بقعه شهشهان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۴۵ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«بقعه شهشهان» در محله شهشهان شهر اصفهان، بر فراز آرامگاه یکی از علما و عرفای قرن نهم قمری به نام «شاه علاءالدین محمد» - که در سال ۸۵۰ قمری به امر شاهرخ تیموری کشته شده - بنا گردیده است. کتیبه‌های گچبری زیبایی در داخل این بقعه وجود دارد و خطوط ثلث زیبای داخل آرامگاه شهشهان، کار خطاطان مشهور اصفهانی در قرن نهم قمری است.[۱]

تاریخچه

بقعه علاءالدین شهشهان یکی از بناهای تاریخی اصفهان و مربوط به دوره تیموریان است. این بقعه در شمال شهر اصفهان در کنار مسجد جامع در محله شهشهان واقع شده است. شاردن فرانسوی در سفرنامه خود بعد از شرح مسجد جامع اصفهان که در محله حسینیه قرار گرفته، اشاره می‌کند که نام محله حسینیه که این مسجد در آن ساخته شده به مناسبت خانواده ای است که از زمان قدیم در این ناحیه سکونت داشته و خود را از نواده‌های حسین بن علی (علیه السلام) و نوه محمد (صلی الله علیه وآله) می‌دانند.[۲]

این بقعه آرامگاه شاه علاءالدین محمد فرزند شاه قطب الدین محمد سر سلسله خاندان شهشهانی و شاه علائی است. شاه علاءالدین از بزرگان سادات حسینی و اشراف و نقیب النقباست[۳] که نسب او با بیست و چهار واسطه به علی ابن ابیطالب (علیه السلام) می‌رسد. شاه علاءالدین محمد علاوه بر ارشاد مردم، نقیب النقباء بوده که پس از مقام سلطنت مقامی به آن نمی‌رسیده و به واسطه این دو مقام به شهشهان یا شاه شاهان شهرت یافته است.[۴]

در دوران سلطنت شاهرخ تیموری (۸۵۲–۸۰۷ ق)، شاه علاءالدین مورد تکریم و تعظیم امراء وقت و مورد توجه عامه مردم و خاصه مورد علاقه سلطان محمد فرزند بایسنقر نواده شاهرخ بود. شرح حال شاه علاءالدین در اغلب کتابهای تاریخ ایران و تذکرهها مندرج است.[۵]

بطور خلاصه، هنگامی که شاهرخ میرزا در هرات بود و سلطان محمد از طرف او حاکم اصفهان بود، چون سلطان محمد هوس سلطنت کرد و از اطاعت شاهرخ سر باز زد، مورد غضب شاهرخ قرار گرفت. شاهرخ بقصد سرکوبی او از هرات به اصفهان لشکر می‌کشد و سلطان محمد بدون آن که با لشکر شاهرخ مواجه شود به شیراز و بعداً به لرستان می‌رود. شاهرخ پس از ورود به اصفهان جمعی از بزرگان سادات و علماء را به اتهام همدستی با سلطان محمد دستگیر و تبعید می‌نماید؛ و از آن جمله شاه علاءالدین محمد و امیر احمد چوپان و خواجه افضل الدین ترکه را توقیف و به شهر ساوه تبعید می‌کند. سرانجام شاهرخ به اغواء و تحریک گوهرشاد بیگم، زوجه سنی خود و بانی مسجد گوهرشاد در مشهد، این عده را در روز سیزدهم رمضان ۸۵۰ قمری، در ساوه به دار آویخته و می‌کشد.[۶]

بعد از این عمل شنیع طولی نکشید که به فاصله هشتاد روز شاهرخ در شهر ری فوت کرد. پس از آن سلطان محمد به اصفهان مراجعت و به سلطنت برقرار و دستور می‌دهد که به جبران این قتل، شاه علاءالدین را از ساوه به اصفهان آورده و در حسینیه خود او یعنی شهشهان فعلی بخاک سپارند. سلطان محمد بپاس احترام شاه علاءالدین، بر آرامگاه او بقعه فعلی را بنا کرد. آثار این بقعه مخصوصاً کتیبه آن که تاکنون از حوادث روزگار محفوظ مانده دارای اهمیت تاریخی بسیار است.[۷]

تزئینات داخل بقعه

داخل و خارج بقعه با تزئیناتی از نوع گچ بری و کاشیکاری آراسته شده است و گنبد آن را که در سالهای اخیر رو به ویرانی نهاده بود تجدید بنا کرده‌اند. داخل بقعه تزئینات گچی دارد و کاشیکاری‌های آن از اقدامات جدید است.[۸] در اطراف بقعه کتیبه زیبائی به خط کوفی در سلام علی آل یس تکرار شده و کتیبه دیگری با خط ثلث در چهارده شعر عربی، شجره نامه شاه علاءالدین و واقعه بدار آویختن او را نوشته و در آخر کتیبه نام سید محمود نقاش است. او همان خطاط سال ۸۵۱ قمری است که در آخر کتیبه سر در مسجد جامع اصفهان را نیز امضاء کرده است.[۹] پس از آن در اوائل قرن یازدهم نیز از این بنا تعمیر بعمل آمده که کتیبه‌ای از کاشی معرق مورخ ۱۰۱۳ قمری در داخل بقعه حاکی از آن است.[۱۰]

بر دیوار شمال داخل بقعه شهشهان یک کتیبه پنج سطری گچ بری شده است که حاکی از اقدام بانوی نیکو کاری در دوره شاه عباس اول بنام خانم سلطان نسبت به تعمیر بقعه است. بطوری که این کتیبه حکایت دارد قرار بوده او در این بقعه دفن شود ولی بعداً به مشهد منتقل شده است.

بر دیوار ضلع شرقی داخل بقعه شهشهان صورت یک گلدان نقاشی شده که هیکل گلدان را از پائین ببالا اشعاری از سعدی بخط نستعلیق سفید درهم روی زمینه سبز روشن گچی تشکیل می‌دهد.

قسمت بالای ورودی بقعه در ایوان غربی کاشیکاری شده و در وسط و کنار کاشیکاری معرق این ایوان که از آثار نفیس کاشیکاری در قرن نهم هجری قمری است، نام استاد کاشیکار آن بخط نستعلیق سفید معرق بر زمینه لاجوردی آمده است.

در سالهای ۱۳۲۵–۱۳۳۰، در اواسط تصدی حسین شهشهانی، برای بقعه یک جفت در منبت کاری شده کار اصفهان بسبک درهای قدیم تهیه و نصب گردید. کتیبه روی این در بخط ثلث مشگی برجسته همان‌طور که در نگارخانه می‌بینید خوانده می‌شود. علاوه بر این در منبت کاری که در ورودی بقعه شهشهان نصب شده، درهای جدید منبت کاری دیگری نیز در پشت نصب شده است.[۱۱]

اسناد و وقف‌نامه بقعه

سلطان محمد بپاس احترام به شاه علاءالدین، بعد از اتمام بقعه در سال ۸۵۲ هجری قمری، قراء اصفهانک و درزیان واقع در بلوک کرارج اصفهان، در سه فرسنگی اصفهان، و همچنین قریه ولاسان واقع در فریدن را وقف بقعه نمود. تاریخ فرمان سلطان محمد در وقف این قراء ۱۲ ربیع‌الثانی ۸۵۲ است.[۱۲] سلطان محمد وقفنامه را به امضاء بزرگان و علمای وقت از جمله مولانا جلال الدین دوانی می‌رساند.[۱۳]

علاوه بر این، وقفنامه بقعه متضمن دستخط و امضای شیخ بهاالدین عاملی است، و توسط بزرگان دیگری از جمله مولانا محمد ترکه، مولانا خلیفه سلطان و مولانا محمد مؤمن الخنجی در دوره صفویه مورد تأیید و تسجیل قرار گرفته است.

اسناد مربوط به بقعه شهشهان و خاندان شاه علاءالدین محمد در مجموعه اسناد و فرمانهای تاریخی حسین شهشهانی از بازماندگان دودمان بوده که ژان اوبن ایرانشناس معاصر فرانسوی آنها را نزد او مطالعه کرده و در دو مقاله از نوشته های[۱۴] خود در سلسلهٔ Archives Persanes Commentees در سال ۱۳۳۴ خورشیدی (۱۹۵۵ میلادی) معرفی کرده است.[۱۵] موقوفات بقعه شهشهان را عمدتاً مزارع کشاورزی و باغات میوه تشکیل می‌دادند. نیت واقف بر اساس مندرجات وقفنامه این است که درآمد این املاک صرف نگهداری و تعمیر بقعه شده، و از آن برای فقراء و مستمندان استفاده شود.

پانویس

  1. بقعه شهشان اصفهان - دانشنامه شهری ایران
  2. شاردن، ژان، سفرنامه شوالیه شاردن فرانسوی، قسمت شهر اصفهان، ترجمه حسین عریضی، تهران، چاپخانه راه نجات، صفحات ۱۰۵–۱۱۰.
  3. دیوان نقابت تشکیلاتی سیاسی اداری بود که در نیمه اول قرن سوم هجری در حکومت عباسیان ایجاد شد و وظیفه‌اش سرپرستی سادات بود. در طول تاریخ، گاهی برخی افراد غیر سید، سعی کرده‌اند خود را سید وانمود کنند. نقیب النقبا سرپرست سادات بود که به سیادت سادات رسیدگی می‌کرد. او از بین شخصیتهای دانشمند با صلاحیت توسط شاه منصوب می‌شد و مسئول انتخاب نقیبان شهرها بود.
  4. طباطبایی، مدرسی، چند سند تاریخی مربوط باصفهان، مجله وحید، تهران، شماره ۲۲۷، اسفند ۱۳۵۶، صفحات ۲۴–۳۱.
  5. مهمترین این مآخذ عبارتند از: تذکره دولتشاه سمرقندی، چاپ تهران، صفحهٔ ۳۷۸. تاریخ ادبی ایران، پروفسور ادوارد براون، ترجمه علی پاشا صالح، تهران، کتابفروشی ابن سینا، ۱۳۳۵، صفحهٔ ۶۶۰.
  6. بلاغی، سید عبدالحجته، کتاب انساب خاندانهای مردم نایین، چاپخانه سپهر، ۱۳۵۶، صفحات ۱۷۶–۱۸۱.
  7. میرزمانی، محمد رضا، بقعه شهشهان و اسناد ان، سالنامه کشور ایران، سال دوازدهم، ۱۳۳۶ شمسی، صفحات ۶۱–۶۴.
  8. در سالهای اخیر تحت سر پرستی حسین شهشهانی بقعه شهشهان تعمیر و ترمیم شد ولی گنبد آن که تجدید بنا شده هنوز کاشیکاری نشده است.
  9. حسینی، نیکزاد، تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان، چاپ سوم، مهر ماه ١٣٣٨، صفحات ١٨١-١٨٥.
  10. وصف این بنا و کتیبه‌های آن در منابع متعددی از جمله کتابهای زیر دیده می‌شود: رجال اصفهان (تذکره القبور)، گزی و دیگران، صفحات ١٨٨-١٩٣. آثار تاریخی اصفهان، دکتر لطف‌الله هنرفر، صفحات ٣٣٣-٣٤١.
  11. هنرفر، دکتر لطف‌الله، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، کتابفروشی ثقفی، ١٣٤٤، صفحات ٣٣٣-٣٤١.
  12. روملو، حسن بیگ، احسن التواریخ، جلد ۱۱، صفحهٔ ۷۰۱.
  13. براون، پروفسور ادوارد، از سعدی تا جامی، ترجمه علی اصغر حکمت، صفحه ٦٥٠.
  14. اوبن، ژان، نکاتی دربارهٔ اسناد اق قویونلوها، ترجمه سرهنگ یحیی شهیدی، بررسیهای تاریخی، شماره ۳، سال دهم، مرداد-شهریور ۱۳۴۵، صفحات ۱۹۷–۲۴۲.
  15. طباطبایی، مدرسی، چند سند تاریخی مربوط به اصفهان، مجله وحید، تهران، شماره ۲۲۷، اسفند ۱۳۵۶، صفحهٔ ۲۵.

منابع

  • ویکی پدیای فارسی.