حدیث سد الابواب

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تقویم هجری قمری

روز واقعه:9 ذی الحجه
سال ۲ هجری قمری

«حدیث سد ابواب» از احادیث صحیح و مشهور، بلکه متواتر نزد شیعه و اهل سنت است که از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در شأن و فضیلت امیر مؤمنان على(علیه‌السلام) وارد شده است.[۱] مطابق این حدیث، پیامبر اکرم از طرف خدا دستور بستن درب خانه‌های صحابه که به مسجد باز می‌شد - جز درب خانه حضرت علی - را صادر فرمود.

ماجرای سد الابواب

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از هجرت به مدینه منوره و تشکیل نظام اسلامی، در آغازین روزهای حضورش در این شهر اقدام به ساختن مسجد نمود تا پایگاه و محل گردهمایی و عبادت مسلمانان باشد. مهاجرانی که از مکه معظمه به مدینه هجرت کرده و فاقد خانه و مسکن بودند، همین مسجد را خوابگاه خویش قرار دادند. اما پس از مدتی پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را از خوابیدن و بیتوته کردن در مسجد به خاطر حفظ شئونات اسلامی و احترام به اماکن مقدس بازداشت و دستور داد تا برای خویش خانه‌هایی بسازند و از مسجد بیرون روند.

مهاجران، خانه‌هایی در اطراف مسجد ساختند ولی هر کدام از آنان، دری به مسجد گشودند تا ضمن ابراز علاقه‌مندی به مسجد، در رفت آمد آنان به مسجد آسان شود و برای درک نماز جماعت رسول خدا صلی الله علیه و آله توفیق بیشتری داشته باشند.

از این وضعیت، مدت چندانی نگذشته بود که جبرئیل امین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آمد و به آن حضرت وحی کرد که خداوند سبحان می‌خواهد مسجد پاک و نظیف بماند و رفت و آمد مسلمانان در آن، در حال پاکی و طهارت باشد، بدین جهت تمام درهایی که به آن گشوده شده است باید بسته شوند، جز در خانه حضرت علی علیه‌السلام که از این امر استثنا است. جابر بن عبداللّه انصاری می گوید: «سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ(ص) یقولُ: سُدُّوا الأَبوابَ کلَّها إلّا بابَ عَلِی».[۲]

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، معاذ بن جبل را مأموریت داد که این خبر را به مسلمانان برساند و بگوید درهای خود را به سوی مسجدالنبی ببندید. معاذ بن جبل پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به صحابه آن حضرت، از جمله ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر و حمزه ابلاغ کرد و همگی اطاعت کردند و درهای خود را بستند.

برخی از آنان درصدد چانه‌زنی برآمده و برای خود امتیاز اندکی طلب می‌کردند. روایت شده است که عمر بن خطاب پس از دریافت پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله به نزد آن حضرت رفت و به وی عرض کرد: «یا رسول الله! دَع لی بقدر ما انظر الیک بعینی؛ ای رسول خدا صلی الله علیه و آله»! (من نیز به مانند دیگران در خانه‌ام را می‌بندم) ولی از تو خواهش دارم که به اندازه دیدن چشم مرا معاف داری تا من از آن سوراخ تو را و داخل مسجد را بنگرم. پیامبر صلی الله علیه و آله از پذیرش درخواست عمر بن خطاب امتناع نمود و فرمان داد که کلاً باید بسته شود.

تمام درهایی که به مسجد گشوده بودند، بسته شد؛ جز در خانه امام علی علیه‌السلام که پیامبر وی را از بستن در خانه‌اش استثنا نمود. این امر بر برخی از صحابه کبار و ریش‌سفیدان همراه پیامبر صلی الله علیه و آله گران آمد و پشت سر آن حضرت گلایه و شکوه نمودند. این خبر به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رسید. پیامبر صلی الله علیه و آله روزی در مسجد مدینه برای آنان خطبه خواند و در ضمن آن فرمود: «قد بلغنی ما قلتم فی سد الابواب، والله ما انا فعلتُ ذلک، ولکن الله فعله و ان الله اوحی الی موسی علیه‌السلام ان یتخذ بیتاً طهراً لایجنب فیه، الا هو و هارون وابناه، یعنی لایجامع فیه غیرهم و ان الله اوحی الی ان اتخذ هذا البیت طهراً، لاینکح فیه الاّ أنا و علی والحسن والحسین والله ما أنا امرتُ بسدّ ابوابکم ولافتحتُ باب علی، بل الله أمرنی به»؛[۳] آنچه درباره بسته شدن درها گفتید، خبرش به من رسید. به خدا سوگند من آن را انجام ندادم، بلکه این فرمان الهی بود که از طریق من به شما ابلاغ گردید. خداوند متعال به حضرت موسی علیه‌السلام وحی فرستاد که خانه پاکی را برای عبادت و پرستش برگزیند و کسی در آن به جنابت نرسد مگر خود موسی علیه‌السلام و برادرش هارون علیه‌السلام و فرزندان هارون، یعنی غیر از آنان کسی در آن آمیزش انجام ندهد. خدای سبحان به من نیز وحی فرستاد که این خانه مسجد را پاکیزه نگه دارم و کسی در آن نکاح انجام ندهد به حالت جنابت وارد نشود جز من، علی، حسن و حسین که از این فرمان مستثنا شدیم. به خدا سوگند من بسته شدن درهای شما را و باز بودن در خانه علی را فرمان ندادم، بلکه این خدای بزرگ بود که به من چنین فرمانی داد.

به هر حال، تمام درها بسته شد جز در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و در خانه علی علیه‌السلام و خداوند سبحان بار دیگر فضیلت و برتری علی علیه‌السلام را پس از پیامبر صلی الله علیه و آله بر تمامی خلایق، از جمله بر همه اصحاب و یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله اثبات و آشکار نمود.[۴]

مورخان و سیره‌نویسان، تاریخ دقیق این واقعه را بیان نکرده اند، مگر برخی از آنان که آن را در نهم ذی الحجه ذکر کرده و سال وقوع را متذکر نشدند.[۵] از برخی شواهد و قراین بدست می‌آید که این واقعه در نهم ذی الحجه سال دوم قمری به وقوع پیوست.

پانویس

  1. حدیث سد الأبواب، سید علی حسینی میلانی، ص۱۵.
  2. تاریخ بغداد، ج ۷، ص ۲۰۵، ح ۳۶۶۹؛ حلیة الأولیاء، ج ۴، ص ۱۵۳.
  3. نسائی، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ص۵۹؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۳۲، ص۴۱.
  4. نک: شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار علیهم‌السلام ابوحنیفه نعمان بن محمد تمیمی، ج ۲، ص ۱۸۰، حدیث ۵۲۰؛ کشف الغمه علی بن عیسی اربلی، ج ۱، ص ۴۵۱.
  5. وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص ۱۱۶.

منابع

  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
  • "حدیث سد ابواب مسجد"، مشایخ فریدنی، دایرة المعارف تشیع، ج ۶، ص ۱۷۲.

منابع برای مطالعه بیشتر:

مطالب مرتبط