آیه 18 سوره واقعه

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۸ واقعه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ

مشاهده آیه در سوره


<<17 آیه 18 سوره واقعه 19>>
سوره : سوره واقعه (56)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

با کوزه‌ها (ی بلورین) و مشربه‌ها (ی زرّین) و جامهای پر از شراب ناب.

با قدح ها و کوزه ها و جام هایی از باده ناب و پاک،

با جامها و آبريزها و پياله‌[ها]يى از باده ناب روان.

با قدحها و ابريقها و جامهايى از شرابى كه در جويها جارى است.

با قدحها و کوزه‌ها و جامهایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

with goblets and ewers and a cup of a clear wine,

With goblets and ewers and a cup of pure drink;

With bowls and ewers and a cup from a pure spring

With goblets, (shining) beakers, and cups (filled) out of clear-flowing fountains:

معانی کلمات آیه

  • اكواب: جامها و كاسه‌‏ها، مفرد آن كوب است، راغب كاسه بى‌‏دستگيره «قدح لا عروة له» گويد، طبرسى آن را از قتاده نقل كرده و فرمايد:
  • اباريق كوزه‏هاى گردندار و دستگيره‏‌دار است.
  • كأس: كاسه پر از شراب، «الاناء بما فيه من الشراب» در ظرف تنها و شراب تنها نيز به كار رفته است.
  • معين: جارى شونده، معن: جارى شدن «معن الماء: سال».[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19»

بر گردشان پسرانى هميشه نوجوان به خدمت مى‌گردند. با جام‌ها و آبريزها و ظرف‌هايى از (شراب و نوشيدنى‌هاى گورا و) روان (پذيرايى مى‌نمايند). از آن نوشيدنى‌ها نه سردرد مى‌گيرند و نه مست مى‌شوند.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 422

وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ «20» وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «21» وَ حُورٌ عِينٌ «22» كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ «23»

و (براى آنان) ميوه‌هايى از هر چه انتخاب كنند. و گوشت پرنده از هر نوع كه اشتها دارند. و زنانى سفيد روى، درشت چشم و زيبا، همچون مرواريد در صدف.

جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «24»

پاداشى در برابر آنچه انجام مى‌دادند.

نکته ها

«اكواب» جمع «كوب» به جامِ بدون دسته و لوله گفته مى‌شود، نظير جام‌هاى نوشيدنى امروزى. «أَبارِيقَ» جمع «ابريق» ظرفى است كه لوله و دسته دارد نظير قورى. «كَأْسٍ» به ليوانِ لبريز از شراب و نوشيدنى گويند و «مَعِينٍ» به معناى نوشيدنى روان است.

«يُصَدَّعُونَ» از «صداع» به معناى سردرد است. (اين‌كه مى‌گويند: مصدّع شما نمى‌شوم، يعنى براى شما دردسر به وجود نمى‌آورم). «يُنْزِفُونَ» از «نزف» به معناى از دست دادن عقل است و در اصل به معناى خالى كردن تدريجى آب چاه است.

بهترين تعبير در مورد زنان بهشتى، مرواريد در صدف است، كه در عين زيبايى و درخشندگى، از دسترس نااهلان در امان و از نگاه نامحرمان به دور است. «حُورٌ عِينٌ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ»

پیام ها

1- مسئولين پذيرايى و شيوه پذيرايى بهشتيان، خصوصياتى دارد:

الف: هر لحظه در دسترس مى‌باشند. «يَطُوفُ»

ب: نوجوانانى با قيافه‌اى زيبا و دلپذيرند. «وِلْدانٌ»

ج: دلپذيرى آنان موسمى و لحظه‌اى نيست. «مُخَلَّدُونَ»

د: انواع وسايل پذيرايى را در دست دارند. «أكواب، أَبارِيقَ‌، كَأْسٍ»

جلد 9 - صفحه 423

ه: پذيرايى ابتدا با مايعات و نوشيدنى‌هاست. «كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ»

و: آنچه عرضه مى‌شود، آفاتى ندارد. لا يُصَدَّعُونَ‌ ... لا يُنْزِفُونَ‌

ز: مواد پذيرايى، متعدّد و متنوّع و به انتخاب مهمان است. «فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ»

ح: اولويّت با نوشيدنى، سپس ميوه و آنگاه غذاى گرم و مطبوع است. «مَعِينٍ‌، فاكِهَةٍ، لَحْمِ»

2- گوشت پرنده (گوشت سفيد)، بر گوشت چرنده (گوشت قرمز) برترى دارد. «لَحْمِ طَيْرٍ»

3- در نوع غذا، اشتها نقش اساسى دارد. «مِمَّا يَشْتَهُونَ»

4- زنانى بهشتى‌اند كه در عين زيبايى، عفيف و پاكدامن باشند. «حُورٌ عِينٌ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ»

5- تمام اسباب كاميابى، در بهشت فراهم است. فاكِهَةٍ ... لَحْمِ‌ ... حُورٌ عِينٌ‌

6- كاميابى‌هاى بهشت، دائمى است. يَتَخَيَّرُونَ‌، يَشْتَهُونَ‌ ... (فعل مضارع بر دوام و استمرار دلالت مى‌كند)

7- در شيوه تبليغ و دعوت به نيكى‌ها، از نقش عمل در رسيدن به پاداش‌هاى اخروى، غفلت نكنيم. «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18»

بهر تقدير اين ولدان طواف كنند بر اهل بهشت، بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ‌: به كوزه‌هاى بى‌دسته و لوله «تنگ» و ابريق‌هاى با دسته و لوله، وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ‌: و جامها از شراب زلال پاك مانند آب صاف كه از زير عرش نابع شود و بروى زمين جارى گردد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19» وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ «20» وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «21»

وَ حُورٌ عِينٌ «22» كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ «23» جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «24» لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً «25» إِلاَّ قِيلاً سَلاماً سَلاماً «26»

ترجمه‌

ميگردند گرد ايشان كودكانى كه هميشه بحال خوبى باقى هستند

با قدحها و تنگهاى بلور دسته‌دار و جامى از شراب ناب‌

نه سر درد ميگيرند از آن و نه مست ميشوند

و ميوه از آنچه اختيار نمايند

و گوشت پرنده از آنچه ميل كنند

و زنانى سفيد پوست سياه چشم‌

چون مرواريد در صدف پنهان‌

بجهت پاداش در مقابل آنچه ميكردند

نميشنوند در آن سخن بيهوده و نه نسبت بگناهى را

مگر گفتار سلام سلام را.

جلد 5 صفحه 128

تفسير

مقرّبان درگاه الهى كه در آيات سابقه شروع به بيان احوالشان شد پيشخدمت‌هائى دارند كه براى انجام اوامر ايشان حاضر و در اطراف تختهاى مرصع آنان در گردشند و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آنها اطفالى هستند از اهل دنيا كه ثواب و گناهى نداشتند و خداوند در بهشت آنها را خدمتگزاران مقرّبان درگاه فرموده براى آنكه خدمت آنها گواراتر است و آنها هميشه بحال طراوت و تازگى باقى ميباشند و قمّى ره مخلّدون را بمسوّرون تفسير فرموده يعنى داراى سوار و دست‌بند و در روايت نبوى باطفال مشركين مخصوص شده‌اند و بعضى آنها را غلمان بهشتى دانسته‌اند و در هر حال اينها با ظرفهائى از قبيل قدح‌ها و تنگهاى دسته‌دار برّاق و جامها نوشابه و شراب طهور بهشتى را كه نه خمار و دردسر ميآورد و نه مستى و زوال عقل سقايت مينمايند براى ايشان و هر نوع ميوه‌ئى را كه خواسته باشند و هر قسم كباب جوجه و مرغى را كه مايل باشند فورا در دسترسشان قرار ميدهند و حاضر ميكنند نزدشان در قدح‌ها و در آنجا براى ايشان زنان سفيد پوست دست نخورده آهوى چشمانى هستند كه در لطافت و صفاء و بكارت و بهاء مانند مرواريدهاى تازه از صدف بيرون آمده‌اند و بالاتر از همه آنكه تمام اينها را مستحقند كه بايشان داده شوند بپاداش اعمال صالحه و براى تحصيل علم و معرفتى كه در دنيا نموده‌اند و آنجا صحبت لغو و بيهوده و چرند و بى‌اساس بهيچ وجه وجود ندارد كه كسى بزند يا بشنود و همچنين دروغ و غيبت و فحش و افترا و تهمت آنجا نيست آنجا فقط سلام و تعارف و تحيّت و خير مقدم و مباركباد بسلامتى و دوام نعمت رواج است كه با يكديگر معمول ميدارند و كلمه سلاما مفعول قيلا يا بدل يا صفت آنست و تكرار آن براى اشاره بافشاء سلام و كثرت وقوع آن در خارج است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


عَلي‌ سُرُرٍ مَوضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِين‌َ عَلَيها مُتَقابِلِين‌َ «16» يَطُوف‌ُ عَلَيهِم‌ وِلدان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ «17» بِأَكواب‌ٍ وَ أَبارِيق‌َ وَ كَأس‌ٍ مِن‌ مَعِين‌ٍ «18» لا يُصَدَّعُون‌َ عَنها وَ لا يُنزِفُون‌َ «19»

‌بر‌ سريرهايي‌ منظم‌ و مرتب‌ تكيه‌ مي‌دهند چنانچه‌ سلاطين‌ ‌بر‌ تخت‌ سلطنت‌ تكيه‌ مي‌دهند چون‌ ‌اينکه‌ سابقين‌ ‌که‌ انبياء و اوصياء انبياء هستند سلاطين‌ اهل‌ بهشت‌ هستند زيرا اهل‌ بهشت‌ كساني‌ هستند ‌که‌ متابعت‌ اينها ‌را‌ كرده‌اند و ‌در‌ تحت‌ فرمان‌ ‌آنها‌ بودند.

جلد 16 - صفحه 396

مُتَقابِلِين‌َ ‌که‌ ‌با‌ ‌هم‌ محشور هستند و مقابل‌ يكديگر تكيه‌ داده‌اند ‌آنها‌ ‌هم‌ ‌به‌ درجات‌ مختلفه‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد: تِلك‌َ الرُّسُل‌ُ فَضَّلنا بَعضَهُم‌ عَلي‌ بَعض‌ٍ بقره‌ آيه 254.

يَطُوف‌ُ عَلَيهِم‌ وِلدان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ غلمان‌هاي‌ بهشت‌ ‌در‌ حضور ‌آنها‌ خدمتگزار هستند و ‌در‌ تحت‌ اوامر و فرمانهاي‌ ‌آنها‌ رفت‌ و آمد دارند.

بِأَكواب‌ٍ وَ أَبارِيق‌َ وَ كَأس‌ٍ مِن‌ مَعِين‌ٍ اكواب‌ قدح‌هاي‌ سرباز اباريق‌ تنگ‌هاي‌ شربت‌ كأس‌ ليوان‌ معين‌ يكي‌ ‌از‌ اقسام‌ مشروبات‌ بهشت‌ لا يُصَدَّعُون‌َ عَنها شرابيست‌ هيچگونه‌ صداع‌ و كسالت‌ و مرض‌ و ضعفي‌ ندارد.

وَ لا يُنزِفُون‌َ مستي‌ و بي‌هوشي‌ و ذهاب‌ عقل‌ ندارد مثل‌ شراب‌ دنيا نيست‌ ‌که‌ ‌هم‌ توليد مرض‌ مي‌كند و ‌هم‌ عقل‌ ‌را‌ زايل‌ مي‌كند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 18)- این نوجوانان زیبا «با قدحها و کوزه‌ها و جامهای (پر از شراب طهور که) از نهرهای جاری بهشتی» برداشته شده در اطراف آنها می‌گردند و آنان را سیراب می‌کنند (بِأَکْوابٍ وَ أَبارِیقَ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص512

منابع