ام سلمه بیگم شیرازی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ام‌ّسلمه بیگم شیرازی» ملقب به «دعا» (زنده در ۱۱۶۳ ق)، از زنان عالم و عارف شیعه در قرن ۱۲ قمری است. اثر مشهور او، کتاب عرفانى «جامع ‏الکلیات» است.

زندگی‌نامه

ام ‏سلمه بیگُم شیرازی، دختر سید قطب‌الدین محمد نیریزى و نوه دخترى شیخ على‌‏نقى اصطهباناتى، حدود سال ۱۱۴۳ ه.ق. در شیراز ولادت یافت. وی در ۱۱۵۸ ه.ق. نزد پدرش به فراگیرى علوم و معارف دینى و عرفانى پرداخت و تا زمان وفات پدرش در ۱۱۷۳ ه.ق. در نجف‏ اشرف در خدمت او بود و از محضر او بهره جست. در مقدّمه «جامع الکلیّات» در این باره گفته است: «بنده از پانزده سالگى تا پانزده دیگر که والد مرحوم بنده در این دار فانى بى‏ بنیاد بودند و بیان علم حکمت مى‏ فرمودند و بنده در جمیع محافل بیان گوهرفشانشان که در عرض این پانزده سال که پنج سالش در فارس و ده سال در نجف اشرف باشد حاضر و مستمع بودم و آنچه کلّیات مسائل حکمت بود به تدریج اخذ نمودم و جمع کردم...».

ام‌سلمه بیگم شیرازی تا سالها در نجف اشرف ماند. از سال وفات و نیز مکان درگذشت وى اطلاعى در دست نیست؛ ولی تا سال ۱۱۶۳ هـ.ق در قید حیات بوده است.

آثار و تألیفات

ام‌سلمه بیگم کتاب «جامع الکلیات» را در سیر و سلوک و عرفان به زبان فارسی تألیف کرده است. او این اثر را در مدّت پانزده سالى که نزد پدرش تلمذ مى‏ کرد به تدریج جمع آورد و چنانکه گفته، مطالب آن را از «انوار شموس حکمت عرفا» اقتباس و «کلیه مسائل حکمت الهیه که از اسرار است» جمع کرده است. این کتاب شامل کلیات عرفان اسلامى در چهارده بیان است:

  • بیان اوّل: در تحقیق معنى لاهوت که ذات حق سبحانه است و ثبوت وجود و وحدت وجود حق سبحانه به طریق عرفاء.
  • بیان دوم: در تحقیق عالم جبروت
  • بیان سوم: در تحقیق عالم ملکوت.
  • بیان چهارم: در تحقیق عالم آثار.
  • بیان پنجم: در تحقیق عالم ناسوت.
  • بیان ششم: در معرفت سیر ارواح از مبدأ.
  • بیان هفتم: در معرفت سرّ آنکه ارواح از عالم قدس به این عالم اجسام به چه کار آمده ‏اند و فایده آمدنشان چیست.
  • بیان هشتم: در معرفت صراط مستقیم، حرکت به آن و عود به وطن اصلى.
  • بیان نهم: در معرفت قیامت و رجوع به آن.
  • بیان دهم: در معرفت مراتب روح و سؤال قبر و سرّ معاد
  • بیان یازدهم: در معرفت روح و عقل و نفس و بدن
  • بیان دوازدهم: در معرفت اقسام سالکان و دانستن آنکه از این اقسام کدام مرشدند که مى‏ توان تبعیت نمود.
  • بیان سیزدهم: در معرفت راههایى که سالکان از آن راهها حرکت مى‏ توانند کرد.
  • بیان چهاردهم: در معرفت سیر سالکان.

منابع