آیه 4 سوره لقمان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۲۷ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<3 آیه 4 سوره لقمان 5>>
سوره : سوره لقمان (31)
جزء : 21
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آنان که نماز به پا می‌دارند و زکات می‌دهند و به عالم آخرت کاملا یقین دارند.

همانان که نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به آخرت یقین دارند.

[همان‌] كسانى كه نماز برپا مى‌دارند و زكات مى‌دهند، و [هم‌] ايشانند كه به آخرت يقين دارند.

آنان كه نماز مى‌گزارند و زكات مى‌دهند و به آخرت يقين دارند.

همانان که نماز را برپا می‌دارند، و زکات را می‌پردازند و آنها به آخرت یقین دارند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

who maintain the prayer, pay the zakat, and are certain of the Hereafter.

Those who keep up prayer and pay the poor-rate and they are certain of the hereafter.

Those who establish worship and pay the poor-due and have sure faith in the Hereafter.

Those who establish regular Prayer, and give regular Charity, and have (in their hearts) the assurance of the Hereafter.

معانی کلمات آیه

«الَّذِینَ»: صفت محسنین است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ «4»

بعد از آن وصف فرمايد محسنين را به صفات سه‌گانه. اول آنكه:

الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ: كسانى كه بپاى دارند نماز مفروضه را، يعنى با شرايط و اركان در اوقات معينه و رعايت كنند پايدارى و ثبات عمود دين و ركن ايمان را. وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ: وصف دوم آنكه و مى‌دهند زكات واجبه را، وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ‌: وصف سوم آنكه: و ايشان بسراى ديگر كه قيامت است، ايشانند كه يقين دارند.

تبصره: تخصيص صفات ثلاثه به جهت شمول آنها است اصول كمالات نفسانى و درجات مقام انسانى را كه مركب باشد از عبادت بدنى، و عبادت مالى، و تصديق قلبى به ثواب و عقاب آخرتى و پاداش سبحانى كه بزرگترين مؤثر است در انتظام عالم صغير و كبير انسانى.

جلد 10 - صفحه 330


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ «2» هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ «3» الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ «4»

أُولئِكَ عَلى‌ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «5» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «6» وَ إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «7» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ «8» خالِدِينَ فِيها وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «9»

خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى‌ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ «10»

ترجمه‌

اين آيتهاى كتاب محكم است‌

با آنكه هدايت و رحمت باشد براى نيكوكاران‌

آنانكه بر پاى ميدارند نماز را و ميدهند زكوة را و ايشان بآخرت يقين ميدارند

ايشانند بر هدايتى از پروردگارشان و آنگروه آنانند رستگاران‌

و از مردمان كسى است كه ميخرد مشغول كننده‌اى از كلام را تا گمراه كند از راه خدا بدون دانشى و بگيرد آنرا به سخريّه آنگروه براى آنها است عذابى خوار كننده‌

و چون خوانده شود بر او آيتهاى ما روى ميگرداند تكبّر كنان گويا نشنيده آنرا گويا در دو گوشش سنگينى است پس مژده ده او را بعذابى دردناك‌

همانا آنانكه گرويدند و كردند كارهاى نيك براى ايشانست بهشت‌هاى با نعمت جاودانيانند

در آن وعده‌ايست از خدا براستى و او است غالب درست كردار

آفريد آسمانها را بدون ستون‌هائى كه ببينيد آنرا و افكند در زمين كوههاى ثابت را مبادا كه حركت دهد و مضطرب كند شما را و پراكنده نمود در آن از هر جنبنده‌اى‌

جلد 4 صفحه 269

و فرو فرستاديم از آسمان آبرا پس رويانيديم در آن از هر صنفى نيكو و پر فائده.

تفسير

راجع به الم بياناتى مكرّر شده و آيات قرآن مشتمل بر علم و حكمت و داراى مبانى محكم و اساس مستحكم مأمون از هر خلل و فتورى است و نيز موجب هدايت و رحمت است براى نيكوكاران كه با اقرار بوحدانيّت خدا و رسالت خاتم انبيا و ولايت ائمّه هدى اقامه نماز و اداء زكوة مينمايند و معتقد بمعاد روز قيامتند و تخصيص نماز و زكوة بذكر از ساير اعمال حسنه براى مزيد اهتمام بشأن آن دو است و ذكر معاد از بين عقائد حقّه براى داعى بودن اعتقاد بآن بر خيرات است و تكرار كلمه هم براى تأكيد نسبت و انحصار آن عقيده به نيكوكاران است و بعضى هدى و رحمة برفع قرائت نموده‌اند و بنابر اين خبر مبتداء محذوف است كه هو باشد و بنابر قرائت مشهوره حال است از آيات كتاب حكيم و هدايت بودن قرآن براى اهل احسان باعتبار اختصاص استفاده از آن بايشان است و البتّه چنين كسانى كه داراى عقائد حقّه و اعمال حسنه‌اند بهدايت الهى مهتدى و بفلاح و رستگارى دارين فائز خواهند بود و در مقابل اين اشخاص بعضى از مردم حكايات و افسانه‌هاى بى‌اصلى را كه موجب لهو و لعب و سرگرمى و طرب است خريدارى نموده و دست آويز خود ميكنند تا مردم را بخود مشغول نمايند و از راه علم و معرفت خدا باز دارند با آنكه علم ندارند بمفسده متاعى كه خريدارى نموده‌اند يا از روى بى‌دانشى باين امر اقدام مينمايند و بعضى ليضلّ بفتح ياء قرائت نموده‌اند و بنابر اين مراد آنستكه نتيجه اين متاع گمراهى از طريق حق است اگرچه قاصد آن نباشند و نيز آن بعض خريدارى ميكنند لهو را تا آنرا وسيله استهزاء بسبيل خدا و آيات او قرار دهند و بعضى يتّخذها برفع قرائت نموده‌اند و بنابر اين مراد آنستكه بعضى از مردم خريدارى مينمايند لهو را و استهزا ميكنند راه حق و آيات او را و ارجاع ضمير مؤنّث بسبيل رائج است و چون آنها دين خدا را خوار نمودند خداوند هم بعذاب خوار كننده گرفتارشان خواهد فرمود و وقتى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم يا اصحاب آيات قرآن را براى آن بعض تلاوت نمايند از روى تكبّر بآن پشت كند مانند آنكه گوشش سنگين است و نميشنود پس بايد مژده عذاب دردناك دنيا يا آخرت باو

جلد 4 صفحه 270

داده شود و در بعضى از روايات ائمّه اطهار ابو جهل و نضر بن حارث از قريش مصداق آن بعض معرّفى شده‌اند و لهو الحديث را بغنا و ساير ملاهى تعميم داده‌اند و اضافه لهو بحديث ظاهرا بيانيّه است يعنى چيزيكه موجب سرگرمى و انصراف از ياد خدا شود از اخبار و سخنان بى‌اساس مانند قصّه رستم و اسفنديار و حسين كرد و امثال اينها از اقوال باطله و گفتار ناهنجار و اشعار بى‌اعتبار كه بآن تغنّى و طرب نمايند و كسانيكه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحه ميباشند نعمت بهشتها از آن ايشان است و در آنها هميشه متنعّم بانواع نعمتها خواهند بود بر حسب وعده حتميّه الهيّه كه حق است و تخلّف پذير نيست و خداوند توانا و غالب و قادر است كسى نمى‌تواند دست انتقام او را كوتاه كند يا مانع از انجاز وعده او شود و تمام كارهايش از روى حكمت و مصلحت و راستى و درستى است مى‌بينيد كه آسمانها را بدون ستونى خلق فرموده يا بدون ستونى كه به بينيد آنرا خلق فرموده چنانچه از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده كه ستونهائى دارند ولى شما نمى‌بينيد آنرا و ظاهرا آن قواء نگهدار آنها است از تفرّق و سقوط چون عمود چيزى است كه نگهدار سقف باشد و عمد جمع آنست و خداوند براى استحكام زمين و حفظ آن از تمايل و تفرّق كوههاى ريشه‌دارى در آن افكنده بطوريكه در اعماق زمين جاى گرفته و نميگذارد زمين مردم را از جاى خودشان متمايل و متزلزل نمايد مگر وقتى كه اراده فرمايد گوشمالى بآنها دهد كه بزلزله مختصرى عالم را متزلزل خواهد فرمود و يكى از موجبات آن ربا خوارى است كه نقل نموده‌اند در بلاديكه اخيرا مبتلا بآن شدند رواج داشته و نيز خداوند پراكنده فرمود در زمين از هر نوع حيوان جنبنده‌ئى كه قابل خلعت هستى و وجود بود چون بخل در مبدء فيّاض نبوده و نيست و براى تهيّه معاش آنها باران رحمت خود را از آسمان نازل فرمود و رويانيد در زمين از هر صنف خوراكى و پوشاكى و ميوه و گل و گياه خوش و خوب و گوارا را

جلد 4 صفحه 271

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الَّذِين‌َ يُقِيمُون‌َ الصَّلاةَ وَ يُؤتُون‌َ الزَّكاةَ وَ هُم‌ بِالآخِرَةِ هُم‌ يُوقِنُون‌َ «4»

كساني‌ هستند ‌که‌ ‌بر‌ پا ميدارند نماز ‌را‌ و اداء ميكنند زكاة ‌را‌ و ‌آنها‌ بآخرت‌ و قيامت‌ ‌آنها‌ يقين‌ دارند.

الَّذِين‌َ يُقِيمُون‌َ الصَّلاةَ ‌که‌ اهم‌ فرائض‌ الهيه‌ ‌است‌: «

الصلاة عمود الدين‌

معراج‌ المؤمن‌،

عنوان‌ صحيفة المؤمن‌، اول‌ ‌ما يحاسب‌ ‌به‌ العبد يوم القيامة ‌ان‌ قبلت‌ قبل‌ ‌ما سواها و ‌ان‌ ردت‌ رد ‌ما سواها قربان‌ ‌کل‌ تقي‌

‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌من‌ الفضائل‌» و مشتمل‌ ‌بر‌ بسياري‌ ‌از‌ عبادات‌، ‌است‌ اقرار بتوحيد و نبوت‌ و ولايت‌، تلاوت‌ قرآن‌، ذكر، دعاء، سلام‌، قيام‌ ‌در‌ پيشگاه‌ ربوبي‌، ركوع‌، تعظيم‌ ‌در‌ درگاه‌، سجود، بخاك‌ افتادن‌ و اظهار ذلت‌ كردن‌، طهارت‌ ‌از‌ نجاسات‌ و احداث‌ و توجه‌ بحضرت‌ حق‌ و لذا تارك‌ ‌آن‌ ‌را‌ كافر شمردند و مضيع‌ ‌آن‌ مورث‌ زوال‌ ايمان‌ ميشود.

تنبيهان‌: اول‌ اينكه‌ اقامه‌ صلوة مراد صلوة صحيحه‌ ‌است‌ ‌که‌ تام‌ الاجراء و الشرائط ‌باشد‌ و عمده‌ شرط صحت‌ ‌آن‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌که‌ شرط صحت‌ ‌کل‌ عبادات‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌غير‌ مؤمن‌ امتثال‌ ‌اينکه‌ امر ‌را‌ نكرده‌ و ‌از‌ زمره‌ محسنين‌ خارج‌ ‌است‌ دوم‌ اقامه‌ صلوه‌ مجرد اتيان‌ نيست‌ بلكه‌ بايد نگاهداري‌ كرد ‌که‌ ‌از‌ ‌بين‌ نرود و ديگران‌ ‌را‌ وادار كرد ‌بر‌ اتيان‌ بآن‌.

جلد 14 - صفحه 413

وَ يُؤتُون‌َ الزَّكاةَ زكاة ‌به‌ نه‌ چيز تعلق‌ ميگيرد: غلات‌ اربعه‌: گندم‌، جو، خرما و كشمش‌.

انعام‌ ثلاثه‌: شتر، گاو و گوسفند. نقدين‌: طلا و نقره‌ سكه‌دار و ‌هر‌ كدام‌ حد نصابي‌ دارد و مقدار اداء ‌آن‌ مختلف‌ ‌است‌ ‌در‌ فقه‌ معين‌ ‌شده‌ و ‌در‌ حكم‌ زكاة ‌است‌ بسياري‌ ‌از‌ حقوق‌ ماليه‌ و گفتند عقوبت‌ تارك‌ زكاة قبل‌ ‌از‌ موت‌ بصاحبش‌ ميرسد بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: وَ أَنفِقُوا مِن‌ ما رَزَقناكُم‌ مِن‌ قَبل‌ِ أَن‌ يَأتِي‌َ أَحَدَكُم‌ُ المَوت‌ُ فَيَقُول‌َ رَب‌ِّ لَو لا أَخَّرتَنِي‌ إِلي‌ أَجَل‌ٍ قَرِيب‌ٍ فَأَصَّدَّق‌َ وَ أَكُن‌ مِن‌َ الصّالِحِين‌َ (منافقون‌ ‌آيه‌ 10).

وَ هُم‌ بِالآخِرَةِ هُم‌ يُوقِنُون‌َ البته‌ كسي‌ ‌که‌ يقين‌ بآخرت‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌در‌ مقام‌ تدارك‌ ‌آن‌ ‌بر‌ ميآيد بلكه‌ مثل‌ زيد ‌بن‌ حارثه‌ ميشود ‌که‌ ‌گفت‌ «اصبحت‌ موقنا و صداي‌ نغمه‌هاي‌ بهشت‌ و زفير جهنم‌ ‌را‌ ميشنوم‌ و اشخاص‌ بهشتي‌ و جهنمي‌ ‌را‌ مي‌بينم‌ و بايد بجميع‌ ضروريات‌ قيامت‌ معتقد ‌باشد‌ ‌که‌ مكررا ذكر شد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 4)- این آیه محسنین را با سه وصف، توصیف کرده، می‌گوید: همانان که نماز را بر پا می‌دارند، و زکات را می‌پردازند و آنها به آخرت یقین دارند» (الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ).

پیوند آنها با خالق از طریق نماز، و با خلق خدا از طریق زکات، قطعی است و یقین آنها به دادگاه قیامت انگیزه نیرومندی است برای پرهیز از گناه و برای انجام وظایف.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع