آیه 31 سوره فاطر

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 31 فاطر)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ

مشاهده آیه در سوره


<<30 آیه 31 سوره فاطر 32>>
سوره : سوره فاطر (35)
جزء : 22
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) بر تو وحی فرستادیم آن حق است که کتب آسمانی (تورات و انجیل) را که پیش از اوست تصدیق می‌کند (و آنها حقانیت آن را تصدیق می‌کنند. تو از تکذیب کافران میندیش که) همانا خدا به اعمال بندگان خود کاملا بصیر و آگاه است.

و آنچه از کتاب به تو وحی کرده ایم، همان حق است، [و] تصدیق کننده [کتاب هایی که] پیش از آن بوده است؛ یقیناً خدا به بندگانش آگاه و بیناست.

و آنچه از كتاب به سوى تو وحى كرده‌ايم، خود حق [و] تصديق‌كننده [كتابهاى‌] پيش از آن است. قطعاً خدا نسبت به بندگانش آگاه بيناست.

هر چه از اين كتاب به تو وحى كرده‌ايم حق است، كه كتابهاى پيش از خود را تصديق مى‌كند و خدا بر بندگانش آگاه و بيناست.

و آنچه از کتاب به تو وحی کردیم حق است و تصدیق‌کننده و هماهنگ با کتب پیش از آن؛ خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بیناست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

That which We have revealed to you of the Book is the truth, confirming what was [revealed] before it. Indeed Allah is all-aware, all-seeing about His servants.

And that which We have revealed to you of the Book, that is the truth verifying that which is before it; most surely with respect to His servants Allah is Aware, Seeing.

As for that which We inspire in thee of the Scripture, it is the Truth confirming that which was (revealed) before it. Lo! Allah is indeed Observer, Seer of His slaves.

That which We have revealed to thee of the Book is the Truth,- confirming what was (revealed) before it: for Allah is assuredly- with respect to His Servants - well acquainted and Fully Observant.

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ «31»

و آن چه از كتاب به سوى تو وحى كرديم، همان حقّ است كه تصديق كننده‌ى كتاب‌هاى پيش از آن است؛ قطعاً خداوند نسبت به بندگانش خبير و بينا است.

پیام ها

1- در قرآن، سخن باطل، خرافه، گزافه و بى منطق وجود ندارد. «هُوَ الْحَقُّ»

2- ميزان حقّانيّت هر كلام و كتابى، قرآن است. «هُوَ الْحَقُّ»

3- كتب آسمانى، مؤيّد يكديگرند. «مُصَدِّقاً»

4- خداوند هم به نياز بشر به وحى آگاه است، و هم به لياقت پيامبر براى دريافت وحى. ( «لَخَبِيرٌ» آگاه از باطن و «بَصِيرٌ» آگاه از ظاهر است.) «بِعِبادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ (31)

بعد از آن خطاب به حضرت رسالت فرمايد:

وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ‌: و آنچه وحى كرده‌ايم ما بسوى تو، مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُ‌: از قرآن ناطق اوست راست و درست و حق و از جانب حق و به حق نازل شده، مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ‌: در حالتى كه اين قرآن تصديق كننده و موافق است مر آنچه را پيش از او بوده از كتب آسمانى مانند تورات و انجيل و زبور.

يعنى مطابق عقايد و اصول احكام آنهاست. إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ:

بدرستى كه خداى تعالى به بندگان خود هر آينه آگاه است، يعنى ضماير ايشان را مى‌داند، بيناست يعنى ظواهر ايشان را مى‌داند و احوال آنها از تصديق و

«1» منهج الصادقين (چ سوم اسلاميه) ج 7 ص 446.

جلد 11 - صفحه 36

تكذيب قرآن بر او پوشيده نيست، يا عالم است به جميع بندگان، پس تو را قابل و برگزيد از ميان ايشان براى نزول وحى به تو كه از جمله آن اين كتاب معجز نظام است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ (31) ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ (32) جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ (33) وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ (34) الَّذِي أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا يَمَسُّنا فِيها نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ (35)

ترجمه‌

و آنرا كه وحى كرديم بتو از كتاب آن حقّ است با آنكه تصديق كننده است آنچه را پيش روى او است همانا خداوند ببندگانش هر آينه آگاه بينا است‌

پس بميراث داديم آنكتاب را بآنانكه برگزيديم از بندگان خود پس بعضيشان ستم كننده‌اند بر خود و بعضيشان ميانه رونده‌اند و بعضيشان پيشى گيرنده‌اند به خوبيها باذن خدا اينست آن تفضّل بزرگ‌

بهشتهاى اقامتگاهى كه داخل ميشوند در آن آراسته ميشوند در آنها از دستبندهائى از طلا و از مرواريد و لباسشان در آنها پرنيان است‌

و گويند ستايش مر خدا را كه برد از ما اندوه را همانا پروردگار ما هر آينه آمرزنده شكر پذير است‌

آنكه درآورد ما را

جلد 4 صفحه 388

بسراى اقامت از فضل خود نميرسد بما در آن رنجى و نميرسد بما در آن كلالى.

تفسير

خداوند حميد در مقام توصيف قرآن مجيد فرموده آنچه را وحى نموديم بتو اى پيغمبر خاتم از كتاب آسمانى آن حقّ و راست و درست است با آنكه تصديق كننده و شاهد صدق خود و كتب آسمانى سابق است چون كلامى است كه معلوم است بشر نميتواند بمانندش بياورد و موافق است با آنچه بشارت داده شده بآن در كتب آسمانى سابق از اوصاف آنكتاب و آورنده‌اش و خدا خبير از باطن مردم و بصير بظاهر آنها است ميداند و ميشناسد كسيرا كه قابل و لايق اين مقام ارجمند است و آن خاتم انبياء است و پس از او ذريّه طاهره‌اش كه ما ايشان را وارث آنكتاب نموديم و مبيّن معانى و اسرار آن قرار داديم و چنانچه در آيات سابقه اشاره شد آنان كسانى هستند كه براى انذار و ارشاد و ولايت و امامت اختيار نموديم ما از ميان بندگان خود چون بندگان ما سه دسته‌اند بعضى كسانى هستند كه بر خود ستم نمودند و در پى تحصيل معرفت نرفتند و امام زمان خود را نشناختند و مرتكب معاصى شدند و بعضى ميانه‌روى را اختيار نموده امام خود را شناختند و بدستورات الهى عمل نمودند ولى پيش قدم در امور خير نبودند و بأقلّ مراتب علم و تقوى قناعت كردند و بعضى سبقت نمودند در جميع امور خير و رسيدند بأعلى درجه علم و معرفت و تقوى و صلاح و سداد بكمك خدا و اذن او كه ائمه اثنى عشر و نواب ايشانند سلام اللّه عليهم اجمعين و در جاى ديگر از اين سه دسته باصحاب شمال و اصحاب يمين و سابقين مقرّبين تعبير شده و اين اصطفاء و اختيار خدا و سبقت در خيرات تفضّل بزرگ خدا است كه شامل حال ايشان شده است و تفضّل الهى بهشت است كه اقامتگاه دائمى است و داخل ميشوند در آن كسانيكه قابل تفضّل هستند از اهل ايمان و معصيتكارانى كه بتوبه يا شفاعت شفعاء روز جزا قابل شدند و آراسته ميگردند در آن بانواع زر و زيور كه از آن جمله است دست‌بندهاى طلا و مرواريد كه معمول سلاطين عرب بوده و بعنوان فرد اكمل ذكر شده اگر لوء لوء بكسر قرائت شود و الّا مراد زينت بلؤلؤ است اعمّ از دست‌بند و غيره چون ظاهرا در اينصورت و لؤلؤا عطف بر محلّ من اساور است و لباسشان ابريشمى‌

جلد 4 صفحه 389

خالص است و حمد ميكنند خدا را كه آنها را از همّ و غمّ دنيا و تشويش روز جزا نجات داد و گناهانشان را بخشيد و از عباداتشان قدردانى فرمود آنخداوندى كه جاى داد آنها را در محلّ اقامت هميشگى بفضل و كرم خود اگرچه فضل كبير مخصوص بسابقين باشد چون نميرسد در بهشت باهلش بهيچ وجه تعب و مشقّتى و عارض نميگردد بآنها خستگى و كلالى اين بنظر حقير مستفاد از ظاهر آيات شريفه و اخبار كثيره ائمه اطهار است ولى مستفاد از بعضى روايات آنستكه خداوند اولاد على و فاطمه عليهما السلام را از بندگان اختيار و مخصوص بفضل خود فرمود و آنها سه دسته‌اند بعضى معصيت‌كارند كه آنها را خداوند بآبروى حضرت زهراء موفّق بتوبه ميكند و ميبخشد و بعضى عدول اهل ايمانند كه مستحق بهشتند و بعضى سابقين در خيرات كه ائمه اطهارند و همه ببهشت ميروند و بنابراين ضمير در منهم راجع است بالّذين اصطفينا و منافات با معناى سابق الذّكر ندارد چون استفاده اين قبيل معانى از باطن قرآن مخصوص بخاندان عصمت و طهارت است و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه امّا سابق داخل ميشود در بهشت بدون حساب و اما مقتصد محاسبه ميشود بحساب آسانى و امّا ستمكار بر خود توقيف ميشود در مقام پس داخل مى‌گردد در بهشت و آنها كسانى هستند كه ميگويند الحمد للّه الّذى أذهب عنّا الحزن و اين مؤيّد بعضى از روايات منقوله از ائمه اطهار است و بعضى از مفسّرين اهل سنّت از قبيل عايشه و عمر بن الخطّاب هم قائل شده‌اند كه هر سه دسته اهل بهشتند ولى آنها برگزيدگان خدا و وارث كتابرا تمام امّت ميدانند اعمّ از پيروان على و عمر و السّلام على من اتّبع الهدى و اينكه در كلام الهى در ذكر دستجات ظالم مقدّم و سابق مؤخر شده است شايد براى اشاره بسير از مقام نفس امّاره بسوء بمقام عقل ميانه‌رو در امور و از آنجا بمقام روح و قرب الهى باشد چون در اينمقامات ابتداء بدانى و ختم بعالى معمول است و اللّه اعلم بمرامه و محسّنات كلامه.

جلد 4 صفحه 390

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِي‌ أَوحَينا إِلَيك‌َ مِن‌َ الكِتاب‌ِ هُوَ الحَق‌ُّ مُصَدِّقاً لِما بَين‌َ يَدَيه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ بِعِبادِه‌ِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ (31)

و آنچه‌ وحي‌ فرستاديم‌ بسوي‌ تو ‌از‌ كتاب‌ و قرآن‌ مجيد ‌او‌ ‌است‌ حق‌ مطابق‌ ‌با‌ واقع‌ تصديق‌ ميكند انبياء قبل‌ و صحف‌ و كتابهايي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌

جلد 15 - صفحه 28

نازل‌ فرمود بدرستي‌ ‌که‌ خداوند متعال‌ ببندگان‌ ‌خود‌ ‌هر‌ آينه‌ خبير ‌با‌ خبر ‌است‌ و بصير بينا ‌است‌.

وَ الَّذِي‌ أَوحَينا إِلَيك‌َ مِن‌َ الكِتاب‌ِ قرآن‌ مجيد و طريق‌ وحي‌ اينكه‌ اولا قرآن‌ مجيد مراتب‌ نزول‌ داشت‌ اول‌ ‌در‌ عالم‌ نورانيه‌ بنور مقدس‌ نبوي‌ افاضه‌ شد ‌که‌ ‌در‌ همان‌ عالم‌ ‌که‌ نور مقدسش‌ سير ‌در‌ حجب‌ نمود حجاب‌ الرفعه‌ حجاب‌ النبوه‌ ‌الي‌ آخر الحجب‌ جميع‌ كمالات‌ افاضه‌ شد چنانچه‌ فرمود

«كنت‌ نبيا و الادم‌ ‌بين‌ الماء و الطين‌»

و معناي‌ نبوت‌ ‌از‌ ماده نبأ بمعني‌ خبر داشتن‌ ‌است‌ تمام‌ علوم‌ افاضه‌ شد ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ لوح‌ محفوظ ثبت‌ شد بَل‌ هُوَ قُرآن‌ٌ مَجِيدٌ فِي‌ لَوح‌ٍ مَحفُوظٍ (بروج‌ آيه 22) ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ شب‌ قدر ‌در‌ شهر رمضان‌ نازل‌ شد ‌در‌ آسمان‌ اول‌ چنانچه‌ ميفرمايد شَهرُ رَمَضان‌َ الَّذِي‌ أُنزِل‌َ فِيه‌ِ القُرآن‌ُ (بقره‌ آيه 181) إِنّا أَنزَلناه‌ُ فِي‌ لَيلَةِ القَدرِ (قدر آيه 1) إِنّا أَنزَلناه‌ُ فِي‌ لَيلَةٍ مُبارَكَةٍ (دخان‌ آيه 2) ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ بتوسط روح‌ الامين‌ ‌بر‌ قلب‌ سيد المرسلين‌ تدريجا ‌در‌ ظرف‌ بيست‌ و دو سال‌ نزول‌ پيدا كرد إِنَّه‌ُ لَتَنزِيل‌ُ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ نَزَل‌َ بِه‌ِ‌-‌ الرُّوح‌ُ الأَمِين‌ُ عَلي‌ قَلبِك‌َ‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌‌-‌ وَ إِنَّه‌ُ لَفِي‌ زُبُرِ الأَوَّلِين‌َ (شعراء آيه 192 ‌الي‌ 196).

هُوَ الحَق‌ُّ ثابت‌ و مطابق‌ ‌با‌ واقع‌ ‌از‌ مصدر جلال‌ ربوبي‌ صادر ‌شده‌.

مُصَدِّقاً لِما بَين‌َ يَدَيه‌ِ ‌که‌ ‌اينکه‌ قرآن‌ مجيد ثابت‌ كرد نبوت‌ و رسالت‌ انبياء سلف‌ و صحف‌ و كتبي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نازل‌ ‌شده‌ و تصديق‌ ‌آنها‌ ‌را‌ فرموده‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌اينکه‌ قرآن‌ نبود هيچ‌ دليلي‌ ‌بر‌ نبوت‌ ‌آنها‌ و ‌بر‌ كتب‌ ‌آنها‌ نداشتيم‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ بِعِبادِه‌ِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ تفسيرش‌ واضح‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 31)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از مؤمنان پاکدلی در میان بود که آیات کتاب الهی را تلاوت می‌کنند و به کار می‌بندند، در این آیه از این کتاب آسمانی و دلائل صدق آن و همچنین حاملان واقعی کتاب سخن می‌گوید، و بحثی را که در آیات پیشین پیرامون توحید بود با این بحث که پیرامون نبوت است تکمیل کرده، می‌فرماید: «و آنچه از کتاب بر تو وحی فرستادیم حق است، و آنچه را در کتب

ج4، ص72

پیشین آمده تصدیق می‌کند، خداوند نسبت به بندگانش آگاه و بیناست» (وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ).

جمله (إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ) بیانگر علت حقانیت قرآن و هماهنگی آن با واقعیتها و نیازهاست، چرا که از سوی خداوندی نازل شده که بندگان خود را به خوبی می‌شناسد و نسبت به نیازهایشان بصیر و بیناست.

«خبیر» به معنی آگاهی از بواطن و عقائد و نیات و ساختمان روحی انسان، و «بصیر» به معنی بینایی نسبت به ظواهر و پدیده‌های جسمانی اوست.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع