آیه 64 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا عَمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<63 آیه 64 سوره اعراف 65>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 8
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پس آن رسول را تکذیب کردند، ما هم او و پیروانش را که با او در کشتی بودند نجات بخشیدیم و آنان را که آیات ما را تکذیب کردند غرق کردیم، که مردمی کوردل بودند.

پس او را تکذیب کردند، ما هم او و کسانی که در کشتی همراهش بودند، نجات دادیم و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، غرق نمودیم؛ زیرا آنان گروهی کوردل بودند.

پس او را تكذيب كردند، و ما او و كسانى را كه با وى در كشتى بودند نجات داديم؛ و كسانى را كه آيات ما را دروغ پنداشتند غرق كرديم، زيرا آنان گروهى كور[دل‌] بودند.

پس تكذيبش كردند و ما او و كسانى را كه با او در كشتى بودند رهانيديم و آنان را كه آيات ما را دروغ مى‌انگاشتند غرقه ساختيم، كه مردمى بى‌بصيرت بودند.

امّا سرانجام او را تکذیب کردند؛ و ما او و کسانی را که با وی در کشتی بودند، رهایی بخشیدیم؛ و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، غرق کردیم؛ چه اینکه آنها گروهی نابینا (و کوردل) بودند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

But they denied him. So We delivered him and those who were with him in the ark, and We drowned those who denied Our signs. Indeed, they were a blind lot.

But they called him a liar, so We delivered him and those with him in the ark, and We drowned those who rejected Our communications; surely they were a blind people.

But they denied him, so We saved him and those with him in the ship, and We drowned those who denied Our tokens. Lo! they were blind folk.

But they rejected him, and We delivered him, and those with him, in the Ark: but We overwhelmed in the flood those who rejected Our signs. They were indeed a blind people!

معانی کلمات آیه

الفلك: فلك: كشتى. در واحد و جمع به كار مى رود.

عمين: عمى: كورى و بى بصيرتى. به فاقد چشم گويند: اعمى و به فاقد بصيرت گويند: اعمى و عم. جمع «عم»، عمون است. «عمين»: بى بصيرت ها و كور دلها.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ «64»

سرانجام او (نوح) را تكذيب كردند. پس او و كسانى را كه در كشتى با او بودند، نجات داديم و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم. زيرا آنان گروهى كوردل بودند.

نکته ها

«عَمِينَ» جمع «عمى»، به كسى گفته مى‌شود كه چشم بصيرت و ديد باطنى او از كار افتاده باشد، ولى «أعمى»، هم به كسى كه باطن او كور باشد گفته مى‌شود و هم به كسى كه چشم ظاهرش نابينا باشد. «1»

امام رضا عليه السلام در پاسخ اين سؤال كه چرا خداوند تمام جهانيان را در زمان حضرت نوح غرق كرد و حال آنكه در ميان آنان اطفال و افراد بى‌گناه نيز بودند، فرمودند: «طفلى در ميان آنان نبود، زيرا مدّت چهل سال آنان عقيم ونازا شده بودند و بى‌گناهان نيز چون به كار ديگران راضى بودند و رضايت به كار ديگران مانند انجام همان كار است». «2»

پیام ها

1- ايمان، سبب نجات وتكذيب، سبب هلاكت است. أَنْجَيْنَا ... أَغْرَقْنَا

2- حوادث و عوامل طبيعى و تحوّلات تاريخى، به دست خداوند است و بر اساس افكار و اعمال و اخلاق مردم صورت مى‌گيرد. أَنْجَيْنَا ... أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا

3- كوردلى، عامل اصلى تكذيب دعوت انبياست. «عَمِينَ» بنابراين ايمان و پيروى از انبيا، نشانه‌ى بصيرت است.


«1». تفاسير الميزان و نمونه.

«2». تفسير اثنى‌عشرى.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 92

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ (64)

فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ‌: پس تكذيب كردند و مصرّ و مستمر شدند در كفر تا مدت نهصد و پنجاه سال، لذا مستحق عذاب الهى شدند و طوفان نازل گرديد، پس ما نجات داديم نوح عليه السّلام و آن كسانى كه با او در كشتى بودند، به قولى هشتاد نفر از مرد و زن، و به قولى هشت نفر. مؤيد آن روايتى در مجمع از حضرت صادق عليه السّلام: قال: آمن مع نوح من قومه ثمانية نفر. «1» و باقى از جميع اقسام حيوانات برّى و بحرى هر كدام جفتى نر و

«1» مجمع البيان، جلد دوّم صفحه 434.

جلد 4 صفحه 106

ماده بودند.

در لوامع التنزيل- در اخبار كثيره به طرق خاصه و عامه وارد شده: وقتى كه آب از زمين بلند شد و موج ما بين پسر نوح و آن حضرت حايل و پسر غرق شد، باد و طوفان ظاهر گرديد، كشتى متلاطم، اهل آن مأيوس از حيات؛ حضرت نوح عليه السّلام ملهم شده توسل به اسماء خمسه طيبه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و فاطمه عليها السّلام و حسن عليه السّلام و حسين عليه السّلام و به روايت ديگر اسماء چهارده معصوم را شفيع آورد، خداى تعالى آنها را از غرق طوفان نجات مرحمت فرمود.

وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و غرق ساختيم آنانكه تكذيب كردند آيات ما را. إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ‌: بتحقيق كه ايشان بودند قومى نابينا از بصيرت، چه قلوب آنها بالكليه محجوب از معرفت الهى شده بود به سوء اختيار خودشان.

تنبيه: در كتاب وسائل و علل الشرايع و توحيد و عيون- از عبد السلام هروى مروى است كه از حضرت رضا عليه السّلام سؤال نمودم به چه علت غرق فرمود خداى عز و جل تمام دنيا را در زمان نوح عليه السّلام و حال آنكه در آنها اطفال و بى‌گناهان بودند؟ فرمود: اطفال در ايشان نبودند، زيرا خداوند عز و جل عقيم نمود اصلاب قوم نوح و ارحام زنان را چهل سال، پس نسل آنها منقطع، و غرق شدند و حال آنكه در آنها اطفال نبودند، و شايسته نباشد كه خدا هلاك فرمايد به عذاب خود بى گناهان را. و اما سايرين غرق شدند به سبب راضى بودن آنان به تكذيب مكذبان. و من غاب عن امر فرضى به كان كمن شاهده و اتاه: «1» و هر كه غايب باشد از امرى، پس راضى باشد به آن، مثل كسى است كه مشاهده كرده و بجا آورده آن را.

فرمود حضرت صادق عليه السّلام: زندگانى نمود نوح عليه السّلام در دنيا دو هزار و پانصد سال، از جمله هشتصد و پنجاه سال آن قبل از بعثت، و نهصد و پنجاه سال دعوت قوم نمود، و دويست سال در كشتى ساختن مشغول، و پانصد

«1» علل الشرايع، جزء اوّل، باب 23- توحيد صدوق باب 61، صفحه 392، حديث دوّم.

جلد 4 صفحه 107

سال بعد از نزول از كشتى و فرو رفتن آب. پس بنا نمود شهرها و ساكن كرد اولاد خود را در بلاد سپس ملك الموت براى قبض روحش آمد، سلام نمود، جواب داد و فرمود: اى ملك الموت، براى چه آمدى؟ گفت: آمدم به جهت قبض روح تو. فرمود: آيا اجازه هست كه از آفتاب به سايه روم؟ ملك الموت اجازه داد. آن حضرت به سايه رفت، و فرمود: زندگانى دنيا براى من، مثل همين تحول و حركت من از آفتاب به سايه گذشت. پس مقبوض شد. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ (64)

ترجمه‌

پس تكذيب نمودند او را پس نجات داديم او را و آنانكه بودند با او در كشتى و غرق كرديم آنان را كه تكذيب نمودند آيت‌هاى ما را همانا آنها بودند گروهى كوران.

تفسير

در مجمع از امام صادق (ع) نقل نموده كه حضرت نوح دو هزار و پانصد سال عمر كرد هشتصد و پنجاه سال داشت كه مبعوث به نبوت شد و نهصد و پنجاه سال دعوت كرد و دويست سال مشغول ساختن كشتى بود و پانصد سال بعد از نزول از كشتى و فرو رفتن آب زنده بود تا شهرها بپا نمود و اولاد خود را در آنها سكونت داد پس ملك الموت نزد او آمد و او در آفتاب بود سلام عرض كرد حضرت نوح جواب داد پس فرمود براى چه آمدى عرض كرد براى قبض روح شما فرمود مهلت ميدهى من از آفتاب بسايه منتقل شوم عرض كرد بلى حضرت منتقل شد و فرمود آنچه از دنيا بر من گذشت مانند اين انتقال از آفتاب بسايه بود و در روايت ديگر از آنحضرت نقل شده است كه در مدت دعوت فقط هشت نفر باو ايمان آوردند و نيز روايت شده است كه در اين مدّت قوم بر انكار خود و آزار آنحضرت ميفزودند ولى او دست از دعوت بر نميداشت تا آنكه خداوند او را مأيوس از ايمان آنها فرمود پس نفرين فرمود و كفار بطوفان غرق شدند و آنحضرت و كسانيكه باو ايمان آورده بودند در كشتى نشسته نجات يافتند و اين انكار و اصرار آنها بر كفر براى كورى قلب آنها بود كه بديده بصيرت در آيات الهى نظر نمى‌كردند و تمام قصّه در سوره هود بيايد انشاء اللّه تعالى و لفظ عمين در اصل عميين بوده كه جمع عمى بمعنى كور باطن است و تخفيف داده شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَكَذَّبُوه‌ُ فَأَنجَيناه‌ُ وَ الَّذِين‌َ مَعَه‌ُ فِي‌ الفُلك‌ِ وَ أَغرَقنَا الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُم‌ كانُوا قَوماً عَمِين‌َ (64)

‌پس‌ قوم‌ نوح‌ تكذيب‌ كردند نوح‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌ما نجات‌ داديم‌ ‌او‌ ‌را‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌او‌ ‌در‌ كشتي‌ بودند و غرق‌ نموديم‌ كساني‌ ‌که‌ آيات‌ ‌ما ‌را‌ تكذيب‌ نمودند زيرا ‌آنها‌ قومي‌ بودند ‌که‌ چشم‌ قلب‌ ‌آنها‌ كور ‌بود‌ و حقائق‌ ‌را‌ درك‌ نميكردند.

چند امر لازم‌ ‌است‌ ‌در‌ اينجا تذكر دهيم‌: امر اول‌‌-‌ ‌در‌ السنه‌ بعضي‌ هست‌ ‌که‌ حضرت‌ نوح‌ العياذ نبي‌ّ نقمت‌ بوده‌ و ‌در‌ حق‌ قوم‌ نفرين‌ كرده‌ ‌که‌ ‌در‌ سوره‌ نوح‌ خداوند نقل‌ ميفرمايد وَ قال‌َ نُوح‌ٌ رَب‌ِّ لا تَذَر عَلَي‌ الأَرض‌ِ مِن‌َ الكافِرِين‌َ دَيّاراً نوح‌ ‌آيه‌ 27، بخلاف‌ نبي‌ّ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ باو اذيت‌ كردند عرض‌ ميكرد

(اللهم‌ اهد قومي‌ فانهم‌ ‌لا‌ يعلمون‌)

لكن‌ ‌اينکه‌ اشتباه‌ بزرگي‌ ‌است‌ زيرا حضرت‌ نوح‌ ‌عليه‌ السّلام‌ دائما ‌در‌ حق‌ قوم‌ دعاء ميكرد ‌تا‌ مادامي‌ ‌که‌ احتمال‌ هدايت‌ ‌در‌ ‌آنها‌ ميداد ‌تا‌ آنكه‌ خداوند باو خبر داد ‌که‌ اينها ايمان‌ نميآورند و ديگر ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ دعا نكن‌ و غم‌

جلد 7 - صفحه 353

‌آنها‌ ‌را‌ نداشته‌ باش‌ وَ أُوحِي‌َ إِلي‌ نُوح‌ٍ أَنَّه‌ُ لَن‌ يُؤمِن‌َ مِن‌ قَومِك‌َ إِلّا مَن‌ قَد آمَن‌َ فَلا تَبتَئِس‌ بِما كانُوا يَفعَلُون‌َ وَ اصنَع‌ِ الفُلك‌َ بِأَعيُنِنا وَ وَحيِنا وَ لا تُخاطِبنِي‌ فِي‌ الَّذِين‌َ ظَلَمُوا إِنَّهُم‌ مُغرَقُون‌َ هود ‌آيه‌ 38 و 39، و حضرت‌ رسالت‌ ‌هم‌ ‌در‌ حق‌ كساني‌ ‌که‌ يقين‌ داشت‌ قابل‌ هدايت‌ نيستند نفرين‌ ميكرد بلكه‌ مقاتله‌ ميفرمود و ‌آنها‌ ‌را‌ بدرك‌ واصل‌ ميكرد و ‌اينکه‌ وظيفه‌ تمام‌ انبياء بوده‌، ‌در‌ مقام‌ هدايت‌ بودند و ‌بعد‌ ‌از‌ يأس‌ ‌در‌ مقام‌ دفع‌ بودند ‌حتي‌ حضرت‌ نوح‌ ‌در‌ مورد پسرش‌ عرض‌ كرد رَب‌ِّ إِن‌َّ ابنِي‌ مِن‌ أَهلِي‌ جواب‌ شنيد إِنَّه‌ُ لَيس‌َ مِن‌ أَهلِك‌َ و فرمود فَلا تَسئَلن‌ِ ما لَيس‌َ لَك‌َ بِه‌ِ عِلم‌ٌ هود آيات‌ 47 و 48.

امر دوم‌‌-‌ بعضي‌ اشكال‌ كردند ‌که‌ ‌در‌ ميان‌ قوم‌ اطفال‌ صغار بي‌تقصير بودند وجه‌ اهلاك‌ ‌آنها‌ چه‌ ‌بود‌.

جواب‌‌-‌ اولا ‌در‌ خبر ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ چهل‌ سال‌ قوم‌ نوح‌ زنهاي‌ ‌آنها‌ عقيم‌ شدند و ‌در‌ ميان‌ ‌آنها‌ كوچكتر ‌از‌ چهل‌ سال‌ نبود، مجمع‌ و برهان‌ و ثانيا اهلاك‌ اطفال‌ يك‌ نوع‌ تفضلي‌ ‌بود‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آني‌ ‌که‌ ‌خدا‌ بفرمايد بكلمه‌ لن‌ تأبيدي‌ ‌که‌ لَن‌ يُؤمِن‌َ مِن‌ قَومِك‌َ إِلّا مَن‌ قَد آمَن‌َ و حضرت‌ نوح‌ عرض‌ كند لا يَلِدُوا إِلّا فاجِراً كَفّاراً ‌پس‌ هلاك‌ شوند و ‌از‌ عذاب‌ قيامت‌ نجات‌ يابند ‌که‌ مسلما اطفال‌ كفار معذب‌ نميشوند نوع‌ تفضل‌ ‌است‌ چنانچه‌ غلامي‌ ‌که‌ حضرت‌ خضر كشت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌بود‌.

امر سوم‌‌-‌ ‌در‌ خبر داريم‌ ‌که‌ قوم‌ نوح‌ بسيار اذيت‌ بنوح‌ ميكردند

(فيضربونه‌ ‌حتي‌ يسيل‌ مسامعه‌ دما و ‌حتي‌ ‌لا‌ يعقل‌ شيئا مما يصنع‌ ‌به‌ فيرمي‌ ‌به‌ ‌في‌ بيت‌ ‌او‌ باب‌ داره‌ مغشيا ‌عليه‌.)

فَكَذَّبُوه‌ُ ‌هر‌ چه‌ ميفرمود انكار ميكردند انكار رسالت‌ و انكار توحيد و انكار احكام‌ الهي‌ فَأَنجَيناه‌ُ خداوند ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ چنگال‌ كفار و اذيتهايي‌ ‌که‌ باو ميكردند

جلد 7 - صفحه 354

نجات‌ بخشيد وَ الَّذِين‌َ مَعَه‌ُ ‌از‌ مؤمنين‌ بنوح‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ مورد اذيت‌ كفار بودند بلكه‌ ‌در‌ نظر كفار اينها ‌را‌ اراذل‌ تعبير ميكردند و ميگفتند ‌اگر‌ اينها ‌را‌ طرد كني‌ و ‌از‌ ‌خود‌ دور كني‌ ‌ما ايمان‌ ميآوريم‌ وَ ما نَراك‌َ اتَّبَعَك‌َ إِلَّا الَّذِين‌َ هُم‌ أَراذِلُنا هود ‌آيه‌ 29، ‌آنها‌ ‌هم‌ نجات‌ پيدا كردند فِي‌ الفُلك‌ِ ‌که‌ اينها ‌را‌ ‌با‌ چند جفت‌ ‌از‌ حيوانات‌ ‌در‌ كشتي‌ نشانيد قُلنَا احمِل‌ فِيها مِن‌ كُل‌ٍّ زَوجَين‌ِ اثنَين‌ِ هود ‌آيه‌ 42، و گذشت‌ ‌که‌ كشتي‌ ‌را‌ ‌در‌ مدت‌ دويست‌ سال‌ ساختمان‌ كرد و شايد ‌در‌ ‌اينکه‌ طول‌ مدت‌ متنبه‌ شوند و ايمان‌ آورند.

وَ أَغرَقنَا الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآياتِنا و معجزات‌ صادره‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌را‌ حمل‌ بسحر ميكردند و بلاهايي‌ ‌که‌ بآنها ميرسيد ‌از‌ قحطي‌ و خشكسالي‌ و عقيم‌ شدن‌ زنها و غيره‌ حمل‌ ‌بر‌ اتفاق‌ ميكردند بطوري‌ غرق‌ شدند ‌که‌ گفتند آب‌ ‌تا‌ پانزده‌ زراع‌ ‌از‌ سر كوه‌ها بالا زد و كره‌ زمين‌ بكلي‌ مستور شد و فقط كره‌ آب‌ ‌بود‌ ديگر نه‌ عمارتي‌ باقي‌ ماند و نه‌ اشجاري‌ و نه‌ اندوخته‌ ‌آنها‌.

إِنَّهُم‌ كانُوا قَوماً عَمِين‌َ عمين‌ ‌از‌ ماده‌ عمي‌ بمعني‌ كوري‌ ‌است‌ و مراد كوري‌ قلب‌ و باطن‌ ‌است‌ ‌که‌ چشم‌ روح‌ انساني‌ عقل‌ ‌است‌ و عقل‌

(‌ما ‌عبد‌ ‌به‌ الرحمن‌ و اكتسب‌ ‌به‌ الجنان‌)

‌است‌ چنانچه‌ گذشت‌ و ‌در‌ كساني‌ ‌که‌ قابل‌ هدايت‌ نيستند چشم‌ قلب‌ ‌خود‌ ‌را‌ كور كرده‌ ديگر كور بصير نخواهد شد بلي‌ كساني‌ ‌که‌ قابل‌ هدايت‌ باشند چشم‌ قلب‌ ‌را‌ دارا هستند ولي‌ ‌در‌ ظلمت‌ و تاريكي‌ جهل‌ گرفتار هستند ممكن‌ ‌است‌ چراغ‌ علم‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ روشن‌ كرد و ‌از‌ ظلمت‌ نجات‌ يابند.

گليم‌ بخت‌ كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ بافتند سياه‌

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 64)- ولی به جای این که دعوت چنین رهبر دلسوز و خیرخواه و آگاهی را بپذیرند، «همه گفته‌های او را تکذیب کردند (و در برابر دعوتش سر تسلیم فرود نیاوردند، هر چه نوح بیشتر تبلیغ می‌کرد، آنها بر لجاجت و سرسختی خود می‌افزودند) و همین سبب شد که ما نوح و آنها که با او در کشتی بودند نجات داده و تکذیب کنندگان به آیاتش را گرفتار غرقاب ساخته و هلاک کنیم» (فَکَذَّبُوهُ فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذِینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا).

در پایان آیه، دلیل این کیفر سخت را چنین بیان می‌کند که «آنها جمعیت نابینایی بودند» یعنی مردمی بودند کور دل و کورباطن که از مشاهده چهره حقیقت محروم بودند (إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً عَمِینَ).

و این کوردلی نتیجه اعمال شوم و لجاجتهای مستمر خودشان بود، زیرا چشم پوشی مستمر از حقایق، تدریجا چشم تیزبین عقل را ضعیف کرده و سر انجام نابینا می‌کند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع