آیه تطهیر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
بخش دوم آیه 33 [[سوره احزاب]]/33 به «آیه تطهیر» شهرت یافته است:<ref> تتمة المراجعات، ص ‌7.</ref>  
 
بخش دوم آیه 33 [[سوره احزاب]]/33 به «آیه تطهیر» شهرت یافته است:<ref> تتمة المراجعات، ص ‌7.</ref>  
 +
 
«{{متن قرآن|انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ...}}».
 
«{{متن قرآن|انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ...}}».
 +
 
این آیه با «إِنَّما» كه به تصریح لغویان براى حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهى به آنان را بیان مى‌كند. تقدیم جار و مجرور (عنكم) بر مفعولٌ به (الرجس) و نیز اعراب نصب (أهل‌‌البیت) كه مفید اختصاص است، بر این تأكید مى‌افزاید.
 
این آیه با «إِنَّما» كه به تصریح لغویان براى حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهى به آنان را بیان مى‌كند. تقدیم جار و مجرور (عنكم) بر مفعولٌ به (الرجس) و نیز اعراب نصب (أهل‌‌البیت) كه مفید اختصاص است، بر این تأكید مى‌افزاید.
  

نسخهٔ ‏۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۴

بخش دوم آیه 33 سوره احزاب/33 به «آیه تطهیر» شهرت یافته است:[۱]

«انَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ...».

این آیه با «إِنَّما» كه به تصریح لغویان براى حصر است، آغاز شده و انحصار اراده الهى به آنان را بیان مى‌كند. تقدیم جار و مجرور (عنكم) بر مفعولٌ به (الرجس) و نیز اعراب نصب (أهل‌‌البیت) كه مفید اختصاص است، بر این تأكید مى‌افزاید.

تعبیر «یُطهِّركُم» در پى «لِیُذهِبَ عَنكُم ‌الرِّجسَ» تأكیدى بر طهارت و پاكیزگى به دنبال دور شدن پلیدى‌ها است و «تَطهِیرًا» كه مفعول مطلق است نیز تأكیدى دیگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» كه با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فكرى و عملى اعم از شرك، كفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‌گیرد.[۲]

این آیه از جمله آیاتى است كه مجادله‌هاى كلامى فراوانى را به همراه داشته است؛ زیرا شیعه با استناد به متن آیه و نیز روایات شأن نزول بر امامت و عصمت اهل بیت علیهم‌السلام و نیز اختصاص اهل ‌بیت به ‌خمسه طیبه استدلال ‌كرده؛[۳] در حالى‌ كه بسیارى از اهل سنت چنین برداشتى را نپذیرفته و با استفاده از قبل و بعد آیه كه درباره همسران پیامبر است، همسران را نیز از «أَهلَ‌البَیتِ» به شمار آورده‌اند.[۴] براى تبیین و تفسیر آیه در ابتدا باید معناى اراده الهى  (یُریدُ‌اللّهُ‌...) مشخص و در مرحله بعد، مقصود از «أَهلَ‌البَیتِ» روشن شود.

اراده الهى یا تكوینى است یعنى در پى آن، متعلق اراده الزاماً محقق مى‌شود، مانند این ‌كه خداوند اراده كرد آتش بر ابراهیم علیه‌السلام سرد و بى‌ضرر شود و ‌این اراده بى‌درنگ محقق شد: «إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَن یَقولَ لهُ كُن فَیَكون»(سوره یس/36،82) یا تشریعى است؛ یعنى اراده با وقوع مقصود ملازم نیست؛ مانند اراده و خواست خداوند در انجام واجبات و پرهیز از محرمات كه ممكن است در موارد فراوانى محقق نشود.

اراده در این آیه تكوینى است نه تشریعى؛ یعنى خداوند اراده كرده كه اهل بیت پیامبر از هر گونه پلیدى دور باشند و آنان را پاك و پاكیزه قرار داده است و در پى این اراده، دورى از آلودگى‌ها و صفت طهارت براى آنان تحقق یافته است؛ زیرا اراده تشریعى خداوند مبنى بر دور بودن از پلیدى‌ها و پاكیزگى انسان‌ها با انجام تكالیف به اهل بیت پیامبر اختصاص ندارد بلكه خداوند اراده كرده است همه انسان‌ها از پلیدى‌ها بر حذر و به طهارت و پاكیزگى متصف باشند؛ چنان‌ كه در دستور به غسل و وضو مى‌فرماید: خداوند به این وسیله مى‌خواهد شما مسلمانان را پاك كند: «مَا یُریدُ اللّهُ لِیَجعلَ عَلیكُم مِن حَرج ولكِن یُریدُ لِیُطهِّرَكُم...».(سوره مائده/5‌،6)[۵]

قرینه دیگرى كه اراده تكوینى در این آیه را نشان مى‌دهد، این است كه به استناد روایات فراوانى كه در شأن نزول خواهد آمد، این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است و اگر اراده صرفاً تشریعى باشد، دیگر منقبتى نخواهد بود زیرا این اراده براى همه وجود دارد؛[۶] البته اراده تكوینى با جبر ملازم نیست زیرا اراده تكوینى خدا بر آن‌چه در عالم تحقق یافته است و مى‌یابد، تعلق مى‌گیرد؛ چه از مسیر انتخاب فاعل مختار و چه از طریق فاعل‌هاى جبرى و طبیعى باشد و اهل بیت علیهم‌السلام به دلیل شایستگى ذاتى و اكتسابى در عین قدرت و اختیار براى گناه كردن به اختیار خودشان گناه نمى‌كنند.[۷]

در این كه اهل بیت چه كسانى هستند سه رأى وجود دارد: در نقل از عكرمه وى با استناد به آیات قبل و بعد این آیه مى‌گوید مقصود از اهل‌بیت فقط همسران پیامبر است؛[۸] ولى گویا این رأى غیرقابل استفاده باشد؛ زیرا همه ضمایر در جمله‌هاى قبل و بعد آیه، مؤنث است و ضمیر فقط در این بخش آیه تغییر یافته و به صورت جمع مذكر آمده است و اگر خطاب به همسران بود، تغییر در ضمیر و سیاق وجهى نداشت. افزون بر این، این نظر فقط از عكرمه نقل شده كه از خوارج و منحرفان در دین به شمار مى‌آید.[۹]

نظر دوم كه در میان اهل سنت شهرت دارد، این است كه اهل بیت افزون بر همسران شامل پیامبر صلی الله علیه و آله امام على، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نیز مى‌شود.[۱۰]

آنان براى اثبات نظر خود به سیاق آیات، استدلال كرده‌اند؛ زیرا آیات پیش از آیه تطهیر و آیه پس از آن به همسران پیامبر صلی الله علیه و آله مربوط است؛ در عین حال، ضمیر «عنكم» نشان مى‌دهد كه تعدادى از مردان نیز در اهل بیت داخلند. در پاسخ به این استدلال گفته‌اند: با توجه به این ‌كه انطباق ترتیب نزول با ترتیب كنونى قرآن محرز نیست، واقع شدن یك آیه به دنبال آیه قبل موجب انعقاد سیاق نمى‌شود؛ افزون بر این ‌كه تأمل در آیه نشان مى‌دهد كه سیاق آیه تطهیر با سیاق آیات قبل و بعدِ آن، دو سیاق است؛ زیرا تغییر ضمایر از جمع مؤنث مخاطب كه در مجموع 22 ضمیر است به جمع مذكر مخاطب نشان دهنده تغییر سیاق است؛ گذشته از این ‌كه آیه تطهیر، شأن نزولى مستقل از آیات مربوط به همسران حضرت دارد؛ همچنین سیاق مربوط به آیات همسران پیامبر سیاقى همراه با عتاب است و هیچ‌گونه ستایشى در آن نیست؛ در حالى كه سیاق آیه تطهیر، سیاق تمجید است.[۱۱]

نظر سوم دیدگاه شیعه است كه مقصود از اهل بیت علیهم‌السلام؛ پیامبر، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام هستند و همسران پیامبر صلی الله علیه و آله به هیچ وجه در آن داخل نیستند زیرا چنان‌كه گفته شد از آیه، عصمت و مصونیت تكوینى اهل بیت از گناه استفاده مى‌شود كه به اعتقاد شیعه، خمسه طیبه چنین هستند؛ ولى كسى درباره همسران پیامبر چنین ادعایى نكرده است؛ البته مهم‌ترین دلیل این نظر روایات فراوان نقل شده از طریق شیعه و سنى است كه اهل بیت به خمسه طیبه تفسیر شده است.

حسكانى از عالمان اهل سنت، در شواهد التنزیل، پانزده تن از صحابه را نام مى‌برد كه این حدیث را نقل كرده‌اند. این صحابه عبارتند‌از: على علیه‌السلام، فاطمه علیهاالسلام، حسن بن على، انس‌ بن ‌مالك، براء بن عازب انصارى، جابر ‌بن عبدالله انصارى، سعد ‌بن ‌ابى وقاص، سعد بن مالك، عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر طیار، عایشه، ام‌سلمه، عمر بن ابى سلمه، واثلة‌بن اسقع و ابى‌الحمراء.[۱۲] در منابع اهل سنت مانند صحیح ‌مسلم،[۱۳] صحیح ترمذى،[۱۴] مسند احمد ‌بن ‌حنبل،[۱۵] المستدرك على الصحیحین،[۱۶] تفسیر طبرى[۱۷] و تفسیر الدّرالمنثور[۱۸] سیوطى نیز این روایات نقل شده است.

این روایات به قدرى فراوان است كه برخى پژوهشگران، آن را متواتر مى‌دانند.[۱۹] در شرح احقاق‌الحق، بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گردآورى شده و منابع شیعه در این زمینه، از هزار هم مى‌گذرد.[۲۰]

حسكانى در شواهدالتنزیل، بیش از صد و سى حدیث در این زمینه نقل كرده است.[۲۱] در مضمون بسیارى از این احادیث آمده است كه پیامبر صلی الله علیه و آله؛ على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام را زیر كسا (پوششى) قرار داد و آیه تطهیر نازل شد؛[۲۲] البته در برخى از این احادیث آمده است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از نزول آیه آنان را جمع كرد و بر آنان كسایى قرار داد و فرمود: اللّهم هؤلاء اهل بیتى. این روایات به حدیث كسا شهرت یافته‌اند.[۲۳]

از جمله این روایات، روایاتى است كه از ام‌سلمه و عایشه نقل شده كه بر اساس آن‌ها وقتى از پیامبر صلی الله علیه و آله مى‌پرسند: آیا ما نیز جزو اهل بیت هستیم؟ حضرت آنان را مشمول آیه نمى‌داند.[۲۴] تعداد دیگرى از این احادیث بیان ‌مى‌دارد كه پس از نزول آیه پیشین، پیامبر صلی الله علیه و آله مدت شش ماه هنگامى كه براى نماز صبح از كنار خانه فاطمه علیهاالسلام مى‌گذشت، صدا مى‌زد: الصلوة یا اهل‌البیت انّما یریداللّه لیذهب ‌عنكم الرّجس اهل‌البیت و یطهّركم تطهیراً.

این مدت، شش‌ و ‌هفت ماه،[۲۵] هشت ماه[۲۶] نُه ماه[۲۷] و حتى هفده ‌ماه[۲۸] نیز نقل شده است. در پاسخ این پرسش كه چگونه در اثناى وظایف زنان پیامبر صلی الله علیه و آله مطلبى گفته شده كه شامل زنان پیامبر نمى‌شود، طبرسى گفته كه این گونه سخن گفتن در روش فصیحان عرب، شناخته شده است و در قرآن به آیات فراوان برمى‌خوریم كه در كنار هم قرار دارند ولى از موضوعات گوناگونى سخن مى‌گویند.[۲۹]

علامه طباطبایى هم گفته است: ما هیچ دلیلى نداریم كه جمله «إنّما یُریدُاللّه» همراه این آیات نازل شده بلكه از روایات استفاده مى‌شود كه این بخش جداگانه فرود آمده ولى هنگام گردآورى قرآن در كنار هم قرار داده شده است؛[۳۰] حتى در یك روایت هم نیامده كه این آیه در ضمن آیات زنان پیامبر نازل شده است.[۳۱]

پانویس

  1. تتمة المراجعات، ص ‌7.
  2. المیزان، ج‌ 16، ص‌ 312.
  3. مجمع‌البیان، ج‌ 8‌، ص 559‌؛ ابن‌كثیر، ج 3، ص‌ 492 و 493.
  4. ابن ‌كثیر، ج‌ 3، ص‌ 493 و 494.
  5. المیزان، ج‌ 16، ص‌ 310.
  6. مجمع البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 560‌.
  7. نمونه، ج‌ 17، ص‌ 292.
  8. مجمع البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 559‌.
  9. الطبقات، ج‌ 5‌، ص‌ 224.
  10. ابن كثیر، ج‌ 3، ص‌ 492.
  11. مجمع البیان، ج‌ 7 و 8‌، ص ‌560‌.
  12. شواهد التنزیل، ج‌ 2، ص‌ 18.
  13. صحیح مسلم، ج‌ 8‌، ص‌ 276 و 277.
  14. سنن ترمذى، كتاب التفسیر، ج‌ 6‌، ص‌ 289.
  15. مسند احمد، ج‌ 1، ص‌ 544.
  16. المستدرك على الصحیحین، ج‌ 2، ص‌ 451.
  17. جامع‌البیان، مج‌ 12، ج‌ 22، ص‌ 9.
  18. الدّرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 604‌.
  19. نمونه، ج‌ 17، ص‌ 302.
  20. احقاق الحق، ج‌ 2، ص‌ 502‌.
  21. شواهد التنزیل، ج‌ 2، ص‌ 33 ـ 139.
  22. صحیح مسلم، ج ‌8‌، ص‌ 276؛ جامع‌البیان، مج‌ 12، ج‌ 22، ص‌ 12.
  23. سنن ترمذى، ج‌ 6‌، ص‌ 289؛ مجمع البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 559‌.
  24. مسند احمد، ج 7، ص 56‌؛ مجمع‌البیان، ج 8‌، ص 559‌؛ المستدرك على الصحیحین، ج‌ 2، ص‌ 451.
  25. جامع البیان، مج 12، ج 22، ص 9 و 10؛ شواهدالتنزیل، ج 2، ص 78.
  26. الدّرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 606‌؛ شواهد التنزیل، ج‌ 2، ص‌ 81‌.
  27. شواهد التنزیل، ج‌ 2، ص‌ 78.
  28. همان.
  29. مجمع البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 560.
  30. المیزان، ج‌ 16، ص‌ 311.
  31. همان.

منابع

علی خراسانی، دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد 1، صفحه 422-425.