محمد بن اورمه قمی
«محمد بن اُورَمه قمی» از فقیهان و محدثان و راویان شیعه در قرن سوم هجری و از اصحاب امام رضا و امام هادی علیهماالسلام است. برخی از علمای قم وی را به «غلو» متهم کرده بودند؛ اما بعدا تقوا و ولایتمداری او بر همگان آشکار شد. ابن اورمه کتابهای متعددی در زمینههای فقهی و اعتقادی مانند «الرد علی الغلاة» تألیف نمود.
نام کامل | محمد بن اورمه قمی |
زادروز | قرن دوم هجری |
زادگاه | قم |
وفات | قرن سوم هجری |
اساتید |
حسن بن محبوب، ابراهیم بن حکم، زیاد قندی، احمد بن نضر، علی بن حسان، اسماعیل بن ابان،... |
شاگردان |
حسین بن حسن بن ابان، معلی بن محمد، علی بن حسن بن فضال،احمد بن علی بن نعمان، سهل بن زیاد، صالح بن ابی حماد،... |
آثار |
الرد علی الغلاة، کتاب الفرائض، کتاب الزهد، کتاب الملاحم، کتاب التقیه، کتاب الوضوء، کتاب الصلوة،... |
زندگینامه
هرچند دقیقاً نمی توان تاریخ ولادت «ابوجعفر محمد بن اُورَمه»[۱] را مشخص کرد؛ ولی از آنجا که وی امام رضا و امام هادی علیهماالسلام را درک کرده، می توان گفت او در اواخر سده دوم هجری چشم به جهان گشوده است.
شیخ طوسی در یک جا، او را از یاران حضرت رضا علیهالسلام می داند.[۲] و از بعضی اخبار و روایات همچنین استفاده می شود که وی خدمت امام هادی علیهالسلام را نیز درک کرده است و در روزهائی که امام هادی در زندان سامرا بود، ابن اورمه به دیدار وی میرفت.
اربلی در «کشف الغمه» آورده: محمد بن اورمه گفت: در زمان حاکمیت متوکل عباسی به سامرا رفتم. در سامرا خود را نزد «سعید» که در دربار متوکل موقعیت بالایی داشت و ضمناً زندانبان امام هادی علیهالسلام بود، رساندم. آن زمان متوکل، امام را بدست آن شخص جنایتکار سپرده بود تا امام را به شهادت برساند. سعید به من گفت: آیا دوست داری «خدایت» را ببینی؟ گفتم: سبحان الله! خدای من آن خدایی است که دیده ها او را نمی بینند. او گفت: منظور من آن کسی است که شما شیعیان اعتقاد دارید که او رهبر و پیشوای شما است. در پاسخ گفتم: مانعی ندارد، بله دوست دارم آن امام را زیارت کنم. سعید گفت: من مأمورم که او را بکشم و فردا این نقشه را عملی خواهم کرد؛ زمانی که نامهرسان از نزد او (امام هادی علیهالسلام) بیرون شد، تو پیش او برو. نامهرسان از محضر امام خارج شد و من خدمت امام رفتم، دیدم امام نشسته اند و در کنارش قبری کنده اند. سلام و عرض ارادت کردم و با دیدن این منظره اشکهایم جاری شد. فرمود: چرا گریه می کنی؟ گفتم: این قبر و منظره غریبی را که می بینم، مرا به گریه انداخت. حضرت فرمود: گریه نکن! دشمنان ما موفق به این کار نخواهند شد. دو روز بیشتر نخواهد گذشت که خداوند خون متوکل و وزیرش (فتح بن خاقان) را به زمین خواهد ریخت و کشته خواهند شد. محمد بن اورمه گوید: به خدا قسم دو روز نگذشته بود که متوکل با توطئه پسرش، منتصر کشته شد.[۳] از این روایت همچنین بدست می آید که او شخصیتی معروف به تشیع و ولایت مدار بوده است.
محمد بن اورمه تنها یک راوی و ناقل اخبار نبود؛ بلکه با روشهای تحقیق و دقت و درایت، روایات را در کتاب های خود جمعآوری کرد. لذا صاحبان تراجم، درباره کتاب هایش نوشته اند: «همه صحیح و معتبر و در کمال دقت است».[۴]
تاریخ وفات محمد بن اُورَمه نیز در هالهای از ابهام قرار دارد، ولی از روایت «کشف الغمه» بدست می آید که او در سالی که متوکل عباسی کشته شد (247 ق)، زنده بود،[۵] اما این که دقیقا در چه سالی رحلت کرده، معلوم نیست.
در نگاه رجالیان
در کتابهای تراجمی که درباره شخصیت محمد بن اورمه قمی سخن گفته اند، پیرامون وثاقت و مقام او نظریه های مختلفی دیده می شود: بعضی از عالمان او را از نظر روایتی ضعیف شمرده اند.[۶] جمعی دیگر در قبول و یا عدم قبول روایاتش دچار تردید شده اند.[۷] و عده زیادی از دانشوران و بزرگان شیعه به این محدث توانمند اعتماد کرده اند و ضمن قبول اخباری که از او نقل می شود به بزرگی شخصیتش اعتراف دارند.[۸] برخی وی را به سبب اینکه جعفر بن محمد قولویه (صاحب کامل الزیارات) به وی اعتماد کرده، فردی موثق و روایات او را معتبر دانستهاند.[۹] آیت الله خوئی به نقل یکی از رجال شناسان برجسته، نقل می کند که: «محمد بن اورمه مورد اعتماد و وثاقت است».[۱۰]
«نجاشی» و «ابن غضائری» دو تن از علمای رجال، گفته اند: «علت تضعیف محمد بن اورمه این بود که بعضی او را به «غلو در مذهب» متهم کرده بودند؛ به این معنی که از روایات و اخباری که این محدث در شأن و مقامات معنوی امامان معصوم علیهمالسلام نقل کرده است، غلوّ و تندروی استفاده می شود و گویا او ائمه علیهمالسلام را از مقام خودشان بالاتر برده است و برای آنان جنبه «خدائی» قائل شده است».
اما مطالب و مسائلی که جمعی از دانشمندان قدیم شیعه، «غلوّ» به حساب می آورند، تمام بزرگان و علماء شیعه در چند قرن اخیر، آن فضائل و مناقب و مقامات معنوی را نه تنها غلو و تندروی نمی دانند؛ بلکه آنها را برای وجود مقدس پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام ثابت دانسته، نقل آنها را نشانه شیعه بودن راستین راوی می دانند.
بنا به نوشته نجاشی، این سوء تفاهم سبب گردید برخی از علمای قم برخوردهای تندی را با وی آغاز کنند و او را به سختی در تنگنا قرار دهند؛ تا این که بعدها تقوا و صداقت وی بر همگان آشکار شد. در چندین مورد از نزدیک مشاهده شد که این محدث توانا شبها را همواره به نماز و راز و نیاز با خداوند خویش به صبح می رساند و دامنش از هر گونه اتهام، پاک و بی آلایش است. آنگاه مقابله با وی به پایان رسید. نجاشی اضافه می کند: «کتابهای او تماماً صحیح و معتبر است، مگر آنچه در تفسیر باطن است».[۱۱]
علامه حلی در خلاصة الاقوال می نویسد: «آن جماعت که به قصد کشتن او آمدند، چند شب این کار را تکرار کردند. با کمال شگفتی دیدند که نه تنها او از دین خارج نشده، بلکه بسیار انسان متعهد و اهل شب زنده داری است».[۱۲]
علامه حلی و آیت الله خوئی، همچنین از قول ابن غضائری[۱۳]، درباره محمد بن اورمه می گوید: «اگر چه قمی ها به او نسبت «اهل غلو» داده اند؛ اما اخباری که از او به ما رسیده، پاک و پاکیزه است. در آنها هیچ خبری که نشان دهنده این مطلب باشد، دیده نشده است و من گمان دارم، او مورد تهمت قرار گرفته است». سپس می نویسد: «من خود دست خط و توقیعی از امام هادی علیهالسلام دیدم که امام به جمعی از دانشمندان قم نوشته و دامن او را از این سخنان تهمت آمیز پاک کرده اند».[۱۴]
استادان و شاگردان
محمد بن اورمه قمی از محضر چند نفر از بزرگان علم حدیث بهره برد که برخی از آنها عبارتند از:
- ابراهیم بن حکم
- یحیی بن یحیی
- علی بن محمد بن محمد
- حسن بن محبوب، که از اصحاب اجماع و از بزرگترین یاران امام رضا علیه السلام بود.[۱۵]
- زیاد قندی
- احمد بن نضر
- حسن بن علی بن ابی حمزه
- زرعة بن محمد
- علی بن حسان[۱۶]
- احمد بن حسن میثمی
- اسماعیل بن ابان وراق[۱۷]
برخی علما نیز از محمد بن اورمه قمی بهره برده و حدیث نقل کرده اند، از جمله:
- حسین بن حسن بن ابان[۱۸]
- معلی بن محمد[۱۹]
- علی بن حسن بن فضال
- احمد بن علی بن نعمان[۲۰]
- سهل بن زیاد[۲۱]
- صالح بن ابی حماد[۲۲]
آثار و روایات
امامان معصوم به اصحاب و یاران خود توصیه می فرمودند که اخبار و روایات ما را در کتاب ها جمعآوری کنید. محمد بن اورمه قمی نیز از این امتیاز برخوردار بود و کتاب های مفیدی در زمینه های اعتقادی و فقهی تألیف کرد. بزرگان شیعه حدود 43 کتاب را برای او در فهرست های خود نام برده اند. نام یکی از این کتابها «الرد علی الغلاة» است؛ ردیه بر علیه غلوّ کنندگان.[۲۳]
فهرست تعداد دیگری از کتابهای او این چنین است: کتاب الوضوء، کتاب الصلوة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب المزار، کتاب التجارات، کتاب المکاسب، کتاب الخمس، کتاب الدعاء، کتاب الملاحم، کتاب التقیه، کتاب الوصایا، کتاب الفرائض، کتاب الزهد، کتاب الاشربه، ما نزل فی القرآن فی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، النوادر و... .[۲۴]
گزیدهای از روایات:
- سفارش به وضو و ادب: محمد بن اورمه با واسطه از انس بن مالک نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: ای انس! در زندگی کوشش کن بیشتر وقت ها با وضو و طهارت باشی تا خداوند بر طول عمر تو بیفزاید. اگر می توانی شب و روز را با وضو باش؛ چون اگر با طهارت از دنیا بروی، گویی به عنوان «شهید» از دنیا رفته ای. بر هر کس میرسی، سلام کن تا خداوند بر ثواب های تو بیفزاید. پیران مسلمان را احترام کن و بچه های آنان را مورد مهر و محبت خود قرار بده.[۲۵]
- ویژگیهای مؤمن: محمد بن اورمه از امام صادق علیه السلام نقل می کند که امام فرمود: مؤمن انسانی بردبار است که کار جاهلانه و غیرمؤدبانه نمی کند. اگر در حق او بی احترامی کنند، حلم و بردباری ورزد. به کسی ستم روا نمی دارد، اما اگر مورد ستم قرار گیرد، بخشش پیشه کند. بخیل نیست و اگر درباره او بخل کنند، او صبوری پیشه می سازد.[۲۶]
پانویس
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص512.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص392.
- ↑ کشف الغمه، ج2، ص394؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.
- ↑ رجال نجاشی، ص233؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج2، ص 84؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص255.
- ↑ حیوة الحیوان، دمیری مصری، ج1، ص120.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص392.
- ↑ خلاصة الاقوال، علامه حلی، ص253.
- ↑ تنقیح المقال، علامه ممقانی، ج2، ص84.
- ↑ علی نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۲۶.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج15، ص115.
- ↑ رجال نجاشی، ص232.
- ↑ خلاصة الاقوال، ص253.
- ↑ ابن غضائری در زمینه شناخت رجال حدیث، مردی بسیار سختگیر و اهل دقت بود و بسیاری از روایتگران احادیث شیعه را تنها به عنوان این که در آنها یک نقطه منفی یافته، رد می کند.
- ↑ خلاصة الاقوال، ص253؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص156.
- ↑ خلاصة الاقوال، ص37.
- ↑ خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۲۶.
- ↑ رجال نجاشی، ص233؛ معجم رجال الحدیث، ج15، ص256؛ فهرست طوسی، ص143.
- ↑ امالی مفید، ص60؛ توحید صدوق، ص75.
- ↑ بحارالانوار، ج22، ص125.
- ↑ اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۷۸.
- ↑ همان، ج46، ص282.
- ↑ همان.
- ↑ فهرست طوسی، ص143؛ رجال نجاشی، ص233.
- ↑ همان مدارک.
- ↑ امالی مفید، ص60؛ بحارالانوار، ج80، ص305.
- ↑ اصول کافی، ج2، ص235.
منابع
- ستارگان حرم، ابوالحسن ربانى صالحآبادى، ج6.
- "محمد قمی"، دائرةالمعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۷۲۹.