نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «نصوص الخصوص فى ترجمة الفصوص، مهمترین اثر بابا رکن‌الدین شیرازی (م، ۷۶۹ ه.ق)،...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
نصوص الخصوص فى ترجمة الفصوص، مهمترین اثر بابا رکن‌الدین شیرازی (م، ۷۶۹ ه.ق)، شرحی بر «فصوص الحکم» ابن عربی به زبان فارسی می‌باشد.
+
'''«نصوص الخصوص فى ترجمة الفصوص»'''، مفصلترین و مهمترین اثر بر جای مانده از [[بابا رکن الدین|بابا رکن‌الدین شیرازی]] (م، ۷۶۹ ه.ق) از عرفای قرن هشتم هجری، شرحی فارسی بر «[[فصوص الحکم ابن عربی (کتاب)|فصوص الحکم]]» تألیف [[محیی الدین ابن عربی]] می‌باشد.  
==معرفی کتاب==
 
نصوص الخصوص اثر مسعود بن عبدالله شيرازى(بابا ركنا)، شرحى فارسى بر «فصوص الحكم» شيخ محى‌الدين بن عربى مى‌باشد. شارح، اين شرح را به تشويق عارف بزرگ و استادش نعمان خوارزمى به رشته تحرير درآورده است و در سال‌هاى 739 - 743؛ يعنى مدت چهار سال، در اين تأليف اشتغال داشته و تاريخ اختتام آن را خود او به شعر فارسى در پايان كتاب چنين گفته است:
 
  
محرم بد ز سال ميم و جيم آنگه به ذال اندر كه توفيقم رفيق آمد رسانيدم به پايانى
+
== مؤلف ==
كتابى كو به ظاهر بحر و باطن درهمى ماند چنين گوهر نيابد كس به عمر خود به هر كانى
+
«مسعود بن عبدالله بیضاوی» معروف به «بابا رکن‌الدین شیرازی» (م، ۷۶۹ ه.ق)، عالم زاهد و عارف بزرگ [[شیعه]] در قرن هشتم هجری است.
  
مقصودش از سال ميم و جيم و ذال، سه حرف است(م، ج، ذ) كه به حساب جمل معروف، 743 مى‌شود.
+
بابا رکن‌الدین در [[عرفان]] عملی شاگرد کمال الدین عبدالرزاق کاشانی و داوود بن محمود قیصری و نعمان خوارزمی بوده و در طریقه سیر و سلوک نیز ظاهرا از سلسله سهروردیان است. همچنین نوشته اند که شاه نعمت الله ولی مقدمات علوم را نزد بابا رکن الدین شیرازی تحصیل کرد.
  
كتاب، شرح مبسوطى است كه با عبارات ساده نزديك به فهم، انشاء شده و به تقريب، جامع خلاصه‌اى از همه آن مطالب است كه در شروح قبل از وى، مخصوصاً شرح كمال‌الدين عبدالرزاق كاشانى و شيخ داود بن محمود قيصرى كه بابا ركن‌الدين خود شاگرد بلاواسطه آنها بود، نوشته‌اند؛ به‌علاوه فوايد تازه‌اى كه خود بر مطالب شارحان قبل افزوده است.
+
برخی تألیفات وی علاوه بر «نصوص الخصوص» عبارت است از: قلندریه، کشف الضرّ فی شرح نظم الدُّر، معلوم الخصوص من مفهوم الفصوص.  
  
شارح، خود در اين باره مى‌گويد: «و مسمى گردانيدم به «نصوص الخصوص فى شرح الفصوص»، بنا بر دو معنى: يكى آنچه خلاصه كلام سابقان از شارحان و خاصه مشايخ و استادان خود بود، در آنجا ياد كردم و ديگر آنكه در بعضى از مواضع آنچه خاصه بر دل اين بى‌چاره روى مى‌نمود، به آن ملحق گردانيدم». لازم به ذكر است كه اين شرح فقط مشتمل بر سه فص آدمى و شيثى و نوحى است.
+
بقعه بابا رکن‌الدین در «[[تخت فولاد]]» [[اصفهان]]، یکی از اماکن مورد توجه عرفا و علمای بزرگ مانند [[نخودکی اصفهانی|شیخ حسنعلی اصفهانی]] برای عبادت و ریاضت بوده است.
  
نمونه‌اى از كار شارح:
+
==معرفی کتاب==
 
+
«نصوص الخصوص»، شرحى فارسى بر «فصوص الحكم» شيخ محى‌الدين بن عربى مى‌باشد. شارح، اين شرح را به تشويق عارف بزرگ و استادش نعمان خوارزمى به رشته تحرير درآورده و در سال‌هاى 739 - 743 ق؛ يعنى مدت چهار سال، به اين تأليف اشتغال داشته است.
«فما ألقى الا ما يلقى إلى و لا أنزل فى هذا المسطور إلا ما ينزل به على؛
 
 
 
يعنى من بر شما القا نكنم چيزى از تلقاء نفس خود، بلكه از آن القا كنم كه به من ملقى شده و در اين كتاب فرونياورم و مرقوم نگردانم مگر آن چيزى كه به من منزل شده؛ يعنى از حضرت محمديه(ص) آنچه به من رسيده، از احكام انبياء و اسرار اولياء كه او(ص) از حضرت احديت ذات، فراگرفته و معلوم كرده بود، من غير از آن، با خلق نگويم و در اين كتاب ننويسم و شيخ را (رض)، غرض از اين گفتن آن است كه تا محجوبان كه در غواشى انكارند، نگويند كه اين كلمات، مفتريات اوست يا آنچه نفس او بدان مايل شده، به مقتضاى آن مسطور و مرقوم گردانيده، بلكه او(رض) در رسانيدن اين كلمات، مأمور و مأمون بوده و اين ضعيف به چند كس از ارباب قلوب رسيد و از ايشان شنيد كه گفتند: ما در كشف خود از حقيقت اين كتاب و معانى آن از ارواح انبياء و اولياء سؤال كرديم و همه ايشان هر يكى به عبارت خويش، آن را ستايش كردند».
 
 
 
كتاب، توسط رجبعلى مظلومى، تصحيح و تحقيق شده است. فهرست مطالب و پيش‌گفتارى ارزش‌مند از استاد جلال‌الدين همايى، مشتمل بر معرفى بابا ركن‌الدين و پاره‌اى از مسائل مربوطه، در آغاز كتاب و فهرست نام‌هاى كسان و فهرست نام كتاب‌ها، در پايان آن ذكر شده است. پاورقى‌ها، به ذكر موارد اختلاف نسخ اختصاص يافته است.
 
==محتوای کتاب==
 
این نگاشته مفصّلترین و مهمترین اثر بر جای مانده از بابا رکن الدین شیرازی است. وی این اثر را در دو مجلد سامان داده است:
 
 
 
بخش اوّل مشتمل بر دیباچه و مقدّمه، و شرح فصوص از آغاز تا پایان فص هودی کتاب فصوص.
 
بخش دوم: از فص صالحین تا پایان کتاب فصوص.
 
  
این اثر همچنان که از نام آن هویداست، به انگیزۀ شرح فصوص الحکم ابن عربی؛ به رشته تحریر در آمده است. شارح خود، در مسیر تدوین این اثر چنین می فرماید: «باعث بر این اقدام آن بود که از زمان صبا تا پایان اوان بلوغ و صبا در خود از ادراک معنی ای از معانی و شأنی از شؤون توحید می کردم... تا توفیق رفیق گشت و به صحبت کمال الحق و الملّة و الدین عبدالرزاق الکاشانی -روّح الله روحه- ... در مجلس انس و مجمع درس وی بویی به مشام ایامم رسید و بعد از وی زلال رحیق شرف الملة والدین داوود القیصری -طیب الله تعالی ثراه و جعل الجنة مثواه- قطره ای به کام ناکام چکیده و از راه ارشاد و کرم این ضعیف را مَحرم حرم محترم کتاب فصوص الحکم گردانید. به جهت تحقیق فهم سبق معانی، چند فص در چند ورق شب کردم و در زمانی که فصوص الحکم را به خدمت استاد به اتمام رسانیدم، آن چند ورق به عرض رسانیدم و ایشان به خطّ شریف خود در اجازات این ضعیف آن را یاد فرمودند و اشارت چنین فرمودند که هم برین باید تمام کرد... تا در این میانه زمانه مساعدت کرد و در شهور سنة تسع و ثلاثین و سبعمأه در سرای برکت، به حضور نور بخش نعمان الخوارزمی مشرّف گشتم و به قصد استفادت از مشکلات فصوص استکشاف می کردم ... فرمود: شنودم چند ورقی بر آن نبشته شده است... بعد از مطالعه، اشارت به اتمام در غایت اهتمام فرمودند، و هم در ایام حیات ایشان سواد آن تمام گشت... قصد نقل او به بیاض هم نبود تا ناگاه از غیب امر رسید ... پس مجال جستم و آن را به بیاض بردم و مسمّی گردانیدم به نصوص الخصوص فی ترجمه الفصوص».
+
شارح خود، در مسیر تدوین این اثر چنین می فرماید: «باعث بر این اقدام آن بود که از زمان صبا تا پایان اوان بلوغ و صبا در خود از ادراک معنی ای از معانی و شأنی از شؤون [[توحید]] می کردم... تا توفیق رفیق گشت و به صحبت کمال الحق و الملّة و الدین عبدالرزاق الکاشانی -روّح الله روحه- ... در مجلس انس و مجمع درس وی بویی به مشام ایامم رسید و بعد از وی زلال رحیق شرف الملة والدین داوود القیصری -طیب الله تعالی ثراه و جعل الجنة مثواه- قطره ای به کام ناکام چکیده و از راه ارشاد و کرم این ضعیف را مَحرم حرم محترم کتاب فصوص الحکم گردانید. به جهت تحقیق فهم سبق معانی، چند فص در چند ورق شب کردم و در زمانی که فصوص الحکم را به خدمت استاد به اتمام رسانیدم، آن چند ورق به عرض رسانیدم و ایشان به خطّ شریف خود در اجازات این ضعیف آن را یاد فرمودند و اشارت چنین فرمودند که هم برین باید تمام کرد... تا در این میانه زمانه مساعدت کرد و در شهور سنة تسع و ثلاثین و سبعمأه در سرای برکت، به حضور نور بخش نعمان الخوارزمی مشرّف گشتم و به قصد استفادت از مشکلات فصوص استکشاف می کردم ... فرمود: شنودم چند ورقی بر آن نبشته شده است... بعد از مطالعه، اشارت به اتمام در غایت اهتمام فرمودند، و هم در ایام حیات ایشان سواد آن تمام گشت... قصد نقل او به بیاض هم نبود تا ناگاه از غیب امر رسید ... پس مجال جستم و آن را به بیاض بردم و مسمّی گردانیدم به "نصوص الخصوص فی ترجمه الفصوص"».
  
 
بر اساس این بند، از سویی مؤلف از طریق یکی از دو استاد خود، کاشانی یا قیصری مجاز به شرح کتاب شده و از سوی دیگر، پس از سال ۷۳۹ ق. مسودّه و مبیضّه آن را به انجام رسانیده است.
 
بر اساس این بند، از سویی مؤلف از طریق یکی از دو استاد خود، کاشانی یا قیصری مجاز به شرح کتاب شده و از سوی دیگر، پس از سال ۷۳۹ ق. مسودّه و مبیضّه آن را به انجام رسانیده است.
  
بابا رکن الدین پس از دیباچه، گویی به تبع استاد خود، قیصری چند برگی را به بیان مسایل کلّی عرفان نظری، از شناخت وجود تا انسان کامل اختصاص داده است، و سپس به رسم شرحهای استادان خود به شرح بند بند عبارات کتاب فصوص الحکم ابن عربی تا پایان آن پرداخته است.
+
كتاب، شرح مبسوطى است كه با عبارات ساده نزديك به فهم، انشاء شده و به تقريب، جامع خلاصه‌اى از همه آن مطالب است كه در شروح قبل از وى، مخصوصاً شرح كمال‌الدين عبدالرزاق كاشانى و شيخ داود بن محمود قيصرى كه بابا ركن‌الدين خود شاگرد بلاواسطه آنها بود، نوشته‌اند؛ به‌علاوه فوايد تازه‌اى كه خود بر مطالب شارحان قبل افزوده است.
  
شیرازی در پایان شرح خود، تاریخ فرجام آن را در دو بیتی چنین نگاشته است:
+
شارح، خود در اين باره مى‌گويد: «و مسمى گردانيدم به «نصوص الخصوص فى شرح الفصوص»، بنا بر دو معنى: يكى آنچه خلاصه كلام سابقان از شارحان و خاصه مشايخ و استادان خود بود، در آنجا ياد كردم و ديگر آنكه در بعضى از مواضع آنچه خاصه بر دل اين بى‌چاره روى مى‌نمود، به آن ملحق گردانيدم». لازم به ذكر است كه اين شرح فقط مشتمل بر سه فص آدمى و شيثى و نوحى است.
  
محرّم بد ز سال جیم و میم آنگاه به ذال اندر * که توفیقم رفیق آمد رسانیدم به پایانی
+
این كتاب، توسط رجبعلى مظلومى، تصحيح و تحقيق شده است. فهرست مطالب و پيش‌گفتارى ارزشمند از استاد [[جلال الدین همایی|جلال‌الدين همايى]]، مشتمل بر معرفى بابا ركن‌الدين و پاره‌اى از مسائل مربوطه، در آغاز كتاب و فهرست نام‌هاى كسان و فهرست نام كتاب‌ها، در پايان آن ذكر شده است. پاورقى‌ها، به ذكر موارد اختلاف نسخ اختصاص يافته است.
 +
==محتوای کتاب==
 +
بابا رکن الدین شیرازی این اثر را در دو مجلد سامان داده است: بخش اوّل مشتمل بر دیباچه و مقدّمه، و شرح [[فصوص الحکم ابن عربی (کتاب)|فصوص الحکم]] از آغاز تا پایان فص هودی کتاب فصوص.
 +
و بخش دوم: از فص صالحین تا پایان کتاب فصوص.
  
کتابی کو بظاهر بحر و باطن در همی ماند * چنین گوهر نیابد کس به عمر خود به هر کانی
+
مؤلف پس از دیباچه، گویی به تبع استاد خود، قیصری چند برگی را به بیان مسایل کلّی [[عرفان]] نظری، از شناخت وجود تا انسان کامل اختصاص داده است، و سپس به رسم شرحهای استادان خود به شرح بند بند عبارات کتاب فصوص الحکم ابن عربی تا پایان آن پرداخته است.
 
 
که بر اساس حساب جمل عدد ۷۴۳ ق. مستخرج است.
 
  
 
در این شرح چند ویژگی اساسی به چشم می خورد:
 
در این شرح چند ویژگی اساسی به چشم می خورد:
سطر ۵۴: سطر ۴۳:
  
 
از این رو می توان، به قطع اذعان داشت که شرح شیرازی در بردارنده تمام مزایای شروح پیش از خود است و به گونه ای جامع شروح فصوص است.
 
از این رو می توان، به قطع اذعان داشت که شرح شیرازی در بردارنده تمام مزایای شروح پیش از خود است و به گونه ای جامع شروح فصوص است.
 +
 +
در انتها نمونه‌اى از كار شارح نقل می شود:
 +
 +
«فما ألقى الا ما يلقى إلىّ و لا أنزل فى هذا المسطور إلا ما ينزل به علىّ؛
 +
 +
يعنى من بر شما القا نكنم چيزى از تلقاء نفس خود، بلكه از آن القا كنم كه به من ملقى شده و در اين كتاب فرونياورم و مرقوم نگردانم مگر آن چيزى كه به من منزل شده؛ يعنى از [[پیامبر اسلام|حضرت محمديه]] (صلی الله علیه وآله) آنچه به من رسيده، از احكام انبياء و اسرار اولياء كه او (ص) از حضرت احديت ذات، فراگرفته و معلوم كرده بود، من غير از آن، با خلق نگويم و در اين كتاب ننويسم و شيخ را (رض)، غرض از اين گفتن آن است كه تا محجوبان كه در غواشى انكارند، نگويند كه اين كلمات، مفتريات اوست يا آنچه نفس او بدان مايل شده، به مقتضاى آن مسطور و مرقوم گردانيده، بلكه او (رض) در رسانيدن اين كلمات، مأمور و مأمون بوده و اين ضعيف به چند كس از ارباب قلوب رسيد و از ايشان شنيد كه گفتند: ما در كشف خود از حقيقت اين كتاب و معانى آن از ارواح انبياء و اولياء سؤال كرديم و همه ايشان هر يكى به عبارت خويش، آن را ستايش كردند».
  
 
==منابع==
 
==منابع==
 +
 
*"بابا رکن الدین شیرازی"، مجموعه تاریخی فرهنگی مذهبی تخت فولاد، درگاه الکترونیکی شهرداری اصفهان، بازیابی: ۱۱ شهریور ۱۳۹۳.
 
*"بابا رکن الدین شیرازی"، مجموعه تاریخی فرهنگی مذهبی تخت فولاد، درگاه الکترونیکی شهرداری اصفهان، بازیابی: ۱۱ شهریور ۱۳۹۳.
 
*نرم افزار عرفان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور.
 
*نرم افزار عرفان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور.
 +
 
[[رده:کتاب‌های عرفانی]]
 
[[رده:کتاب‌های عرفانی]]

نسخهٔ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۰

«نصوص الخصوص فى ترجمة الفصوص»، مفصلترین و مهمترین اثر بر جای مانده از بابا رکن‌الدین شیرازی (م، ۷۶۹ ه.ق) از عرفای قرن هشتم هجری، شرحی فارسی بر «فصوص الحکم» تألیف محیی الدین ابن عربی می‌باشد.

مؤلف

«مسعود بن عبدالله بیضاوی» معروف به «بابا رکن‌الدین شیرازی» (م، ۷۶۹ ه.ق)، عالم زاهد و عارف بزرگ شیعه در قرن هشتم هجری است.

بابا رکن‌الدین در عرفان عملی شاگرد کمال الدین عبدالرزاق کاشانی و داوود بن محمود قیصری و نعمان خوارزمی بوده و در طریقه سیر و سلوک نیز ظاهرا از سلسله سهروردیان است. همچنین نوشته اند که شاه نعمت الله ولی مقدمات علوم را نزد بابا رکن الدین شیرازی تحصیل کرد.

برخی تألیفات وی علاوه بر «نصوص الخصوص» عبارت است از: قلندریه، کشف الضرّ فی شرح نظم الدُّر، معلوم الخصوص من مفهوم الفصوص.

بقعه بابا رکن‌الدین در «تخت فولاد» اصفهان، یکی از اماکن مورد توجه عرفا و علمای بزرگ مانند شیخ حسنعلی اصفهانی برای عبادت و ریاضت بوده است.

معرفی کتاب

«نصوص الخصوص»، شرحى فارسى بر «فصوص الحكم» شيخ محى‌الدين بن عربى مى‌باشد. شارح، اين شرح را به تشويق عارف بزرگ و استادش نعمان خوارزمى به رشته تحرير درآورده و در سال‌هاى 739 - 743 ق؛ يعنى مدت چهار سال، به اين تأليف اشتغال داشته است.

شارح خود، در مسیر تدوین این اثر چنین می فرماید: «باعث بر این اقدام آن بود که از زمان صبا تا پایان اوان بلوغ و صبا در خود از ادراک معنی ای از معانی و شأنی از شؤون توحید می کردم... تا توفیق رفیق گشت و به صحبت کمال الحق و الملّة و الدین عبدالرزاق الکاشانی -روّح الله روحه- ... در مجلس انس و مجمع درس وی بویی به مشام ایامم رسید و بعد از وی زلال رحیق شرف الملة والدین داوود القیصری -طیب الله تعالی ثراه و جعل الجنة مثواه- قطره ای به کام ناکام چکیده و از راه ارشاد و کرم این ضعیف را مَحرم حرم محترم کتاب فصوص الحکم گردانید. به جهت تحقیق فهم سبق معانی، چند فص در چند ورق شب کردم و در زمانی که فصوص الحکم را به خدمت استاد به اتمام رسانیدم، آن چند ورق به عرض رسانیدم و ایشان به خطّ شریف خود در اجازات این ضعیف آن را یاد فرمودند و اشارت چنین فرمودند که هم برین باید تمام کرد... تا در این میانه زمانه مساعدت کرد و در شهور سنة تسع و ثلاثین و سبعمأه در سرای برکت، به حضور نور بخش نعمان الخوارزمی مشرّف گشتم و به قصد استفادت از مشکلات فصوص استکشاف می کردم ... فرمود: شنودم چند ورقی بر آن نبشته شده است... بعد از مطالعه، اشارت به اتمام در غایت اهتمام فرمودند، و هم در ایام حیات ایشان سواد آن تمام گشت... قصد نقل او به بیاض هم نبود تا ناگاه از غیب امر رسید ... پس مجال جستم و آن را به بیاض بردم و مسمّی گردانیدم به "نصوص الخصوص فی ترجمه الفصوص"».

بر اساس این بند، از سویی مؤلف از طریق یکی از دو استاد خود، کاشانی یا قیصری مجاز به شرح کتاب شده و از سوی دیگر، پس از سال ۷۳۹ ق. مسودّه و مبیضّه آن را به انجام رسانیده است.

كتاب، شرح مبسوطى است كه با عبارات ساده نزديك به فهم، انشاء شده و به تقريب، جامع خلاصه‌اى از همه آن مطالب است كه در شروح قبل از وى، مخصوصاً شرح كمال‌الدين عبدالرزاق كاشانى و شيخ داود بن محمود قيصرى كه بابا ركن‌الدين خود شاگرد بلاواسطه آنها بود، نوشته‌اند؛ به‌علاوه فوايد تازه‌اى كه خود بر مطالب شارحان قبل افزوده است.

شارح، خود در اين باره مى‌گويد: «و مسمى گردانيدم به «نصوص الخصوص فى شرح الفصوص»، بنا بر دو معنى: يكى آنچه خلاصه كلام سابقان از شارحان و خاصه مشايخ و استادان خود بود، در آنجا ياد كردم و ديگر آنكه در بعضى از مواضع آنچه خاصه بر دل اين بى‌چاره روى مى‌نمود، به آن ملحق گردانيدم». لازم به ذكر است كه اين شرح فقط مشتمل بر سه فص آدمى و شيثى و نوحى است.

این كتاب، توسط رجبعلى مظلومى، تصحيح و تحقيق شده است. فهرست مطالب و پيش‌گفتارى ارزشمند از استاد جلال‌الدين همايى، مشتمل بر معرفى بابا ركن‌الدين و پاره‌اى از مسائل مربوطه، در آغاز كتاب و فهرست نام‌هاى كسان و فهرست نام كتاب‌ها، در پايان آن ذكر شده است. پاورقى‌ها، به ذكر موارد اختلاف نسخ اختصاص يافته است.

محتوای کتاب

بابا رکن الدین شیرازی این اثر را در دو مجلد سامان داده است: بخش اوّل مشتمل بر دیباچه و مقدّمه، و شرح فصوص الحکم از آغاز تا پایان فص هودی کتاب فصوص. و بخش دوم: از فص صالحین تا پایان کتاب فصوص.

مؤلف پس از دیباچه، گویی به تبع استاد خود، قیصری چند برگی را به بیان مسایل کلّی عرفان نظری، از شناخت وجود تا انسان کامل اختصاص داده است، و سپس به رسم شرحهای استادان خود به شرح بند بند عبارات کتاب فصوص الحکم ابن عربی تا پایان آن پرداخته است.

در این شرح چند ویژگی اساسی به چشم می خورد:

۱- مؤلّف افزون بر شرح محتوای کتاب، دقّت درخور توجّهی به حلّ ادبی عبارات دشوار فصوص الحکم داشته است.

۲- وی در طی شرح خود به اختلاف نسخ موجود در فصوص الحکم -که به گونه ای موجب تغییر معنی می شده- نظر داشته است.

۳- وی در شرح خود افزون بر دو شرح کاشانی و قیصری از سه مأخذ دیگر نیز استفاده نموده است:

الف) شرح مؤید الدین جندی. « شیخ مؤید الدین -رحمه الله- درشرح خویش... »؛ « شیخ مؤید الدین می گوید...».

ب) حاشیة عفیف الدین تلمسانی، «شیخ عفیف الدین تلمسانی قدّس سرّه در حاشیه خویش بر این کتاب نوشته است».

ج) شارحی غیر معلوم. شیرازی در چند مورد بدون ذکر نام وی آورده است؛ شارحی از شارحان در تحقیق معنی این سخن ...گفته است»؛ «شارحی گفته است...».

از این رو می توان، به قطع اذعان داشت که شرح شیرازی در بردارنده تمام مزایای شروح پیش از خود است و به گونه ای جامع شروح فصوص است.

در انتها نمونه‌اى از كار شارح نقل می شود:

«فما ألقى الا ما يلقى إلىّ و لا أنزل فى هذا المسطور إلا ما ينزل به علىّ؛

يعنى من بر شما القا نكنم چيزى از تلقاء نفس خود، بلكه از آن القا كنم كه به من ملقى شده و در اين كتاب فرونياورم و مرقوم نگردانم مگر آن چيزى كه به من منزل شده؛ يعنى از حضرت محمديه (صلی الله علیه وآله) آنچه به من رسيده، از احكام انبياء و اسرار اولياء كه او (ص) از حضرت احديت ذات، فراگرفته و معلوم كرده بود، من غير از آن، با خلق نگويم و در اين كتاب ننويسم و شيخ را (رض)، غرض از اين گفتن آن است كه تا محجوبان كه در غواشى انكارند، نگويند كه اين كلمات، مفتريات اوست يا آنچه نفس او بدان مايل شده، به مقتضاى آن مسطور و مرقوم گردانيده، بلكه او (رض) در رسانيدن اين كلمات، مأمور و مأمون بوده و اين ضعيف به چند كس از ارباب قلوب رسيد و از ايشان شنيد كه گفتند: ما در كشف خود از حقيقت اين كتاب و معانى آن از ارواح انبياء و اولياء سؤال كرديم و همه ايشان هر يكى به عبارت خويش، آن را ستايش كردند».

منابع

  • "بابا رکن الدین شیرازی"، مجموعه تاریخی فرهنگی مذهبی تخت فولاد، درگاه الکترونیکی شهرداری اصفهان، بازیابی: ۱۱ شهریور ۱۳۹۳.
  • نرم افزار عرفان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور.