آیه 41 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِيدًا

مشاهده آیه در سوره


<<40 آیه 41 سوره نساء 42>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 5
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

پس چگونه است (حال آنان) آن‌گاه که از هر طایفه‌ای گواهی آریم و تو را بر این امّت به گواهی خواهیم؟

پس چگونه است [حال مردم] هنگامی که از هر امتی گواهی [که پیامبر آنان است بر اعمالشان] بیاوریم، و تو را بر آنان گواه آوریم؟!

پس چگونه است [حالشان‌] آنگاه كه از هر امتى گواهى آوريم، و تو را بر آنان گواه آوريم؟

چگونه خواهد بود آن روز كه از هر امتى گواهى بياوريم و تو را بر اين امت به گواهى فرا خوانيم؟

حال آنها چگونه است آن روزی که از هر امتی، شاهد و گواهی (بر اعمالشان) می‌آوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد؟

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So how shall it be, when We bring a witness from every nation and We bring you as a witness to them?

How will it be, then, when We bring from every people a witness and bring you as a witness against these?

But how (will it be with them) when We bring of every people a witness, and We bring thee (O Muhammad) a witness against these?

How then if We brought from each people a witness, and We brought thee as a witness against these people!

معانی کلمات آیه

«کَیْفَ»: چگونه خواهد بود؟ چه حالی پیدا خواهند کرد؟ «شَهِیداً»: گواه.

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:

محمد بن يعقوب كلينى بعد از چهار واسطه از سماعة او از امام جعفرصادق عليه‌السلام روايت كند كه اين آيه درباره امت محمد صلى الله عليه و آله بخصوص نازل شده كه در هر قرنى از ناحيه ما امامى شاهد بر آن‌هاست. چنان كه محمد صلى الله عليه و آله در هر قرنى شاهد از براى ما است[۲].[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً «41»

پس چگونه خواهد بود آنگاه كه از هر امّتى گواهى (از خودشان) بيآوريم و تو را نيز بر آنان گواه آوريم؟!

نکته ها

مضمون اين آيه كه گواه بودن رسول خدا صلى الله عليه و آله بر اعمال امّت را بيان مى‌كند، در موارد ديگرى هم آمده است. «1» وقتى ابن مسعود، اين آيه را در ضمن تلاوتش بر پيامبر مى‌خواند، اشك آن حضرت جارى مى‌شد. «2»

گرچه خداوند نيازى به آوردن شاهد ندارد، ولى انسان به گونه‌اى است كه هرچه بيشتر حضور شاهدان را حس كند، براى تربيت و تقوايش مؤثّرتر است. كسى كه در تلويزيون براى ميليونها نفر صحبت مى‌كند، چون همه او را مى‌بينند، وقتى عطسه‌اى يا اشتباهى مى‌كند، بيشتر خجالت مى‌كشد.

به نقل آيات قرآن، شهود در قيامت بسيارند؛ از جمله:

1. خداوند، «إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ» «3»

2. پيامبران، «جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ» «4»

3. امامان معصوم، «جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ» «5»

4. فرشتگان، «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» «6»

5. زمين، «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» «7»

«1». بقره، 143؛ نحل، 89؛ حج، آيه آخر.

«2». تفاسير كبير فخررازى و مراغى.

«3». حج، 17.

«4». نساء، 41.

«5». بقره، 143.

«6». ق، 21.

«7». زلزال، 4.

جلد 2 - صفحه 72

6. زمان، در حديث است: هر «روز» جديد، به انسان خطاب مى‌كند: «انا يوم جديد و انا عليك لشهيد، اشهد به يوم‌القيامة». «1»

7. اعضاى بدن. «تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ» «2»

و قيامت، روز اقامه‌ى شاهدان است. «يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ» «3»

سنّت الهى بر آن است كه پيامبر هر امّتى شاهد آنان باشد. پس از رحلت پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نيز بايد كسى كه در صفات، همچون پيامبر است، شاهد بر مردم باشد. امام صادق عليه السلام فرمود: در هر قرنى (زمانى) امامى از ما اهل‌بيت، شاهد بر مردم است و رسول خدا صلى الله عليه و آله شاهد بر ماست. «4»

حضرت على عليه السلام بعد از تلاوت اين آيه فرمود: «هو- محمّد- شهيد على الشهداء و الشهداء هم الرّسل». «5»

پیام ها

1- پيامبران، اسوه‌ى مردم در دنيا و شاهد آنان در آخرتند. «مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ»

2- لازمه‌ى گواه بودن، علم داشتن است، پس انبيا از كارهاى ما آگاهند. «بِشَهِيدٍ»

3- پيامبر اسلام اشرف انبياست، چون انبيا بر اعمال امّت خود گواهند، ولى پيامبر اسلام بر اعمال انبيا گواه است. «جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً (41)

چون حق تعالى ذكر آخرت و بيان احوال مؤمنان نمود، در عقب آن وصف حال منكران نمايد تا مكلفان را به طريق وعد و وعيد مرغب باشد بر طاعات و منهى و مبعد از معاصى. پس بر سبيل تعجيب و تهويل فرمايد:

«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحات 27- 28.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 443

فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ: پس چگونه و به چه وجه بوده باشد حال كفره و ظلمه وقتى كه بياوريم از گروهى از امم گذشته شاهدى، يعنى پيغمبرشان، كه بر قبح اقوال و افعال و فساد عقيده امت خود گواهى و شهادت دهد. وَ جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً: و بياوريم تو را اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر اين گروه شهداء، شاهد؛ تا اقامه شهادت كنى بر صدق شهادت ايشان به جهت علم تو بر عقايد ايشان و استجماع شرع تو مجامع قواعد ايشان را.

فى الكافى عن الصّادق عليه السّلام: نزلت فى امّة محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خاصّة فى كلّ قرن منهم امام منّا شاهد عليهم و محمّد شاهد علينا. «1» در كافى- حضرت صادق عليه السّلام فرمود: نازل شده در باره امت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خاصّه، در هر قرنى از ايشان امامى از ما شاهد است بر ايشان، و حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شاهد است بر ما.

عبد اللّه مسعود گويد: پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به من فرمود: يابن مسعود، چيزى از قرآن تلاوت نما. من سوره نساء قرائت كردم. چون به اين آيه رسيدم، پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از هول اين مقاله بگريست، فرمود: ثانيا قرائت كن. من تلاوت نمودم تا اين آيه، [زياده از اوّل گريه كرد و] فرمود:

«حسبى» كافى است مرا آنچه خواندى. «2» تنبيه: آيه شريفه مبالغه است در حثّ بر طاعت و اجتناب از معصيت و زجر از هر چه موجب خجالت و استحيا باشد به رءوس الاشهاد، چه شهود عدول گواهى دهند بر افعال آدمى از خير و شر، بر وجهى كه در صحت شهادتشان قدحى نخواهد بود، و ايشان و ائمه هدى و كرام الكاتبين و جوارح و مكان و زمانند؛ كمال قال اللّه تعالى: وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ‌

«1» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجّة، صفحه 192، حديث اوّل.

«2» منهج الصادقين، جلد 3، صفحات 28- 29.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 444

و قال: ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ.

و قال: إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا.

و قال: يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ‌.

و در اخبار صحيحه وارد شده كه زمان و مكان نيز شهادت دهند بر اعمال مكلفين. «1» در اسرائيليات خدا فرمايد: اى پسر آدم، ملائكه من متعاقبند شب و روز را براى اينكه بنويسند آنچه مى‌گوئى و آنچه مى‌كنى از اندك و بسيار. پس آسمان شهادت دهد به آنچه ديده از تو، و زمين شاهد است به آنچه كرده‌اى بر پشت او، و آفتاب و ماه و ستارگان شهادت دهند به قول و فعل تو، و من مطّلعم بر مخفيات قلب تو، و غافل مشو از نفس خود. پس بدرستى كه براى تو در مردن شغلى است، شاغل؛ و به زمان كمى، كوچ كننده‌اى؛ و هر چه پيش فرستاده‌اى از خوبى و بدى، حاصل است بدون كم و زياد، و وافيا جزا داده شوى فرداى قيامت باعمال خود.

پس بايد عاقل در اين شهادت، متذكر و مستعد شود و چنان تصور نمايد كه گوئيا اقامه شهود شده به جهت تحقق وقوع آن، و هرگاه سيد شهود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به سبب هول آن بگريد، پس حال ديگران چگونه باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً (41)

ترجمه‌

پس چگونه باشد وقتى كه بياوريم از هر امتى شاهدى را و آريم تو را بر آنها شاهد.

تفسير

تعجب است از حال كفار و منافقين و فساق در روز قيامت از هول و فزع چنانچه در احتجاج از امير المؤمنين (ع) روايت شده است در بيان احوال اهل موقف كه انبياء عظام را احضار مينمايند و از آنها سؤال ميكنند آيا شما اداء رسالت خودتان را بر امم خود نموديد عرض ميكنند بلى و چون از امت‌هاى آنها ميپرسند كه آيا اينها اداء رسالت خود را نمودند آنها منكر ميشوند و ميگويند بشير و نذيرى براى ما نيامده چنانچه بر اين امر در قرآن اشاره شده است لذا انبياء عظام متوسل بسيد خودشان و خاتم انبياء ميشوند و از او استشهاد مينمايند بر اداء رسالت خودشان و آنحضرت تصديق آنها و تكذيب امم را ميفرمايد و خداوند تصديق پيغمبر (ص) را فرموده و اظهار قدرت بر استشهاد و اتمام حجت بوجود خاتم النبيين (ص) مينمايد و آنها قدرت بر ردّ شهادت پيغمبر (ص) پيدا نميكنند از ترس آنكه مبادا دهان آنها مهر شود و جوارح آنها بر آنها شهادت دهند و شهادت ميدهد پيغمبر (ص) بر منافقين و كفار قوم و امت خود بالحاد و عناد و نقض عهد و تغيير سنت و اعتداء بر اهل بيت و ارتداد آنها و اقتداء به سنّت ظلمه و خائنين نسبت بانبياء از امم سابقه و آنها ناچار اعتراف مينمايند بشقاوت و ضلالت خودشان بهيئت اجتماعيّه و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه اين آيه شريفه در باره امت محمد (ص) خاصه نازل شده است كه در هر قرنى امامى شاهد است بر آنها و محمد (ص) شاهد است بر ما فيض ره فرموده نزول آيه در باره اين امت منافى با شمول حكمش نسبت بامم سابقه نيست لذا تنافى بين دو روايت نميباشد حقير عرض ميكنم اختصاص اين آيه بامت پيغمبر خاتم‌

جلد 2 صفحه 58

باعتبار آنستكه علاوه بر بيان حال و اداء شهادت كه از آيه نسبت بامم سابقه مستفاد ميشود نسبت باين امت اثبات امامت ميشود زيرا كه شاهد بر شاهد شدن پيغمبر (ص) نسبت باين امّت متصور نيست جز بوجود امام كه شاهد اول باشد و شايد باين ملاحظه منكرين امامت انكار شمول آيه را نسبت باين امت نموده باشند با آنكه مصدّر بلفظ كل است كه صريح در عموم است لذا امام خواسته است بفرمايد اگر چه آيه شامل تمام امم است ولى نازل براى اين امت است خصوصا و آنخصوصيت اثبات امامت است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَكَيف‌َ إِذا جِئنا مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِك‌َ عَلي‌ هؤُلاءِ شَهِيداً (41)

‌پس‌ چگونه‌ ‌است‌ وقتي‌ ‌که‌ بياوريم‌ ‌از‌ ‌هر‌ دسته‌ گواهي‌ دهنده‌ و بياوريم‌ تو ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ گواه‌.

(فكيف‌) ‌يعني‌ چگونه‌ ‌است‌ حال‌ ناس‌ ‌در‌ روز قيامت‌ إِذا جِئنا مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ

جلد 5 - صفحه 85

بِشَهِيدٍ مراد ‌از‌ (‌کل‌ امة) ممكن‌ ‌است‌ امتهاي‌ انبياء باشند ‌که‌ ‌هر‌ پيغمبري‌ شهادت‌ ‌در‌ حق‌ امة ‌خود‌ ميدهد، و ممكن‌ ‌است‌ مراد ‌از‌ امة ‌هر‌ دسته‌ باشند ‌که‌ ‌با‌ امام‌ و پيشواي‌ ‌خود‌ بيايند، ‌پس‌ شامل‌ جميع‌ انبياء و اوصياء انبياء ميشود ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ نسبت‌ برعيت‌ ‌خود‌ شهادت‌ دهند، و ممكن‌ ‌است‌ مراد افراد ‌اينکه‌ امت‌ باشند ‌که‌ ‌هر‌ دسته‌اي‌ امام‌ زمان‌ ‌آنها‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ شهادت‌ ميدهد و مانعي‌ ندارد ‌که‌ حمل‌ ‌بر‌ عموم‌ كنيم‌ چنانچه‌ ظاهر ‌آيه‌ ‌است‌ بقرينه‌ (‌کل‌ امة) ‌که‌ افاده‌ عموم‌ ميكند و منافي‌ ‌با‌ بعض‌ اخبار ‌که‌ تفسير بائمه‌ كرده‌ نيست‌ چون‌ نوع‌ تفاسير بيان‌ مصداق‌ ‌است‌ مكرر متذكر شده‌ايم‌.

وَ جِئنا بِك‌َ عَلي‌ هؤُلاءِ شَهِيداً مشار اليه‌ (هؤلاء) ممكن‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ امت‌ مرحومه‌ باشند و ممكن‌ ‌است‌ انبياء باشند ‌که‌ پيغمبر ‌ما ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ شهادت‌ دهد، و ممكن‌ ‌است‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ باشند ‌که‌ ‌آنها‌ شاهد خلق‌ و پيغمبر شاهد ‌بر‌ ‌آنها‌ و ‌بر‌ طبق‌ ‌هر‌ يك‌ اخباري‌ داريم‌ و بعيد نيست‌ بگوئيم‌ ‌که‌ پيغمبر ‌ما صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ شاهد ‌بر‌ جميع‌ انبياء و ائمه‌ و جميع‌ افراد امتها باشند. و ‌در‌ زيارت‌ جامعه‌ دارد

و شهداء ‌علي‌ خلقه‌

و نيز دارد

و شهداء دار الفناء.

و بالجمله‌ شهود روز قيامت‌ بسيار هستند: انبياء و اوصياء چنانچه‌ ذكر شد، اعضاء و جوارح‌ اليَوم‌َ نَختِم‌ُ عَلي‌ أَفواهِهِم‌ وَ تُكَلِّمُنا أَيدِيهِم‌ وَ تَشهَدُ أَرجُلُهُم‌ بِما كانُوا يَكسِبُون‌َ يس‌ ‌آيه‌ 65، و يَوم‌َ تَشهَدُ عَلَيهِم‌ أَلسِنَتُهُم‌ وَ أَيدِيهِم‌ وَ أَرجُلُهُم‌ بِما كانُوا يَعمَلُون‌َ نور ‌آيه‌ 24، وَ كَذلِك‌َ جَعَلناكُم‌ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي‌ النّاس‌ِ وَ يَكُون‌َ الرَّسُول‌ُ عَلَيكُم‌ شَهِيداً بقره‌ 143، ما يَلفِظُ مِن‌ قَول‌ٍ إِلّا لَدَيه‌ِ رَقِيب‌ٌ عَتِيدٌ ق‌ ‌آيه‌ 18، كِراماً كاتِبِين‌َ انفطار ‌آيه‌ 11، و ‌در‌ اخبار دارد ‌که‌ ازمنه‌ و امكنه‌ ‌هم‌ شهادت‌ ميدهند و ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ حاضر و ناظر و محيط و خبير و بصير ‌است‌ كجا احتياج‌ بشاهد و بينه‌ داريم‌ و ‌که‌ ‌را‌ ميرسد انكار كند.

86

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه‌ 41)-

‌در‌ تعقیب‌ آیات‌ گذشته‌ ‌که‌ ‌در‌ مورد مجازاتها و پاداشهای‌ بدکاران‌ و نیکوکاران‌ سخن‌ می‌گفت‌، ‌این‌ ‌آیه‌ اشاره‌ ‌به‌ مسأله شهود و گواهان‌ رستاخیز کرده‌، می‌گوید: «حال‌ ‌این‌ افراد چگونه‌ خواهد ‌بود‌ ‌آن‌ روز ‌که‌ ‌برای‌ ‌هر‌ امتی‌ گواهی‌ ‌بر‌ اعمال‌ ‌آنها‌ می‌آوریم‌ و تو ‌را‌ گواه‌ ‌بر‌ آنان‌ خواهیم‌ آورد» (فَکیف‌َ إِذا جِئنا مِن‌ کل‌ِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئنا بِک‌َ عَلی‌ هؤُلاءِ شَهِیداً).

و ‌به‌ ‌این‌ ترتیب‌ علاوه‌ ‌بر‌ گواهی‌ اعضای‌ پیکر آدمی‌، و گواهی‌ زمینی‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آن‌ زیست‌ کرده‌، و گواهی‌ فرشتگان‌ ‌خدا‌ ‌بر‌ اعمال‌ ‌او‌، ‌هر‌ پیامبری‌ نیز گواه‌ اعمال‌ امت‌ خویش‌ ‌است‌، و بدکاران‌ ‌با‌ وجود ‌این‌ همه‌ گواه‌ چگونه‌ می‌توانند حقیقتی‌ ‌را‌ انکار کنند و ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ کیفر اعمال‌ خویش‌ دور دارند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  2. البرهان في تفسير القرآن.
  3. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 197.

منابع