آیه 71 سوره نمل

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<70 آیه 71 سوره نمل 72>>
سوره : سوره نمل (27)
جزء : 20
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و کافران می‌گویند: پس این وعده قیامت اگر راست می‌گوید کی خواهد بود؟

و می گویند: اگر راستگویید این وعده [عذاب] کی خواهد بود؟

و مى‌گويند: «اگر راست مى‌گوييد، اين وعده كى خواهد بود؟»

مى‌گويند: اگر راست مى‌گوييد، آن وعده چه وقت خواهد بود؟

آنها می‌گویند: «این وعده (عذاب که به ما می‌دهید) کی خواهد آمد اگر راست می‌گویید؟!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They say, ‘When will this promise be fulfilled, if you are truthful?’

And they say: When will this threat come to pass, if you are truthful?

And they say: When (will) this promise (be fulfilled), if ye are truthful?

They also say: "When will this promise (come to pass)? (Say) if ye are truthful."

معانی کلمات آیه

«مَتی»: چه وقت؟ کی؟

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «71»

و مى‌گويند: اگر راست مى‌گوييد، اين وعده (عذاب دنيا يا قيامت) كى خواهد بود؟

قُلْ عَسى‌ أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ «72»

بگو: چه بسا بخشى از آن عذابى را كه با شتاب مى‌خواهيد، در پى شما باشد (و به شما برسد و خود خبر نداشته باشيد).

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ «73»

و البتّه پروردگار تو بر (اين) مردم داراى بخشش است و لكن بيشترشان شكرگزار نيستند.

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ «74»

و البتّه پروردگارت، آنچه را در سينه‌هاشان پنهان دارند و آنچه را آشكار مى‌نمايند، (به خوبى) مى‌داند.

جلد 6 - صفحه 451

نکته ها

هنگامى كه انبيا مردم را در مورد قيامت يا قهر خداوند هشدار مى‌دادند، مردم زمان وقوع قيامت را مى‌خواستند ولى از آن جا كه زمان قيامت را جز خدا كسى نمى‌داند، انبيا پاسخ نمى‌دادند و تنها نسبت به اصل قهر الهى به مردم هشدار مى‌دادند، نه زمان آن.

آنچه در سينه‌هاست؛ «ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ» قبل از كارهاى علنى؛ «ما يُعْلِنُونَ» آمده و اين مى‌تواند به چند دليل باشد:

الف: افكار و نيّت‌هاى درونى، انگيزه‌ى كارهاى بيرونى است و لذا مقدّم شده است.

ب: دانستن باطن افراد مهم‌تر از دانستن ظاهر آنان است.

ج: علم خداوند به اهداف و افكار باطنى، براى منكران معاد تهديد بيشترى دارد.

پیام ها

1- كفّاربراى مشاهده‌ى عذاب، شتابى همراه با مسخره دارند. «مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»

2- ندانستن جزئيّات يك حقيقت، دليل بر انكار اصل آن نيست. (اگر زمان وقوع قيامت را نمى‌دانيم، اصل آن را تكذيب نكنيم). «مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ»

3- ريشه‌ى سؤال از زمان وقوع قيامت، شك در نبوّت است. «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»

4- پاسخ دادن به هر سؤالى لازم نيست. (كفّار از پيامبر مى‌خواستند وقت عذاب را معيّن كند، ولى آن حضرت تعيين نمى‌كردند). «عَسى‌ أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ»

5- عجله‌ى مردم در نزول عذاب بر كافران، حكمت خدا را تغيير نمى‌دهد. عَسى‌ أَنْ يَكُونَ‌ ... الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ‌

6- دنيا جاى كيفر كامل نيست. «بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ»

7- كيفرهاى الهى داراى نظام و زمان‌بندى و مرحله به مرحله است. «رَدِفَ لَكُمْ»

8- بيم و اميد، در كنار هم سازنده است. رَدِفَ لَكُمْ‌ ... إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ‌

9- در پى بودن قهرالهى نسبت به كفّار حتمى نيست، آنان مى‌توانند با توبه وتغيير موضع، نجات يابند. عَسى‌ ... ( «عَسى‌» به معناى بازبودن راه بازگشت است)

10- چشيدن گوشه‌اى از عذاب دنيوى مى‌تواند وسيله‌ى هوشيارى وتوبه و

جلد 6 - صفحه 452

نوعى فضل الهى باشد. «رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ»

11- تأخير در كيفر، يكى از شيوه‌هاى تربيت ونشانه‌ى لطف الهى وفرصتى براى توبه است. «إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ»

12- اكثريّت ناسپاس، مسير لطف خدا را تغيير نمى‌دهد. لَذُو فَضْلٍ‌ ... أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ‌

13- در علم خدا شك نكنيد. «إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ»

14- وقتى كه خداوند همه چيز را مى‌داند، گناه و نفاق براى چه؟ «لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ» مخفى يا علنى بودن امور، در علم خداوند تأثيرى ندارد.

15- ربوبيّت خداوند، مستلزم آگاهى كامل اوست. «رَبَّكَ لَيَعْلَمُ»

16- علم خداوند به نهان و آشكار، ضامن عمل به وعده‌هاى اوست، پس عجله نكنيد. مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ ... تَسْتَعْجِلُونَ‌ ... إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ‌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (71)

بعد از آن اعتراض ديگر آنها را بيان فرمايد:

وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ: و مى‌گويند چه وقت خواهد بود اين عذاب موعود كه عقوبت دنيا و آخرت است و ما را به آن مى‌ترسانيد، إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌: اگر هستيد راستگويان در گفتار خود. مخاطب پيغمبر و اصحاب آن حضرت است كه پيوسته كفار را تهديد و توعيد مى‌نمودند از عذاب و نكال الهى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ (67) لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (68) قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ (69) وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (70) وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (71)

قُلْ عَسى‌ أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ (72) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ (73) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ (74) وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ (75)

ترجمه‌

و گفتند آنانكه كافر شدند آيا چون باشيم خاك و پدران ما آيا همانا مائيم بيرون آورده شدگان‌

بتحقيق وعده داده شديم اين را ما و پدرانمان پيش از اين نيست اين مگر افسانه‌هاى پيشينيان‌

بگو سير كنيد در زمين پس بنگريد چگونه بود انجام كار گناهكاران‌

و اندوهگين مباش بر آنها و مباش در تنگدلى از آنچه مكر ميكنند

و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان‌

بگو نزديك است كه از پى آيد شما را پاره‌اى از آنچه در رسيدنش شتاب داريد

و همانا پروردگار تو صاحب تفضّل است بر مردمان و ليكن بيشترشان شكر نميكنند

و همانا پروردگار تو ميداند آنچه را پنهان ميدارد سينه‌هاشان و آنچه را آشكار ميكنند

و نيست هيچ پنهانى در آسمان و زمين مگر كه هست در كتابى آشكار.

تفسير

بعد از شنيدن وعده معاد در آيات سابقه كفارى كه منكر آن بودند بمجرّد استبعاد استفهام انكارى نموده گفتند آيا ميشود چنين امرى كه ما بعد از مردن و خاك شدن و همچنين پدرانمان كه مردند و خاك شدند دو مرتبه زنده شده و از قبر بيرون بيائيم اين وعده‌اى است كه براى مصالحى بما و پدرانمان داده و ميدهند و از قبيل افسانه‌هاى پيشينيان، دروغى است كه براى سرگرمى يا اغراض ديگرى ميسازند و مى‌پردازند ولى اصلى ندارد و چون ادّعاء آنها مجرّد از دليل بود خداوند هم بحبيب خود دستور فرمود كه فقط در جواب آنها تهديد و تخويف فرمايد و امر بگردش در زمين و مشاهده ديار مخروبه اقواميكه مخالفت‌

جلد 4 صفحه 163

با انبيا نمودند و بعذاب الهى گرفتار شدند نمايد و آنكه محزون نباشد از بقاء آنها بر كفر و دلتنگ نگردد از مكر و حيله آنها در ضدّيت و معاندت با آنحضرت چون خداوند هميشه حافظ و نگهدار او است و تكرار همزه استفهام براى تأكيد انكار است و بحذف همزه اولى و بحذف هر دو و ائنّنا بدو نون و ضيق بكسر ضاد نيز قرائت شده است و چون بر سبيل انكار و استهزاء ميگفتند نميدانيم اين وعده عذابى كه اهل ايمان بما ميدهند چه زمان محقّق خواهد شد اگر راست ميگويند خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه در جواب آنها بفرمايد نزديك است چيزى نميگذرد كه بشما و اصل خواهد شد بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع خودش بآنها خواهد رسيد و نيز گوشزد فرمايد كه تأخير عذاب كسانيكه استحقاق آنرا پيدا كرده‌اند بمقتضاى فضل الهى است بر بندگان كه شايد توبه نمايند و استحقاق مغفرت پيدا كنند ولى بيشتر مردم نادانند و بر تفضّل الهى شكر گذارى نميكنند و تعجيل ميكنند در امريكه بر ضرر آنها است و آنكه خدا ميداند كه انكار و استكبار آنها از قبول دين حق براى عداوتى است كه در ضمير آنها از پيغمبر خدا جاى گرفته و احيانا اظهار ميكنند و مجازات خواهد فرمود آنقوم عنود را بعد اوت مكنونه در قلب و مكشوفه از اقوال و اعمالشان و تمام امور خفيّه‌اى كه از خلق پوشيده است در آسمان و زمين اعمّ از خصلتهاى زشت و زيبا و غيرها در لوح محفوظ و امّ الكتاب ثبت و نزد خدا و پيغمبر و ائمه اطهار واضح و آشكار است و بهيچ وجه نميشود امرى را از خداوند و آن ذوات مقدّسه مخفى و مستور داشت و اين از علومى است كه خداى عليم بايشان كرامت فرموده و براى وراثت كتاب اين خاندان را از بين بندگان صالح خود برگزيده است بلكه نفوس مقدّسه ايشان همان كتاب مبين است كه خفاياى ارضيّه و سماويّه در آن بظهور ميرسد و اللّه اعلم بحقائق الامور.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَقُولُون‌َ مَتي‌ هذَا الوَعدُ إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ (71)

ميگويند ‌اينکه‌ كفار ‌که‌ چه‌ زمانيست‌ ‌اينکه‌ وعده‌ بعث‌ ‌اگر‌ ‌شما‌ انبياء راست‌ گويانيد!

اولا علم‌ ببعث‌ و قيامت‌ ‌از‌ علوميست‌ ‌که‌ مختص‌ بخدا ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد إِن‌َّ اللّه‌َ عِندَه‌ُ عِلم‌ُ السّاعَةِ (لقمان‌ ‌آيه‌ 34) و نيز ميفرمايد يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ السّاعَةِ أَيّان‌َ مُرساها قُل‌ إِنَّما عِلمُها عِندَ رَبِّي‌ لا يُجَلِّيها لِوَقتِها إِلّا هُوَ (اعراف‌ ‌آيه‌ 187) و ثانيا بمجرد فناء دنيا قيامت‌ برپا ميشود وَ ما أَمرُ السّاعَةِ إِلّا كَلَمح‌ِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَب‌ُ (نحل‌ ‌آيه‌ 79) و ثالثا آثار قيامت‌ ‌از‌ مثوبات‌ و عقوبات‌ همان‌ حين‌ الموت‌ بلكه‌ قبل‌ الموت‌ ظاهر ميشود. ‌در‌ حديث‌ ‌است‌:

«اذا مات‌ ‌إبن‌ آدم‌ قامت‌ قيامته‌»

قبل‌ الموت‌ ملائكه‌ رحمت‌ ‌ يا ‌ ملائكه‌ غضب‌ ‌را‌ مشاهده‌ ميكند بشارت‌ ‌ يا ‌ تخويف‌ باو ميدهند و ميكنند جاي‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌ يا ‌ جهنم‌ باو نشان‌ ميدهند ‌در‌ قبر ‌ يا ‌ دري‌ ‌از‌ بهشت‌ ‌بر‌ ‌او‌ باز ميكنند روح‌ و ريحان‌ بهشت‌ داخل‌ ميشود قبرش‌ بقدر مد بصر وسعت‌ مييابد ملائكه‌ ‌با‌ تحف‌ بهشتي‌ ‌بر‌ ‌او‌ وارد ميشوند ‌ يا ‌ دري‌ ‌از‌ جهنم‌ باو باز ميشود و قبرش‌ مملو ‌از‌ آتش‌ ميشود و ملائكه‌ عذاب‌ ‌با‌ عمودهاي‌ آتشي‌ ‌بر‌ ‌او‌ وارد ميشوند ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ روح‌ ‌آن‌ ‌را‌ ميبرند ‌ يا ‌ ‌در‌ بهشت‌ عالم‌ برزخ‌ زمين‌ وادي‌ ‌السلام‌ نجف‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ جهنم‌ عالم‌ برزخ‌ زمين‌ برهوت‌ ‌پس‌ احتياج‌ بسؤال‌ ندارد وَ يَقُولُون‌َ مَتي‌ هذَا الوَعدُ منكرين‌ بعث‌ و نشور ‌از‌ باب‌ سخريه‌ و استهزاء ميگويند ‌پس‌ كي‌ ‌اينکه‌ وعده‌ عملي‌ ميشود إِن‌ كُنتُم‌ ‌ يا ‌ خطاب‌ بانبياء ‌است‌ ‌ يا ‌ بمؤمنين‌ ‌که‌ معتقد ببعث‌ و نشور هستند.

(صادقين‌ راست‌ مي‌گوييد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 71)- ولی این منکران لجوج به جای این که از این هشدار پیامبر دلسوز و مهربان و ملاحظه عاقبت کار مجرمان، پند و اندرز گیرند، باز در مقام سخریه و استهزاء بر آمده «و می‌گویند: اگر راست می‌گویید این وعده عذاب الهی، کی واقع خواهد شد»؟! (وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع