دعای ۲۴ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش اول)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۲۴ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم - بخش سوم - بخش چهارم

دعاى خیر براى پدر ‌و‌ مادر؛

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام لِأَبَوَیهِ عَلَیهِمَا السَّلَامُ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَ رَسُولِک، وَ أَهْلِ بَیتِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِک وَ رَحْمَتِک وَ بَرَکاتِک وَ سَلَامِک.

وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَی بِالْکرَامَةِ لَدَیک، وَ الصَّلَاةِ مِنْک، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْهِمْنِی عِلْمَ مَا یجِبُ لَهُمَا عَلَیّ إِلْهَاماً، وَ اجْمَعْ لِی عِلْمَ ذَلِک کلِّهِ تَمَاماً، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تُلْهِمُنِی مِنْهُ، وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیمَا تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ، حَتَّی لَا یفُوتَنِی اسْتِعْمَالُ شَیءٍ عَلَّمْتَنِیهِ، وَ لَا تَثْقُلَ أَرْکانِی عَنِ الْحَفُوفِ فِیمَا أَلْهَمْتَنِیهِ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کمَا شَرَّفْتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کمَا أَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَی الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

دعا برای پدر و مادرش علیهما السلام:

خداوندا بر محمّد بنده و فرستاده‌ات و بر خاندان پاکش درود فرست، و آنان را به بهترین درودها و رحمت و برکات و سلام خود مخصوص گردان،

الهی پدر و مادر مرا به کرامت نزد خود و درود از سوی خود اختصاص ده،‌ ای مهربان‌ترین مهربانان.

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و دانش آنچه از حقوق ایشان که بر من لازم است به من الهام کن، و دانش تمام آن واجبات را بدون کم و زیاد برایم فراهم نما، آنگاه مرا به آنچه در این زمینه به من الهام کرده‌ای به کار گیر، و توفیقم ده تا نسبت به آنچه به من بصیرت می‌دهی اقدام کنم، تا به کار بستن چیزی از آنچه به من تعلیم داده‌ای از دستم نرود، و ارکان بدنم از خدمتی که مرا به آن ملهم فرموده‌ای احساس گرانی ننماید.

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست همان‌طور که ما را به وجودش سرافراز فرمودی، و بر محمد و آلش درود فرست، همان‌سان که به سبب آن حضرت، حقی از ما بر عهده مردم واجب نمودی.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

براى پدر و مادر:

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد عَبْدِک وَ رَسُولِک وَ أَهْلِ بَیتِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِک وَ رَحْمَتِک وَ بَرَکاتِک وَ سَلاَمِک

وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَی بِالْکرَامَةِ لَدَیک وَ الصَّلاَةِ مِنْک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ أَلْهِمْنِی عِلْمَ مَا یجِبُ لَهُمَا عَلَی إِلْهَاماً وَ اجْمَعْ لِی عِلْمَ ذَلِک کلِّهِ تَمَاماً ثُمَّ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تُلْهِمُنِی مِنْهُ

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیمَا تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّى لاَ یفُوتَنِی اسْتِعْمَالُ شَیء عَلَّمْتَنِیهِ وَ لاَ تَثْقُلَ أَرْکانِی عَنِ الْحَفُوفِ فِیمَا أَلْهَمْتَنِیهِ»:

"الهى بر محمّد و بنده و پیامبرت و بر خاندان پاکش درود فرست، و ایشان را بهترین درودها و رحمتها و برکتها و سلام خود امتیاز ده.

و پدر و مادرم را به گرامى بودن نزد خود و درود و صلوات از سویت اختصاص ده، اى بخشنده ترین بخشندگان.

خداوندا بر محّمد و آل و محّمد دورد فرست، و دانش آنچه را که درباره ایشان بر من واجب است به من الهام فرما، و آموختن همگى آن واجبات را به طور کامل برایم فراهم ساز، و آنگاه مرا به عمل به آنچه الهام نمودى بگمار. و توفیق ده تا در آنچه بصیرت مى دهى عمیق باشم، تا به کار بستن آنچه به من آموختى از من فوت نگردد و اعضایم از عمل به آن وظایف سنگینى نکنند".

حقوق عظیم پدر و مادر به فرزندان:

در زمینه حقوق پدران و مادران بر فرزندان،بهتر این است که آیات قرآن و روایات و اخبار را دنبال کنیم، تا به این معنا واقف شویم که نظر حضرت حق و پیامبر عزیز اسلام و امامان معصوم نسبت به پدر و مادر چیست؟

این نکته را باید توجه داشت که بحث حقوق پدر و مادر در فرهنگ پاک اسلام بدون لحاظ کردن مکتب و عقاید و آراء آنان مطرح است.

اسلام تنها و تنها مسئله پدر و مادر را مورد توجه قرار مى دهد، بدون آنکه توجه به کفر و ایمان، شرک و فسق، و درستى و عدالت، و نادرستى و گناه آنان داشته باشد.

فرزندى که ایمان به خداوند بزرگ دارد، و نسبت به حلال و حرام الهى متعهد است، وظیفه واجب ومسئولیت شرعى دارد احسان به پدر و مادر را رعایت نماید، و با آنان به خوبى و سلامت معاشرت کند، و از آنان تا خروج از دنیا پذیرائى نماید.

تنها جائى که سرپیچى از آنان لازم است، آن هم به صورتى که آزرده خاطر نشوند، جائى است که انسان را بر ضد برنامه هاى الهى دعوت کنند، آنجا اطلاعت لازم نیست. ولى باید به نرمى و مدارا از اطاعت آنان سرپیچید، در مسئله احسان به پدر و مادر، و مصاحبت نیک با آنان، و سرپیچى از طاعتشان به وقت دعوت به شرک و ترک واجب به آیات کریمه قرآن و روایات و اخبارى که در سطور بعد مى آید عنایت کنید:

«وَقَضَى رَبُّک أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیاهُ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً إِمَّا یبْلُغَنَّ عِندَک الْکبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَهُمَا قَوْلاً کرِیماً»"۲۳"

«وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کمَا رَبَّیانِی صَغِیراً»"۲۴"

«رَبُّکمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکمْ إِن تَکونُوا صَالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلاْوَّابِینَ غَفُوراً»"۲۵"

پروردگارت فرمان داده غیر از او را نپرستید، و به پدر و مادر احسان نمائید، هرگاه یکى از آنها یا هر دو به سن پیرى رسیدند، کمترین اهانتى به آنها مکن، و بر آنها فریاد مزن، و گفتار لطیف و سنجیده بزرگوارانه به آنها بگو.

بالهاى تواضع خویش را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر و بگو پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده.

پروردگار شما از ذات دلهاى شما با خبر است، هرگاه صالح باشید او توبه کنندگان را مى بخشد.

در "تفسیر نمونه"مى فرماید:قضا مفهوم مؤکدترى از"امر"دارد و امر و فرمان قطعى و محکم را مى رساند و این نخستین تأکید در این مسأله است.

قرار دادن توحید یعنى اساسى ترین اصل اسلامى در کنار نیکى به پدر و مادر تأکید دیگرى است بر اهمیت این دستور الهى.

مطلق بودن احسان که هر گونه نیکى را در بر مى گیرد و همچنین والدین که مسلمان و کافر را شامل مى شود سومین و چهارمین تأکید در این آیه است.

نکره بودن کلمه احسان که در این گونه موارد براى بیان عظمت مى آید پنجمین تأکید محسوب مى گردد.

هرگاه یکى از آن دو یا هر دو آنها نزد تو به سن پیرى و شکستگى برسند آنچنان که نیازمند به مراقبت دائمى تو باشند ار هرگونه محبت در مورد آنها دریغ مدار و کمترین اهانتى به آنان مکن، حتى سبکترین تعبیر نامؤدبانه یعنى"اف"به آنها مگو و بر سرآنان فریاد مزن و گفتارت با آنان کریمانه باشد،نهایت فروتنى را در حق آنان رعایت کن و بگو الهى آنان را مشمول رحمتت قرار ده چنان که در کودکى با من رحمت برخورد کردند.

در حقیقت در این دو آیه قسمتى از ریزه کاریهاى برخورد مؤدّبانه و فوق العاده احترام آمیز فرزندان را نسبت به پدران و مادران بازگو مى کند.

از یک سو انگشت روى حالات پیرى آنها که در آن موقع از همیشه نیازمندتر به حمایت و محبت و احترامند گذارده مى گوید: کمترین سخن اهانت آمیز را به آنها مگو!!

آنها ممکن است بر اثر کهولت به جائى برسند که نتوانند بدون کمک دیگرى حرکت کنند و از جا برخیزند، و حتى ممکن است قادر به دفع آلودگى از خود نباشند، در این موقع آزمایش بزرگ فرزندان شروع مى شود.

آیا وجود چنین پدر و مادرى را مایه رحمت مى دانند و یا بلا و مصیبت و عذاب؟

آیا صبر و حوصله کافى براى نگهدارى احترام آمیز از چنین پدر و مادرى را دارند، و یا هر زمان با نیش زبان، با کلمات سبک و اهانت آمیز و حتى گاه با تقاضاى مرگ او از خدا قلبش را مى فشارند و آزار مى دهند؟!

از سوى دیگر قرآن مى گوید:در این هنگام به آنها اف مگو، یعنى اظهار ناراحتى و ابراز تنفّر مگن، و با اضافه مى کند با صداى بلند و اهانت آمیز و داد و فریاد با آنها سخن مگو، و باز تأکید مى کند که با قول کریم و گفتار بزرگوارانه با آنها سخن بگو که همه آنها نهایت ادب در سخن را مى رساند، که زبان کلید قلب است.

از سوى دیگر دستور به تواضع و فروتنى مى دهد، تواضعى که نشان دهنده محبت و علاقه باشد و نه چیز دیگر.

سرانجام مى گوید:حتى موقعى که رو به سوى درگاه حق مى آورى پدر و مادر را چه در حیات و چه در ممات فراموش مکن و تقاضاى رحمت پروردگار را براى آنها بنما، مخصوصاً این تقاضایت را با این دلیل همراه ساز و بگو: خداوندا همانگونه که آنها مرا در کودکى تربیت کردند تو مشمول رحمتشان فرما.

نکته مهمى که از این تعبیر علاوه بر آنچه گفته شد استفاده مى شود این است که اگر پدر و مادر آنچنان مسن و ناتوان شوند که به تنهائى قادر بر حرکت و دفع آلودگى ها از خود نباشند فراموش مکن که تو هم در کودکى چنین بودى و آنها از هر گونه حمایت و محبت از تو دریغ نداشتند، محبت آنها را جبران نما.

و از آنجا که گاهى در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر و احترام آنها و تواضعى که بر فرزند لازم است ممکن است لغزش هائى پیش بیاید که انسان آگاهانه یا ناآگاهانه به سوى آن کشیده شود، در آخرین آیه مورد بحث مى فرماید:

پروردگار شما به آنچه در دل و جان شماست از شما آگاه تر است، چرا که علم او در همه زمینه ها حضورى و ثابت و ازلى و ابدى و خالى از هر گونه اشتباه است، در حالى که علوم شما واجد این صفات نیست.

بنابراین اگر بدون قصد طغیان و سرکشى در برابر فرمان خدا لغزشى در زمینه ااحترام و نیکى به پدر و مادر از شما سرزند و بلافاصله پشیمان شدید و در مقام جبران برآئید مسلّماً مشمول عفو خواهید شد.

گرچه عواطف انسانى و مسأله حق شناسى به تنهائى براى رعایت احترام در برابر والدین کافى است، ولى از آنجا که اسلام حتى در مسائلى که هم عقل در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح در مى یابد، سکوت روا نمى دارد، بلکه به عنوان تأکید در این گونه مواردا هم دستورات لازم را صادر مى کند، در مورد احترام به والدین آنقدر تأکید کرده است که در کمتر مسأله اى دیده مى شود.

در چهار سوره از قرآن مجید نیکى به والدین بلافاصله بعد از مسأله توحید قرار گرفته، این هم ردیف بودن دو مسأله بیانگر این است که اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام قائل است.

در سوره بقره مى خوانیم:

«لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً»(۵۳۰)

جز خداى را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید.

و در سوره نساء مى خوانیم:

«وَاعْبُدُوا اللّهَ وَلاَ تُشْرِکوا بِهِ شَیئاً وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً»(۵۳۱)

خداوند را عبادت کنید و چیزى را بر او شریک قرار ندهید، و نسبت به پدر و مادر نیکى کنید.

و در سوره انعام مى فرماید:

«أَلاَّ تُشْرِکوا بِهِ شَیئاً وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً»(۵۳۲)

اینکه به هیچ وجه شرک به خدا نیاورید، و درباره پدر و مادر احسان کنید.

و در آیات سوره اسراء هم توحید و احسان به پدر و مادر را قرین هم فرمود:

«وَقَضَى رَبُّک أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیاهُ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً»(۵۳۳)

اهمیت این موضوع تا آن پایه است که هم قرآن و هم روایات صریحاً توصیه مى کنند که حتى اگر پدر و مادر کافر باشند رعایت احترامشان لازم است.

«وَإِن جَاهَدَاک عَلَى أَن تُشْرِک بِی مَا لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً»(۵۳۴)

اگر آنها به تو اصرار ورزند که مشرک شوى دستورشان را اطاعت مکن ولى در زندگى دنیا به نیکى آنان معاشرت کن.

شکرگزارى از زحمات پدر و مادر در قرآن مجید در ردیف شکرگزارى در برابر نعمت هاى خداوند قرار داده شده چنانکه مى خوانیم:

«اَنِ اشْکرْ لِى وَ لِوالِدَیک»:(۵۳۵)

با اینکه نعمت هاى خداوند بیش از اندازه است که قابل احصا و شماره باشد، و این دلیل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران است.

قرآن حتى کمترین بى احترامى را در برابر پدر ومادر اجازه نداده است، در حدیثى از حضرت صادق علیه السلام آمده:

لَوْ عَلِمَ اللّهُ شَیئاً هُوَ اَدْنى مِنْ اُفَّ لَنَهى عَنْهُ وَ هُوَ مِنْ اَدْنَى الْعُقُوقِ،وَ مِنَ الْعُقُوقِ اَنْ ینْظُرَ الرَّجُلُ اِلى والِدَیهِ فَیحُدَّ النَّظَرَ اِلَیهِما:(۵۳۶)

اگر چیزى کمتر از "اُفّ" وجود داشت خداوند از آن نهى مى کرد، و این حداقل مخالفت و بى احترامى نسبت به پدر و مادر است، و از این جمله نظر تند و غضب آلود به پدر و مادر کردن مى باشد.

روایات مربوط به حق پدر و مادر

راوى مى گوید: از حضرت صادق علیه السلام از معناى:

«وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً»

پرسیدم که این احسان چیست؟ فرمود:نیکو معاشرت کردن با آنان، و سخت گیرى نکردن در قضاى حاجت ایشان گرچه بى نیاز باشند، مگر خداوند در قرآن مجید نمى فرماید:

«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حتی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ»:(۵۳۷)

و هرگز به نیکى و مقام نیکوکاران و خاصّان از عباد حق نیم رسید مگر آنکه از آنچه محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید.

سپس حضرت صادق درباره منع افّ از ایشان فرمودند: اگر تو را ملول کردند و به شدت ناراحت کردند بر پیرى آنان ببخش و از گفتن اف خوددارى کن، و اگر دست به روى تو بلند کردند و تو را کتک زدند آنان را طرد مکن و زمینه یأس و ناامیدى ایشان را فراهم منما، و بگو خداوند شما را مورد غفران و بخشش قرار دهد; که قول کریم غیر از این چیزى نیست و خفض جناح نسبت به آنان به این است که جز با نظر رحمت و مهربانى و رقّت به آنان منگرى و صدایت را بیش از آنان بلند ننمائى و دست بالاى دستشان برندارى، و بر آنان پیشى نگیرى!!(۵۳۸)

سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله:ما حَقُّ الْوالِدِ عَلَى الْوَعَدِ؟قالَ:لا یمَسّیهِ بِاسْمِهِ،وَلا بَینَ یدَیهِ،وَلایجْلِسُ قَبْلَهُ،وَلایسْتَسِبُّ لَهُ:(۵۳۹)

مردى از رسول خدا درباره حق پدر بر فرزند پرسید، حضرت فرمود: او را به اسم صدا نزند، و جلوتر از او حرکت نکند، و قبل از او ننشیند، و کارى نکند که مردم به پدرش نفرین کنند و ناسزا بگویند.

از قول حضرت صادق علیه السلام است:

ثَلاثَةٌ لَمْ یجْعَلِ اللّهُ تَعالى لِاحَد مِنَ النّاسِ فیهِنَّ رُخْصَةً:بِرُّ الْوالِدَینِ بَرَّینِ کانا اَوْ فاجِرَینِ،وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرَّ وَ الْفاجِرِ،وَ اَداءُ الْا مَانَةِ لِلْبَرَّ وَ الْفاجِرِ:(۵۴۰)

سه برنامه است که کسى مجاز در تخلّف از آن نیست: نیکى به پدر و مادر چه خوب باشند چه بد، وفاى به عهد نسبت به نیکوکار و بد کار، اداء امانت به خوب و بد.

در باب حق پدر و مادر حضرت سجاد علیه السلام مى فرماید:

اما حق مادرت این است که بدانى تو را مدتى در رحم تحمل کرد به طورى که کسى به این نحو کسى را تحمل نمى کند، و از میوه قلبش به تو عطا کرد به نحوى که احدى اینچنین به احدى عطا نمى نماید، با تمام وجودش براى تو وقت گذارى کرد، و اهمیت به گرسنگى خود نداد تا تو را سیر کرد، و تشنه ماند تا تو را سیراب نمود و پوشاندت در حالیکه خودش برهنه ماند، و حرارت گرما را تحمل کرد تا بر تو سایه افکند. و از خواب چشم پوشید تا تو بخوابى، گرما و سرما را نشناخت تا تو راحت باشى، تو نمى توانى این همه زحمت او را سپاسگزارى کنى مگر خداوند مهربان تو را کمک کند و به تو توفیق دهد.

اما حق پدرت: توجه داشته باش که اگر او نبود تو نبودى، پس هرگاه در خود توانائى، دانش، کمال یا هر چه یافتى اصل و اساس آن را که پدرت مى باشد از یاد مبر، خدا را به آن نعمت ها سپاسگزار باش و قدر نعمت هاى او را بدان، و در این راه نیروئى و پناهگاهى جز خدا نیست.(۵۴۱)

در خبرى از امام معصوم آمده:

فَلْیعْملِ الْعاقُّ ماشاء اَنْ یعْمَلَ فَلَنْ یدْخُلَ الْجَنَّةَ:(۵۴۲)

آن که پدر و مادر از او ناراضى است هر چه مى خواهد انجام دهد که چنین آدمى هرگز وارد بهشت نمى شود.

مردى از قبیله بنى سلمه از رسول خدا(ص)پرسید:پس از موت پدر و مادر چیزى از نیکى نسبت به آن دو بر عهده ما هست که انجام دهیم؟ فرمود:آرى:نماز و استغفار براى آنان، و اجراى تعهدشان و گرامیداشت دوستانشان، و صله رحم از جانب آنان.(۵۴۳)

راوى به حضرت رضا علیه السلام عرضه داشت:

اَدْعُو لِوالِدَىَّ اِنْ کانا لایعْرِفانِ الْحَقَّ؟ ادْعُ لَهُما، وَتَصَدَّقْ عَنْهُما، وَ اِنْ کانا حَیینِ لا یعْرِفانِ الْحَقَّ فَدا ِهِما،فَاِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله قالَ:اِنَّ اللّهَ بَعَثَنِى بِالرَّحْمَةِ لا بِالْعُقُوقِ:(۵۴۴)

به پدر و مادرم دعا کنم گرچه حق را نمى شناسند؟فرمود:آرى هم دعا کن و هم براى آنان صدقه بده، و اگر زنده هستند و در مدار حق نمى باشند با آنان به مدارا و رفق و نرمى برخورد کن، که رسول الهى فرمود:خداوند مرا به رحمت بعوث کرده نه به عقوق.

مردى خدمت رسول خدا آمد و عرضه داشت:

یا رَسُولَ اللّهِ مَنْ اَبَرُّ؟قالَ: اُمَّک،قالَ:ثُمَّ مَنْ؟قالَ:اُمَّک، قالَ:ثُمَّ مَنْ؟قالَ: اُمَّک،قالَ: ثُمَّ مَنْ؟قالَ: اَباک:(۵۴۵)

اى پیامبر خدا به که نیکى کنم؟ فرمود: مادرت، عرضه داشت سپس:که؟ فرمود:مادرت، پرسید:سپس که؟فرمود مادرت،پرسید آنگاه به که نیکى کنم؟فرمود پدرت.

اِنَّ رَجُلا قالَ رَسُولَ اللّهِ ما حَقُّ الْولِدَینِ عَلى وَلَدِهِما؟قالَ:هُما جَنَّتُک وَ نارُک:(۵۴۶)

مردى از رسول خدا پرسید:حق پدر و مادر بر فرزند چیست فرمود آن دو بهشت و جهنّم تو هستند.

یعنى احسان به آنان و رعایت حقوقشان علت دخول در بهشت، و عدم رعایت احترام و حقوق آنان باعث ورود به آتش جهنم است.

در "میزان الحکم"جلد دهم صفحه ۷۰۸ به بعد روایات بسیار مهم زیر را در رابطه با پدر و مادر نقل مى کند:

از رسول خدا(ص)روایت شده:

مَنْ سَرَّهُ اَنْ یمَدَّ لَهُ فِى عُمْرِهِ،وَ یزادَ فِى رِزْقهِ فَلْیبَرَّ وَالِدَیهِ، وَلْیصِلْ رَحِمَهُ:

هر کس طول عمر و زیادى رزق مى خواهد، به پدر و مادر نیکى کند و صله رحم بجاى آورد.

على علیه السلام مى فرماید:

بِرُّالْوالِدَینِ اَکبَرُ فَرِیضَة:

نیکى به پدر و مادر بزرگ ترین فریضه اسلامى است.

امام صادق علیه السلام مى فرماید:

بَرُّوا آباءَکمْ یبَرَّکمْ اَبْناؤُکمْ:

به پدران نیکى کنید تا فرزندانتان به شما نیکى نمایند.

ابن مسعود از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پرسید:

اَىُّ الْعَمَلِ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ؟قالَ:الصَّلاةُ عَلى وَقْتِها.قُلْتُ ثُمَّ اَىُّ؟ قالَ:بِرُّ الْوالِدَینِ:

چه کارى نزد خداوند محبوب ترین کار است؟فرمود:نماز در وقت، گفتم:بعد از آن؟ فرمود: نیکى به پدر و مادر.

خواهر رضاعى رسول خدا(ص) خدمت آن حضرت مشرف شد، سپس برادر رضاعى حضرت آمد، ولى محبّتى که آنحضرت نسبت به خواهر ابراز داشت نسبت به برادر ابراز نکرد، عرضه داشتند:احترامى که به خواهر گذاشتى به برادر نگذاشتى؟فرمود: این زن نسبت به پدرش نیکوکارتر از برادرش بود.

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

رِضَا اللّهِ فِى رِضَا الْوالِدِ، و سخَطُ اللّهِ فِى سَخَطِ الْوالِدِ:

رضاى خدا در رضاى پدر،و غضب خداوند در غضب و خشم پدر است.

جابر جعفى مى گوید:شنیدم مردى به حضرت صادق علیه السلام عرضه داشت:

اِنَّ لى اَبَوَبْنِ مُخالِفَینِ، فَقالَ:ب َرَّهُما کما تَبَرُّ الْمُسْلِمینَ مِمَّنْ یتَوَلّانا:

براى من پدر و مادرى غیر شیعه هست، حضرت فرمود:همانگونه که مسلمانان نسبت به شیعیان ما نیکى مى کنند به آن دو نیکى کن.

حضرت رضا علیه السلام مى فرماید:

بِرُّ الْؤالِدَینِ واجِبٌ وَ اِنْ کانا مُشْرِکینِ، وَلا طاعَةَ لَهُما فِى مَعْصِیةِ الْخالِقِ:

نیکى به پدر و مادر واجب است اگر چه هر دو مشرک باشند، ولى در معصیت خداوند از آنان پیروى کردن لازم نیست.

حضرت باقر علیه السلام مى فرماید:انسان در زمان حیات پدر و مادر نسبت به آنان نیکوکار است ولى پس از مرگشان بدهى آنان را نمى پردازد، و برایشان از حضرت حق طلب مغفرت نمى کند، پس خداوند عزّوجّل او را جزء عاق شدگان ثبت مى کند، و گاهى انسان در زمان حیات پدر و مادرش عاق است چون مردند بدهى آنان را مى پردازد و براى ه ردو طلب مغفرت مى کند، خداوند او را نیکوکار به پدر و مادر به حساب مى آورد.

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

اَلْجَنَّةُ تَحْتَ اَقْدامِ الْامُّهاتِ:

بهشت زیر پاى مادران است.

از حضرت باقر علیه السلام روایت شده:"موسى بن عمران به حضرت حق عرضه داشت: مرا سفارش کن. سه بار خطاب رسید: تو را به خودم سفارش مى کنم.عرضه داشت:مرا سفارش کن، خطاب رسید: تو را به مادرت سفارش مى کنم. باز گفت: الهى مرا وصیت کن، پاسخ شنید: تو را به مادرت وصیت مى کنم. باز گفت: مرا سفارش کن، خطاب رسید، تو را به پدرت سفارش مى نمایم".

راوى مى گوید:"با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بر کوهى بودیم که چشم انداز ما بیابان بود، ناگهان جوانى را دیدم مشغول گوسپند چرانى بود، از جوانى او تعجب کردم و گفتم:یا رسول اللّه اگر جوانى او در راه خدا مى گذشت چه خوب بود! فرمود: چه مى دانى شاید در قسمتى از راه خدا باشد. آنگاه رسول خدا او را خواست و فرمود: اى جوان آیا کسى تحت سرپرستى توست؟ عرضه داشت: آرى،فرمود: کیست؟ گفت: مادرم، فرمود: او را عنایت کن که بهشت زیر دو قدم اوست".

"جوانى قصد جبهه داشت، با مادر نزد رسول خدا آمد، نسبت به جبهه رفتن اعلام علاقه کرد، ولى مادرش او را منع مى کرد، فرمود: نزد مادرت بمان که همان ثواب جهاد براى تو خواهد بود".

البته نظیر این روایات روایات دیگرى هم هست، ولى باید توجه داشت اینگونه روایات ناظر به زمانى است که ارتش اسلام از نظر نیرو تأمین باشد.

ابراهیم بن مهزم مى گوید:"شبى با مادرم از نزد حضرت صادق علیه السلام به منزلم آمدم، بین من و مادرم گفتگوئى در گرفت و من با مادر سخن درشت و غلیظ گفتم.پس از نماز صبح خدمت امام ششم رسیدم، فرمود: دیشب با مادرت درشت گوئى کردى،آیا نمى دانى که شکم او محل سکونت تو بود، و دامنش گهواره ات، و سینه اش ظرف نوشیدنیت؟ عرضه داشتم: چرا، فرمود: پس با او به درشتى سخن مگو".

حضرت سجاد علیه السلام مى فرماید:

جاءَ رَجُلٌ اِلَى النَّبِىَّ صلّى اللّه علیه و آله فَقالَ: یا رَسُولَ اللّهِ ما مِنْ عَمَل قَبیح اِلّا قَدْ عَمِلْتُهُ،فَهَلْ لِیى مِنْ تَوْبَة؟ فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ:فَهَلْ مِنْ والِدَیک اَحَدٌ حَىُّ؟ قالَ: اَبى،قالَ:فَاذْهَبْ فَبَرَّهُ.قالَ:فَلَمّا وَلّى رَسُولُ اللّهِ کانَتْ اُمُّهُ:

مردى خدمت رسول اسلام مشرف شد و عرضه داشت:گناهى نبوده که انجام نداده ام، آیا بر من راه توبه باز است؟ فرمود: کدام یک از پدر و مادرت زنده هستند؟ عرضه داشت:پدرم، فرمود: برو به او نیکى کن. وقتى جوان از خدمت حضرت رفت، فرمود: اى کاش مادرش در قید حیات بود!

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى فرماید:

اِنَّ اَکبَرَ الْکبائِرِ عِنْدَ اللّهِ یوْمَ الْقِیامنَةِ: اَلاِ شْراک بِاللّهِ،وَ قَتْلُ النَّفْسِ الْمُؤْمِنَةِ بِغَیرِ الْحَقَّ،وَ الْفِرارُ فِى سَبیلِ اللّهِ یوْمَ الزَّحْفِ وَ عُقُوقُ الْوالِدَینِ...

بزرگترین گناهان کبیره در قیامت نزد خداوند:شرک به خدا،و کشتن مؤمن بدون ملاک شرعى، و فرار از جبهبه در راه خدا، و عقوق پدر مادر است...

حضرت صادق علیه السلام فرمود:

اَلذُّنُوبُ الَّتى تُظْلِمُ الْهَواءَ عُقُوقُ الْوالِدَینِ:

از گناهانى که هواء را تیره و تار مى کند عقوق پدر و مادر است.

رسول الهى مى فرماید:

اِتْنانِ یعَجَّلُهُما اللّهُ فِى الدُّنْیا:اَلْبَغْىُ،وَ غُقُوقُ الْوالِدَینِ:

دو چیز است که عقوبت آنها در دنیا از جانب خدا تأخیر ندارد: ستم و تجاوز، و عقوق والدین.

امام صادق علیه السلام مى فرماید:

مَنْ نَظَرَ اِلى اَبَوَیهِ نَظَرَ ماقِت وَ هُما ظالِمانِ لَهُ لَمْ یقْبَلِ اللّهُ لَهُ صَلاةً:

کسى که به پدر و مادر خشمگین نظر کند در حالى که هر دوى آنها به او ستم کرده باشند، خداوندنمازش را قبول نمى کند.

رسول الهى مى فرماید:

مَنْ اَحْزَنْ والِدَیهِ فَقَدْ عَقَّهُما.

کسى که پدر و مادر را غمگین کند به عقوق آن دو دچار شده.

و نیز آن حضرت فرمود:

مِنْ حَقَّ الْوالِدِ عَلى وَلَدِهِ اَنْ یخْشَعَ لَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ:

از حق پدر بر فرزند این است که فرزند در برابر غضب پدر خشوع به خرج دهد.

امام صادق علیه السلام فرمود:

یجِبُ لِلْوالِدَینِ عَلَى الْوَلَدِ ثَلاثَةُ اَشْیاءَ:شُکرُهُما عَلى کلَّ حال،وَ طاعَتُهُما فِیما یأْمُرانِهِ وَ ینْهَیانِهِ عَنْهُ فِى غَیرِ مَعْصِیةِ اللّهِ،وَ نَصیحَتُهُما فِى السَّرِّوَ الْعَلانِیةِ:

سه چیز نسبت به پدران و مادران بر فرزندان واجب است:سپاس از آن دو در هر حال، و پیروى از امر و نهیشان در غیر معصیت حق، و خیرخواهى نسبت به هر دو در پنهان و آشکار.

مرحوم محدث قمى در کتاب پرقیمت "منازل الآخرة"مى گوید:حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله حاضر شد نزد جوابى در وقت وفات او، پس به او فرمود: لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ،پس بسته شد زبان او جوان و نتوانست بگوید و هر چه حضرت فرمود او نتوانست بگوید، پس حضرت فرمود به آن زنى که نزد سر آن جوان بود که آیا این جوان مادر دارد؟ عرض کرد: بلى،من مادر او هستم.فرمود:آیا تو خشمناکى بر او؟ گفت:بلى، و الآن شش سال است که با او تکلم نکرده ام. حضرت فرمود: از او راضى شود، آن زن گفت:رَضِىَ اللّهُ عَنْهُ بِرِضاک یا رَسُولَ اللّهِ.و چون این جمله را که مشعر بر رضایت او بود نسبت به پسرش گفت، زبان آن جوان باز شد. حضرت به او فرمود:لا اِله اِلَّا اللّهُ،گفت: لا اِلهِ اِلَّا اللّهُ. حضرت فرمود: چه مى بینى؟ عرض کرد: مى بینم مرد سیاهى بد منظر با جامه هاى چرک و بوى گندیده و بد که نزد من آمده و گلو و راه نفس مرا گرفته. حضرت فرمود: بگو:

یا مَنْ یقبَلُ الْیسیرَ،وَ یعْفُو عَنِ الْکثیرِ،اِقْبَلْ مِنَّى الْیسیرَ،وَاعْفُ عَنَّى الْکثیرَ،اِنَّک اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ:

آن جوان این کلمات را گفت، آن وقت حضرت به او گفت: نگاه کن چه مى بینى؟ گفت: مى بینم مردى سفید رنگ، نیکو صورت،خوشبو، با جامه هاى خوب نزد من آمده و آن سیاه پشت کرده و مى خواهد برود. حضرت فرمود: این کلمات را اعاده کن، حضرت فرمود: چه مى بینى؟ عرض کرد: دیگر آن سیاه را نمى بینم و آن شخص سفید نزد من است. پس در آن حال آن جوان وفات کرد.(۵۴۷)

در تفسیر "فى ضلال" آمده: مردى مشغول طواف بود، در حالیکه مادرش را براى طواف به دوش داشت، درآن هنگام رسول خدا را دید، عرضه داشت: آیا حق مادرم را با یان کار انجام داده ام؟فرمود: نه حتى جبراى یکى از ناله هاى او را به هنگام وضع حمل نمى کند.(۵۴۸)

آرى آیات و روایاتى که از نظرتان گذشت، الهامات الهى و وحى آسمانى است که به وسیله قرآن و امامان معصوم به عنوان حقوق پدر و مادر به فرزندان ارائه شده، این فرزندان هستند که باید این آیات و روایات را به کار بندند و نگذارند چیزى از این واقعیات ازدستشان برود، و آن چنان مشتاقانه براى عمل به این دستورات بکوشند که نسبت به آنها احساس سنگینى و سختى نکنند.

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ کمَا شَرَّفْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ کمَا أَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ»:

"بارخدایا بر محمّد و آلش درود فرست چنانکه ما مردم مسلمان و مؤمن را به خاطر اتصال به نبوت آن حضرت شرافت و بزرگى دادى، و بر محمّد و آل او درود فرست چنانکه در سایه رسالت او براى ما حقّى نسبت بر دیگرى که از جمله آنها پدر و مادر ماست واجب گردانیدى.

پی نوشت:


۵۳۰- بقره، ۸۳.

۵۳۱- نساء، ۳۶.

۵۳۲- انعام، ۱۵۱.

۵۳۳- اسرائ، ۲۳.

۵۳۴- لقمان، ۱۵.

۵۳۵- لقمان ۱۴.

۵۳۶- "نورالثقلین" ج ۳، ص ۱۴۹، حدیث ۱۳۱.

۵۳۷- آل عمران، ۹۲.

۵۳۸- "نور الثقلین" ج ۳، ص ۱۴۸.

۵۳۹- "نور الثقلین" ج ۳، ص ۱۵۰.

۵۴۰- "نور الثقلین" ج ۳، ص ۱۵۱.

۵۴۱- "نور الثقلین" ج ۳، ص ۱۵۱.

۵۴۲- "نور الثقلین" ج ۳، ص ۱۵۱.

۵۴۳- "نور الثقلین" ج ۳، ص ۱۵۱.

۵۴۴- "نور الثقلین" ج ۳، ص ۱۵۱ـ ۱۵۲.

۵۴۵- "نور الثقلین" ج ۳، ص ۱۵۱ـ ۱۵۲.

۵۴۶- "ترغیب ج ۳، ص ۳۱۶.

۵۴۷- "منازل الآخرة" چاپ قدیم، ص ۷.

۵۴۸- "فى ضلال القرآن" ج ۵، ص ۳۱۸.