علی بن ریان بن صلت قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۳۲ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (اضافه کردن رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



امين روايت

پيشگفتار

يكى از شگفتى هاى تاريخ بشرى، پيشرفت سريع و برق‌آساى اسلام است؛ چه در اندك زمانى مرزهاى جزيرة العرب را درنورديد و قلمرو وسيعى از معموره خاكى را فتح كرد. اين ترقى بهت‌آور، در گرو علل و اسباب گوناگونى است كه در جايگاه خويش بايد مورد عنايت پژوهشگران قرار گيرد.

يكى از اين اسباب و عوامل تلاش ها و كوشش هاى هوشمندانه و افتخارآميزى است كه دانشوران مكتب وحى آن را در راه نشر و گسترش سخنان جذاب و انسان‌ساز رهبران عالى‌قدر اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام به كار بردند. انوارى كه با جامع نگرى خود «رشد» جامعه را به ارمغان آورده است. در اين قلمرو، محدثانِ فرهيخته شيعه نيز به نوبه خويش رنج ها برده اند و سفرهاى سختى را به جان خريده اند تا بتوانند از سرچشمه هاى دانش كوير دل تشنگان را سيرآب كرده و منابع اصلى استنباط احكام را به نسل هاى بعد از خويش انتقال دهند.

در اوائل سده سوم هجرى، در يكى از خاندان رفيع و پرآوازه شيعه در قم، كودكى چشم به جهان گشود، كه نام مبارك «على» را برايش برگزيدند. چون اين كودك در خاندان اشعرى پا به عرصه هستى نهاد، «اشعرى» لقب يافت و نيز از آنجا كه در قم مى زيست در اين شهر بالندگى يافت و به «قمى» شهره گشت.

تاريخ تولد وى چندان روشن نيست و دانشمندانِ دانش تراجم كمتر به آن پرداخته اند. شايد بتوان گفت - چنان كه پيشتر اشاره كرديم - در اوائل سده سوم متولد شده باشد. پاره اى از شواهد نيز، كه در آينده روشن خواهد شد، اين سخن را تأييد و تقويت مى كند.[۱]

خاندان

على بن ريان در خانواده دانش و فقاهت چشم به دنيا گشود. پدر بزرگوارش، ريان بن صلت اشعرى قمى، يكى از نمونه هاى برجسته و نامور محدثان شيعه از فرهيختگان دانشوران قمى است. نامش در سراسر كتاب هاى حديث شيعه، نقل زبان محققان و دين‌پژوهان است نجاشى درباره او چنين مى نگارد: «ريان بن صلت اشعرى قمى، كنيه اش ابوعلى و از اصحاب حضرت امام رضا علیه‌السلام محدثى است نامدار و موثق و راستگو، مى گويند كتابى تأليف كرده است كه سخنان حضرت رضا علیه‌السلام را در گرد آنجا آورده».[۲]

شيخ طوسى مى گويد: «او از ياران حضرت امام رضا علیه‌السلام و چهره اى موثق و نامدار است[۳] وى تصريح مى كند كه او از ياران امام هادى علیه‌السلام بوده و گويا اصالةً اهل بغداد است».[۴]

ايشان در فهرست مى نويسد: «على بن ريان، كتاب هم تأليف كرده است».[۵]

ساير ترجمه‌نويسان شيعه بعد از دوره نجاشى و شيخ نيز سخنانى همانند آنچه گفته شد را در شأن اين مرد بزرگ ذكر مى كنند.[۶]

على بن ريان، برادرى داشت كه او هم در گروه ارزشمند روايتگران شيعه است. نام او در كتاب هاى رجالى نيز شهرت بسزائى دارد. نجاشى درباره اش مى گويد: «محمد بن ريان بن صلت اشعرى قمى، كتابى دارد به نام المسائل كه از حضرت امام حسن عسكرى علیه‌السلام روايت مى كند».[۷]

شيخ طوسى مى نويسد: «محمد بن ريان از محدثان مورد اطمينان شيعه است».[۸]

علامه حلى در خلاصه و شيخ حر عاملى در وسائل الشيعه نيز مى گويند: «محمد بن ريان بن صلت از ياران حضرت هادى علیه‌السلام بوده و محدثى برجسته و موثق است».[۹]

از نگاه دانشوران

نجاشى:

«على بن ريان بن صلت اشعرى قمى، يكى از محدثان مورد اعتماد و موثق است».[۱۰]

علامه حلى:

«على بن ريان اشعرى قمى، از روايتگران موثق و صاحب نام است».[۱۱]

علامه ممقانى:

«در اين محدث عالى مقام شيعى، هيچ عيب و نقطه منفى وجود ندارد. او قطعاً از دانشوران مورد اعتبار و موثق است و در اين سخن جاى هيچ شك و شبهه اى وجود ندارد».[۱۲]

ساير دانشمندانِ تراجم به نقل آنچه گفته شد بسنده كرده اند و تمامى آن‌ها به شخصيت ارزشمند و برجسته اين محدث گرانقدر با ديده احترام و عظمت نگريسته و از او تجليل كرده اند.[۱۳]

صحابى امام

از پژوهش در كتاب هاى تراجم بدست مى آيد كه يكى از افتخارات ريان بن صلت اين بوده كه از گروه ياران امامان معصوم شيعه به شمار مى رفته است. شيخ طوسى در رجال خود، در يك مورد او را از اصحاب حضرت امام هادى علیه‌السلام مى شمرد و در جاى ديگر نيز از اصحاب حضرت امام حسن عسكرى علیه‌السلام».[۱۴]

نجاشى مى گويد: «او از حضرت هادى علیه‌السلام نسخه اى را روايت مى كند».[۱۵]

مرحوم صاحب وسائل الشيعه، آيت الله خوئى و علامه ممقانى و...، همگى آن بزرگوار را از ياران حضرت هادى و حضرت عسكرى علیه‌السلام شمرده اند.[۱۶]

در محضر استاد

على بن ريان در زمينه فراگيرى آموزه هاى دينى كه مربوط به حوزه عملى و رفتارى يك انسانِ مسلمان است، تلاش پيگيرى داشت. اوهمانند ساير محدثان برخاسته از خاندان با شرف و دانش پرور اشعرى، روح و جان خويش را با تحصيل دانش حديث جلا و صفايى تازه بخشيد. در اين راستا وى از شهر قم به مدينه و يا سامرا به محضر امامان معصوم شيعه علیهم‌السلام مى شتافت، تا اخبار و روايات را از محضر آنان دريافت كند. علاوه بر امامان علیهم‌السلام وى از محضر جمعى از ياران امامان و استادان مسلم حديث نيز استفاده برد و از خرمن دانش و فقه آنان بهره مند گشته است. در اين نوشتار كوتاه به نام برخى از آنان اشاره مى شود.

  • 1- پدر بزرگوارش: ريان بن صلت؛
  • 2- احمد بن خلف؛[۱۷]
  • 3- حسن بن راشد بغدادى[۱۸]: حسن بن راشد از گروه محدثان نامور شيعه و از ياران حضرت جواد و حضرت هادى علیه‌السلام بود. كنيه اش ابوعلى، و از قبيله آل ملهب بغداد به شمار مى آمد. وى يكى از چهره هاى حديثى، موثق و موجه است.[۱۹]
  • 4- حسين بن راشد بغدادى: او برادر حسن بن راشد است. شيخ طوسى او را از اصحاب و ياران حضرت هادى علیه‌السلام برمى شمرد. به نظر مى رسد او نيز همانند برادرش از محدثان شيعه باشد.[۲۰]
  • 5- عبيدالله بن عبدالله دهقان[۲۱]؛
  • 6- على بن محمد معروف به ابن وهب[۲۲]؛
  • 7- قاسم الصيقل[۲۳]: وى از ياران حضرت موسى بن جعفر علیه‌السلام است. از منظر اعتقادى و باورهاى دينى و گرايش هاى مذهبى به ظاهر بايد يك محدث شيعى باشد؛ ولى درباره وجاهت و وثاقت او مطلب ويژه اى را نقل نكرده اند.[۲۴]

شاگردان

على بن ريان خود در محضر امام و جمعى از اصحاب، احاديث اهل بيت علیهم‌السلام را آموخت؛ اما از آنجائى كه گفته اند: زكات دانش، نشر و گسترش آن است.[۲۵] در منصب كرسى استادى قرار گرفت و آموخته هاى خويش را به جمعى از تشنگان معارف اهل بيت علیهم‌السلام تقديم كرد. نام آن‌ها در كتب تراجم چنين آمده است:

  • 1- احمد بن ابى عبدالله برقى؛
  • 2- احمد بن محمد بن عيسى اشعرى قمى؛
  • 3- سهل بن زياد آدمى؛
  • 4- عبدالله بن جعفر حميرى اشعرى قمى؛
  • 5- محمد بن احمد بن يحيى؛
  • 6- محمد بن على بن محبوب اشعرى قمى؛
  • 7- على بن ابراهيم قمى؛
  • 8- ابراهيم بن هاشم قمى؛
  • 9- محمد بن احمد؛
  • 10- عبدالله بن محمد.[۲۶]

همان طور كه مشاهده مى كنيد در ميان شاگردان اين محدث شيعى، چهره هاى بسيار مشهور و برجسته اى نيز ديده مى شوند. اين يكى از نشانه هاى موقعيت و پايگاه بلند على بن ريان در دانش حديث و معارف اهل بيت علیهم‌السلام است.

فضايل

از پاره اى از روايات استفاده مى شود كه على بن ريان با اين كه در حوزه حديث از فرزانگان دوران است، در ادبيات عرب هم جايگاه بلندى دارد. اين مدعا از روايت ذيل قابل استنباط و استنتاج است.

او مى گويد: «يكى از شيعيان، به وسيله ابراهيم بن عقبه، نامه اى به محضر حضرت امام جواد علیه‌السلام فرستاد. در آن نامه از حضرت چنين پرسش كرد: آيا مى شود بر نوعى از سجاده ساخت مدينه نماز خواند؟ حضرت در پاسخ چنين مرقوم داشتند: سجده بر آن سجاده‌هائى كه از حصير بافته شده و با نخ‌هائى به هم متصل شده اند، بى‌اشكال است «فكتَب صلّ ما كان معمولاً بخيوطة ولاتصل على ماكان معمولا بسيورة[۲۷]؛ ولى بر آن سجاده اى كه از پوست درست شده سجده نكن».

وقتى نامه آقا به شيعيان رسيد، از بكارگيرى و استعمال كلمه: خيوطة و سيورة، در شگفت شدند كه چرا امام علیه‌السلام به جاى خيوط و سيور، از كلمات خيوطة و سيورة استفاده كرده است؟ از اين جهت از پذيرش نامه خوددارى كردند كه نكند اين نامه از امام علیه‌السلام نباشد.

على بن ريان مى گويد: من براى اين كه شبهه آنان را برطرف كنم، براى آنان شعرى از شاعر معروف عرب به نام «تأبط شرا» را خواندم. او در يكى از اشعار خود كلمه «خيوطة» را بكار مى برد:

قريساً و مغشياً عليه كانّه × خيوطة مارى تغار و تضل

كه مارى مردى بوده كه ريسمان درست مى كرد و از نخ ها ريسمان مى ساخت.[۲۸]

بنابراين «خيوطة» همراه با تاء در كلام شعراى عرب استعمال شده است و واژه نادرستى نيست.

اثر مكتوب

على بن ريان قمى در راستاى نشر اخبار اهل بيت علیهم‌السلام كتاب هائى را هم تأليف كرده است: نجاشى مى نويسد: «او از حضرت هادى علیه‌السلام «نسخه»‌اى دارد و علاوه بر آن كتاب: منشورالاحاديث هم از اوست».[۲۹]

شيخ طوسى در فهرست مى گويد: «على بن ريان به اتفاق برادرش محمد بن ريان كتابى را تصنيف كردند».[۳۰]

پژوهشگر معروف شيعه آقا بزرگ تهرانى در كتاب ارزشمندش الذريعة درباره واژه «نسخه» كه در تعبير نجاشى بكار رفته بود مى گويد نسخه يك عنوان گسترده و عامى است كه چندين رساله و كتاب كوچك را در خود جاى داده و آن‌ها را دربرمى گيرد: همانند كتاب‌هائى كه در سده دوم و سوم هجرى به وسيله اصحاب امامان علیه‌السلام تصنيف مى شد.

اين‌ها مسائل و احكام عمليه دينى - كه به عنوان منابع اصلى تشريع و قانون گذارى محسوب مى شوند - را شامل مى شود: مانند اصول چهارصدگانه كه دانشوران پرتلاش شيعه آن را در سده هاى پيشين جمع آورى كرده اند.[۳۱]

وى در ادامه مى گويد: «كتاب ديگر ايشان منشورالاحاديث است و بعضى از دانشمندان منشورالاحاديث هم نقل كرده اند».[۳۲]

غروب سپيده

از آنجا كه اين محدث بزرگوار از ياران حضرت امام حسن عسكرى علیه‌السلام به شمار مى رود ظاهراً تا سال 260 كه هنگام رحلت جانگداز امام عسكرى علیه‌السلام است، در قيد حيات بوده؛ ولى بعد از اين تاريخ معلوم نيست در چه سالى از دنيا رفته است. يكى از شاگردان او على بن ابراهيم قمى، تا سال 307 زنده بود. شايد با توجه به اين نشانه ها، بتوان گفت: مرغ روح او در اواخر سده سوم هجرت به شاخسار بهشت پر كشيده است. محل دفن ايشان نيز در پرده ابهام قرار دارد، شايد همانند بسيارى از محدثان قمى در جوار حضرت معصومه به خاك سپرده شده باشد. روحش شاد و ياد گرامى او برقرار باد.

شمه اى از روايات

نماز با لباس آلوده به مو

على بن ريان از حضرت هادى علیه‌السلام مى پرسد كه مردى محاسن خود را اصلاح مى كند، ناخن هاى خود را مى گيرد و مقدارى مو و ناخن بر لباس او قرار مى گيرد؛ آيا مى تواند قبل از اين كه بدن خويش را تكان دهد و آن‌ها را از لباس خود بزدايد، نماز بخواند؟ امام در پاسخ فرمودند: «اشكالى ندارد».[۳۳]

ادرار در آب

با واسطه روايت مى كند از مسمع بن عبدالملك از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام، كه ايشان فرمودند: آقا اميرالمؤمنين امام على علیه‌السلام فرمودند: «نهى شده از اين كه انسان در آب جارى ادار كند؛ مگر از روى اضطرار و ناچارى. چون در داخل آب نيز موجودات زنده اى زندگى مى كنند».[۳۴]

با واسطه از امام صادق علیه‌السلام روايت مى كند كه حضرت گفت: اميرالمؤمنين علیه‌السلام فرمود كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «مكروه و ناپسند است كه مرد بولش را در هوا پراكنده سازد».[۳۵]

با واسطه روايت مى كند از حضرت صادق علیه‌السلام كه نزد آن بزرگوار، سخن از سر گوسفند به ميان آمد آن حضرت فرمودند: «جاى ذبح گوسفند سر آن حيوان است. چون هم نزديك است به زمينى كه از او مى چرد و هم اين كه كمتر اذيت مى شود».[۳۶]

اهميت آب

با واسطه از جناب امام صادق علیه‌السلام روايت مى كند كه فرمود: «حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: برترين نوشيدنى بهشت، آب است».[۳۷]

شفاء در تربت امام حسين علیه‌السلام

باز حديث نقل مى كند با واسطه از حضرت امام باقر علیه‌السلام كه فرمودند: «هنگامى كه مى خواهى از قبر امام حسين علیه‌السلام تربت بردارى بگو: خدايا به حق اين خاك پاك و به حق فرشته اى كه موكل اين تربت است و به حق وصى رسول خدا صلی الله علیه و آله كه در اين مكان آرميده، بر محمد و آل محمد درود فرست و اين خاك را شفاى از هر نوع بيمارى و امنيتِ از هر گونه ترس قرار بده. اگر كسى كه تربت را برمى دارد، آن دعائى را كه گفته شد بخواند، يقيناً اين تربت براى او شفادهنده از هر بيمارى و امان و سلامتى از هر گونه ترس و خوفى خواهد بود».[۳۸]

پانویس

  1. رجال، نجاشى، ص 198، طبع داورى قم؛ خلاصه الاقوال، ص 99؛ رجال، طوسى، ص 419 و 433؛ مستدرك الوسائل، طبع قديم، ج 3، ص 628؛ بهجة الآمال، ج 5، ص 442، طبع بنياد فرهنگ اسلامى؛ الذريعه لتصانيف الشيعه، ج 23، ص 15 و ج 24، ص 147؛ معجم الرجال، ج 12، ص 25؛ قاموس الرجال، ج 7، ص 463؛ و فهرست، شيخ طوسى، ص 91؛ تنقيح المقال، ج 2، ص 289؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 263؛ مشيخه من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 49؛ جامع الروات، ج 1، ص 580؛ معجم الثقات، ص 82؛ معالم العلماء، ص 63.
  2. رجال، نجاشى، ص 118.
  3. رجال، شيخ، ص 376.
  4. رجال، شيخ، ص 416.
  5. فهرست، شيخ، ص 71، شماره 285.
  6. خلاصة الاقوال، ص 70.
  7. نجاشى، ص 262.
  8. رجال، طوسى، ص 433.
  9. خلاصةالاقوال، ص 142؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 327؛ و رجال نجاشى، ص 263.
  10. رجال، نجاشى، ص 199.
  11. خلاصة الاقوال، ص 99.
  12. تنقيح المقال، ج 2، ص 289.
  13. وسائل الشيعه، ج 20، ص 262؛ معجم الرجال، ج 12، ص 25؛ جامع الروات، ج 1، ص 580.
  14. رجال، طوسى، ص 419 و 433.
  15. رجال، نجاشى، ص 199.
  16. وسائل الشيعه، ج 20، ص 262؛ معجم الرجال، ج 12، ص 25؛ تنقيح المقال، ج 2، ص 285.
  17. معجم رجال الحديث، ج 12، ص 25.
  18. همان.
  19. رجال، شيخ، ص 400 و 413؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 376.
  20. رجال، شيخ، ص 346؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 327.
  21. معجم رجال الحديث، ج 12، ص 26.
  22. همان.
  23. همان.
  24. تنقيح المقال، ج 2، ص 21، ماده قاف.
  25. اصول كافى، ج 1، ص 41، باب بذل العلم، حديث 3.
  26. معجم الرجال، ج 2، ص 26؛ جامع الروات، ج 1، ص 580؛ رجال، نجاشى، ص 198؛ تهذيب، شيخ طوسى، ج 1، ص 37؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص 623.
  27. تهذيب، شيخ طوسى، ج 2، ص 330؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 603.
  28. همان؛ ولسان العرب، ماده خيط و سير.
  29. رجال، نجاشى، ص 199؛ الذريعه، ج 23، ص 15.
  30. فهرست، شيخ طوسى، ص 90.
  31. الذريعه، ج 24، ص 147.
  32. الذريعه، ج 23، ص 15.
  33. من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 172.
  34. تهذيب، ج 1، ص 37.
  35. تهذيب، ج 1، ص 374.
  36. تهذيب، ج 1، ص 319.
  37. تهذيب، ج 6، ص 28؛ و مكارم الاخلاق، ص 155.
  38. كامل الزيارات، ص 280، باب 93، حديث 4.

منبع

ابوالحسن ربانى سبزوارى , ستارگان حرم، جلد 9