آیه 20 سوره دخان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ|سوره=44|آ...» ایجاد کرد)
 
(معانی کلمات آیه)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«عُذْتُ»: پناه برده‌ام. «تَرْجُمُونِ»: این که مرا سنگسار کنید. تکیه روی مسأله رجم، یعنی سنگسار کردن بدین خاطر است که اغلب پیغمبران و مردان خدا را بدین نحو تهدید به قتل نموده‌اند (نگا: کهف / ، یس / ). از جمله: شعیب (نگا: هود / ) و ابراهیم (نگا: مریم / ) و نوح (نگا: شعراء / . رجْم، به معنی مطلق قَتْل نیز استعمال شده است (نگا: معجم‌الفاظ القرآن الکریم). لذا معنی دیگر (تَرْجُمُونِ) چنین است: این که مرا به قتل برسانید.
+
*'''ترجمون''': رجم زدن با سنگ «رجمه رجما/ رماه بالحجارة».<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص73</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==
سطر ۵۰: سطر ۵۰:
  
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 +
وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19»
 +
 +
و اينكه بر خداوند برترى نجوييد، همانا من برهانى آشكار براى شما آورده‌ام.
 +
 
وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»
 
وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»
  
 
و از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم. و اگر به من ايمان نمى‌آوريد پس (لااقل) از من كناره بگيريد.
 
و از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم. و اگر به من ايمان نمى‌آوريد پس (لااقل) از من كناره بگيريد.
 +
 +
فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ «22»
 +
 +
پس (چون از پذيرش دعوتش مأيوس شد) پروردگارش را خواند و (گفت:) آنان قومى گنه پيشه هستند.
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- مخالفت با انبيا و بهره‌كشى ظالمانه از مردم، برترى‌جويى بر خداست. (موسى به مخالفان خود كه مردم را استثمار مى‌كردند فرمود: بر خدا برترى نجوييد.)
 +
«أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ»
 +
 +
جلد 8 - صفحه 496
 +
 +
2- همه‌ى هستى در برابر خداوند تواضع دارد. «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «1»* اين انسان است كه به او سفارش مى‌شود كه براى خدا تكبّر نكن. أَنْ لا تَعْلُوا ...
 +
 +
3- براى تبليغ علاوه بر كمالات روحى‌ كَرِيمٌ‌ ... أَمِينٌ‌ كه در آيه قبل آمد، منطق و استدلال نيز لازم است. «بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» (كسى كه معجزه و دليل روشن دارد، جرأت برخورد با فرعون‌ها را پيدا مى‌كند.) أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ‌ ... بِسُلْطانٍ مُبِينٍ‌
 +
 +
4- اگر لجاجت در ميان باشد، حتّى جان و آبروى انبيايى كه كريم، امين و همراه با منطق و استدلال هستند در خطر است. «أَنْ تَرْجُمُونِ»
 +
 +
5- تهمت و شكنجه نبايد مانع كار شود. إِنِّي عُذْتُ‌ ... أَنْ تَرْجُمُونِ‌ (مراد از رجم، يا تهمت زدن است و يا پرتاب سنگ)
 +
 +
6- در شيوه‌ى تبليغ مقابله به مثل مفيد است. (در برابر فرعون كه مى‌گويد: من ربّ شما هستم موسى مكرر فرمود:) «بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ»
 +
 +
7- تا انسان به خدا تكيه نكند و او را پناه خود نداند، نمى‌تواند در برابر ستمگران مقاومت كند. «إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ»
 +
 +
8- ايمان به پيامبر، ايمان به خداست. ( «إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي» به جاى «ان لم تؤمنوا بالله» آمده است.)
 +
 +
9- گاهى گوشه‌گيرى و عزلت لازم است. «فَاعْتَزِلُونِ» (يكى از موارد نهى از منكر فاصله گرفتن از مجرمان است.)
 +
 +
10- موسى با داشتن معجزه خواهان درگيرى با مخالفان نيست، بلكه برنامه او پيشبرد اهداف با منطق است نه درگيرى. «فَاعْتَزِلُونِ»
 +
 +
11- بعد از طى چندين مرحله‌ى دعوت و هدايت، نفرين جايز است. فَدَعا ...
 +
 +
12- اگر گناه و فساد در انسان رسوخ كرد، ديگر دعوت انبيا اثرى نخواهد داشت.
 +
«أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ»
 +
 +
«1». بقره، 116.
 +
 +
تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 497
 
}}
 
}}
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۴:۵۳

مشاهده آیه در سوره

وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ

مشاهده آیه در سوره


<<19 آیه 20 سوره دخان 21>>
سوره : سوره دخان (44)
جزء : 25
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و من به خدای خود و خدای شما پناه می‌برم از اینکه عزم آزار و سنگسار من کنید.

و من به پروردگارم و پروردگار شما از اینکه مرا سنگسار کنید [یا برانید یا متهم کنید] پناه می برم؛

و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم از اينكه مرا سنگباران كنيد.

و اگر بخواهيد بر من سنگ بزنيد، من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم،

و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم از اینکه مرا متهم کنید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

I seek the protection of my Lord and your Lord, lest you should stone me.

And surely I take refuge with my Lord and your Lord that you should stone me to death:

And lo! I have sought refuge in my Lord and your Lord lest ye stone me to death.

"For me, I have sought safety with my Lord and your Lord, against your injuring me.

معانی کلمات آیه

  • ترجمون: رجم زدن با سنگ «رجمه رجما/ رماه بالحجارة».[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19»

و اينكه بر خداوند برترى نجوييد، همانا من برهانى آشكار براى شما آورده‌ام.

وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»

و از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‌برم. و اگر به من ايمان نمى‌آوريد پس (لااقل) از من كناره بگيريد.

فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ «22»

پس (چون از پذيرش دعوتش مأيوس شد) پروردگارش را خواند و (گفت:) آنان قومى گنه پيشه هستند.

پیام ها

1- مخالفت با انبيا و بهره‌كشى ظالمانه از مردم، برترى‌جويى بر خداست. (موسى به مخالفان خود كه مردم را استثمار مى‌كردند فرمود: بر خدا برترى نجوييد.) «أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ»

جلد 8 - صفحه 496

2- همه‌ى هستى در برابر خداوند تواضع دارد. «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «1»* اين انسان است كه به او سفارش مى‌شود كه براى خدا تكبّر نكن. أَنْ لا تَعْلُوا ...

3- براى تبليغ علاوه بر كمالات روحى‌ كَرِيمٌ‌ ... أَمِينٌ‌ كه در آيه قبل آمد، منطق و استدلال نيز لازم است. «بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» (كسى كه معجزه و دليل روشن دارد، جرأت برخورد با فرعون‌ها را پيدا مى‌كند.) أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ‌ ... بِسُلْطانٍ مُبِينٍ‌

4- اگر لجاجت در ميان باشد، حتّى جان و آبروى انبيايى كه كريم، امين و همراه با منطق و استدلال هستند در خطر است. «أَنْ تَرْجُمُونِ»

5- تهمت و شكنجه نبايد مانع كار شود. إِنِّي عُذْتُ‌ ... أَنْ تَرْجُمُونِ‌ (مراد از رجم، يا تهمت زدن است و يا پرتاب سنگ)

6- در شيوه‌ى تبليغ مقابله به مثل مفيد است. (در برابر فرعون كه مى‌گويد: من ربّ شما هستم موسى مكرر فرمود:) «بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ»

7- تا انسان به خدا تكيه نكند و او را پناه خود نداند، نمى‌تواند در برابر ستمگران مقاومت كند. «إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ»

8- ايمان به پيامبر، ايمان به خداست. ( «إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي» به جاى «ان لم تؤمنوا بالله» آمده است.)

9- گاهى گوشه‌گيرى و عزلت لازم است. «فَاعْتَزِلُونِ» (يكى از موارد نهى از منكر فاصله گرفتن از مجرمان است.)

10- موسى با داشتن معجزه خواهان درگيرى با مخالفان نيست، بلكه برنامه او پيشبرد اهداف با منطق است نه درگيرى. «فَاعْتَزِلُونِ»

11- بعد از طى چندين مرحله‌ى دعوت و هدايت، نفرين جايز است. فَدَعا ...

12- اگر گناه و فساد در انسان رسوخ كرد، ديگر دعوت انبيا اثرى نخواهد داشت. «أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ»

«1». بقره، 116.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 497

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20»

وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ‌: و بدرستى كه من پناه برم به پروردگار خود و پروردگار شما، أَنْ تَرْجُمُونِ‌: از آنكه سنگسار كنيد مرا يا بكشيد يا دشنام دهيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ «12» أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‌ وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ «13» ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ «14» إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ «15» يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ «16»

وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17» أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18» وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»

ترجمه‌

پروردگارا بردار از ما عذاب را همانا ما گروندگانيم‌

از كجا باشد براى آنان تذكّر با آنكه بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى آشكار

پس رو گرداندند از او و گفتند مردى است آموخته شده و ديوانه‌

همانا ما برطرف كننده عذابيم اندكى همانا شما عودكنندگانيد

روز كه بسختى بگيريم گرفتن بزرگى آنان را همانا ما انتقام كشندگانيم‌

و بتحقيق آزموديم پيش از آنها قوم فرعون را و آمد آنها را پيغمبرى بزرگوار

كه بسپاريد بمن بندگان خدا را همانا من براى شما پيغمبرى امينم‌

و آنكه برترى مجوئيد بر خدا همانا من آورنده‌ام براى شما حجّتى روشن‌

و همانا من پناه برده‌ام بپروردگار خود و پروردگار شما از آنكه سنگسار كنيد مرا

و اگر ايمان نميآوريد بمن پس كناره كنيد از من و مرا بخود واگذاريد.

تفسير

خداوند تعالى در تعقيب آيات سابقه بيان فرموده است حال معذّبين بعذاب اليم دخان را كه ميگويند با تضرّع پروردگارا عذاب را از ما بردار ما ايمان ميآوريم و خداوند ردّ فرموده است آنها را كه چگونه آنان متذكّر ميشوند و ايمان ميآورند با آنكه پيغمبر خاتم با معجزه باقيه ظاهره آمد از طرف خداوند براى ارشاد و هدايت آنها پس اعراض نمودند از او و گفتند او معلّم بشرى دارد نه الهى و گاهى جنون عارضش ميشود و ما چند روزى عذاب را از شما برميداريم و چون قيامت برسد تمام شما كفّار بعذاب اليم آنروز عود خواهيد نمود يا وعده خلافى نموده بكفر خودتان عود خواهيد كرد و اين مؤيّد فرمايش قمّى ره است كه نقل فرمود دخان در رجعت است چون اگر در قيامت باشد عود محقّق نميشود و نيز مؤيّد اين قول است كه در حديث نبوى مذكور در آيات سابقه نزول‌

جلد 4 صفحه 623

عيسى عليه السّلام از آسمان مقارن با دخان از علائم ساعت ذكر شده و آن مسلّما در رجعت است كه ميآيد و بامام زمان اقتدا ميكند و مهمّ‌تر از اين دو در تأييد آنكه روى سخن در اين آيات ظاهرا با كفّار معاصر با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و اگر مقصود رجعت نباشد بايد سخن را معطوف بجانب نوع كفّار گرفت چون آنها كه تا قيامت زنده نميماندند كه معذّب بدخان شوند ولى در رجعت ممكن است برگردند و بعذاب دخان گرفتار شوند و بيانات مفسّرين در اين مقام خالى از تشويش نيست و تحقيق همانست كه ذكر شد بلى بعضى از مفسّرين اين آيات و آيات سابقه را راجع بظهور قحط و غلا در مكّه بنفرين پيغمبر صلى اللّه عليه و اله دانسته‌اند و گفته‌اند آسمان در نظر آنها از شدّت گرسنگى مانند دودى شده بود و باستدعاء آنها و وعده ايمان و دعاى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رفع شد و آنها خلف وعده نمودند و بكفر عود كردند و بنابر اين خطاب متوجّه بكفّار قريش است و اشكالى نيست ولى اين معنى مخالف با ظاهر آيه دخان و صريح روايات اينمقام است لذا حقير اينقول را آنجا ذكر ننمودم و در هر حال خداوند انتقام پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را در قيامت كه روز اخذ شديد بزرگ خدا است از آنها خواهد كشيد و بعض مفسّرين كه اخيرا قول آنها ذكر شد بطشه كبرى را روز بدر دانسته‌اند و مخفى نماند كه علامت ساعت بودن با وقوع در رجعت منافات ندارد چون وقائع رجعت از علائم نزديك شدن قيامت است و باز خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر خود اشاره بقصّه موسى عليه السّلام و فرعون نموده ميفرمايد كه ما پيش از مشركين مكه قوم فرعون را در معرض امتحان قرار داديم و پيغمبر با شرافتى از نسل حضرت يعقوب براى آنها فرستاديم و تقاضاى او از فرعونيان اين بود كه بنى اسرائيل را از قيد اسارت خود رها كنند و تسليم آنحضرت نمايند كه او آنها را با خود از مملكت مصر خارج فرمايد چون آنها از زمان حضرت يوسف عليه السّلام آنجا مانده بودند و زياد شده بودند و بسختى در تحت نفوذ قبطيان بسر ميبردند و بعضى گفته‌اند تقاضاى او اين بود كه آنها حقوق الهى را از قبول ايمان و فعل واجبات و ترك محرّمات اداء نمايند به اجابت آنحضرت و عباد اللّه منادى است و حرف ندا حذف شده يعنى ادا نمائيد بمن اى بندگان خدا و اين معنى را قمّى ره تأييد نموده است و مراد از امانت ظاهرا خيانت ننمودن در پيام‌

جلد 4 صفحه 624

الهى است و در آنچه باو تأديه ميشود از عرض عقايد و اعمال و بغير متّهم نيز تفسير شده و فرمود علوّ و سركشى از امر حق و تكبّر از اطاعت رسول او ننمائيد كه اهانت اولياء خدا اهانت خدا است و من بى‌منطق و دليل با شما صحبت نميكنم بلكه حجّت واضح و معجزه ظاهرى براى شما آوردم و چون سخن به اين جا رسيد قوم او را تهديد بسنگسار كردن نمودند و بعضى گفته‌اند مشغول بناسزا گفتن بآنحضرت شدند از قبيل ساحر و كذّاب خواندن و حضرت پناه بخدا برد از شرّ آنها كه رجم يا شتم باشد چون رجم در كلام عرب برشتم هم اطلاق ميشود ولى معناى ظاهر آن سنگسار نمودن است و تقاضا فرمود كه در صورت ترك ايمان و عدم اجابت او دست از ايذاء و آزار او بردارند و نه با او باشند و نه بر او.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِنِّي‌ عُذت‌ُ بِرَبِّي‌ وَ رَبِّكُم‌ أَن‌ تَرجُمُون‌ِ «20»

و محقّقا ‌من‌ پناه‌ ميبرم‌ بپروردگار ‌خود‌ و پروردگار ‌شما‌ اينكه‌ مرا سنگ‌ سار كنيد استعاذه‌ پناه‌ بردن‌ بخدا ‌از‌ كليّه شرور و بليّات‌ چه‌ وساوس‌ شيطاني‌ ‌که‌ ميفرمايد:

وَ إِمّا يَنزَغَنَّك‌َ مِن‌َ الشَّيطان‌ِ نَزغ‌ٌ فَاستَعِذ بِاللّه‌ِ اعراف‌، آيه 200. فَإِذا قَرَأت‌َ القُرآن‌َ فَاستَعِذ بِاللّه‌ِ مِن‌َ الشَّيطان‌ِ الرَّجِيم‌ِ نحل‌، آيه 100. ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ مستحب‌ّ ‌است‌ ‌در‌ نماز ‌پس‌ ‌از‌ تكبير قبل‌ ‌از‌ قرائت‌ حمد استعاذه‌، و چه‌ ‌از‌ شرور ناس‌ و بليّات‌ دنيوي‌ ‌که‌ ميفرمايد: إِن‌َّ الَّذِين‌َ يُجادِلُون‌َ فِي‌ آيات‌ِ اللّه‌ِ بِغَيرِ سُلطان‌ٍ أَتاهُم‌ إِن‌ فِي‌ صُدُورِهِم‌ إِلّا كِبرٌ ما هُم‌ بِبالِغِيه‌ِ فَاستَعِذ بِاللّه‌ِ إِنَّه‌ُ هُوَ السَّمِيع‌ُ البَصِيرُ مؤمن‌ آيه 58، و چه‌ ‌از‌ عذاب‌ و غضب‌ الهي‌، و چه‌ شرور نفس‌ امّاره‌، و چه‌ ‌از‌ ارتكاب‌ معاصي‌ و اتّصاف‌ بصفات‌ خبيثه‌، و چه‌ ‌از‌ علاقه بدنيا و زخارف‌ ‌آن‌.

بالجمله‌ ‌در‌ ‌هر‌ حال‌ بايد پناه‌ برد بخداوند متعال‌، و استعاذه‌ فعل‌ ‌عبد‌ ‌است‌ و لكن‌ شرطي‌ دارد باين‌ ‌که‌ خداوند ‌هم‌ پناه‌ بدهد و ‌اينکه‌ قابليّت‌ محل‌ّ لازم‌ دارد.

‌آن‌‌که‌وَ إِنِّي‌ ‌که‌ موسي‌ ‌باشد‌‌آن‌‌که‌ عُذت‌ُ بِرَبِّي‌ وَ رَبِّكُم‌ خطاب‌ بفرعون‌ ‌که‌ اصلا معتقد بوجود خداوند نبود و دعوي‌ أنا ربّكم‌ الاعلي‌ و ‌ما لكم‌ ‌من‌ آله‌ غيري‌ داشت‌ و بموسي‌ بگويد: لَئِن‌ِ اتَّخَذت‌َ إِلهَاً غَيرِي‌ لَأَجعَلَنَّك‌َ مِن‌َ المَسجُونِين‌َ حضرت‌ موسي‌ بفرمايد: ‌شما‌ همه‌ مخلوق‌ و مربوب‌ هستيد و رب‌ّ ‌شما‌ خداوند متعال‌ ‌است‌ ‌که‌ پناهگاه‌ ‌من‌ ‌است‌ و ‌من‌ ‌در‌ پناه‌ ‌او‌ هستم‌.

‌آن‌‌که‌أَن‌ تَرجُمُون‌ِ اينكه‌ مرا سنگسار كنيد ‌که‌ سخت‌ترين‌ انحاء قتل‌ ‌است‌، بلكه‌ كوچكترين‌ آسيبي‌ نميتوانند باو وارد كنند چه‌ رسد سنگسار كنند ‌که‌ ‌در‌ شريعت‌ اسلام‌ حدّ زناي‌ محصنه‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 20)- و از آنجا که مستکبران دنیا پرست هر کس را در جهت مخالف منافع نامشروع خود ببینند از هیچ گونه تهمت و ناسزا، و حتی قتل و اعدام، فرو گذار نمی‌کنند، موسی به عنوان پیشگری می‌افزاید: «و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم از این که مرا- متهم یا- سنگسار کنید» (وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ).

این تعبیر ممکن است اشاره به این باشد که من از تهدیدهای شما باک ندارم، و تا آخرین نفس ایستاده‌ام و خدا حافظ و نگاهبان من است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص73

منابع