آیه 12 سوره مائده
<<11 | آیه 12 سوره مائده | 13>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و همانا خدا از بنی اسرائیل عهد گرفت و از میان آنها دوازده نفر بزرگ برانگیختیم (که پیشوای هر سبطی باشند) و خدا بنی اسرائیل را گفت که من با شمایم هر گاه نماز به پا دارید و زکات بدهید و به فرستادگان من ایمان آورید و آنها را اعزاز و یاری کنید و خدا را قرض نیکو دهید، در این صورت گناهان شما بیامرزم و شما را در بهشتی داخل گردانم که زیر درختانش نهرها جاری است. پس هر کس از شما پس از عهد خدا کافر شد سخت از راه راست دور افتاده است.
خدا از بنی اسرائیل [بر لزوم اطاعت از آیینش و پیروی از موسی] پیمان گرفت، و از میان آنان دوازده سرپرست برانیگختیم [تا هر یک عهده دار امور قبیله ای از قبایل بنی اسرائیل باشد]، و خدا به آنان فرمود: یقیناً من با شمایم، اگر نماز را برپا دارید، و زکات بپردازید، و به پیامبرانم ایمان آورید، و آنان را تقویت و یاری کنید و به خدا وامی نیکو دهید، مسلماً گناهانتان را محو می کنم، و شما را در بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است در می آورم؛ پس هر که از شما بعد از این کافر شود، یقیناً راه راست را گم کرده است.
در حقيقت، خدا از فرزندان اسرائيل پيمان گرفت. و از آنان دوازده سركرده برانگيختيم. و خدا فرمود: «من با شما هستم.» اگر نماز برپا داريد و زكات بدهيد و به فرستادگانم ايمان بياوريد و ياريشان كنيد و وام نيكويى به خدا بدهيد، قطعاً گناهانتان را از شما مىزدايم، و شما را به باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در مىآورم. پس هر كس از شما بعد از اين كفر ورزد، در حقيقت از راه راست گمراه شده است.
خداوند از بنى اسرائيل پيمان گرفت و از ميان آنان دوازده نقيب برانگيختيم. و خدا گفت: اگر نماز بخوانيد و زكات بدهيد و به پيامبران من ايمان بياوريد و ياريشان كنيد و به خدا قرضالحسنه بدهيد، من با شمايم. بديهايتان را مىزدايم و شما را به بهشتهايى داخل مىكنم كه در آن نهرها روان باشد. و هر كس از شما كه از آن پس كافر شود راه راست را گم كرده است.
خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت. و از آنها، دوازده نقیب [= سرپرست] برانگیختیم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید، و به خدا قرض الحسن بدهید [= در راه او، به نیازمندان کمک کنید]، گناهان شما را میپوشانم [= می بخشم]؛ و شما را در باغهایی از بهشت، که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد میکنم. اما هر کس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
نقيب: كفيل، سرپرست، مراقب. نقب: سوراخ كردن. نقيب القوم كسى است كه از احوال آنها مطلع است .گويى اسرار آنها را سوراخ كرده و جستجو مى كند.
عزرتموهم: عزر (بر وزن عقل) و تعزير: يارى، يا يارى توأم با تعظيم. «عزرتموهم» يعنى يارى كرديد آنها را.
اقرضتم: قرض: نوعى از بريدن. وام را از آن قرض گويند كه شخصى از مالش بريده به وام گيرنده مى دهد.
اكفرن: تكفير: پوشانيدن و مستور كردن.«لاكفرن» حتما حتما مستور مى كنم و مى بخشايم.
سواء: برابرى. مساوى. وسط. در اينجا ظاهرا معناى اخير مراد است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ «12»
جلد 2 - صفحه 254
و به تحقيق خداوند از بنىاسرائيل پيمان گرفت، و از ميان آنان دوازده سرپرست (براى دوازده طايفه) برانگيختيم، و خداوند (به آنان) فرمود: من با شمايم، اگر نماز به پا داريد و زكات بپردازيد و به پيامبرانم ايمان آورده و يارىشان كنيد وبه خداوند وامى نيكو دهيد، قطعاً گناهانتان را مىپوشانم و شمارا به باغهايى وارد مىكنم كه نهرها زير (درختان) آن جارى است. پس از اين، هر كس از شما كافر شود، به راستى از راه راست منحرف گشته است.
نکته ها
«عَزَّرْتُمُوهُمْ» از «عَزّر»، به معناى يارى كردن همراه با احترام است.
«سَواءَ السَّبِيلِ»، به وسط راه مىگويند كه انحراف از آن، سقوط را به همراه دارد.
نقباى بنىاسرائيل، وزراى حضرت موسى عليه السلام و سرپرستان دوازده طايفه از آنان بودند. از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت است كه فرمود: خلفاى پس از من دوازده نفرند، به تعداد نقباى بنىاسرائيل. «1» مخالفان راه اهلبيت، بسيار كوشيدند كه اين عدد را بر خلفاى راشدين، خلفاى بنىاميّه و خلفاى بنىعبّاس منطبق سازند، با اينكه با هيچ كدام جور نمىآيد. و اين تلاش بيهوده در حالى است كه دهها حديث از زبان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه نام اين دوازده تن را در بردارد، در كتب معتبر شيعه و سنّى به چشم مىخورد كه نخستين آنان على عليه السلام و آخرينشان حضرت مهدى عليه السلام است.
پیام ها
1- نماز، زكات، يارى انبيا و انفاق، در برنامههاى اديان الهى قبل نيز بوده است.
مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ ...
2- همراهى خداوند با ما چند شرط دارد: نماز، زكات، ايمان، نصرت انبيا، انفاق.
«1». مسند احمدبن حنبل، ج 1، ص 398.
جلد 2 - صفحه 255
إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ ...
3- ايمان به انبيا به تنهايى كافى نيست، يارى آنان هم لازم است. «وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ»
4- انجام همهى واجبات كارساز است، گرچه انجام هريك داراى فايده است.
لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ ... وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ
5- كمك به خلق خدا، كمك به خداست. «أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ» به جاى «أقرضتم النّاس»
6- انفاق بايد به شيوهاى نيكو باشد. (از مال خوب، با نيّت خوب، با سرعت و بدون منّت.) «قَرْضاً حَسَناً»
7- رهبر جامعه بايد از سوى خدا تعيين شود و برگزيدگان انبيا هم بايد به فرمان خداوند باشند. «بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً»
8- نماز و زكات و انفاق، در كنار پذيرش و يارى رهبران الهى مفهوم دارد. «أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ»
9- رهبر، اگر از خود مردم باشد، موفّقتر است. «بَعَثْنا مِنْهُمُ»
10- بهشت را به «بها» دهند، نه به بهانه. اگر نماز، زكات، ايمان، امداد و انفاق بود، بهشت هم هست. لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ ... لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ
11- بهشت، جاى آلودگان نيست، ابتدا بايد پاك شد، آنگاه به بهشت رفت.
لَأُكَفِّرَنَ ... لَأُدْخِلَنَّكُمْ
12- راه دستيابى به عفو خدا، ايمان و عمل صالح است. آمَنْتُمْ ... وَ أَقْرَضْتُمُ ... لَأُكَفِّرَنَ
13- بعد از اخذ ميثاق و اتمام حجّت و بيان شرايط دريافت الطاف الهى، راه عذر و بهانه براى كسى نيست. «فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ»
14- هركس به دستورهاى الهى كفر ورزد، از مسير اعتدال خارج شده است. فَمَنْ كَفَرَ ... فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ (آرى، اقامهى نماز، پرداخت زكات، ايمان به انبيا و وفادارى به پيمانها، راه ميانهاى است كه نافرمانان آن را گم كردهاند.)
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 256
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ «12»
چون حق تعالى در آيه سابقه تبيين خيانت و قصد ايشان به قتل حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و دفع شر ايشان را نمود، در عقب آن ذكر احوال يهود و خبث سراير و قبح عادت ايشان در خيانت با رسل، تسليهاى با نبى مكرم خود مىفرمايد:
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ: و هر آينه بتحقيق فرا گرفت و اخذ فرمود خداى تعالى پيمان و عهد محكم بنى اسرائيل را در موافقت با موسى عليه السّلام
«1» جامع الاخبار، فصل 77.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 39
و محاربه با جباران. وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً: و برانگيختيم براى ايشان دوازده مهتر كه هر يك كفيل و تفتيش احوال قوم خود كنند و يا ضمان و پايبند وفاى قوم خود شوند بدان پيمان.
در آثار آمده «1»: حق تعالى موسى را وعده فرموده بود كه بيت المقدس و حوالى آن را به بنى اسرائيل ارزانى فرمايد و اين موضع در آن وقت مساكن جبابره، آنها را عمالقه مىگفتند، مردمان بلند و توانا بودند از بقيه عاد. چون لشگر فرعون غرق شدند و بنى اسرائيل به مصر داخل شدند، فرمان الهى رسيد به ارض مقدسه رويد كه هزار شهر و هر شهرى هزار باغ است و جهاد كنيد با جباران. پس حضرت موسى دوازده نقيب از لشگر اختيار نمود هر يك كافل مهمات سبطى باشد با قوم خود. نزديك اريحا رفتند، بعد اقوام خود را گذاشته به تجسس عمالقه مشغول شدند. يكى از جباران را ملاقات كردند، او را عوج يا عاج بن عناق گفتندى، طول او سه هزار و سيصد و سه گز بود و باقى عاديان نيز قريب او بودند. منقول است روزى از صحرا مىآمد و پشته هيزمى كه لايق قوت او بود برداشته بود. اين دوازده نقيب به او رسيدند. چون آنها را ديد از كوتاهى قامت ايشان تعجب نمود، با آنكه قدر هر يك چهل گز بالا بود. پس ايشان را در دامن نهاد و دامن را به كمر زد و نزد ما درآورد و بريخت و به تعجب گفت: اينها آمدهاند با ما قتال كنند و شهر ما را متصرف شوند، اذن مىدهى پا بر آنها مالم و ايشان را پايمال كنم؟ مادرش گفت: روا نبود، رها كن تا بروند و خبر ما را به قوم خود برسانند و ديگر هيچ كدام جرأت نكنند كه پيش آيند. عوج آنها را وا گذاشت. به بازار آمدند، هر خوشه انگور را كمتر از پنج نفر نتوانستى برداشت، و پنج نفر در پوست انارشان مىگنجيد. حضرت موسى، بنى اسرائيل را ترغيب نمود بر قتل جبابره، ايشان با وجود اين معجزه باهره (غرق فرعون و فرعونيان در دريا) فرمان نبرده مضطرب شدند، و در عهد، خيانت ورزيدند و گفتند: با امثال اين جباران چگونه جنگ كنيم.
«1» منهج ج 3 ص 195.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 40
وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ: و فرمود خداى تعالى بدرستى كه من با شما هستم به نصرت دادن شما بر دشمنان. و نيز فرمود: لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ: اگر هر آينه اقامه نماز كنيد با آداب و شرايط وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ: و بدهيد زكات را به مستحقين آن. وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ: و تصديق كنيد به پيغمبران من و تقويت كنيد ايشان را و تعظيم اوامر ايشان را بجاى آريد. وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً: و قرض دهيد خدا را يعنى نفقه كنيد در راه خدا نفقه نيكى، يا انفاق كنيد خوب را كه از وجه حلال و بر سبيل قربت و اخلاص باشد، اگر اوامر مذكوره را بجا آورديد لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ: هر آينه ستر و عفو نمايم از شما گناهان شما را و اسقاط فرمايم و بال اين را وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: و هر آينه البته داخل فرمايم شما را به بوستانها و بهشتهائى كه جارى است از پيش آنها نهرها فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ: پس هر كه كافر شود بعد از اين شرط به وعد عظيم از شما يا بعد از بعث نقبا و اخذ ميثاق فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ: پس بتحقيق گمراه گشته و خطا نموده از راه راست و طريق واضح، و منحرف گشته از منهاج حق، ضلالتى كه هيچ شبهه و عذرى با آن نيست، به خلاف كسى كه قبل از اين شرط كافر شده، چه ممكن است او را شبههاى و معذرتى متوهّم باشد.
تبصره- آيه دلالت دارد بر آنكه طريق افراط مانند اتخاذ اهل كتاب بعضى رسل را بمعبوديت و طريق تفريط يعنى دشمن داشتن و كشتن ايشان پيغمبران را مذموم و معاقب باشد و طريق حق حد وسط افراط و تفريط است يعنى تصديق همه رسل و اذعان بوحدانيت الهى و لذا امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اليمين و الشّمال مضلّة و الطّريق الوسطى هى الجادّة. «1» خلاصه بنى اسرائيل بر عهد مذكور وفا نكردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ «12»
ترجمه
و هر آينه بتحقيق گرفت خدا پيمان بنى اسرائيل را و برانگيزانيديم از آنها دوازده نفر نگهبان و گفت خدا همانا من با شمايم هر آينه اگر بپا داريد نماز را و بدهيد زكوة را و بگرويد به پيغمبران من و نيرو دهيد ايشان را و وام دهيد خدا را وامى نيكو هر آينه بپوشانم البته از شما گناههاى شما را و هر آينه در آورم البته شما را در بهشتهائيكه ميرود از كنار آنها نهرها پس هر كس كافر شد بعد از اين از شما پس بتحقيق گمراه شد از راه مستوى
تفسير
نقيب بمعنى كفيل و نگهبان و رئيس قوم است و دوازده فرقه از بنى اسرائيل كه آنها را اسباط گويند هر يك نقيبى داشتند كه مواظب رفتار و كردار آنها بوده و مناقب آنها را ميدانسته و مسئوليت آنها را عهدهدار بوده كه اگر خلافى از آنها بروز مينمود بايد بعرض حضرت موسى عليه السلام برساند و خداوند با اخذ پيمان بآنها وعده نصرت داده بود كه اگر بوظائف خودشان از اقامه نماز و ايتاء زكوة و ايمان به انبياء و نصرت آنها عمل نمايند و در راه خدا از انفاق مضايقه نكنند آنها را بخلعت مغفرت مخلّع و در بهشت عنبر سرشت مخلّد فرمايد و اگر كفران نمايند بعد از اين عهد محكم آنها را بحال خودشان واگذار فرمايد كه در وادى ضلالت و گمراهى بمانند و در بيابان جهل و نادانى حيران و سرگردان باشند از رحمت الهى دور و از نعيم ابدى محروم گردند و آنها نقض عهد نموده بلعنت خدا گرفتار شدند مگر اندكى از آنها چنانچه در آيه بعد بيان فرموده است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد أَخَذَ اللّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسرائِيلَ وَ بَعَثنا مِنهُمُ اثنَي عَشَرَ نَقِيباً وَ قالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُم لَئِن أَقَمتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنتُم بِرُسُلِي وَ عَزَّرتُمُوهُم وَ أَقرَضتُمُ اللّهَ قَرضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنكُم سَيِّئاتِكُم وَ لَأُدخِلَنَّكُم جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ فَمَن كَفَرَ بَعدَ ذلِكَ مِنكُم فَقَد ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ «12»
و هر آينه بتحقيق خداوند گرفت عهد و ميثاق بني اسرائيل را و مبعوث فرمود از آنها دوازده نقيب و فرمود من با شما هستم هر آينه اگر نماز را بپا داشتيد و زكاة را اداء نموديد و برسولان من ايمان آورديد و آنها را محترم شمرديد و ياري كرديد و از اموال خود در راه خدا صرف نموديد که قرض الحسنه بخدا داديد هر آينه من گناهان شما را از بين ميبرم و شما را داخل بهشت ميكنم که پاي آنها نهرها جاري ميشود پس كسي که بعد از اينکه همه الطاف كافر شود از بني اسرائيل پس محققا گمراه شده است از راه مستوي.
وَ لَقَد أَخَذَ اللّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسرائِيلَ ميثاق عهد مؤكّد و يمين محكم است که باعث وثوق و اطمينان طرف باشد و ميثاق با خدا ايمان باو است و اطاعت او و ترك مخالفت که عبارت از ايمان و عمل صالح و تقواي از معاصي است.
وَ بَعَثنا مِنهُمُ فرستادگان و رسولان حق از خود بني اسرائيل اثنَي عَشَرَ نَقِيباً نقيب عبارت از يك بزرگتر و شريفتر از هر قومي که از هر جهة آراسته باشد انتخاب ميكردند که باقي قوم در تحت رياستش باشند و اطاعت او را بكنند، و در ازمنههاي سابقه سلسلههاي جليله سادات هر سلسله يك نفر بزرگ خود را بعنوان نقابت تعيين و نقباي سادات هم يك رئيسي بر خود بهمين عنوان انتخاب ميكردند که نقيب النقباء ميناميدند، و بسياري از اجداد سلسله جليله اينکه جانب که سلسله مير محمّد صادقي باشد داراي مقام نقابت بودند که در مجلد سوم كلم الطيب بعنوان
جلد 6 - صفحه 320
وجيزه في نسب المؤلّف اشاره باسماء شريفه آنها شده مثل (ابو الفتح محمّد) که از تلامذه سيّد مرتضي رضوان اللّه عليه بوده و بتعيين سيّد مقام نقابت داشته در كوفه و (ابو مسلم) که قصه مرّة بن قيس ملعون در عصر او بوده نقيب نجف بوده و (ابو علي) نقابت نجف را داشته و (عبد اللّه الرابع) و (ابو نزار) و (عميد الدين ابو جعفر) کان لهم نقابت النجف و (شمس الدين علي) کان في عصر سيد إبن طاووس و کان نقيب النقباء کل ممالك عراق الي خراسان و در عصر او منقرض شد دولت بني عباس و بتوسط خواجه نصير از هلاكو امان گرفت از براي اهالي كربلا و نجف و حلّه و (شمس الدين علي) کان في عصر العلامة الحلي در زمان شاه خدا بنده و بعضي گفتند شوهر خواهر علامه بوده و مقام نقابت نجف را دارا بود و (ابو نصر ابراهيم جلال الدين) و در امل الامل است که مقام نقيب النقباء کل ممالك عراق و خراسان را داشت.
وَ قالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُم يعني ناصر و حافظ و معين شما بني اسرائيل هستم مشروط بشرائط ذيل خداوند با تمام موجودات و مخلوقات هست احاطه بجميع عوالم دارد نَحنُ أَقرَبُ إِلَيهِ مِن حَبلِ الوَرِيدِ ق آيه 16.
لَئِن أَقَمتُمُ الصَّلاةَ شرط اول وَ آتَيتُمُ الزَّكاةَ شرط دوم وَ آمَنتُم بِرُسُلِي ايمان بجميع انبياء از آدم تا خاتم و ايمان بانبياء تصديق بجميع ما جاءوا به است شرط سوم وَ عَزَّرتُمُوهُم احترام و توقير و تعظيم آنها شرط چهارم است وَ أَقرَضتُمُ اللّهَ قَرضاً حَسَناً هر مالي که در راه عبادت مصرف ميشود چه واجبات مثل زكاة و خمس و غير آنها و چه مستحبات اگر بقصد قربت و خالصا لوجه اللّه باشد قرض بخدا است يعني سپرده بدست او است مثل پس اندازي که در بانك ميسپارند در بانك خدايي محفوظ و فرداي قيامت با درآمد زيادي رد ميشود شرط پنجم.
لَأُكَفِّرَنَّ عَنكُم سَيِّئاتِكُم جواب شرط است که اگر بشرائط خمسه عمل كرديد هر آينه من که خداي شما هستم و با شما هستم و ياور و معين و حافظ شما
جلد 6 - صفحه 321
هستم گناهاني که از شما سرزده چه در دوره كفر و چه بعد از ايمان بمقتضاي عموم جمع مضاف سيئاتكم که شامل جميع سيّئات ميشود هر آينه مستور ميكنم و مؤاخذه نميكنيم که معناي تكفير پوشانيدن است و لذا كافر را كافر ميگويند بواسطه اينكه حق بر او مستور است و در باب كفارات مثل كفاره صوم رمضان و خلف نذر و عهد و قسم که اثر معصيت افطار و ترك نذر و عهد و قسم است اثر و عقوبت آن را از بين ميبرد و همين است معناي
الاسلام يجب ما قبله
و از اينکه جملات استفاده ميشود که هر يك از شرائط خمسه يك قسمت از معاصي را از بين ميبرد، ايمان معاصي زمان كفر، نماز مثل نهري است که چركي بدن را ميبرد و هكذا بقيه امور خمسه.
وَ لَأُدخِلَنَّكُم جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ علاوه بر اينكه معاصي را از بين ميبرد مثوبات ايمان و نماز و زكاة و احترام انبياء و بذل در راه خدا را هم در بر دارد.
فَمَن كَفَرَ بَعدَ ذلِكَ مِنكُم بعد از اتمام حجة و سدّ باب عذر اگر كافر شد البته گمراه شده و براه شيطان سلوك كرده و راه مستوي و جاده مستقيم را از دست داده فَقَد ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ که اقصر طرق الي الحق است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 12)
در این سوره از آغاز اشاره به مسأله وفای به عهد شده، و شاید فلسفه این همه تأکید برای اهمیت دادن به مسأله پیمان غدیر است که در آیه 67 همین سوره خواهد آمد.
در این آیه می فرماید: «ما از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که به دستورات ما عمل کنند و به دنبال این پیمان دوازده رهبر و سرپرست برای آنها برگزیدیم» تا هر یک سرپرستی یکی از طوایف دوازدهگانه بنی اسرائیل را بر عهده گیرد (وَ لَقَد أَخَذَ اللّهُ می ثاقَ بَنِی إِسرائِیلَ وَ بَعَثنا مِنهُمُ اثنَی عَشَرَ نَقِیباً).
سپس وعده خدا را به بنی اسرائیل چنین تشریح می کند که خداوند به آنها گفت: «من با شما خواهم بود و از شما حمایت می کنم» (وَ قالَ اللّهُ إِنِّی مَعَکم).
اما به چند شرط:
1- «به شرط این که نماز را بر پا دارید» (لَئِن أَقَمتُمُ الصَّلاةَ).
2- «و زکات خود را بپردازید» (وَ آتَیتُمُ الزَّکاةَ).
3- «به پیامبران من ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید» (وَ آمَنتُم بِرُسُلِی وَ عَزَّرتُمُوهُم).
4- علاوه بر این، از انفاقهای مستحب که یک نوع قرض الحسنه با خداست خودداری ننمایید» (وَ أَقرَضتُمُ اللّهَ قَرضاً حَسَناً).
«اگر به این پیمان عمل کنید، من سیئات و گناهان گذشته شما را می بخشم» (لَأُکفِّرَنَّ عَنکم سَیئاتِکم).
«و شما را در باغهای بهشت که از زیر درختان آن نهرها جاری است داخل می کنم» (وَ لَأُدخِلَنَّکم جَنّاتٍ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأَنهارُ).
«ولی آنها که راه کفر و انکار و عصیان را پیش گیرند مسلما از طریق مستقیم گمراه شده اند» (فَمَن کفَرَ بَعدَ ذلِکَ مِنکم فَقَد ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم