تذکره
"تذکره" به کتابی اطلاق میشود که در شرح حال و آثار فرد یا گروهی خاص مانند شاعران، نویسندگان، نقاشان، خطاطان نوشته شده باشد. برخی صاحبنظران به کتابهایی که فقط در سرگذشت و معرفی آثار شاعران و عارفان باشد، «تذکره» گفتهاند. در حوزه ادبیات نیز در معنای اخص، تذکره به کتابیهایی گفته میشود که سرگذشت و زندگی شاعران و نمونه آثار و اشعار آنها را دربر گیرد. گاه نظرهای انتقادی مؤلف یا دیگران درباره سرودههای شاعران نیز در کتابهای تذکره دیده میشود.
محتویات
تاریخچه تذکرهنویسی
درباره سیر تحول مفهوم کلمه «تذکره» از حوزه لغوی به حوزه اصطلاحی میتوان گفت اولین کتاب فارسی که نام آن با کلمه تذکره همراه است، «تذکرةالاولیاء» فریدالدین عطار (۵۴۰-۶۱۸ ق) است. شرح حال ۹۶ تن از اولیای مشایخ صوفیه با ذکر مناقب، مواعظ و سخنان حکمتآمیز آنها در این کتاب آمده است. مؤلف در مقدمه یادآور شده است که "چون دیدم روزگاری پدید آمده است که... اشرارالناس، اخیارالناس را فراموش کردهاند، تذکرهای ساختم اولیا را. این کتاب را تذکرهالاولیاء نام نهادم".
دومین کتابی که کلمه تذکره را در عنوان خود دارد رسالهای با نام "تذکره" از خواجه نصیرالدین طوسی در آغاز و انجام است. در این مورد نیز کلمه تذکره در معانی یادآوری و پنددادن بهکار رفته است.
تذکرةالشعرای دولتشاه سمرقندی (۹۰۰ ق.) که در سال ۸۹۲ ق. تألیف شده، سومین کتاب فارسی با عنوان تذکره است که در مقدمه آن لفظ تذکره به معنای یادگار و کتابی در احوال شعرا بکار رفته است. به این ترتیب تا پیش از قرن ۹ق. و دوره صفویه، کلمه تذکره در مفهوم لغوی آن بکار میرفته و از آن پس این کلمه مفهوم اصطلاحی یافته و به تدریج عمومیت بیشتری پیدا کرده است. از آن پس کلمه تذکره بیشترین کاربرد را در مفهوم "تذکرةالشعرا" یافت؛ اما امروزه گستره مفهومی این اصطلاح وسیعتر شده است.
در زبان عربی به کتابهایی که در ترجمه احوال باشد «تذکره» گفته نمیشود و اصطلاحاتی چون تراجم، طبقات، انساب، معجم و جز آن بهکار میرود. تذکره را میتوان گونهای از سرگذشتنامه با سابقهای جدیدتر و اندک تفاوتی در ساختار دانست.
بیشتر تذکرههای ادبی از سه قسمت مقدمه، متن و خاتمه تشکیل شده است. به طور معمول، مقدمه شامل حمد و منقبت پیامبر و ائمه و مدح پادشاهان وقت است که به دنبال آن، سبب و سال تألیف و گاه ماده تاریخ تألیف میآید. در مقدمه بسیاری از تذکرهها درباره آغاز شعر فارسی، تحول آن، اقسام نظم و نثر، عروض و قافیه، صنایع ادبی، و جز آن مباحثی دیده میشود، مانند تذکره سرو آزاد و بهارستان سخن؛ متن و اصل تذکره هر شاعر، اسم، کنیه، تخلص، القاب و نسب شاعر، مشاغل وی، آثار او با بحث مختصری درباره آنها، اسامی فرزندان و شاگردان وی و در نهایت نظر نویسنده تذکره یا دیگران درباره مقام ادبی و پایه علمی شاعر را دربر میگیرد؛ در خاتمه برخی تذکرهها به بعضی از شاعران همعصر نویسنده که در متن نیامده اشاره میشود، ماننذ تذکره خلاصهالافکار؛ شرح حال مؤلف تذکره و خاندان او به همراه نمونه اشعار و تاریخ اتمام کتاب با ماده تاریخ نیز در خاتمه میآید که تذکره میخانه و مرآت الخیال از آن جملهاند.
تذکرهنویسی به زبان فارسی زمانی در ایران آغاز شد که چهار قرن از تألیف تذکرههای عربی میگذشت. نخستین کتاب شرح حال شاعران عرب را محمد بن عبدالسلام جمحی (۲۳۱ ق.) نوشته است. بیشتر تذکرهنویسان پس از او ایرانی تبار بودند. ابن قتیبه دینوری (۲۱۳ ـ ۲۷۶ ق.)، در کتاب الشعر والشعرا، شرح حال و نمونه اشعار ۲۰۶ تن از شاعران پارسیگوی را آورده است. ابوعبدالله هارون بن علی بغدادی معروف به ابن ابی منصور (۳۵۲ ق.) تذکرهای به نام «البارغ فی اخبار الشعراء المولدین» تألیف کرد که چندین ذیل بر آن نوشته شد.
ابومنصور عبدالملک ثعالبی (۴۲۹ ق.) ذیل معروف «یتیمة الدهر فی محاسن اهل العصر» را بر این کتاب نوشت که تمام شاعران پارسیگوی تا روزگار مؤلف را دربرمیگرفت و «تتمهالیتیمه» ذیلی بر این کتاب است. ابوالحسن علی باخرزی (۴۶۷ ق.) ذیل «دمیهالقصر» را بر کتاب ثعالبی نوشت و شرح حال شاعران پارسیگوی را تا دوره سلجوقی رسانید. این کتاب ترجمه شاعران حجاز، شام، دیار بکر، آذربایجان، عراق عجم، ری، اصفهان، فارس، کرمان، و جز آن را دربرمیگرفت. ذیلهای دیگری نیز بر این کتاب نوشته شده است.
بهرهگیری از تذکرههای عربی، ایرانیان را به فکر تألیف تذکرههای فارسی انداخت. رسمیت یافتن زبان فارسی به عنوان زبان دیوانی و درباری، این فکر را قوت بخشید. سدیدالدین محمد عوفی «تذکره لبابالالباب» را در تقلید از «یتیمهالدهر» ثعالبی در سالهای ۶۱۷-۶۱۸ ق. در ۲ جلد به نگارش درآورد. جلد اول این تذکره مشتمل بر شرح حال و آثار ۱۳۰ تن از پادشاهان، وزیران و دیوانیانی است که به زبان فارسی شعر گفتهاند و جلد دوم ۱۶۹ شاعر پارسی گوی را دربرمیگیرد.
«تذکرهالشعرای» دولتشاه سمرقندی که در سال ۸۹۲ ق. به نام امیرعلی شیر نوایی تألیف شد، دومین تذکره شعرای پارسیگوی محسوب میشود. این تذکره که در یک مقدمه، هفت طبقه و یک خاتمه نوشته شده است، ۱۵۱ شاعر را دربرمیگیرد. اندکی پس از آن، امیرعلی شیر نوایی تذکره «مجالسالنفایس» را به زبان ترکی جغتایی نوشت. ترجمه شاعران معاصر مؤلف در این تذکره آمده است. این تذکره چندین بار در قرن ۱۰ ق. به زبان فارسی ترجمه شده است. «لطایفنامه» یکی از این ترجمههاست که در سال ۹۲۸ق. توسط فخری هراتی انجام شده است.
«تحفه سامی» که نوشته سام میرزا در سال ۹۷۵ ق. است، ۷۰۰ شاعر ایرانی را معرفی میکند. «خلاصهالاشعار و زبدهالافکار» که از مفصلترین تذکرههای عمومی فارسی است اندکی پس از آن توسط تقیالدین کاشی به رشته تحریر درآمد و در سالهای ۹۹۳ ق. و ۱۰۱۶ ق. مورد تجدید نظر مؤلف قرار گرفت. «عرفاتالعاشقین» تألیف تقیالدین بن معینالدین اوحدی بلیانی شامل شرح حال ۳۳۰۰ شاعر پارسیگوی است که در سالهای ۱۰۲۲-۱۰۲۴ ق. در آگره هند تألیف شده است.
تذکرهنویسی در هند و پاکستان
با فتح هندوستان توسط شاهان غزنوی، زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و ادبی وارد این کشور شد. تذکرهنویسی نیز چون دستور زبان و فرهنگنویسی، در این شبه قاره سهم بزرگی در زبان و ادب فارسی دارد. «لبابالالباب» به عنوان نخستین تذکره فارسی در این شبه قاره تألیف شد.
هر چند که نثر کتاب، مصنوع و اشعار انتخابی آن متکلف هستند، به عنوان تنها منبع بازمانده از شاعران متقدم پارسیگوی اهمیت بسیاری دارد. تا سه قرن بعد، تذکرهای در هندوستان تألیف نشد ولی از قرن ۱۰ ق. تذکرهنویسی سیر صعودی خود را در این منطقه آغاز کرد.
در نخستین دوره حکومت تیموریان تنها دو تذکرهنگار، هندیالاصل بودند و بقیه از سایر نقاط به این کشور مهاجرت کرده بودند؛ ولی در دومین دوره تقریباً همه تذکرهنگاران هندیالاصل بودند. تذکرههایی که در هند تألیف شده نشاندهنده تحول شعر فارسی در این منطقه هستند و برای مطالعه سیر تحول شعر فارسی و سرگذشت شاعران فارسیگوی هند اهمیت دارند.
تذکرهنویسی در شبه قاره هند بیش از ایران رواج داشته و از مهمترین تذکرههای تألیف شده در این کشور در قرن دهم میتوان به «روضهالسلاطین» و نفایسالمآثر»؛ در قرن یازدهم به «خلاصهالاشعار» و «زبدهالافکار»، «میخانه» و «عرفاتالعاشقین» و «عرصاتالعارفین»؛ در قرن دوازدهم به «مرآهالخیال»، «سرو آزاد» و «مجمعالنفایس»؛ در قرن سیزدهم به «مخزنالغرایب»، «نتایجالافکار» و «شمع انجمن»؛ و در قرن چهاردهم به «ریاضالعارفین»، «سخنوران چشم دیده» و «حدیث حیات» اشاره کرد. از نیمه دوم قرن چهاردهم تذکرهنویسی در این کشور سیر نزولی یافت و چند تذکرهای هم که نگاشته شده جزو تحقیقات دانشگاهی و پایاننامههای دکتری بوده است.
تذکرههای برجای مانده
تذکرهنویسی، از آغاز سیر صعودی را پیموده است. از قرن هفتم هجری تنها «لبابالالباب» عوفی باقی است. از قرن هشتم ۲ مورد، از قرن نهم ۷ مورد از قرن دهم ۳۳ مورد، از قرن یازدهم ۵۸ مورد، از قرن دوازدهم ۷۲ مورد، از قرن سیزدهم ۱۵۱ مورد و از قرن چهاردهم ۲۰۰ مورد تذکره بر جای مانده است.
در قرنهای ۱۳ و ۱۴ ق. همگام با دگرگونی در نوع و کیفیت تذکرهها، نوع دیگری از کتابهای ادبی ظهور کرد. کتابهای تاریخ ادبیات و تاریخنویسی ادبی ـ که از قرن سیزدهم آغاز شده بود ـ جایگزین تذکرهها و تذکرهنویسی شد. البته تذکرهنویسی همچنان به مسیر خود ادامه داده است. تذکرههایی که از قرن چهاردهم باقیمانده اکثراً محلی است ولی به تذکرههای عظیمی چون «سخنوران نامی معاصر ایران» از سید محمدباقر برقعی در ده جلد که تا زمان تحریر این مقاله شش جلد آن به چاپ رسیده است، نیز میتوان اشاره کرد.
از میان مهمترین تذکرههای برجای مانده از دوره صفوی به بعد موارد زیر شایان توجه است: «ریاضالشعراء» نوشته واله داغستانی در سال ۱۱۶۱ ق.؛ «خزانه عامره» تألیف میرغلامعلی آزاد بلگرامی (۱۲۰۰ ق.)؛ «آتشکده» نوشته لطفعلی بیگآذر (۱۱۹۵ ق.)؛ «سفینه خوشگو» نوشته محمد افضل سرخوش؛ «انجمن خاقان» نوشته راوی بایندری تألیف ۱۲۳۴ ق.؛ «مجمعالفصحا» نوشته رضاقلی خان هدایت در سال ۱۲۸۸ ق. که جامعترین تذکره فارسی است و «حدیقهالشعرا» نوشته احمد دیوان بیگی (۱۳۱۰ ق.).
تقسیمبندی تذکرهها
تذکرهها را از نظر دامنه به عام و خاص تقسیم کردهاند. تذکره عام به تذکرههایی گفته میشود که بدون در نظر گرفتن زمان، مکان، نوع، مضمون، قالب اشعار، موقعیت شاعر و جز آن به معرفی شاعران بپردازد و آثار آنها را ذکر کند؛ به عبارت دیگر تمام شاعران پارسیگوی را دربرگیرد. نخستین تذکره عام فارسی «لبابالالباب» عوفی است.
تذکره خاص به معرفی گروه خاصی از شاعران میپردازد و خود انواع گوناگون دارد:
- تذکرههای محلی که شعرای منطقه خاصی را معرفی میکنند و ممکن است یک شهر، یک منطقه یا یک ولایت در محدوده این تذکرهها قرار گیرد، مانند «سخنوران یزد» تألیف اردشیر خاضع یزدی یا «سخنوران آذربایجان».
- تذکرههای عصری که دوره زمانی محدودی را دربر میگیرند که بعضی از آنها فقط به معرفی شاعران همعصر مؤلف میپردازند. تذکره «انجمنآرا» و «تذکره نصرآبادی» تألیف میرزا محمدطاهر نصرآبادی که شاعران عصر صفویه را معرفی میکند، در زمره اینگونه تذکرهها قرار میگیرد.
- تذکرههای موضوعی که بر موضوع و مضمون خاصی از اشعار از قبیل مرثیهگویی، حماسهسرایی، منقبتسرایی و جز آن توجه دارند. به طور مثال، تذکره «میکده» شاعرانی را دربرمیگیرد که ساقینامه سرودهاند.
- تذکرههای قالب شعری که در آن، قالب خاصی از شعر مورد نظر تذکرهنویس است؛ مانند غزل، رباعی، مثنوی و جز آن. تذکره هفت آسمان که در ترجمه احوال شاعران مثنوی سراست، «بستانالعشاق» تألیف علیرضا میرزا قاجار متخلص به شهره در ترجمه احوال غزلسرایان و «بستانالفضایل» تألیف همو در شرح حال قصیده سرایان، نمونههایی از این گروه هستند.
- تذکرههای طبقاتی که منحصر به طبقه معینی از شاعران، از قبیل شاهان، وزیران، عارفان و جز آن است. تذکره «ریاضالعارفین» نوشته رضا قلیخان هدایت در ۱۲۶۰ ق، شرح حال ۳۵۴ شاعرِ عارف و عارف شاعرِ را دربر میگیرد.
برخی تذکرهها در چند گروه قرار میگیرند. تذکره «سرو آزاد» هم دوره مشخص و هم مکان خاصی را درنظر دارد و شاعرانی که در فاصله سالهای ۱۰۰۰ تا ۱۱۶۶ ق. در هندوستان متولد شده یا به هندوستان آمدهاند، در این کتاب معرفی شدهاند.
تذکرهها را با توجه به ساده یا مصنوع بودن نثرشان نیز تقسیم کردهاند. اصالت مطالب تذکرهها نیز در تقسیمبندی آنها مؤثر بوده است. برخی محققان تذکرههای اصیل را تذکرههایی میدانند که همه مطالب آن از خود تذکرهنویس باشد و از تذکرههای دیگر نقل و اقتباس نکرده باشد.
ذکر اسامی شاعران در تذکرهها ممکن است دارای ترتیبهای زیر باشد:
- الفبایی، که اسامی شاعران را به ترتیب الفبای حرف اول اسم یا تخلص شاعر آوردهاند، مانند نفایسالمآثر و عرفاتالعاشقین.
- تاریخی، که در آن اسامی شاعران با توجه به سال درگذشت آنها مرتب شده است، مانند خلاصهالاشعار و میخانه.
- جغرافیایی، که شاعران با توجه به موطنشان تقسیمبندی میشوند و در ذیل نام هر منطقه، شهر یا کشور شاعران آن ناحیه معرفی میگردند، هفت اقلیم و لطایفالخیال به اینگونه مرتب شدهاند.
- مذهبی، که بر مبنای مذهب تقسیم شدهاند. به طور مثال، گل رعنا و انیسالاحبا در ابتدا شاعران مسلمان و سپس شاعران هندو را معرفی میکنند. البته در ذیل هر مذهب نظم الفبایی رعایت شده است.
- ارزش شعری، که در آن پایه ادبی شاعر سبب تقدم یا تأخر نام وی شده است، مانند مجمعالشعرای جهانگیری.
- موقعیت اجتماعی و شغلی، که در آن تقسیمبندی فصول و ابواب فرعی با توجه به شغل شاعر انجام گرفته است. به طور مثال در تذکره محک شعرا ابتدا پادشاه سپس شاهزادگان آنگاه امرای دربار و در انتها نام سایر شاعران آمده است.
- بدون قاعده، که در آن از نظم و قاعده خاصی برای ترتیب اسامی شاعران استفاده نشده است، مانند تذکرهالمعاصرین حزین، ریاضالفردوس، و خزینهالشعرا.
تذکرههای غیرادبی
ممکن است سرگذشت افراد دیگری چون هنرمندان، دانشمندان و جز آن نیز تحت نام تذکره بیاید. از اینگونه تذکرهها از کتاب تذکرهالخطّاطین، نوشته میرزا سنگلاخ بجنوردی خراسانی (۱۲۹۴ق.) میتوان یاد کرد. این کتاب در آداب خوشنویسی و شرح زندگی خوشنویسان به زبان فارسی است؛ تذکرهالائمه تألیف محمدباقر بن محمدتقی لاهیجی در سال ۱۰۸۵ ق. در شرح حال کرامات، معجزات و فضایل ائمه اطهار علیهم السلام نوشته شده است. در این اثر به ۲۰۰ کتاب از تألیفات دانشمندان اهل تسنّن درباره فضایل امام علی علیه السلام اشاره شده است.
برخی تذکرهها نیز سرگذشت و آثار فرد واحدی را دربر میگیرند؛ به طور مثال تذکرهالعظیمیه، نوشته محمدابراهیم کرباسی (۱۳۶۲ق.) درباره زندگی و سرگذشت حضرت عبدالعظیم حسنی است. این کتاب در یک مقدمه، دوازده تذکره و یک خاتمه تدوین شده است.
منابع
- دائرةالمعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "تذکره" از مژده کمالیفرد، بازیابی: ۹ مرداد ۱۳۹۲.