منابع و پی نوشتهای متوسط
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن سکیت اهوازی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''کلیدواژه: یاران امام هادی علیه السلام، ابن سكيت اهوازى'''
+
{{خوب}}
 +
'''«ابویوسف یعقوب بن اسحاق اهوازی»''' معروف به '''«ابن سکّیت»''' (۲۴۳-۱۸۶ ق)، محدث، لغوی، نحوی، ادیب و شاعر [[ایران|ایرانی]] [[شیعه]] و از اصحاب [[امام جواد]] و [[امام هادى]] علیهماالسلام بود. او در علوم عربی و ادبیات، تألیفات متعددی دارد که مهم‌ترین آنها کتاب «اصلاح المنطق» است. ابن سکیت سرانجام به خاطر مذهب [[تشیع]]، توسط [[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل عباسی]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = یعقوب بن اسحاق اهوازی
 +
||تصویر=
 +
||زادروز =  ۱۸۶ قمری
 +
|زادگاه = دورق، خوزستان
 +
|وفات =  ۲۴۳ قمری
 +
|مدفن =  [[سامرا]]
 +
|اساتید =  محمد بن مهنا، محمد بن صیح، ابوعمرو شیبانی، فراء، ابن اعرابی، اثرم، اصمعی،...
 +
|شاگردان = [[ابوحنیفه دینوری]]، [[ابن شعبه حرانی]]، محمد بن عجلان، ابوالبشر بندنیجی، ابوعکرمه ضبی، ابوالعباس ثعلب، احمد بن فرج مقری،...
 +
|آثار = اصلاح المنطق، الاضداد، الالفاظ، القلب و الابدال، الاجناس الکبیر، منطق الطیر و منطق الریاحین، سرقات الشعراء و ما تواردوا علیه، فَعَل و اَفْعَل،...
 +
}}
 +
==ولادت==
 +
ابویوسف یعقوب ابن سکیت اهوازی، بین سالهای ۱۸۰ تا ۱۹۰ قمری - و به قولی در ۱۸۶ قمری - در دورَق (شادگان امروزی) از شهرهای خوزستان به دنیا آمد. نام پدرش اسحاق و به دلیل سکوت زیادش به «سِکّیت» معروف بود. خاندان او اصالتاً [[ایران|ایرانی]] و خوزی بودند و پدرانش در دورق خوزستان زندگی می کردند که از آنجا به [[بغداد]] منتقل شدند.
  
«يعقوب بن اسحاق ابویوسف بن سکیت اهوازی» معروف به «ابن سکیت» از بزرگان اهل لغت و ادب و شخصیت های بسیار بزرگ و ممتاز و صاحب اصلاحك المنطق و از خواص امام محمدتقى و امام على‌النقى عليهم‌السلام و ثقه و جليل است. او در علوم عربی و ادبیات، تالیفات و تصنیف های زیادی دارد و شهرت او در بین علما و اهل ادب بالاتر از این است که درباره او سخنی گفته شود و یا از او تجلیل و تکریم به عمل آید.
+
==شخصیت و موقعیت علمی==
  
[[ابن سکیت]] در فصاحت و بلاغت در صف مقدم قرار دارد و همه نویسندگان لغت و صرف و نحو از آثار گرانقدر او استفاده کرده و می کنند. نام او در تمام کتب ادبی و تاریخی و تذکره های رجال علم و ادب آمده و همگان از قدیم و جدید، وفور اطلاعات و کثرت دانش او را ستوده اند و او را مردی فوق العاده توصیف می کنند. خاندان او اصالتاً ایرانی و خوزی بودند و پدرانش در دورق خوزستان زندگی می کردند که از آنجا به [[بغداد]] منتقل شدند.
+
رجال [[شیعه]] در کتب خود، ابن سکیت را از [[شیعه|شیعیان]] مخلص و از اصحاب [[امام جواد]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام ذکر نموده اند. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] می گوید: او در نزد امام جواد و امام هادی بسیار محترم بود و از ایشان روایت هایی نقل می کند. ابن سکیت در نقل [[حدیث]] و روایات، موثق و راستگو به شمار می رفت و کسی بر او طعنی وارد نکرده است. حافظ [[ابن عساکر]] نیز در [[تاریخ دمشق (کتاب)|تاریخ دمشق]] شرح حال او را ذکر کرده و [[مشایخ]] و راویان او را آورده و گفته: او از محمد بن مهنا و محمد بن صیح واعظ روایت می کند و از او نیز احمد بن فرج مقری و محمد بن عجلان روایت کرده اند.
  
==شخصیت و موقعیت==
+
ابن سکیت در انواع علوم متبحر بود و برای بیان مسائل ادبی مجلسی داشت و مردم هم پیرامون او جمع می شدند. [[ابن خلکان]] او را در کتاب خود ذکر کرده و از وی تجلیل می کند و می گوید: کتابهای او در موضوع خود بسیار متین و صحیح می باشند.
  
رجال [[شیعه]] در کتب خود، ابن سکیت را از شیعیان مخلص و از اصحاب [[امام جواد]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام ذکر نموده اند. ابن سکیت در انواع علوم متبحر بود و پدرش هم مرد صالحی بود و از ابوالحسن کسائی دانش آموخته و با علوم عربیه آشنایی داشت. او برای بیان مسائل ادبی مجلسی داشت و مردم هم پیرامون او جمع می شدند. در عین حال اهل ادب و لغت اجماع کرده اند که بعد از ابن اعرابی، داناترین فرد به لغت و ادبیات ابن سکیت بوده است.
+
اهل ادب و [[علم لغت|لغت]] اجماع کرده اند که بعد از ابن اعرابی، داناترین فرد به لغت و [[ادبیات عرب|ادبیات]] ابن سکیت بوده است. [[خطیب بغدادی]] می نویسد: «ابن سکیت از علمای [[نحو]] و لغت به شمار می رود و کتاب «اصلاح المنطق» از تألیفات او است. او مردی فاضل و متدین بود و در نقل روایت ثقه و مورد اطمینان می باشد و او مؤدِّب فرزندان [[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل]] بود و از ابوعمرو شیبانی روایت می کرد. ابوعکرمه ضبی و ابوسعید سکری و میمون بن هارون و گروهی دیگر از او روایت می کنند.»
  
نجاشی می گوید: او در نزد [[امام جواد]] علیه السلام و [[امام هادی]] علیه السلام بسیار محترم بود و از ایشان روایت هایی نقل می کند. متوکل عباسی به خاطر مذهب تشیع او را به شهادت رساند و داستان شهادت او مشهور است. ابن سکیت در علم ادب و لغت چهره ای درخشان بود و در نقل [[حدیث]] و روایات، موثق و راستگو به شمار می رفت و کسی بر او طعنی وارد نکرده است.
+
[[یاقوت حموی]] هم می گوید: «یعقوب بن اسحاق بن سکیت از عالمان علوم عربیه و لغت و [[شعر]] است. او از ابوعمرو شیبانی و فراء و ابن اعرابی و اثرم دانش آموخت و از ابوعبیده معمر بن مثنی و اصمعی روایت کرد و گروهی مانند محمد بن فرج مقری و محمد بن عجلان اخباری و میمون بن هارون کاتب از او اخذ حدیث کرده اند. او کتابهای زیادی تصنیف کرده که مشهورترین آنها اصلاح المنطق می باشد.»
  
==ابن سکیت و علمای اهل سنت==
+
او بجز روایت و علم نحو، در [[علوم قرآنی]] نیز از بزرگان بود و شاگردان زیادی را نیز تربیت کرد. [[ابن شعبه حرانی]] صاحب «[[تحف العقول (کتاب)|تُحَفُ العُقول]]»، ابوالبشر بندنیجی، ابوسعید سکری، ابوعکرمه ضبی و [[ابوحنیفه دینوری]] را از شاگردان او دانسته‌اند. گروه زیادی نیز از او روایت کرده اند از جمله: ابوالعباس ثعلب نحوی معروف، احمد بن فرج مقری، محمد بن عجلان اخباری و میمون بن هارون کاتب.
  
خطیب بغدادی می نویسد: «ابن سکیت» از علمای نحو و لغت به شمار می رود و کتاب اصلاح المنطق از تألیفات او است. او مردی فاضل و متدین بود و در نقل روایت ثقه و مورد اطمینان می باشد و او مؤدب فرزندان جعفر متوکل بود و از ابوعمرو شیبانی روایت می کرد. ابوعکرمه ضبی و ابوسعید سکری و میمون بن هارون و گروهی دیگر از او روایت می کنند.
+
ابن سکیت شهرت دیگری هم دارد و آن تلاش در گردآوری اشعار عرب است. [[ابن ندیم]] روایت کرده است که [[دیوان (شعر)|دواوین]] اشعار پراکنده ۳۰ شاعر عرب کهن را ابن سکیت گردآوری و شرح کرده است که از ذخایر و میراث عظیم [[ادبیات عرب]] به شمار می‌روند. از جمله شاعرانی که ابن سکیت آثارشان را ثبت کرده می‌توان به امروءالقیس، زهیر بن ابی سلمی، نابغه ذبیانی، اعشی، عنتره بن شداد، طرفة بن عبد و عمرو بن کلثوم اشاره کرد.
  
یاقوت حموی هم می گوید: «یعقوب بن اسحاق بن سکیت» از عالمان علوم عربیه و لغت و شعر است. او از ابوعمرو شیبانی و فراء و ابن اعرابی و اثرم دانش آموخت و از ابوعبیده و اصمعی روایت کرد و گروهی مانند محمد بن فرج مقری و محمد بن عجلان اخباری و میمون بن هارون کاتب از او اخذ حدیث کرده اند. او کتابهای زیادی تصنیف کرده که مشهورترین آنها اصلاح المنطق می باشد.
+
از دیگر علل شهرت ابن سکیت، دانش او در گیاه شناسی است. فؤاد سزگین، دانشمند علوم اسلامی و شرقشناس شهیر ترکیه‌ای (متوفی ۲۰۱۸ م)، از ابن سکیت و شاگردش ابوحنیفه دینوری به عنوان دو تن از گیاه شناسان مسلمان نام برده است. ابن ندیم در «[[فهرست ابن ندیم (کتاب)|الفهرست]]» کتاب «النبات و الشجر» را به او منتسب کرده اما اکنون اثری از این کتاب در دست نیست.  
  
ابن خلکان او را در کتاب خود ذکر کرده و از وی تجلیل و توصیف می کند و می گوید: کتابهای او در موضوع خود بسیار متین و صحیح می باشند و حافظ ابن عساکر نیز در تاریخ [[دمشق]] شرح حال او را ذکر کرده و مشایخ و راویان او را آورده و گفته: او از محمد بن مهنا و محمد بن صیح واعظ روایت می کند و از او نیز احمد بن فرج مقری و محمد بن عجلان روایت کرده اند.
+
==آثار و تألیفات==
  
==آثار==
+
ابن سکیت تألیفات زیادی در ادبیات و دیگر علوم عربی دارد از جمله:
  
ابن سکیت در زندگی خود کتابهای زیادی تألیف کرد و ما در اینجا به تعدادی از آثار او که یاقوت حموی در معجم الادباء آورده ذکر می کنیم ولی افسوس که این آثار ارزنده ی ادبی و تاریخی در حوادث روزگار از بین رفته و فقط کتاب «اصلاح المنطق» او باقی مانده است که اکنون چاپ شده و در دسترس اهل علم و ادب قرار دارد.
+
#اصلاح المنطق، کتابی است در لغت که مورد توجه و استناد علمای لغت می باشد. او در این کتاب بسیاری از واژه‌های عربی را به صورت صحیح ضبط کرد و از جنبه‌های صرفی، فصاحت و غیر آن مورد بررسی قرار داد. این اثر از معتبرترین منابع لغت عرب است و شروح مختلفی بر آن نوشته شده.
 
+
#الاضداد،
اما از دیگر کتابهای او می توان به کتاب الالفاظ، کتاب فعل و أفعل، کتاب الأضداد، کتاب الاجناس الکبیر، کتاب الفرق، کتاب الامثال و کتاب البحث اشاره کرد.
+
#الالفاظ،
 
+
#التصغیر،
==تعلیم کودکان در بغداد==
+
#القلب و الابدال،
 
+
#الاجناس الکبیر،
پدر ابن سکیت در [[بغداد]] مکتبخانه داشت و کودکان مردم را تربیت می کرد و آنها را با علوم و معارف آشنا می ساخت و فرزندش یعقوب هم با او مساعدت می کرد. پدرش در یکی از سالها که برای انجام مناسک [[حج]] به [[مکه]] رفته بود، از خداوند درخواست کرد که کودک او را به فراگیری علم نحو توفیق دهد، فرزندش هم به طرف علم نحو و ادبیات رفت و به فراگیری آن مشغول شد.
+
#الامثال،
 
+
#منطق الطیر و منطق الریاحین،
ابن سکیت در محله جسر بغداد با گروهی رفت و آمد می کرد و کودکان آنها را تعلیم می داد و آنها هم مزدی به او می دادند، تا زمانی که با بشر و ابراهیم فرزندان هارون که برای عبدالله طاهر امیر معروف کتابت می کردند آشنا شد و به تعلیم و تربیت کودکان آنها مشغول شد؛ و از این طریق با عبدالله بن طاهر که در آن ایام فرماندار [[عراق]] و بلاد جبل و خراسان بود رفت و آمد کرد.
+
#سرقات الشعراء و ما تواردوا علیه،
 
+
#فَعَل و اَفْعَل،
در این هنگام عبدالله احتیاج پیدا کرد که معلمی برای کودکان خود پیدا کند. از این رو با کاتبان خود مشورت کرد و آنها هم ابن سکیت را به او معرفی کردند. او هم با گرفتن ماهی پانصد در هم حاضر شد کودکان عبدالله را تعلیم دهد و در این میان گاهی هم به سرمن رای (سامرا) که مرکز خلافت بود می رفت و با عبدالله بن یحیی بن خاقان وزیر متوکل گفتگو می کرد.
+
#المثنی و المبنی و المکنی،
 
+
#ما جاء فی الشعر و ما حُرّف عن جهته،
==ابن سکیت و متوکل عباسی==
+
#شرح دیوان عروة بن ورد،
 
+
#شرح دیوان قیس بن خطیم،
به طوری که قبلاً نوشتیم، ابن سکیت در [[بغداد]] فرزندان عبدالله بن طاهر را تعلیم می داد و از این طریق با رجال بزرگ سیاسی و درباریان متوکل آشنا شد و ضمن رفت و آمد به [[سامرا]] به مجلس عبدالله بن یحیی بن خاقان راه پیدا کرد و توسط او به متوکل معرفی شد. او که مردی ادیب و شاعر و سخندان بود، نظر متوکل را به طرف خود جلب کرد و مورد توجه او قرار گرفت.
+
#شرح دیوان نابغه ذبیانی،
 
+
#شرح دیوان الحطیئه،
در این زمان به ابن سکیت پیشنهاد شد تا فرزندان متوکل، معتز و مؤید را تعلیم و تربیت کند و به آنها علم و دانش و ادب بیاموزد، او هم این پیشنهاد را قبول کرد و در سامرا اقامت گزید و به تعلیم فرزندان خلیفه مشغول شد و درآمد ماهیانه ای هم برایش مقرر شد. معلوم است دستگاه خلافت که جای رقابتهای خطرناک است، برای ابن سکیت دشمنان جدیدی به وجود آورد.
+
#شرح دیوان الختساء.
 
 
احمد بن عبید گوید: ابن سکیت در مورد همنشینی و منادمت با متوکل با من مشورت کرد. من او را از مجالست و منادمت با متوکل نهی کردم ولی او گمان کرد من از روی حسادت او را از همنشینی با خلیفه باز می دارم. پس به سخنان و نصیحت من توجهی نکرد و با متوکل همنشین شد و در مجالس خصوصی او شرکت کرد و با او همصحبت شد.
 
 
 
==ابن سکیت و تشیع==
 
 
 
کسانی که شرح حال او را نوشته اند، تصریح کرده اند که او از محبان و شیعیان حضرت [[امام علی]] علیه السلام بوده و با [[امام جواد]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام رفت و آمد داشته است. بعد از این که به سامرا آمد و به تعلیم کودکان خلیفه مشغول شد، رقیبان او از این نقطه به تضعیف مقام او مشغول شدند و جریان را به متوکل اطلاع دادند و سابقه او را به متوکل گفتند. در میان خلفاء بنی عباس، متوکل نسبت به امام علی علیه السلام بسیار دشمنی می کرد و دستور داده بود در شهرها و ولایات نسبت به علویان سختگیری کنند و آنها را در فشار قرار دهند و تحقیر نمایند.
 
  
 
==شهادت ابن سکیت==
 
==شهادت ابن سکیت==
  
مخالفان ابن سکیت جریان و سابقه او را به متوکل گزارش کردند و گفتند که از شیعیان حضرت علی علیه السلام است. از قراری که از سیره او معلوم می شود، متوکل به سخن ساعیان گوش نمی داده و نمی خواسته بدون تحقیق و بررسی او را از دست بدهد و به همین جهت تصمیم می گیرد خود او را آزمایش کند و حقیقت را دریابد و عقیده اش را بدست آورد.
+
ابن سکیت که مردی ادیب و شاعر و سخندان بود، در [[سامرا]] مورد توجه [[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل عباسی]] قرار گرفت. در این زمان به ابن سکیت پیشنهاد شد تا فرزندان متوکل - [[معتز (خلیفه عباسی)|معتز]] و مؤید - را تعلیم و تربیت کند، او هم این پیشنهاد را قبول کرد و در سامرا اقامت گزید و به تعلیم فرزندان خلیفه مشغول شد و درآمد ماهیانه ای هم برایش مقرر شد. مخالفان ابن سکیت جریان و سابقه او را به [[متوکل]] گزارش کردند و گفتند که از [[شیعه|شیعیان]] [[حضرت علی]] علیه السلام است. متوکل تصمیم گرفت خود او را آزمایش کند و حقیقت را دریابد و عقیده اش را بدست آورد.  
 
 
او در یکی از روزها با مقدمه چینی وارد مجلس درس او شد، در حالی که کودکانش نزد او بودند، متوکل متوجه ابن سکیت شد و گفت: «این دو کودک من نزد شما عزیزتر هستند یا حسن و حسین فرزندان علی بن ابی طالب؟» ابن سکیت اگر چه معلم کودکان خلیفه بود و در دربار زندگی می کرد و از دنیای مادی و رفاه کامل بهره می برد، همه به او احترام می کردند و به مقام او غبطه می خوردند ولی ایمان و عقیده ثابت او و اخلاصش به امام علی علیه السلام و فرزندان آن حضرت، در دلش رسوخ کرده و زرق و برق دنیا دیدگان او را کور نکرده بود.
 
 
 
او با کمال شجاعت دست از همه چیز کشید و خود را در معرض خطر انداخت و گفت: «ای متوکل! قنبر خادم علی علیه السلام از دو کودک تو بهتر بود تا چه رسد به فرزندان او». با این پاسخ، هوش از سر متوکل رفت و او را در بهت و حیرت فرو برد. خشم و غضب او را فراگرفت و بلافاصله امر کرد تا غلامان ترک، زبان او را از پشت گردنش بیرون کشیدند و بریدند و شکمش را زیر پاهای خود له کردند و بعد بدن نیمه جان او را به منزلش بردند و او در ماه [[رجب]] سال 243 درگذشت.
 
 
 
و به قولی دیگر گفته اند که در سنه دويست و چهل و چهار متوكل او را به قتل رسانيد و سببش آن بود كه او را مؤدب اولاد متوكل بود، روزى متوكل از وى پرسيد كه دو پسر من معتز و مؤيد نزد تو بهتر است يا حسن و حسين؟ ابن السكيت شروع كرد به نقل فضايل حسنين عليهماالسلام، متوكل امر كرد به غلامان ترك خود تا او را در زير پاى خود افكندند و شكمش را بماليدند پس او را به خانه‌اش بردند.
 
 
 
در فرداى آن روز وفات كرد و به قولى در جواب متوكل گفت كه قنبر خادم على عليه السلام بهتر است از تو و دو پسران تو، متوكل امر كرد تا زبانش را از قفايش بيرون كشيدند و او را ابن السكيت مى‌گفتند به جهت كثرت سكوت او.<ref>تنقيح المقال، 3/329، 330، چاپ سه جلدى. [[علامه مامقانى]] تصريح كرده كه اسم ابن سكيت، (يعقوب) بوده. لذا آنچه در بعضى از چاپ‌هاى منتهى الآمال (ابن سكيت بن يعقوب) آمده اشتباه از كاتب بوده كه او را پسر يعقوب نوشته چرا كه [[شيخ عباس قمى]] در سفينة البحار تصريح كرده كه هوابويوسف يعقوب بن اسحاق است. ر.ك: (سفينة البحار) ذيل كلمه سكت.</ref>
 
 
 
وَ مِنَ الْغَريبِ اِنَّهُ وَقَعَ فيما حَذَّرَهُ مِنْ عَثَراتِ اللِّسانِ بِقَوْلِهِ قَبْلَ ذلِكَ بِيَسِيرٍ:
 
 
 
{{بیت|يُصابُ الْفَتى مِنْ عَثْرَةٍ بِلِسانِهِ|وَ لَيْسَ يُصابُ الْمَرْءُ مِنْ عَثْرِةِ الرِّجْل}}
 
{{بیت|فَعَثْرَتُهُ فِى الْقَوْلِ تَذْهِبُ رَاءْسَهُ|وَ عَْثرَتُهُ فِى الرِّجْلِ تَبْرَءُ عَنْ مَهْلٍ<ref> رجال علامه حلى، ص 186.</ref>}}
 
 
 
==پانویس==
 
<references/>
 
  
 +
او در یکی از روزها با مقدمه چینی وارد مجلس درس ابن سکیت شد، و در حالی که کودکانش نزد او بودند، پرسید: «این دو کودک من نزد تو عزیزتر هستند یا [[امام حسن علیه السلام|حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|حسین]] فرزندان [[علی بن ابی طالب]]؟» ابن سکیت اگر چه معلم کودکان خلیفه بود و در دربار زندگی می کرد، ولی ایمان و عقیده ثابت او و اخلاصش به امام علی علیه السلام و فرزندان آن حضرت، در دلش رسوخ کرده و زرق و برق دنیا دیدگان او را کور نکرده بود. او با کمال شجاعت دست از همه چیز کشید و گفت: «ای متوکل! [[قنبر غلام امام علی علیه السلام|قنبر]] خادم علی علیه السلام از دو کودک تو بهتر بود، تا چه رسد به فرزندان او». این پاسخ، متوکل را در بهت و حیرت فرو برد، خشم او را فراگرفت و بلافاصله امر کرد تا غلامان ترک، زبان ابن سکیت را از پشت سرش بیرون کشیدند و شکمش را زیر پاهای خود له کردند و بعد بدن نیمه جان او را به منزلش بردند و او در ماه [[رجب]] سال ۲۴۳ قمری درگذشت و در [[سامرا]] به خاک سپرده شد.
 
==منابع==
 
==منابع==
*[http://alaam.tahoor.com/page.php?id=10642سایت اعلام طهور]
+
*[https://www.cgie.org.ir/fa/news/263460/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B3%DA%A9%DB%8C%D8%AA%D8%9B-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87-%D9%88-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%80-%C2%AB%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A "ابن سکیت"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی].
*حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت دوم، باب دوازدهم: در تاريخ امام دهم.
+
*[http://www.tahoor.com/fa/Article/View/26979 "ابن سکیت"، دائرةالمعارف طهور].
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]، بازیابی: 7 مهر ماه 1392.
+
*شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت دوم، باب دوازدهم: در تاريخ امام دهم.
 
+
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده=دارد
 +
}}
 +
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]  
 
[[رده:اصحاب امام جواد علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام جواد علیه السلام]]
[[رده: اصحاب امام هادی علیه السلام]]
+
[[رده:اصحاب امام هادی علیه السلام]]
 
[[رده:راویان ثقه]]
 
[[رده:راویان ثقه]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 +
[[رده:علماء شیعه]]
 
[[رده:شعرای عرب]]
 
[[رده:شعرای عرب]]
[[رده:شعرای اهل البیت]]
+
[[رده:ادیبان]]
 +
[[رده:نحویون]]
 +
[[رده:لغت شناسان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۰۹

«ابویوسف یعقوب بن اسحاق اهوازی» معروف به «ابن سکّیت» (۲۴۳-۱۸۶ ق)، محدث، لغوی، نحوی، ادیب و شاعر ایرانی شیعه و از اصحاب امام جواد و امام هادى علیهماالسلام بود. او در علوم عربی و ادبیات، تألیفات متعددی دارد که مهم‌ترین آنها کتاب «اصلاح المنطق» است. ابن سکیت سرانجام به خاطر مذهب تشیع، توسط متوکل عباسی به شهادت رسید.

نام کامل یعقوب بن اسحاق اهوازی
زادروز ۱۸۶ قمری
زادگاه دورق، خوزستان
وفات ۲۴۳ قمری
مدفن سامرا

Line.png

اساتید

محمد بن مهنا، محمد بن صیح، ابوعمرو شیبانی، فراء، ابن اعرابی، اثرم، اصمعی،...

شاگردان

ابوحنیفه دینوری، ابن شعبه حرانی، محمد بن عجلان، ابوالبشر بندنیجی، ابوعکرمه ضبی، ابوالعباس ثعلب، احمد بن فرج مقری،...

آثار

اصلاح المنطق، الاضداد، الالفاظ، القلب و الابدال، الاجناس الکبیر، منطق الطیر و منطق الریاحین، سرقات الشعراء و ما تواردوا علیه، فَعَل و اَفْعَل،...

ولادت

ابویوسف یعقوب ابن سکیت اهوازی، بین سالهای ۱۸۰ تا ۱۹۰ قمری - و به قولی در ۱۸۶ قمری - در دورَق (شادگان امروزی) از شهرهای خوزستان به دنیا آمد. نام پدرش اسحاق و به دلیل سکوت زیادش به «سِکّیت» معروف بود. خاندان او اصالتاً ایرانی و خوزی بودند و پدرانش در دورق خوزستان زندگی می کردند که از آنجا به بغداد منتقل شدند.

شخصیت و موقعیت علمی

رجال شیعه در کتب خود، ابن سکیت را از شیعیان مخلص و از اصحاب امام جواد و امام هادی علیهماالسلام ذکر نموده اند. نجاشی می گوید: او در نزد امام جواد و امام هادی بسیار محترم بود و از ایشان روایت هایی نقل می کند. ابن سکیت در نقل حدیث و روایات، موثق و راستگو به شمار می رفت و کسی بر او طعنی وارد نکرده است. حافظ ابن عساکر نیز در تاریخ دمشق شرح حال او را ذکر کرده و مشایخ و راویان او را آورده و گفته: او از محمد بن مهنا و محمد بن صیح واعظ روایت می کند و از او نیز احمد بن فرج مقری و محمد بن عجلان روایت کرده اند.

ابن سکیت در انواع علوم متبحر بود و برای بیان مسائل ادبی مجلسی داشت و مردم هم پیرامون او جمع می شدند. ابن خلکان او را در کتاب خود ذکر کرده و از وی تجلیل می کند و می گوید: کتابهای او در موضوع خود بسیار متین و صحیح می باشند.

اهل ادب و لغت اجماع کرده اند که بعد از ابن اعرابی، داناترین فرد به لغت و ادبیات ابن سکیت بوده است. خطیب بغدادی می نویسد: «ابن سکیت از علمای نحو و لغت به شمار می رود و کتاب «اصلاح المنطق» از تألیفات او است. او مردی فاضل و متدین بود و در نقل روایت ثقه و مورد اطمینان می باشد و او مؤدِّب فرزندان متوکل بود و از ابوعمرو شیبانی روایت می کرد. ابوعکرمه ضبی و ابوسعید سکری و میمون بن هارون و گروهی دیگر از او روایت می کنند.»

یاقوت حموی هم می گوید: «یعقوب بن اسحاق بن سکیت از عالمان علوم عربیه و لغت و شعر است. او از ابوعمرو شیبانی و فراء و ابن اعرابی و اثرم دانش آموخت و از ابوعبیده معمر بن مثنی و اصمعی روایت کرد و گروهی مانند محمد بن فرج مقری و محمد بن عجلان اخباری و میمون بن هارون کاتب از او اخذ حدیث کرده اند. او کتابهای زیادی تصنیف کرده که مشهورترین آنها اصلاح المنطق می باشد.»

او بجز روایت و علم نحو، در علوم قرآنی نیز از بزرگان بود و شاگردان زیادی را نیز تربیت کرد. ابن شعبه حرانی صاحب «تُحَفُ العُقول»، ابوالبشر بندنیجی، ابوسعید سکری، ابوعکرمه ضبی و ابوحنیفه دینوری را از شاگردان او دانسته‌اند. گروه زیادی نیز از او روایت کرده اند از جمله: ابوالعباس ثعلب نحوی معروف، احمد بن فرج مقری، محمد بن عجلان اخباری و میمون بن هارون کاتب.

ابن سکیت شهرت دیگری هم دارد و آن تلاش در گردآوری اشعار عرب است. ابن ندیم روایت کرده است که دواوین اشعار پراکنده ۳۰ شاعر عرب کهن را ابن سکیت گردآوری و شرح کرده است که از ذخایر و میراث عظیم ادبیات عرب به شمار می‌روند. از جمله شاعرانی که ابن سکیت آثارشان را ثبت کرده می‌توان به امروءالقیس، زهیر بن ابی سلمی، نابغه ذبیانی، اعشی، عنتره بن شداد، طرفة بن عبد و عمرو بن کلثوم اشاره کرد.

از دیگر علل شهرت ابن سکیت، دانش او در گیاه شناسی است. فؤاد سزگین، دانشمند علوم اسلامی و شرقشناس شهیر ترکیه‌ای (متوفی ۲۰۱۸ م)، از ابن سکیت و شاگردش ابوحنیفه دینوری به عنوان دو تن از گیاه شناسان مسلمان نام برده است. ابن ندیم در «الفهرست» کتاب «النبات و الشجر» را به او منتسب کرده اما اکنون اثری از این کتاب در دست نیست.

آثار و تألیفات

ابن سکیت تألیفات زیادی در ادبیات و دیگر علوم عربی دارد از جمله:

  1. اصلاح المنطق، کتابی است در لغت که مورد توجه و استناد علمای لغت می باشد. او در این کتاب بسیاری از واژه‌های عربی را به صورت صحیح ضبط کرد و از جنبه‌های صرفی، فصاحت و غیر آن مورد بررسی قرار داد. این اثر از معتبرترین منابع لغت عرب است و شروح مختلفی بر آن نوشته شده.
  2. الاضداد،
  3. الالفاظ،
  4. التصغیر،
  5. القلب و الابدال،
  6. الاجناس الکبیر،
  7. الامثال،
  8. منطق الطیر و منطق الریاحین،
  9. سرقات الشعراء و ما تواردوا علیه،
  10. فَعَل و اَفْعَل،
  11. المثنی و المبنی و المکنی،
  12. ما جاء فی الشعر و ما حُرّف عن جهته،
  13. شرح دیوان عروة بن ورد،
  14. شرح دیوان قیس بن خطیم،
  15. شرح دیوان نابغه ذبیانی،
  16. شرح دیوان الحطیئه،
  17. شرح دیوان الختساء.

شهادت ابن سکیت

ابن سکیت که مردی ادیب و شاعر و سخندان بود، در سامرا مورد توجه متوکل عباسی قرار گرفت. در این زمان به ابن سکیت پیشنهاد شد تا فرزندان متوکل - معتز و مؤید - را تعلیم و تربیت کند، او هم این پیشنهاد را قبول کرد و در سامرا اقامت گزید و به تعلیم فرزندان خلیفه مشغول شد و درآمد ماهیانه ای هم برایش مقرر شد. مخالفان ابن سکیت جریان و سابقه او را به متوکل گزارش کردند و گفتند که از شیعیان حضرت علی علیه السلام است. متوکل تصمیم گرفت خود او را آزمایش کند و حقیقت را دریابد و عقیده اش را بدست آورد.

او در یکی از روزها با مقدمه چینی وارد مجلس درس ابن سکیت شد، و در حالی که کودکانش نزد او بودند، پرسید: «این دو کودک من نزد تو عزیزتر هستند یا حسن و حسین فرزندان علی بن ابی طالب؟» ابن سکیت اگر چه معلم کودکان خلیفه بود و در دربار زندگی می کرد، ولی ایمان و عقیده ثابت او و اخلاصش به امام علی علیه السلام و فرزندان آن حضرت، در دلش رسوخ کرده و زرق و برق دنیا دیدگان او را کور نکرده بود. او با کمال شجاعت دست از همه چیز کشید و گفت: «ای متوکل! قنبر خادم علی علیه السلام از دو کودک تو بهتر بود، تا چه رسد به فرزندان او». این پاسخ، متوکل را در بهت و حیرت فرو برد، خشم او را فراگرفت و بلافاصله امر کرد تا غلامان ترک، زبان ابن سکیت را از پشت سرش بیرون کشیدند و شکمش را زیر پاهای خود له کردند و بعد بدن نیمه جان او را به منزلش بردند و او در ماه رجب سال ۲۴۳ قمری درگذشت و در سامرا به خاک سپرده شد.

منابع