آیه 31 سوره مریم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا

مشاهده آیه در سوره


<<30 آیه 31 سوره مریم 32>>
سوره : سوره مریم (19)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و مرا هر کجا که باشم مایه برکت (و رحمت) گردانید، و تا زنده‌ام به عبادت نماز و زکات سفارش کرد.

و هر جا که باشم بسیار بابرکت و سودمندم قرار داده، و مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است.

و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته، و تا زنده‌ام به نماز و زكات سفارش كرده است،

و هر جا كه باشم مرا بركت داده و تا زنده‌ام به نماز و زكات وصيت كرده است.

و مرا -هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده؛ و تا زمانی که زنده‌ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He has made me blessed, wherever I may be, and He has enjoined me to [maintain] the prayer and to [pay] the zakat as long as I live,

And He has made me blessed wherever I may be, and He has enjoined on me prayer and poor-rate so long as I live;

And hath made me blessed wheresoever I may be, and hath enjoined upon me prayer and almsgiving so long as I remain alive,

"And He hath made me blessed wheresoever I be, and hath enjoined on me Prayer and Charity as long as I live;

معانی کلمات آیه

«مَادُمْتُ حَیّاً»: مادام که زنده باشم.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا «31»

و هر جا كه باشم، خداوند مرا مايه‌ى بركت قرار داده و تا زنده‌ام مرا به نماز و زكات سفارش كرده است.

وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا «32»

و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده و (نسبت به مردم) ستمگر و سنگدل قرار نداده است.

نکته ها

چيزى با بركت است كه در آن منفعت زياد، تعليم و تأديب ديگران و با ثبات باشد؛ حضرت عيسى عليه السلام هم عمر با بركتى دارد و تا بعد از ظهور امام زمان عليه السلام زنده است و هم پيروانش بسيارند و بر كافرانى كه در پى قتل آن حضرت بودند، پيروزند. «وَ جاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ» «1»

سرچشمه‌ى خيرات و بركات، نيّت‌ها، اهداف، حالات و خصلت‌هاى درونى است. لذا بعضى‌


«1». آل‌عمران، 55.

جلد 5 - صفحه 263

انسان‌ها هر جا كه باشند مباركند. «جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ» «1» و بعضى به خاطر مشكلات روحى و دورى از معنويّت، در هر جا كه باشند گرفتار خصلت‌هاى نارواى خويش‌اند و خيرشان به ديگران نمى‌رسد.

عيسى عليه السلام با كلمه‌ «بِوالِدَتِي»، به پاكدامنى مادر و نداشتن پدر اشاره كرد. «وَ بَرًّا بِوالِدَتِي» و نفرمود: «بوالدى».

پیام ها

1- امتيازات و برترى‌هاى خود را از خدا بدانيد. «جَعَلَنِي»

2- ستايش از خود، اگر براى فخر فروشى نباشد مانعى ندارد. وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً ...

3- پيامبران، سرچشمه‌ى خير و بركت و آثار ابدى هستند. «مُبارَكاً»

4- ارزش‌هاى معنوى، فوق زمان و مكان است. أَيْنَ ما كُنْتُ‌ ... ما دُمْتُ حَيًّا

5- نماز و زكات از مشتركات اديان آسمانى است. «وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ» (شايد بتوان شرط مبارك بودن را اقامه نماز و پرداخت زكات دانست.)

6- رابطه با خدا (انجام نماز)، از رابطه با محرومان (پرداخت زكات) جدا نيست. «بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ»

7- نماز و زكات، در طول عمر تعطيل بردار نيست‌ «ما دُمْتُ حَيًّا»

8- نيكى به مادر، از اخلاق انبياست. «وَ بَرًّا بِوالِدَتِي»

9- كسى كه به مادرش بى مهرى كند، به مردم نيز رحم نخواهد كرد. «بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا»

10- پيامبران بدنبال استبداد و سلطه‌گرى بر مردم نيستند. «لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا»


«1». مريم، 31.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 264

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا (31)

صفت چهارم: وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ‌: و قرار داد خداوند مرا با بركت و نفع و ميمنت هر جا كه باشم و به هر موضع كه توجه نمايم. چنانچه روايت صحيحه وارد شده كه عيسى عليه السلام در هر جا كه بودى بيماران و صاحبان‌

«1» مجمع البيان ج 3 ص 512.

جلد 8 - صفحه 175

عاهات و آفات نزد او آمدى به دعاى او شفا يافتى، و اگر مكانى قحطى شدى و باران نيامدى به بركت قدم او باران آمدى.

صفت پنجم: وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا: و امر فرمود خدا مرا به اقامه نماز و دادن زكات، مراد زكات فطره است يا به تطهير نفس از رذايل، مادامى كه زنده باشم.

تبصره: بر ارباب دانش و صاحبان بينش مخفى و پوشيده نباشد كه اين اوصاف نيز در حضرت امير المؤمنين عليه السلام جمع بوده:

1- چنانچه عيسى گفت: (انّى عبد اللّه) تا ردّ نصارى باشد، همچنين حضرت امير عليه السلام نيز گفت: (انّى عبد اللّه)، تا ردّ غلات باشد.

2- عيسى عليه السلام گفت: (اتانى الكتاب) تا منع جهودان كند از تفريط كه گفتند او پسر يوسف نجار است، همچنين حضرت امير عليه السلام فرمود (انا اخو رسول اللّه) تا نواصب تفريط نكنند به سلب خلافت و امامت آن حضرت.

3- چنانچه عيسى عليه السلام را در حال صغر قدرت داد بر تلاوت انجيل، همچنين امير المؤمنين عليه السلام را قدرت داد بر تكلم قرآن‌ (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ).

4- چنانچه عيسى مبارك گرديد كه به بركت او صاحبان مرض از آفات و عاهات شفا مى‌يافتند و به دايره اسلام وارد شدند، همچنين به بركت شاه ولايت نيز اكثر اهل شرك و كفر از مرض جهل و ضلالت نجات يافتند.

5- چنانچه عيسى عليه السلام وصف خود نمود به‌ (أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ)، همچنين حضرت امير عليه السلام در عبادت بدنى به حدى كه شبى هزار ركعت نماز مى‌نمود و در عبادت مالى به مرتبه‌اى كه ميان نماز، زكات را به سائل عطا و آيه‌ (وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ) «1» در شأنش نازل شد.

«1» سوره مائده آيه 55.

جلد 8 - صفحه 176


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا «29» قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا (30) وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا (31) وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا (32) وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا (33)

ذلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ (34) ما كانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضى‌ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (35) وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (36)

ترجمه‌

پس اشاره نمود باو گفتند چگونه سخن گوئيم با كسيكه باشد در گهواره كودكى‌

گفت همانا من بنده خدايم داد بمن كتاب را و گردانيد مرا پيغمبر

و گردانيد مرا با بركت هر جا باشم و توصيه نمود مرا بنماز و زكوة ماداميكه باشم زنده‌

و گرداند مرا نيكوكار بمادرم و نگرداند مرا سركش فرمان نابردار

و نازل شد سلامتى بر من در روز كه متولّد شدم و در روز كه ميميرم و در روز كه‌

جلد 3 صفحه 471

مبعوث ميشوم در حاليكه زنده‌ام‌

اين است عيسى پسر مريم ميگويم گفتار حقى را كه در آن شك ميكنند

نبوده است مر خدا را كه بگيرد از جنسى فرزندى منزّه است او چون اراده كند امرى را پس جز اين نيست كه ميگويد مر آنرا بشو پس ميشود

و همانا خدا پروردگار من و پروردگار شما است پس عبادت كنيد او را اين است راه راست.

تفسير

- حضرت مريم بعد از شنيدن مقالات قوم كه در آيات سابقه ذكر شد در مقام جواب اشاره نمود بحضرت عيسى يعنى از اين بچه بپرسيد و جواب بشنويد من روزه‌ام و نمى‌توانم سخن بگويم آنها گفتند چگونه ما سخن بگوئيم با كودكى كه در گهواره است يا مانند آن، كه آغوش مادر است چون مهد بر جايگاه هم اطلاق ميشود ناگاه حضرت عيسى زبان گشود و فرمود همانا من بنده خدايم كه داد مرا انجيل و گرداند مرا پيغمبر و گرداند مرا با بركت و نفع در هر جا باشم و توصيه فرمود مرا باداء نماز و زكوة ماداميكه زنده‌ام و گرداند مرا نيكوكار بمادرم و نگرداند مرا سركش متكبر و بدبخت متمرّد و مقدّر فرمود براى من سلامتى از شرور و رذائل و آفات را از روز كه بدنيا آمدم تا روز كه از دنيا ميروم و در روز كه مبعوث ميشوم براى زندگى جاويد و قيام در حضور الهى در محشر روز قيامت كبرى و اينكه لفظ سلام معرّف بالف و لام شده شايد براى اشاره بسلام خدا باشد كه در قصّه حضرت يحيى گذشت و شايد براى شمول انواع سلامتيها باشد كه اشاره شد و ظاهر آيات شريفه آنستكه آنحضرت در آنحال واجد مقام نبوّت و داراى كتاب و شريعت و ساير اوصاف مذكوره در آيات بوده چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند آيا عيسى بن مريم وقتى كه در گهواره تكلّم نمود حجّت خدا بود بر اهل زمانش فرمود بلى آنروز نبى و حجّت خدا بود ولى مرسل نبود گفتند آنروز حجّت خدا بود بر زكريّا با آنكه در گهواره بود فرمود آنروز سخن گفتنش معجزه‌اى بود براى مردم و رحمتى بود از خدا براى مريم و اثبات پاكدامنى او و نبى بود و حجّت بر هر كس شنيد كلام او را در آنحال پس ساكت شد و سخن نگفت تا دو سال و حضرت زكريا حجّت خدا بود بعد از سكوت عيسى عليه السّلام تا دو سال پس از دنيا رحلت نمود زكريّا و ارث برد از او فرزندش يحيى‌

جلد 3 صفحه 472

كتاب و حكمت را با آنكه صبى و صغير بود و چون عيسى عليه السّلام بهفت سالگى رسيد سخن گفت به نبوّت و رسالت وقتى كه وحى باو رسيد پس بود حجّت بر يحيى عليه السّلام و بر تمام مردم و بآيات اين سوره كه دلالت بر اين معانى دارد تمسّك فرمود و ظاهرا مراد امام عليه السّلام آنستكه داراى منصب نبوت بوده ولى مأمور به ابلاغ احكام نبوده چون گفته‌اند فرق بين نبى و رسول آنستكه نبى داراى حكم است ولى مأمور به ابلاغ نيست و رسول نبى مأمور بابلاغ است و اينكه فرموده حجّت بود بر هر كس شنيد كلام او را ظاهرا براى جواب از استبعاد آنها بوده از حجّت بودن او بر زكريّا چون گفته‌اند حضرت زكريا كه شوهر خاله او بود آنوقت كه تكلّم كرد حاضر بود و از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه عيسى عليه السّلام قائم بحجّت شد با آنكه پسر سه ساله بود و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از زكوة در كلام حضرت عيسى زكوة فطره است چون تمام مردم مالدار نيستند امّا فطريّه بر همه تعلّق ميگيرد و كلمه برّ كه بمعناى بار و نيكوكار است عطف است بر مباركا در آيه قبل يعنى و جعلنى برّا در عيون از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه از جمله معاصى كبيره عقوق والدين است چون خداوند عاقّ را جبّار شقى خوانده در اين آيه شريفه و خداوند بعد از نقل كلام عيسى عليه السّلام احتجاج بر نصارى فرموده باين تقريب كه اين كسيكه از مادر بدميدن روح الامين در مريم متولّد شد و در كودكى اقرار بعبوديّت و نبوّت خود كرد عيسى بن مريم بود نه آنكه شما ميگوئيد كه پسر خدا و شريك او است من ميگويم گفتار حقّ را كه حقّم اگر قول منصوب باشد كه قرائت عاصم و بعضى است و آنچه گفتيم ما از احوال او گفتار حقّ است اگر مرفوع باشد كه قرائت جمع ديگر است و بنابر اول قول مفعول فعل مقدّر و بنابر دوّم خبر مبتداء محذوف است و با آنكه واضح است حقيّت اين قول باز نصارى در آن شك ميكنند يا مخاصمه مينمايند براى آنكه بعضى ميگويند خدا است و بعضى پسر خدا چون ممكن نيست خداوندى كه منزّه است از جسميّت و لوازم آن كه توالد و تناسل است از جنس بشر يا ملائكه يا ساير موجودات براى خود فرزندى اتّخاذ و اختيار نمايد بلكه هر وقت بخواهد امرى بشود ميگويد بشو ميشود مانند ما احتياج بتوالد و تناسل ندارد و هم جنس با بشر يا ملائكه يا ساير موجودات نيست تا اولاد از جنس آنها داشته باشد

جلد 3 صفحه 473

و اين اقرار حضرت عيسى بعبوديّت اختصاص باين حال نداشت بلكه بعد از مبعوث شدن برسالت هم اوّل سخنى كه با قوم فرمود اين بود كه گفت همانا خدا پروردگار من و پروردگار شما است پس بندگى كنيد او را و شريك نكنيد غير او را با او در بندگى اين راه راستى است كه شما را بسعادت دنيا و آخرت ميرساند و بنابراين آيه اخيره جزء اقوال حضرت عيسى است نهايت آنكه چون در خارج منفصل از اقوال سابقه او بوده خداوند هم آنرا منفصل نقل فرموده و بعضى و انّ بفتح همزه قرائت نموده‌اند و بنابراين از امورى است كه خداوند آنحضرت را بآنها توصيه فرموده بود و در هر حال عطف بر ما سبق است و شمّه‌اى از تفسير اين آيه در سوره آل عمران در ضمن احوال آنحضرت و حضرت زكريّا گذشت ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ جَعَلَنِي‌ مُبارَكاً أَين‌َ ما كُنت‌ُ وَ أَوصانِي‌ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمت‌ُ حَيًّا (31)

و قرار داد مرا محل‌ بركات‌ ‌خود‌ ‌در‌ ‌هر‌ حالي‌ ‌که‌ باشم‌ و سفارش‌ فرمود و دستور صادر كرد مرا بنماز و بزكوة مادامي‌ ‌که‌ زنده‌ هستم‌ وَ جَعَلَنِي‌ مُبارَكاً بركات‌ الهيه‌ الطاف‌ و عنايات‌ و نعم‌ و تفضلات‌ ‌او‌ ‌است‌ خداوند بحضرت‌ مسيح‌ بركات‌ زيادي‌ ‌غير‌ ‌از‌ مقام‌ نبوّت‌ و رسالت‌ و اولوا العزمي‌ عنايت‌ فرمود.

اما بركت‌ عمر ‌تا‌ كنون‌ بلكه‌ ‌تا‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ظهور حضرت‌ بقيّة اللّه‌ عجل‌ اللّه‌ فرجه‌ زنده‌ آنهم‌ مدتي‌ ‌در‌ ركاب‌ حضرت‌ ‌الي‌ ‌ما شاء اللّه‌ زنده‌ ‌است‌.

امّا بركت‌ تابعين‌ ‌آن‌ حضرت‌ ميفرمايد وَ جاعِل‌ُ الَّذِين‌َ اتَّبَعُوك‌َ فَوق‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا إِلي‌ يَوم‌ِ القِيامَةِ سوره‌ آل‌ عمران‌ آيه 55.

و امّا بركت‌ حفظ ‌در‌ همان‌ ‌آيه‌ 48 ميفرمايد وَ مُطَهِّرُك‌َ مِن‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا ‌که‌ يهود اراده‌ قتل‌ ‌او‌ ‌را‌ داشتند خداوند ‌او‌ ‌را‌ حفظ فرمود و يكي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ شبيه‌ عيسي‌ قرار داد ‌او‌ ‌را‌ بدار زدند وَ ما قَتَلُوه‌ُ وَ ما صَلَبُوه‌ُ وَ لكِن‌ شُبِّه‌َ لَهُم‌ نساء آيه 156 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ تفضّلات‌ أَين‌َ ما كُنت‌ُ ‌در‌ ‌هر‌ حالي‌ و ‌در‌ ‌هر‌ جايي‌ و ‌در‌ ‌هر‌ مقامي‌ وَ أَوصانِي‌ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ نماز و زكاة ‌در‌ جميع‌ شرائع‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ بوده‌ ‌الي‌ يوم القيمة ‌حتي‌ ملائكه‌ دائما اشتغال‌ بنماز دارند ‌ يا ‌ ‌در‌ ركوع‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ سجود ‌ يا ‌ قيام‌ ‌ يا ‌ قعود چنانچه‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ شب‌ معراج‌ تمام‌ آسمانها مملو ‌از‌ ملائكه‌ ‌در‌ حال‌ نماز بعلاوه‌ اينكه‌ نماز مشتمل‌ ‌بر‌ جميع‌ عبادات‌ قلبيه‌ و نفسيه‌ و بدينه‌ ‌است‌ و زكاة ‌بر‌ عبادات‌ ماليه‌ زكاة بدن‌ زكاة مال‌ صدقات‌ واجبه‌ و مستحبه‌ ما دُمت‌ُ حَيًّا معلوم‌ ميشود ‌که‌ حضرتش‌ ‌در‌ آسمانها ‌هم‌ اشتغال‌ باين‌ عبادات‌ دارد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 31)- «و خداوند مرا وجودی پر برکت (وجودی مفید از هر نظر برای بندگان) در هر جا باشم قرار داده است» (وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ).

«و مرا تا زنده‌ام توصیه به نماز و زکات کرده است» (وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع