و هر کس از روی دشمنی و ستمگری چنین کند، پس او را به زودی در آتش دوزخ درآوریم، و این کار (انتقام کشیدن از ظالمان) برای خدا آسان است.
و هر که خوردن مال به باطل و قتل نفس را از روی تجاوز [از حدود خدا] و ستم [بر خود و دیگران] مرتکب شود، به زودی او را در آتشی [آزار دهنده و سوزان] درآوریم؛ واین کار بر خدا آسان است.
و هر كس از روى تجاوز و ستم چنين كند، به زودى وى را در آتشى درآوريم، و اين كار بر خدا آسان است.
و هر كه اين كارها از روى تجاوز و ستم كند، او را در آتش خواهيم افكند و اين بر خدا آسان است.
و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، بزودی او را در آتشی وارد خواهیم ساخت؛ و این کار برای خدا آسان است.
و هر كس از روى تجاوز و ستم چنان كند (و دست به مال و جان مردم دراز كرده، يا خودكشى و خونريزى كند) به زودى او را در آتشى (عظيم) وارد سازيم و اين كار، بر خداوند آسان است.
نکته ها
شايد تفاوت «عدوان» و «ظلم» اين باشد كه عدوان، تجاوز به ديگران است، ظلم، شاملستم بر خويش هم مىشود.
كلمهى «صَلَو» به معناى ورود در رحمت و «صَلَى» به معناى ورود در دوزخ است، بنابراين كلمه «نُصْلِيهِ» به معناى آن است كه او را در آتش وارد مىكنيم.
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس به عمد خودكشى كند، براى هميشه در دوزخ است. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. «1»
«1». منلايحضر، ج 3، ص 364.
جلد 2 - صفحه 55
پیام ها
1- كارهايى كه از سر ظلم و عدوان از انسان سر نزند، قهر الهى ندارد. وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً ...
2- قصد وانگيزه، نقش اصلى در كيفر يا پاداش دارد. «مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً»
وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً: و هر كه اقدام نمايد يا بجا آورد محرمات مذكوره را به تعدى و تجاوز از حق و ظلم و ستم. يا مراد، عدوان و تعدى بر غير و ظلم به نفس است به تعريض عقاب آن، يعنى هر كه منهيات
«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحات 10- 11
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 410
مذكوره را به جا آورد جهت تعدى بر غير، كه آن اتلاف نفس و مال آن كس باشد، و به سبب ظلم به خود به اينكه خود را در معرض سخط الهى درآورد، فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً: پس زود باشد داخل كنيم او را در آتشى، و چه آتشى كه اگر شرارهاى از آن در دنيا افتد، هر آينه تمام اهل آن هلاك شوند. مراد آتش جهنم است. وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً: و هست اين دخول در نار، بر خدا سهل و آسان، بدون صارفى و مانعى از آن. پس در اين صورت بايد مؤمن محترز باشد از حقوق مردم، و مجتنب از ارتكاب معاصى، كه موجب هلاك نفس است.
ملاحظه نما چه اندازه اكل حرام، گناهى عظيم و عاقبتى وخيم دارد كه حق تعالى آن را مقارن با قتل نفس و وعيد به عذاب جحيم فرموده، و قدرى احوالات بزرگان سلف را مطالعه نما و از گزارشات آنها در تحرز شبهات عبرت بگير. چنانچه علاء الدوله ديلمى براى شيخ ركن الدين دو آهو هديه فرستاد و گفت: اين، حلال است و او را صيد كردهام به تيرى كه خود تراشيدهام از باغى كه به ارث به من رسيده، تمنا دارم به آن افطار نمائى. شيخ جواب داد:
من وقتى كه خدمت استاد تلمذ مىنمودم، روزى يكى از امراء بلخ، دو مرغابى به تحفه فرستاد كه حلال مىباشد. من آن را به باز خود صيد نمودم. استاد فرمود: در اين مرغابيها حرفى نيست، لكن آن بازى كه اينها را صيد كرده از گوشت كدام مرغ پيره زنى قوت يافته؟ حال، اسبى كه در عقب اين دو آهو تاختى از مزرعه كدام بيوه زنى علف خورده؟ تو مىخواهى به اين طعمه، مرا افطار دهى، حاشا. پس هر دو را برگردانيد و قبول ننمود. يا للعجب! چه اشخاصى بودند، و چه مردمانى در عصر ما پيدا شده كه حرام بيّن را ابدا محترز نباشند. (فتأمل ايها العاقل من سوء العاقبه و شر الخاتمه).
و كسيكه بجا بياورد اينرا از راه تعدى و ستم پس زود باشد كه در آوريم او را در آتش و باشد اين بر خدا آسان..
تفسير
ظاهرا فرق بين تعدى و ظلم آنستكه تعدى تجاوز از حد است و ظلم دخالت بناحق و غالبا ايندو عنوان بر يكديگر تصادق نمايند و گاه باشد كه تخلف كنند مانند اكل ميته زائد بر قدر ضرورت كه ممكن است تعدى باشد و ظلم نباشد يا ظلم بنفس كه ممكن است ظلم باشد و تعدى نباشد ولى بنظر حقير اين دو عنوان اگر چه مفهوما متغايرند ولى مصداقا متوافقند زيرا كه شرعا هر ظلمى تجاوز از حد است و هر تجاوزى ظلم است اگر چه بنفس باشد و جواز انتزاع مفاهيم مختلفه از مصداق واحد مسلم است و در آيه شريفه براى مزيد ردع هر دو عنوان ذكر شده تا بدانند دخالت در اموال و نفوس مردم بدون مجوز شرعى هم ظلم است و هم عدوان و بيشتر موجب ارتداع شود.