دنیاطلبی
«دنیاطلبی» یکی از رذائل اخلاقی و موانع بزرگ در رسیدن به کمالات انسانی است. دنیاطلبی و مشغول شدن به متاع اندک دنیا موجب غفلت انسان از یاد خدا و فراموشی مبدأ و مقصد آفرینش و در نتیجه باز ماندن از بندگی خداوند می شود. در آموزه های اسلامی، «دنیاطلبی» ریشه همه گناهان دانسته شده و به شدت از آن نهی گردیده است.
دنیای خوب، دنیای بد
در آموزه های اسلامی فاصله میان تولد و مرگ توقفی کوتاه در دنیا جهت کسب کمالات انسانی و در بستری از ابتلاءات و آزمونهای کوچک و بزرگ الهی است. اما چه بسا در متن زندگی توجه به زینت های دنیا انسان را از یاد خدا و هدف خلقت خود و توجه به مبدأ و معاد باز می دارد و موجب سرگرم شدن او به متاع ناچیز دنیا شود تا آنجا که انسان شیفته ظواهر دنیا شده و همه فرصت طلایی دنیا را به جمع مال و هوسرانی و بازی های دنیا می گذراند. از این حالت در قرآن و روایات اسلامی به «حب الدنیا» یا «دنیا دوستی» تعبیر شده است.
بنابراین زندگی دنیایی انسان از یک سو می تواند زمینه ساز سعادت ابدی او باشد و از سوی دیگر ممکن است باعث شقاوت و بدبختی شود. چنانکه در روایاتی از امام سجاد علیه السلام آمده است: «الدُّنْیا دُنْیاءَانِ دُنْیا بَلَاغٌ وَ دُنْیا مَلْعُونَة»؛[۱] دنیا دو گونه است: دنیاى رساننده و دنیاى ملعون.
دنیای «بلاغ» یا «رساننده» همان دنیائى که انسان را به اطاعت و قرب خدا می رساند و در نگاه پیشوایان دین ستوده شده است و دنیای «ملعونه» دنیایی است که انسان را به ورطه ی غفلت کشانده و نابود می کند. به همین جهت است که گاه در کلام پیشوایان دین، دنیا به شدت مذمت شده و گاهی مورد ستایش قرار گرفته است.[۲] به عنوان نمونه چنانکه در نهج البلاغه آمده، امام علی علیه السلام از یک سو دنیا را «ماری سمی» و «کشنده ای تبهکار» توصیف کرده و از سوی دیگر می فرمایند «دنیا جای داد و ستد دوستان خداست که رحمت خدا را به دست میآورند و بهشت سودشان میشود».[۳]
نیز می فرمایند: «من اَبصَر بصّرتهُ و من اَبصَر الیها اَعمَتهُ.»[۴]؛ در این عبارت، حضرت علی علیهالسلام به صراحت بیان مینمایند که دنیا میتواند دو نقش مثبت و منفی، سازندگی و تخریب داشته باشد، هم میتواند مایه تربیت و سازندگی باشد و هم میتواند مایه نابینایی و گمراهی شود. اگر انسان با چشم بصیرت به دنیا نگاه کند به او درس و پند میدهد، و وسیله نجات و صعود در کمالات روحی و معنوی میگردد. و نیز دنیا میتواند انسان را کور کند و بر روی چشم حقیقتبین او پرده افکند و وسیله هلاکت و نابودیاش گردد.
این نحوه نگرش ما نسبت به دنیاست که موجب میشود وصف خوب یا بد به خود بگیرد. «وَ لَنعمَ دارٌ من لم یَرضَ بها داراً و محلّ من لَم یُوَطّنا مَحَلاً»[۵]؛ دنیا چه خوب خانهای است برای آن کس که آن را جاودانه نپندارد، و خوب محلی است برای آن کس که آن را وطن خویش انتخاب نکند.[۶]
ریشه گناهان
در تعالیم اسلام از دنیا طلبی به شدت نهی شده است. در برخی روایات از آن به وصف «أکبَرُ الکبائِرِ»، یعنی بزرگترین گناه کبیره و «أعظَمُ الخَطایا»[۷] بزرگ ترینِ خطاها و «رَأسُ الفِتَنِ وأصلُ المِحَنِ»[۸]؛ منشأ فتنه ها و ریشه رنج ها یاد شده است.
نیز در روایاتی دیگر دنیا دوستی به عنوان «أصلُ کلِّ مَعصِیةٍ»[۹]؛ ریشه همه گناهان، «أوَّلُ کلِّ ذَنبٍ»[۹]؛ آغاز هر گناهی؛ و «سَبَبُ إحباطِ کلِّ حَسَنَةٍ»[۱۰]؛ سبب بى حاصل شدن هر کار نیک، نامیده شده است.
امام صادق علیه السلام در مذمت این خوی بد می فرمایند: «جُعِلَ الشَّرُّ کلُّهُ فی بَیتٍ و جُعِلَ مِفتاحُهُ حُبَّ الدُّنیا»[۱۱]؛ تمام بدى در خانه اى نهاده شده و دنیا دوستى کلید آن گشته است.
آثار دنیا طلبی
دنیا طلبی و دنیا دوستی آثار ناگوار فراوانی در پی دارد، از جمله:
فراموشی یاد خدا:
از آثار ناگوار دنیا دوستی غفلت و فراموشی یاد خداست. قرآن کریم می فرماید: «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فی جَوْفِه...»[۱۲] مراد آن است که انسان یک قلب دارد و جز یک عشق در آن نمی گنجد[۱۳]. اگر محبت دنیا قلب انسان را پر کند دیگر جایی برای تجلی محبت خدا باقی نمی ماند. امام علی علیه السلام می فرمایند: «کیفَ یدَّعی حُبَّ اللّهِ مَن سَکنَ قَلبَهُ حُبُّ الدُّنیا؟!»[۱۴] کسى که دوستىِ دنیا در دلش خانه کرده است، چگونه ادّعاى دوستىِ خدا مى کند؟! و نیز می فرمایند: «کمَا أَنَّ الشَّمْسَ وَ اللَّیلَ لَا یجْتَمِعَانِ کذَلِک حُبُّ اللَّهِ وَ حُبُّ الدُّنْیا لَا یجْتَمِعَان»[۱۴] همچنان که روز و شب با هم جمع نمى شوند، خدا دوستى و دنیا دوستى نیز با هم گرد نمى آیند.
غفلت از آخرت:
پیامد آشکار مشغول شدن قلب انسان به دنیا، فراموشی آخرت است که موجب خسران ابدی برای انسان است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «کیفَ یعْمَلُ لِلْآخِرَةِ الْمَشْغُولُ بِالدُّنْیا»[۱۵] کسى که سرگرم دنیاست، چگونه براى آخرت کار کند؟!
قرآن کریم چنین می فرماید: «یعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ»؛[۱۶] ظاهرى از زندگى پست (دنیا) را مى دانند، در حالى که آنان خود از آخرت غافلند. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نیز می فرمایند: «إنَّ حُبَّ الدُّنیا وَالأَموالِ فِتنَةٌ، ومَشغَلَةٌ عَنِ الآخِرَةِ»[۱۷]. همانا دوستىِ دنیا و اموال، فتنه و باز داشته شدن از آخرت است.
انسان دنیا دوست همه توان و توجه خود را در گرد آوری توشه ی ناچیز دنیا صرف خواهد کرد و و دستش از توشه ی آخرت به کلی خالی خواهد بود. امام على علیه السلام فرمود: «مَا ظَفِرَ بِالْآخِرَةِ مَنْ کانَتِ الدُّنْیا مَطْلَبَه»[۱۸]؛ کسى که دنیا مقصود او باشد، به آخرت دست نمى یابد. و فرمود: «مَنْ رَضِی بِالدُّنْیا فَاتَتْهُ الْآخِرَة»[۱۹]؛ کسى که به دنیا رضایت بدهد، آخرت از دستش مى رود.
شعله ور شدن آتش طمع:
طمع سرچشمه بسیاری از بدبختی های انسان است و دنیا دوستی باعث شعله ور شدن آتش طمع در انسان می شود. چنانکه امام علی علیه السلام فرمودند: «حُبُّ الدُّنْیا یوجِبُ الطَّمَع»؛[۲۰] دنیادوستى، موجب طمعکارى مى شود. انسان هر چه از دنیا به دست می آورد بیشتر از آن را طلب می کند و امام صادق علیه السلام می فرمایند: «مَثَلُ الدُّنْیا کمَثَلِ مَاءِ الْبَحْرِ کلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى یقْتُلَهُ».[۲۱] دنیا مانند آب دریاست که هر چه شخص تشنه از آن بیشتر آشامد، تشنگی اش بیشتر شود تا او را بکشد.
آلودگی به انواع گناهان:
شعله ور شدن میل انسان به ظواهر دنیا باعث می شود که انسان از راهی به دنبال رسیدن به خواسته های بی پایان خود باشد. او چشم و گوش بسته به هر بی اخلاقی تن می دهد تا به اهدافش برسد. برای چنین انسانی رعایت حدود الهی و مرزهای زهد و تقوا ممکن نخواهد بود. چنانکه امام علی فرمودند: «حَرَامٌ عَلَى کلِّ قَلْبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالدُّنْیا أَنْ یسْکنَهُ التَّقْوَى»[۲۲]؛ بر هر دلى که شیفته دنیاست، حرام است که تقوا در آن خانه کند.
تباهی خرد:
دنیا دوستی آنچنان عقل و جان انسان را احاطه می کند که او را از درست اندیشیدن باز می دارد. امام على علیه السلام: «حُبُّ الدُّنیا یفسِدُ العَقلَ»؛ محبّت دنیا خرد را تباه مى کند. او گوشی برای شنیدن حکمت ها و چشمی برای دیدن حقایق نخواهد داشت. امام علی می فرمایند: «لِحُبِّ الدُّنْیا صَمَّتِ الْأَسْمَاعُ عَنْ سَمَاعِ الْحِکمَةِ وَ عَمِیتِ الْقُلُوبُ عَنْ نُورِ الْبَصِیرَة»[۲۳]؛ از براى دوستى دنیا کر شده اند گوشها از شنیدن حکمت، و کور گشته اند دلها از نور بصیرت.
نشانههای اهل دنیا
در حدیث شریفی از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره شب معراج، نشانه های اهل دنیا این گونه بیان شده است:
«پرخورى، خنده زیاد، خواب بى اندازه، کثرت خشم، قلّت رضا و خشنودى نسبت به حق و خلق و عدم عذرخواهى در برابر رفتار سویى که نسبت به دیگران داشته، قبول نکردن عذر خواه، کسالت در طاعت، بى باکى در معصیت، آرزوى دراز، نزدیکى مرگ، عدم محاسبه نفس، کم سود، پر حرف، کم ترس، خوشحالى زیاد به وقت خوردن، عدم شکر به هنگام راحتى، بى صبرى به وقت بلا و آزمایش، بسیارى مردم به پیش نظرشان کم است و به آنچه که انجام نداده اند از خویش ستایش مى کنند، نسبت به آنچه ندارند ادعا مى کنند، احسان خود را بازگو کرده و از گفتن بدى هاى مردم پروا ندارند، نیکى مردم را از نظر دور داشته و پنهان مى کنند!... جهل و حماقتشان بسیار و نسبت به استادان خود متکبر و پیش خود عاقل، ولى نزد عارفان احمقند.»[۲۴]
پانویس
- ↑ الکافی، ج۲، ص: ۱۳۱
- ↑ رک: مقاله سیمای دنیا در نهج البلاغه،حسینعلی کیخا، مجله معرفت، ش ۱۲۰
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۱، ص ۶۵۶
- ↑ نهج البلاغة، الخطبة ۸۲
- ↑ نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص: ۳۴۵
- ↑ مقاله سیمای دنیا در نهج البلاغه، حسینعلی کیخا، مجله معرفت، ش ۱۲۰
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۴۰
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۳۹
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ مجموعة ورام، ج۲، ص: ۱۲۲
- ↑ بحار الأنوار، ج۷۴، ص: ۱۸۲
- ↑ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص: ۲۶۴
- ↑ سوره ی احزاب آیه ۴
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۷، ص: ۱۹۴
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۴۱
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۴۱
- ↑ سوره روم آیه ۷
- ↑ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۵، ص: ۳۱۳
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۴۱
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۴۱
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۴۲
- ↑ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۲، ص: ۱۳۶
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۴۲
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۴۲
- ↑ إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج۱، ص: ۲۰۱
منابع
- پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة، ۱جلد، دنیاى دانش - تهران، چاپ: چهارم، ۱۳۸۲ش.
- کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ۸جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.
- مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی-الأصول و الروضة، ۱۲جلد، المکتبة الإسلامیة - تهران، چاپ: اول، ۱۳۸۲ ق.
- تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱جلد، دفتر تبلیغات - ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۶۶ش.
- دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، ۲جلد، الشریف الرضی - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۲ق.
- شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق.
- ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۲جلد، مکتبه فقیه - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۰ ق.
- مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ۱۱۱جلد، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.
- طبرسى، على بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ۱جلد، المکتبة الحیدریة - نجف، چاپ: دوم، ۱۳۸۵ق.