قناعت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (فضیلت قانع بودن: اصلاح عنوان)
جز (برداشتن الگو)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
 
 
== معناى قناعت ==
 
== معناى قناعت ==
 
قناعت به معنای اکتفا کردن به اندازه نیاز است در مقابل حرص که به زیاده طلبی گفته می شود. [[راغب اصفهانى]] مى گويد: القِناعَةُ اَلاِجتِزاءُ بِاليَسِيرِ مِنَ الاِعراضِ المُحتاجِ إلَيها؛ قناعت اكتفا به مقدار ناچيزى از وسايل زندگى در حدّ ضرورت و نياز است.و در جاى ديگر گفته است: القِناعَةُ الرِّضا بِما دُونَ الكَفافِ؛ قناعت راضى بودن به كمتر از مقدار كفاف است. طريحى حدّ كفاف را اين گونه تفسير مى كند: الكَفافُ ما يَكُفُ عَنِ المَسألَةِ و َيَستَغنى؛ كفاف آن اندازه از امكانات زندگى است كه انسان را از ديگران بى نياز كند و او را از سؤال و ذلت باز دارد.
 
قناعت به معنای اکتفا کردن به اندازه نیاز است در مقابل حرص که به زیاده طلبی گفته می شود. [[راغب اصفهانى]] مى گويد: القِناعَةُ اَلاِجتِزاءُ بِاليَسِيرِ مِنَ الاِعراضِ المُحتاجِ إلَيها؛ قناعت اكتفا به مقدار ناچيزى از وسايل زندگى در حدّ ضرورت و نياز است.و در جاى ديگر گفته است: القِناعَةُ الرِّضا بِما دُونَ الكَفافِ؛ قناعت راضى بودن به كمتر از مقدار كفاف است. طريحى حدّ كفاف را اين گونه تفسير مى كند: الكَفافُ ما يَكُفُ عَنِ المَسألَةِ و َيَستَغنى؛ كفاف آن اندازه از امكانات زندگى است كه انسان را از ديگران بى نياز كند و او را از سؤال و ذلت باز دارد.

نسخهٔ ‏۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۳۸

معناى قناعت

قناعت به معنای اکتفا کردن به اندازه نیاز است در مقابل حرص که به زیاده طلبی گفته می شود. راغب اصفهانى مى گويد: القِناعَةُ اَلاِجتِزاءُ بِاليَسِيرِ مِنَ الاِعراضِ المُحتاجِ إلَيها؛ قناعت اكتفا به مقدار ناچيزى از وسايل زندگى در حدّ ضرورت و نياز است.و در جاى ديگر گفته است: القِناعَةُ الرِّضا بِما دُونَ الكَفافِ؛ قناعت راضى بودن به كمتر از مقدار كفاف است. طريحى حدّ كفاف را اين گونه تفسير مى كند: الكَفافُ ما يَكُفُ عَنِ المَسألَةِ و َيَستَغنى؛ كفاف آن اندازه از امكانات زندگى است كه انسان را از ديگران بى نياز كند و او را از سؤال و ذلت باز دارد.

فضیلت و اهمیت قناعت

قناعت يكى از ويژگي هاى افراد باايمان و از امتيازات انسان هاى با فضيلت است، رسول خدا (ص) می فرمایند: « خِيارُ اُمَّتي ، القانِـعُ و شِرارُهُمُ ، الطامِعُ » بهترينان امّت من، قناعت كنندگان و بدترين آنها، طمعكاران هستند.[۱] این فضیلت زمانی به دست می آید که انسان با همت بلند قلبش را از دوستی دنیا خالی کرده و توجهش را به زندگی ابدی و آخرت معطوف داشته باشد. در این صورت است که انسان می تواند متاع ناچیز دنیا چشم پوشیده و جز به اندازه نیازش از آن توشه بر ندارد. امام على عليه السلام می فرمایند:« مِن شَرَفِ الهِمَّةِ ، لُزومُ القَناعَةِ .» از بلند همّتى است، پايبندى به قناعت.[۲] در واقع انسان عاقل و رشد یافته این حقیقت را به خوبی درک می کند که زندگی دنیا فرصت کوتاهی است برای اصلاح نفس و آمادگی برای سفر آخرت و زندگی ابدی بنابراین همه همتش را صرف آبادی دنیای فانی نکرده و جز به اندازه نیاز به جمع آوری متاع دنیا اقدام نمی کند. از این رو در روایات اهلبیت صفت قناعت نشان دهنده کمال عقل انسان دانسته شده است: امام على عليه السلام می فرمایند:« مَن عَقلَ ، قَنِعَ»؛كسى كه عاقل باشد، قانع است.[۳] بنابراین قناعت نتیجه عقلانیت و شناخت انسان نسبت به مبدأ و مقصد و جایگاهش در عالم وجود است؛ از این رو امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند :«يَنبَغي لمَن عَرَفَ نفسَهُ ، أن يَلزَمَ القَناعَةَ و العِفَّةَ»؛ براى كسى كه خود را بشناسد، شايسته است كه به قناعت و عزّت نفْس چنگ در زند.[۴]

آثار قناعت

بهره مندی انسان از روحیه قناعت آثار و پیامدهای خوبی در زندگی دنیا و آخرت او خواهد داشت.

گنج بى پايان

نیازمند حقیقی کسی است به داشته های فراوانش راضی نبوده و همواره بیش از آن را طلب نماید. او به اندازه همه نداشته هایش فقیر و نیازمند است. و به عکس اگر قلب انسان به آنچه دارد راضی باشد در واقع غنی و بی نیاز است. بنابراین ریشه غنی و بی نیازی در جان آدمیزاد است نه در ثروتهای انباشته او. رسول خدا (ص) می فرمایند: « لَيسَ الغِنَى فِي كَثرَةِ العَرضِ وَ إِنَّمَا الغِنَى غَنَاءُ النَّفسِ » ؛ بى نيازى به فراوانى ثروت نيست، بى نيازى تنها در روحيه بى نيازى است.[۵] انسان قانع با کنترل و محدود کردن خواسته های نفسش به بی نیازی می رسدو او شادمانی و آسایشی را که حریصان با بزرگترین گنجها به دست نیاورده اند با قناعت به دست می آورد. به همین دلیل در روایات از قناعت به بزرگترین ثروتها یاد شده ا ست. رسول گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله فرمود: « القَنَاعَةُ كَنزٌ لَا يَفنَى » ؛ قناعت گنجى است كه فانى نمى شود. [۶] و امام على عليه السلام در اين باره مى فرمايد: « لَا كَنزَ أَغنَى مِنَ القَنَاعَةِ» ؛ گنجى بى نياز كننده تر از قناعت نيست.[۷]

آسودگی در زندگی

از مهمترین نتایج قناعت آسایش در زندگی دنیاست. انسان حریص همواره جسم و جانش برای به دست آوردن مادیاتی که اشتغال زیاد حتی فرصت استفاده از آن را به او نخواهد داد فرسوده می سازد و همواره با ترس از دست دادن داشته هایش و اندوه به دست نیاوردن خواسته های نامحدودش زندگی می کند. اما انسان قانع راه تعادل را در پیش گرفته و بیش از مقدار نیاز و تکلیف در طلب منافع مادی نمی کوشد. از سوی دیگر ترسی از کم شدن اندوخته هایش و اندوهی نسبت به نرسیدن به خواسته هایش ندارد چنانکه امام على عليه السلام فرمود:« مَن قَنِعَ ، لم يَغتَمَّ » كسى كه قانع باشد ، اندوهگين نشود.[۸] بنا براین انسان قانع همواره در آسایش راحتی زندگی می کند. امام على عليه السلام می فرمایند« أنعَمُ الناسِ عَيشا ، مَن مَنَحَهُ اللّه ُ سُبحانَهُ القَناعَةَ و أصلَحَ لَهُ زَوجَهُ »؛ خوشترين زندگى را كسى دارد كه ، خداوند سبحان قناعت را ارزانى اش دارد...[۹] همچنین در بخشى از سفارش خود به فرزند بزرگوارش حسين عليه السلام ـ می فرمایند:« لا مالَ أذهَبُ بالفاقَةِ مِن الرِّضا بالقُوتِ و مَنِ اقتَصَرَ على بُلغَةِ الكَفافِ ، تَعَجَّلَ الراحَةَ و تَبَوَّأ خَفضَ الدَّعَةِ .»؛ هيچ ثروتى فقر زداتر از خشنودى به قُوت، نيست و هر كه به كفافِ زندگى بسنده كند، به زودى به آسايش دست يابد و زندگى آسوده و مرفّهى به دست آورد.[۱۰] نیز فرزند بزرگوارشان امام حسين عليه السلام می فرمایند :« القُنوعُ ، راحَةُ الأبدانِ .»؛قناعت ، مايه آسايش تن است.[۱۱]

عزّت و سرفرازى

حرص و زیاده خواهی انسان را ذلت درخواست و التماس به دیگران و آلودگی و ذلت عصیان پروردگار مبتلا می کند. اما انسان قانع خواسته هایش اندک است و از درخواست بی نیاز است. امام على عليه السلام می فرمایند :« ثَمرَةُ القَناعَةِ ، الإجمالُ في المُكتَسَبِ و العُزوفُ عنِ الطَّلَبِ»ميوه قناعت، ميانه روى در كسب و كار است و خويشتندارى از دست دراز كردن سوى مردم .[۱۲] بنابراین قناعت موجب عزت یافتن انسان است. اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: « لا أَعَزَّ مِن قانِعٍ » ؛ هيچ كس از شخص قانع عزيزتر نيست.[۱۳]

زندگى پاكيزه

از اميرمؤمنان على عليه السلام پرسيدند منظور از (حيات طيّبه) در آيه شريفه:« مَن عَمِلَ صالِحا مِن ذَكَرٍ او انثى وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَةً ». (سوره نحل: 97) چيست؟ فرمود: « هِيَ القَنَاعَةُ » ؛ حيات طيّبه قناعت است. [۱۴]

آسان شدن حساب قیامت

روشن است انسانی که در دنیا به حد کفاف قانع بوده و بند تعلقات مادی را از وجودش گسسته باشد از حساب و کتاب دقیق قیامت به آسانی گذر خواهد کرد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند :« اِقنَعْ بما اُوتِيتَهُ ، يَخِفَّ علَيكَ الحِسابُ .»؛ به آنچه داده شده اى قانع باش، تا حسابت سبك شود.[۱۵]

میانه روی در کسب و کار

افرا در کسب و کار، زندگی انسان را از تعادل خارج کرده و فرصتی برای بهره مند شدن از فرصت زندگی برای زندگی کردن را از انسان می گیرد. قناعت موجب می شود انسان در کسب و کارش متعادل و فرصت کافی برای عبادت و کسب فضایل انسانی و تفریح و استراحت پیدا کند. امام علی(ع) می فرمایند:« ثَمرَةُ القَناعَةِ ، الإجمالُ في المُكتَسَبِ و العُزوفُ عنِ الطَّلَبِ » ميوه قناعت، ميانه روى در كسب و كار است و خويشتندارى از دست دراز كردن سوى مردم .[۱۶]

خودسازی

این صفت از مهم ترین عوامل خودسازی است. زیرا سرچشمه بسیاری از رذایل اخلاقی در دنیا دوستی و حرص است که جز با اراسته شدن به قناعت اصلاح نمی شود. امیرالمؤمنین (ع) قناعت را عامل مقابله با حرص شمرده و فرموده اند:« انتَقِمْ مِن حِرصِكَ ، بالقُنوعِ ، كما تَنتَقِمُ مِن عَدُوِّكَ ، بالقِصاصِ »؛ از حرص خود با قناعت انتقام بگیر همان گونه که از دشمن خود با قصاص انتقام می گیری. [۱۷] به همین جهت در روایات قناعت به عنوان یکی از مهمترین عوامل در خودسازی انسان دانسته شده است. امام على عليه السلام :« أعوَنُ شيءٍ على صَلاحِ النَّفسِ ، القَناعَةُ» بهترين كمك براى خودسازى، قناعت است. [۱۸] و در حدیث دیگری می فرمایند:« كيفَ يَستَطيعُ صَلاحَ نفسِهِ ، مَن لا يَقنَعُ بالقَليلِ؟» كسى كه به اندك قانع نيست، چگونه مى تواند خودسازى كند؟![۱۹]

سلامت دین

امام على عليه السلام می فرمایند : « اِقنَعُوا بالقَليلِ مِن دُنياكُم لِسلامَةِ دِينِكُم ؛ فإنَّ المؤمنَ البُلغَةُ اليَسيرَةُ مِن الدنيا تُقنِعُهُ»؛ براى سالم ماندن دينتان، به اندكى از دنياى خود قانع باشيد ؛ زيرا كه مؤمن را اندك كفاف دنيا، قانع مى سازد.[۲۰]

پذیرش عمل اندک

امام صادق عليه السلام می فرمایند :« مَن رَضِيَ مِن اللّه ِ بِاليَسيرِ مِن المَعاشِ ، رَضِيَ اللّه ُ مِنهُ بِاليَسيرِ مِن العَمَلِ .» ؛كسى كه به معاش ( روزى ) اندك خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندك او خرسند شود.[۲۱]

پا نویس

  1. كنز العمّال: ۷۰۹۵
  2. غرر الحكم : ۹۴۳۵
  3. غرر الحكم : ۷۷۲۴
  4. غرر الحكم : ۱۰۹۲۷
  5. بحارالانوار، ج100، ص20
  6. مستدرك الوسائل، ج15، ص226
  7. نهج البلاغة، ص 540
  8. غرر الحكم : ۷۷۷۱
  9. غرر الحكم : ۳۲۹۵
  10. بحار الأنوار : ۷۷/۲۳۸/۱
  11. بحار الأنوار : ۷۸/۱۲۸/۱۱
  12. غرر الحكم : ۴۶۳۴
  13. غررالحكم، ص392
  14. نهج البلاغة، ص508
  15. بحار الأنوار : ۷۷/۱۸۷/۳۷
  16. غرر الحكم : ۴۶۳۴
  17. غرر الحكم : ۲۳۳۹
  18. غرر الحكم : ۳۱۹۱
  19. غرر الحكم : ۶۹۷۹
  20. غرر الحكم : ۲۵۴۹
  21. الكافي : ۲/۱۳۸/۳

منابع

گروهی از محققان و پژوهشگران، قناعت، سایت دانلود بوک، بخش با معصومین، بازیابی :1 بهمن 1391

  • اصول کافی
  • غررالحکم
  • نهج البلاغه
  • بحارالانوار