عبدالله بن صلت قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«عبدالله بن صلت قمى»، از محدثان برجسته شیعه در قرن سوم هجری و از یاران امام رضا و امام جواد (علیهماالسلام) است. عبدالله قمی از وکلای امام جواد (علیه‌السلام) نیز بود[۱] و مکاتباتی با آن حضرت داشت. شیخ طوسى و نجاشى او را از راویان موثق برشمرده اند.

نام کامل عبدالله بن صلت قمى
زادگاه قم
وفات قرن سوم هجری

Line.png

اساتید

محمد بن ابى عمیر، حسن بن على بن فضال، یونس بن عبدالرحمن، عبدالله بن مغیره،...

شاگردان

محمد بن عبدالجبار قمى، احمد بن محمد بن عیسى قمى، ابراهیم بن هاشم قمى،...

آثار

التفسیر، التواقیع من اصول الاخبار، الحدیث،...

ولادت و خاندان

عبدالله بن صلت کنیه اش ابوطالب و نسبتش قمى است.[۲] تاریخ ولادت او دقیقا مشخص نیست؛ ولى مى توان حدس زد که در نیمه دوم سده دوم هجرى در شهر قم چشم به جهان گشود.

میزان قدر و منزلت خاندان عبدالله قمی از مطلبى که شیخ صدوق در «کمال الدین» نقل مى کند، ظاهر مى شود؛[۳] وی با آن شخصیت و عظمتى که خود داشت، هنگام دیدار یکى از خاندان عبدالله بن صلت، از بیت رفیع او تجلیل مى کند و این مایه شگفتى و نشانه گرایش اعتقادى و قلبى این خاندان شیعى به امامان شیعه است.

زمان وفات عبدالله بن صلت قمى نیز در هاله اى از ابهام است. آنچه مسلم است این که محمد بن حسن صفار او را ملاقات و از او روایت نقل کرده[۴] و جناب صفار قمى در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رحلت کرد. با عنایت به این نکته می توان حدس زد که زمان رحلت این محدث جلیل القدر در نیمه دوم سده سوم هجرى بوده است.

استادان و شاگردان

ابوطالب قمى براى عمق بخشیدن به دانش خویش، از محضر استادانى بزرگ که در رأس آنها امام معصوم علیه‌السلام قرار داشت، نهایت استفاده و فیض را برد و از هیچ تلاشى کوتاهى نکرد. در این بخش به نام جمعى از استادان روایتى او اشاره مى کنیم:

  • محمد بن ابى عمیر: از راویان والامقام و شخصیت بزرگوارى است که تمام گزارش دهندگان تراجم دانشوران شیعه، از او به خوبى و نیکى یاد کرده اند.
  • عبدالله بن مغیره: وى از یاران موثق و بلندمرتبه امام موسى بن جعفر علیه‌السلام بود و تألیفات فراوانى داشت.

ابوطالب قمى، در زمینه تعلیم حدیث نیز به موفقیت هایى نائل آمد و جمعى از علماى دین از محضرش بهره بردند که در این بخش به اسامى تعدادى از آنان اشاره می شود:

رابطه با معصومان علیهم‌السلام

یکى از معیارهاى شناخت شخصیت راویان آثار اهل بیت علیهم‌السلام، پیوند آنان با ولایت و علاقه اى است که به حضرات معصومین ابراز مى دارند. ابوطالب قمى یکى از آن محدثانى است که با امامان معصوم علیه‌السلام رابطه ویژه اى داشت.

ابوعمرو کشی مى گوید: «حمدان بن احمد نهدى برایم گفت: ابوطالب قمى به من گفت: «نامه اى به امام جواد علیه‌السلام نوشتم و همراه آن نامه از حضرت خواستم به من اجازه دهد تا درباره پدرش حضرت رضا علیه‌السلام اشعارى بسرایم». امام جواد علیه‌السلام در پاسخ نوشته بود: «نه فقط براى پدر بزرگوارم، بلکه براى من هم شعر بگو و بر مظلومیت ما اشک بریز».

محمد بن عبدالجبار قمى از قول عبدالله بن صلت، چنین مى گوید: «چند قطعه شعرى را که در رثاى امام رضا علیه‌السلام سروده بودم، طى یک نامه به محضر امام نهم شیعیان فرستادم و از امام درخواست کردم که اجازه دهد چنین اشعارى درباره امام رضا علیه‌السلام بسرایم. امام جواد علیه‌السلام گویا از آن اشعار بسیار خوشش آمده و آنها را پسندیده بود؛ لذا همان اشعار را بریده و براى خود نگه داشتند و در بالاى صفحه باقیمانده نوشتند: بسیار عالى سروده اى، خداوند به تو جزا و پاداش نیکو عنایت فرماید».[۵]

ضمناً این محدث از کسانى است که در آخر عمر مبارک امام جواد علیه‌السلام به محضر آن بزرگوار مشرف شدند و دعاى امام را درباره جمعى از یارانش، همانند: صفوان بن یحیى، زکریا بن آدم، سعد بن سعد و محمد بن سنان شنیدند.[۶]

عبدالله قمی که از جمله دلباختگان اهل بیت علیهم‌السلام است، وفادارى و اخلاص خویش را با نقل روایت و تلاش پیگیر براى گسترش فرهنگ شیعى به اثبات رساند و در این راه مقدس از هیچ تلاشى فروگذار نکرد.

غالب رجال‌ نویسان، او را نه تنها در زمره یاران امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بلکه از یاران امام هادى علیه‌السلام نیز مى دانند. او به حضور این سه امام بزرگوار رسید و از محضر مقدس بعضى از آنان حدیث نقل کرد. شیخ طوسى در کتاب رجال در یک جا او را از یاران امام رضا علیه‌السلام و در جاى دیگر از یاران حضرت جواد علیه‌السلام مى داند.[۷] نجاشى ضمن ستایش، او را از یاران حضرت رضا علیه‌السلام مى داند و مى گوید: از آن بزرگوار روایت مى کند.

مرحوم آیت الله خویى یادآورى مى کند که: اگر چه بزرگان علم رجال و تراجم، عبدالله را در شمار یاران حضرت هادى علیه‌السلام نیاورده اند، شاید به ذهن برسد که او حضرت هادى علیه‌السلام را درک نکرده است؛ ولى واقعیت این چنین نیست؛ چون بنابر سخن صدوق در کتاب «اکمال الدین» او آن زمان در قید حیات بود؛ به طورى که محمد بن حسن صفار قمى با وى ملاقات کرد و جناب صفار در سال ۲۹۰ هـ.ق از دنیا رفته است.[۸]

از منظر عالمان

دانشمندان رجال و تراجم نویس شیعه با نظرى مثبت به شخصیت ابوطالب قمى، نگریسته اند و او را مورد ستایش قرار داده اند.

شیخ طوسى مى گوید: «عبدالله بن صلت، کنیه اش ابوطالب، چهره اى موثق و موجه و مورد اطمینان است».[۹]

نجاشى مى نویسد: «عبدالله بن صلت قمى مورد توجه و عنایت و وثوق است».[۱۰]

شیخ صدوق در مقدمه کتاب «اکمال الدین» مى نگارد: «احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى، با آن همه عظمت و مقام بلند، از کسانى است که از ابوطالب قمى روایت نقل مى کند».

بزرگان دیگری مانند علامه حلى، محقق اردبیلى، علامه ممقانى و آیت الله خوئى در کتاب هاى خود به آنچه از شیخ طوسى و نجاشى نقل شده، بسنده کرده اند.

آثار و احادیث

با آن که عبدالله بن صلت قمی از محدثان معروف و از شاگردان و راویان امامان معصوم علیهم‌السلام بود؛ اما در منابع و مآخذ، چندان تألیف و تصنیفى از او به یادگار نمانده است. شیخ طوسى مى گوید: «او کتابى دارد»[۱۱] و جناب نجاشى مى نویسد: «او کتابى در تفسیر قرآن دارد».[۱۲]

برخی نیز کتاب‌های «التواقیع من اصول الاخبار»[۱۳] و «الحدیث» را از آثار او ذکر کرده اند.[۱۴] البته امکان دارد کتاب هاى دیگرى نیز داشته باشد که بر اثر حوادث روزگار از بین رفته اند.

نمونه‌اى از روایات نقل شده توسط عبدالله قمی چنین است:

مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله:

ابوطالب قمى با واسطه از امام باقر علیه‌السلام روایت مى کند: «اسم رسول اکرم صلی الله علیه و آله در صُحُف ابراهیم علیه‌السلام "احمد" و در قرآن "محمد" است»... اما احمد، خداوند در تمام کتاب هاى آسمانى او را از جهت خوبى و نیکى رفتارش ستوده و ستایش کرده است. اما محمد، خداوند و فرشتگان و تمام انبیا و همه امت هاى پیامبران گذشته، رسول اسلام را مى ستایند و بر او درود و تحیت مى فرستند. اسم آن حضرت بر عرش چنین نوشته شده است: محمد رسول الله صلی الله علیه و آله.[۱۵]

مقام جعفر بن ابی‌طالب علیه‌السلام:

وى از امام باقر علیه‌السلام با واسطه روایت مى کند که حضرت فرمود: «خداوند به رسول خدا صلی الله علیه و آله وحى کرد که من از جعفر بن ابی طالب به خاطر چهار خصلت که در او وجود دارد، راضى هستم. رسول گرامى جعفر را خواست و آنچه را که خداوند به پیامبر خبر داده بود، به او گفت: جعفر عرض کرد: اى رسول خدا! اگر خداوند خبر نمى داد، من این چهار خصلت را افشا نمى کردم: ۱. در عمرم هرگز شراب نخورده ام؛ چون مى دانم اگر شراب بخورم، نعمت عقل را از دست مى دهم. ۲. هرگز دروغ نگفته ام؛ چون دروغ گفتن از شخصیت و مروّت انسان مى کاهد. ۳. هرگز در زندگى عمل منافى با عفت انجام نداده ام. ۴. هیچ‌گاه پیشانى در مقابل بت نساییده ام؛ چون آنها وجودات بى‌خاصیت‌اند، نه به انسان سود مى رسانند و نه ضرر را از او دور مى کنند. این جا بود که رسول خدا دست بر شانه جعفر گذاشتند و فرمودند: «تو لیاقت و شایستگى داری که خداوند متعال دو بال به تو عطا کند و در بهشت با فرشتگان پرواز کنى».[۱۶]

پانویس

  1. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۴۳.
  2. رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳؛ رجال کشى، ج ۲، ص ۵۱۴؛ رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
  3. اکمال الدین، ص ۳.
  4. اکمال الدین، ص ۳.
  5. رجال کشى، ج ۲، ص ۸۳۸.
  6. همان، ص ۷۹۲.
  7. رجال شیخ، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.
  8. معجم الرجال، ج ۱۰، ص ۲۲۳.
  9. رجال شیخ طوسى، ص ۳۸۰ و ۴۰۳.
  10. رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
  11. فهرست شیخ طوسى، ص ۱۰۶.
  12. رجال نجاشى، ص ۱۵۰.
  13. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۷.
  14. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۶، ص۳۴۵.
  15. امالى صدوق، ص ۶۷، مجلس ۱۷، حدیث ۳.
  16. همان، ص ۷۰، مجلس ۱۷، حدیث ۷.

منابع

  • ابوالحسن ربانى صالح‌آبادى، "عبدالله بن صلت قمی"، ستارگان حرم، جلد ۶.
  • پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۶۴، برگرفته از مقاله "عبدالله تیمی".