پس چگونه خواهد بود (حال آنها) چون مصیبتی از کردار زشت خود به آنان رسد؟ آنگاه نزد تو آیند و به خدا سوگند خورند که ما (در کار خود) قصدی جز نیکویی و موافقت نداشتیم!
پس [وضع و حالشان] چگونه خواهد بود هنگامی که به سبب آنچه مرتکب شده اند، حادثه ناگواری به آنان برسد، آن گاه در حالی که به خدا سوگند می خورند، نزد تو می آیند که ما [از داوری بردن نزد طاغوت] نیّتی جز نیکی و برقراری صلح و سازش [میان طرفین نزاع] نداشتیم.
پس چگونه، هنگامى كه به [سزاى] كار و كردار پيشينشان مصيبتى به آنان مىرسد، نزد تو مىآيند و به خدا سوگند مىخورند كه ما جز نيكويى و موافقت قصدى نداشتيم؟
پس چگونه است كه چون به پاداش كارهايى كه مرتكب شدهاند مصيبتى به آنها رسد، نزد تو مىآيند و به خدا سوگند مىخورند كه ما جز احسان و موافقت قصد ديگرى نداشتهايم؟
پس چگونه وقتی به خاطر اعمالشان، گرفتار مصیبتی میشوند، سپس به سراغ تو میآیند، سوگند یاد میکنند که منظورِ (ما از بردنِ داوری نزد دیگران)، جز نیکی کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) نبوده است؟!
But how will it be when an affliction visits them because of what their hands have sent ahead? Then they will come to you, swearing by Allah, ‘We desired nothing but to do good and to bring about comity.’
But how will it be when misfortune befalls them on account of what their hands have sent before? Then they will come to you swearing by Allah: We did not desire (anything) but good and concord.
How would it be if a misfortune smote them because of that which their own hands have sent before (them)? Then would they come unto thee, swearing by Allah that they were seeking naught but harmony and kindness.
How then, when they are seized by misfortune, because of the deeds which they hands have sent forth? Then their come to thee, swearing by Allah: "We meant no more than good-will and conciliation!"
معانی کلمات آیه
يحلفون: سوگند ياد مى كنند. حلف (بفتح اوّل و كسر آن) به معنى سوگند و سوگند ياد كردن است.
توفيق: ايجاد موافقت ميان دو چيز يا چيزها. وفق: مطابقت ميان دو چيز ...[۱]
پس چگونه وقتى به خاطر كارهايى كه از قبل انجام دادند، مصيبتى و مشكلى به آنان مىرسد و (از براى رهايى از آن) سراغ تو مىآيند، به خدا سوگند ياد مىكنند كه هدف ما (از مراجعه به طاغوت) جز نيكى و توافق (ميان دو طرف نزاع) نبوده است.
نکته ها
توجيه منافقان براى داورى نزد طاغوت اين بود كه هدف، آشتى دادن بوده و اگر براى داورى نزد پيامبر مىرفتيم و او به نفع يك طرف حكم مىداد، قهراً ديگرى از رسول خدادلگير مىشد و سر و صدا به پا مىكرد كه با شأن پيامبر سازگار نبود، از اين رو براى حفظ
جلد 2 - صفحه 96
آبرو و موقعيّت و محبوبيّت پيامبر، نزاع را نزد وى نبرديم.
پیام ها
1- عامل خطر كارهاى خود انسان است. «مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ»
2- مسلمانان چند چهره و منافق، هنگام بروز مشكل و احساس خطر به سراغ رهبران الهى مىآيند. «جاؤُكَ»
3- مراجعه به طاغوت، نابسامانىها و مصائبى دارد، «أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ» كه ناگزير بايد به راه انبياء برگرديد. «جاؤُكَ»
4- منافقان، خلافهاى خود را توجيه مىكنند. «إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً»
5- منافق سوگند به خدا را پوششى براى اهداف خود قرار مىدهد. «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ»
6- گاهى واژههاى مقدّس به دروغ دستاويز افراد نامقدّس مىشود. «إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً»
فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ: پس چگونه باشد و چه
«1» سوره انعام، آيه 38.
«2» سوره مائده، آيه 3
«3» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجّة، صفحه 198، حديث اوّل- كمال الدّين، جزء دوّم، باب 58، صفحه 675، حديث 31.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 488
كنند زمانى كه برسد ايشان را عقوبت صلود و اعراض، به سبب آنچه پيش فرستاده دستهاى آنها، يعنى به آنچه مرتكب شدهاند كه تحاكم است به طاغوت. و گويند مصيبت قتل عمر بود منافق را. ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ:
پس بيايند نزد تو و زبان به اعتذار گشايند يا ديه قتل طلبند، در حالتى كه قسم مىخورند به خدا. مضمون قسم آنكه: إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً: نخواستيم ما به عدول از مجلس حكم شما، مگر نيكوئى بر وجه حسن كه به ما لاحق شود نه به اسائه، و مگر تأليف و موافقت كه بين الخصمين پديد آيد و يا به جهت احتشام تو و حفظ ادب از رفع صوت در محضر عالى تو مباحثه و مجادله نكرديم و مرافعه را به غير تو عرض كرديم، نه آنكه مراد ما مخالفت تو بوده باشد. و مىتواند بود كه مراد اصحاب مقتولند كه به طلب خونبها آمده باشند، و گفتهاند: ما اراده نكرديم به تحاكم عمر، مگر آنكه عمر احسان نمايد ميان او و خصم او.
پس چگونه است وقتى برسد آنها را مصيبتى بسبب آنچه پيش فرستاده است دستهاشان پس بيايند نزد تو قسم ياد كنند بخدا كه نخواستيم مگر نيكوئى و توافق را..
تفسير
حضرات منافقين وقتى مورد عقوبت الهى و سخط پيغمبر (ص) واقع ميشدند براى اعراض از آنحضرت و رجوع بطاغيان ناچار در محضر آنحضرت حاضر ميشدند و معذرت مىطلبيدند و قسم ياد مينمودند كه ما غرضى در اينعمل نداشتيم جز آنكه چون مشاغل حضرتت زياد بود نخواستيم مزاحم شويم غرض ما نيكوئى بود نسبت بتو و طرفين مرافعه كه توافق نظر بين آنها حاصل شود و رفع خصومت گردد بدون آنكه گرد ملال از اين قيل و قال بر خاطر مباركت بنشيند.
(المصيبة هي الخسف و اللّه بالمنافقين عن الحوض
و نيز روايت از حضرت صادق عليه السّلام که فرمود در تفسير آيه (يعني فلان و فلان) و روايت عياشي از آن حضرت فرمود
(الخسف و اللّه عند الحوض بالفاسقين)
و خبر جابر از حضرت باقر عليه السّلام مثله، و خبر نجاشي از حضرت صادق فرمود (يعني فلان و فلان) و اللّه العالم.
122
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 62)
باز در این آیه روی سخن به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است، میفرماید: «پس چگونه موقعی که بر اثر اعمالشان گرفتار مصیبتی میشوند سپس به سراغ تو میآیند»؟ (فَکیفَ إِذا أَصابَتهُم مُصِیبَةٌ بِما قَدَّمَت أَیدِیهِم ثُمَّ جاؤُکَ).
و در این موقع «سوگند یاد میکنند که منظور و هدف ما (از بردن داوری نزد دیگران) جز نیکی کردن و ایجاد توافق در میان (طرفین نزاع) نبوده است» (یحلِفُونَ بِاللّهِ إِن أَرَدنا إِلّا إِحساناً وَ تَوفِیقاً).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: