و باد تند سیر صرصر را ما مسخر سلیمان گردانیدیم که به امر او بدان سرزمین (سرزمین شامات) که با برکت برای جهانیان کردیم حرکت میکرد، و ما به همه امور عالم داناییم.
و برای سلیمان، تندباد را رام و مسخّر کردیم که به فرمانش به سوی آن سرزمینی که در آن برکت نهادیم، حرکت می کرد و ما همواره به همه چیز داناییم.
و براى سليمان، تندباد را [رام كرديم] كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه در آن بركت نهاده بوديم جريان مىيافت، و ما به هر چيزى دانا بوديم.
و تندباد را مسخّر سليمان كرديم كه به امر او در آن سرزمين كه بركتش داده بوديم حركت مىكرد. و ما بر هر چيزى آگاهيم.
و تندباد را مسخّر سلیمان ساختیم، که بفرمان او بسوی سرزمینی که آن را پربرکت کرده بودیم جریان مییافت؛ و ما از همه چیز آگاه بودهایم.
And [We disposed] for Solomon the tempestuous wind which blew by his command toward the land which We have blessed, and We have knowledge of all things.
And (We made subservient) to Sulaiman the wind blowing violent, pursuing its course by his command to the land which We had blessed, and We are knower of all things.
And unto Solomon (We subdued) the wind in its raging. It set by his command toward the land which We had blessed. And of everything We are Aware.
(It was Our power that made) the violent (unruly) wind flow (tamely) for Solomon, to his order, to the land which We had blessed: for We do know all things.
معانی کلمات آیه
عاصفة: عصف: شدت. الرِّيحَ عاصِفَةً: يعنى باد شديد. آن به معنى برگ و كاه نيز آيد.[۱]
و براى سليمان، تند باد را (رام نموديم) كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه در آن بركت قرار داديم حركت مىكرد و ما به هر چيزى آگاهيم.
نکته ها
اگر چه در اين آيه، تند بادى مطرح است كه در سرزمين مبارك، (شامات) مىوزيده، ولى چنانكه از آيه 36 سورهى ص، بدست مىآيد، حضرت سليمان بر بادهاى آرام، در ساير مناطق نيز قدرت تصرّف و فرماندهى داشته است. «فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ» ما باد را در اختيار سليمان قرار داديم تا نرم و آهسته، هر كجا كه مىخواهد برود.
در اينكه حضرت سليمان عليه السلام چه مسافتى را در چه زمانى با باد طى مىكرده است، در آيه 12 سورهى سبأ مىخوانيم: «وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ» و براى سليمان بود (حركت با) باد در صبحگاهان (به اندازهى مسافت) يك ماه و در غروب (نيز به مقدار سفر در) يك ماه.
پیام ها
1- اختراعات، الهاماتى الهى است. «عَلَّمْناهُ»
2- حضرت داود مبتكر صنعت زره سازى است. «عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ»
3- انبيا نيز اهل كار و فن و حرفه بودهاند. «صَنْعَةَ لَبُوسٍ»
4- انبيا مردم را از راههاى طبيعى و عادّى بشرى حفظ مىكردهاند. «صَنْعَةَ لَبُوسٍ»
جلد 5 - صفحه 481
5- صنعت بايد در خدمت به مردم باشد، نه در سلطهى مستكبرين وافراد خاص. «لِتُحْصِنَكُمْ»
6- تدارك مقدّمات امور دفاعى امرى لازم و ضرورى است. «لِتُحْصِنَكُمْ»
7- نعمت امنيّت سزاوار شكرگزارى است. لِتُحْصِنَكُمْ ... شاكِرُونَ (امنيّت در سايه صنعت است.) «صَنْعَةَ لَبُوسٍ لِتُحْصِنَكُمْ»
8- همه (از مبتكر و مردم) بايد براى بهرهمندى از اختراعات و صنايع از خداوند، تشكّر كنند. «شاكِرُونَ»
9- اولياى خداوند مىتوانند با اذن الهى در طبيعت تصرف نمايند. «تَجْرِي بِأَمْرِهِ»
10- بادها نيز شعور دارند و فرمان خداوند و اولياى او را درك و اجرا مىكنند. «تَجْرِي بِأَمْرِهِ»
بعد از حضرت داود، حضرت سليمان عليه السلام را خداوند ارث عطا فرمود
«1» حياة القلوب، ج 1، ص 330، باب 20، فصل 1.
جلد 8 - صفحه 425
ملك و نبوت او را به زيادتى دو امر:
انعام اول: تسخير باد كه مىفرمايد:
وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً: و مسخر ساختيم براى سليمان باد سخت را كه هر گاه مىخواست تند شود تند مىشد، و هر گاه خواستى سست شود سست مىشد. تَجْرِي بِأَمْرِهِ: جارى مىشد به فرمان سليمان. إِلى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها: به سوى زمينى كه بركت داديم در آن از شام و بيت المقدس.
مفسرين نقل نمودهاند كه حضرت سليمان عليه السلام را بساطى بود طول و عرضش چهار فرسخ، چون به سفر يا جنگى مىرفت لشگر را بر آن مىنشاند و باد را مىفرمود تا بساط برمىگرفت و به هوا مىبرد. آنگاه باد نرم را مىفرمود تا براند آنجا كه مىخواست. صبحگاه يك ماه راه مىبرد، و شبانگاه يك ماهه باز مىآورد.
شيخ طبرسى- روايت نموده كه: شياطين براى حضرت سليمان بساطى ساخته بودند از طلا و ابريشم، كه يك فرسخ در يك فرسخ بود، و منبرى از طلا در ميان بساط مىگذاشتند كه بر آن مىنشست و در اطراف آن سه هزار كرسى از طلا و نقره كه پيغمبران بر كرسيهاى طلا و علماء بر كرسيهاى نقره مىنشستند، و بر دور آن مردم و بر دور آنها شياطين مىايستادند؛ و مرغان، ايشان را به بال خود سايه مىانداختند و باد صبا آن بساط را برمىداشت از صبح تا عصر يك ماه، و از عصر تا صبح يك ماه راه مىبرد «1».
وهب نقل نموده كه به ناحيه بغداد نوشتهاى يافتند كه بعضى اصحاب سليمان نوشته بودند، اما از انس و اما از جن ما فرود آمديم آنجا و ما بنا نكرديم اينجا را و بنا كرده يافتيم آن را به امداد از اصطخر فارس آمديم، و اينجا قيلوله كرديم و نماز شام به شام باشيم ان شاء اللّه.
وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عالِمِينَ: و باشيم ما به همه چيز دانا و آنچه عطا فرموديم او را، بر وفق حكمت و مصلحت بود.
و مسخّر نموديم براى سليمان باد را كه بشدّت وزنده بود جارى ميشد بفرمان او تا آنزمين كه بركت داديم در آن و مائيم بهمه چيز دانايان
و از سر كشان كسانيرا كه بدريا فرو ميرفتند براى او و ميكردند كارى غير آن و بوديم مر آنها را نگهدارندگان
و ياد كن ايّوب را هنگامى كه خواند پروردگارش را كه
جلد 3 صفحه 570
بتحقيق رسيد مرا آزار و تو رحم كنندهترين رحم كنندگانى
پس اجابت نموديم مر او را و برطرف كرديم آنچه باو رسيده بود از آزار و داديم باو كسانش را و مانند آنها را با آنها براى رحمتى از نزد خود و پندى براى عبادت كنندگان
و اسمعيل و ادريس و ذا الكفل را كه هر يك بودند از صبر كنندگان
و در آورديم ايشانرا در رحمت خود همانا ايشان بودند از شايستگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان تسخير كوهها براى حضرت داود عطف فرمود بآن شمّهئى از الطاف خود را نسبت بفرزندش حضرت سليمان باين تقريب كه و نيز مسخّر نموديم براى حضرت سليمان باد را در حالى كه بشدّت ميوزيد و در حالى كه جريان داشت بفرمان او از پايتختش كه گفتهاند بعلبك يا شهر استخر بود تا بيت المقدّس يا شام كه در آنجا ساختمان ميكرد و معمولا صبح ميرفت و شب برميگشت با آنكه يك ماه راه متعارف بود باين كيفيّت كه بر تختش نشسته و كرسى نشينان در اطرافش و پرندگان بالها را بر سرش افراشته و عساكر در گرد آنها صف كشيده بودند و همه در بساطى جاى داشتند كه باد آنرا ميبرد و اينها از قدرت خدا عجيب نيست چون او بمقتضاى حكمت در هر امرى عالم است و امور را بر طبق آن جارى ميفرمايد و نيز گفتهاند تندى و كندى باد هم باراده او بود و پر بركت بودن اراضى شام و بيت المقدّس قبلا بيان شد و از ديوان و عناصر سركش كسانى بودند كه خداوند آنها را مسخّر آنحضرت فرموده بود و براى او غوّاصى مينمودند يعنى بقعر دريا فرو ميرفتند و جواهرات بيرون ميآوردند و كارهاى ديگر هم ميكردند از قبيل ساختمان و صنايع غريبه و اختراعات عجيبه و تصوير صور بديعه و خداوند در هر حال حافظ و نگهدار و نگهبان آنها بود كه بر حسب طبع اوّليشان پيرامون سركشى و طغيان و فساد نگردند و خداوند لطف خود را از حضرت ايّوب پيغمبر هم دريغ نفرمود وقتى كه خواند پروردگار خود را بدعاى لطيفى كه متضمّن موجب آن و موجب اجابت بود بدون عرض حاجت چون عرضه داشت خدا يا بمن ضرر جانى رسيده و تو ارحم الرّاحمينى و مطلوب خود را محوّل باراده الهى نمود گفتهاند او از اهل روم و از اولاد عيص بن اسحق بن ابراهيم عليه السّلام بود و زوجهاش رحمه دختر حضرت يوسف يا نواده او بود و خداوند باو عمر و مال و اولاد و احفاد
جلد 3 صفحه 571
زيادى داده بود و عوائد املاك و عدد احشام و اغنام او بحساب در نميآمد و اخيرا بمقتضاى حكمت از قبيل آزمايش مقام صبر و شكر آنحضرت و تعليم بخلق و معرفت آنها بحدّ او و قدرت خداوند تمام آنها را از او گرفت و فقير و مريض شد و او در تمام احوال صابر و شاكر بود تا كار بجائى رسيد كه زوجهاش از روى اضطرار گيسوى خود را بريد و براى او تهيّه معاش نمود و آنحضرت مطّلع از اين امر گرديد و مورد شماتت خلق شد و صبرش بپايان رسيد و دعا كرد و خداوند او را شفا داد و تمام اموال و اولادش را دو برابر باو عنايت فرمود و اين است مراد از آتيناه اهله و مثلهم معهم ولى در روايات ما به احياء كسانيكه از او فوت كرده بودند بأجلهاى خودشان پيش از بليّه و احياء كسانيكه از او هلاك شده بودند در وقت نزول بلا تفسير شده و تصريح فرمودهاند كه از او گناهى سر نزده بود و در هر حال شكر نعمت حقّ را بجا آورد و ابتلاء او براى حكم و مصالحى بود كه شمّهئى از آن ذكر شد و تحقيق اينمقال و تفصيل اين اجمال در سوره ص بيايد انشاء اللّه تعالى و اين تفضّلات اخيره الهيه رحمتى بود از خداوند نسبت باو و موجب تذكر و تنبّهى براى عبادت و اطاعت كنندگان كه بايد در تمام مراتب بلا صابر و شاكر باشند تا مشمول عنايات خاصه الهيّه شوند و ياد بايد نمود بامر الهى حضرت اسماعيل جدّ امجد حضرت ختمى مرتبت را كه صبر فرمود بر توقف در وادى غير ذى زرع و بناء كعبه و اطاعت حقّ و ترك معصيت و مفارقت پدر و اقارب و تسليم در مقام ذبح و ساير مشاق و ادريس عليه السّلام را كه صبر فرمود بر فعل طاعت و ترك معصيت و دعوت بحق و آزار خلق تا هلاك قومش و عروج او بآسمان و ذو الكفل را كه در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه او يوشع بن نون است و بنابراين ذو الكفل لقب آنحضرت بوده چون كفل بمعناى نصيب و بهره و حظّ است و باعتبار كثرت حظوظ الهيّه او ملقّب باين لقب شده و لابدّ در مشاق امور و بلايا صابر و شاكر بوده كه خداوند از هر سه ايشان توصيف بصبر فرموده و از حضرت عبد العظيم عليه السّلام و ابن عبّاس و ساير مفسّرين اقوال مختلفهئى راجع بهويّت و وجه تسميه آنحضرت باين اسم ذكر شده كه حقير نقل آنها را لازم ندانستم و خداوند تمام انبياء را داخل در محيط رحمت بىپايان خود و مستغرق در آن فرمود در دنيا و آخرت چون از صلحا بودند و عمل
جلد 3 صفحه 572
ايشان شايسته بود پس هر كس اعمال خود را شايسته نمايد برحمت بىمنتهاى حقّ واصل و مستغرق در نعمت او در دنيا و آخرت خواهد گرديد ..
«و كمال توحيده نفي الصفات عنه لشهادة کل صفة انها غير الموصوف و شهادة کل موصوف انه غير الصفة فمن وصف اللّه فقد قرنه (الي آخر الخطبة)».
و چون ذات غير متناهي است لذا علم هم غير متناهي و غير محدود است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 81)- بادها در فرمان سلیمان! در اینجا به بخشی از مواهبی که خدا به یکی دیگر از پیامبران یعنی سلیمان (ع) داده کرده، میگوید: «و ما بادهای شدید و طوفانزا را مسخر سلیمان ساختیم که تحت فرمان او به سوی سر زمینی که ما آن را مبارک کرده بودیم حرکت میکرد» (وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلی الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها).
و این کار عجیب نیست، چرا که «ما به همه چیز آگاه بودیم و هستیم» (وَ کُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عالِمِینَ).
هم از اسرار عالم هستی و قوانین و نظامات حاکم بر آن آگاهیم، میدانیم چگونه آنها را میتوان تحت فرمان آورد، و هم از نتیجه و سر انجام این کار، و به هر
ج3، ص184
حال همه چیز در برابر علم و قدرت ما خاضع و تسلیم است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: