آیه 17 سوره سجدة

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<16 آیه 17 سوره سجدة 18>>
سوره : سوره سجدة (32)
جزء : 21
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پس هیچ کس نمی‌داند که به پاداش نیکوکاریشان چه نعمت و لذّتهای بی‌نهایت که روشنی‌بخش (دل و) دیده است در عالم غیب برایشان ذخیره شده است.

پس هیچ کس نمی داند چه چیزهایی که مایه شادمانی و خوشحالی آنان است به پاداش اعمالی که همواره انجام می داده اند، برای آنان پنهان داشته اند.

هيچ كس نمى‌داند چه چيز از آنچه روشنى‌بخش ديدگان است به [پاداش‌] آنچه انجام مى‌دادند براى آنان پنهان كرده‌ام.

و هيچ كس از آن مايه شادمانى خبر ندارد كه به پاداش كارهايى كه مى‌كرده برايش اندوخته شده است.

هیچ کس نمی‌داند چه پاداشهای مهمّی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده، این پاداش کارهائی است که انجام می‌دادند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

No one knows what delights have been kept hidden for them [in the Hereafter] as a reward for what they used to do.

So no soul knows what is hidden for them of that which will refresh the eyes; a reward for what they did.

No soul knoweth what is kept hid for them of joy, as a reward for what they used to do.

Now no person knows what delights of the eye are kept hidden (in reserve) for them - as a reward for their (good) deeds.

معانی کلمات آیه

  • قرة: قرار: ثبات و محل استقرار «قرت عينه» يعنى چشمش آرام گرفت آن كنايه از شادى است «قرة عين» چيزى است كه مايه سرور و شادى باشد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «17»

هيچ كس نمى‌داند چه پاداش مهمّى كه مايه‌ى روشنى چشم‌هاست براى آنان نهفته است، اين پاداش كارهايى است كه انجام مى‌دادند.

نکته ها

قرآن در مورد ميزان پاداش‌هاى الهى چند تعبير دارد. يك جا «ضِعْفٌ» «1» به معناى دو برابر، يك جا «أَضْعافاً» «2»* به معناى چند برابر يك جا «عَشْرُ أَمْثالِها» «3» به معناى ده برابر و در جاى ديگر تشبيه به دانه‌اى كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشه صد دانه باشد، يعنى هفتصد برابر؛ «4» ولى اين آيه فراتر از عدد و رقم را بازگو مى‌كند و مى‌فرمايد: هيچ كس از پاداش اين گروه از مؤمنان، كه اهل نماز شب و انفاق هستند، آگاه نيست.

امام صادق عليه السلام فرمود: «ثواب هر كار نيكى در قرآن بيان شده است، مگر نماز شب؛ كه جز خداوند كسى پاداش آن را نمى‌داند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود». «5»

«1». اعراف، 38.

«2». بقره، 245.

«3». انعام، 160.

«4». بقره، 261.

«5». تفاسير مجمع‌البيان والميزان.

جلد 7 - صفحه 313

پیام ها

1- سحرخيزى، نماز شب، كمك به محرومان، بالاترين پاداش‌ها را دارد. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ»

2- برخى پاداش‌هاى الهى، براى ما قابل درك نيست. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ»

3- در شيوه‌ى تربيت، گاهى بايد نوع و مقدار تشويق و پاداش مخفى باشد. «ما أُخْفِيَ لَهُمْ»

4- عبادت مخفى، پاداش‌هاى مخفى دارد. تَتَجافى‌ ... أُخْفِيَ لَهُمْ‌

5- براى دريافت پاداش بى‌حساب، سختى سحرخيزى را بر خود هموار كنيم.

«تَتَجافى‌- أُخْفِيَ لَهُمْ»

6- سعديا گرچه سخندان و نصيحت گويى؛ به عمل كار برآيد به سخندانى نيست.

«بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «17»

بعد از آن به جهت ترغيب و تحريص مؤمنين در طاعت بدنى و مالى، بيان جزاى ايشان مى‌فرمايد:

فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ‌: پس نمى‌داند هيچ نفسى نه ملك مقرب و نه نبىّ مرسل، ما أُخْفِيَ لَهُمْ‌: آنچه پنهان داشته شده است براى متهجدين و منفقين در رضاى الهى، مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ‌: از چيزى كه بدان چشمها روشن گردد (يا «ما» استفهاميه)، يعنى هيچ نفسى نمى‌داند چه چيز پنهان داشته شده است براى ايشان. ابن مسعود روايت نموده كه در تورات مكتوب است: هر آينه خدا مهيا فرموده براى متهجدين آنچه را كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و به قلب بشرى خطور ننموده و نمى‌داند آن را ملك مقربى. و لهذا محققان برآنند كه‌

«1» وسائل الشيعه، كتاب الصلاة، ج 5، ص 274، ح 16 (شماره مسلسل روايت 10290)

جلد 10 - صفحه 388

انسب آن است كه از اين نعمت مخفى سخن نگويند، زيرا آيه شريفه‌ «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ» و كريمه «و لا خطر على قلب بشر» «1» دو گواهند بر آنكه موعود دريافت آن نتوان كرد و عقل عاجز از ادراك آنست.

و اهل ايمان كه در شب و روز مشغول عبادت بدنى و مالى هستند جزا داده شوند، جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ‌: جزا دادنى به سبب آنچه بودند كه به اخلاص تمام و صدق نيت بجا مى‌آوردند.

از بعضى از اكابر دين نقل است: چون اهل ايمان كه مذكور شدند عمل را پنهان نمايند تا از شائبه ريا و سمعه دور باشد و به اخلاص مقرون گردد، جزا نيز پنهان است تا چنانچه كسى بر اطاعت آنها مطلع نشود، كسى به جزاى موعوده آنها پى نبرد.

و فايده اخفاى جزا بر اعمال مذكوره چند وجه گفته‌اند: 1- آنكه هر شيئى، عظيم الخطر و جليل القدر است، به كنه صفاى آن نمى‌توان رسيد مگر به شرح طويل، پس ابهام آن ابلغ باشد. 2- قرة العيون (آنچه چشم به آن روشنى يابد) غير متناهيند، پس ممكن نباشد احاطه علم به تفاصيل آن. 3- اين جزاى مخفى در مقابل نماز شب است، پس حق تعالى بيان ثواب آن نفرموده به جهت عظم قدر و منزلت نماز شب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


تَتَجافى‌ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «16» فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «17» أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ «18» أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى‌ نُزُلاً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «19» وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها أُعِيدُوا فِيها وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «20»

ترجمه‌

تهى و خالى ميگردد پهلوهاشان از خوابگاهها ميخوانند پروردگارشان را از روى ترس و اميد و از آنچه روزى داديمشان انفاق ميكنند

پس نميداند كسى آنچه را كه پنهان كرده شده براى ايشان از روشنى چشمها بپاداش آنچه بودند كه بجا مى‌آوردند

آيا پس كسى كه باشد گرونده مانند كسى است كه باشد متمرّد يكسان نيستند

امّا آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيك پس براى ايشان است بهشتهائيكه جاى اقامت است برسم تشريفات مهمان بسبب آنچه بودند كه ميكردند

و اما آنانكه تمرّد نمودند پس جايگاهشان آتش است هرگاه بخواهند كه بيرون آيند از آن بر گردانده شوند در آن و گفته شود بآنها بچشيد عذاب آتش را كه بوديد آنرا تكذيب ميكرديد.

تفسير

خداوند سبحان در مقام تعريف و توصيف سجده كنندگان اهل ايمان كه در آيه سابقه اشاره بايشان شده بود فرموده كه خالى ميشود و بيرون ميآيد پهلوهاشان از بسترها در وقت سحر براى خلوت با خدا و راز و نياز و نماز و دعا از ترس جهنّم و اميد بهشت و از آنچه ما بايشان عطا نموديم از مال و جاه و دانش در راه خير صرف مينمايند و امساك نميكنند و براى اشاره بآنكه اين سحر خيزى طبيعى و ناشى از شوق مؤكّد آنها است نسبت آنرا بجنوب داده يعنى بى‌اختيار از خواب بيدار و از رختخواب دور ميشوند و بچنين كار پر زحمتى بسهولت قيام مينمايند پس هيچ كس نميداند آنچه در خزانه غيب الهى است‌

جلد 4 صفحه 293

از موجبات مسرّت و خوشنودى براى ايشان بپاداش آن اعمال خالص خالى از اغراضشان جز خدا و از زيادى و خوبى نميشود بيان نمود و قرّة عين اگر چه معمولا بروشنى چشم ترجمه و تفسير ميشود ولى واقعا بمعناى خنكى چشم است چون ميگويند گريه اگر از حزن باشد اشك چشم گرم و اگر از سرور باشد خنك است لذا خنكى چشم را كنايه از مسرّت خاطر قرار داده‌اند و اخفى بسكون ياء نيز قرائت شده است و در آيه دلالت است بر آنكه اگر عمل باميد ثواب و ترس عقاب باشد ممدوح و مستحسن است و اينكه در بعضى از روايات از آن تعبير بعمل مزدوران و غلامان شده بالنّسبه بعمل اولياء است كه بمرتبه اعلى از معرفت رسيده‌اند و عبادت را فقط بداعى استحقاق و اهليّت خداوند براى عبادت و اطاعت مينمايند در مجمع از جمعى از مفسّرين نقل نموده كه اين آيه راجع باهل تهجّد و نماز شب است كه از بستر راحت براى عبادت بر ميخيزند و آنرا به مروى از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نسبت داده و در روايات متعدّده از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم و ائمه اطهار اينمعنى تأييد شده و در بعضى به نزول آن در باره امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان او تصريح شده و وقت بيدارى در ثلث آخر شب يا قدرى زودتر و ديرتر بعد از خواب سر شب تعيين گرديده است و پاداش مخفى را بذهاب خوف و رعب از ايشان و دخول در بهشت و سكونت در جوار الهى تفسير فرموده‌اند و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هيچ كار خوبى نيست مگر آنكه براى آن ثوابى مذكور است در قرآن مگر نماز شب كه خداوند ثواب آنرا بيان نفرموده براى عظمت قدر آن و فرموده تتجافى جنوبهم تا آخر و بعدا امام عليه السّلام كرامتهاى خداوند را باهل ايمان در هر جمعه بيان فرموده و آنكه خداوند بهشتى را بدست قدرت خود خلق فرموده كه كسى آنرا نديده و مطلع از آن نشده و همه روزه بر بوى خوش آن مى‌افزايد و آن آنستكه خداوند فرموده‌ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ‌ و از بعضى روايات استفاده ميشود كه آن چيزى است كه خداوند براى بندگان صالح خود تهيه فرموده كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بخاطر هيچ بشرى خطور نكرده و انصافا فوائد دنيوى و آثار اخروى اين عمل بقدرى زياد است كه حقا نميشود احصاء و تعداد نمود كسانيكه تجربه كرده‌اند ميدانند و ميدانند

جلد 4 صفحه 294

كه هيچ توفيق و سعادتى برتر و بالاتر از اين نيست و آداب آن در كتب فقهيه مفصلا ذكر شده است و پس از آن خداوند بر سبيل استفهام تقريرى فرموده آيا ممكن است شخص مؤمن موحّد فرمانبردار خدا و رسول مانند مرد كافر متمرّد از فرمان آن دو باشد در فضل و شرف و تقرب بخدا و پاداش روز جزا و خود جواب داده كه هرگز آندو نفر مساوى نخواهند بود و تفاوت را مفصلا بيان فرموده كه اما آنانكه ايمان آوردند و كارهاى شايسته نمودند مر آنها را است بهشتهائى كه مأوى و منزل حقيقى هميشگى كه كسى از آن بيرون نميرود آنمنزل است و تازه آنمنزل باتمام لوازم تعيّش كامل كه در آن است برسم پيشكشى و تشريفات و رودى مهمان از جانب خداوند بايشان تقديم ميشود آنهم بعنوان استحقاق در مقابل اعماليكه در دنيا براى رضاى خدا بجا مى‌آوردند و اما آنانكه كافر و متمرد از حكم خدا و رسول گشتند جايگاه آنها آتش جهنم است و چون داخل آن شوند هفتاد سال پائين روند تا به ته جهنم برسند و چون رسيدند هر وقت فشار آتش بالاشان آورد كه بخواهند بيرون آيند ملائكه با گرزهاى آهنين كه بفرقشان ميكوبند بر ميگردانند آنها را بجاى خودشان و باين حال هميشه باقى و بر قرار خواهند بود چنانچه قمى ره نقل نموده و از جانب خداوند بآنها گفته ميشود بچشيد عذاب آتشى را كه در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و اين براى توهين و تعيير و مزيد تعذيب آنها است فيض ره فرموده اخبار از طريق عامه و خاصه مستفيض است كه اين سه آيه و آيه بعد در باره امير المؤمنين عليه السّلام و وليد بن عقبه نازل شده است و قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين با وليد بن عقبه مشاجره نمودند آنملعون گفت من از تو طلاقت لسان و حدّت سنانم بيشتر و در جنگ ثبات قدمم زيادتر است حضرت فرمود ساكت شو تو فاسقى و اين آيات نازل شد و در احتجاج از امام مجتبى عليه السّلام باين معنى و آنكه مراد از مؤمن امير المؤمنين عليه السّلام و مراد از فاسق وليد است تصريح شده و معلوم است كه شأن نزول منافات با عموم كلام ندارد و مراد از فسّاق كفارند كه براى تكذيب و انكار معذّب شده‌اند.

جلد 4 صفحه 295

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَلا تَعلَم‌ُ نَفس‌ٌ ما أُخفِي‌َ لَهُم‌ مِن‌ قُرَّةِ أَعيُن‌ٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعمَلُون‌َ «17»

‌پس‌ نمي‌ داند هيچ‌ نفسي‌ ‌آن‌ چه‌ ‌را‌ ‌که‌ مخفي‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ چيزهايي‌ ‌که‌ باعث‌ روشنايي‌ چشم‌ها ‌است‌ عوض‌ و جزاء ‌به‌ ‌آن‌ چه‌ ‌که‌ بودند عمل‌ مي‌كردند.

نعم‌ بهشت‌ چون‌ ديده‌ نشده‌ نمي‌توان‌ ‌در‌ دنيا درك‌ كرد و ‌اينکه‌ تعبيرات‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد و اخبار آل‌ اطهار هست‌ ‌به‌ عسل‌ مصفي‌ و لبن‌ ‌لم‌ يتغير طعمه‌ و خمر لذة للشاربين‌ و ماء ‌غير‌ آسن‌ ‌ يا ‌ ‌به‌ عنب‌ و رطب‌ و ‌به‌ سيب‌ و گلابي‌ و مرغ‌ بريان‌ كرده‌ و ‌به‌ ذهب‌ و فضه‌ و جواهرات‌ و قصور و فرش‌ و حور و اشجار و امثال‌ اين‌ها ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا ‌اينکه‌ ثمره‌ها ‌را‌ مشاهده‌ كرده‌اند و بيش‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ نمي‌توانند درك‌ كنند و الا: «چه‌ نسبت‌ خاك‌ ‌را‌ ‌با‌ عالم‌ پاك‌!» ‌به‌ قول‌ مثنوي‌:

‌آن‌ چه‌ مي‌گويم‌ ‌به‌ قدر فهم‌ تو ‌است‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 17)- در این آیه به پاداش عظیم و مهم مؤمنان راستین که دارای نشانه‌های مذکور در دو آیه قبل هستند پرداخته، با تعبیر جالبی که حکایت از اهمیت فوق العاده پاداش آنان می‌کند، می‌فرماید: «هیچ کس نمی‌داند چه پاداشهای مهمی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده»! (فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ).

«این پاداش کارهایی است که انجام می‌دادند» (جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).

در حدیثی می‌خوانیم که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله می‌گوید: «خدا می‌فرماید: من برای بندگان صالحم نعمتهائی فراهم کرده‌ام که هیچ چشمی ندیده، و هیچ گوشی نشنیده، و بر فکر کسی نگذشته است»!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 289

منابع