غزوه تبوک

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۱ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد صفحه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«تَبُوك» نام موضعى ميان حجر (ديار قوم ثمود) و شام بزرگ شمالى مدينه كنار مرز فلسطين است که در آنجا آخرين غزوه پيغمبر اسلام ـ در سال نهم هجرت ـ در آن واقع شد و آن غزوه به تبوك شهرت يافت.

اين غزوه را «فاضحه» نیز مى گفتند زيرا جمعى منافق مسلمان نما در اين سفر رسوا شدند، و اين لشكر را جيش العسره گويند; چرا كه مسلمانان در آن، بر اثر دورى راه و كمبود آذوقه رنج فراوان ديدند.

انگيزه اين سفر آن بود كه كاروانى از شام به مدينه بازگشت و با خود خبر آورد كه سلطان روم تجهيز لشكر كرده و قبايل لخم و جذام و عامله و غسّان نيز به وى پيوسته، آهنگ هجوم به مدينه دارند; از اين رو رسول خدا، فرمان داد مسلمانان از دور و نزديك آماده جنگ شوند;

ولى نظر به اينكه اين واقعه چند روزى پيش از رسيدن محصول و از جهتى سفرى دور و دراز و مستلزم هزينه و توشه فراوان بود و مسلمانان سخت در تنگناى كمبود خواربار بودند و موسم گرماى شديد نيز بود، اين سفر بس گران مى آمد و گروهى ضعيف الايمان در إعداد آن سستى نشان مى دادند.

ولى اكثر مسلمانان به محض شنيدن دستور، به هر سختى و مشقت كه بود آماده شده رخت بستند و جمعى به جمع آورى وجوه امدادى پرداختند و هر كسى به قدر توان خويش ـ حتى از ضروريات زندگى خانواده هم كه بود ـ وجهى كمك كرد.


بالجمله سى هزار نفر مهياى نبرد شدند كه تنها هزار تن آنها سواره و بقيه پياده بودند، و در اين ميان گروهى از منافقين مدينه به بهانه هائى در اين غزوه شركت نكرده، و بعلاوه ديگران را نيز از رفتن منع مى نمودند و مى گفتند: شما فكر نكنيد اين جنگ مانند ديگر جنگها باشد; لشكر روم است و يك تن از شما را زنده نگذارند; و حتى اين خيال را بسر مى پروراندند كه چون پيغمبر (صلی الله علیه و آله) شكست خورد، مدينه را به تصرف درآورند و بستگان رسول و ديگر مسلمانان را از شهر برانند.

لذا چون حضرت رسول از نيت سوء آنها آگاه شد، حضرت على (علیه السلام) را به جاى خويش در مدينه بگماشت و رهسپار تبوك گشت; اما منافقان ساكت نماندند و شايع ساختند كه پيغمبر از اين جهت «على» را با خود نبرد كه از او كدورتى به دل داشت. على علیه اسلام شتابان از شهر بيرون شد و در منزل «جرف»، به رسول خدا پيوست و ماجرا را به حضور ایشان معروض داشت. پيغمبر او را به برگشت امر نمود و در حضور اصحاب اين جمله به وى فرمود: «أما ترضى ان تكون منّى بمنزلة هارون من موسى الاّ أنّه لا نبىّ بعدى» (دوست ندارى كه تو نسبت به من به منزله هارون باشى نسبت به موسى، با اين تفاوت كه تو پيغمبر نيستى زيرا پس از من پيغمبرى نباشد؟!)؛ از این رو حدیث مزبور به نام حدیث منزلت مشهور شد.


به هر حال سپاه اسلام به راه خويش ادامه داد و در هيچ سفرى چنين سختى و مشقت بر مسلمانان نرفته بود كه بيشتر لشكريان پياده و از نظر آذوقه آن چنان در مضيقه بودند كه گاه دو نفر به يك دانه خرما تغذيه مى نمودند و از حيث آب كه در منازل بين راه، آب ناياب بود و بسا شترى مى كشتند و رطوبت احشاى آن به جاى آب مى نوشيدند.

چنين بود تا به «تبوك» رسيدند ولی از سپاه روم اثرى نديدند و معلوم شد كه آن خبر از اصل دروغ بوده است; زيرا هراقليوس امپراطور روم از نخست و موقعى كه نامه پيغمبر (صلی الله علیه و آله) به دعوت وى به اسلام، به او رسيده بود نسبت به حضرت ارادتى خاص داشت; ولى از بيم آنكه سلطنتش به خطر افتد از دعوت مردم به دين اسلام خوددارى مى كرد.

لاجرم حضرت، انديشمندانه اصحاب خود را به مشورت طلبيدند و فرمودند: خواهيد از اينجا آهنگ روم كنيم يا به مدينه بازگرديم؟ رأى اكثريت به بازگشت قرار گرفت; لذا به مدينه بازگشتند.


فواید غزوه تبوک

در اين غزوه هر چند جنگى رخ نداد ولى اين سفر را فوايد بسيار به همراه داشت از جمله:

  • نمايش شوكت اسلام و فداكارى مسلمين و آمادگى آنها در آن شرايط در برابر روم، بزرگترين دشمن مسلمانان;
  • دیگر بر افتادن نقاب نفاق از چهره برخى مسلمان نماها؛
  • فايده ديگر معجزاتى كه از حضرت در آن سفر به وقوع پيوست و مزيد ايمان مؤمنان شد و در تاريخ به ثبت رسيد.


منبع: سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف»