آقا ضیاءالدین عراقی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 282 '''نویسنده:''' ...' ایجاد کرد)
 
(اضافه کردن رده)
سطر ۳: سطر ۳:
  
 
'''نویسنده:''' حبيب الله سلماني آراني
 
'''نویسنده:''' حبيب الله سلماني آراني
 
==آقا ضیاءالدین عراقی==
 
  
 
علی، معروف به ضیاءالدین، فرزند آخوند ملا محمد كبیر سلطان آبادی (عراقی) در سال 1278 ه.ق در محله حصار قدم سلطان آباد (اراك) قدم به عرصه وجود نهاد. ملا محمد، پدر آقا ضیاء (1210 ـ 1290 ه.ق) در عصر خود عالمی بزرگوار و فقیهی وارسته بود و در میان شاگردان آیت الله آقا محسن عراقی علاءالمحدثین (1247 ـ 1325 ه.ق) منشی خاص آخوند خراسانی و آیت الله سید محمد شفیع الدین جاپلقی (متوفا: 1280 ه.ق) مقام و مرتبه‌ای بلند در [[علم]] بود و به [[تقوا]] و پرهیزكاری شهرت داشت. در اجازه‌ای كه آقا شفیع به وی داده، او را به عنوان «عالم فاضل و محقق مدقق و از رؤسا و قضات مورد وثوق و اطمینان» یاد كرده است.<ref> [[احسن الودیعه]]، ج 1، ص 132، و [[ریحانه الادب]]، ج 1، ص 240.</ref>
 
علی، معروف به ضیاءالدین، فرزند آخوند ملا محمد كبیر سلطان آبادی (عراقی) در سال 1278 ه.ق در محله حصار قدم سلطان آباد (اراك) قدم به عرصه وجود نهاد. ملا محمد، پدر آقا ضیاء (1210 ـ 1290 ه.ق) در عصر خود عالمی بزرگوار و فقیهی وارسته بود و در میان شاگردان آیت الله آقا محسن عراقی علاءالمحدثین (1247 ـ 1325 ه.ق) منشی خاص آخوند خراسانی و آیت الله سید محمد شفیع الدین جاپلقی (متوفا: 1280 ه.ق) مقام و مرتبه‌ای بلند در [[علم]] بود و به [[تقوا]] و پرهیزكاری شهرت داشت. در اجازه‌ای كه آقا شفیع به وی داده، او را به عنوان «عالم فاضل و محقق مدقق و از رؤسا و قضات مورد وثوق و اطمینان» یاد كرده است.<ref> [[احسن الودیعه]]، ج 1، ص 132، و [[ریحانه الادب]]، ج 1، ص 240.</ref>
سطر ۲۲۶: سطر ۲۲۴:
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
 
<references />
 
<references />
 +
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۵ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۲۵

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 282

نویسنده: حبيب الله سلماني آراني

علی، معروف به ضیاءالدین، فرزند آخوند ملا محمد كبیر سلطان آبادی (عراقی) در سال 1278 ه.ق در محله حصار قدم سلطان آباد (اراك) قدم به عرصه وجود نهاد. ملا محمد، پدر آقا ضیاء (1210 ـ 1290 ه.ق) در عصر خود عالمی بزرگوار و فقیهی وارسته بود و در میان شاگردان آیت الله آقا محسن عراقی علاءالمحدثین (1247 ـ 1325 ه.ق) منشی خاص آخوند خراسانی و آیت الله سید محمد شفیع الدین جاپلقی (متوفا: 1280 ه.ق) مقام و مرتبه‌ای بلند در علم بود و به تقوا و پرهیزكاری شهرت داشت. در اجازه‌ای كه آقا شفیع به وی داده، او را به عنوان «عالم فاضل و محقق مدقق و از رؤسا و قضات مورد وثوق و اطمینان» یاد كرده است.[۱]

تحصیلات

آقا ضیاء الدین كه دارای هوشی سرشار و استعدادی فوق العاده بود، مقدمات علوم اسلامی را نزد پدر و سایر علماء، در زادگاهش فراگرفت و در سال 1302 ه.ق برای ادامه تحصیل، راهی اصفهان گردید و در مدرسه صدر اقامت گزید. آیه‎الله العظمی اراكی درباره انگیزه سفر آقا ضیاء به اصفهان می‌گوید:

پدر مرحوم آقا ضیاء در هشتاد سالگی فوت كرد؛ در حالی كه فرزندش، آقا ضیاء 12 سالش بوده و غیر از ایشان دو دختر هم داشتند. حاج صمصام الملكی بود متمول و ارباب ملك و املاك ولكن از علوم هم بی‌اطلاع نبوده است.

مرحوم آقا شیخ فرمودند: در كربلا كه بودم در مدرسه حسن خان كربلا درس می‌گفتم. صمصام الملك برای زیارت آمده بود، یك هفته آمد در درس من نشست، و در آن هفته از استصحاب بحث می‌كردیم و كلمه «لاتنقض الیقین بالشّك» را می‌گفتیم. آخر هفته كه شد، گفت: قربان آن لب و دهنی شوم كه یك كلمه به این كوتاهی از آن بیرون آمده و ما یك هفته است بحث می‌كنیم، یك همچو آدمی بوده، بی‌اطلاع از عملیات نبوده، منتها ارباب ملك و املاك بود.

به همان طرز سابق كه می‌آمد خانه آخوند ملا محمد كبیر، پدر مرحوم آقا ضیاء عراقی و با او صحبت‌های علمی داشت، بعد از فوت آخوند هم می‌آید، به خیالش كه فرزند آخوند به جای پدرش نشسته، در آن وقت، آقا ضیاء 24 ساله بود. صمصام الملك فرعی عنوان می‌كند. آقا ضیاء نمی‌تواند از عهده برآید.

حاج صمصام‎الملك می‌گوید: آه! در خانه آخوند بسته شد! پدرم نقل می‌كرد كه آقا ضیاء فرمود: این مثل یك كاسه آب گرمی بود كه به سرم ریخته شد. از همان مجلس كه حركت می‌كند، می‌رود به اصفهان و بعدش هم به نجف، و می‌ماند تا آقا ضیاء می‌شود و همین یك كلمه «آه درِ خانه آخوند بسته شد.» باعث شد تا او به طور جدی و مصمم به درس و بحث پرداخت و به كمالات علمی و معنوی دست یافت. آقا ضیاء الدین شش سال در حوزه علمیه پررونق اصفهان، از محضر استادان بزرگواری، همچون آیات عظام:

  • 1. آقا سید محمدهاشم چهارسوقی (1235 ـ 1318 ه.ق)
  • 2. میرزا جهانگیر خان قشقایی (1243 ـ 1328 ه.ق)
  • 3. میرزا ابوالمعالی كلباسی (1247 ـ 1315 ه.ق)
  • 4. آخوند ملا محمد كاشی (1249 ـ 1333 ه.ق)

دروس سطح عالی فقه، اصول، كلام و فلسفه را آموخت و در اواسط سال 1307 ه.ق به عراق مهاجرت نمود و ابتدا، به شهر سامرا كه از مراكز اجتماع طلاب مهاجر و دارالعلم آن زمان بود، رفت. مدتی را به خیال و عنوان این كه در مسند قضا نشسته، به رتق و فتق (حل و فصل) امور مردم گذراند. پس از چند ماه، ناگهان از این خیال و علاقه به مسند منصرف شد و با شنیدن آوازه و شهرت میرزا حبیب الله رشتی، سامرا را ترك و به سوی نجف حركت كرد و تا آخر عمر در آن حوزه كهن و مهم و پایگاه و مركز علم، ماندگار شد.

اساتید

1. میرزا حبیب الله رشتی (1234 ـ 1312 ه.ق) مدفون در نجف: و از شاگردان بزرگ و پرآوازه شیخ انصاری بود. كتاب «بدایع الافكار» وی در علم اصول معروف است. شیخ انصاری درباره‌اش فرمود: «من درس را برای سه نفر می‌گویم: میرزا محمدحسن شیرازی، میرزا حبیب الله رشتی و آقا حسن تهرانی.» آقا ضیاء حدود 4 سال در درس میرزا حبیب الله رشتی شركت كرد.[۲]

2. آخوند ملا محمدكاظم خراسانی (1255 ـ 1329 ه.ق) مدفون در نجف: او از شاگردان برجسته شیخ انصاری و میرزای شیرازی بود. «كفایه‌ الاصول» مهم‎ترین كتاب اوست. كه بیش از صد نفر تاكنون بر آن حاشیه زده‌اند و یا به آن شرح نوشته‌اند. آخوند خراسانی از رهبران بزرگ مشروطیت بود.[۳]

3. سید محمدكاظم طباطبایی یزدی (1247 ـ 1337 ه.ق) مدفون در نجف: ‌او از مراجع بزرگ تقلید شیعه در قرن 14 بود. وی از شاگردان میرزای شیرازی و اثر مهم او «عروة الوثقی» می‌باشد كه مراجع تقلید بعد از ایشان، بر این كتاب فقهی حاشیه زده‌اند.[۴]

4. میرزا حسین خلیلی (1230 ـ 1326 ه.ق) فرزند میرزا خلیل تهرانی مدفون در نجف: او از شاگردان شیخ انصاری و صاحب جواهر و از یاران آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در رهبری نهضت مشروطه بود.

5. ملا فتح الله شریعت اصفهانی، معروف به شیخ الشریعه (1266 1339 ه.ق) او از فقها و مراجع بزرگ شیعه بود.

6. سید محمد طباطبایی فشاركی.

7. میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی.

آقا ضیاءالدین پس از سال‎ها تحصیل، به درجه اجتهاد نائل آمد و در این دوره پیوسته مورد احترام استادانش بود و به كسی كه دریایی از علم و دانش و معارف دینی در سینه‌اش نهفته است، شهرت دارد.

تدریس

آقا ضیاء الدین در تمام دوران تحصیل به تدریس نیز اشتغال داشت و از برترین مدرسین و سرآمد استادان هم عصر خود بود. او پس از وفات استادش، آخوند خراسانی، حوزه تدریس مستقلی تشكیل داد و به عنوان مدرسی بزرگ، محققی مدقق، متفكری صاحب نظر و مسلط بر آراء و اندیشه‌های فقهی و اصولی گذشته، شهرت یافت. فضلا و محققان فراوانی گرد او آمده و از سرچشمه علوم و كمالاتش جرعه‌ها نوشیدند و سیراب شدند. دقت نظر و احاطه علمی او به ویژه در تدریس علم اصول كه با نقد و بررسی آراء و نظریات دیگران انجام می‌گرفت، فوق العاده بود. این امر باعث شهرت و برتری او بر دیگران شد و وی را در شمار مجددان علم اصول قرار داد.

وی در 30 سال تدریس خود كه تا پایان عمر او به طول انجامید، چند دوره اصول فقه و یك دوره فقه كامل كه اكثر آن بر اساس بحث‎های فقاهتی و تألیفات حاج آقا رضا همدانی (1250 ـ 1322 ه.ق) بود، را تدریس كرد و حاصل آن پرورش صدها مجتهد بود كه هر یك از آن ها در شهرهای مختلف، منشأ آثار خیر و بركات فراوانی گردیدند.

وسعت اطلاع و احاطه و تسلط بر خود در ابحاث و مناقشات علمی، حسن بیان و القاء مطالب و نكات، عنایت به آراء و اندیشه‌های گذشته و شاگردان، صاحب نظر و مشكل گشا در مشكلات علمی و كثرت شاگردان و برخوردار بودن آنان از حرّیت فوق العاده در طرح مسائل، از ویژگی‌های تدریس اوست. او آن چه را تدریس می‌كرد، می‌نوشت، با آن كه بعضی درس‎ها را بارها گفته و نوشته بود.

از هم بحث‌های آقا ضیاء، می‌توان از شیخ عبدالله گلپایگانی (1328 ـ 1370 ه.ق) كه فقیهی فاضل و مجتهدی دقیق بود، نام برد. از ویژگی‌های دوره تدریس آقا ضیاء در نجف این بود كه در این برهه در حوزه علمیه نجف شخصیت ‌ها و رجال برجسته‌ای مشغول تدریس و تربیت طلاب بودند. بهترین طلاب در این زمان كه به طور مستقیم و غیرمستقیم از استادان اثر می‌پذیرفتند، شاگردان آقا ضیاء بودند. از چهره‌های سرشناس و معاصر آقا ضیاء می‌توان به آیه‎الله سید ابوالحسن اصفهانی (1277 ـ 1365 ه.ق) شیخ محمدحسین اصفهانی، معروف به كمپانی (1296 ـ 1361 ه.ق) و میرزای نائینی (1355 ق) اشاره كرد.

فقه و اصول در عصر آقا ضیاء

آقا ضیاء الدین و معاصرانش در دوره‌ای جدید از علم و اصول قرار داشتند كه مؤسس آن وحید بهبهانی (1117 ـ 1205 ه.ق) بود. تحقیقات اصولی انجام شده در این دوره با پژوهش ‌هایی كه در حدود یازده قرن قبل انجام گرفته بود، در مقایسه از لحاظ كم و كیف، ترجیح داشت و تألیف كتاب‎هایی نظیر «فرائد الاصول» شیخ انصاری و «كفایه الاصول» آخوند خراسانی گویای این مدعاست.

آقا ضیاء، محمدحسین اصفهانی و دیگران تحولی را كه شیخ انصاری پس از وحید بهبهانی به وجود آورده بود، تداوم بخشیدند و علم اصول فقه را به حد كمال رساندند. در فقه نیز این دوره از عالی‌ترین دوره‌های اجتهاد به عمل می‌آید. این دوره فقه با شیخ انصاری (1214 ـ 1281 ه.ق) آغاز می‌شود.

او و شاگردان مستقیم و غیرمستقیمش در راه تكمیل فعالیت فقهای دوره‌های قبل، سعی و كوشش وافر نمودند و اجتهاد را به اوج كمال و ترقی رسانیدند. شیخ انصاری با دقت نظر و تحقیقات خویش، راه استنباط صحیح را نشان داد. كتاب‎های بجا مانده از او، به ویژه دو اثر مهم و گرانسنگ «مكاسب» و «رسائل» از كتاب‎های سطح عالی حوزه‌هاست كه هنوز تدریس می‌شود.

شیوه آقا ضیاءالدین در تدریس نیز همان شیوه شیخ انصاری بود. او در بحث‎هایش از عناصر مشترك اجتهادی و قواعد اصولی استفاده می‌كرد هر جا نام بزرگمردان و احیاگران در كتاب‎ها و بحث در بین دانشمندان شیعی در احیای علم اصول و نقش آنان در تحول این علم ذكر می‌گردد، نام آقا ضیاء الدین عراقی در كنار آنان جلب توجه می‌كند. هر جا بحث از علم اصول است، صحبت از آقا ضیاء نیز هست.

شاگردان

از بركات وجودی آقا ضیاء‌الدین در طول سال‎های متمادی تدریس، تعلیم و تربیت صدها عالم، فقیه و دانشمندان نام آوری است كه از مجالس درس و بحث سراسر فضل و دانش او بهره‌ها بردند. مجتهدان ایران و عراق باواسطه یا بی‌واسطه، از شاگردان او هستند. در میان شاگردان او به چهره‌هایی برخورد می‌كنیم كه از نظر علم و تقوا، نسبت به دیگران در افق بالاتری قرار دارند. اینك به معرفی شماری از آن ها می‌پردازیم:

1. آیت الله سید محسن حكیم (1206 ـ 1390 ه.ق) مدفون در نجف: او از مراجع بزرگ شیعه بود كه دو دوره در درس اصول آقا ضیاء شركت كرد. وی آثار فراوان فرهنگی و دینی در عراق و... از خود به یادگار گذاشته و تألیفات او بالغ بر 50 عنوان است.

2. آیت ‎الله سید محمدتقی خوانساری (1305 ـ 1371 ه.ق) مدفون در قم: آقا ضیاء بارها مقام این شاگردش را ارج نهاده و گفته بود: «...مقام و نگهداری شئونات آقای خوانساری را مانند علمای متأخر برخود فرض می‌دانم».

نماز باران او در قم معروف است، نماز جمعه را در قم احیا كرد. فتواهای او در ملی شدن صنعت نفت و كمك مسلمانان جهان به مردم فلسطین و شركت در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورا مشهور است.

3. آیت الله سید احمد خوانساری (1309 ـ 1405 ه.ق) مدفون در قم: وی بیشترین استفاده‌های علمی را از آقا ضیاء نمود. كتاب «جامع المدارك» از مهم‎ترین آثار فقهی اوست.

4. آیت الله سید ابوالقاسم خوئی (1317 ـ 1413 ه.ق) مدفون در نجف: او از مراجع بزرگ عالم تشیع و دارای تألیفات فراوانی در فقه، اصول، تفسیر و رجال بود و مراكز بزرگ علمی ـ فرهنگی در نقاط مختلف جهان تأسیس كرد. وی به تربیت شاگردان بسیاری كه هم اكنون در سراسر جهان پراكنده‌اند، همت گماشت.

5. آیت ‎الله سید محمود شاهرودی (1301 ـ 1394 ه.ق) مدفون در نجف: آقا سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی او را «ذوالشهادتین» می‌خواندند. وی رساله‌هایی در موضوعات گوناگون فقهی، اصولی، ‌ادبی و رجالی نوشته و درس‎های اصول و فقه آقا ضیاء و نائینی را تقریر نموده است.

6. آیت الله سید عبدالله شیرازی (1309 ـ 1405 ه.ق) مدفون در مشهد مقدس: وی 13 سال در درس آقا ضیاء شركت نمود. آقا ضیاء درباره‌اش فرمود: «من ایشان را برای آینده نجف اشرف ذخیره نموده‌ام و ایشان امید علمی آینده من است».

7. آیت الله سید عبدالهادی شیرازی (1305 ـ 1383 ه.ق) مدفون در نجف: وی از مراجع شیعه بود كه تحت تربیت پسرعموی پدرش میرزای بزرگ شیرازی رشد علمی نمود و كتاب «دارالسلام» از آثار فقهی اوست.

8. آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی (1316 ـ 1414 ه.ق) مدفون در قم: وی دارای تقریرات و تألیفات فراوان در فقه و اصول بود. ایشان مؤسسات و مدارس علمیه فراوانی را به یادگار گذاشت و شاگردان بسیاری را كه هم اكنون برخی از آن ها در مسئولیت‎های بزرگی به نظام جمهوری اسلامی خدمت می‌كنند، تربیت نمود.

9. آیت ‎الله محمدهادی میلانی (1313 ـ 1395 ه.ق): فرزند سید جعفر مدفون در مشهد مقدس از مراجع عظام تقلید شیعه كه دارای تألیفات فقهی و اصولی بود و حوزه علمیه مشهد را احیا و شاگردان فاضل و دانشمندی را تربیت نمود.

10. آیت ‎الله سید شهاب الدین مرعشی (1315 ـ 1411 ه.ق) مدفون در قم: وی از مراجع تقلید تشیع بود كه حدود 148 اثر علمی به صورت كتاب، رساله و مقاله، در علوم مختلف از خود به جای گذاشت. او كتابخانه‌ای عظیم و منحصر به فرد از لحاظ داشتن نسخه‌های خطی، تأسیس كرد كه مورد استفاده دانش پژوهان است. وی از آقا ضیاء چهار اجازه اجتهاد و چند فقره نامه خصوصی دارد.

11. آیت الله آقا میر سید علی یثربی كاشانی (1311 ـ 1379 ه.ق) مدفون در كاشان: وی از مراجع تقلید شیعه و از شاگردان ممتاز آقا ضیاء و از استادان امام خمینی بود. آقا ضیاء به او فرمود: «تو برای من به منزله مالك اشتر برای امام علی علیه السلام هستی.» و نیز فرمود: «در میان تلامذه سید فشاركی، میرزا سید علی یزدی لب خندقی بود كه استاد موقع حركتش وی را با اشك بدرقه كرد و از جدایی او هنگام بازگشت به ایران ‌سوخت. در میان شاگردان من نیز شما موقعیت خاصی داری و مرا به جدایی و فراق خود مبتلا به حسرت می‌نمایی».[۵]

12. آیت الله شیخ محمدتقی بهجت، وی از مراجع تقلید شیعه و ساكن قم و از شاگردان آیت ‎الله محمدحسین اصفهانی و آقا ضیاء الدین عراقی است و دارای تألیفات و تقریرات در فقه و اصول می‌باشد. حاشیه وی بر «ذخیره العباد» آیت الله غروی اصفهانی یك دوره فقه استدلالی است.

برخی از شاگردان آقا ضیاء عراقی پس از وفات وی به شهرهای مختلف كوچ كردند و در عرصه تدریس و تحقیق، یافته‌های علمی خود را با قلمی پرمایه به رشته تحریر و تقریر درآوردند و طلایه‌دار حوزه‌های علمیه در محل سكونت خود بودند، ‌كه از آن جمله‌اند:

  • 1. آیت الله میرزا هاشم آملی (1323 ـ 1413 ه.ق) مدفون در قم: ‌وی از شاگردان آقا ضیاء بود كه مدت 30 سال از محضر او بهره برد. وی تقریرات مباحث اصول استاد را در كتاب «بدایع الافكار» گرد آورده است.
  • 2. آیت الله آقا شیخ محمدتقی بروجردی (متوفا: 1391 ه.ق): وی هم از شاگردان خصوصی آقا ضیاء بود و تقریرات اصول استاد را به نام «نهایه الافكار» نوشت.
  • 3. آیت الله آقا شیخ علی مشكاه (1319 ـ 1410 ه.ق) مدفون خمینی شهر اصفهان: از چهره‌های پارسا و برجسته حوزه علمیه اصفهان است كه از اصول آقا ضیاء، مباحث الفاظ و در فقه، مبحث ولایت فقیه را تحریر كرده است.
  • 4. آیت الله آقا میرزا علی غروی علیاری (1319 ـ 1416 ه.ق): وی در اصول، مبحث استصحاب و در فقه، كتاب الزكوه آقا ضیاءالدین را تقریر نموده است. نیز آیات عظام: سید آقا موسوی خلخالی (متوفا: 1324 ه.ق)؛ سید ابوالحسن شمس آبادی (1326 ـ 1396 ه.ق)؛ سید یحیی مدرسی یزدی (1321 ـ 1383 ه.ق)؛ شیخ محمدحسین خیابانی سبحانی (1299 ـ 1393 ه.ق)؛ شیخ محمدعلی قدسی محلاتی؛ شیخ محمدعلی اشرفی شاهرودی (1307 ـ 1394 ه.ق)؛ سید صدرالدین صدر (1299 ـ 1373 ه.ق)؛ و سید عبدالحسین طیب (1312 ـ 1412 ه.ق) تقریرات اصول و فقه آقا ضیاء را به رشته تحریر درآورده‌اند.

عده‌ای از شاگردان او در مسائل اجتماعی و مبارزات سیاسی پیشگام بودند و علیه دشمنان اسلام و مسلمین، با قلم و قدم مبارزه كردند كه از آن جمله‌اند:

  • 1. آیت الله سید ابوالقاسم كاشانی (1304 ـ 1381 ه.ق) مدفون در شهر ری: در اجازه روایی كه آقا ضیاء به وی داده، او را به عنوان «حمایت كننده حوزه مسلمین و جهاد كننده در حفظ احكام دین، ترویج كننده شریعت جدش...» خطاب نموده است.
  • 2. آیت الله شیخ محمد غروی كاشانی (1313 ـ 1398 ه.ق) مدفون در كاشان.
  • 3. آیت الله میرزا محمدباقر آشتیانی (1323 ـ 1404 ه.ق).
  • 4. آیت الله شیخ محمدحسن سه چاری اصفهانی (1325 ه.ق).
  • 5. آیت الله شیخ محمدرضا مظفر (1322 ـ 1383 ه.ق).
  • 6. آیت الله شیخ بهاءالدین محلاتی (1314 ـ 1401 ه.ق)
  • 7. آیت الله شیخ محمدحسین نجفی (1321 ـ 1409 ه.ق)
  • 9. آیت الله سید حسام الدین فال اسیری شیرازی (1316 ه.ق).

ویژگی‌های اخلاقی

آقا ضیاء به بلند همت بودن، تواضع، فروتنی، خوش اخلاقی و زهد كه سرآمد فضایل اخلاقی‌اند، معروف و از نظر هوش و فكر، دقت و نظم، ذوق سلیم و حسن معاشرت و پرهیز از تكلف برای معاشران و مراجعان، زبانزد عام و خاص بود. بدین جهت شاگردانش او را بسیار دوست می‌داشتند. او در وادی مبارزه با نفس، همه همطرازان علمی (فقهی ـ اصولی) را از خود برتر می‌دانست. هرگاه مرجعی از دنیا می‌رفت،‌ با آن كه صلاحیت مرجعیت را از هر حیث دارا بود، این امر را به سایران و مراجعان را به دیگران حواله می‌داد و مبلّغ آنان نیز بود.

پس از استادان و مراجع قبل و به دلیل كثرت مراجعات در عراق و ایران، وی بر رساله عملیه آقا شیخ عبدالله مازندرانی (1256 ـ 1330 ه.ق) حاشیه زد تا مقلدین از نظراتش استفاده كنند.

او در معاشرت با شاگردان، ضمن احترام به آن ها ظرایف و نكات لطیفی بكار می‌برد. شاگردان هم او را بسیار دوست می‌داشتند و نهایت ادب و احترام را نسبت به او رعایت می‌كردند. جلساتش با آن كه خودمانی بود، برای شاگردان نوعی تربیت عملی و آثار فراوانی در برداشت.

یكی از مزاح‌هایی كه از او نقل می‌كنند، این است كه می‌گفت: «اگر درس صبح گفته شود، هم استاد می‌فهمد و هم شاگرد و اگر عصر گفته شود، فقط استاد می‌فهمد چه می‌گوید و هر آینه اگر درس شب گفته شود، نه استاد می‌فهمد و نه شاگرد».

آقا ضیاء الدین عشق وافری به اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام حسین علیه السلام داشت. او مجلس روضه خوانی مفصلی را در ایام محرم در منزلشان برقرار می‌ساخت. در این مجلس كه اكثر علما و طلاب و استادان حوزه شركت می‌كردند، آقا ضیاء منبر می‌رفت و از روی مقتل برای اهل مجلس مصیبت می‌خواند و بسیار می‌گریست و اهل مجلس را می‌گریاند.[۶]

آثار و تألیفات علمی

از جمله آثار علمی آقا ضیاء كه در فقه و اصول نگاشته شده و باقی مانده است، عبارتند از:

  • 1. استصحاب العدم الازلی.
  • 2. احكام الرضاع.
  • 3. البیع.
  • 4. تعاقب الایدی.
  • 5. تعلیقات علی رسائل الشیخ الانصاری.
  • 6. تعلیقات «فوائد الاصول» والفوائد (تقریرات میرزا حسین نائینی) نوشته شیخ محمدعلی كاظمی.
  • 7. حاشیه جواهر الكلام.
  • 8. حاشیه العروه الوثقی.
  • 9. حاشیه استدلالی به عروه الوثقی.
  • 10. حاشیه كفایه الاصول.
  • 11. حاشیه المكاسب.
  • 12. حجیه القطع (رساله).
  • 13. روائع الامالی فی فروع العلم الاجمالی.
  • 14. شرح التبصره. شش جزء آن به تحقیق آیت الله معرفت در قم به چاپ رسید.
  • 15. الشرط المتأخر: (رساله)
  • 16. الصلاه.
  • 17. قاعده الحرج.
  • 18. قاعده لاضرر.
  • 19. القضاء.
  • 20. اللباس المشكوك: (رساله)
  • 21. مقالات الاصول: (دو جزء)
  • 22. و رساله‌هایی در اجتهاد و تقلید، باب انسداد، اجرت بر واجبات، دعاوی، نیت، ادله نقلیه و...

تقریرات درس اصول و فقه كه به قلم شاگردانش تحریر شده، عبارتند از:

  • 1. بدایع الافكار: میرزا هاشم آملی، چاپ قم.
  • 2. نهایه الافكار: شیخ محمدتقی بروجردی، چاپ قم.
  • 3. نماذج (الاصول فی شرح مقالات الاصول: سید یحیی مدرس یزدی، چاپ قم).
  • 4. المحاكمات (بین الكفایه و اعلام ثلاثه) تقریرات بحث، شیخ محمدطاهر آل شبیر خاقانی.
  • 5. تقریرات اصول، آیت الله سید محمود شاهرودی.
  • 6. تقریرات اصول، آیت الله شیخ غلامحسین جعفری همدانی.
  • 7. تقریرات اصول، آیت الله سید عبدالرزاق نسابه.
  • 8. تقریرات اصول، آیت الله شیخ محمدعلی اشرفی شاهرودی.
  • 9. تقریرات اصول، سید محمدرضا تبریزی.
  • 10. تقریرات اصول، آیت الله میرزا علی مشكاه.
  • 11. تقریرات فقه، آیت الله میرزا هاشم آملی.
  • 12. تقریرات فقه، میرزا علی مشكاه.
  • 13. تقریرات فقه، میرزا علی علیاری غروی.
  • 14. حاشیه بر مجمع الرسائل، سید محمدباقر شیرازی.
  • 15. منتخب المسائل، احمدی یزدی.

وفات

سرانجام این مشعل فروزان علم در شب دوشنبه 29 ذی القعده سال 1361 ه.ق در نجف اشرف دعوت حق را اجابت نمود. در عزای او، سه روز درس ‎های حوزه تعطیل و شاگردان به سوگ او نشستند جنازه او باشكوه تمام تشییع و در حجره نزدیك (باب العماره) صحن مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام به خاك سپرده شد. مجالس ترحیم فراوانی در عراق و ایران برای او برگزار كردند.

پانویس

  1. احسن الودیعه، ج 1، ص 132، و ریحانه الادب، ج 1، ص 240.
  2. گلشن ابرار، ج 17، ص 378.
  3. همان، ج 17، ص 431.
  4. همان، ج 1، ص 445.
  5. سیمای كاشان، ص 172 و آینه دانشوران، ص 11.
  6. نقل از آیه الله میرزا محمدباقر آشتیانی، در گفتگو با حجت الاسلام آقا معتمدی.