبارات قرآن حاکم می کند و تلاش می نماید علوم مختلف و نظریات فلسفی را از قرآن استخراج سازد.»[۲]

امین الخولی در مورد تفسیر علمی می نویسد: «آن تفسیری است که طرفدارن آن اقدام به استخراج همه علوم قدیم و جدید می کنند، قرآن را میدان وسیعی از علوم فلسفی، انسانی در زمینه پزشکی، کیهان شناسی و فنون مختلف می دانند و اصطلاحات علمی را بر قرآن حاکم می کنند و می کوشند این علوم را استخراج کنند».[۳]

راترود ویلانت نیز در دائرةالمعارف قرآن لیدن در مقاله «تفسیر قرآن در دوره جدید» در تعریف علمی بر استخراج از قرآن تاکید می کند و می نویسد: «تفسیر علمی باید در پرتو این فرض درک شود که تمام انواع یافته های (دستاوردهای) علوم طبیعی جدید در قرآن پیش بینی شده است و این که می توان قرائن و شواهد روشن بسیاری نسبت به آنها در آیات قرآن کشف نمود. یافته های علمی از کیهان شناسی کوپرنیکی گرفته تا خواص الکتریسته و از نظم و ترتیب انفعالات شیمیایی تا عوامل امراض عفونی همه از پیش در قرآن مورد تایید قرار گرفته است».[۴]

و دکتر فهد نیز در تعریف تفسیر علمی می نوسد: «مراد از تفسیر علمی، اجتهاد مفسر در کشف ارتباط بین آیات قرآن کریم و اکتشافات علم تجربی است؛ به طوری که اعجاز قرآن آشکار شود و ثابت گردد که آن [از طرف خدا] صادر شده و صلاحیت برای همه زمانها و مکانها دارد».[۵]

بنابراین می توان نتیجه گرفت روش تفسیر علمی قرآن دارای گونه ها و اقسام مختلف است که بر اساس آنها تعریف های متفاوتی از آن ارائه شده است. گاهی با عنوان استخراج علوم از قرآن و گاهی با عنوان تحمیل مطالب علمی بر قرآن، از آن یاد شده است.

اقسام تفسیر علمی

دکتر رفیعی در این باره می گوید: گاه تفسیر علمی از باب استخدام و تأیید محتوای آیات و به شکل اعتدالی است که به آن تفسیر «علمی اعتدالی» می‌گوییم؛ مثلاً با استفاده از برخی مباحث روز به تبیین آیاتی که متضمن برخی مباحث علمی است می‌پردازیم که این یک سبک و شکل است؛ به عنوان مثال، وقتی که قرآن می‌فرماید: «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ» اگر کسی بحث مشرق‌ها و مغرب‌های متعدد در این آیه را با کروی بودن زمین مرتبط بداند، این یک شکل «اعتدالی» است؛ نه آن‌که به محض شنیدن یافته‌های علمی آیه را با آن مطابقت دهیم و در مقابل آن خاضع شویم و یا به طور صددرصد علوم را طرد نماییم و آن را با قرآن بیگانه جلوه دهیم.

شکل دوّم، شکل افراطی است که برخی از تفسیرهای علمی به آن مبتلا هستند و آن، تطبیق آیات قرآن با یافته‌ها یا حتی فرضیه‌های علمی است. اگر کسی یک فرضیه‌ی علمی را یافت، سعی می‌کند در مقابل آن خاضع شود؛ و با هر لطایف الحیلی آیه را با‌ آن ارتباط دهد. این همان مشکلی است که برخی، مثل طنطاوی،[۶] و دیگران به آن مبتلا شده‌اند.

مرحوم علامه طباطبایی این روش را نمی‌پسندد و می‌فرماید: نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن را از خارج گرفته و بر مضمون آیات تحمیل می‌کنند ولذا تفسیر آنها سر از تطبیق بیرون آورده است. روی همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مَجاز جلوه داده و آیات را تأویل کرده‌اند.[۷]

دکتر رضایی در این رابطه می گوید: در مورد اقسام تفسیر علمی، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد؛[۸] به نظر ما رویکرد به تفسیر علمی، سه نوع است:

  • یک. گاهی برخی از مفسرین[۹] خواسته‌اند علوم را از قرآن استخراج کنند و در حقیقت سخن آنها ناظر به آیاتی مثل «تِبْیانًا لِکلِّ شَیءٍ»[۱۰] بوده است؛ چون قرآن بیان‌کننده‌ی همه چیز است پس همه‌ی مطالب باید در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ مثلاً زرکشی در «البرهان» آورده است که برخی از آیه‌ی شریفه‌ی «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»[۱۱] بر اساس حروف ابجد پیش‌ بینی نموده‌اند که در سال ۷۰۲ زلزله‌ای صورت می‌گیرد و اتفاقاً چنین هم شد؛ و یا از آیه‌ی شریفه‌ «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ»[۱۲] آن‌جا که خداوند از قول حضرت ابراهیم علیه السلام نقل می‌کند که «وقتی من بیمار شدم اوست که شفا می‌دهد.» علم پزشکی را استخراج کرده‌اند.[۱۳] و از حروف مقطعه اوایل سوره‌ها علم جبر را استفاده کرده‌اند.[۱۴] روشن است که این روش، روش صحیحی نیست؛ زیرا همه‌ی علوم و ریزه‌کاری‌های علوم، ظرافت‌ها، فرمول‌های فیزیک، شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بی‌ثمر و بی‌معناست.
  • دو. گاهی منظور از تفسیر علمی، تحمیل و تطبیق نظریه‌های علمی بر قرآن است؛ گاهی برخی از کسانی که به سراغ تفسیر علمی رفتند سعی کردند نظریه‌های اثبات شده‌ی علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نویسنده‌ی معروف مصری درباره‌ی آیه‌ی شریفه‌ی «هُوَ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیسْکنَ إِلَیهَا»[۱۵] می‌گوید: «انفسکم» یعنی پروتون و «زوجها» یعنی الکترون و «لیسکن الیها» یعنی حالت آرامشی که بین این الکترون و پروتون برقرار شده و در نتیجه این اتم از هم نمی‌پاشد و الکترون به طور مرتب به دور مرکز اتم که پروتون و الکترون است می‌چرخد.[۱۶] این سخن با ظاهر آیه و با معنای لغوی و اصطلاحی آیه سازگاری ندارد. روشن است که این روش نیز روش صحیحی نیست. علامه طباطبایی در مقدمه‌ی المیزان به مسئله‌ی تطبیق می‌پردازد و آن را رد می‌کند و می‌فرماید: این گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید.[۱۷]
  • سه. گاهی منظور از تفسیر علمی این است که ما برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده کنیم؛ یعنی علوم را برای فهم بهتر آیات قرآن و روشن کردن و کشف معانی و مقصود خداوند تبارک و تعالی استخدام کنیم؛ به عبارت دیگر هر چه علم بشر پیشرفت کند، موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن می‌شود، بدون این‌که قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم. مثلاً این آیه‌ شریفه: «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیکمُ الْمَیتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ...»؛[۱۸] همانا خداوند خون، میته و گوشت خوک را بر شما حرام کرده است. وقتی که علوم بشر پیشرفت‌ می‌کند، روشن می‌شود که خوردن خون، مردار، خوک و شراب چه ضررهایی برای بشر دارد. این پیشرفت‌های علمی، موجب روشن‌تر شدن معنای این آیات و فلسفه‌ی حرمت می‌شود؛ یا وقتی که قرآن شریف می‌فرماید: «االلَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا»؛[۱۹] اشاره به این دارد که بین آسمان‌ها، ستون‌هایی است که نمی‌توان دید. روایتی از امام رضا علیه السلام در ذیل همین آیات وارد شده است: «ثَمَّ عَمَدٌ ولکِنْ لاتَروْنَها»؛ آن‌جا ستون‌هایی است؛ اما شما نمی‌بینید.[۲۰] این به چیزی مثل نیروی جاذبه و مانند آن اشاره دارد که ممکن است بعداً کشف شوند؛ لذا می‌توان یکی از مصادیق آن را نیروی جاذبه دانست. قرآن در جایی دیگر می‌فرماید: «وَأَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَوَاقِحَ»؛[۲۱] و ما بادها را فرستادیم که عمل لقاح را انجام دهند. در این آیه لقاح (آبستن کردن) گیاهان به وسیله‌ی باد به روشنی بیان شده است و حال آن‌که بعد از قرن‌ها، علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد با هم بارور می‌شوند؛[۲۲] بنابراین، این اشاره‌ی علمی قرآن اولاً، ما را به این‌جا می‌رساند که نازل‌کننده‌ی قرآن از همه‌ی اسرار جهان اطلاع داشته است؛ ثانیاً کشف‌های علمی مثل نیروی جاذبه، توسط نیوتون و دیگران، مفادی از این آیات را برای ما روشن‌تر می‌کند، بدون این‌که نظریه‌ای را بر قرآن تحمیل و یا مطلبی خلاف واقع را از قرآن استخراج کنیم.

موافقان و مخالفان تفسیر علمی

از این‌ روش‌ تفسیری با دیدگاه‌ مخالف‌ و موافق‌، تعاریف‌ مختلفی شده‌ و در اغلب‌ آنها به‌ سخنان‌ امام‌ محمد غزالی (متوفی ۵۰۵) و نقد ابوالقاسم‌ شاطِبی (متوفی ۵۹۰) استناد گردیده‌ است‌. این‌ دو اندیشمند پیشگام‌، به‌رغم‌ این که‌ تفسیر مستقلی بر قرآن‌ ننگاشته‌اند، در بحث‌ از علوم‌ ضروری برای فهم‌ قرآن‌ به‌ این‌ موضوع‌ پرداخته‌اند که‌ آیا می توان‌ در تفسیر قرآن‌ از علومی بهره‌ گرفت‌ که‌ در زمان‌ نزول‌ قرآن‌ برای مردم‌ ناشناخته‌ بوده‌ است‌؟ غزالی موافق‌ بهره‌گیری از این‌ علوم‌ است‌ و به‌ پیروی از آرای وی، زرکشی (متوفی ۷۹۴) و سیوطی (متوفی ۹۱۱) آرایی در تأیید تفسیر علمی ابراز داشته‌اند. شاطبی نخستین‌ مخالف‌ این‌ دیدگاه‌ بوده‌ است‌. مفسران‌ متأخری همچون‌ امین‌ خولی، بر مبنای آرای شاطبی ولی در شکلی جدید با تفسیر علمی مخالفت‌ کرده‌اند.[۲۳]

از نظر مخالفان‌ تفسیر علمی، در این‌ روش‌ تفسیری، قرآن‌ اصل‌ و مبنا نیست‌، بلکه‌ امری فرعی و الحاقی است‌ و به‌ همین‌ سبب‌ این‌ روش‌ مردود است‌.[۲۴] در مقابل‌، موافقان‌ این‌ روش‌ برای تعریف‌ تفسیر علمی بر مباحثی مانند اعجاز علمی قرآن‌ و شایستگی آن‌ برای همه زمانها و مکانها[۲۵] یا استخراج‌ علوم‌ از آن‌[۲۶] تأکید می کنند که‌ خود محل‌ بحث‌ و مناقشه‌ است‌. از اشکالات‌ عمده این گونه‌ تعاریف‌ این‌ است‌ که‌ در آن‌ به‌ اشتباه‌، میان‌ علم‌ و فلسفه‌ جمع‌ شده‌ است‌، در حالی که‌ علم‌ به‌ معنای عام‌ نه‌ تنها فلسفه‌ بلکه‌ کلیه دانش های بشری را دربرمیگیرد و در نتیجه‌، تفسیر علمی به‌ این‌ معنا اعم‌ از تمامی تفسیرها (غیر از تفاسیر ذوقی) است‌ و به‌ معنای خاص‌ آن‌، کاملاً با فلسفه‌ متباین‌ است‌ و شامل‌ آرای فلسفی نمی شود.[۲۷]

به‌ نظر می رسد که‌ اهتمام‌ به‌ علم‌ و پیدایی رویکرد علمی به‌ قرآن‌، متأثر از رویکرد اثبات‌گرایانه حاکم‌ بر دوران‌ جدید در غرب‌ است‌ که‌ بر اثر پیشرفت های شگفت‌ علمی، نوعی خوش‌بینی نسبت‌ به‌ علم‌ و آینده‌ به‌ وجود آمد.[۲۸] جهان‌ اسلام‌ در رویارویی با غربِ پیروز و پیشرفته‌، از این‌ نگرش‌ بشدت‌ تأثیر گرفت‌، بدانسان‌ که‌ علمی بودن‌ تا حدودی مساوی درست‌ بودن‌ دانسته‌ شد و چنین‌ بود که‌ مخالفان‌ با غیرعلمی خواندنِ اسلام‌، آن‌ را می کوبیدند و موافقان‌ با علمی دانستن‌ آن‌ از آن‌ دفاع‌ می کردند.

این‌ نگرش‌ را در سخنان‌ پیشگامان‌ اصلاح‌طلبی این‌ دوره‌، از جمله‌ سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی[۲۹] و سر سید احمدخان‌[۳۰]، می توان‌ یافت‌. طنطاوی که‌ تفسیر الجواهر او در حوزه تفسیر علمی بی بدیل‌ است‌، تمام‌ ذلت‌ و حقارت‌ مسلمانان‌ را دوری آنان‌ از علم‌ می دانست‌[۳۱] و اقدام‌ خود را در فراهم‌ آوردن‌ این‌ تفسیر، تلاشی برای وارد کردن‌ علم‌ به‌ خانه مسلمانان‌ معرفی می کرد.[۳۲] بنابراین‌، تفسیر علمی حاصل‌ دغدغه دینداران‌ در این‌ دوره‌ است‌ که‌ در مواردی با کمتر شدن‌ حساسیت ها و طرح‌ موضوعات‌ جدید (به ویژه‌ در ایران‌ که‌ موضوعات‌ سیاسی نظیر حکومت‌ و آزادی و محدوده قدرت‌، جانشین‌ اینگونه‌ مباحث‌ شد) از شدت‌ آن‌ کاسته‌ شده‌ است‌.

مخالفان‌ و موافقان‌ به‌ پیامدهای مثبت‌ و منفی تفسیر علمی نیز توجه‌ داشته‌اند. موافقان‌ این‌ روش‌ با نظر به‌ اعجاز علمی که‌ ثمره مثبت‌ این‌ نوع‌ تفسیر محسوب‌ می شود، بر ضرورت‌ پرداختن‌ به‌ تفسیر علمی در این‌ دوره‌ تأکید کرده‌اند. به‌ نظر آنان‌ اتمام‌ حجت‌ قرآن‌ بر مردمان‌ امروز ــ که‌ عموماً به‌ زبان‌ عربی تسلط‌ ندارند و نمی توانند اعجاز بلاغی قرآن‌ را درک‌ کنند ــ و نیز تبیین‌ و تحقق‌ جاودانگی خطاب‌ قرآن‌ برای مردمان‌ همه اعصار، تنها از طریق‌ اعجاز علمی میسر می شود.[۳۳]

اعجاز علمی قرآن‌ آنچنان‌ برای عموم‌ اندیشه‌وران‌ مسلمان‌ جذابیت‌ دارد که‌ عده‌ای با تفکیک‌ بین‌ تفسیر علمی و اعجاز علمی مدعی شده‌اند که‌ نزاع‌ عالمان‌ مسلمان‌، تنها بر سر تفسیر علمی است‌ و همه آنان‌ به‌ اعجاز علمی باور دارند.[۳۴] چنین‌ است‌ که‌ برخی مخالفان‌ این‌ روش‌، به‌ رغم‌ نادرست‌ دانستن‌ تفسیر علمی در مواردی بر اعجاز علمی قرآن‌ تأکید کرده‌اند.[۳۵]

بعضی دیگر از مخالفان‌ معتقدند که‌ برای بیان‌ جاودانگی پیام‌ قرآن‌، نه‌ تفسیر نه‌ اعجاز علمی، بلکه‌ صرف‌ اثبات‌ ناسازگار نبودن‌ قرآن‌ با علم‌ کفایت‌ می کند.[۳۶] البته‌ روشن‌ نیست‌ که‌ چگونه‌ می توان‌ بدون‌ تفسیر علمی و عرضه قرآن‌ بر علم‌، اعجاز آن‌ و ناسازگار نبودن‌ آن‌ با علم‌ را ثابت‌ کرد و چگونه‌ می توان‌ با انکار مقدمات‌ به‌ نتیجه‌ ملتزم‌ بود.

گروهی دیگر، با در نظر گرفتن‌ پیامدهای منفی تفسیر علمی، در نکوهش‌ آن‌ سخن‌ گفته‌اند. ایشان‌ به‌ دگرگونی های شدید در عرصه معرفت‌ علمی نظر دارند و این که‌ چگونه‌ در یک‌ زمان‌ امری مسلّم‌ تصور شده‌ و در دوره‌ای دیگر بطلان‌ آن‌ آشکار گردیده‌ است‌. از نظر ایشان‌ با تفسیر علمی، سرنوشت‌ قرآن‌ به‌ سرنوشت‌ علم‌ پیوند می خورد و موجب‌ می شود قرآن‌ نیز همراه‌ با پیشرفت‌ علم‌ به‌ فراز و فرود آید.[۳۷]

نمونه روشن‌ این‌ امر، تفسیر طنطاوی است‌ که‌ به‌ رغم‌ استقبال‌ گسترده‌ از آن‌، به سرعت‌ کهنه‌ گردید. با در نظر گرفتن‌ همین‌ پیامد منفی، عده‌ای کوشیده‌اند تا با مطرح‌ کردن‌ شروطی (از جمله‌ پایبندی به‌ ظاهر الفاظ‌، رعایت‌ قواعد زبانی در فهم‌ کلام‌ و انصراف‌ از حقیقت‌ به‌ مجاز) در نگارش‌ هر گونه‌ تفسیر قاعده‌مند، اعم‌ از علمی و غیرعلمی این‌ ضایعه‌ را به‌ حداقل‌ برسانند.

موافقان‌ تفسیر علمی بر رعایت‌ این‌ شرط‌ تأکید کرده‌ و هم‌صدا با مخالفان‌ بر کسانی که‌ آن‌ را رعایت‌ نمی کنند، خرده‌ گرفته‌اند.[۳۸] اما برخی موافقان‌، تنها ظاهر الفاظ‌ را ملاک‌ نمی دانند و جستجو از رموز و اشارات‌ را برای رسیدن‌ به‌ عمق‌ آموزه‌های قرآنی لازم‌ می شمارند.[۳۹] از شرایط‌ دیگر برای استوارکردن‌ تفسیر علمی، بهره‌گیری صرف‌ از حقایق‌ علمی و نه‌ فرضیات‌ و تئوریهاست‌، زیرا نظریه‌ها و فرضیه‌ها اثبات‌ نشده‌اند ولی حقایق‌ قطعی برای تفسیر علمی شایسته‌اند.[۴۰]

برخی دیگر با دقت‌ و تفصیل‌ بیشتر در این‌ مورد بحث‌ کرده‌ و با توجه‌ به‌ ماهیت‌ آموزه‌های علم‌ و قرآن‌ از نظر قطعی بودن‌، چهار حالت‌ را مطرح‌ کرده‌اند: مخالفت‌ علم‌ قطعی با نص‌ یا با آیات‌ تأویل‌پذیر؛ مخالفت‌ فرضیات‌ علما با نص‌ یا با آیات‌ تأویل‌پذیر؛ در صورت‌ اول‌ توقف‌، در صورت‌ دوم‌ تأویل‌ آیه‌ و در حالت‌ سوم‌ و چهارم‌ پایبندی به‌ آیه‌ را توصیه‌ می کنند.[۴۱]

پانویس

  1. طباطبایی، ۱۳۹۷ق، ج۱، ص۷.
  2. ذهبی، ۱۳۸۱، ح۲، ص۲۷۴.
  3. امین الخولی، بی تا، أص ۲۸۷ به نقل از سید محمد ایازی.
  4. Rotraud wiclandt, Exegesis of the Quran Modem and .ntcmporary.In Encylopadia the Quran v:۲,pp،۱۲۴.
  5. رومی، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۵۴۹.
  6. ر.ک: الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.
  7. محمدحسین طباطبایی، همان، ج۱، ص۷.
  8. برای مطالعه بیشتر ر.ک: رضایی، همان، ص۳۷۴-۳۸۰.
  9. غزالی، جواهرالقرآن، ص۳۷، فصل خامس.
  10. سوره‌ نحل، آیه‌ ۸۹.
  11. سوره‌ زلزال، آیه‌ ۱.
  12. سوره‌ شعرا، آیه‌ ۸۰.
  13. غزالی، همان، ص۲۷.
  14. ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج۲، ص۴۸۱.
  15. سوره اعراف، آیه‌ ۱۸۹؛ اوست خدایی که همه‌ی شما را از یک تن آفریده و از او نیز جفتش را مقدر داشت تا به او انس و آرام گیرد.
  16. عبدالرزاق نوفل، قرآن والعلم الحدیث، ص۱۵۶.
  17. محمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج۱، ص۶.
  18. سوره‌ بقره، آیه‌ ۱۷۳.
  19. سوره‌ رعد، آیه‌ ۲.
  20. محمدحسین طباطبایی، همان، ج۱۱، ص ۲۸۶، بحث روایی.
  21. سوره‌ حجر، آیه‌ ۲۲.
  22. عباسعلی سرفرازی، رابطه‌ی علم و دین، ص۳۶.
  23. رجوع کنید به رومی، ج‌۲، ص‌۵۷۲؛ شریف‌، ص‌۶۲۷؛ شرقاوی، ص‌۳۹۳.
  24. رجوع کنید به ابوحجر، ص‌۶۶.
  25. رومی، ج‌۲، ص‌۵۴۹.
  26. بکری، ص‌۱۲۵.
  27. رومی، ج‌۲، ص‌۵۴۵ـ۵۴۹.
  28. رجوع کنید به باربور، ص‌۳۲۱.
  29. رجوع کنید به مجتهدی، ص‌۲۳.
  30. رجوع کنید به اکرم‌، ص‌۸۹؛ نَدَوی، ص‌۱۲۷.
  31. ج‌۱، ص۳۵ـ۳۶، ج‌۱۷، ص‌۱۷، ج‌۲۵، ص‌۵۶ـ۵۷.
  32. همان‌، ج‌۲، ص‌۲۰۴.
  33. حنفی احمد، ص‌۱۷؛ نوفل‌، ص‌۶ـ۷، ۲۲ـ۲۵؛ جمیلی، ص‌۳۱۳؛ شریعتی مزینانی، ص‌۶۰.
  34. رجوع کنید به رومی، ج‌۲، ص‌۶۰۰ـ۶۰۱.
  35. قطب‌، ج‌۵، ص‌۳۰-۹۵، ج‌۶، ص۳۷-۸۷.
  36. خولی، ص‌۲۹۵؛ شلتوت‌، ص‌۲۲؛ ذهبی، ج‌۲، ص‌۵۳۹ـ۵۴۰.
  37. رجوع کنید به شلتوت‌، ص‌۲۱.
  38. ابوحجر، ص‌۲۱۰، ۲۴۹؛ دراز، ص‌۱۷۶.
  39. غزالی، ۱۴۱۲، ج‌۱، ص‌۳۸۳؛ حنفی احمد، ص‌۵ـ۶؛ کارم‌ سید غنیم‌، ص‌۶۰.
  40. ابوحجر، ص‌۲۰۹؛ رومی، ج‌۲، ص‌۵۷۱؛ دِیاب‌ و قرقوز، ص‌۱۲؛ شریعتی مزینانی، ص‌ شصت‌ و دو؛ قرضاوی، ص‌۳۸۲.
  41. رجوع کنید به طباطبائی، ج‌۱۷، ص‌۳۷۳؛ سید غنیم‌، ص‌۲۷۷ـ۲۷۸.

منابع

  • "تفسیر علمی"، شادی نفیسی، دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بازیابی: ۲ مهر ۱۳۹۲.
  • "تفسیر علمی قرآن از دیدگاه مفسران شیعه"، محمدعلی رضایی اصفهانی، مجله شیعه شناسی، سال هفتم شماره ۲۶.
  • "آشنایی با تفسیر علمی قرآن"، مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی‌‌ حوزه‌ی‌‌ علمیه، قم: انتشارات حوزه علمیه قم.
***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: