فیض بن مختار کوفی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«فیض بن مختار جعفی کوفی» فردی ثقه و از یاران و راویان امام باقر، امام صادق و امام کاظم علیهم‌السلام است. او نخستین کسی بود که خبر وصایت و امامت امام هفتم -حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام- را از امام صادق علیه‌السلام شنید.

نام کامل فیض بن مختار جعفی کوفی
زادگاه کوفه
وفات قرن دوم قمری

Line.png

اساتید

اشعث بن سعید بصری،...

شاگردان

ابراهیم بن حنان خزاز، عبدالله قلاء، جعفر بن بشیر، سیف بن عمیر،...

آثار

الحدیث،...

شخصیت روایی و علمی

فیض بن مختار جعفی کوفی خثعمی، اهل کوفه و موالی (هم پیمان) با قبیله جعفی بود. او از اصحاب امام باقر، امام صادق و امام کاظم (علیهم‌السّلام) بود[۱] و از آن بزرگواران (علیهم‌السّلام)[۲] و نیز از اشعث بن سعید بصری[۳] روایت کرده است.

شیخ مفید فیض بن مختار را از شخصیت‌های برجسته و بزرگ و از اصحاب خاص و مورد اعتماد امام صادق (علیه‌السّلام) دانسته[۴] احمد بن علی نجاشی نیز او را جلیل القدر دانسته و بر وثاقت و فقاهتش صحه گذاشته و تایید کرده است. و به گفته ابوعمرو کشی او اولین کسی بود که تصریح بر امامت امام هفتم (علیه‌السّلام) را از امام صادق (علیه‌السّلام) شنید.[۵] لذا مورخین او را از فقهای شایسته و راویان موثقی می دانند که تصریح و تایید امام جعفر صادق (ع) را بر امامت فرزندش امام کاظم (ع) نقل کرده است.

همچنین ابونجیح مسمعی، ابواسحاق ابراهیم بن حنان خزاز و پسرش جعفر، عبدالله قلاء، جعفر بن بشیر، سیف بن عمیر و دیگران از او روایت نقل کرده‌اند.[۶] برخی از رجال‌نویسان ایشان را در زمره کسانی آورده‌اند که احادیث‌شان صحیح است.[۷]

فیض کوفی کتابی با عنوان «الحدیث» تألیف کرده[۸] که پسرش جعفر بن فیض روایتگر آن بوده است.[۹]

دیدار با امام صادق

چنانکه گفته شد، فیض بن مختار اولین کسی بود که به امامت امام کاظم (علیه‌السّلام) پس از امام صادق (علیه‌السّلام) شنید. در این رابطه شیخ عباس قمی می نویسد: وقتى خدمت حضرت امام صادق علیه السلام اصرار بلیغ و مسئلت کثیر نمود که او را خبر دهد به امام بعد از خود. حضرت پرده‌اى که در کنار اطاق آویخته بود بالا زد و پشت آن پرده رفت و فیض را نیز طلبید، فیض چون به آن موضع وارد شد دید آن جا مسجد حضرت است، حضرت در آن جا نماز خواند آن‌گاه منحرف از قبله نشست، فیض نیز در مقابل آن حضرت قرار گرفت که ناگاه امام موسى علیه السلام داخل شد و در آن حال در سن پنج سالگى بود و در دست خود تازیانه‌اى داشت. حضرت صادق علیه السلام او را بر زانوى خویش نشانید و فرمود: پدرم و مادرم فدایت باد! این تازیانه چیست در دستت؟ گفت: گذشتم به على برادرم، دیدم این را در دست داشت و بهیمه را مى‌زد، از دست او گرفتم.

آن‌گاه حضرت صادق فرمود: اى فیض! همانا صُحف ابراهیم و موسى رسید به رسول خدا صلى الله علیه وآله و آن حضرت سپرد او را به امام على علیه السلام و او را امین دانست بر آن، پس یک‌یک از امامان را ذکر فرمود تا آن که فرمود آن صحف نزد من است و من امین دانستم بر آن این پسرم را با کمى سنش و اینک نزد او است.

فیض گوید: دانستم مراد آن حضرت را، لکن گفتم فدایت شوم بیانى زیاده بر این مى‌خواهم، فرمود: ای فیض هرگاه پدرم می خواست دعایش مستجاب شود مرا به سمت راستش می نشاند و دعا می کرد و من آمین می گفتم. دعای او مستجاب می شد و من اکنون با پسر خود چنین می کنم و دیروز هم تو را در موقف یاد کردیم «فذکرناک بالخیر».

گفتم: سید من! زیاد کن بیان را، فرمود هرگاه پدرم به سفر مى‌رفت من با او بودم، پس هرگاه بر روى راحله خود مى‌خواست خوابى کند من راحله خود را نزدیک راحله او مى‌بردم و ذراع خود را وساده او مى‌نمودم، یک میل و دو میل، تا از خواب برمى‌خاست و این پسر نیز با من چنین مى‌نماید.

باز سؤال زیاده کردم، فرمود: من مى‌یابم به این پسرم آن چه را که یعقوب در یوسف یافت.

گفتم: اى سید من! زیاده بر این بفرما، فرمود: این همان امام است که از آن سؤال نمودى، پس اقرار کن به حق او. پس برخاستم و سر آن حضرت را بوسیدم و دعا کردم براى او. پس فیض اذن طلبید که به بعضى اظهار کند، فرمود: به اهل و اولاد و رفقایت بگو.

فیض در آن سفر با اهل و اولاد خود بود و به آن‌ها اطلاع داد، پس حمد خدا را بسیار نمودند و از رفقایش یونس بن ظبیان بود، چون به یونس خبر داد یونس گفت: از آن حضرت باید خودم بلاواسطه بشنوم و در او عجله بود. پس روان شد به جانب خانه آن حضرت، فیض گفت: من عقب او رفتم. همان که به در خانه آن جناب رسید، صداى آن حضرت بلند شد که امر چنان است که فیض براى تو گفت، یونس گفت: شنیدم و اطاعت کردم.[۱۰]

پانویس

  1. شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۷۲؛ برقی، احمد بن محمد، رجال البرقی، ص۴۰؛ حسن حلی، رجال ابن داوود، ص۲۳۰.
  2. علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص۱۳۳؛ نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۱۱.
  3. اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة، ج۲، ص۱۴.
  4. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶.
  5. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج۲ ص۶۴۲.
  6. خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۱۴، ص۳۷۰؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۲۶؛ نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۱۱؛ اردبیلی، جامع الرواة، ج۲، ص۱۴.
  7. جزایری، عبدالنبی، حاوی الاقوال، ج۲، ص۱۶۶.
  8. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج۶، ص۳۵۷.
  9. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۱۱.
  10. رجال کشى، ج۲ ص۶۴۲؛ شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قسمت دوم، باب نهم.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه