رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مختصر نویسی متوسط است
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابراهیم بن هاشم قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ابراهیم بن هاشم قمی» از محدثان و فقیهان بزرگ شیعه در قرن سوم هجرى و اولین نشردهنده احادیث کوفیان در قم است. بسیارى از عالمان و بزرگان، ابراهیم بن هاشم را موثق دانسته و به عدالت او تصریح نموده‌اند. حدود هفت هزار حدیث فقهى، اخلاقى و تاریخى در کتاب‌هاى مذهبى از او وجود دارد.[۱]

نام کامل ابراهیم بن هاشم قمی
زادگاه کوفه
وفات قرن سوم قمری
مدفن قم

Line.png

اساتید

یونس بن عبدالرحمن، ابراهیم بن محمد همدانی احمد بن محمد بن ابى نصر، حسن بن على الوشاء، حسن بن محبوب، حماد بن عیسى، صفوان بن یحیی،...

شاگردان

احمد بن ادریس قمى، سعد بن عبدالله اشعرى، عبدالله بن جعفر حمیرى، علی بن ابراهیم قمی، محمد بن حسن بن صفار،...

آثار

قضایا امیرالمؤمنین علیه‌السلام، کتاب النوادر،...

زندگی‌نامه

ابواسحاق ابراهیم بن هاشم کوفى قمى، در اواخر قرن دوم هجرى، عصر امامت امام کاظم علیه‌السلام در شهر کوفه دیده به جهان گشود.[۲] خاندان ابراهیم بن هاشم، همه از محبین و ولایتمداران عترت نبوى صلی الله علیه و آله بوده اند. ابراهیم دو فرزند به نام على بن ابراهیم و اسحاق بن ابراهیم دارد، که از روات و عالمان شیعى هستند.

ابراهیم پس از فراگیرى علوم و کسب احادیث از استادان حدیث، به قصد انتشار اخبار اهل بیت علیهم‌السلام از کوفه به قم روى آورد و به ترویج مکتب خویش در این شهر همت گمارد. دانشمندانى چون نجاشى و شیخ طوسى در کتب خود در شأن ابراهیم مى گویند: «انّه اول من نشر احادیث الکوفیین بقم؛ او نخستین کسى است که حدیث کوفیان را در قم منتشر نمود».

ابراهیم بن هاشم، از هم عصران و درک کنندگان محضر امام رضا علیه‌السلام است. با این حال، بسیارى از محققان و دانشمندان او را از اصحاب امام علیه‌السلام برنمى شمارند. و عدم وجود روایتى بدون واسطه از او از امام رضا علیه‌السلام در میان احادیث فراوان وى (حدود ۷۰۰۰ حدیث) را، دلیل عدم مصاحبت ایشان با امام علیه‌السلام دانسته اند؛[۳] اگر چه وى از بسیارى از اصحاب و یاران آن امام همام همانند یونس بن عبدالرحمان، روایت نقل نموده است.

تاریخ وفات ابراهیم بن هاشم چونان ولادت او، به طور دقیق مشخص نیست؛ اما از آن رو که وى از شاگردان امام جواد، امام هادى و امام حسن عسکرى علیهم‌السلام روایت دارد،[۴] چنانچه ولادت او در ایام امامت امام کاظم علیه‌السلام باشد، مى توان وفاتش را در حدود اواخر نیمه اول و اوایل نیمه دوم قرن سوم (مثلاً سال ۲۶۰ هـ.ق) دانست. مدفن وى نیز، به قرینه ورود وى به شهر قم و واقع بودن مقبره پسر بزرگوارش علی بن ابراهیم در این شهر مقدس، در قم مى باشد؛ لکن امروزه نشانى از قبر او موجود نیست.

جایگاه علمی و روایی

ابراهیم بن هاشم قمى، در میان محدثین و در نظر محققین، جایگاه برجسته اى را به خود اختصاص داده است. بسیارى از عالمان و بزرگان او را موثق دانسته اند و به عدالت او تصریح نموده اند. محققین و دانشمندان علوم اسلامى، ابراهیم قمى را بسیار ستوده اند. او اولین نشردهنده اخبار کوفیان در قم است که این خود، دلالت بر جلالت مقام او دارد.

سید بن طاووس در روایتى که در سندش ابراهیم بن هاشم است، مى فرماید: «و روات الحدیث ثقات بالاتفاق؛[۵] و روایتگران این حدیث، همگى از موثق ترین کسانند».

ابن قولویه در اسناد کتاب کامل الزیارات، وثاقت تمام راویان احادیث این کتاب را - که از جمله آن‌ها ابراهیم بن هاشم مى باشد- ، گواهى مى دهد.[۶]

علامه حلى در این مورد مى نگارد: «من هیچ یک از اصحاب را نیافتم که او را قدح (مذمت) کرده باشد و نیز کسى که به عدالت او تصریح کرده باشد. روایات او بسیار است و ارجح قبول آن است».[۷]

شهید ثانى حدیث ابراهیم را از بالاترین و بهترین مراتب «حَسَن» مى داند و طریق روایى او را از بهترین طرق مى شناسد. وى درباره آن مى نویسد: «احادیث ابراهیم، از جمله روایاتى است که بدان اعتماد بسیار مى ورزند. اگر چه نصى در توثیق او وارد نگشته است؛ اما بنا بر ظاهر، او از بزرگان اصحاب و بلندمرتبگان آن‌هاست.

از شیخ بهایى نقل شده که وى از پدر بزرگوارش مى گفته است: «من از آن شرم دارم که حدیث ابراهیم را صحیح ندانم».[۸] علامه مجلسى نیز روایات او را حسن اما در مرتبه صحیح، معرفى مى کند.

علامه بحرالعلوم نیز ایشان را با عباراتى چون «کثیرالروایة، واسع الطریق، سدید النقل و مقبول الحدیث» مى ستاید[۹] و مى فرماید: «قول صحیح تر نزد من آن است که او ثقه و حدیثش صحیح است».[۱۰]

میرداماد او را چنین مى شناساند: «هو (ابراهیم بن هاشم) شیخ الشیوخ، قطب الاشیاخ، وتد الاوتاد و سند الاسناد». و پس از آن که روایات ابراهیم را از دیدگاه علماى پیشین، نزدیک درجه صحت مى داند، مى نویسد: «صحیح و صریح نزد من آن است که طریق ابراهیم صحیح است. چه، جلالت و عظمت شأن او برتر از آن است که کسى او را تعدیل و توثیق نماید». سپس مى افزاید: «بزرگان و نام‌آورانى همچون شیخ مفید، شیخ صدوق و شیخ طوسى، شأنشان بالاتر از آن است که دیگران آن‌ها را توثیق کنند. ابراهیم نیز که از نامدارترین و والاترین بزرگان شیعه است، سزاوار این ستایش است که: «هو اول من نشر احادیث الکوفیین بقم و هو تلمیذ یونس بن عبدالرحمن».

شهید ثانى وى را از اجلّ اصحاب و والاترین اعیان شیعه و «کثیرالعلم و الروایة» معرفى نموده و ایشان را از کسانى مى داند که این حدیث امام صادق علیه‌السلام در شأن ایشان مصداق یافته است: «اعرفوا منازل الرجال بقدر روایتهم عنّا»؛ منزلت هر کس را به مقدار روایتش از ما بشناسید.[۱۱]

مشایخ و استادان

ابراهیم بن هاشم قمى در میان محدثان و روایتگران، شاید داراى پرشمارترین مشایخ و اساتید باشد. او از امام جواد علیه‌السلام بدون واسطه روایت دارد و از اصحاب این امام همام محسوب مى گردد. وى در راه ترویج معارف اهل بیت دشوارى و رنج سفر را به جان مى خریده و همواره در پى کسب حقایق نبوى و علوى بوده است. علما و محققین، ۱۶۰ تن از کسانى که ابراهیم از ایشان روایت دارد، را ذکر نموده اند.[۱۲]

بیشتر مشایخ او همان‌گونه که انتظار می‌رود، کوفی‌اند، اما گاه در شمار آنان، برخی استادان قمی، رازی، اهوازی و شامی نیز به چشم می‌خورند. او از برخی عالمان اهل سنت، چون ابوهدبه ابراهیم بن هدبه و عمرو بن شمر نیز دانش آموخته است. در اینجا به ذکر اسامى تعدادى از ایشان که در رجال سید بحرالعلوم آمده است، اکتفا مى شود:

یونس بن عبدالرحمن، ابراهیم بن ابى محمود الخراسانى؛ ابراهیم بن محمد بن وکیل الهمدانى؛ احمد بن محمد بن ابى نصر؛ جعفر بن محمد بن یونس؛ حسن بن جهم؛ حسن بن على الوشاء؛ حسن بن محبوب؛ حماد بن عیسى؛ حنان بن سدیر؛ حسین بن سعید؛ حسین بن یزید النوفلى؛ ریان بن صلت؛ سلیمان بن جعفر الجعفرى؛ سهل بن الیسع؛ صفوان بن یحیی؛ عبدالرحمان بن حجاج؛ عبدالله بن جندب؛ عبدالله بن مغیره؛ عبدالله بن میمون القراح؛ فضالة بن ایوب؛ محمد بن ابى عمیر؛ محمد بن عیسى بن عبید؛ یحیى بن عمران الحلبى و نضر بن سوید.[۱۳]

راویان و شاگردان

شاگردان و دانش آموختگان مکتب درس و حدیث ابراهیم بن هاشم، هر یک از نامداران و شایستگان تشیع به شمار مى روند. آنان خود جایگاهى ممتاز در میان همگنان خود داشته اند. برخى از آنها عبارتند از:

احمد بن ادریس قمى؛ سعد بن عبدالله اشعرى؛ عبدالله بن جعفر حمیرى؛ على بن ابراهیم بن هاشم قمى؛ على بن حسن بن فضال؛ محمد بن حسن بن صفار؛ محمد بن احمد بن یحیى اشعرى؛ محمد بن على بن محبوب؛ محمد بن یحیى العطار؛ حسن بن متیل.[۱۴]

آثار و روایات

علماى رجال در شرح حال ابراهیم بن هاشم قمى و در شمار آثار نوشتارى او، دو کتاب «قضایا امیرالمؤمنین علیه‌السلام» درباره قضاوت هاى امام على علیه‌السلام و کتاب النوادر را ثبت نموده اند. نوادر در فقه روایی بوده و. بخشهایی از این اثر را می‌توان در نقلیات جوامع حدیثی در ابواب گوناگون فقههی جست‌و‌جو کرد. در این میان، در مواردی محدود، مؤلفان به‌صراحت منبع نقل خود را کتاب النوادر ابراهیم یاد کرده‌اند.[۱۵] این دو اثر ارزشمند، با کمال تأسف در سوانح ایام و حوادث روزگار از بین رفته و به دست ما نرسیده است.[۱۶]

ابراهیم بن هاشم در میان راویان بیشترین و گسترده ترین روایات را دارد. در بسیارى از ابواب فقهى و اخلاقى، از او حدیث نقل شده است و کمتر بابى است که از روایات او تهى باشد.[۱۷] وى متجاوز از ۶۴۰۰ حدیث روایت کرده و این همه، بر مقام شامخ و موقعیت سترگ او مى افزاید. احادیث ابراهیم بن هاشم نشان از آن دارد که وى داراى بینش و اندیشه عمیق شیعى با رویکردى اجتماعى و سیاسى بوده است.

برخی روایات منقول از ابراهیم بن هاشم چنین است:

  • عن الصادق علیه‌السلام، عن آبائه، عن على علیه‌السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ما جمع شیىء الى شیىء افضل من حلم الى علم[۱۸]؛ امام صادق علیه‌السلام، از پدرانش از امام على علیه‌السلام روایت مى کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هیچ چیزى بهتر از جمع حلم و علم با چیز دیگرى جمع نشده است».
  • عن موسى بن جعفر علیه‌السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخلّ العسل[۱۹]؛ امام کاظم علیه‌السلام فرمود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: خشم آن سان ایمان را تباه مى سازد که سرکه عسل را».
  • عن جعفر بن محمد علیه‌السلام، عن ابیه، عن آبائه: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «الغیرة من الایمان والبذاء من النفاق[۲۰]؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «غیرتمندى از نشانه هاى ایمان و ناسزاگویى از علامات نفاق است».
  • قال الصادق علیه‌السلام: «اذا کان یوم القیامة نشراللّه تبارک و تعالى رحمته حتى یطمع ابلیس فى رحمته[۲۱]؛ امام صادق علیه‌السلام مى فرمایند: چون صحنه قیامت فرارسد، چنان رحمت الهى گسترانیده مى شود که شیطان نیز بدان امیدوار مى گردد».
  • عن ابى عبدالله علیه‌السلام: «ما لکم تسوؤن رسول الله صلی الله علیه و آله!» فقال له رجل: «جعلت فداک و کیف نسوؤه؟!» فقال: «اما تعلمون ان اعمالکم تعرض علیه؛ فاذا رأى فیها معصیة اللّه، ساءه. فلا نسوؤا رسول الله صلی الله علیه و آله و سروه»[۲۲]؛ روزى امام صادق علیه‌السلام به گروهى که نزد ایشان بودند، فرمودند: «چرا رسول خدا را مى آزارید!» فردى از آنان رو به امام علیه‌السلام کرد و گفت: «ما چگونه پیامبر را آزار مى دهیم؟!» حضرت فرمودند: «مگر نمى دانید که اعمالتان بر پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه مى گردد و چون گناهى ببیند، اندوهگین مى گردد. بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله را می‌آزارید؛ بلکه او را شادمان سازید».
  • عن الرضا علیه‌السلام، عن امیرالمؤمنین علیه‌السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اخبرنى جبرئیل عن اللّه عزوجل، انه قال: على بن ابیطالب حجتى على خلقى، و دیان دینى. اخرج من صلبه ائمة یقومون بامرى و یدعون الى سبیلى بهم ادفع البلاء عن عبادى، و بهم انزل من رحمتى[۲۳]؛ امام رضا علیه‌السلام از امام على علیه‌السلام و ایشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت مى کند: جبرئیل مرا این گونه از سوى خداوند خبر رساند که على بن ابیطالب حجت من بر بندگانم و زنده گرداننده دین من است. از نسل او امامانى پا به عرصه وجود خواهند گذاشت که برپاکنندگان امر من و دعوتگران به سوى منند. به واسطه آنان، بلاء را از بندگانم دفع مى کنم و به جهت ایشان، رحمتم را مى گسترانم».

پانویس

  1. کیهان فرهنگى، سال هفتم، ص ۲۸، بهبودى.
  2. تهذیب المقال، ج ۱، ص ۲۷۵.
  3. رجال بحرالعلوم، ج ۱، ص ۴۴۵؛ معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۳۱۲ و قاموس الرجال، ج ۱، ص ۳۲۴.
  4. تهذیب المقال، ج ۱، ص ۲۷۶.
  5. فلاح السائل، ص ۱۵۸.
  6. معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۳۱۷.
  7. خلاصة الاقوال، ص ۱۳۸ و ۱۳۷.
  8. تنقیح المقال، ج ۱، ص ۴۰.
  9. رجال بحرالعلوم، ج ۱، ص ۴۳۹.
  10. رجال بحرالعلوم، ج ۱، ص ۴۶۲.
  11. کتاب مسالک: در بحث وقوع طلاق به صیغه امر و عدم توارث به عقد منقطع؛ شرح دروس: مسأله مسّ مصحف.
  12. معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۳۲۱-۳۱۷.
  13. رجال بحرالعلوم، ج ۱، ص ۴۳۹.
  14. تنقیح المقال، ج ۱، ص ۳۶؛ تهذیب المقال، ج ۱، ص ۲۷۹ و رجال بحرالعلوم، ج ۱، ص ۴۳۹.
  15. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۷/ ۱۸۸.
  16. همان، ص ۴۳۹ و همان، ص ۴۴.
  17. رجال بحرالعلوم، ج ۱، ص ۴۳۹.
  18. بحارالانوار، ج ۲، ص ۴۶، روایت ۲، باب ۱۱.
  19. همان، ج ۷۳، ص ۲۶۶، روایت ۱۹، باب ۱۳۲.
  20. همان، ج ۷۱، ص ۳۴۲، روایت ۲، باب ۸۴.
  21. همان، ج ۷، ص ۲۸۷، روایت ۱، باب ۱۴.
  22. همان، ج ۲۲، ص ۵۵۱، روایت ۶، باب ۳.
  23. همان، ج ۳۶، ص ۲۴۴، روایت ۵۵، باب ۴۱.

منابع