شیخ محمدرضا حسام الواعظین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
 
[[رده:علمای اخلاق]]
 
[[رده:علمای اخلاق]]
 
[[رده:خطاطان]]
 
[[رده:خطاطان]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد اصفهان]]
+
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]

نسخهٔ ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۱۵


شيخ محمّدرضا حسام‌‌الواعظين فرزند محمّدعلى واعظ معروف به علاقه‌بند. متوفّى ۱۳۸۱ ق. واعظ اديب، شاعر خطّاط. وى از منبريان مؤمن و مخلص اهل‌بيت ‌عليهم السلام بود.

وى در منبر و خطابه نيز تسلط بسيار داشت و در اين فن مورد توجه عام و خاص بود. شهرت وى در خطابه به طورى بالا گرفت كه از تهران از وى دعوت به عمل آمد و او چند سالى در آنجا در مجالس عزادارى به منبر رفت. ايشان علاوه بر تسلط بر فقه و اصول در سه جنبه علمى ديگر نيز برجسته بود: اول در مسأله ولايت و تمسك به عترت طاهره نهايت اهتمام را داشت و اكثر مطالب منبرهاى او پيرامون ولايت و مودّت اهل‌بيت‌عليهم السلام دور مى‌زد كه در دوره طاغوت و تبليغات ضد دينى آن رژيم تا حدّى كم‌رنگ شده بود و ايشان در احياء اين فريضه بسيار كوشا بود. دوم در علم تاريخ كه علاوه بر تاريخ صدر اسلام و احوالات ائمه‌عليهم السلام ، در زمينه تاريخ صفويه و قاجاريه نيز تسلط داشت. سوم آگاهى از علم انساب كه در آن به حدّى تسلط داشت كه خاندان‌هاى دو شهر اصفهان و تهران را با تمام ويژگى‌هاى هريك مى‌شناخت.

وى ارادت زايدالوصفى نسبت به سادات و فرزندان حضرت زهراعليها السلام داشت و نهايت احترام به آنها ابراز مى‌كرد. نقل است پيرمردى از سادات، همه ساله در ايام عاشورا در خانه خود مجلس عزا برپا مى‌داشت. شبى طبق معمول مرحوم حسام‌الواعظين پس از انجام منبرهايى كه در سطح شهر داشت براى حضور در آن مجلس و ذكر مصيبت حركت كرد. مسير رسيدن به آن محل چند نفر در دفعات متوالى به او مى‌رسيدند و مى‌گفتند: جناب آقاى حسام تشريف نبريد، مستمعين وقتى از آمدن شما مأيوس شدند متفرق شدند و اكنون كسى در جلسه نيست. من هر قدر جلوتر رفتم اين سخن را از عده‌اى ديگر شنيدم و ناچار به منزل خود بازگشتم. در آن حال به خواب رفتم و در خواب حضرت صديقه كبرى ‌عليها السلام را ديدم كه به لحنى توأم باگلايه و ملامت به من خطاب فرمودند كه چرا امشب در خانه آن سيّد ذكر مصيبت نكردى؟ گفتم: بى‌بى‌جان! مستمعى نبود. فرمودند: من كه بودم؟ من خجلت‌زده از خواب پريدم. ولى خوشحال بودم كه آن جلسه بى‌ريا و ذكر مصيبت من مورد توجه خاص حضرت فاطمه زهراعليها السلام قرار گرفته است.

همچنين در جاى ديگرى نقل شده است:«در مجلسى سيدى فقير در پاى منبر ايشان نشست و روضه خواند. مرحوم حسام از منبر پايين آمد و در پهلويش نشست و از او تفقد و دلجويى نمود و مردم را به كمك كردن و اعانت او تشويق نموده و گفت: آقا! من از حضرت زهراعليها السلام شرم دارم كه بالاى منبر نشسته باشم و اولادش پايين‌تر از من نشسته باشد».

سخاوت و بخشش از خصوصيات برجسته ديگر او بود. چه بسيار شب‌ها كه وقتى به منزل بازميگشت، از اهل خانه مى‌خواست كه آن‌چه براى غذاى شب آماده كرده‌اند، همراه با ظرف آن به فلان ناشناس كه پشت در منزل بود، برسانند. و يا وقتى كه به منزل مى‌آمد و اهل خانه مى‌ديدند كه قباى خود را بر تن ندارد، مى‌فهميدند كه به شخص محتاجى بخشيده است.

خطوط زيباى سنگ قبر مرحوم سيّدالعراقين به خط ثلث از آثار هنرى وى است. وى در ثلث‌‌نويسى از اساتيد ممتاز بود.

شیخ محمدرضا حسام الواعظین در تكيه سيدالعراقين واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون است.

منبع