شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن زهره

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ابوالمكارم حمزة بن علی بن زهره» (585 هـ.ق) معروف به «ابن زهره»، فقیه، اصولی، متكلم و نحوی، یكی از علمای بزرگ شیعه در قرن ششم هجری قمری است.

ولادت و نسب

سید ابوالمكارم عزّالدین حمزة بن علی بن زهره،

تمام نسب‌شناسان بر این باورند که نسب ابن زهره (ابوالمکارم) به امام صادق علیه السلام منتهی می‌شود؛ اما در تعداد واسطه‌ها اختلاف کرده‌اند. صاحب روضات الجنات می‌نویسد: نسب سید بن زهره حلبی با دوازده واسطه به امام جعفر صادق علیه السلام می‌رسد که همگی از سادات بزرگوار هستند.[۱] سید محسن امین از کتاب «سیر اعلام النبلا» ذهبی چنین نقل می‌کند که: سنگ قبری که در جمادی الاول سال (1297 هـ.ق) از مزار ابن زهره کشف شد؛ بر آن نگاشته شده است: بسم الله الرحمن الرحیم؛ این مرقد بزرگ یگانه، رکن‌الدین أبی المکارم حمزه بن علی بن زهره بن علی بن محمد بن أحمد بن محمد بن الحسین بن اسحاق بن جعفر الصادق صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه الائمه الطاهرین است و وفات آن بزرگوار در ماه رجب سال (585 هـ.ق) بوده است.[۲] بنابراین نسب ابوالمکارم ابن زهره را با 9 واسطه به امام صادق علیه السلام می‌رساند.

اقامت آل‌زهره در شهر حلب بدین جهت بود که یکی از فرزندان یا نوادگان اسحاق، فرزند امام صادق علیه السلام جد اعلای ابن‌زهره، از مدینه کوچ کرده و در دهکده «حران»[۳] واقع در حومه حلب رحل اقامت افکند.[۴] نیای دوم زهره، ابوابراهیم محمد بن احمد بن محمد بن حسین حرانی حجازی، مردی دانشمند و شاعر و معاصر ابوالعلای معری (متوفی 449 هـ.ق) بود. وی در حران توانگر و نیرومند گردید و به حلب کوچ کرد. گفته‌اند: وی نخستین فرد این خاندان است که وارد حلب شده و تشیع را با خود به حلب ـ که مردمش حنفی مذهب بودند ـ برده است.[۵] سخاوی، وی را نخستین کسی می‌داند که در زمان سیف الدوله حمدانی (356ـ303) نقابت (ریاست) علویان حلب را بر عهده گرفت.

ابوالمحاسن زهره بن علی، جد ابوالمکارم، از عالمان بزرگ حلب و از شاگردان ابن قولویه به حساب می‌آید. علی بن زهره (پدر ابوالمکارم) از بزرگان علمای حلب بشمار می‌آمده و از پدر خود، زهره الحلبی روایت نقل می‌کند و ابوالمکارم از او آموخته است.

استادان

استادانی که ابن زهره در خدمت آنان تلمذ کرده است، عبارتند از:

  1. علی بن زهره الحلبی، پدر ابن زهره؛
  2. السید ابوالمحاسن زهره الحلبی، جد ابن زهره؛
  3. ابومنصور محمد بن الحسن بن منصور نقاش موصلی: وی از شاگردان ابوعلی طوسی، پسر شیخ طوسی است. ابن زهره با یک واسطه از ابوعلی، اجازه روایت یافت و نیز النهایه شیخ طوسی را بر حاجب حلبی خواند.
  4. ابوعبدالله حسین بن طاهر بن حسین، که از شیخ ابوالفتوح نقل روایت کرده است.

شاگردان

  1. عبدالله بن علی بن زهره، برادر ابن زهره
  2. سید محی‌الدین محمد بن عبدالله، برادرزاده‌اش
  3. شیخ محمد بن جعفر مشهدی، صاحب کتاب مشهور «المزار الکبیر»
  4. شیخ معین‌الدین سالم بن بدران مصری مازنی
  5. محمد بن ادریس الحلی، مولف کتاب «السرائر»
  6. عزالدین محمد بن حسن بغدادی، وی از ابن زهره اجازه روایت دریافت نموده است.

آثار و تألیفات

ابوالمکارم آثار ارزشمند و جاودانه‌ای از خود به جای نهاده که با گذشت قرن‌ها از یاد نرفته و تازگی و طراوت خود را از دست نداده است و کتاب‌هایش جزء مصادری است که از زمان تألیف تاکنون، مورد مراجعه فقیهان بوده است. نزدیک به 20 کتاب، رساله و نامه به ابن زهره نسبت داده شده است که عبارتند از:

  1. غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع. کتاب گران‌قدر «غینة النزوع» مدت‌ها به عنوان کتاب درسی در حوزه‌های علمیه تدریس می‌شده و مورد استفاده قرار می‌گرفته، تا آن جا که محقق طوسی این کتاب را نزد معین‌الدین مازنی مصری قرائت کرده است.[۶]
  2. الاعتراض علی الکلام الوارد من حمص؛[۷]
  3. الجواب عما ذکره مطران:[۸] این کتاب جواب اشکالاتی است که ابن‌زهره به رئیس کاهنان داده است.
  4. الجواب عن الکلام الوارد من ناحیه الجبل: جواب از کلامی است که از ناحیه جبل عامل آورده‌اند.
  5. جواب المسائل الوارده من بغداد: جواب مسائلی است که از بغداد آمده است.
  6. قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار: بعضی از مخالفین معاصر علامه حلی بر این کتاب ردیه‌ای به نام «المقتبس» نوشته‌اند و یکی از عالمان شیعه، به نام شیخ علی بن هلال بن فضل، ردی بر این مخالفان با نام «الانوار الجالبه لظلام الغلس من تلبیس صاحب المقتبس» نوشته است.
  7. جواب الکتاب الوارد من حمص: جواب نامه‌ای است که از شهر حمص آمده است.
  8. مسائل فی الرد علی المنجمین: مسائلی در رد نظریه ستاره‌شناسان که به بیست و یک مسئله می‌رسد.
  9. نوشته‌ای در بررسی مسئله تفکر و تعقل و این که آیا این مسأله به تنهایی در تحصیل معارف عقلیه کفایت می‌کند؟
  10. بررسی این مسئله که رویت ظاهری حق تعالی برای انسان امکان ندارد.
  11. بررسی این که خداوند متعال جبار وحی است.
  12. مسأله نیت وضو هنگام مضمضه و استنشاق؛
  13. بررسی و رد نظریه کسانی که گمان کرده‌اند تفکر به تنهایی در شناخت خداوند متعال کافی نیست.
  14. مسأله تحریم فقاع (آبجو)؛
  15. بررسی و رد نظریه کسانی که اعتقاد دارند که حسن و قبح فقط شنیدنی است نه عقلی.
  16. بررسی و رد قائلان به این که در دین اسلام قیاس قابل قبول است.
  17. النکت (در علم نحو
  18. بررسی مسأله جواز نکاح متعه؛
  19. نقض اشکالات فلاسفه.

بحران در حلب

ابن کثیر شامی نقل می‌کند: هنگامی که صلاح‌الدین ایوبی از تسلط بر مصر فراغت یافت و از اوضاع آن‌جا اطمینان حاصل کرد، تصمیم گرفت بر شهرهای شام هم مسلط شود. وی به سوی حلب حرکت کرد و بر کوه جوشن تسلط یافت. در آن روزگار «ابن‌الملک نورالدین» بر حلب حکومت داشت. پس همه‌ی اهل حلب در میدان باب العراق جمع شدند و ابن‌الملک با مهربانی با آنان سخن گفت و حتی در برابر آنان گریه کرد و آنان را تشویق به جنگ با صلاح‌الدین ایوبی نمود همگان اجابت کردند ولکن شیعیان که مدت‌ها تحت ستم بودند برای این که از شهر دفاع کنند و در مقابل نیروهای مهاجم ایستادگی نمایند، پنج شرط قرار دادند که در حقیقت با انجام این شرایط شیعیان حلب یک نحوه استقلال و رسمیت ـ پس از سال‌هایی که تحت فشار و اذیت بودند ـ پیدا می‌کردند و به یک پیروزی بزرگ می‌رسیدند.

پیش شرط شیعیان

پیش شرط شیعیان عبارت بود از:

  1. اذان باید با همان روش قبلی ـ یعنی همراه با «حی علی خیرالعمل» ـ گفته شود.
  2. هنگام تشییع جنازه، اسامی دوازده امام علیهم‌السلام در جلوی جنازه گفته شود.
  3. در نماز میت پنج تکبیر گفته شود. (طبق نظر شیعیان)
  4. قسمت شرقی مسجد جامع حلب برای شیعیان باشد و به آنان اختصاص داده شود.
  5. صیغه‌های عقد نکاح شیعیان را ابوالمکارم حمزه بن زهره الحسینی جاری کند.

تمام این شروط پذیرفته شد و حاکم حلب قبول کرد که آن‌ها را اجرا کند.[۹] و در حقیقت شیعیان می‌توانستند سنت‌ها و احکامی را که مجبور به ترک آن شده بودند، دوباره انجام دهند و بر طبق مذهب خود عمل کند و این خود یک پیروزی بزرگ برای آنان بشمار می‌آمد.

در نظر عالمان

عالمان و دانشمندن بزرگ و تراجم‌نویسان، همه از ابن زهره به نیکی یاد کرده‌اند. سخن چند تن از ایشان را به عنوان نمونه می‌آوردیم: ابن شهر آشوب (488-585) آورده است: حمزه بن علی بن زهره الحسینی الحلبی، صاحب کتاب «قبس الانوار فی نصره العتره الاخیار» و «غنیه النوزع» فرد نیکویی است.[۱۰]

علامه حلی: حمزه بن علی بن زهره الحسینی الحلبی؛ سید سعید صفی‌الدین معد می‌گوید: کتاب قبس الانوار فی نصره العتره الاطهار و کتاب غیبه النزوع از اوست.[۱۱]

زبیدی صاحب «تاج العروس»: الشریف ابوالمکارم حمزه بن علی معروف به شریف الطاهر از فرزندان علی است. و ابن عدیم در «تاریخ حلب» می‌گوید: او فقیه و اصولی دقیق و اصحاب نظر از علمای امامیه می‌باشد.[۱۲]

در تفسیر «اعلام النبلا» آورده است: شریف حمزه بن زهره الاسحاقی الحسنی، ابوالمکارم سید بزرگوار و گران‌قدر و بزرگ‌مرتبه، دانشمند کامل و برجسته و مجتهد و صاحب تصنیفات نیکو، چندین کتاب تألیف کرده است.[۱۳]

شیخ حر عاملی درباره‌اش چنین آورده است: او شخصی فاضل و عالمی بزرگ‌مرتبه، مورد اعتماد است و تصنیفات زیادی دارد.[۱۴] دیگر بزرگان همچون قاضی نورالله مرعشی در «مجالس المومنین»،[۱۵] مرحوم علامه مجلسی،[۱۶] خوانساری،[۱۷] محدث نوری،[۱۸] مرحوم محدث قمی،[۱۹] مدرس تبریزی،[۲۰] و دیگر تذکره‌نویسان، همگی ابن زهره را عاملی سترگ و از فقیهان نامور و کتاب‌هایش را معتبر و مشهور دانسته‌اند. مخصوصاً کتاب گرانسنگ او «غنیه النزوع» را ستوده‌اند.

گفتار صاحب ریاض: ملا عبدالله افندی اصفهانی در مورد او گوید: «فقیه نامور، عالم بزرگوار، اصولی جلیل القدر، معروف به «ابن زهره» صاحب کتاب «الغنیه» که مشتمل بر اصول فقه و فروع آن بوده، از فقهای جلیل القدر و از بزرگان طایفه امامیه می باشد. او معاصر ابن شهر آشوب و از شاگردان او می باشد».[۲۱]

گفتار مرحوم مدرس: صاحب ریحانة الادب در حق او می نویسد: «ابن زهره، کنیه اش ابوالمکارم ملقب به عزالدین معروف به ابن زهره و یا سید بن زهره، عالم فاضل و جلیل القدر از اجلای علمای امامیه و از اکابر متکلمین و فقهای شیعه می باشد و نسب او با شش واسطه به جناب اسحق فرزند امام جعفر صادق علیه السلام موصول می شود. این خاندان آل زهره به همین جهت به «اسحاقیون» نیز موصوف هستند و فقط ابن زهره در صورت نبودن قرینه تنها بدو منصرف می گردد.

او با یک واسطه از ابوعلی پسر شیخ طوسی روایت می کند. معین الدین مصری، ابن ادریس، شاذان بن جبرئیل قمی و محمد بن جعفر مشهدی صاحب مزار معروف و بعضی دیگر از او روایت می کنند. از تالیفات او: اباحة المتعة - غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع - قبس الانوار فی نصرة العترة الاطهار - النکت (در نحو) می باشد.

او در سال 585 هجری در 74 سالگی در حلب وفات یافت و در دامنه کوه جوشن نزد مشهد السقط محسن بن حسین بن علی علیه السلام مدفون گردید. در نخبة المقال گفته است و ابن علی بن زهرة الاجل ذوغنیة، عنه ابن ادریس نقل.[۲۲]

سخن علامه مجلسی در بحار: «کتاب الغنیه، نویسنده آن «ابن زهره» بی نیاز از توصیف می باشد. او از فقهای بزرگوار و جلیل القدری است. کتابهای او از نهایت اشتهار برخوردار می باشند به ویژه کتاب نامبرده فوق...».[۲۳]

مزار ابن زهره

کوه جوشن، در غرب حلب و مشرف بر این شهر است. در پایین آن مقابر و مشاهد شیعه بنا شده است و شاعران حلب درباره آن سروده‌های زیادی آورده‌اند. این کوه حاوی معدن مس بوده و از آن برداشت نیز می‌شده است.

نقل شده است: زمانی که اسیران کربلا را از آن منطقه عبور می‌دادند ـ ظاهرا در برگشت از شام به طرف مدینه منوره ـ فرزند امام حسین علیه السلام ـ در این مکان سقط شد. در آن وضعیت سخت، برای مادر بچه سقط شده از کارگرانی که در این کوه مشغول استخراج مس بودند درخواست نان و آب کردند و آنان در مقابل درخواست ایشان و کمک کردن به اسیران زبان به طعن گشودند. در این حال همسر امام حسین علیه السلام بر آنان نفرین نمود. در اثر نفرین این بانوی مکرمه از آن زمان تا به حال، هر کس در این معدن مشغول بکار شده سودی نبرده و هم‌اکنون این معدن به صورت تعطیل درآمده است.

از آن زمان در این منطقه مکانی است که معروف به «مشهدالسقط» است و «مشهدالدکه» نیز نامیده می شود. این سقط را محسن بن الحسین علیه السلام نامیده‌اند. در ضمن مرقد عالم جلیل القدر ابن شهر آشوب مازندرانی در همین مکان قرار دارد.

وفات

أبوالمکارم ابن زهره در رمضان سال (511 هـ.ق) به دنیا آمد و در ماه رجب سال (585 هـ.ق) به جهان باقی شتافت. خدایش رحمت کند و در فردوس برین در کنار اجداد طاهرینش جای دهد. هم‌اکنون قبر سید شریف ابوالمکارم ابن زهره در کوه جوشن قرار دارد و زیارتگاه عاشقان و زائران او است.[۲۴]

پانویس

  1. روضات الجنات، ج 2، ص 374.
  2. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 6، ص 249.
  3. حران: روستایی از حلب بوده. مراصد، ج 1، ص 389. البته حران مورد بحث غیر از حران (شهر معروف) است که در بین رها و رقه واقع بوده است.
  4. مفاخر اسلام، ج 3، ص 482.
  5. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 15، به نقل از اعلام النبلاء، ج 5، ص 373.
  6. غنیه النوزع، المقدمه، ص 23.
  7. حمص: با کسره «حاء» و سکون «میم»، اسم شهر معروف و قدیمی‌ای است که مابین دمشق و حلب قرار دارد. (معجم‌البلدان، ج 2، ص 302؛ الذریعه، ج 5، ص 185).
  8. مطران: با فتح «میم» و سکون «طا» اسم رئیس کاهنان است و رتبه او بالاتر از أسقف است المنجد ماده «مطر».
  9. البدایه والنهایه، ج 12، ص 355، حوادث سال 570، مجالس المومنین، ج 1، ص 63.
  10. معالم العماء، ابن شهر آشوب، ص 46 و 303.
  11. ایضاح الاشتباه، علامه حلی، ص 168 و 169.
  12. تاج العروس، ماده زهر، ج 3، ص 249.
  13. اعلام النبلاء، اعیان الشیعه سدی محسن امین، ج 6، ص 249.
  14. أمل الآمل، ج 2، ص 105، رقم 293.
  15. مجالس المومنین، مرعشی، ج 1، ص 508.
  16. بحارالانوار، ج 1، ص 21 و 40.
  17. روضات الجنات، ج 2، 375، رقم 235.
  18. مستدرک، الخاتمه، ج 3؛ الفائده الثالثه، ص 475.
  19. الکنی والالقاب، ج 1، ص 294.
  20. ریحانه الأدب، ج 7، ص 550.
  21. ریاض العلماء، ج2، ص202.
  22. ریحانة الادب، ج7، ص550 و 551.
  23. بحارالانوار، ج1، ص40.
  24. معجم البلدان، ج 2، ص 186.

منابع