آیه 38 سوره عنکبوت

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَسَاكِنِهِمْ ۖ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<37 آیه 38 سوره عنکبوت 39>>
سوره : سوره عنکبوت (29)
جزء : 20
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و قوم عاد و ثمود را که منازل (خراب و ویران) شان را به چشم می‌بینید آنها نیز با آنکه بینا و هوشیار بودند چون شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان نیکو جلوه داد و از راه (حق) آنها را باز داشت همه را هلاک و نابود گردانیدیم.

و [قوم] عاد و ثمود را [نیز نابود کردیم]، و از خانه های [خراب شده و خالی] آنان [سرنوشت شومشان] برای شما نمایان است، و شیطان عمل های [زشت] آنان را برایشان آراست، در نتیجه آنان را از راه [خدا] باز داشت در حالی که [برای تشخیص حق از باطل] بصیرت داشتند.

و عاد و ثمود را [نيز هلاك نموديم‌]. قطعاً [فرجام آنان‌] از سراهايشان بر شما آشكار گرديده است، و شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و از راه بازشان داشت با آنكه [در كار دنيا] بينا بودند.

و عاد و ثمود را هلاك كرديم. و اين از مسكنهايشان برايتان آشكار است. شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و آنان را از راه باز داشت. و حال آنكه مردمى صاحب بصيرت بودند.

ما طایفه «عاد» و «ثمود» را نیز (هلاک کردیم)، و مساکن (ویران شده) آنان برای شما آشکار است؛ شیطان اعمالشان را برای آنان آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالی که بینا بودند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And ‘Ad and Thamud, [whose fate] is evident to you from their habitations. Satan made their deeds seem decorous to them, thus he barred them from the way [of Allah], though they used to be perceptive.

And (We destroyed) Ad and Samood, and from their dwellings (this) is apparent to you indeed; and the Shaitan made their deeds fair-seeming to them, so he kept them back from the path, though they were endowed with intelligence and skill,

And (the tribes of) A'ad and Thamud! (Their fate) is manifest unto you from their (ruined and deserted) dwellings. Satan made their deeds seem fair unto them and so debarred them from the Way, though they were keen observers.

(Remember also) the 'Ad and the Thamud (people): clearly will appear to you from (the traces) of their buildings (their fate): the Evil One made their deeds alluring to them, and kept them back from the Path, though they were gifted with intelligence and skill.

معانی کلمات آیه

  • مستبصرين: استبصار: آشكار شدن و آشكار كردن و نيز به معنى تأمل و تفكر و شناخت آيد، منظور از آن در آيه اهل بصيرت و اهل شناخت بودن است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ «38»

و (قوم) عاد و ثمود را نيز (هلاك كرديم)؛ و بى‌شك (بعضى) از خانه‌هاى مسكونى (مخروبه‌ى) آنان براى شما آشكار است؛ و شيطان اعمالشان را براى آنان زينت داد، پس آنان را از راه (خدا) باز داشت، در حالى كه (براى شناخت حقّ و باطل) بصيرت داشتند.

پیام ها

1- حفظ برخى آثار تاريخى، براى عبرت مردم لازم است. «تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ»

2- زشتى‌هاى خود را خوب ديدن، دام شيطان است. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ» (غرور و خود بزرگ بينى و افتخار به ثروت و قدرت، جلوه‌هايى از تزيين شيطانى است.)

3- تبليغات و توجيهات مسموم فرهنگى، يكى از عوامل انحراف از حقّ است.

زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ‌ ... فَصَدَّهُمْ‌

4- انسان فطرتاً زينت و زيبايى را دوست دارد و شيطان از اين گرايش درونى، سوء استفاده مى‌كند. زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ‌ ... فَصَدَّهُمْ‌

5- انسان‌هاى بصير و آگاه نيز در معرض اغفال شيطانند. زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ‌ ... وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ‌

6- خداوند هيچ قومى را بدون دليل و بيّنه، عذاب نمى‌كند. عاداً وَ ثَمُودَ ... وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ‌

7- مردم از طريق فطرت، عقل و ارشاد انبيا آگاه مى‌شوند، «كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ» ولى شيطان هم بيكار نيست. زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ‌ ... فَصَدَّهُمْ‌

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 145

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ (38)

وَ عاداً وَ ثَمُودَ: و ياد كن قوم عاد و ثمود را، يا هلاك نموديم قوم عاد و ثمود را به سبب طغيان و مخالفت. وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ‌: و بتحقيق كه روشن شده است شما را اى اهل مكه بعضى از مسكنهاى قوم عاد و ثمود كه بر طريق سفر شما واقع است، يعنى در راه شام و يمن. يا متبيّن گشته مر شما را هلاك ايشان به جهت آثار مساكن ايشان و نزد نظر كردن شما به آن در حين گذشتن شما بر آن. وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ‌: و زينت و آرايش داد براى ايشان كردارهاى ايشان را از كفر و شرك و فسق و فجور و انواع معاصى، فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ‌: پس بازداشت ايشان را شيطان به سبب متابعتش از راه راست كه انبياء ايشان را به آن مى‌خواندند و حقيقت آن را بيان مى‌كردند. وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ‌: و بودند بينايان، يعنى متمكن بودن از نظر و فكر و ملاحظه‌

جلد 10 - صفحه 234

به ديده بصيرت، اما به جهت فرط تنعّم و تغافل، ترك تأمل و تدبر نمودند در آن.

يا آنكه متبيّن بودند به نزول عذاب بر متمرّدين از فرمان حضرت احديت به سبب اخبار انبياء لكن در طغيان و كفر و عناد و لجاج افزودند تا هلاك شدند. يا زيرك و باريك بين بودند به گمان خود و به عقل قاصر خود فرمايشات حقه پيغمبران را نامعقول پنداشتند و مخالفت نمودند تا دمار از روزگار آنان درآمد.

تبصره: آيه شريفه آگاهى و بينائى است براى امت پيغمبر در تحذير از مخالفت خدا و پيغمبر و شريعت، و هشيار باشند از آنكه شيطان اعمال سيئه و افعال قبيحه را در انظار جلوه و آرايش دهد و نفس انسانى فريب آن را خورده غافل از خسران و شآمت عاقبت آن گردد كه ناگهان در حين انهماك در معاصى و مناهى، سخط و غضب الهى او را فرا گيرد، مانند قوم عاد و ثمود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِلى‌ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (36) فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ (37) وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ (38) وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى‌ بِالْبَيِّناتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقِينَ (39) فَكُلاًّ أَخَذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا وَ ما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (40)

ترجمه‌

و فرستاديم بسوى مدين برادرشان شعيب را پس گفت اى قوم من بپرستيد خدا را و انتظار داشته باشيد روز بازپسين را و كوشش مكنيد در زمين با آنكه باشيد فساد كنندگان‌

پس تكذيب كردند او را پس گرفتشان زلزله پس گرديدند در خانه‌شان مرده افتادگان‌

و هلاك نموديم قوم عاد و ثمود را و بتحقيق ظاهر شد بر شما از مسكنهاشان و بيار است براى آنها شيطان كارهاشانرا پس باز داشت آنها را از راه با آنكه بودند بينندگان‌

و قارون و فرعون و هامان را و بتحقيق آمد آنها را موسى با معجزه‌ها پس سركشى كردند در زمين و نبودند پيشى گيرندگان‌

پس هر يك را گرفتيم بگناهش پس بعضيشان كسانى بودند كه فرستاديم بر آنان سنگريزه و بعضيشان كسانى بودند كه گرفت آنها را بانگ عذاب و بعضيشان كسى بود كه فرو برديم او را بزمين و بعضيشان كسى بود كه غرق كرديم و نبود خدا كه ستم كند آنها را و لكن بودند كه بر خودشان ستم ميكردند.

تفسير

خداوند متعال حضرت شعيب را برسالت بر قوم خود بسوى مدين ارسال‌

جلد 4 صفحه 229

فرمود و معمولا اهل يك قبيله را در عرب برادر خوانند پس فرمود اى قوم من دست از عبادت بت برداريد و خداپرست شويد و اميدوار بثواب روز قيامت و خائف از عذاب آن باشيد و سعى مكنيد در زمين بفساد و ظلم و تعدّى بر يكديگر و بنابراين تعثوا مجرّد از معناى فساد شده و بعضى آنرا بمعناى اصلى خود كه متضمّن فساد است واگذارده و مفسدين را حال مؤكّده دانسته‌اند و قوم، آنحضرت را تكذيب نمودند و خداوند آنها را بزلزله شديدى كه مشتمل بر صيحه آسمانى هم بود هلاك فرمود و همه در خانه‌هاشان بزانو در آمده و افتاده و مردند و دو قبيله عاد و ثمود هم مشمول غضب الهى شدند و بر اهل مكه حال آنها از خرابه منازلشان در زمين حجر و يمن وقت عبور بر آن بلاد واضح و آشكار گرديد چون شيطان كارهاى زشت آنها را در نظرشان جلوه و زينت داد و بازداشت آنها را از راه حق لذا با آنكه مردمانى صاحب نظر و ادراك بودند اعمال نظر و فكر ننمودند و مستحق عقوبت شدند براى آنكه مشغول بدنيا گشتند و از آخرت باز ماندند و از اين قرار بود حال قارون كه از بنى اسرائيل و مؤمنين بحضرت موسى بود و اخيرا تمرّد نمود و شايد براى شرافت نسبى نامش مقدّم بر فرعون و هامان شده كه آندو هم تمرّد نمودند و كافر و معاقب شدند با آنكه حضرت موسى با معجزات با هرات مبعوث بر آنها شده بود پس تكبر و تفرعن و تجبّرشان در زمين موجب شد كه زير بار حكم خدا نرفتند و خواستند فرار كنند ولى نتوانستند سبقت گيرند بر قضا و بلاى او و عذاب خداوند آنها را ادراك نمود و طعمه خود كرد و هر يك از متمرّدين را بجزاى كردارشان رسانيد بعضى را خداوند بباد تندى كه در آن سنگريزه بود هلاك فرمود مانند قوم لوط و عاد و بعضى را بصيحه و زلزله مانند قوم ثمود و اصحاب مدين و بعضى را بخسف مانند قارون و بعضى را بغرق مانند فرعون و كسانش و قوم نوح و بهيچ يك از آنها خداوند ستم نفرمود و بدون تقصير آنها را عذاب نكرد بلكه خودشان بخودشان و غير ستم نمودند كه تمرّد از حكم الهى و تعدّى بنوع خود كردند و استدلال نموده‌اند باين آيه بر نفى جبر و نبودن كار خلق كار خدا چون خداوند ظلم را از خود نفى و براى آنها اثبات فرموده است و اگر كار آنها كار خدا بود چنانچه جبريّه قائلند بايد العياذ باللّه خداوند ظالم باشد نه آنها و از حقير

جلد 4 صفحه 230

تحقيقى در اين باب در سوره بقره ذيل آيه تلك الرّسل فضّلنا بعضهم على بعض گذشت چنانچه قصص و احوال اقوام و اشخاص مذكوره در اين آيات در سور سابقه مفصلا ذكر شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَد تَبَيَّن‌َ لَكُم‌ مِن‌ مَساكِنِهِم‌ وَ زَيَّن‌َ لَهُم‌ُ الشَّيطان‌ُ أَعمالَهُم‌ فَصَدَّهُم‌ عَن‌ِ السَّبِيل‌ِ وَ كانُوا مُستَبصِرِين‌َ (38)

و عاد ‌را‌ و ثمود ‌را‌ و بتحقيق‌ ظاهر و مبين‌ شد ‌از‌‌-‌ ‌براي‌ ‌شما‌ ‌از‌ مسكنهاي‌ ‌آنها‌ و زينت‌ داد ‌براي‌ ‌آنها‌ شيطان‌ اعمال‌ زشت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌پس‌ مانع‌ شد و جلوگيري‌ كرد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ راه‌ حق‌ و صراط مستقيم‌ و حال‌ آنكه‌ بينا بودند و درك‌ ميكردند.

وَ عاداً وَ ثَمُودَ ‌يعني‌ و اهلكنا عادا و ثمود و شرح‌ حال‌ ‌آنها‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ سور قرآني‌ بيان‌ ‌شده‌ و شرح‌ كرديم‌. عاد قوم‌ هود بودند ‌که‌ بباد هلاك‌ شدند چنانچه‌ ميايد و ثمود قوم‌ صالح‌ بودند ‌که‌ بصاعقه‌ هلاك‌ شدند.

وَ قَد تَبَيَّن‌َ لَكُم‌ مِن‌ مَساكِنِهِم‌ ‌که‌ ‌براي‌ ‌شما‌ مشركين‌ شرح‌ مساكن‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ اما مساكن‌ عاد و ثمود ‌را‌ ميفرمايد أَ لَم‌ تَرَ كَيف‌َ فَعَل‌َ رَبُّك‌َ بِعادٍ إِرَم‌َ ذات‌ِ العِمادِ الَّتِي‌ لَم‌ يُخلَق‌

جلد 14 - صفحه 324

مِثلُها فِي‌ البِلادِ وَ ثَمُودَ الَّذِين‌َ جابُوا الصَّخرَ بِالوادِ (فجر ‌آيه‌ 6 ‌الي‌ 9) چه‌ عمارات‌ مرتفعي‌ و باغهاي‌ مشجري‌ و گلهاي‌ مزيني‌ ‌که‌ معناي‌ ارم‌ ذات‌ العماد ‌است‌ و منزلهايي‌ ‌که‌ ‌در‌ دل‌ كوه‌ها ميتراشيدند و مسكن‌ ميكردند ‌که‌ جابوا الصخر بالواد ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ كانُوا يَنحِتُون‌َ مِن‌َ الجِبال‌ِ بُيُوتاً آمِنِين‌َ (حجر ‌آيه‌ 82).

وَ زَيَّن‌َ لَهُم‌ُ الشَّيطان‌ُ أَعمالَهُم‌ جلوه‌ ميدهد زخارف‌ دنيا ‌را‌ مال‌ و جاه‌ و رياست‌ و مشتهيات‌ ساز و آواز زنهاي‌ زيبا و امثال‌ اينها ‌را‌ ‌که‌ گفتند

«حلاوة الدنيا مرارة الاخرة و مرارة الدنيا حلاوة الاخرة».

فَصَدَّهُم‌ عَن‌ِ السَّبِيل‌ِ چون‌ دعوت‌ انبياء ‌بر‌ خلاف‌ هواهاي‌ نفسانيست‌ ‌آنها‌ بواطن‌ امور ‌را‌ خبر ميدهند و شيطان‌ ظواهر ‌را‌ نشان‌ ميدهد مردم‌ گول‌ ظاهر ‌را‌ ميخورند و ‌به‌ باطن‌ توجه‌ ندارند.

وَ كانُوا مُستَبصِرِين‌َ ‌با‌ اينكه‌ عقل‌ دارند ولي‌ شهوت‌ غالب‌ ‌بر‌ عقل‌ ميشود ‌که‌ ميفرمايد

«‌من‌ غلب‌ عقله‌ ‌علي‌ شهوته‌ فهو اشرف‌ ‌من‌ الملائكة و ‌من‌ غلب‌ شهوته‌ ‌علي‌ عقله‌ فهو اخس‌ ‌من‌ البهائم‌».

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 38)- این آیه سخن از قوم «عاد» و «ثمود» می‌گوید، بی‌آنکه از پیامبر آنها (هود و صالح)، و گفتگوهایشان با این دو قوم سر کش سخنی به میان آورد، چرا که اقوامی بودند شناخته شده و داستان پیامبرشان در آیات دیگر قرآن کرارا آمده است.

می‌فرماید: «ما طایفه عاد و ثمود» را هلاک کردیم (وَ عاداً وَ ثَمُودَ).

سپس می‌افزاید: «و مساکن (ویران شده) آنان برای شما آشکار است» و ویرانه‌های شهرهایشان در سر زمین حجر و یمن بر سر راهتان (وَ قَدْ تَبَیَّنَ لَکُمْ مِنْ مَساکِنِهِمْ).

سپس به علت اصلی بد بختی آنها اشاره کرده، می‌گوید: «شیطان اعمالشان را برای آنها آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) باز داشت» (وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ).

«در حالی که بینا بودند» (وَ کانُوا مُسْتَبْصِرِینَ).

فطرت آنها بر توحید و تقوا بود، و پیامبران الهی نیز بقدر کافی راه را به آنها نشان داده بودند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 134

منابع