عزت نفس

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۱۲ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها) (بازنویسی به کمک منبع قبلی و منبع جدید)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


از نظر اسلام مومن بایستی حالت مناعت و احساس شرافت داشته باشد که از آن تحت عنوان «عزت نفس» تعبیر شده است.

عزت نفس در قرآن

قران کریم در این مورد می فرماید: وَ لِلّهِ اَلْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ . عزت اختصاصا از آنِ مؤمنان است،

شهید مطهری در توضیح این آیه می گوید : یعنی مؤمن باید بداند عزت اختصاصا در انحصار مؤمنان است و اوست كه باید عزیز باشد؛ عزت شایسته اوست و او شایسته عزت است. این یك نوع توجه دادن به نفس است.

تعبیر دیگر قرآن در این مورد تحت عنوان «علوّ» است: وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ اَلْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ [۱]سست نشوید، محزون هم نباشید، اگر مؤمن باشید شما برتر از همه خواهید بود.

عزت نفس در احادیث و سیره معصومان علیهم السلام

  • عزت نفس در احادیث نبوی

حدیثی نبوی: اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ بِعِزَّةِ الاَْنْفُسِ [۲]اگر حاجتی به دیگران دارید از آنها بخواهید، ولی با عزت نفس بخواهید

  • رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لیس الغنی عن کثرة العروض، انما الغنی غنی النفس» «بی نیازی، به داشتن مال بسیار نیست، بی نیازی حقیقی بی نیازی نفس است.»[۳]
  • عزت نفس در نهج البلاغه

در ضمن خطابه ای که امام علی علیه السلام به اصحابشان می فرمایند، آمده است: فَالْمَوْتُ فی حَیاتِكُمْ مَقْهورینَ وَ الْحَیاةُ فی مَوْتِكُمْ قاهِرینَ [۴]. مردن این است كه بمانید ولی مغلوب و مقهور باشید، و زندگی این است كه بمیرید ولی پیروز باشید.

در این سخن امام مسئله عزت و قاهریت و سیادت آنقدر ارزش والایی دارد كه اصلاً زندگی بدون آن معنی ندارد؛ اگر باشد مهم نیست كه تن انسان روی زمین حركت كند یا نكند، و اگر نباشد حركت كردن روی زمین حیات نیست.

همچنین جمله دوم از حِكَم چنین است: اَزْری بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، یعنی آن كسی كه طمع را شعار خود قرار داده، حقارت به نفس خود وارد كرده است.

شهید مطهری در مورد این حکمت می گویند: اینجا طمع به این جهت محكوم شده است كه انسان را خوار می كند. مبنای این خُلق پلید، حقارت نفس ذكر شده. وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ. شرعا مكروه است كه انسان اگر گرفتاری و ابتلایی دارد پیش هركس كه رسید بگوید، چون این امر آدمی را حقیر می كند.

و در حکمت 396 آمده است: اَلْمَنِیَّةُ وَ لاَ الدَّنِیَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لاَ التَّوَسُّلُ [۵]؛ مرگ و نه پستی،و قناعت به کم نه دست درازی پیش دیگران.

این داستان، حدیث است كه حضرت امیر از جلو دكان قصابی می گذشتند. قصاب گفت: گوشتهای خوبی آورده ام. حضرت فرمودند: الآن پول ندارم كه بخرم. گفت: من صبر می كنم. حضرت فرمودند: من به شكمم می گویم كه صبر كند.

  • تکیه بر اهمیت عزت نفس در واقعه عاشورا

به نظر می رسد هیچ مطلبی به اندازه عزت نفس در خلال تاریخ عاشورا موج نمی زند، شعار معروف حضرت سیدالشهداء كه در روز عاشورا فرمود: اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِ [۶]مرگ از متحمل شدن یك ننگ بالاتر است؛ یعنی من فقط عزت می خواهم. همچنین جمله: هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ [۷]كه شعار دیگری است در آن روز، و گفتار ایشان که فرمودند: اِنّی لااَرَی الْمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً وَ لاَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلاّ بَرَما [۸]. همگی نشان از اهمیت عزت نفس در نزد امام علیه السلام و ارتباط آن با جانفشانی ایشان و یارانشان در واقعه عاشوراست

همچنین جزء كلماتی كه از ایشان ذكر كرده اند جملات زیر است:

مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ [۹]مردن با عزت از زندگی با ذلت بهتر است.

اَلصِّدْقُ عِزٌّ وَ الْكِذْبُ عَجْزٌ [۱۰]. از آن جهت انسان باید راستگو باشد كه راستی برای انسان عزت است (در اینجا راستی مبنای عزت قرار گرفته) و دروغ گفتن عجز و ناتوانی است؛ آدم ناتوان دروغ می گوید، آدم قوی كه دروغ نمی گوید.

  • عزت نفس در احادیث امام جعقر صادق علیه السلام
  • حدیثی از حضرت صادق هست: مردی آمد خدمت حضرت صادق و شكایت از روزگار كرد كه چنین و چنانم، درمانده ام و قرض دارم. حضرت مقداری پول به او دادند. او گفت: من مقصودم این نبود كه بخواهم چیزی بگیرم، خواستم شرح حالم را بگویم كه دعایی بفرمایید. فرمودند:

من هم نگفتم مقصود تو این بود، ولی این را بگیر و به مصرف خودت برسان، چیزی هم می گویم و آن این است: وَ لا تُخْبِرِ النّاسَ بِكُلِّ ما اَنْتَ فیهِ فَتَهونَ عَلَیْهِمْ [۱۱]هر گرفتاری كه داری جلو مردم بازگو نكن [زیرا] نزد ایشان خوار می شوی و این كار یعنی در زندگی شكست خورده ام.

  • در وسائل، جلد دوم، صفحه 203 از حضرت صادق علیه السلام حدیثی نقل می كند كه امیرالمؤمنین همیشه می فرمود: «لیجتمع فی قلبک الافتقار الی الناس و الاستغناؤ عنهم، فیکون افتقارک الیهم فی لین کلامک و حسن بشرک، و یکون استغناؤک عنهم فی نزاهة عرضک و بقاء عزک» .

«در دل خود نیاز به مردم و بی نیازی از آنان را جمع کن، که نیاز تو به آنان در نرمی سخن و خوشروئیت باشد، و بی نیازی تو از ایشان در پاک نگه داشتن آبرو و حفظ عزتت باشد».

  • در حدیث دیگری هست: لِیَكُنْ طَلَبُكَ لِلْمَعیشَةِ فَوْقَ كَسْبِ الْمُضَیِّعِ تَرَفَّعْ نَفْسَكَ عَنْ مَنْزِلَةِ الْواهِنِ الضَّعیفِ؛ دنبال روزی باش ولی دنبال روزی رفتن تو از حد كسانی كه خود را تضییع می كنند بالاتر باشد. نفس خود را برتر بگیر از اینكه در مظهر افراد سست و ضعیف درآیی. [۱۲]

پانویس

  1. آل عمران/139
  2. نهج الفصاحه، حدیث 325، ص 64
  3. علم اخلاق اسلامی(ترجمه کتاب جامع السعادات)،مهدی نراقی، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی،انتشارات حکمت، تهران، 1376، ج2، ص 544
  4. نهج البلاغه، خطبه 51
  5. حكمت 396
  6. بحارالانوار، ج /78ص 128
  7. مقتل خوارزمی، ج /2ص 6
  8. لهوف، ص 69
  9. بحارالانوار، ج /44ص 192، چاپ جدید
  10. تاریخ یعقوبی، ج /2ص 246
  11. بحارالانوار، ج /47ص 34
  12. وسائل، ج /12ص 30

منابع

تعلیم و تربیت در اسلام ،شهید مطهری،سایت شهید مطهری. بازیابی 27 آبان 1392

علم اخلاق اسلامی(ترجمه کتاب جامع السعادات)،مهدی نراقی، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی در دسترس در سایت حوزه، بازیابی 27 آبان 1392