آیه 2 سوره حدید: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
(معانی کلمات آیه)
 
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ ...»: (نگا: توبه / .
 
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۳۹

مشاهده آیه در سوره

لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 2 سوره حدید 3>>
سوره : سوره حدید (57)
جزء : 27
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

آن خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست، او زنده می‌گرداند و باز می‌میراند و اوست که بر همه چیز تواناست.

مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره اوست، زنده می کند و می میراند، و او بر هر کاری تواناست.

فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ اوست: زنده مى‌كند و مى‌ميراند، و او بر هر چيزى تواناست.

فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست. زنده مى‌كند و مى‌ميراند و بر هر چيز تواناست.

مالکیّت (و حاکمیّت) آسمانها و زمین از آن اوست؛ زنده می‌کند و می‌میراند؛ و او بر هر چیز توانا است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

To Him belongs the kingdom of the heavens and the earth: He gives life and brings death, and He has power over all things.

His is the kingdom of the heavens and the earth; He gives life and causes death; and He has power over all things.

His is the Sovereignty of the heavens and the earth; He quickeneth and He giveth death; and He is Able to do all things.

To Him belongs the dominion of the heavens and the earth: It is He Who gives Life and Death; and He has Power over all things.

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سیمای سوره حديد

اين سوره بيست و نه آيه دارد و در مدينه نازل شده است.

آيات اين سوره، علاوه بر تحكيم پايه‌هاى عقيدتى، به دستوراتى در زمينه‌هاى اجتماعى و حكومتى مى‌پردازد و در آيات اول، حدود بيست صفت از صفات الهى را مطرح نموده است.

عظمت قرآن، اوضاع مؤمنان و منافقان در قيامت، سرنوشت اقوام پيشين، انفاق در راه خدا و براى رسيدن به عدالت اجتماعى، انتقاد از رهبانيّت و انزواى اجتماعى، موضوعاتى است كه اين سوره به آنها پرداخته است.

امام سجاد عليه السلام فرمودند: خداوند مى‌دانست كه در آخرالزّمان گروهى ژرف‌انديش خواهند آمد، لذا سوره توحيد و آياتى از سوره حديد را نازل كرد (تا مردم، خدا را بهتر بشناسند) و هر كس غير از اين صفات را بر خدا بپذيرد، هلاك مى‌شود. «1»

«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 9 - صفحه 452


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان.

سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1»

آنچه در آسمان‌ها و زمين است براى خداوند تسبيح گويند و اوست عزيز حكيم.

لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «2»

حكومت آسمان‌ها و زمين براى اوست، زنده مى‌كند و مى‌ميراند و او بر هر چيزى تواناست.

هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «3»

اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى آگاه است.

نکته ها

آخرين آيه سوره قبل (واقعه) درباره تسبيح خداوند بود: «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ» و اولين آيه اين سوره نيز تسبيح خداوند است. «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

آغاز هشت سوره قرآن، با تسبيح خداوند مى‌باشد: اسراء، نحل، حديد، حشر، صفّ، جمعه، تغابن و اعلى. و بيش از نود بار اين واژه در قرآن آمده است، در حالى كه تنها چهار سوره با حمد الهى آغاز مى‌گردد: حمد، انعام، سبأ و فاطر. و حدود هفتاد بار اين واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است. شايد رمز غلبه تسبيح بر حمد خداوند، اهميّت مبارزه با شرك و خرافات و فراوانى آن در عقايد بشرى و تقدّم پيرايش بر آرايش باشد. همان گونه كه در اذكار نماز، «سبحان الله» مقدّم بر «الحمد لله» است.

جلد 9 - صفحه 453

در جهان‌بينى الهى، تمام هستى در حال تسبيح خداوند است، گرچه ما آن را نفهميم‌ «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» «1» و اين تسبيح، آگاهانه است. «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ» «2»

قرآن، نام برخى از تسبيح كنندگان را به خصوص ذكر كرده است:

الف) فرشتگان. «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ» «3»

ب) رعد آسمانى. «يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ» «4»

ج) پرندگان. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ» «5»

د) كوهها. «سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ يُسَبِّحْنَ» «6»

تسبيح خداوند، وسيله نجات از گرفتارى است. «فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ. لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «7» اگر يونس اهل تسبيح نبود تا روز قيامت در شكم ماهى باقى مى‌ماند.

مراد از اوّل و آخر بودن خداوند، ازلى و ابدى بودن اوست، يعنى او قبل از هر چيز بوده و بعد از هر چيز خواهد بود و وجود او ظاهر و آشكارتر از هر وجودى است و در عين حال، نهان‌تر از هر نهانى است. او ظاهر است، چون دلايل بسيارى بر وجودش دلالت مى‌كند و باطن است، چون به تمامى امور عالم است.

پیام ها

1- خداوند از هر گونه عيب و نقص و عجز منزّه است و همه هستى بر اين امر گواهى مى‌دهند. «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

2- تسبيح‌گويان آسمان، مقدّم بر زمينيان هستند. «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

3- قدرتى ارزش دارد كه اعمال آن حكيمانه باشد. «هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»

4- فرمانرواى حقيقى آسمان وزمين، خداوند است. حكومت بشر بر زمين، امرى‌

«1». اسراء، 44.

«2». نور، 41.

«3». بقره، 30.

«4». رعد، 13.

«5». نور، 41.

«6». انبياء، 79.

«7». صافّات، 143 و 144.

جلد 9 - صفحه 454

اعتبارى ومجازى است، به آن مغرور نشويم. «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

5- خدايى كه صاحب عزّت، حكمت، حاكميّت و قدرت و مرگ و زندگى موجودات به دست اوست، سزاوار تسبيح و تقديس است. «الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‌، لَهُ مُلْكُ‌، قَدِيرٌ يُحْيِي وَ يُمِيتُ»

6- آغاز و انجام و غيب و شهود هستى، به دست خداست. هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ‌ ...

7- مهم‌تر از خلقت حكيمانه و مالكيت مقتدرانه، علم ونظارت دائمى خداوند است. «وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ»، (با توجه به دو آيه قبل)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «2»

لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: مر ذات او راست خاصه ملكيت و مالكيت آنچه در آسمانها و زمينهاست، زيرا او سبحانه موجد آن و متصرف در آن و همه در قبضه قدرت اوست و هيچ‌كس را نرسد كه دعوى خالقيت نمايد يا منع او نمايد از تصرف، زيرا همه، مخلوق و مقهور و مغلوب قادر و غالب يكتا باشند.

يُحْيِي وَ يُمِيتُ‌: زنده مى‌گرداند اموات را براى قيامت، و مى‌ميراند زندگان را در دنيا. يا زنده فرمايد مرده را، يعنى نطفه را كه جماد است حيوان فرمايد، و زنده را مى‌ميراند نزد انقضاى آجال بر وفق مصلحت و حكمت. وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ: و ذات سبحانى بر همه چيزها تواناست تمام القدره، يعنى قدرت تامه دارد بر ايجاد موجودات و تغيير و افنا و غير آن، و تمامى ممكنات در حيطه قدرت او خواهد بود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1» لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «2» هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «3» هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ «4»

لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ «5» يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «6»

ترجمه‌

تسبيح گويد مر خدا را آنچه در آسمانها و زمين است و او است تواناى درست كردار

مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين زنده ميگرداند و ميميراند و او بر همه چيز توانا است‌

او است اوّل موجودات و آخر آنها ظاهر و آشكار و باطن و پنهان از انظار و او بهمه چيز دانا است‌

او است آنكه آفريد آسمان‌ها و زمين را در شش روز پس مستولى شد بر عرش ميداند آنچه را كه ميرود در زمين و آنچه را كه بيرون ميآيد از آن و آنچه فرود ميآيد از آسمان و آنچه بالا ميرود در آن و او با شما است هر جا كه باشيد و خدا بآنچه ميكنيد بينا است‌

مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين و بسوى خدا بازگشت داده ميشود كارها

درمى‌آورد شب را در روز و در ميآورد روز را در شب و او دانا است بآنچه در سينه‌ها است.

تفسير

تمام موجودات آسمانى و زمينى بزبان حال و مقال تسبيح و تنزيه مينمايند ذات ذو الجلال را از هر عيب و نقص نهايت آنكه تسبيح بعضى را ما ميشنويم و ميفهميم و تسبيح بعضى را نميشنويم و نمى‌فهميم و مكرّر باين معنى تصريح شده و بيان آن گذشته است و اين راز و نياز و سوز و گداز هميشه در عالم بوده و هست و خواهد بود و لذا گاهى بلفظ ماضى و گاهى بمضارع و گاهى بمصدر در كلام الهى‌

جلد 5 صفحه 140

از آن تعبير ميشود و اينكه متعدّى بلام شده با آنكه سبّح متعدّى بنفس است براى اشعار بآنست كه بايد عمل خالصا لوجه اللّه واقع شود و او است خداوندى كه غالب و قادر بر هر چيز و در هر امر است و كسى نميتواند او را از مقصودش باز دارد و تمام افعالش بر وفق حكمت و مصلحت و متين و محكم است از براى او است پادشاهى و تصرف تامّه و عامّه در تمام مملكت وجود و همه مملوك اويند بملكيّت حقّه حقيقيّه زنده ميكند خلق را در بدو امر و ميميراند آنها را در وقت مقدّر و باز زنده ميكند براى مجازات اعمالشان و او بر هر امر از احياء و اماته و اعاده و هر چه بخواهد و ممكن باشد توانا است و پيش از وجود همه موجودات او بوده و بعد از فناء همه خواهد بود و دو سر حلقه خط هستى و بدو و ختم آن باو پيوسته و از او شروع و باو ختم ميشود او كائن ازلى و باقى ابدى است وجود او ظاهر است در تمام مظاهر و همه موجودات آيات وجود و علم و قدرت و ساير صفات اويند و هيچ كس بكنه ذات او پى نبرده و نخواهد برد حتّى شخص اول عالم امكان كه فرموده ما عرفناك حق معرفتك و او است غالب و قاهر بر تمام موجودات و عالم است بتمام اسرار و خفيّات بطوريكه در علم او ظاهر و باطن اشخاص و اشياء يكسان است چون او در صفحه ذات خود تمام حقايق را مشاهده مينمايد و بيان خلقت آسمانها و زمين و استقرار بر عرش در سوره اعراف گذشت و تخمى را كه زارع در زمين ميكارد و هر چه مانند آن در دل زمين جاى گيرد و گياهى را كه از آن سر بدر ميكند و هر چه مانند آن باشد ميداند و هر چه از آسمان مانند باران و برف و غيره نازل شود و هر چه مانند آه مظلوم و دود و بخار بآسمان صاعد گردد ميداند و مى‌بيند و ميشناسد عنايت او هميشه با خلق هست هر جا باشند و علم و قدرت او بر آنها احاطه دارد و از تمام اعمال و افعال و اقوال و احوال آنها از بد و خوب و خير و شرّ آگاه است ميبيند و ميداند و ميشناسد و تأييد ميكند و باز ميدارد و پاداش ميدهد و بكيفر ميرساند خلاصه آنكه سلطنت تامّه و عامّه در تمام عوالم وجود بدون شريك و مزاحم و معارض و منازع از آن حق است و مرجع تمام امور بحكم خدا است در دنيا و آخرت نهايت آنكه در دنيا بمردم قدرت داده بقدريكه بتوانند باختيار خود كار خوبى بكنند و در آخرت بآنها جزاى احسن عنايت فرمايد

جلد 5 صفحه 141

و در آخرت ديگر تكليفى نيست فقط حكم الهى است و دخول شب در روز و دخول روز در شب و كوتاه و بلند شدن آن دو بر طبق حكمت و مصلحت خلق و علم خدا بضمائر و اسرار بندگان مكرر بيان شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لَه‌ُ مُلك‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ يُحيِي‌ وَ يُمِيت‌ُ وَ هُوَ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ «2»

‌از‌ ‌براي‌ خداوند ‌است‌ ملك‌ آسمانها و زمين‌ زنده‌ مي‌كند و مي‌ميراند و ‌او‌ ‌بر‌ ‌هر‌ چيزي‌ قادر ‌است‌.

لَه‌ُ مُلك‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ ملكيت‌ اقسام‌ زيادي‌ دارد ذاتيّه‌ و جعليّه‌ مطلقه‌ و مقيّده‌ دائميّه‌ و موقّته‌، اصليّه‌ و فرعيّه‌. ملكيّت‌ ذاتيّه مطلقه دائميه اصليّه‌ مختص‌ّ ‌به‌ ذات‌ اقدس‌ حق‌ّ ‌است‌ نسبت‌ ‌به‌ جميع‌ ‌ما سوي‌ اللّه‌ ‌از‌ ممكنات‌ زيرا تمام‌ مخلوق‌ ‌او‌ هستند و تحت‌ قدرت‌ ‌او‌ (‌اگر‌ نازي‌ كند ‌از‌ ‌هم‌ فرو ريزند قالبها) و امّا جعليّه‌ منوط

جلد 16 - صفحه 416

‌به‌ جعل‌ الهيست‌ آنهم‌ مطلقه‌ مثل‌ ملكيّت‌ جميع‌ ‌ما ‌في‌ الارض‌ و السماء ‌از‌ ‌براي‌ پيغمبر و امام‌ ‌که‌ فرمود

(الارض‌ كلّها للامام‌)

فقط مباح‌ فرموده‌اند ‌از‌ ‌براي‌ شيعيان‌ و ‌غير‌ شيعه‌ ‌از‌ كفّار و مشركين‌ و اهل‌ ضلالت‌ حرام‌ ‌است‌ كليّه تصرّفات‌ ‌آنها‌ و غصب‌ حق‌ امام‌ كردند.

و مقيّده‌ ‌که‌ ‌به‌ يكي‌ ‌از‌ اسباب‌ مملّكه‌ مالك‌ شود بيع‌ و شراء و صلح‌ و هبه‌ و اجرت‌ ‌بر‌ عمل‌ و ميراث‌ و زكاة و خمس‌ و صدقه‌ و امثال‌ اينها مشروط ‌بر‌ اينكه‌ ‌بر‌ حسب‌ موازين‌ شرعيّه‌ ‌باشد‌ و موقته‌ مثل‌ مالكيّت‌ مستأجر منافع‌ ‌را‌ ‌ما دام‌ بقاء الاجاره‌ بلكه‌ مي‌توان‌ ‌گفت‌ تمام‌ اينها مجرد اعتبار ‌است‌ قائم‌ ‌به‌ يد معتبر و اما حقيقتا احدي‌ مالك‌ شيئي‌ نيست‌ و آنچه‌ ‌در‌ دست‌ ‌هر‌ كس‌ ‌باشد‌ عاريه‌ ‌است‌ و حق‌ّ هيچگونه‌ تصرّفي‌ ندارد مگر آنكه‌ مالك‌ حقيقي‌ خداي‌ متعال‌ اجازه‌ دهد ‌حتي‌ مالك‌ نفس‌ ‌خود‌ ‌هم‌ نيست‌.

يُحيِي‌ وَ يُمِيت‌ُ حياة و موت‌ ‌هر‌ شي‌ء ‌به‌ مناسبت‌ ‌خود‌ ‌آن‌ شي‌ء ‌است‌ حياة ايماني‌، حياة روحاني‌ حياة جسماني‌، حياة عقلاني‌، حياة نفساني‌ و ميزان‌ حياة و موت‌ ترتب‌ آثار ‌است‌ ‌تا‌ مادامي‌ ‌که‌ مترتب‌ ‌است‌ حياة ‌است‌ و ‌اگر‌ ‌از‌ اثر افتاد موت‌ ‌است‌ و موت‌ كل‌ّ شي‌ء بحسبه‌ و تمام‌ تحت‌ اختيار ‌او‌ ‌است‌ زنده‌ مي‌كند و مي‌ميراند وَ هُوَ عَلي‌ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ قَدِيرٌ يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا استَجِيبُوا لِلّه‌ِ وَ لِلرَّسُول‌ِ إِذا دَعاكُم‌ لِما يُحيِيكُم‌ انفال‌ آيه

‌النّاس‌ موتي‌ و اهل‌ العلم‌ احياء

24و انهم‌ ‌علي‌ الهدي‌ لمن‌ استهدي‌ ادلاء.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 2)- بعد از ذکر دو وصف از صفات ذات پاک خداوند یعنی «عزّت» و «حکمت» به «مالکیت و تدبیر و تصرفش در عالم هستی» که لازمه قدرت و حکمت است پرداخته، می‌افزاید: «مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست» (لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

او «زنده می‌کند و می‌میراند» (یُحْیِی وَ یُمِیتُ). آری حیات و مرگ در تمام اشکالش به دست قدرت اوست.

«و او بر هر چیز تواناست» (وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ).

مالکیت خداوند نسبت به عالم هستی مالکیت اعتباری و تشریعی نیست، بلکه مالکیت حقیقی و تکوینی است، یعنی او به همه چیز احاطه دارد و همه جهان در قبضه قدرت او، و تحت اراده و فرمان اوست، لذا به دنبال آن سخن از زنده کردن و میراندن و توانائی بر هر چیز به میان آمده است.

تفاوت «عزت» و «قدرت» در این است که عزت بیشتر توجه به درهم شکستن مدافع دارد، و قدرت توجه به ایجاد اسباب، بنابر این دو وصف مختلف محسوب می‌شوند، هر چند در ریشه توانائی با هم مشترکند- دقت کنید.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع