چله نشینی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۵۲ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{نیازمند ویرایش فنی}} چله‌نشینى ، اصطلاحى عرفانى و معادل اربعین یا اربعینیه، ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


چله‌نشینى ، اصطلاحى عرفانى و معادل اربعین یا اربعینیه، به معناى خلوت‌نشینى سالك به مدت چهل روز یا در چند دوره چهل روزه.

رموز عدد چهل

عدد چهل در فرهنگ ديني و اسلامي در ميان ساير اعداد از جايگاه ويژه اي برخوردار است. به راستي راز و رمز آن چيست. آيا صرفاً يك اعتبار و قرارداد است كه براي هر عددي مي توانست درنظر گرفته شود و يا اينكه از يك پشتوانه تكويني و تكاملي روند حركت انسان در ابعاد مادي و معنوي برخوردار است. دراين رابطه بهترين منابعي كه حق مطلب را در تبيين رموز عدد چهل ادا مي كند آيات شريفه قرآن و روايات معصومين(ع) است .

شكل گيري شخصيت انسان

اهميت چهل سالگي انسان قابل انكار نيست، چنانكه در روايات متعددي از پيامبر «ص» و معصومان آمده است: هنگامي كه بنده به چهل سالگي مي رسد خداوند به دو فرشته مراقب او مي گويد: ازاين پس بر او سخت بگيريد و همه كارهاي كوچك و بزرگ و زياد و كم را ثبت كنيد. اين روايات همه از اين حقيقت خبر مي دهند كه شخصيت انسان تا چهل سالگي شكل گرفته و از آن پس تحولات دروني در او سخت تر مي شود.

مشرب عرفا

دانشمندان مسلمان بويژه آنان كه مشرب عرفاني دارند، به عدد چهل در زمينه خودسازي به ديده اهميت مي نگرند و براي اين عدد در فعليت يافتن استعدادهاي انسان و كامل شدن ملكات اخلاقي و پيمودن درجات معرفت تاثيري ويژه قائل هستند.

عدد چهل از منظرقرآن

عدد چهل يا اربعين، از موضوعاتي است كه در قرآن و روايات از جايگاه ويژه اي برخوردار است و تاكنون كتاب هاي فراواني درباره آن نوشته شده است. در قرآن كريم اين واژه در چهار آيه و مرتبط با سه موضوع ديده مي شود: 1- در آيه 15 سوره احقاف از چهل سالگي انسان ياد شده و اين كه خداوند به همه انسان ها درباره نيكي به پدر و مادر سفارش كرده است؛ اما فقط نيكوكاران به اين سفارش الهي عمل و به پدر و مادر خود نيكي مي كنند و اين نيكي را تا رسيدن به رشد كامل خود و رسيدن به چهل سالگي ادامه مي دهند؛ آن گاه در چهل سالگي دعا مي كنند و از خداوند توفيق مي طلبند تا در برابر نعمت هايي كه خود و پدر و مادرشان از آن برخوردار بوده اند، شكرگزار او باشند:«و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتي اذا بلغ اشده و بلغ اربعين سنه قال رب اوزعني ان اشكر نعمتك التي انعمت علي و علي والدي و ان اعمل صالحا ترضاه و اصلح لي في ذريتي اني تبت اليك و اني من المسلمين». 2- در آيه 26 مائده از چهل سال ممنوعيت ورود بني اسراييل به سرزمين مقدس و چهل سال سرگرداني آن ها در قطعه اي از زمين خبر داده است:«قال فانها محرمه عليهم اربعين سنه يتيهون في الارض فلا تاس علي القوم الفاسقين». اين ممنوعيت پس از آن بود كه موسي به قومش براي ورود به سرزمين مقدس فرمان داد؛ اما بني اسراييل به اين دليل كه در آنجا مردمي جبارند، ازاطاعت موسي سر باز زدند وگفتند: تا آنان از آن جا بيرون نروند، ما هرگز وارد آن شهر نمي شويم. در تورات نيز داستان سرگرداني بني اسراييل ذكر شده است. 3- آيه 51 بقره نيز از ميقات چهل شبه موسي خبر مي دهد:«و اذ واعدنا موسي اربعين ليله » كه در آيه 142 اعراف به اين صورت تفصيل داده شده است:«و واعدنا موسي ثلاثين ليله و اتممناها بعشر فتم ميقات ربه اربعين ليله ». مفسران برآنند كه آن چهل شب در سي شب ذي القعده و دهه اول ذي الحجه بوده است؛ چنان كه در رواياتي از امام صادق (ع) نيز بر اين تعيين دلالت دارد؛ اما آلوسي بدون استناد به دليلي، اين احتمال را كه ميقات در سي روز ذي الحجه و دهه اول محرم بوده نيز نقل كرده است.ميقات چهل روز و چهل شبه موسي در تورات آمده است. مفسران در ذيل هر يك از آيات پيشين درصدد بر آمده اند رازي متناسب با موضوع را براي عدد چهل بيان كنند. در آيه 15 احقاف از كمال رشد انسان و چهل سالگي وي ياد شده است. بيش تر مفسران، كمال رشد را در 33 سالگي مي دانند؛ولي برخي آن را در همان چهل سالگي دانسته اند. بنابه روايتي از امام صادق (ع) انسان در 33 سالگي به رشد كامل جسماني خود مي رسد و اين رشد تا چهل سالگي ثابت است و از آن پس، بدن رو به كاستي مي رود.در هر صورت برخي، سر تأكيد آيه بر چهل سالگي را اين دانسته اند كه از يك سو معمولاً عقل انسان در اين سن كامل مي شود و در همين زمان حجت خداوند بر او تمام شده، جهالت جواني از وي فاصله گرفته، حق واجب خداوند را در نيكي به پدر و مادر مي شناسد و از سوي ديگر در چهل سالگي صفات اخلاقي در وي قوي شده، از آن پس به آساني از او جدا نمي شود.

عدد چهل از منظرروايات

آن چه قابل انكار نيست، اهميت اين مرحله از عمر انسان است؛ چنان كه در روايات متعددي از پيامبر(ص) و معصومان آمده است هنگامي كه عمربنده به چهل سالگي مي رسد، خداوند به دو فرشته مراقب او مي گويد: از اين پس بر او سخت بگيريد و همه كارهاي كوچك و بزرگ و زياد و كم او را ثبت كنيد.در حديث آمده است: كساني كه به چهل سالگي مي رسند و توبه نمي كنند، شيطان دستي به صورت آنها كشيده، مي گويد: پدرم فداي رويي كه رستگار نمي شود.اين روايات همه از اين حقيقت خبر مي دهد كه شخصيت انسان تا چهل سالگي شكل گرفته، و از آن پس، تحولات دروني در او سخت تر مي شود؛ البته در حديثي از امام صادق(ع) نيز آمده كه خداوند افراد چهل ساله را گرامي مي دارد.اين روايت شايد دستوري اخلاقي براي رعايت احترام اشخاصي باشد كه داراي عمري چهل سال و بيش تر از آن هستند. آلوسي درباره سر چهل سال سرگرداني بني اسرائيل مي گويد: چهل سال، زمان لازمي بود كه بني اسرائيل از ناداني خود در مخالفت با موسي(ع) دست بردارند.برخي ديگر نيز چهل سال را زمان لازم براي انقضاي نسل نافرمان بني اسرائيل - كه به اخلاق فاسد خو گرفته بودند - و نيز ظهور نسل جديد از آنان دانسته و برآنند كه پس از آن زمان، نسل جديد بني اسرائيل وارد سرزمين مقدس شد. راز ميقات چهل شبه موسي نيز روشن نيست؛ اما وجود اين روايت از رسول خدا كه فرمود: هر كس چهل روز اخلاص ورزد و اعمال خود را براي خدا خالص گرداند، چشمه هاي حكمت از قلبش بر زبانش جاري مي شود: « من اخلص لله اربعين صباحا جرت ينابيع الحكمه من قلبه علي لسانه» در كنار دو آيه ميقات، سبب شده تا دانشمندان مسلمان، به ويژه آنان كه مشرب عرفاني دارند؛ به عدد چهل در زمينه خودسازي با ديده اهميت بنگرند و براي اين عدد در فعليت يافتن استعدادهاي انسان و كامل شدن ملكات اخلاقي و پيمودن درجات معرفت تأثيري ويژه قايل شوند.صدرالمتألهين شيرازي بر آن است كه فقط پيامبران و اولياي الهي از راز تعيين عدد چهل باخبرند؛ سپس به نقل نكته اي لطيف از سهروردي، صاحب عوارف المعارف درباره راز آن مي پردازد كه خداي سبحان، گل آدم را در چهل روز سرشت؛ چنان كه در حديث آمده: «خمرت طينه آدم بيدي اربعين صباحا» و او را به گونه اي متناسب با عالم شهادت و غيب آفريد و در هر صباح كه مرتبه اي از قوا و طبقه اي از اعضا را براي آباداني جنبه شهادت (دنيايي) وي در او به وديعه نهاد بين او و عوالم غيبي حجابي پديد آورد و او را به نوعي از ساحت قدس الهي دور كرد؛ بنابراين براي بيرون آمدن وي از اين حجاب ها و نزديك شدن به آن ساحت يك اربعين اخلاص در عمل لازم است. وي در ادامه، همين نكته را منشأ تعيين عدد چهل (چله نشيني ها) براي خلوت ها و رياضت هاي عارفان دانسته است.هم چنان كه روايت پيشين، توجه عارفان را به خود جلب كرد، نقل حديث ديگري از رسول خدا(ص) كه فرمود: هركس از امت من چهل حديث مورد نياز مردم در امور دين را حفظ كند، خداوند او را در روز قيامت فقيه و دانشمند برمي انگيزد. توجه فقيهان و محدثان را به خود معطوف داشت، به طوري كه كتاب هاي زيادي در زمينه چهل حديث نگاشته شد. برخي بيش از 72 كتاب و برخي ديگر افزون بر 90 كتاب در اين موضوع ياد كرده اند. روايات فراواني نيز نقل شده كه در آن به نوعي از عدد چهل نام برده شده است.

شرایط چله نشینی

نویسندگان صوفیه، براى به چله‌نشستن سالك شرایط و لوازمى برشمرده‌اند، از جمله اجازه و نظارت شیخ نسفى[۱]، دوام چله‌نشین بر طهارت بدن و دوام وضو، انتخاب مكان مناسب و نشستن در حجره‌اى تاریك و بی‌روزن، سكوت و خاموشى، روزه‌دارى یا كم كردن خوراك، مداومت بر ذكر و حضور قلب، انتخاب زمان مناسب و داشتن توانایى جسمى و روحى لازم، خلوص نیت، نفى خواطر و جز آنها [۲]. گاه توصیه می‌شد كه سالك به هنگام چله‌نشینى به حالتِ چهارزانو یا دوزانو و رو به قبله به ذكر بنشیند [۳]. علاوه بر اینها ــكه در همه فرقه‌هاى صوفیه مورد تأكید بودــ در برخى طریقتها، به سالك چله‌نشین توصیه‌هاى دیگرى نیز می‌شد. مثلا، عزیزالدین نسفى در قرن هفتم از ترك خوراك حیوانى در طول چله یاد كرده است [۴]. همچنین گاه بر بیدارى در شبهاى ابتداى چله‌نشینى، پوشاندن سر به هنگام خروج موقت از چله‌خانه، تكیه ندادن به جایى یا چیزى در هنگام نشستن در چله‌خانه، بستن چشم و شروع به چله‌نشینى در آغاز حلول خورشید در برج جَدى در اول زمستان تأكید شده است [۵] دفعات چله‌نشینى در میان طریقتهاى صوفیه یكسان نبود. اینكه صوفى چنان سلوك كند كه گویى تمام عمر خویش را در حالت چله‌نشینى به سر می‌برد [۶]، آرمانى صوفیانه به شمار می‌رفت و از این رو، گاه صوفیان به صورت متوالى، مثلا چهل‌بار پشت سرهم [۷] چله می‌گرفتند، چنان‌كه به اوحدالدین كرمانى، 72 اربعین ، به شیخ اویس‌بن عبداللّه خُنجى بیش از پنجاه اربعین (رجوع کنید به جنید شیرازى، ص 272) و در روایتى به علاءالدوله سمنانى 140 اربعین در خانقاه سَكاكیه در سمنان و نیز 130 اربعین در جاهاى دیگر نسبت داده شده است. توالى اربعینات یا چله‌ها به نظر شیخ و مربىِ سالك بستگى داشت، به طورى كه شیخ با هر چله‌اى، ریاضتهاى جدیدى را به سالك دستور می‌داد تا آلودگیهاى نفسانى وى كاملا از بین برود و معراج و سیر و استغراق براى سالك ملكه و عادت شود با این حال، ظاهرآ سالانه یك تا چهار چله براى صوفیان معمول بوده است [۸] معروف‌ترین گونه چله‌نشینى در میان صوفیه، اربعین موسوى نام داشت كه یادآور اقامت چهل روزه حضرت موسى در كوه طور بود. این چله از اول ذیقعده آغاز می‌شد و در دهم ذیحجه پایان می‌یافت نوعى چله، به نام چله معكوس، نیز در برخى طریقتها مرسوم بود كه در آن سالك چهل شبانه روز را، در حالى كه با سر در چاهى آویزان بود، به ذكر و مراقبه می‌گذراند.

چله نشینی عرفان یا بدعت

به‌رغم اهمیت رسم چله‌نشینى در نزد گروههایى از صوفیان و از جمله تأكید فراوان مولویه به آن [۹] و اقوال گوناگون درباره فواید و واقعات و مشاهدات حاصل از آن [۱۰] برخى صوفیان تأكید می‌كردند كه این رسم از محمدیان نیست و نوعى بدعت به شمار می‌رود [۱۱] و معتقد بودند كه مثلا براى اصحاب دیوان، رعایت حال مسكینان و رهاندن مظلومان از چنگ ظالمان از هزاران خلوت چله بهتر است و بر آن بودند كه این رسوم اعتبارى ندارند، بلكه كاركردن داراى اعتبار است [۱۲]


پانویس

  1. ، 1359ش، ص 134ـ135؛ همو، 1341ش، ص 104؛ ابرقوهى، ص 329
  2. رجوع کنید به نسفى، 1359ش؛ همو، 1341ش، همانجاها؛ ابرقوهى، ص330؛ باخرزى، ج 2، ص 314
  3. رجوع کنید به نجم‌رازى، ص 282؛ عزالدین كاشانى، ص 165؛ باخرزى؛ ابرقوهى، همانجاها؛
  4. 1359ش، ص 134
  5. الفیوضات الربّانیة، ص 51ـ52.
  6. رجوع کنید به سهروردى، ص 207
  7. هجویرى، ص417،
  8. رجوع کنید به نسفى، 1359ش، ص133؛ باخرزى، ج2، ص311
  9. رجوع کنید به گولپینارلى، ص 474
  10. براى نمونه رجوع کنید به عزالدین كاشانى، ص 161ـ162؛ علاءالدوله سمنانى، 1369ش، ص 164؛ باخرزى، ج 2، ص 294ـ295؛ محمودبن عثمان، ص 417؛ جامى، ص 599ـ600
  11. رجوع کنید به شمس تبریزى، ج 1، ص 323؛ افلاكى، ج 2، ص 793
  12. نسفى، 1359ش، ص135؛ افلاكى، ج1، ص308.


منابع