یاسر خادم قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خادمِ خورشيد

پيش گفتار

در نيمه دوم از سده دوم هجري، ستاره مشعشع ديگري درخشيدن گرفت. كودكي چشم به اين جهان خاكي گشود كه نام «ياسر» را برايش برگزيدند.

تاريخ دقيق طلوع اين ستاره آسماني حديث آشكار نيست؛ همان گونه كه نام پدر و خاندان او نيز مبهم است. همچنين معلوم نيست پدر ياسر در جرگه محدثان قمي بوده و از كدام قبيله بوده است؛ گرچه از پاره‌اي نشانه‌ها، مي‌توان نتيجه گرفت كه پدر او از خاندان اشعري بوده و يا رابطه محكمي با آنان داشته است.[۱]

دلايل قمي بودن ياسر

در آغاز اين مقاله، از اين محدث نامور به عنوان «ياسر قمي» ياد شد؛ دلايل اين امر، از اين قرار است:

  • 1. شايد اولين نشانه قمي بودن ايشان، اين باشد كه ترجمه‌نويس‌هاي برجسته شيعي از ياسر، زيرعنوان «مولا يسع قمي» و گاهي «مولا حمزة بن يسع قمي»، نام برده‌اند.[۲]

گرچه واژه «مولا» از منظر علماي لغت و رجال، معاني فراواني دارد كه مشهورترين آن‌ها رهبري امام معصوم علیه‌السلام است؛ آن گونه كه رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و آله در روز به يادماندني غديرخم، هنگام نصب علي علیه‌السلام به رهبري و امامت مسلمانان، فرمود: «مَن كُنتُ مولاه فعلّيٌ مولاه» كه بدون ترديد مقصود آن حضرت از كلمه «مولا»، خلافت و پيشوايي امیرالمومنین علیه‌السلام است. معاني ديگر اين واژه چنين است: مالك، عبد، ملازم و همراه انسان، همسايه، هم‌پيمان، كمك كننده، دوست و...[۳]

در مورد ياسر قمي، آن چه قوي‌تر به نظر مي‌رسد، معناي هم‌پيمان بودن يا ملازم و همراه بودن است. وقتي گفته مي‌شود مولاي يسع و حمزه قمي - كه هر دو از برجستگان سلسله اشعري در قم بودند و در اين شهر مي‌زيستند - معلوم مي‌شود كه ياسر هم در همين شهر همراه و هم‌پيمان آنان بوده است.

  • 2. بيشتر رواياتي كه از اين محدث بزرگ، به ما رسيده، به واسطه كساني است كه قمي بوده‌اند؛ همانند ابراهيم بن هاشم قمي، علي بن ابراهيم قمي و احمد بن محمد بن خالد برقي قمي كه در بخش «شاگردان ياسر قمي» نام برده خواهند شد.
  • 3- در پاره‌اي از روايات، كه در متون اصلي كتب حديثي شيعه آورده شده، صريحاً از ايشان به عنوان ياسرالقمي ياد شده است كه اين امر، دليل روشني بر قمي بودن اين محدث است.
  • 4- شرح حال نگاران بزرگ شيعي، همانند علامه ممقاني، آيت الله خويي در معجم رجال الحديث و حضرت آقاي جعفر سبحاني در طبقات الفقهاء به آنچه گفتيم، به صراحت و روشني اشاره كرده‌اند.[۴]

در آيينه انديشه‌ها

بدون ترديد ياسر خادم قمي در شمار راويان برجسته اهل بيت جاي دارد. به ويژه كه وي يكي از راويان و گزارشگران اصلي زندگي حضرت امام رضا علیه‌السلام است. نكته جالب اين كه از اين بزرگوار به «ياسرالخادم» ياد شده و اين افتخار، يكي از مشخصه‌هاي وي است. او نه فقط خادم حضرت امام رضا علیه‌السلام بوده بلكه از بعضي روايات به دست مي‌آيد كه او مورد عنايت و محرم اسرار آن بزرگوار نيز بوده است.

شايسته است براي پي بردن به منزلت اين محدث گرانقدر، وي را در آيينه سخنان بزرگان رجال بنگريم.

  • الف) نجاشي گفته است: «ياسر خادم امام رضا علیه‌السلام، مولي و هم‌پيمان حمزة بن يسع اشعري قمي بود».[۵]
  • ب) شيخ طوسي در رجال مي‌نگارد: «ياسر، مولاي يسع اشعري قمي است».[۶] در فهرست نيز ضمن اشاره به نكته، سند خويش را بيان مي‌دارد.[۷]
  • ج) علامه حلي در اثر گرانسنگ خود به ياسر خادم اعتماد مي‌كند و ظاهراً وجاهت و وثاقت او را مي‌پذيرد. ايشان مي‌گويد: «روايتي كه در سلسله اسناد آن، ياسر قمي باشد اگر ديگر راويان موجه باشند، قهراً حديث عنوان صحيح پيدا مي‌كند».[۸]
  • د) و نيز استاد بزرگ علامه، ابن داود حلّي، ياسر را در بخش اول كتاب خود كه ويژه راويان موجه و قابل اعتماد است، قرار داده است.[۹]
  • هـ) رجالي بزرگ چند سده اخير، وحيد بهبهاني در منزلت ياسر نوشته است: «او روايتگري مورد ستايش است».[۱۰]
  • و) ساير تراجم‌نويسان هم او را ستوده و شخصيت او را احترام و تكريم كرده‌اند.
  • ز) صاحب كتاب طبقات الفقهاء، ياسر خادم را در شمار ياران فقيه امامان شيعي قرار داده است.[۱۱]

مفاخر و ويژگي‌ها

چنان كه گذشت، وي نشان خادمي حضرت امام رضا علیه‌السلام را دارد و اين، بزرگترين امتياز وي محسوب مي شود. زهي سعادت و شايستگي! آيا اين افتخار بس نيست كه شخصي چنان مورد اعتماد و محرم اسرار امام معصوم علیه‌السلام باشد كه شب و روز در پي برآوردن نيازهاي بيروني و انجام دستور او باشد.

از بعضي گزارش‌هاي منابع دست اول شيعي، بدست مي‌آيد كه رابطه ياسر با امام رضا علیه‌السلام، رابطه‌اي بسيار صميمي و خودماني بوده است. حكايت ذيل بيانگر همين واقعيت است. ياسر مي‌گويد: روزي حضرت رضا علیه‌السلام در صبحگاهي به من فرمود: ديشب يونس بن عبدالرحمن را در خواب ديدم كه در ميان پاره‌اي از نور قرار دارد. خودم آن نور و روشني را تعبير كردم به دينداري يونس بن عبدالرحمن.[۱۲]

نكته: آغاز خدمت ياسر نزد حضرت رضا علیه‌السلام به زماني بازمي‌گردد كه آن حضرت به دعوت مأمون، آهنگ توس كرد. البته روشن است كه دعوت مأمون جهت فريب شيعيان و تحكيم سلطنت و بدون رضايت امام رضا علیه‌السلام بود.

به هر حال، استقرار آن حضرت در توس، موجب شد كه جمعي از شيعيان و محبان راستين ولايت براي درك محضر مبارك پسر پيغمبر صلی الله علیه و آله به آن شهر سفر كنند.

جناب ياسر قمي نيز، كه ظاهراً مقيم قم بود به سمت توس حركت كرد و تا شهادت امام هشتم علیه‌السلام در محضر آن بزرگوار بود و به ضبط اخبار و فضايل و سيره آن حجت حق مي‌پرداخت. ياسر ظاهراً بعد از شهادت آن حضرت، نتوانست در توس بماند و بدون امام، زندگي كند. لذا به قم برگشت و اخبار فراواني درباره آن امام عظيم الشأن به شاگردان خويش نقل كرد.[۱۳]

رفع يك شبهه

از پاره‌اي روايات برداشت مي‌شود كه ياسر گويا با مأمون عباسي هم ارتباط داشته است؛ اما بايد دانسته شود كه اين ارتباط، بر اساس تقيه و بسيار محدود بوده است. كما اين كه اباصلت هم از ياران حضرت امام رضا علیه‌السلام بوده و همزمان، با مأمون عباسي ارتباط داشته است. چون عمل آنان ظاهري و بر اساس تقيه بوده است، لذا تضادي با عشق به خاندان وحی نداشته است. از اين رو، دانشمندان شيعي هر دو بزرگوار را ستوده و براي آنان احترام ويژه‌اي قائل شده‌اند. بررسي و مطالعه روايات ياسر در كتاب عيون اخبارالرضا علیه‌السلام، تأليف شيخ صدوق، مؤيد اين واقعيت است.

صاحب اين قلم، يكايك احاديث اين كتاب ارزنده را مطالعه و مشاهده كرد. مضمون روايات وي چنان بود كه جز از راوي ولايتمدار و دلداده خاندان پيامبر صلی الله علیه و آله نقل نمي‌شود؛ چرا كه محور اصلي اين روايات، اثبات ولايت، حقانيت و منزلت عظيم حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام است.[۱۴]

كثرت روايت

يكي ديگر از فضيلت‌هاي ارزشمند ياسر كه جلوه‌اي از علاقه او به اهل بيت علیهم‌السلام است، روايات فراواني است كه اين مرد بزرگ آن‌ها را به نسل‌هاي آينده نقل كرده و به يادگار نهاده است؛ به عنوان نمونه روايات گوناگوني كه از وي در عيون اخبارالرضا و جلد 49 بحارالانوار نقل شده است.

شاگرد برجسته او، علي بن ابراهيم قمي، مي‌گويد: «ياسر براي من روايات بسياري را نقل كرد؛ ولي به دليل مرور زمان، پاره‌اي از روايات را فراموش كردم».[۱۵]

باز همو مي‌گويد: «زماني كه حضرت رضا علیه‌السلام در توس به شهادت رسيد و مأمون عباسي از خراسان به سمت بغداد حركت كرد، ياسر به قم برگشت و تمام اخبار مربوط به آن حضرت را برايم بيان نمود».[۱۶]

يار امامان

از آن چه گفته شد، جناب ياسر از ياران و خادمان امام هشتم بوده است. به اين مطلب، شيخ نجاشي اشاره كرده است.[۱۷] از پاره‌اي روايات به دست مي‌آيد كه ياسر وجود مقدس امام هادی علیه‌السلام را نيز درك و از او روايت نقل كرده است.[۱۸]

استادان

استادان اصلي او، خودِ امامان معصوم علیه‌السلام‌اند؛ ولي از برخي منابع برمي‌آيد كه از محضر دو استاد حديث بهره‌مند مي‌شده است؛ يكي يسع بن حمزة اشعري قمي[۱۹] و ديگري شخصيتي است كه نام او ذكر نشده و تنها از او به عنوان «بعض العلماء» ياد شده است. اين شخص شايد يكي از اطرافيان و ياران حضرت رضا علیه‌السلام و يا اساساً اين شخص استاد وي نبوده است.[۲۰]

شاگردان

ياسر قمي گر چه بيش از دو استاد نداشته، ولي شاگردان فراوان و كم‌نظيري پرورش داده است. در اين جا به نام گروهي از آنان بسنده مي‌كنيم:

1. علي بن ابراهيم بن هاشم قمي؛[۲۱]

2. ابراهيم بن هاشم قمي؛[۲۲]

3. احمد بن حلاّل؛[۲۳]

4. محمد بن صندل؛[۲۴]

5. محمد بن عيسي بن عبيد؛[۲۵]

6. ابراهيم بن محمد بن عبدالله؛[۲۶]

7. محمدبن جزك؛[۲۷]

8. حمزةبن محمد بن احمد؛[۲۸]

9. سهل بن زياد آدمي؛[۲۹]

10. احمد بن محمد بن خالد برقي؛[۳۰]

11. صقر بن ابي دلف؛[۳۱]

12. حسين بن سعيد اهوازي؛[۳۲]

13. يعقوب بن يزيد؛[۳۳]

14. نوح بن شعيب؛[۳۴]

15. احمد بن اسحاق قمي؛[۳۵]

اين تعداد شاگرد شاخص، نشان دهنده دانش فراوان و برجستگي ياسر قمي است.

تأليف

تنها اثر وي كه تراجم‌نويسان بدان اشاره كرده‌اند، كتاب المسائل است. گويا اين كتاب، حاوي مسائلي بوده كه وي از امام رضا علیه‌السلام پرسيده و پاسخ آن‌ها را دريافت داشته است.[۳۶]

وفات

تاريخ رحلت و مدفن اين محدث گرانقدر، همچون تاريخ ولادت و تعداد و نام فرزندانش، معلوم نيست؛ جز اين كه به گفته بعضي مورخان، او به سال 220 ق. در قيد حيات بوده است.[۳۷] شايد بتوان حدس زد كه غروب اين ستاره تابناك در اواخر نيمه اول سده سوم هجري اتفاق افتاده است؛ به ويژه آن كه او را از ياران حضرت هادي علیه‌السلام به شمار آورده‌اند.

گلچيني از بوستان حديث

در پايان، برخي از احاديث را كه اين راوي شيفته خاندان پيامبر صلی الله علیه و آله نقل كرده، مي‌ياوريم و اين اوراق را با سخنان اهل بيت علیهم‌السلام عطرآگين مي‌كنيم.

ستم حكمرانان

ياسر قمي از حضرت رضا علیه‌السلام نقل كرده: هنگامي كه فرمانداران و حكمرانان در شهرها دروغ گويند، بارش باران كم مي‌شود و هنگامي كه حاكم و رهبر ستمگري پيشه كند، بنياد حكومت سست مي‌شود. وقتي كه مردم زكات اموال خود را نپردازند، چهارپايان آنان مي‌ميرند.[۳۸][۳۹]

پنهان كردن كارهاي خوب

او از حضرت رضا علیه‌السلام و آن بزرگوار از رسول گرامي اسلام نقل فرمود: هر آن كس كه كار خوبي را انجام دهد و آن را پنهان كند كه مردم متوجه نشوند، اين كار خوب، مساوي با هفتاد كار نيك است و هر كس بدي‌ها را آشكار كند و در جامعه ديني گسترش دهد، او خوار و بدبخت است؛ ولي هر كس بدي‌ها را هم پنهان كند، خداوند متعال او را مي‌آمرزد.[۴۰]

انحراف در خداشناسي

ياسر مي‌گويد: بارها از امام رضا علیه‌السلام شنيدم كه مي‌فرمود: هر كس خداوند يگانه را به مخلوقاتش شبيه سازد و خداي را مانند آنان پندارد، او مشرك است و آن كس كه به خدا چيزهايي را نسبت دهد كه خداوند از نسبت دادن به ذات مقدس خودش نهي كرده، همانا او كافر است.[۴۱]

انسان سخاوتمند و بخيل

از امام علي بن موسي الرضا علیه‌السلام نقل كرده: انسان سخاوتمند و بخشنده از غذاي مردم مي‌خورد تا مردم هم از طعام او بخورند؛ ولي خسيس از طعام مردم نمي‌خورد تا مردم غذاي او را نخورند.[۴۲](××)

غربت امام رضا علیه‌السلام و طلب مرگ از خدا

ياسر خادم مي‌گويد: هرگاه حضرت امام رضا علیه‌السلام از نماز جمعه در مسجد جامع بازمي‌گشت، در حالي كه عرق و غبار سرو پاي حضرت را فراگرفته بود، دعا مي‌فرمود: «بارخدايا! اگر راحتي من از اين غم‌ها و سختي‌ها، جز با مرگ فراهم نمي‌شود، پس مرگ مرا همين لحظه برسان» و آن حضرت هماره اندوهگين بود، تا اين كه به آرزوي هميشگي خود، شهادت نايل شد.[۴۳]

امیرالمومنان علیه‌السلام از ديدگاه رسول اكرم صلی الله علیه و آله

باز روايت مي‌كند از امام ثامن الحجج علیه‌السلام كه فرمود: رسول الله به اميرالمؤمنان فرمود: ياعلي! تو حجت خدايي، تو باب الله هستي، تو راه به سوي خدايي، تو خبر بزرگي، تو راه مستقيمي، تو نمونه اعلاي انسانيت و اسوه مؤمناني، تو رهبر مسلمين، بهترين وصي و سرور صديقين هستي. يا علي! تو بعد از من مظلوم واقع خواهي شد. يا علي! تو را از حق خود جلوگيري مي‌كنند. يا علي! حزب تو، حزب من است و حزب من، حزب الله است و حزب دشمنان تو، حزب شيطان است.[۴۴]

خصلت‌هاي ويژه اميرالمؤمنان علیه‌السلام

ياسر از امام رضا علیه‌السلام، از رسول اكرم صلی الله علیه و آله روايت مي‌كند: يا علي! من از خداوند براي تو پنج خصلت خواستم كه خداوند عطا فرمود:

  • 1- از خدا خواستم در روز قيامت، من و تو با هم محشور شويم و سر از خاك برداريم، خداوند به من عطا كرد.
  • 2- از خداوند خواستم در هنگام نصب ترازوي اعمال با من باشي، خداوند اجابت كرد.
  • 3- از ذات مقدس خداوند خواستم تو را حامل پرچم خدا و پرچمدار من قرار دهد. (كه بر روي آن پرچم نوشته شده: خوبان رستگارانند و داخل بهشت مي‌شوند)، خداوند به من عطا كرد.
  • 4- از خداوند خواستم كه تو امت مرا از حوض كوثر سيراب كني، خداوند اجابت فرمود.
  • 5- از خداوند خواستم تو را پيشواي امت من به سوي بهشت قرار دهد، كه اين خواسته را هم عطا كرد.[۴۵]

پاداش زيارت امام رضا علیه‌السلام

ياسر مي‌گويد: امام رضا علیه‌السلام فرمود: به سوي قبرها كوچ نكنند، مگر به سوي قبرهاي ما. اي ياسر! بدان و آگاه باش كه من را از روي ستم با زهر، مسموم مي‌كنند و در سرزمين غريب دفن خواهم شد. هر آن كس كه وسايل سفر خود را ببندد و به زيارت من آيد، دعاي او مستجاب و گناهانش آمرزيده خواهد شد.[۴۶]

اخلاق امام رضا علیه‌السلام

ياسر مي‌گويد: وقتي كه امام فراغتي مي‌يافت، تمام اطرافيان خود را از كوچك و بزرگ، جمع مي‌كرد؛ با آن‌ها سخن مي‌گفت و شوخي مي‌كرد و دل آنان را شاد مي‌ساخت و با آن‌ها اُنس مي‌گرفت. وقتي كه سفره غذا را مي‌گشودند، تمام كساني را كه در خانه امام بودند، جمع مي‌كرد و با آنان غذا ميل مي‌كرد.[۴۷]

پانویس

  1. رجال نجاشي، چاپ داوري، ص 315؛ فهرست شيخ طوسی، ص 183 و معجم رجال الحديث، ج 20، ص 7.
  2. رجال نجاشي، ص 315.
  3. تنقيح المقال، ج 3، بخش مقياس الهداية، ص 90؛ طبقات الفقهاء، ج 3، ص 608.
  4. همان، ص 307 و معجم رجال الحديث، ج 20، ص 9.
  5. رجال نجاشي، ص 315.
  6. رجال شيخ طوسي، ص 395.
  7. فهرست طوسي، ص 183.
  8. خلاصة الاقوال، ص 278.
  9. رجال ابن داود، ص 270 و تنقيح المقال، ج 3، ص 307.
  10. تعليقه او بر منهج المقال، چاپ قديم، ص 394.
  11. طبقات الفقهاء، ج 3، ص 608.
  12. مجمع الرجال قهپايي، ج 6، ص 246.
  13. سيرة الائمه الاثني عشر، هاشم معروف الحسني، ج 2، ص 354 والحياة السياسية للامام الرضا علیه‌السلام، علامه جعفر مرتضي عاملي، ص 139، جامعه مدرسين قم.
  14. به عنوان نمونه: عيون اخبارالرضا علیه‌السلام، ج 2، ص 228.
  15. همان، ص 15.
  16. همان، ص 149.
  17. رجال نجاشي، ص 315 و رجال شيخ طوسي، ص 395.
  18. عيون اخبارالرضا علیه‌السلام، ج 2، ص 315.
  19. اصول كافي، ج 2، ص 428.
  20. فروع كافي، ج 7، ص 261، باب النوادر، ح 4، دارالكتب، قم.
  21. تفسير علي ابن ابراهيم، ج 2، ص 334.
  22. عيون اخبارالرضا علیه‌السلام، ج 2، ص 114.
  23. فروع كافي، ج 7، ص 261.
  24. اصول كافي، ج 2، ص 428، باب سترالذنوب.
  25. مجمع الرجال، قهپايي، ج 6، ص 246.
  26. عيون اخبارالرضا علیه‌السلام، ج 1، ص 315.
  27. اختصاص مفيد، ص 290.
  28. عيون الاخبار، ج 2، ص 6.
  29. فروع كافي، ج 6، ص 332.
  30. رجال نجاشي، ص 452، چاپ جامعه مدرسين.
  31. عيون اخبارالرضا علیه‌السلام، ج 2، ص 114.
  32. امالي مفيد، ص 310، چاپ جامعه مدرسين.
  33. وسائل الشيعه، چاپ 20 جلدي، ج 6، ص 236.
  34. جامع الروات، ج 2، ص 322.
  35. حاشيه شرح مشيخه، سيد حسن خرسان، ج 4، ص 48.
  36. رجال نجاشي، ص 452 و فهرست طوسي، ص 183.
  37. طبقات الفقهاء، ج 3، ص 608.
  38. امالي مفيد، ص 310.
  39. اذا كذب الولاة حُبِسَ المطر و اذا جار السلطان هانت الدولة و اذا حبست الزكاة هلكتِ المواشي.
  40. اصول كافي، ج 2، ص 428.
  41. عيون اخبارالرضا علیه‌السلام، ج 1، ص 114.
  42. همان، ج 2، ص 12.
  43. عيون اخبارالرضا علیه‌السلام، ج 2، ص 15.
  44. همان، ص 6.
  45. همان، ص 228.
  46. همان، ص 55 و 626.
  47. همان، ص 159.

(××). السخي يأكل مِن طعام الناسِ ليأكلوا مِن طعامه و البخيل لايأكل من طعام الناس لئلاّ يأكلوا مِن طعامه.

منبع

  • ابوالحسن رباني سبزواري,"یاسر قمی" ستارگان حرم، جلد 14، صفحه 49-58