عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن بواب

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ابوالحسن علی بن هلال» (م، ۴۱۳ ق) معروف به «ابن بَوّاب»، خوشنویس و مذهِّب مشهور مسلمان در قرن پنجم قمری است. علاوه بر اصلاح و تکمیل انواع خط، وضع اصول و قواعد خطوط نسخ و ثلث، و ابداع برخی از خطوط از جمله خط ریحان و محقّق‌ را نیز به ابن بوّاب نسبت می‌دهند.

زندگی‌نامه

زادروز و زادگاه ابوالحسن علی بن هلال مشخص نیست، ولی‌ معلوم‌ است‌ که‌ بیشتر زندگی‌ را در بغداد گذرانیده‌ است‌. پدرش‌ هلال‌، دربانِ‌ آل‌ بویه‌ بود و به‌ همین‌ سبب‌ علی‌ بن‌ هلال‌ به‌ «ابن‌ بوّاب‌» و یا ابن‌ ستری‌ معروف‌ شد.[۱] حتی‌ در آن‌ روزگار که‌ در اوج‌ شهرت‌ بود و بزرگان‌ او را استاد خطاب‌ می‌کردند، دربانی‌ پدر را به‌ رخش‌ می‌کشیدند،[۲] چنانکه‌ شاعران‌ نیز به‌ این‌ موضوع‌ اشاره‌ کرده‌اند.

وی علاوه بر خوشنویسی و تذهیب، در زمینه‌های دیگر از جمله وعظ و خطابه،[۳] تعبیر رویا[۴] و شعر[۵] اهتمام داشته است. قصیده رائیه در ادوات خوشنویسی از آثار منظوم ابن‌بواب است.[۶] حبیب اصفهانی از او به‌عنوان فقیه و حافظ کل قرآن نام می‌برد.[۷] ابن‌بواب‌ در جامع‌ منصور بغداد موعظه‌ می‌کرد.[۸]

ابوالفضل بن خیرون ابن‌ بواب را از اهل‌سنت دانسته، اما قاضی نورالله شوشتری او را در شمار شیعیان آورده است؛ این‌که سید مرتضی در مرگ او مرثیه گفته، می‌تواند رأی قاضی نورالله را تقویت کند. به‌هرحال وی را به پارسایی و امانت ستوده‌اند.[۹]

برخی سال وفات‌ ابن بواب را ۴۲۳ ق‌. نوشته‌اند[۱۰] که‌ بعید می‌نماید، زیرا یاقوت‌ تاریخ ۴۱۳ ق‌. را از محمد بن‌ هلال‌ صابی‌ که‌ خود در سدۀ ۵ ق‌ می‌زیسته‌ نقل‌ کرده‌ است‌.[۱۱] ابن‌بواب‌ در بغداد وفات یافت و در جوار قبر احمد بن‌ حنبل‌ در مقبره "باب حرب" مدفون‌ شد.

اساتید

استاد ابن بواب در ادب‌، ابوالفتح‌ عثمان‌ بن‌ جنی‌ بود و ابوعُبیدالله‌ مرزبانی‌ و ابوالحسین‌ محمد بن‌ سمعون‌ واعظ را نیز از استادان‌ او یاد کرده‌اند.[۱۲]

ابن بواب در خوشنویسی شاگرد محمد بن اسد[۱۳] و محمد بن سمسانی[۱۴] بود که هر دو شاگرد ابن‌ مقله (۲۷۲ - ۳۲۸ق) بودند و نیز در منابع آمده که دختر ابن‌مقله به علی‌بن هلال تعلیم خوشنویسی داد[۱۵] و بی‌شک ابن‌بواب از خط ابن‌مقله تأثیر گرفته است.

فعالیت‌های هنری

ابن‌بواب‌ پیش‌ از آنکه‌ خوشنویس‌ شود، به‌ نقاشی‌ و نگارگریِ خانه‌ها اشتغال‌ داشت‌، سپس‌ به‌ تذهیب‌ کتب‌ پرداخت‌ و سرانجام‌ به‌ کتابت‌ روی‌ آورد.[۱۶] از مهارت ابن‌بواب در تذهیب می‌توان به قرآن موجود در موزه چستربیتی اشاره کرد. این قرآن به خط نسخ ابن ‌بواب است که بهتر است بگوییم نسخ آمیخته به خط ریحان، یا به عبارت دیگر نسخ ریحانی است. همچنین زمانی که ابن‌بواب سرپرست کتابخانه بهاءالدوله در شیراز بود، جزء ناقض قرآن موجود در آن کتابخانه را که به خط ابن ‌مقله بود، چنان با مهارت کامل کرد که بهاءالدوله نتوانست آن را از خط ابن‌مقله تمییز دهد. از این امر به خوبی می‌توان دریافت که ابن‌بواب در شبیه‌نویسی و در تذهیب و صحافی بسیار ماهر بوده است.[۱۷]

او در خوشنویسی‌ به‌ چنان‌ پایه‌ای‌ رسید که‌ یگانۀ روزگار خویش‌ گردید، به‌ گونه‌ای‌ که‌ نوشته‌اند: از متقدمین‌ و متأخرین‌ کسی‌ را نمی‌توان‌ یافت‌ که‌ مانند او یا نزدیک‌ به‌ خط او بنویسد.[۱۸] ذهبی‌ او را صاحب‌ خط منسوب‌ (خطی‌ که‌ هر یک‌ از حروف‌ آن‌ از لحاظ وضع‌ و اندازه‌ با حرف‌ الف‌ متناسب‌ است‌) خوانده‌، اما ابن‌خلکان‌ وضع‌ این‌ خط را به‌ ابن‌مقله‌ نسبت‌ داده‌ و نوشته‌ است‌ که‌ ابن‌بواب‌ به‌ تهذیب‌ و تنقیح‌ این‌ شیوه‌ پرداخت‌ و به‌ آن‌ زیبایی‌ و جلوه‌ بخشید. گفته اند که‌ تناسب‌ هندسی‌ حروف‌ خط منسوب‌ را ابن‌مقله‌ به‌ وجود آورد، اما ابن‌بواب‌ که‌ خود پیش‌ از خوشنویس‌ شدن‌ با هنر تذهیب‌ و نگارگری‌ آشنا بود، با بینشی‌ هنرمندانه‌ به‌ این‌ تناسب‌ زیبایی‌ هنری‌ بخشید. برای نمونه هندوشاه آورده است که ابن‌طقطقی از کتابی یاد می‌کند که ابتدا می‌پنداشته به خط ابن‌مقله است، اما نظر یاقوت مستعصمی را درباره آن جویا می‌شود. یاقوت با دیدن نسخه و تأمل در آن درمی‌یابد که به خط ابن‌ بواب است و می‌گوید که وی آن را به شیوه ابن مقله نوشته است.[۱۹]

بنا بر برخی منابع، ابن‌بواب‌ دریافت‌ که‌ بیش‌ از او خطاطان‌ در اصلاح‌ خط کوفی‌ کوشیده‌اند و نیز بنومقله‌ (ابن‌مقلۀ وزیر و برادرش‌) در بهتر ساختن‌ توقیع‌ و نسخ‌ کوشش‌ کرده‌، اما در رسانیدن‌ آن‌ خطوط به‌ درجۀ کمال‌ توفیق‌ نیافته‌اند. از این‌ رو خود به‌ تکمیل‌ کار آنان‌ پرداخت‌. همچنین‌ ابن‌ بواب‌ دریافت‌ که‌ استادش‌ ابن‌اسد اشعار را به‌ خط نسخ‌ شبیه‌ به‌ محقق‌ می‌نویسد. او این‌ خط را نیز به‌ درجۀ کمال‌ رسانید. از دیگر خطوطی‌ که‌ ابن‌بواب‌ در اتقان‌ و تحسین‌ آنها کوشید، خطوط نرگس‌، ریحان‌، لؤلؤی‌، مُرصّع‌، وشی‌ و چند نوع‌ دیگر را نام‌ برده‌اند.

علاوه بر اصلاحات، وضع اصول و قواعد خطوط نسخ و ثلث، ابداع و پایه‌گذاری برخی از خطوط از جمله ریحان و محقق را نیز به ابن‌بواب نسبت می‌دهند. در تذکره خط و خطاطان میرزا حبیب‌الله اصفهانی به ابداع خطوط ریحان و محقق توسط وی اشاره شده است.

محمدبن حسن الطیبی در اوایل قرن دهم کتابی تألیف کرد که در آن ۱۶ قلم را که منسوب به ابن‌ بواب است و توسط پیروانش به طریقه وی نوشته شده یاد کرده و نمونه‌هایی از آنها را ارائه نموده است. این نمونه‌ها شامل خطوط ثلث‌المعتاد، منصور، مقتلان، تواقیع، جلیل ثلث، مصاحف، مسلسل، غیار، جلیل‌المحقق، ریحان، رقاع، ریاشی، لوءلوء حواشی و اشعار است و نامی از خط طومار در آن نیامده است. بعید نیست که خط‌های زمان ابن‌بواب تنها همین خطوط باشد. هم‌چنین احتمال دارد ابن‌بواب در نوشتن خطوطی که به طریقه وی نوشته شده مهارت تام داشته ولی اصل این خطوط از بین رفته و شیوه آن توسط پیروان ابن‌بواب ادامه پیدا کرده است.[۲۰] ابن بواب در خوشنویسی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است چنانچه یاقوت در معجم‌الادبا می‌نویسد: «ابن‌بواب در خوشنویسی به چنان پایگاهی رسید که به خط خوش او مثل می‌زدند».[۲۱]

از شاگردان ابن‌بواب در خوشنویسی محمدبن عبدالملک[۲۲] را نام برده‌اند. از پیروان طریقه ابن‌بواب در خوشنویسی نیز می‌توان فاطمه بنت‌ حسن معروف به بنت اقرع (م ۴۸۰ ق‌)،[۲۳] ابوطالب مبارک کرخی (م ۵۸۵ ق‌)،[۲۴] ابوعلی‌ حسن‌ بن‌ علی‌ جوینی‌ خوشنویس‌ خط منسوب‌ (م ۵۸۶ ق‌)، فضل‌ بن‌ عمر معروف‌ به‌ ابن‌رائض‌ (م ۶۰۹ ق‌)، یاقوت‌ بن‌ عبدالله‌ رومی‌ موصلی‌ (م ۶۱۸ ق‌) و کمال‌الدین‌ عمر بن‌ احمد معروف‌ به‌ ابن‌عدیم‌ مورخ‌ حلبی‌ را نام برد.

آثار

از آثار ابن‌بواب کتابت ۶۴ نسخه قرآن را خوانده‌اند که قطعاً نسخه کامل موجود همان قرآن کتابخانه چستربیتی است که به سال ۳۹۱ ق. کتابت شده است. یک نسخه از قرآن کریم منسوب به ابن‌بواب هست که توسط سلطان سلیم عثمانی به جامع لاله‌لی استانبول اهدا شده که به صحت انتساب آن یقین نداریم.[۲۵]

قرآن دیگری که از ابن‌بواب شناسایی شده قرآنی است به خط کوفی که در کتابخانه آیت‌الله مرعشی‌نجفی در قم موجود است. تاریخ کتابت آن ۳۹۲ق. است.[۲۶]

از آثار و خطوط غیرقرآنی ابن‌بواب می‌توان به دو نسخه منسوب به وی از دیوان سلامة‌بن جندل - شاعر عصر جاهلی - اشاره کرد که اولی در توپکایی‌سرایی استانبول و دومی در موزه آثار ترک و اسلام نگهداری می‌شود. و هم‌چنین می‌توان منتخبی از کتاب الحیوان جاحظ مضبوط در همان موزه و... را برشمرد.[۲۷]

پانویس

  1. وفیات، ابن‌خلکان‌، ۳/ ۳۴۲.
  2. ابن‌جوزی‌، ۸/ ۱۰.
  3. ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام‌النبلا، به کوشش شعیب الارنوءوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۳ق، جلد۳، ص۳۱۶.
  4. همان، صص ۳۱۶ و ۳۱۷.
  5. یاقوت، معجم‌الادبا، مصر، ۱۳۵۵ - ۱۳۵۷، جلد ۱۵، صص۱۲۵ - ۱۲۷.
  6. حاجی‌خلیفه، کشف‌الظنون، استانبول، ۱۹۴۱م، جلد دوم، ص۱۳۳۹.
  7. اصفهانی، حبیب‌اله، تذکره خط و خطاطان، تهران، ۱۳۶۹، ص۵۷.
  8. ابن‌اثیر، ۹/ ۳۲۴؛ ذهبی‌، سیر اعلام النبلاء، ۱۷/ ۳۱۶.
  9. فکرت، محمد آصف، «ذیل ابن بواب»، دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۴.
  10. ابن‌ خلکان‌، ۳/ ۳۴۳.
  11. یاقوت، ۱۵/ ۱۲۲؛ نیز نک‍ : ابن‌جوزی‌، ۸/ ۱۰.
  12. ابن‌جوزی‌، همانجا؛ ابن‌کثیر، ۱۲/ ۱۴.
  13. ابن خلکان، همان، صص ۳۴۲ و ۳۴۳.
  14. قلقشندی، احمدبن علی، صبح‌الاعشی، قاهره، ۱۳۸۳، جلد ۳، ص۱۳.
  15. قاضی احمدقمی، احمدبن حسین، گلستان هنر به کوشش احمد سهیلی، تهران، ۱۳۵۲، صص۱۷ و ۱۸.
  16. ذهبی‌، سیر، ۱۷/ ۳۱۶.
  17. فکرت، محمدآصف، «ذیل ابن بواب»، دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۴.
  18. ابن‌خلکان‌، ۳/ ۳۴۲.
  19. فکرت، محمدآصف، همان کتاب، همان ماده.
  20. عالی، محمد، «ابن‌بواب (علی بن هلال)»، کتاب ماه، سال اول، شماره ۱۲، صص۶۶ و ۶۷.
  21. یاقوت، همان، صص ۱۲۱ و ۱۲۲.
  22. قلقشندی، همان، ص۱۴.
  23. ذهبی، همان، جلد ۱۸، ص۴۸۰.
  24. ذهبی، همان، جلد ۱۷، ص۵۶.
  25. فکرت، محمد آصف، همان کتاب، همان ماده.
  26. عالی، محمد، همان، ص۶۷.
  27. فکرت، محمدآصف، همان کتاب، همان ماده.

منابع