صحافی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
فن تنظيم و به‌هم‌بستن صفحات كتاب يا امثال آن و قرار دادن آنها بين دو پوشش (جلد) به‌ منظور يكجا نگاهداشتن صفحات و جلوگيري از فرسوده يا پاره شدن و تسهيل استفاده از آنها را صحافي گويند. جلد كتاب ممكن است نازك يا ضخيم باشد. جلدهاي ضخيم را از مقوا مي‌سازند و روي آن را پارچه، چرم، پلاستيك چرم‌نما، يا تركيبي از اين مواد مي‌كشند.
+
فن تنظیم و به‌هم‌بستن صفحات کتاب یا امثال آن و قرار دادن آنها بین دو پوشش (جلد) به‌ منظور یکجا نگاهداشتن صفحات و جلوگیری از فرسوده یا پاره شدن و تسهیل استفاده از آنها را صحافی گویند. جلد کتاب ممکن است نازک یا ضخیم باشد. جلدهای ضخیم را از مقوا می‌سازند و روی آن را پارچه، چرم، پلاستیک چرم‌نما، یا ترکیبی از این مواد می‌کشند.
  
==تاريخچه==
+
==تاریخچه صحافی==
  
تاريخ جلدسازي را متفاوت بيان كرده‌اند و بعضي آن را مقارن با شكل‌گيري كتاب دانسته‌اند. بعضي نيز گفته‌اند فن صحافي به‌ وسيله به‌ هم‌ بستن كناره صفحات به يكديگر پس از رواج استفاده از پارشمن معمول شد.
+
تاریخ جلدسازی را متفاوت بیان کرده‌اند و بعضی آن را مقارن با شکل‌گیری کتاب دانسته‌اند. بعضی نیز گفته‌اند فن صحافی به‌ وسیله به‌ هم‌ بستن کناره صفحات به یکدیگر پس از رواج استفاده از پارشمن معمول شد.
  
سومري‌ها براي نگهداري و بايگاني الواح گلي، آنها را روي طاقچه‌هايي به پهناي 45 سانتي‌متر مي‌گذاشتند و گاهي نيز اين الواح را در كوزه‌ها و خم‌هاي كوچك نگهداري مي‌كردند. چيني‌ها براي محفوظ ماندن نوشته‌هاي خود، كاغذهاي راه راه طويل بكار مي‌گرفتند و آنها را جناقي تا مي‌زدند. در هند درخت‌هاي بلندي وجود داشت به نام "تاري" كه بر روي برگ‌هاي آن مي‌نوشتند. سپس به‌ وسيله عبور نخ از سوراخي كه در ميان برگ‌ها ايجاد مي‌شد، اين اوراق را به يكديگر مي‌چسباندند. در شهرهاي مركزي و شمال هند از پوست درخت "توز" كه "بهوج" ناميده مي‌شد، براي نوشتن استفاده مي‌كردند؛ اوراق نوشته شده را با اعداد متوالي شماره‌گذاري مي‌كردند، بعد از اين كه كتاب تمام مي‌شد اوراق را در يك قطعه پارچه مي‌پيچيدند و در ميان دو لوح كه به اندازه همان كتاب انتخاب شده بود، مي‌گذاشتند. اين نوع كتاب را كه براي نامه‌نگاري بكار مي‌رفت "پوتي" مي‌خواندند. براي نگهداري طومارهاي مصري كه از پاپيروس بود و گاه طولشان به پنج متر مي‌رسيد، آنها را دور يك چوب استوانه‌اي شكل مي‌پيچيدند.
+
سومری‌ها برای نگهداری و بایگانی الواح گلی، آنها را روی طاقچه‌هایی به پهنای ۴۵ سانتی‌متر می‌گذاشتند و گاهی نیز این الواح را در کوزه‌ها و خم‌های کوچک نگهداری می‌کردند. چینی‌ها برای محفوظ ماندن نوشته‌های خود، کاغذهای راه راه طویل بکار می‌گرفتند و آنها را جناقی تا می‌زدند. در هند درخت‌های بلندی وجود داشت به نام "تاری" که بر روی برگ‌های آن می‌نوشتند. سپس به‌ وسیله عبور نخ از سوراخی که در میان برگ‌ها ایجاد می‌شد، این اوراق را به یکدیگر می‌چسباندند. در شهرهای مرکزی و شمال هند از پوست درخت "توز" که "بهوج" نامیده می‌شد، برای نوشتن استفاده می‌کردند؛ اوراق نوشته شده را با اعداد متوالی شماره‌گذاری می‌کردند، بعد از این که کتاب تمام می‌شد اوراق را در یک قطعه پارچه می‌پیچیدند و در میان دو لوح که به اندازه همان کتاب انتخاب شده بود، می‌گذاشتند. این نوع کتاب را که برای نامه‌نگاری بکار می‌رفت "پوتی" می‌خواندند. برای نگهداری طومارهای مصری که از پاپیروس بود و گاه طولشان به پنج متر می‌رسید، آنها را دور یک چوب استوانه‌ای شکل می‌پیچیدند.
  
در نخستين كتاب‌هاي صحافي شده، صفحات كتاب را ميان دو تخته ضخيم قرار مي‌دادند و تخته‌ها را با چفت يا نوار يا بندهاي چرمي مي‌بستند. ماده‌اي كه معمولاً براي پوشش بكار مي‌رفت چرم بود، ولي عاج، نقره، طلا، ابريشم و مخمل نيز بكار مي‌رفت.
+
در نخستین کتاب‌های صحافی شده، صفحات کتاب را میان دو تخته ضخیم قرار می‌دادند و تخته‌ها را با چفت یا نوار یا بندهای چرمی می‌بستند. ماده‌ای که معمولاً برای پوشش بکار می‌رفت چرم بود، ولی عاج، نقره، طلا، ابریشم و مخمل نیز بکار می‌رفت.
  
تا قرن دوم بعد از ميلاد، كتاب به شكل امروزي وجود نداشت. در [[مصر]]، رفته رفته طومارهاي پاپيروس جاي خود را به ورق‌هاي [[پاپيروس]] و يا پوست دادند. كتاب‌هاي مقدس مربوط به اين دوره شكل مستطيل داشتند و اوراق آنها از ته به‌ يكديگر دوخته شده بود. اين كتاب‌ها را براي حفاظت بيشتر با جلدهاي محكمي كه از باقي‌مانده‌هاي پاپيروس و يا ورقه‌هاي چوب درست شده بود، مي‌پوشاندند. با گذشت زمان و پيشرفت دباغي پوست و به‌وجود آمدن پارشمن، چرم نازكي روي اين جلد مي‌كشيدند و حتي آن را با طرح‌هايي طلايي تزيين مي‌كردند.
+
تا قرن دوم بعد از میلاد، کتاب به شکل امروزی وجود نداشت. در [[مصر]]، رفته رفته طومارهای پاپیروس جای خود را به ورق‌های [[پاپیروس]] و یا پوست دادند. کتاب‌های مقدس مربوط به این دوره شکل مستطیل داشتند و اوراق آنها از ته به‌ یکدیگر دوخته شده بود. این کتاب‌ها را برای حفاظت بیشتر با جلدهای محکمی که از باقی‌مانده‌های پاپیروس و یا ورقه‌های چوب درست شده بود، می‌پوشاندند. با گذشت زمان و پیشرفت دباغی پوست و به‌وجود آمدن پارشمن، چرم نازکی روی این جلد می‌کشیدند و حتی آن را با طرح‌هایی طلایی تزیین می‌کردند.
  
تاريخچه صحافي كتاب در غرب تا آنجا كه معلوم شده با لوح‌هاي دو ـ لَت رومي<ref>Roman Diptych</ref> آغاز مي‌شود. اين روكش‌ها مخصوص لوح‌هاي مومي بودند كه از ته با حلقه‌هايي به هم متصل مي‌شدند. نقاشي‌هاي دو ـ لَت را از آبنوس، شمشاد، عاج يا بعضي مواد سخت مي‌ساختند و گاه پوشش رويي را استادانه كنده‌كاري مي‌كردند و متن واقعي با سوزن روي سطح مومي حك مي‌شد.
+
تاریخچه صحافی کتاب در غرب تا آنجا که معلوم شده با لوح‌های دو ـ لَت رومی<ref>Roman Diptych</ref> آغاز می‌شود. این روکش‌ها مخصوص لوح‌های مومی بودند که از ته با حلقه‌هایی به هم متصل می‌شدند. نقاشی‌های دو ـ لَت را از آبنوس، شمشاد، عاج یا بعضی مواد سخت می‌ساختند و گاه پوشش رویی را استادانه کنده‌کاری می‌کردند و متن واقعی با سوزن روی سطح مومی حک می‌شد.
  
پيدايش كتاب‌هايي به شكل كدكس با طلوع مسيحيت همزمان است. به‌ ويژه صحافي‌هاي قبطي بازمانده از جوامع مسيحي اوليه مصر اغلب خصيصه‌هاي اصلي صحافي كدكس‌ها را نشان مي‌دهد. از صحافي‌هاي اوليه كليساي قبطي [[مصر]] فقط تكه پاره‌هايي باقي‌مانده است.
+
پیدایش کتاب‌هایی به شکل کدکس با طلوع [[مسیحیت]] همزمان است. به‌ ویژه صحافی‌های قبطی بازمانده از جوامع مسیحی اولیه مصر اغلب خصیصه‌های اصلی صحافی کدکس‌ها را نشان می‌دهد. از صحافی‌های اولیه [[کلیسا|کلیسای]] قبطی [[مصر]] فقط تکه پاره‌هایی باقی‌مانده است.
  
مسلمانان، هنر چرمكاري قبطي و طلاكوبي را به سيسيل و اسپانيا بردند. مسيحيان غربي سنتي داشتند كه به اواخر دوران روم باستان بازمي‌گشت. در اروپا و افريقا پيدايش كدكس يك پيشرفت محسوب مي‌شد ولي شيوه كار و تزيينات متفاوت بود. در اوايل قرون وسطي صحافي با چرم و مقوا انجام مي‌گرفت ولي از دوران قبل از قرن يازدهم نمونه‌هاي معدودي در دست است. نمونه‌اي از صحافي جواهرنشان از قرن هفتم باقي است. صحافي جواهرنشان كه در فاصله قرن‌هاي نهم تا دوازدهم به سفارش امپراتوران و اشراف‌زادگان انجام مي‌گرفت، بيشتر به‌ منظور نمايش مهارت‌هاي هنري بود. نمونه‌هايي از اين صحافي‌ها متعلق به قرن نهم در كتابخانه ملي ايالت باير آلمان موجود است.  
+
مسلمانان، هنر چرمکاری قبطی و طلاکوبی را به سیسیل و اسپانیا بردند. مسیحیان غربی سنتی داشتند که به اواخر دوران روم باستان بازمی‌گشت. در اروپا و افریقا پیدایش کدکس یک پیشرفت محسوب می‌شد ولی شیوه کار و تزیینات متفاوت بود. در اوایل قرون وسطی صحافی با چرم و مقوا انجام می‌گرفت ولی از دوران قبل از قرن یازدهم نمونه‌های معدودی در دست است. نمونه‌ای از صحافی جواهرنشان از قرن هفتم باقی است. صحافی جواهرنشان که در فاصله قرن‌های نهم تا دوازدهم به سفارش امپراتوران و اشراف‌زادگان انجام می‌گرفت، بیشتر به‌ منظور نمایش مهارت‌های هنری بود. نمونه‌هایی از این صحافی‌ها متعلق به قرن نهم در کتابخانه ملی ایالت بایر آلمان موجود است.  
  
صحافي‌هاي روميايي (رمانسك) متعلق به قرن دوازدهم و سيزدهم، صحافي‌هاي برجسته‌اي هستند كه حدود دويست نمونه از آنها باقي‌مانده است. مهرهاي روي جلد نشانگر شخصيت‌هاي كتاب مقدس نظير دود، سامسون و مريم باكره و همچنين شخصيت‌هاي اساطير كلاسيك چون سنتورها و سيرن‌ها بود. صحافي روميايي در آلمان، انگلستان و فرانسه رايج بود. دو فروشگاه خاص و مهم در اين زمينه در پاريس در همسايگي دانشگاه سوربن در فاصله زماني 1135 و 1146 داير بود. مهركوبي در قرن‌هاي پانزدهم و شانزدهم ميلادي يعني دوران غلبه سبك گوتيك به سطح بالايي از دستاوردهاي هنري رسيد. صحافي در ايتاليا به‌ ويژه ونيز در اين قرن‌ها پيشرفت قابل ملاحظه‌اي داشت.
+
صحافی‌های رومیایی (رمانسک) متعلق به قرن دوازدهم و سیزدهم، صحافی‌های برجسته‌ای هستند که حدود دویست نمونه از آنها باقی‌مانده است. مهرهای روی جلد نشانگر شخصیت‌های کتاب مقدس نظیر دود، سامسون و [[حضرت مریم|مریم]] باکره و همچنین شخصیت‌های اساطیر کلاسیک چون سنتورها و سیرن‌ها بود. صحافی رومیایی در آلمان، انگلستان و فرانسه رایج بود. دو فروشگاه خاص و مهم در این زمینه در پاریس در همسایگی دانشگاه سوربن در فاصله زمانی ۱۱۳۵ و ۱۱۴۶ دایر بود. مهرکوبی در قرن‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی یعنی دوران غلبه سبک گوتیک به سطح بالایی از دستاوردهای هنری رسید. صحافی در ایتالیا به‌ ویژه ونیز در این قرن‌ها پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشت.
  
در اوايل قرن هفدهم يك صحاف گمنام فرانسوي صحافي‌هاي استثنايي و ارزنده‌اي عرضه داشت كه با طرح‌هاي هندسي مهركوبي و طلاكوبي شده بود. سنت مهم صحافي فرانسه مربوط است به دوره رنسانس كه تا امروز هم باقي مانده است و هنوز هم پاريس مهم‌ترين مركز صحافي‌هاي ظريف و پرزرق و برق دنيا محسوب مي‌شود.
+
در اوایل قرن هفدهم یک صحاف گمنام فرانسوی صحافی‌های استثنایی و ارزنده‌ای عرضه داشت که با طرح‌های هندسی مهرکوبی و طلاکوبی شده بود. سنت مهم صحافی فرانسه مربوط است به دوره رنسانس که تا امروز هم باقی مانده است و هنوز هم پاریس مهم‌ترین مرکز صحافی‌های ظریف و پرزرق و برق دنیا محسوب می‌شود.
  
اسپانيا در نتيجه سلطه مغربي‌ها، همواره كشوري متفاوت به حساب آمده و سنت‌هاي صحافي در اين كشور نيز از اين شرايط متأثر بوده است. تأثير سنت صحافي عربي به‌ صورت استفاده از نوارهاي به هم بافته، حلقه‌ها و خال‌ها با چند مهر پيوست، آشكار است. صحافي اسپانيا همانند ايتاليا به‌ شدت از صحافي فرانسوي متأثر است.
+
اسپانیا در نتیجه سلطه مغربی‌ها، همواره کشوری متفاوت به حساب آمده و سنت‌های صحافی در این کشور نیز از این شرایط متأثر بوده است. تأثیر سنت صحافی عربی به‌ صورت استفاده از نوارهای به هم بافته، حلقه‌ها و خال‌ها با چند مهر پیوست، آشکار است. صحافی اسپانیا همانند ایتالیا به‌ شدت از صحافی فرانسوی متأثر است.
  
بعد از دوره گوتيك (1531-1586) صحافي آلمان متحول شد و از سبك فرانسوي و ونيزي تأثير گرفت. در قرن هفدهم نقش مهرها بيشتر از طبيعت مايه مي‌گرفت. درباره صحافي قرن هجدهم آلمان مطالب چنداني در دست نيست و نيازمند تحقيق بيشتر است. در قرن نوزدهم بعضي از صحافان ماهر و قابل آلماني به ايالات متحده، انگليس و ديگر كشورها مهاجرت كردند. در قرن بيستم، صحافي دستي در آلمان به افتخارات نويني نائل آمده است و حتي برخي صحافان آلماني در سطح جهاني شناخته شده هستند.
+
بعد از دوره گوتیک (۱۵۳۱-۱۵۸۶) صحافی آلمان متحول شد و از سبک فرانسوی و ونیزی تأثیر گرفت. در قرن هفدهم نقش مهرها بیشتر از طبیعت مایه می‌گرفت. درباره صحافی قرن هجدهم آلمان مطالب چندانی در دست نیست و نیازمند تحقیق بیشتر است. در قرن نوزدهم بعضی از صحافان ماهر و قابل آلمانی به ایالات متحده، انگلیس و دیگر کشورها مهاجرت کردند. در قرن بیستم، صحافی دستی در آلمان به افتخارات نوینی نائل آمده است و حتی برخی صحافان آلمانی در سطح جهانی شناخته شده هستند.
  
صحافي در انگليس تا پيش از قرن هجدهم هيچ برتري و افتخاري كسب نكرد. صحافي انگليس دنباله‌روي صنعت صحافي گوتيك آلمان و كشورهاي پايين‌تر از آلمان بود. در نيمه دوم قرن شانزدهم در انگلستان، مجموعه‌داران بزرگي وجود داشتند كه بهترين صحافان محلي و اروپايي را استخدام كرده بودند. برخي از گردآورده‌هاي ايشان در كتابخانه بريتانيا موجود است. طلاكوبي جلدها در حدود 1540 يعني بيش از نيم قرن پس از رواج طلاكوبي در اروپا بكار رفت، البته تأثير سبك ايتاليايي در آن واضح است. در اروپا، انگليس و امريكا ارتباط نزديكي بين صنعت چاپ و صحافي وجود داشت و در قرن‌هاي شانزدهم و هفدهم تمامي فرايندهاي حروفچيني و حتي خرده‌فروشي محصول نهايي در يك كارگاه انجام مي‌گرفت. در قرن هجدهم صحافي دستي انگليس جايگاه خود را پيدا كرد و صاحب سبك شد. البته صحافي‌هاي اواسط قرن نوزدهم و بعد از آن در انگليس و امريكاي شمالي از نظر هنري اهميتي ندارند ولي معدودي كارهاي صحافي ناب در اين دوره وجود دارد.
+
صحافی در انگلیس تا پیش از قرن هجدهم هیچ برتری و افتخاری کسب نکرد. صحافی انگلیس دنباله‌روی صنعت صحافی گوتیک آلمان و کشورهای پایین‌تر از آلمان بود. در نیمه دوم قرن شانزدهم در انگلستان، مجموعه‌داران بزرگی وجود داشتند که بهترین صحافان محلی و اروپایی را استخدام کرده بودند. برخی از گردآورده‌های ایشان در کتابخانه بریتانیا موجود است. طلاکوبی جلدها در حدود ۱۵۴۰ یعنی بیش از نیم قرن پس از رواج طلاکوبی در اروپا بکار رفت، البته تأثیر سبک ایتالیایی در آن واضح است. در اروپا، انگلیس و امریکا ارتباط نزدیکی بین صنعت چاپ و صحافی وجود داشت و در قرن‌های شانزدهم و هفدهم تمامی فرایندهای حروفچینی و حتی خرده‌فروشی محصول نهایی در یک کارگاه انجام می‌گرفت. در قرن هجدهم صحافی دستی انگلیس جایگاه خود را پیدا کرد و صاحب سبک شد. البته صحافی‌های اواسط قرن نوزدهم و بعد از آن در انگلیس و امریکای شمالی از نظر هنری اهمیتی ندارند ولی معدودی کارهای صحافی ناب در این دوره وجود دارد.
  
در ايالات متحده، سنت صحافي انگليسي همواره بيشترين تأثير را بر صحافي دستي داشته است. در اوايل قرن بيستم سبك جديدي در [[نيويورك]] ابداع شد و صحافي‌هاي بسيار ارزشمندي در چاپخانه‌هاي بزرگ و كتابخانه‌هايي كه كتاب‌هاي داراي صحافي دست‌ساز را نگهداري مي‌كردند، توليد مي‌شد. صحافان آلماني مهاجر كه از دهه 1930 به قاره امريكا آمدند، تأثير قابل ملاحظه‌اي بر اين صنعت و هنر در جهان نو گذاشتند.
+
در ایالات متحده، سنت صحافی انگلیسی همواره بیشترین تأثیر را بر صحافی دستی داشته است. در اوایل قرن بیستم سبک جدیدی در نیویورک ابداع شد و صحافی‌های بسیار ارزشمندی در چاپخانه‌های بزرگ و کتابخانه‌هایی که کتاب‌های دارای صحافی دست‌ساز را نگهداری می‌کردند، تولید می‌شد. صحافان آلمانی مهاجر که از دهه ۱۹۳۰ به قاره امریکا آمدند، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر این صنعت و هنر در جهان نو گذاشتند.
  
سبك‌هاي صحافي قرون وسطايي در هلند و بلژيك و لوكزامبورگ به صحافي آلماني بسيار نزديك بود. از قرن هفدهم به بعد، صحافان اين كشورها به موفقيت‌هايي دست يافتند.
+
سبک‌های صحافی قرون وسطایی در هلند و بلژیک و لوکزامبورگ به صحافی آلمانی بسیار نزدیک بود. از قرن هفدهم به بعد، صحافان این کشورها به موفقیت‌هایی دست یافتند.
  
در كشورهاي اسكانديناوي تا پايان قرن نوزدهم، سبك صحافي تا حد زيادي تقليدي بود، هر چند كه تصادفاً نمونه‌هايي برتر از نظر كار و نقش‌هاي روي جلد به‌ ويژه در كپنهاگ ديده شده است، از اين پس بيشتر صحافي‌ها به يافته‌هاي فردي در اين كار اختصاص دارد.
+
در کشورهای اسکاندیناوی تا پایان قرن نوزدهم، سبک صحافی تا حد زیادی تقلیدی بود، هر چند که تصادفاً نمونه‌هایی برتر از نظر کار و نقش‌های روی جلد به‌ ویژه در کپنهاگ دیده شده است، از این پس بیشتر صحافی‌ها به یافته‌های فردی در این کار اختصاص دارد.
  
در سوئد نيز پيش از 1850، صحافي كتاب‌ها غالباً تقليدي از سبك فرانسوي و تا حدودي انگليسي و آلماني بود. بعد از 1850، نمونه‌هايي از صحافي خاص و ناب سنتي ديده مي‌شود. در فاصله دهه‌هاي 1920 و 1930 هنر صحافي كتاب پيشرفت كرد كه حتي بر سنت كتاب‌سازي ممالك اسكانديناوي تأثيري پايدار گذاشت.
+
در سوئد نیز پیش از ۱۸۵۰، صحافی کتاب‌ها غالباً تقلیدی از سبک فرانسوی و تا حدودی انگلیسی و آلمانی بود. بعد از ۱۸۵۰، نمونه‌هایی از صحافی خاص و ناب سنتی دیده می‌شود. در فاصله دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ هنر صحافی کتاب پیشرفت کرد که حتی بر سنت کتاب‌سازی ممالک اسکاندیناوی تأثیری پایدار گذاشت.
  
در 1887، كارگاه صحافي مخصوص صحافي دست‌ساز در نروژ تأسيس شد كه در آن هنرمندان برجسته نروژي به خلق آثار هنري مي‌پرداختند.
+
در ۱۸۸۷، کارگاه صحافی مخصوص صحافی دست‌ساز در نروژ تأسیس شد که در آن هنرمندان برجسته نروژی به خلق آثار هنری می‌پرداختند.
  
در دهه 1950 نمايشگاه‌هاي بسيار مهمي از صحافي‌هاي دست‌ساز انگليسي، آلماني، سوئدي، دانماركي با حمايت مالي كتابخانه‌هاي دانشگاه كنتاكي برپا شد. ذوق هنري آثار ارائه شده در اين چهار نمايشگاه توجه قابل ملاحظه‌اي را به خود جلب كرد؛ همچنين اين آثار شواهدي را نشان مي‌دادند كه بر اساس آن مي‌توان پذيرفت در نيمه دوم قرن بيستم بعضي از بهترين صحافي‌ها و طراحي‌هاي كتاب از كشورهاي شمال نشأت گرفته است.
+
در دهه ۱۹۵۰ نمایشگاه‌های بسیار مهمی از صحافی‌های دست‌ساز انگلیسی، آلمانی، سوئدی، دانمارکی با حمایت مالی کتابخانه‌های دانشگاه کنتاکی برپا شد. ذوق هنری آثار ارائه شده در این چهار نمایشگاه توجه قابل ملاحظه‌ای را به خود جلب کرد؛ همچنین این آثار شواهدی را نشان می‌دادند که بر اساس آن می‌توان پذیرفت در نیمه دوم قرن بیستم بعضی از بهترین صحافی‌ها و طراحی‌های کتاب از کشورهای شمال نشأت گرفته است.
  
تاريخ صحافي در فرهنگ ايراني و اسلامي در مقوله هنر و پيشه ورّاقي مي‌گنجد و جزئي از آن به‌حساب مي‌آيد. وَرّاق به كسي اطلاق مي‌شد كه كاغذ مي‌ساخت و يا ورق كاغذ را به اندازه‌هاي گوناگون مي‌بريد. اين لغتگاه به معاني كاتب و كُرّاسه‌نويس و مُجلِّد نيز بكار رفته است .
+
تاریخ صحافی در [[فرهنگ]] [[ایران|ایرانی]] و [[اسلام|اسلامی]] در مقوله هنر و پیشه ورّاقی می‌گنجد و جزئی از آن به‌حساب می‌آید. وَرّاق به کسی اطلاق می‌شد که کاغذ می‌ساخت و یا ورق کاغذ را به اندازه‌های گوناگون می‌برید. این لغتگاه به معانی کاتب و کرّاسه‌نویس و مُجلِّد نیز بکار رفته است .
  
ايرج افشار مي‌نويسد: "ورّاق معمولاً به كسي گفته مي‌شد كه نسخه‌ها را كتابت و تزيين و تجليد و وصّالي مي‌كرد و خود آن را مي‌فروخت. وَرّاقان اغلب دكاني داشتند كه محل تجمع اهل فضل و ادب بود". به نوشته وي: "صحافي و مجلدگري در تمدن و فرهنگ سنتي ما عبارت از حرفه و هنري است كه صاحب آن پيشه، كتاب بي‌جلد را تجليد، كتاب معيوب را وصّالي و مرمت و شيرازه‌دوزي و كاغذ كتابت را جدول‌كشي مي‌كرد. همچنين مي‌توانست اوراق موش خورده، كرم‌زده و آتش‌ديده را به‌وسيله متن و حاشيه كردن، حيات تازه‌اي بخشد و كاغذ را آهار مهره و احيانآ دو پوست سازد". اما صحاف در ادوار پيشين، تنها به تجليد كتاب نمي‌پرداخته بلكه با اين نام و يا به‌ عنوان ورّاق به استنساخ، مقابله و تصحيح نسخ نيز اهتمام مي‌كرده است.
+
ایرج افشار می‌نویسد: "ورّاق معمولاً به کسی گفته می‌شد که نسخه‌ها را کتابت و تزیین و تجلید و وصّالی می‌کرد و خود آن را می‌فروخت. وَرّاقان اغلب دکانی داشتند که محل تجمع اهل فضل و ادب بود". به نوشته وی: "صحافی و مجلدگری در تمدن و فرهنگ سنتی ما عبارت از حرفه و هنری است که صاحب آن پیشه، کتاب بی‌جلد را تجلید، کتاب معیوب را وصّالی و مرمت و شیرازه‌دوزی و کاغذ کتابت را جدول‌کشی می‌کرد. همچنین می‌توانست اوراق موش خورده، کرم‌زده و آتش‌دیده را به‌وسیله متن و حاشیه کردن، حیات تازه‌ای بخشد و کاغذ را آهار مهره و احیانا دو پوست سازد". اما صحاف در ادوار پیشین، تنها به تجلید کتاب نمی‌پرداخته بلکه با این نام و یا به‌ عنوان ورّاق به استنساخ، مقابله و تصحیح نسخ نیز اهتمام می‌کرده است.
  
در طرح كتاب‌ها كه از سنت قِبâطي نشأت مي‌گرفت، معمولا محور افقي كتاب بلندتر از محور عمودي آن بود و جلدها به روش ضربي و بدون پوشش طلا تزيين مي‌شد. در قرن پنجم و ششم هجري، جلد با طلا و يا با نقاشي تزيين مي‌شد. طي اين مدت محور عمودي كتاب بلندتر شد. قديمي‌ترين جلدهاي مربوط به جوامع اسلامي كه تاكنون بدست آمده، متأثر از طرح‌ها و روش‌هاي قبطي بوده است.
+
در طرح کتاب‌ها که از سنت قِبطی نشأت می‌گرفت، معمولا محور افقی کتاب بلندتر از محور عمودی آن بود و جلدها به روش ضربی و بدون پوشش طلا تزیین می‌شد. در قرن پنجم و ششم هجری، جلد با طلا و یا با نقاشی تزیین می‌شد. طی این مدت محور عمودی کتاب بلندتر شد. قدیمی‌ترین جلدهای مربوط به جوامع اسلامی که تاکنون بدست آمده، متأثر از طرح‌ها و روش‌های قبطی بوده است.
  
در آثار قديم اسلامي مطالبي درباره صحافان و جلدهاي گرانبهاي ساخت دست ايشان ديده مي‌شود ولي متاسفأنه به‌نظر مي‌رسد هيچ يك از اين جلدها پس از حمله مغول برجاي نمانده است. اطلاع ما از جلدسازي تا قبل از قرن 14م. بسيار محدود است و حتي اطلاع ما از جلدسازي در قرن 14م. در ايران و نواحي مجاور به نمونه‌هاي معدودي خلاصه مي‌شود كه در موزه‌هاي هنر اسلامي موجود است.
+
در آثار قدیم اسلامی مطالبی درباره صحافان و جلدهای گرانبهای ساخت دست ایشان دیده می‌شود ولی متاسفأنه به‌نظر می‌رسد هیچ یک از این جلدها پس از حمله مغول برجای نمانده است. اطلاع ما از جلدسازی تا قبل از قرن ۱۴م. بسیار محدود است و حتی اطلاع ما از جلدسازی در قرن ۱۴م. در [[ایران|ایران]] و نواحی مجاور به نمونه‌های معدودی خلاصه می‌شود که در موزه‌های هنر [[اسلام|اسلامی]] موجود است.
  
قرن هشتم و نهم هجري را مي‌توان عصر طلايي هنر صحافي و جلدسازي در ايران به‌شمار آورد. كارهاي اين دوره بيشتر بر پوست بز به رنگ‌هاي قهوه‌اي و قرمز انجام شده است و نهايت مهارت در طلاكوبي و تزيين چرم را نشان مي‌دهد. در دوره‌هاي متأخر از جمله در عهد تيموريان و صفويان نيز صحافان، علاوه بر تسلط به فن تجليد به ديگر هنرهاي عصر خود چون افشانگري، ابري‌سازي، نقاشي، مقواسازي، تذهيب و خوشنويسي آگاه بودند و بعضاً پاره‌اي از فنون ادبي روزگارشان را هم مي‌دانسته و از زمره اهل فضل و دانش بودند.
+
قرن هشتم و نهم هجری را می‌توان عصر طلایی هنر صحافی و جلدسازی در ایران به‌شمار آورد. کارهای این دوره بیشتر بر پوست بز به رنگ‌های قهوه‌ای و قرمز انجام شده است و نهایت مهارت در طلاکوبی و تزیین چرم را نشان می‌دهد. در دوره‌های متأخر از جمله در عهد تیموریان و [[صفویه|صفویان]] نیز صحافان، علاوه بر تسلط به فن تجلید به دیگر هنرهای عصر خود چون افشانگری، ابری‌سازی، نقاشی، مقواسازی، تذهیب و خوشنویسی آگاه بودند و بعضاً پاره‌ای از فنون ادبی روزگارشان را هم می‌دانسته و از زمره اهل فضل و دانش بودند.
  
در عهد شاهرخ تيموري، هنر جلدسازي در خطه خراسان به‌ويژه [[هرات]]، به اوج كمال رسيد. جلدهاي ايراني اين دوره بر نظاير خود در اروپاي قرون وسطي برتري دارند. در اوايل قرن 16م./ اواخر قرن نهم هجري قمري، نقاشي با استفاده از لاك كه احتمالاً در زمان تيمور يا جانشينان وي از چين به ايران آمده بود، در جلدسازي بكار گرفته شد. در عهد [[صفويه]] ظريف‌كاري دوران تيموريان منسوخ شد. در دوران پادشاهي فتحعلي‌شاه قاجار، جلدسازي تحت‌الشعاع صحافي اروپايي قرار گرفت. در دوران ناصرالدين‌شاه قاجار صحافي به روش روغني (لاكي) ترقي بسيار كرد و استادان زبردستي در شهرهاي تهران، شيراز، اصفهان و ديگر شهرها آثار و شاهكارهايي برجاي گذاشتند. صحاف‌باشي مشهد از جمله اين استادان است. در 1296ق. به‌ دستور ناصرالدين‌شاه، مؤسسه "مجمع‌الصنايع" در تهران به‌وجود آمد. ظاهراً جلدهاي بسياري كه از كتاب‌هاي كتابخانه اندروني شاهي بدست آمده و بعدها به كتابخانه سلطنتي انتقال يافته، كارهايي است كه در همين مجمع‌الصنايع درست شده است. در ميان كتاب‌هاي ناصرالدين‌شاه، جلدهايي اعم از چرمي و يا پارچه‌اي (بيشتر مخمل) موجود است كه به روش فرنگي تهيه شده و حتي گاهي براي اين كه كاملا حالت كارهاي فرنگي به آنها داده شود به‌جاي لچك و ترنج روي آنها نقش شير و خورشيد ضرب كرده‌اند. تعدادي از اين نوع جلدها را در كتابخانه سلطنتي سابق و بخشي ديگر را در كتابخانه ملي ايران مي‌توان ديد.
+
در عهد شاهرخ تیموری، هنر جلدسازی در خطه [[خراسان]] به‌ویژه هرات، به اوج کمال رسید. جلدهای ایرانی این دوره بر نظایر خود در اروپای قرون وسطی برتری دارند. در اوایل قرن ۱۶م./ اواخر قرن نهم هجری قمری، نقاشی با استفاده از لاک که احتمالاً در زمان تیمور یا جانشینان وی از چین به ایران آمده بود، در جلدسازی بکار گرفته شد. در عهد [[صفویه|صفویه]] ظریف‌کاری دوران تیموریان منسوخ شد. در دوران پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار، جلدسازی تحت‌الشعاع صحافی اروپایی قرار گرفت. در دوران ناصرالدین‌شاه قاجار صحافی به روش روغنی (لاکی) ترقی بسیار کرد و استادان زبردستی در شهرهای [[تهران]]، [[شیراز|شیراز]]، [[اصفهان]] و دیگر شهرها آثار و شاهکارهایی برجای گذاشتند. صحاف‌باشی [[مشهد]] از جمله این استادان است.  
  
صحافي با استفاده از جلدهايي كه با جواهرات فراوان و نظاير آنها تزيين مي‌شدند، در دوران گذشته در مشرق زمين رواج داشت و از آنجا به اروپا راه پيدا كرد و در ميان نخستين صحافان اروپايي كه بيشتر از راهبان بودند، معمول گشت. اين راهبان براي آرايش جلدهاي نسخه‌هاي خطي از زيورآلات و حتي جواهر استفاده مي‌كردند. نمونه‌هايي از اين جلدها كه از قرن 4م. در اروپا رايج بود، در كليساها و موزه‌هاي اروپا باقي است. مذهب ماني نيز كه به توسعه نقاشي در كشورهاي شرقي اسلامي كمك بسيار كرده، تاثيري بسزا بر جلدسازي تزييني داشته است.
+
در ۱۲۹۶ق. به‌ دستور ناصرالدین‌شاه، مؤسسه "مجمع‌الصنایع" در تهران به‌وجود آمد. ظاهراً جلدهای بسیاری که از کتاب‌های کتابخانه اندرونی شاهی بدست آمده و بعدها به کتابخانه سلطنتی انتقال یافته، کارهایی است که در همین مجمع‌الصنایع درست شده است. در میان کتاب‌های ناصرالدین‌شاه، جلدهایی اعم از چرمی و یا پارچه‌ای (بیشتر مخمل) موجود است که به روش فرنگی تهیه شده و حتی گاهی برای این که کاملا حالت کارهای فرنگی به آنها داده شود به‌جای لچک و ترنج روی آنها نقش شیر و خورشید ضرب کرده‌اند. تعدادی از این نوع جلدها را در کتابخانه سلطنتی سابق و بخشی دیگر را در کتابخانه ملی ایران می‌توان دید.
  
==مراحل صحافي==
+
صحافی با استفاده از جلدهایی که با جواهرات فراوان و نظایر آنها تزیین می‌شدند، در دوران گذشته در مشرق زمین رواج داشت و از آنجا به اروپا راه پیدا کرد و در میان نخستین صحافان اروپایی که بیشتر از راهبان بودند، معمول گشت. این راهبان برای آرایش جلدهای نسخه‌های خطی از زیورآلات و حتی جواهر استفاده می‌کردند. نمونه‌هایی از این جلدها که از قرن ۴م. در اروپا رایج بود، در [[کلیسا|کلیساها]] و موزه‌های اروپا باقی است. مذهب مانی نیز که به توسعه نقاشی در کشورهای شرقی اسلامی کمک بسیار کرده، تاثیری بسزا بر جلدسازی تزیینی داشته است.
  
صحافي به‌ طور كلي سه مرحله دارد:
+
پس از اختراع چاپ توسط گوتنبرگ در ۱۴۴۰م. بازار چاپ و نشر کتاب رونق پیدا کرد. با افزایش تعداد باسوادان و به تبع آن رونق بیشتر بازار نشر، بازار صحافی نیز گرم شد. بعضی از صحافان عاشقانه و هنرمندانه به این کار می‌پرداختند و حتی گاهی جلد کتاب را از محتوای آن ارزشمندتر، می‌ساختند.
  
===1. تركيب‌بندي:===
+
تا اوایل قرن بیستم یعنی پیدایش صحافی ماشینی، کتاب‌ها با دست صحافی می‌شدند. از ۱۹۳۰ به‌ بعد یعنی با پیدایش نخستین ماشین‌های مجهز صحافی، تمامی مراحل صحافی توسط ماشین انجام می‌گرفت. البته امروزه هنوز هم کتاب‌هایی با دست صحافی می‌شوند. صحافی دستی استحکام بیشتری دارد ولی بدیهی است که بسیار کندتر از صحافی ماشینی انجام می‌گیرد. صحافی ماشینی با اختراع ماشین‌های مجهزتر همواره در حال تکامل بوده است.
  
تركيب‌بندي عبارت است از يكجا و كنار هم گذاشتن صفحات كتاب به‌ ترتيب شماره صفحه. اين مرحله از چهار عمل، تشكيل مي‌شود:
+
در دهه ۱۹۵۰، صحافی بدون نخ موسوم به "ته‌چسب" ابداع و مرسوم شد. این شیوه صحافی که بدون استفاده از عمل دوخت و به‌ وسیله ماشین انجام می‌گرفت، جانشین ته‌دوزی کتاب شد. از این پس با استفاده از تسمه نقاله، مراحل صحافی با سرعت زیاد و در یک خط تولید انجام گرفت. در اوایل ۱۹۶۰ مراحل مختلف کار صحافی، از دوختن تا پرس کردن و بسته‌بندی، بدون دخالت دست انجام می‌گرفت. در اواخر دهه ۱۹۶۰، ماشین‌هایی به‌وجود آمدند که قادر بودند تا ۶۰ جلد کتاب را در یک دقیقه صحافی کنند. در صحافی ماشینی پیشرفته امروزی، مراحل مختلف صحافی که جدا جدا و توسط ماشین‌های مختلف انجام می‌گرفت، یکپارچه شده است. این ماشین‌ها تمامی مراحل صحافی را انجام داده حتی در آخرین مرحله برای توزیع بسته‌بندی می‌کنند.
  
* الف) تاكردن. در اين عمل كه با دست يا ماشين انجام مي‌گيرد، اوراق بزرگ چاپي كه چند صفحه بر پشت و روي آن چاپ شده است طوري تا مي‌شوند كه صفحات پشت سر هم قرار گيرند، ورق تاخورده را يك فرم چاپي مي‌نامند و معمولاً مضربي از 4 است.
+
==مراحل صحافی==
* ب) لَت گذاشتن. منظور از آن، گذاشتن بعضي صفحات رنگي مخصوص، نقشه يا تصاوير خارج از متن بين صفحات يك فرم است. اين كار با دست انجام مي‌گيرد.
 
* ج) مرتب كردن. در صحافي كنار هم گذاشتن فرم‌هاي متعدد يك كتاب را به‌ گونه‌اي كه صفحات كتاب به‌دنبال هم قرار گيرند، مرتب كردن مي‌گويند. اين عمل در صحافي ماشيني به‌وسيله ماشين‌هاي ترتيب انجام مي‌گيرد.
 
* د) دوختن. پس از مرتب كردن فرم‌ها، ته فرم‌هاي هر جلد بايد به يكديگر دوخته شود. اين كار به دو روش ته‌دوزي و كناره‌دوزي انجام مي‌گيرد. البته كتاب‌هاي ارزان قيمت را اساسآ ته‌دوزي نمي‌كنند بلكه بسياري از آنها را به كمك ماشين مخصوص به طريقه ته‌چسب، صحافي مي‌كنند. بعضي اوقات نيز فرم‌هاي يك كتاب را فقط با كوك فلزي مي‌دوزند و با چسب به جلد مي‌چسبانند.
 
  
===2. شكل‌بندي:===
+
صحافی به‌ طور کلی سه مرحله دارد:
  
در شكل‌بندي كتاب نيز چهار عمل صورت مي‌گيرد:
+
===ترکیب‌بندی===
  
* الف) كوبيدن. دوختن فرم‌هاي كتاب باعث مي‌شود در محل عطف تورم پيدا شود. براي از بين بردن اين تورم فرم‌ها را تحت‌فشار قرار مي‌دهند.
+
ترکیب‌بندی عبارت است از یکجا و کنار هم گذاشتن صفحات کتاب به‌ ترتیب شماره صفحه. این مرحله از چهار عمل، تشکیل می‌شود:
* ب) چسب زدن. براي جلوگيري از شل شدن كوك‌ها در روش ته‌دوخت، لايه‌اي از چسب مخصوص بر سطح عطف كتاب مي‌كشند.
 
* ج) لب بريدن. لبه‌هاي ناهموار فرم‌هاي كتاب را پس از دوختن و كوبيدن با ماشين برش مي‌برند تا تمامي نسخه‌هاي كتاب قطع يكسان
 
پيدا كنند.
 
* د) گردسازي، پشت‌كوبي و آستربندي. در اين مرحله ابتدا سطح عطف كتاب محدّب مي‌شود، سپس يك تكه پارچه با سريشم به سطح عطف كتاب چسبانده مي‌شود كه آن را آستر مي‌نامند. در صحافي دستي شيرازه‌ها را به عطف مي‌دوزند ولي در صحافي ماشيني شيرازه‌ها را تنها براي تزيين به دو سر عطف مي‌چسبانند.
 
  
===3. جلدبندي===
+
*الف) تاکردن. در این عمل که با دست یا ماشین انجام می‌گیرد، اوراق بزرگ چاپی که چند صفحه بر پشت و روی آن چاپ شده است طوری تا می‌شوند که صفحات پشت سر هم قرار گیرند، ورق تاخورده را یک فرم چاپی می‌نامند و معمولاً مضربی از ۴ است.
 +
*ب) لَت گذاشتن. منظور از آن، گذاشتن بعضی صفحات رنگی مخصوص، نقشه یا تصاویر خارج از متن بین صفحات یک فرم است. این کار با دست انجام می‌گیرد.
 +
*ج) مرتب کردن. در صحافی کنار هم گذاشتن فرم‌های متعدد یک کتاب را به‌ گونه‌ای که صفحات کتاب به‌دنبال هم قرار گیرند، مرتب کردن می‌گویند. این عمل در صحافی ماشینی به‌وسیله ماشین‌های ترتیب انجام می‌گیرد.
 +
*د) دوختن. پس از مرتب کردن فرم‌ها، ته فرم‌های هر جلد باید به یکدیگر دوخته شود. این کار به دو روش ته‌دوزی و کناره‌دوزی انجام می‌گیرد. البته کتاب‌های ارزان قیمت را اساسا ته‌دوزی نمی‌کنند بلکه بسیاری از آنها را به کمک ماشین مخصوص به طریقه ته‌چسب، صحافی می‌کنند. بعضی اوقات نیز فرم‌های یک کتاب را فقط با کوک فلزی می‌دوزند و با چسب به جلد می‌چسبانند.
  
جلدبندي شامل سه مرحله است:
+
===شکل‌بندی===
  
* الف) جلدسازي. معمولاً جلد كتاب‌ها از مقوا و پارچه يا از كاغذ ضخيم ساخته مي‌شود. براي اين كار، ابتدا ورقه‌هاي بزرگ مقوا را به‌وسيله ماشين برش در اندازه مطلوب بريده، سپس روي پارچه يا كاغذ ضخيمي كه سطح دروني آن چسب خورده، چسبانده مي‌شوند و در عين حال باريكه‌هايي از كاغذ ضخيم نيز به‌ صورت عطف در فاصله ميان هر دو قطعه مقوا بر پارچه زيرين مي‌چسبد. سپس لبه‌هاي اضافي پارچه به طرف توي جلد برگردانده و بر سطح داخلي، دو قطعه مقوا مي‌چسبانند.
+
در شکل‌بندی کتاب نیز چهار عمل صورت می‌گیرد:
* ب) چاپ جلد. درج عنوان، نام نويسنده و ديگر اطلاعات كتابشناختي و بعضي تزيينات روي جلد و عطف كتاب را چاپ جلد مي‌نامند. اين كار با چاپ به روش عادي و يا به روش طلاكوبي صورت مي‌گيرد. در روش اخير از حروف مخصوص و يا كليشه و ورقه‌هاي نازك طلايي يا رنگي استفاده مي‌شود.
 
* ج) جلدگذاري. در اين مرحله به سطح دو آستر بدرقه كتاب و پارچه مشبك عطف كتاب چسب مي‌زنند و فرم‌هاي به هم متصل شده را داخل مي‌گذارند و با وارد كردن فشار، عطف فرم‌ها را به عطف جلد و آستر بدرقه‌ها را به سطح داخلي جلد مي‌چسبانند. سپس كتاب‌ها را چند ساعت زير پرس مي‌گذارند تا خشك شوند.
 
  
پس از اختراع چاپ توسط گوتنبرگ در 1440م. بازار چاپ و نشر كتاب رونق پيدا كرد. با افزايش تعداد باسوادان و به تبع آن رونق بيشتر بازار نشر، بازار صحافي نيز گرم شد. بعضي از صحافان عاشقانه و هنرمندانه به اين كار مي‌پرداختند و حتي گاهي جلد كتاب را از محتواي آن ارزشمندتر، مي‌ساختند.
+
*الف) کوبیدن. دوختن فرم‌های کتاب باعث می‌شود در محل عطف تورم پیدا شود. برای از بین بردن این تورم فرم‌ها را تحت‌فشار قرار می‌دهند.
 +
*ب) چسب زدن. برای جلوگیری از شل شدن کوک‌ها در روش ته‌دوخت، لایه‌ای از چسب مخصوص بر سطح عطف کتاب می‌کشند.
 +
*ج) لب بریدن. لبه‌های ناهموار فرم‌های کتاب را پس از دوختن و کوبیدن با ماشین برش می‌برند تا تمامی نسخه‌های کتاب قطع یکسان پیدا کنند.
  
تا اوايل قرن بيستم يعني پيدايش صحافي ماشيني، كتاب‌ها با دست صحافي مي‌شدند. از 1930 به‌ بعد يعني با پيدايش نخستين ماشين‌هاي مجهز صحافي، تمامي مراحل صحافي توسط ماشين انجام مي‌گرفت. البته امروزه هنوز هم كتاب‌هايي با دست صحافي مي‌شوند. صحافي دستي استحكام بيشتري دارد ولي بديهي است كه بسيار كندتر از صحافي ماشيني انجام مي‌گيرد. صحافي ماشيني با اختراع ماشين‌هاي مجهزتر همواره در حال تكامل بوده است.
+
*د) گردسازی، پشت‌کوبی و آستربندی. در این مرحله ابتدا سطح عطف کتاب محدّب می‌شود، سپس یک تکه پارچه با سریشم به سطح عطف کتاب چسبانده می‌شود که آن را آستر می‌نامند. در صحافی دستی شیرازه‌ها را به عطف می‌دوزند ولی در صحافی ماشینی شیرازه‌ها را تنها برای تزیین به دو سر عطف می‌چسبانند.
  
در دهه 1950، صحافي بدون نخ موسوم به "ته‌چسب" ابداع و مرسوم شد. اين شيوه صحافي كه بدون استفاده از عمل دوخت و به‌ وسيله ماشين انجام مي‌گرفت، جانشين ته‌دوزي كتاب شد. از اين پس با استفاده از تسمه نقاله، مراحل صحافي با سرعت زياد و در يك خط توليد انجام گرفت. در اوايل 1960 مراحل مختلف كار صحافي، از دوختن تا پرس كردن و بسته‌بندي، بدون دخالت دست انجام مي‌گرفت. در اواخر دهه 1960، ماشين‌هايي به‌وجود آمدند كه قادر بودند تا 60 جلد كتاب را در يك دقيقه صحافي كنند. در صحافي ماشيني پيشرفته امروزي، مراحل مختلف صحافي كه جدا جدا و توسط ماشين‌هاي مختلف انجام مي‌گرفت، يكپارچه شده است. اين ماشين‌ها تمامي مراحل صحافي را انجام داده حتي در آخرين مرحله براي توزيع بسته‌بندي مي‌كنند.
+
===جلدبندی===
 +
 
 +
جلدبندی شامل سه مرحله است:
 +
 
 +
*الف) جلدسازی. معمولاً جلد کتاب‌ها از مقوا و پارچه یا از کاغذ ضخیم ساخته می‌شود. برای این کار، ابتدا ورقه‌های بزرگ مقوا را به‌وسیله ماشین برش در اندازه مطلوب بریده، سپس روی پارچه یا کاغذ ضخیمی که سطح درونی آن چسب خورده، چسبانده می‌شوند و در عین حال باریکه‌هایی از کاغذ ضخیم نیز به‌ صورت عطف در فاصله میان هر دو قطعه مقوا بر پارچه زیرین می‌چسبد. سپس لبه‌های اضافی پارچه به طرف توی جلد برگردانده و بر سطح داخلی، دو قطعه مقوا می‌چسبانند.
 +
*ب) چاپ جلد. درج عنوان، نام نویسنده و دیگر اطلاعات کتابشناختی و بعضی تزیینات روی جلد و عطف کتاب را چاپ جلد می‌نامند. این کار با چاپ به روش عادی و یا به روش طلاکوبی صورت می‌گیرد. در روش اخیر از حروف مخصوص و یا کلیشه و ورقه‌های نازک طلایی یا رنگی استفاده می‌شود.
 +
*ج) جلدگذاری. در این مرحله به سطح دو آستر بدرقه کتاب و پارچه مشبک عطف کتاب چسب می‌زنند و فرم‌های به هم متصل شده را داخل می‌گذارند و با وارد کردن فشار، عطف فرم‌ها را به عطف جلد و آستر بدرقه‌ها را به سطح داخلی جلد می‌چسبانند. سپس کتاب‌ها را چند ساعت زیر پرس می‌گذارند تا خشک شوند.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D9%81%D9%8A.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "صحافی" از مهرداد نيكنام]، بازیابی: 14 مرداد 1392.
+
*[http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D9%81%D9%8A.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "صحافی" از مهرداد نیکنام]، بازیابی: ۱۴ مرداد ۱۳۹۲.
  
 
[[رده:اصطلاحات کتابشناسی]]
 
[[رده:اصطلاحات کتابشناسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۴

فن تنظیم و به‌هم‌بستن صفحات کتاب یا امثال آن و قرار دادن آنها بین دو پوشش (جلد) به‌ منظور یکجا نگاهداشتن صفحات و جلوگیری از فرسوده یا پاره شدن و تسهیل استفاده از آنها را صحافی گویند. جلد کتاب ممکن است نازک یا ضخیم باشد. جلدهای ضخیم را از مقوا می‌سازند و روی آن را پارچه، چرم، پلاستیک چرم‌نما، یا ترکیبی از این مواد می‌کشند.

تاریخچه صحافی

تاریخ جلدسازی را متفاوت بیان کرده‌اند و بعضی آن را مقارن با شکل‌گیری کتاب دانسته‌اند. بعضی نیز گفته‌اند فن صحافی به‌ وسیله به‌ هم‌ بستن کناره صفحات به یکدیگر پس از رواج استفاده از پارشمن معمول شد.

سومری‌ها برای نگهداری و بایگانی الواح گلی، آنها را روی طاقچه‌هایی به پهنای ۴۵ سانتی‌متر می‌گذاشتند و گاهی نیز این الواح را در کوزه‌ها و خم‌های کوچک نگهداری می‌کردند. چینی‌ها برای محفوظ ماندن نوشته‌های خود، کاغذهای راه راه طویل بکار می‌گرفتند و آنها را جناقی تا می‌زدند. در هند درخت‌های بلندی وجود داشت به نام "تاری" که بر روی برگ‌های آن می‌نوشتند. سپس به‌ وسیله عبور نخ از سوراخی که در میان برگ‌ها ایجاد می‌شد، این اوراق را به یکدیگر می‌چسباندند. در شهرهای مرکزی و شمال هند از پوست درخت "توز" که "بهوج" نامیده می‌شد، برای نوشتن استفاده می‌کردند؛ اوراق نوشته شده را با اعداد متوالی شماره‌گذاری می‌کردند، بعد از این که کتاب تمام می‌شد اوراق را در یک قطعه پارچه می‌پیچیدند و در میان دو لوح که به اندازه همان کتاب انتخاب شده بود، می‌گذاشتند. این نوع کتاب را که برای نامه‌نگاری بکار می‌رفت "پوتی" می‌خواندند. برای نگهداری طومارهای مصری که از پاپیروس بود و گاه طولشان به پنج متر می‌رسید، آنها را دور یک چوب استوانه‌ای شکل می‌پیچیدند.

در نخستین کتاب‌های صحافی شده، صفحات کتاب را میان دو تخته ضخیم قرار می‌دادند و تخته‌ها را با چفت یا نوار یا بندهای چرمی می‌بستند. ماده‌ای که معمولاً برای پوشش بکار می‌رفت چرم بود، ولی عاج، نقره، طلا، ابریشم و مخمل نیز بکار می‌رفت.

تا قرن دوم بعد از میلاد، کتاب به شکل امروزی وجود نداشت. در مصر، رفته رفته طومارهای پاپیروس جای خود را به ورق‌های پاپیروس و یا پوست دادند. کتاب‌های مقدس مربوط به این دوره شکل مستطیل داشتند و اوراق آنها از ته به‌ یکدیگر دوخته شده بود. این کتاب‌ها را برای حفاظت بیشتر با جلدهای محکمی که از باقی‌مانده‌های پاپیروس و یا ورقه‌های چوب درست شده بود، می‌پوشاندند. با گذشت زمان و پیشرفت دباغی پوست و به‌وجود آمدن پارشمن، چرم نازکی روی این جلد می‌کشیدند و حتی آن را با طرح‌هایی طلایی تزیین می‌کردند.

تاریخچه صحافی کتاب در غرب تا آنجا که معلوم شده با لوح‌های دو ـ لَت رومی[۱] آغاز می‌شود. این روکش‌ها مخصوص لوح‌های مومی بودند که از ته با حلقه‌هایی به هم متصل می‌شدند. نقاشی‌های دو ـ لَت را از آبنوس، شمشاد، عاج یا بعضی مواد سخت می‌ساختند و گاه پوشش رویی را استادانه کنده‌کاری می‌کردند و متن واقعی با سوزن روی سطح مومی حک می‌شد.

پیدایش کتاب‌هایی به شکل کدکس با طلوع مسیحیت همزمان است. به‌ ویژه صحافی‌های قبطی بازمانده از جوامع مسیحی اولیه مصر اغلب خصیصه‌های اصلی صحافی کدکس‌ها را نشان می‌دهد. از صحافی‌های اولیه کلیسای قبطی مصر فقط تکه پاره‌هایی باقی‌مانده است.

مسلمانان، هنر چرمکاری قبطی و طلاکوبی را به سیسیل و اسپانیا بردند. مسیحیان غربی سنتی داشتند که به اواخر دوران روم باستان بازمی‌گشت. در اروپا و افریقا پیدایش کدکس یک پیشرفت محسوب می‌شد ولی شیوه کار و تزیینات متفاوت بود. در اوایل قرون وسطی صحافی با چرم و مقوا انجام می‌گرفت ولی از دوران قبل از قرن یازدهم نمونه‌های معدودی در دست است. نمونه‌ای از صحافی جواهرنشان از قرن هفتم باقی است. صحافی جواهرنشان که در فاصله قرن‌های نهم تا دوازدهم به سفارش امپراتوران و اشراف‌زادگان انجام می‌گرفت، بیشتر به‌ منظور نمایش مهارت‌های هنری بود. نمونه‌هایی از این صحافی‌ها متعلق به قرن نهم در کتابخانه ملی ایالت بایر آلمان موجود است.

صحافی‌های رومیایی (رمانسک) متعلق به قرن دوازدهم و سیزدهم، صحافی‌های برجسته‌ای هستند که حدود دویست نمونه از آنها باقی‌مانده است. مهرهای روی جلد نشانگر شخصیت‌های کتاب مقدس نظیر دود، سامسون و مریم باکره و همچنین شخصیت‌های اساطیر کلاسیک چون سنتورها و سیرن‌ها بود. صحافی رومیایی در آلمان، انگلستان و فرانسه رایج بود. دو فروشگاه خاص و مهم در این زمینه در پاریس در همسایگی دانشگاه سوربن در فاصله زمانی ۱۱۳۵ و ۱۱۴۶ دایر بود. مهرکوبی در قرن‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی یعنی دوران غلبه سبک گوتیک به سطح بالایی از دستاوردهای هنری رسید. صحافی در ایتالیا به‌ ویژه ونیز در این قرن‌ها پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشت.

در اوایل قرن هفدهم یک صحاف گمنام فرانسوی صحافی‌های استثنایی و ارزنده‌ای عرضه داشت که با طرح‌های هندسی مهرکوبی و طلاکوبی شده بود. سنت مهم صحافی فرانسه مربوط است به دوره رنسانس که تا امروز هم باقی مانده است و هنوز هم پاریس مهم‌ترین مرکز صحافی‌های ظریف و پرزرق و برق دنیا محسوب می‌شود.

اسپانیا در نتیجه سلطه مغربی‌ها، همواره کشوری متفاوت به حساب آمده و سنت‌های صحافی در این کشور نیز از این شرایط متأثر بوده است. تأثیر سنت صحافی عربی به‌ صورت استفاده از نوارهای به هم بافته، حلقه‌ها و خال‌ها با چند مهر پیوست، آشکار است. صحافی اسپانیا همانند ایتالیا به‌ شدت از صحافی فرانسوی متأثر است.

بعد از دوره گوتیک (۱۵۳۱-۱۵۸۶) صحافی آلمان متحول شد و از سبک فرانسوی و ونیزی تأثیر گرفت. در قرن هفدهم نقش مهرها بیشتر از طبیعت مایه می‌گرفت. درباره صحافی قرن هجدهم آلمان مطالب چندانی در دست نیست و نیازمند تحقیق بیشتر است. در قرن نوزدهم بعضی از صحافان ماهر و قابل آلمانی به ایالات متحده، انگلیس و دیگر کشورها مهاجرت کردند. در قرن بیستم، صحافی دستی در آلمان به افتخارات نوینی نائل آمده است و حتی برخی صحافان آلمانی در سطح جهانی شناخته شده هستند.

صحافی در انگلیس تا پیش از قرن هجدهم هیچ برتری و افتخاری کسب نکرد. صحافی انگلیس دنباله‌روی صنعت صحافی گوتیک آلمان و کشورهای پایین‌تر از آلمان بود. در نیمه دوم قرن شانزدهم در انگلستان، مجموعه‌داران بزرگی وجود داشتند که بهترین صحافان محلی و اروپایی را استخدام کرده بودند. برخی از گردآورده‌های ایشان در کتابخانه بریتانیا موجود است. طلاکوبی جلدها در حدود ۱۵۴۰ یعنی بیش از نیم قرن پس از رواج طلاکوبی در اروپا بکار رفت، البته تأثیر سبک ایتالیایی در آن واضح است. در اروپا، انگلیس و امریکا ارتباط نزدیکی بین صنعت چاپ و صحافی وجود داشت و در قرن‌های شانزدهم و هفدهم تمامی فرایندهای حروفچینی و حتی خرده‌فروشی محصول نهایی در یک کارگاه انجام می‌گرفت. در قرن هجدهم صحافی دستی انگلیس جایگاه خود را پیدا کرد و صاحب سبک شد. البته صحافی‌های اواسط قرن نوزدهم و بعد از آن در انگلیس و امریکای شمالی از نظر هنری اهمیتی ندارند ولی معدودی کارهای صحافی ناب در این دوره وجود دارد.

در ایالات متحده، سنت صحافی انگلیسی همواره بیشترین تأثیر را بر صحافی دستی داشته است. در اوایل قرن بیستم سبک جدیدی در نیویورک ابداع شد و صحافی‌های بسیار ارزشمندی در چاپخانه‌های بزرگ و کتابخانه‌هایی که کتاب‌های دارای صحافی دست‌ساز را نگهداری می‌کردند، تولید می‌شد. صحافان آلمانی مهاجر که از دهه ۱۹۳۰ به قاره امریکا آمدند، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر این صنعت و هنر در جهان نو گذاشتند.

سبک‌های صحافی قرون وسطایی در هلند و بلژیک و لوکزامبورگ به صحافی آلمانی بسیار نزدیک بود. از قرن هفدهم به بعد، صحافان این کشورها به موفقیت‌هایی دست یافتند.

در کشورهای اسکاندیناوی تا پایان قرن نوزدهم، سبک صحافی تا حد زیادی تقلیدی بود، هر چند که تصادفاً نمونه‌هایی برتر از نظر کار و نقش‌های روی جلد به‌ ویژه در کپنهاگ دیده شده است، از این پس بیشتر صحافی‌ها به یافته‌های فردی در این کار اختصاص دارد.

در سوئد نیز پیش از ۱۸۵۰، صحافی کتاب‌ها غالباً تقلیدی از سبک فرانسوی و تا حدودی انگلیسی و آلمانی بود. بعد از ۱۸۵۰، نمونه‌هایی از صحافی خاص و ناب سنتی دیده می‌شود. در فاصله دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ هنر صحافی کتاب پیشرفت کرد که حتی بر سنت کتاب‌سازی ممالک اسکاندیناوی تأثیری پایدار گذاشت.

در ۱۸۸۷، کارگاه صحافی مخصوص صحافی دست‌ساز در نروژ تأسیس شد که در آن هنرمندان برجسته نروژی به خلق آثار هنری می‌پرداختند.

در دهه ۱۹۵۰ نمایشگاه‌های بسیار مهمی از صحافی‌های دست‌ساز انگلیسی، آلمانی، سوئدی، دانمارکی با حمایت مالی کتابخانه‌های دانشگاه کنتاکی برپا شد. ذوق هنری آثار ارائه شده در این چهار نمایشگاه توجه قابل ملاحظه‌ای را به خود جلب کرد؛ همچنین این آثار شواهدی را نشان می‌دادند که بر اساس آن می‌توان پذیرفت در نیمه دوم قرن بیستم بعضی از بهترین صحافی‌ها و طراحی‌های کتاب از کشورهای شمال نشأت گرفته است.

تاریخ صحافی در فرهنگ ایرانی و اسلامی در مقوله هنر و پیشه ورّاقی می‌گنجد و جزئی از آن به‌حساب می‌آید. وَرّاق به کسی اطلاق می‌شد که کاغذ می‌ساخت و یا ورق کاغذ را به اندازه‌های گوناگون می‌برید. این لغتگاه به معانی کاتب و کرّاسه‌نویس و مُجلِّد نیز بکار رفته است .

ایرج افشار می‌نویسد: "ورّاق معمولاً به کسی گفته می‌شد که نسخه‌ها را کتابت و تزیین و تجلید و وصّالی می‌کرد و خود آن را می‌فروخت. وَرّاقان اغلب دکانی داشتند که محل تجمع اهل فضل و ادب بود". به نوشته وی: "صحافی و مجلدگری در تمدن و فرهنگ سنتی ما عبارت از حرفه و هنری است که صاحب آن پیشه، کتاب بی‌جلد را تجلید، کتاب معیوب را وصّالی و مرمت و شیرازه‌دوزی و کاغذ کتابت را جدول‌کشی می‌کرد. همچنین می‌توانست اوراق موش خورده، کرم‌زده و آتش‌دیده را به‌وسیله متن و حاشیه کردن، حیات تازه‌ای بخشد و کاغذ را آهار مهره و احیانا دو پوست سازد". اما صحاف در ادوار پیشین، تنها به تجلید کتاب نمی‌پرداخته بلکه با این نام و یا به‌ عنوان ورّاق به استنساخ، مقابله و تصحیح نسخ نیز اهتمام می‌کرده است.

در طرح کتاب‌ها که از سنت قِبطی نشأت می‌گرفت، معمولا محور افقی کتاب بلندتر از محور عمودی آن بود و جلدها به روش ضربی و بدون پوشش طلا تزیین می‌شد. در قرن پنجم و ششم هجری، جلد با طلا و یا با نقاشی تزیین می‌شد. طی این مدت محور عمودی کتاب بلندتر شد. قدیمی‌ترین جلدهای مربوط به جوامع اسلامی که تاکنون بدست آمده، متأثر از طرح‌ها و روش‌های قبطی بوده است.

در آثار قدیم اسلامی مطالبی درباره صحافان و جلدهای گرانبهای ساخت دست ایشان دیده می‌شود ولی متاسفأنه به‌نظر می‌رسد هیچ یک از این جلدها پس از حمله مغول برجای نمانده است. اطلاع ما از جلدسازی تا قبل از قرن ۱۴م. بسیار محدود است و حتی اطلاع ما از جلدسازی در قرن ۱۴م. در ایران و نواحی مجاور به نمونه‌های معدودی خلاصه می‌شود که در موزه‌های هنر اسلامی موجود است.

قرن هشتم و نهم هجری را می‌توان عصر طلایی هنر صحافی و جلدسازی در ایران به‌شمار آورد. کارهای این دوره بیشتر بر پوست بز به رنگ‌های قهوه‌ای و قرمز انجام شده است و نهایت مهارت در طلاکوبی و تزیین چرم را نشان می‌دهد. در دوره‌های متأخر از جمله در عهد تیموریان و صفویان نیز صحافان، علاوه بر تسلط به فن تجلید به دیگر هنرهای عصر خود چون افشانگری، ابری‌سازی، نقاشی، مقواسازی، تذهیب و خوشنویسی آگاه بودند و بعضاً پاره‌ای از فنون ادبی روزگارشان را هم می‌دانسته و از زمره اهل فضل و دانش بودند.

در عهد شاهرخ تیموری، هنر جلدسازی در خطه خراسان به‌ویژه هرات، به اوج کمال رسید. جلدهای ایرانی این دوره بر نظایر خود در اروپای قرون وسطی برتری دارند. در اوایل قرن ۱۶م./ اواخر قرن نهم هجری قمری، نقاشی با استفاده از لاک که احتمالاً در زمان تیمور یا جانشینان وی از چین به ایران آمده بود، در جلدسازی بکار گرفته شد. در عهد صفویه ظریف‌کاری دوران تیموریان منسوخ شد. در دوران پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار، جلدسازی تحت‌الشعاع صحافی اروپایی قرار گرفت. در دوران ناصرالدین‌شاه قاجار صحافی به روش روغنی (لاکی) ترقی بسیار کرد و استادان زبردستی در شهرهای تهران، شیراز، اصفهان و دیگر شهرها آثار و شاهکارهایی برجای گذاشتند. صحاف‌باشی مشهد از جمله این استادان است.

در ۱۲۹۶ق. به‌ دستور ناصرالدین‌شاه، مؤسسه "مجمع‌الصنایع" در تهران به‌وجود آمد. ظاهراً جلدهای بسیاری که از کتاب‌های کتابخانه اندرونی شاهی بدست آمده و بعدها به کتابخانه سلطنتی انتقال یافته، کارهایی است که در همین مجمع‌الصنایع درست شده است. در میان کتاب‌های ناصرالدین‌شاه، جلدهایی اعم از چرمی و یا پارچه‌ای (بیشتر مخمل) موجود است که به روش فرنگی تهیه شده و حتی گاهی برای این که کاملا حالت کارهای فرنگی به آنها داده شود به‌جای لچک و ترنج روی آنها نقش شیر و خورشید ضرب کرده‌اند. تعدادی از این نوع جلدها را در کتابخانه سلطنتی سابق و بخشی دیگر را در کتابخانه ملی ایران می‌توان دید.

صحافی با استفاده از جلدهایی که با جواهرات فراوان و نظایر آنها تزیین می‌شدند، در دوران گذشته در مشرق زمین رواج داشت و از آنجا به اروپا راه پیدا کرد و در میان نخستین صحافان اروپایی که بیشتر از راهبان بودند، معمول گشت. این راهبان برای آرایش جلدهای نسخه‌های خطی از زیورآلات و حتی جواهر استفاده می‌کردند. نمونه‌هایی از این جلدها که از قرن ۴م. در اروپا رایج بود، در کلیساها و موزه‌های اروپا باقی است. مذهب مانی نیز که به توسعه نقاشی در کشورهای شرقی اسلامی کمک بسیار کرده، تاثیری بسزا بر جلدسازی تزیینی داشته است.

پس از اختراع چاپ توسط گوتنبرگ در ۱۴۴۰م. بازار چاپ و نشر کتاب رونق پیدا کرد. با افزایش تعداد باسوادان و به تبع آن رونق بیشتر بازار نشر، بازار صحافی نیز گرم شد. بعضی از صحافان عاشقانه و هنرمندانه به این کار می‌پرداختند و حتی گاهی جلد کتاب را از محتوای آن ارزشمندتر، می‌ساختند.

تا اوایل قرن بیستم یعنی پیدایش صحافی ماشینی، کتاب‌ها با دست صحافی می‌شدند. از ۱۹۳۰ به‌ بعد یعنی با پیدایش نخستین ماشین‌های مجهز صحافی، تمامی مراحل صحافی توسط ماشین انجام می‌گرفت. البته امروزه هنوز هم کتاب‌هایی با دست صحافی می‌شوند. صحافی دستی استحکام بیشتری دارد ولی بدیهی است که بسیار کندتر از صحافی ماشینی انجام می‌گیرد. صحافی ماشینی با اختراع ماشین‌های مجهزتر همواره در حال تکامل بوده است.

در دهه ۱۹۵۰، صحافی بدون نخ موسوم به "ته‌چسب" ابداع و مرسوم شد. این شیوه صحافی که بدون استفاده از عمل دوخت و به‌ وسیله ماشین انجام می‌گرفت، جانشین ته‌دوزی کتاب شد. از این پس با استفاده از تسمه نقاله، مراحل صحافی با سرعت زیاد و در یک خط تولید انجام گرفت. در اوایل ۱۹۶۰ مراحل مختلف کار صحافی، از دوختن تا پرس کردن و بسته‌بندی، بدون دخالت دست انجام می‌گرفت. در اواخر دهه ۱۹۶۰، ماشین‌هایی به‌وجود آمدند که قادر بودند تا ۶۰ جلد کتاب را در یک دقیقه صحافی کنند. در صحافی ماشینی پیشرفته امروزی، مراحل مختلف صحافی که جدا جدا و توسط ماشین‌های مختلف انجام می‌گرفت، یکپارچه شده است. این ماشین‌ها تمامی مراحل صحافی را انجام داده حتی در آخرین مرحله برای توزیع بسته‌بندی می‌کنند.

مراحل صحافی

صحافی به‌ طور کلی سه مرحله دارد:

ترکیب‌بندی

ترکیب‌بندی عبارت است از یکجا و کنار هم گذاشتن صفحات کتاب به‌ ترتیب شماره صفحه. این مرحله از چهار عمل، تشکیل می‌شود:

  • الف) تاکردن. در این عمل که با دست یا ماشین انجام می‌گیرد، اوراق بزرگ چاپی که چند صفحه بر پشت و روی آن چاپ شده است طوری تا می‌شوند که صفحات پشت سر هم قرار گیرند، ورق تاخورده را یک فرم چاپی می‌نامند و معمولاً مضربی از ۴ است.
  • ب) لَت گذاشتن. منظور از آن، گذاشتن بعضی صفحات رنگی مخصوص، نقشه یا تصاویر خارج از متن بین صفحات یک فرم است. این کار با دست انجام می‌گیرد.
  • ج) مرتب کردن. در صحافی کنار هم گذاشتن فرم‌های متعدد یک کتاب را به‌ گونه‌ای که صفحات کتاب به‌دنبال هم قرار گیرند، مرتب کردن می‌گویند. این عمل در صحافی ماشینی به‌وسیله ماشین‌های ترتیب انجام می‌گیرد.
  • د) دوختن. پس از مرتب کردن فرم‌ها، ته فرم‌های هر جلد باید به یکدیگر دوخته شود. این کار به دو روش ته‌دوزی و کناره‌دوزی انجام می‌گیرد. البته کتاب‌های ارزان قیمت را اساسا ته‌دوزی نمی‌کنند بلکه بسیاری از آنها را به کمک ماشین مخصوص به طریقه ته‌چسب، صحافی می‌کنند. بعضی اوقات نیز فرم‌های یک کتاب را فقط با کوک فلزی می‌دوزند و با چسب به جلد می‌چسبانند.

شکل‌بندی

در شکل‌بندی کتاب نیز چهار عمل صورت می‌گیرد:

  • الف) کوبیدن. دوختن فرم‌های کتاب باعث می‌شود در محل عطف تورم پیدا شود. برای از بین بردن این تورم فرم‌ها را تحت‌فشار قرار می‌دهند.
  • ب) چسب زدن. برای جلوگیری از شل شدن کوک‌ها در روش ته‌دوخت، لایه‌ای از چسب مخصوص بر سطح عطف کتاب می‌کشند.
  • ج) لب بریدن. لبه‌های ناهموار فرم‌های کتاب را پس از دوختن و کوبیدن با ماشین برش می‌برند تا تمامی نسخه‌های کتاب قطع یکسان پیدا کنند.
  • د) گردسازی، پشت‌کوبی و آستربندی. در این مرحله ابتدا سطح عطف کتاب محدّب می‌شود، سپس یک تکه پارچه با سریشم به سطح عطف کتاب چسبانده می‌شود که آن را آستر می‌نامند. در صحافی دستی شیرازه‌ها را به عطف می‌دوزند ولی در صحافی ماشینی شیرازه‌ها را تنها برای تزیین به دو سر عطف می‌چسبانند.

جلدبندی

جلدبندی شامل سه مرحله است:

  • الف) جلدسازی. معمولاً جلد کتاب‌ها از مقوا و پارچه یا از کاغذ ضخیم ساخته می‌شود. برای این کار، ابتدا ورقه‌های بزرگ مقوا را به‌وسیله ماشین برش در اندازه مطلوب بریده، سپس روی پارچه یا کاغذ ضخیمی که سطح درونی آن چسب خورده، چسبانده می‌شوند و در عین حال باریکه‌هایی از کاغذ ضخیم نیز به‌ صورت عطف در فاصله میان هر دو قطعه مقوا بر پارچه زیرین می‌چسبد. سپس لبه‌های اضافی پارچه به طرف توی جلد برگردانده و بر سطح داخلی، دو قطعه مقوا می‌چسبانند.
  • ب) چاپ جلد. درج عنوان، نام نویسنده و دیگر اطلاعات کتابشناختی و بعضی تزیینات روی جلد و عطف کتاب را چاپ جلد می‌نامند. این کار با چاپ به روش عادی و یا به روش طلاکوبی صورت می‌گیرد. در روش اخیر از حروف مخصوص و یا کلیشه و ورقه‌های نازک طلایی یا رنگی استفاده می‌شود.
  • ج) جلدگذاری. در این مرحله به سطح دو آستر بدرقه کتاب و پارچه مشبک عطف کتاب چسب می‌زنند و فرم‌های به هم متصل شده را داخل می‌گذارند و با وارد کردن فشار، عطف فرم‌ها را به عطف جلد و آستر بدرقه‌ها را به سطح داخلی جلد می‌چسبانند. سپس کتاب‌ها را چند ساعت زیر پرس می‌گذارند تا خشک شوند.

پانویس

  1. Roman Diptych

منابع