شیخ علی رشتی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
سومین دانشمند یگانه این دیار پر علم و معرفت حاج شیخ علی (فومنی) رشتی می باشد. پدرش مولی حسین فومنی رشتی دانشمندی زاهد بود که پس از اتمام تحصیلاتش در عراق به رشت آمد و اعتماد مردم را جلب کرد و به رهبری و تدریس و نشر احکام همت گماشت. در سال ۱۲۸۷ (ه.ق) بدرود زندگی گفت و فرزندش بنا بر وصیت او پیکرش را به سال ۱۲۸۹ (ه.ق) به [[کربلا]] برد. پدرش مولی محمدعلی در فومنات قاضی بوده است.
+
حاج شیخ علی (فومنی) رشتی فرزند مولی حسین فومنی رشتی از رجال برجسته دین و در علوم دینی مرحله ها پیموده بود و نظریاتی صائب و آرایی عمیق و تحقیقاتی ممتاز داشت. به سال ۱۲۶۸ (ه.ق) در رشت دیده به دنیا گشود و مقدمات را از پدرش آموخت و فقه و اصول و فلسفه و عقیده شناسی را نزد علمای رشت مانند مولی حسنعلی و مولی محمدعلی امام جمعه فراگرفت.<ref>عبدالحسین امینی، شهداءالفضیله، ص۳۶۷</ref> بیست ساله بود که پدرش در گذشت. برای تکمیل تحصیلات به سال ۱۲۸۹ (ه.ق) رهسپار کربلا گشت و ظرف پنج سال از درس سرور فقیهان شیخ زین العابدین مازندرانی و دیگر استادان بهره برد.  
 
 
 
 
حاج شیخ علی از رجال برجسته دین و در علوم دینی مرحله ها پیموده بود و نظریاتی صائب و آرایی عمیق و تحقیقاتی ممتاز داشت. به سال ۱۲۶۸ (ه.ق) در رشت دیده به دنیا گشود و مقدمات را از پدرش آموخت و فقه و اصول و فلسفه و عقیده شناسی را نزد علمای رشت مانند مولی حسنعلی و مولی محمدعلی امام جمعه فراگرفت.<ref>عبدالحسین امینی، شهداءالفضیله، ص۳۶۷</ref> بیست ساله بود که پدرش در گذشت. برای تکمیل تحصیلات به سال ۱۲۸۹ (ه.ق) رهسپار کربلا گشت و ظرف پنج سال از درس سرور فقیهان شیخ زین العابدین مازندرانی و دیگر استادان بهره برد.  
 
 
 
  
 
آنگاه به دستور محقق عالیقدر حاج میرزا حبیب الله رشتی در نجف اشرف اقامت گزید و از وی و استادان دیگر علوم دینی و [[فلسفه]] و عقیده شناسی را بیاموخت تا مهارت و استادی یافت و به اجتهاد مطلق نایل آمد. حدیث را به استناد اجازه نامه از آیت الله حاج میرزا حبیب الله رشتی و شیخ محمد طه نجف تبریزی و شیخ حسن مامقانی و فاضل شربیانی روایت می کرد.<ref>عبدالحسین امینی، شهداءالفضیله، ص۳۶۸</ref>از تراوشات قلم گهربارش چهار جلد کتاب در اصول فقه و هشت جلد در مباحث فقهی چون نماز و قضا و ارث و اجاره و بیع و دیات است. بحثهایی از تقریرات استادش محقق رشتی را نگاشت، اما تاکنون هیچ یک از آثارش به چاپ نرسیده است.
 
آنگاه به دستور محقق عالیقدر حاج میرزا حبیب الله رشتی در نجف اشرف اقامت گزید و از وی و استادان دیگر علوم دینی و [[فلسفه]] و عقیده شناسی را بیاموخت تا مهارت و استادی یافت و به اجتهاد مطلق نایل آمد. حدیث را به استناد اجازه نامه از آیت الله حاج میرزا حبیب الله رشتی و شیخ محمد طه نجف تبریزی و شیخ حسن مامقانی و فاضل شربیانی روایت می کرد.<ref>عبدالحسین امینی، شهداءالفضیله، ص۳۶۸</ref>از تراوشات قلم گهربارش چهار جلد کتاب در اصول فقه و هشت جلد در مباحث فقهی چون نماز و قضا و ارث و اجاره و بیع و دیات است. بحثهایی از تقریرات استادش محقق رشتی را نگاشت، اما تاکنون هیچ یک از آثارش به چاپ نرسیده است.
 
  
 
به سال ۱۳۱۲ (ه.ق) از [[نجف]] به رشت آمد و به مقام پیش نمازی و قضا و تدریس نشست و به مرجعیت عالی نایل آمد. به نوشته فخرایی:
 
به سال ۱۳۱۲ (ه.ق) از [[نجف]] به رشت آمد و به مقام پیش نمازی و قضا و تدریس نشست و به مرجعیت عالی نایل آمد. به نوشته فخرایی:
سطر ۱۲: سطر ۷:
 
حاج شیخ علی رشتی در جریان انقلاب مشروطه و حوادث رشت با حاج خمامی همگام بود حتی پس از تحصن حاج خمامی و دیگر علما در صحرای ناصریه رشت و تصمیم به رفتن [[تهران]] جهت اعتراض حضوری از واقعه مشروطیت<ref>ابراهیم فخرایی، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۰۰</ref> با حاج خمامی همراه گشت و در مجلس حضور یافت و به رفتار برخی مجلسیان و انجمنهای رشت اعتراض کرد.<ref>همان منبع، ص۱۰۱</ref>
 
حاج شیخ علی رشتی در جریان انقلاب مشروطه و حوادث رشت با حاج خمامی همگام بود حتی پس از تحصن حاج خمامی و دیگر علما در صحرای ناصریه رشت و تصمیم به رفتن [[تهران]] جهت اعتراض حضوری از واقعه مشروطیت<ref>ابراهیم فخرایی، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۰۰</ref> با حاج خمامی همراه گشت و در مجلس حضور یافت و به رفتار برخی مجلسیان و انجمنهای رشت اعتراض کرد.<ref>همان منبع، ص۱۰۱</ref>
  
 +
از این پس این مجتهد عالی مقام در زمره مخالفان مشروطه غربی درآمد و با تشکیل دوباره آن ممانعت و مخالفت می کرد و به نوشته فخرایی حاج شیخ علی نه تنها با عقیده آزادی خواهان در کسب حریّت همراه نبود بلکه در مخالفت با حکومت مشروطه از یاران صدیق حاج خمامی به شمار می رفت.<ref>همان منبع، ۱۰۳</ref> تا در شبی، شب پنجشنبه ۲۱ ربیع الثانی ۱۳۲۷ (ه.ق) ـ سه عنصر تبهکار وارد خانه اش شده، پس از شلیک چند گلوله بیرون رفتند. اصابت کشنده نبود. پزشکانی برای معالجه آوردند اما معالجه را مفید ندانستند. در همان زخم خوردگی زبان به پند و ارشاد خانواده اش گشود و مژده دادشان که به افتخار [[شهادت]] نایل خواهد گشت. نیمه شب دو نفر دیگر از همان دار و دسته تبهکار وارد خانه شدند و با شلیک چند گلوله دیگر او را [[شهید]] نمودند. سپس خانواده و فرزندانش را تهدید کردند و از گریه و فریاد باز داشتند. در حالی که نام خدا بر زبان داشت و این آیه را زمزمه می کرد: «وجّهت وجهی للذی فطر السموات والارض» دنیا را بدرود گفت و شهید گشت. [و] شهید راه حق و فضیلت [شد].<ref>امینی، شهداءالفضیله، ص۱۰۱</ref>
  
از این پس این مجتهد عالی مقام در زمره مخالفان مشروطه غربی درآمد و با تشکیل دوباره آن ممانعت و مخالفت می کرد و به نوشته فخرایی حاج شیخ علی نه تنها با عقیده آزادی خواهان در کسب حریّت همراه نبود بلکه در مخالفت با حکومت مشروطه از یاران صدیق حاج خمامی به شمار می رفت.<ref>همان منبع، ۱۰۳</ref> تا در شبی، شب پنجشنبه ۲۱ ربیع الثانی ۱۳۲۷ (ه.ق) ـ سه عنصر تبهکار وارد خانه اش شده، پس از شلیک چند گلوله بیرون رفتند. اصابت کشنده نبود. پزشکانی برای معالجه آوردند اما معالجه را مفید ندانستند. در همان زخم خوردگی زبان به پند و ارشاد خانواده اش گشود و مژده دادشان که به افتخار [[شهادت]] نایل خواهد گشت. نیمه شب دو نفر دیگر از همان دار و دسته تبهکار وارد خانه شدند و با شلیک چند گلوله دیگر او را [[شهید]] نمودند. سپس خانواده و فرزندانش را تهدید کردند و از گریه و فریاد باز داشتند. در حالی که نام خدا بر زبان داشت و این آیه را زمزمه می کرد: «وجّهت وجهی للذی فطر السموات والارض» دنیا را بدرود گفت و شهید گشت. [و] شهید راه حق و فضیلت [شد].<ref>امینی، شهداءالفضیله، ص۱۰۱</ref>
 
 
فرزندش،شیخ حسین، که نام خانودگیش را به مناسبت مقتول شدن پدرش (شهیدی) گذارده، قاتل پدر را میرزا حسین خان کسمایی (از اعضای کمیته سری ستار رشت) می دانست.<ref>ابراهیم فخرایی، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۰۳</ref>
 
فرزندش،شیخ حسین، که نام خانودگیش را به مناسبت مقتول شدن پدرش (شهیدی) گذارده، قاتل پدر را میرزا حسین خان کسمایی (از اعضای کمیته سری ستار رشت) می دانست.<ref>ابراهیم فخرایی، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۰۳</ref>
 
پیکر پاک و خون آلود شهید حاج شیخ علی رشتی را در رشت تا دو سال به امانت نگهداشتند و آنگاه بنابر وصیت وی او را به کربلا بردند و در مقبره ای در زاویه جنوب شرقی صحن مطهر به خاک سپردند.<ref>امینی، شهداءالفضیله، ص۳۶۸</ref>
 
پیکر پاک و خون آلود شهید حاج شیخ علی رشتی را در رشت تا دو سال به امانت نگهداشتند و آنگاه بنابر وصیت وی او را به کربلا بردند و در مقبره ای در زاویه جنوب شرقی صحن مطهر به خاک سپردند.<ref>امینی، شهداءالفضیله، ص۳۶۸</ref>
 
 
منبع: یادنامه حکیم لاهیجی مجموعه سخنرانیها و مقالات، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پاییز ۱۳۷۴، اول، ص ۶۵۷-۶۵۹٫
 
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
  
 
+
==منبع==
==منبع مقاله==
+
یادنامه حکیم لاهیجی مجموعه سخنرانیها و مقالات، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پاییز ۱۳۷۴، اول، ص ۶۵۷-۶۵۹٫
سایت رنگ ایمان (موسسه مطالعات مبارزات اسلامی گیلان)
 
 
 
 
 
http://www.rangeiman.ir/1163/1391-01-16-08-13-51/
 
  
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 +
ّ[[رده:مجتهدین]]

نسخهٔ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۲۵

حاج شیخ علی (فومنی) رشتی فرزند مولی حسین فومنی رشتی از رجال برجسته دین و در علوم دینی مرحله ها پیموده بود و نظریاتی صائب و آرایی عمیق و تحقیقاتی ممتاز داشت. به سال ۱۲۶۸ (ه.ق) در رشت دیده به دنیا گشود و مقدمات را از پدرش آموخت و فقه و اصول و فلسفه و عقیده شناسی را نزد علمای رشت مانند مولی حسنعلی و مولی محمدعلی امام جمعه فراگرفت.[۱] بیست ساله بود که پدرش در گذشت. برای تکمیل تحصیلات به سال ۱۲۸۹ (ه.ق) رهسپار کربلا گشت و ظرف پنج سال از درس سرور فقیهان شیخ زین العابدین مازندرانی و دیگر استادان بهره برد.

آنگاه به دستور محقق عالیقدر حاج میرزا حبیب الله رشتی در نجف اشرف اقامت گزید و از وی و استادان دیگر علوم دینی و فلسفه و عقیده شناسی را بیاموخت تا مهارت و استادی یافت و به اجتهاد مطلق نایل آمد. حدیث را به استناد اجازه نامه از آیت الله حاج میرزا حبیب الله رشتی و شیخ محمد طه نجف تبریزی و شیخ حسن مامقانی و فاضل شربیانی روایت می کرد.[۲]از تراوشات قلم گهربارش چهار جلد کتاب در اصول فقه و هشت جلد در مباحث فقهی چون نماز و قضا و ارث و اجاره و بیع و دیات است. بحثهایی از تقریرات استادش محقق رشتی را نگاشت، اما تاکنون هیچ یک از آثارش به چاپ نرسیده است.

به سال ۱۳۱۲ (ه.ق) از نجف به رشت آمد و به مقام پیش نمازی و قضا و تدریس نشست و به مرجعیت عالی نایل آمد. به نوشته فخرایی: «حاج شیخ علی پس از فراغت از تحصیل و نیل به درجه اجتهاد به رشت آمده به حکومت شرعیه پرداخت و شهرتی به هم رسانید[۳] و یک دم از نشر حقایق اسلامی و تعظیم شعایر الهی و امر به معروف و نهی از منکر فارغ ننشست و در دفاع از اصول و تعالیم اسلام هیچ عاملی از ترس گرفته تا ملاحظه و سرزنش و افکار عمومی در او اثر نمی گذارد.»[۴] حاج شیخ علی رشتی در جریان انقلاب مشروطه و حوادث رشت با حاج خمامی همگام بود حتی پس از تحصن حاج خمامی و دیگر علما در صحرای ناصریه رشت و تصمیم به رفتن تهران جهت اعتراض حضوری از واقعه مشروطیت[۵] با حاج خمامی همراه گشت و در مجلس حضور یافت و به رفتار برخی مجلسیان و انجمنهای رشت اعتراض کرد.[۶]

از این پس این مجتهد عالی مقام در زمره مخالفان مشروطه غربی درآمد و با تشکیل دوباره آن ممانعت و مخالفت می کرد و به نوشته فخرایی حاج شیخ علی نه تنها با عقیده آزادی خواهان در کسب حریّت همراه نبود بلکه در مخالفت با حکومت مشروطه از یاران صدیق حاج خمامی به شمار می رفت.[۷] تا در شبی، شب پنجشنبه ۲۱ ربیع الثانی ۱۳۲۷ (ه.ق) ـ سه عنصر تبهکار وارد خانه اش شده، پس از شلیک چند گلوله بیرون رفتند. اصابت کشنده نبود. پزشکانی برای معالجه آوردند اما معالجه را مفید ندانستند. در همان زخم خوردگی زبان به پند و ارشاد خانواده اش گشود و مژده دادشان که به افتخار شهادت نایل خواهد گشت. نیمه شب دو نفر دیگر از همان دار و دسته تبهکار وارد خانه شدند و با شلیک چند گلوله دیگر او را شهید نمودند. سپس خانواده و فرزندانش را تهدید کردند و از گریه و فریاد باز داشتند. در حالی که نام خدا بر زبان داشت و این آیه را زمزمه می کرد: «وجّهت وجهی للذی فطر السموات والارض» دنیا را بدرود گفت و شهید گشت. [و] شهید راه حق و فضیلت [شد].[۸]

فرزندش،شیخ حسین، که نام خانودگیش را به مناسبت مقتول شدن پدرش (شهیدی) گذارده، قاتل پدر را میرزا حسین خان کسمایی (از اعضای کمیته سری ستار رشت) می دانست.[۹] پیکر پاک و خون آلود شهید حاج شیخ علی رشتی را در رشت تا دو سال به امانت نگهداشتند و آنگاه بنابر وصیت وی او را به کربلا بردند و در مقبره ای در زاویه جنوب شرقی صحن مطهر به خاک سپردند.[۱۰]

پانویس

  1. عبدالحسین امینی، شهداءالفضیله، ص۳۶۷
  2. عبدالحسین امینی، شهداءالفضیله، ص۳۶۸
  3. ابراهیم فخرایی، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۰۳
  4. امینی، شهداءالفضیله، ص۳۶۸
  5. ابراهیم فخرایی، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۰۰
  6. همان منبع، ص۱۰۱
  7. همان منبع، ۱۰۳
  8. امینی، شهداءالفضیله، ص۱۰۱
  9. ابراهیم فخرایی، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۰۳
  10. امینی، شهداءالفضیله، ص۳۶۸


منبع

یادنامه حکیم لاهیجی مجموعه سخنرانیها و مقالات، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پاییز ۱۳۷۴، اول، ص ۶۵۷-۶۵۹٫ ّ