شیخ عباس قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 574 '''نویسنده:''' ...' ایجاد کرد)
 
(تغییرمسیر به حاج شیخ عباس قمی)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
#REDIRECT [[حاج شیخ عباس قمی]]
'''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 574
 
 
 
'''نویسنده:''' سعيد عباس‌زاده
 
 
 
==شیخ عباس قمی (محدث قمی)==
 
 
 
'''تولد'''
 
 
 
در سال 1294 ق شهر [[قم]] شاهد تولد كودكی سعادتمند بود. پدر او حاج محمدرضا قمی نام آن طفل سپیدبخت را عباس گذاشت و او را آن گونه كه شایسته بود تعلیم و پرورش داد. حاج محمدرضا قمی مردی كاسب بود كه مردم او را نیك مردی با[[تقوا]] و آشنا به مسائل دینی می‎شناختند و برای یادگیری [[احكام]] دین به نزد وی می‎رفتند. و این باعث گردیده بود كه فرزند عزیزش در فضایی این چنین تنفس كند. فضایی كه در آن عطر [[قرآن]] و [[اخلاص]] با نفس‌های گرم خانواده در هم ریخته بود.
 
 
 
'''سرآغاز دوران تحصیل'''
 
 
 
وی دوران كودكی و نوجوانی را در زادگاهش شهر [[قم]] گذراند<ref> تاریخ [[قم]]، ناصرالشریعه، ص 274؛ عاماس معاصرین، واعظ خیابانی تبریزی، ص 181.</ref> و دروس مقدماتی را نزد استادانی بزرگ فراگرفت. استادانی كه معرفت الهی در [[روح]] آنان تجسم یافته بود. او از خرمن دانش این بزرگان خوشه‎ها چید ولی بیشترین بهره را از محضر عالم آگاه آیت الله حاج میرزا محمد ارباب قمی (متوفی 1341 ق) برد. عالم فرزانه و پرهیزگاری كه در هیچ حال [[امر به معروف و نهی از منكر]] را ترك نمی‎كرد و در هر محفل و مجلسی این دو فریضه را متذكر می‎شد استاد بسیار دقیق و پرمایه عصر خود بود.
 
 
 
'''در حوزه‌ نور'''
 
 
 
او كه در دوران نوجوانی مراحل آغازین تحصیلات حوزوی را به پایان برده بود سرانجام نتوانست خود را به اندوخته‎های محدود حوزه آن وقت قم قانع سازد از این رو تصمیم به هجرت گرفت. در سال 1316 ق. كوله‎بار سفر بست و به دنبال فراگیری دانش عازم نجف اشرف گردید.<ref> علمای معاصرین، ص 181، تاریخ قم، ص 274، خاتمه نفس المهموم، شكرانی.</ref>
 
 
 
طلبه جوان در بدو ورود به [[زیارت]] بارگاه منور پیشوای شهیدان و نخستین مظلوم تاریخ شتافت و در كنار تربت پاكش با چهره‎ای غریبانه و دلگرفته بر غریبی آن مظلوم گریست. او آرزوهای دل را به مقتدایش عرضه داشت و عنایت و توجه بیشتر آن حضرت را از عمق جان درخواست نمود. گویی امام به این جوان قمی كه عصاره اخلاص قمیان بود و اینك زائر قبرش و طالب علوم علوی محسوب می‎شد، چنین خطاب كرد: «ای دلباخته‌ چشمه زلال معرفت، آرام بگیر و نویدت باد كه در آینده نزدیك یكی از ناقلان اخبار و راویان [[احادیث]] ما خواهی بود».
 
 
 
'''سیراب از كوثر حدیث'''
 
 
 
از آن جا كه شیخ عباس اشتیاق وصف ناپذیری به شناخت راویان و محدثان راستگو و نقل اخبار [[اهل بیت]] علیهم ‎السلام داشت استادی را برگزید كه از كوثر [[حدیث]] سیرابش سازد. از این رو از همان ابتدای ورود به [[نجف]] اشرف شیفته عالم آگاه، [[محدث]] و محقق بزرگ، حاج میرزا حسین نوری (متوفای 1320 ق) گشت و در درس او شركت جست.<ref> علمای معاصرین، ص 181.</ref>
 
 
 
شیخ عباس قمی بر آن بود تا آن چه را از استاد فرار می‎گیرد بی‎كم و كاست بنویسد و همانند استاد بازگویش كند. به همین سبب طولی نكشید كه به كمك حافظه قوی و تلاش پیگیر به مقام و منزلت والایی در نزد استاد دلسوز و پرتلاش خود دست یافت. تا آن جا كه در همان ایام استنساج كتاب باارزش استادش، مستدرك الوسائل را در اختیار گرفت و به خوبی از عهده این كار بزرگ برآمد.
 
 
 
همچنین وی در تألیفات دیگر استاد از كمك شایسته وی دریغ نداشت. محدث قمی درك محضر این استاد بزرگ را [[صفت خداوند]] می‎داند و می‎نویسد: «...پس خداوند متعال به من منت گذارد به ملازمت شیخنا الاجل الاعظم تقه الاسلام النوری الطبرسی انار الله برهانه. مستدرك الوسائل را برای او استنساج می‎كردم كه بفرستد برای طبع به ایران و در خدمت او بودم تا سنه‌ 1318 ق».<ref> علمای معاصرین، ص 82-181، ریحانه الادب، مدرس تبریزی.</ref>
 
 
 
وی چهار سال در محضر محدث نوری بود و در این چهار سال تلاش و كوشش او به حدی رسید كه جز و شاگردان طراز اول استاد بشمار رفت.
 
 
 
'''بازگشت'''
 
 
 
آن زنده‎دار [[حدیث]] در سال 1322 ق به [[قم]] بازگشت و مشغول تألیف و تدریس و وعظ و ارشاد مردم شد و تا سال 1329 ق در این شهر مذهبی اقامت داشت. در این ایام عازم بیت الله الحرام شد و پس از مراجعت از [[زیارت]] خانه خدا همچنان در قم سكونت داشت. در سال 1332 ق بنا به عللی و مخصوصاً به موجب تنگدستی به [[مشهد]] مقدس مهاجرت كرد و در آن جا سكونت گزید.<ref> تاریخ قم، 274؛ مقدمه فواید الرضویه، ص 2. نقباء البشر، شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، ج 3، ص 999.</ref>
 
 
 
'''آثار جاودان'''
 
 
 
محدث قمی از تبار عالمان بلنداندیش و پركار و با[[اخلاص]] بود و آثار او در علوم مختلف، تاریخ، رجال، تراجم، علوم [[قرآن]]، [[اخلاق]]، عقاید و علم [[حدیث]] نشان از [[روح]] تلاشگر و عظمت علمی این عالم ژرف‎نگر دارد. در این جا تنها با بیان نام آثارش از دامنه گسترده معلومات ایشان در علوم مختلف یاد می‎كنیم:
 
 
 
* 1. كلمات لطیفه: (در علم اخلاق).
 
 
 
* 2. الدر النظیم فی لغات القرآن العظیم.
 
 
 
* 3. كحل البصر فی سیره سید البشر.
 
 
 
* 4. كتاب نقد الوسائل [[شیخ حر عاملی]].
 
 
 
* 5. تقسیم بدایه الهدایه شیخ حر عاملی.
 
 
 
* 6. شرح الوجیزه [[شیخ بهائی]].
 
 
 
* 7. فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث الغدیر.
 
 
 
* 8. علم الیقین (خلاصه حق الیقین [[علامه مجلسی]]).
 
 
 
* 9. مقالید الفلاح فی عمل الیوم واللیله.
 
 
 
* 10. مقلاد النجاح (خلاصه كتاب یاد شده).
 
 
 
* 11. خلاصه جلد یازده [[بحارالانوار]] علامه مجلسی.
 
 
 
* 12. شرح كلمات قصار حضرت [[امام علی]] علیه السلام كه در آخر [[نهج البلاغه]] آمده است.
 
 
 
* 13. هدیه الانام الی وقایع الایام (خلاصه كتاب فیض العلوم).
 
 
 
* 14. فیض العلام فی وقایع الشهور و الایام (درباره وقایع ماهها و روزها).
 
 
 
* 15. سفینه البحار و مدینه الحكم والآثار (تدوین موضوعی بحارالانوار علامه مجلسی و تلخیص آن كه در مدت بیست سال انجام یافته است).
 
 
 
* 16. تحفه الاحباب فی تراجم الاصحاب: (درباره اصحاب [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار]] علیهم السلام به زبان فارسی).
 
 
 
* 17. فوائد الترجبیه: (وقایع روزها و آداب مستحبی و اعمال ماه‌های عربی).
 
 
 
* 18. الدره الیتیه فی تتمات الدره الثمینه: (شرح فارسی نصاب الصبیان و تتمیم شرح نصاب فاضل یزدی).
 
 
 
* 19. هدیه الزائرین و بهجه الناصرین: (درباره [[زیارت]] قبور ائمه اطهار علیهم السلام و ثواب آن و تعیین قبور علما و مؤمنان مشهور و مدفون در كنار مشاهد مشرف امامان).
 
 
 
* 20. اللئالی المنثوره: (در مورد [[دعا]] و سایر مستحبات).
 
 
 
* 21. الفصول العلیه فی المناقب المرتضویه: (شامل مناقب و مكارم اخلاقی حضرت [[امام علی]] علیه السلام).
 
 
 
* 22. سبیل الرشاد.
 
 
 
* 23. حكمه بالغه و مأه‌ كلمه جامعه: (سخنان كوتاه حضرت علی علیه السلام در عقاید و [[اصول دین]]).
 
 
 
* 24. ذخیره الابرار فی منتخب انیس التجار: (خلاصه انیس التجار ملا مهدی نراقی، در مورد معاملات).
 
 
 
* 25. غایه القصوی فی ترجمه العروه الوثقی: (ترجمه فارسی العروه الوثقی آیت الله سید محمدكاظم یزدی).
 
 
 
* 26. مفاتیح الجنان و الباقیات الصالحات: (كتاب مشهوری كه در اكثر مشاهد مشرف و خانه‎های شیعیان مورد استفاده بوده و به عربی نوشته شده و به فارسی نیز ترجمه گردیده است. این كتاب شریف در جایگاه خود كم نظیر است. زیرا بسیاری از دعاها و نوافل و مستحباب و زیارات ائمه اطهار علیهم السلام را در یك جا گردآوری كرده و در دسترس همگان قرار داده است).
 
 
 
* 27. التحفه الطوسیه والنفغه القدسیه: (درباره زیارت حضرت [[امام رضا]] علیه السلام و بعضی فواید مربوط به آستان مقدسش).
 
 
 
* 28. رساله دستورالعمل حضرت [[سیدالشهداء]] علیه السلام.
 
 
 
* 29. نفس المهموم (در مقتل حضرت سیدالشهداء علیه السلام).
 
 
 
* 30. نفثه المصدور: (در تكمیل نفس المهموم اخیراً به ضمیمه نفس المهموم منتشر شده است).
 
 
 
* 31. الانوار البهیه فی تاریخ الحجج الالهیه: (در مورد ولادت و وفات چهارده معصوم علیهم السلام).
 
 
 
* 32. رساله‎ای در گناهان كبیره و صغیره.
 
 
 
* 33. منازل الآخره: (بررسی مراحل دشوار سفر [[آخرت]] بر اساس روایات).
 
 
 
* 34. ترجمه مصباح المتهجد مرحوم [[شیخ طوسی]].
 
 
 
* 35. نزهه‌النواظر: (ترجمه معدن الجواهر دانشور بزرگوار محمد بن علی كراچكی).
 
 
 
* 36. مقامات علیه: (خلاصه معراج السعاده مرحوم ملا احمد نراقی).
 
 
 
* 37. ترجمه جمال الاسبوع [[سید بن طاووس]].
 
 
 
* 38. الباقیات الصالحات (در حاشیه مفاتیح الجنان چاپ شده است).
 
 
 
* 39. منتهی الآمال فی تاریخ النبی و الآل: (در مورد زندگانی حضرات [[ائمه اطهار]] و رسول اكرم صلی الله علیه و آله و دختر گرامیش حضرت زهرا علیهماالسلام و تاریخ ولادت و وفات و وقایع دوران آن ها).
 
 
 
* 40. تتمه المنتهی فی وقایع ایام الخلفاء.
 
 
 
* 41. ترجمه مسلك دوم لهوف سید بن طاووس (به خط خود مؤلف در حاشیه یكی از چاپ‌های لهوف چاپ شده است).
 
 
 
* 42. تتمیم تحیه الزائر محدث نوری (این كتاب با رحلت علامه نوری ناتمام مانده بود و شیخ عباس بعد از فوت استادش آن را به اتمام رساند).
 
 
 
* 43. چهل [[حدیث]].
 
 
 
* 44. الكنی والالقاب: (درباره زندگانی علما و شعرا و غیر ایشان).
 
 
 
* 45. هدیه الاجباب فی المعروفین بالكنی والالقاب: (خلاصه كتاب الكنی والالقاب).
 
 
 
* 46. فواید الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه.
 
 
 
* 47. بیت الاحزان فی مصائب سیده النسوان و آثار ارزشمند دیگر.
 
 
 
'''خصوصیات اخلاقی و روحی'''
 
 
 
محدث قمی درس خواند و عمل كرد و پیش رفت و به جایگاهی كه سال‌ها در پی آن بود رسید؛ جایگاهی در ملكوت نه در خاك. مقامی در آستان قرب الهی نه منصبی در دربار دنیازدگان. محدث قمی در زمان خود یكی از مربیان بزرگ و معلمان اخلاق اسلامی در میان مردم و حوزه‎های علمیه شناخته می‎شد و از شهرت ویژه‎ای برخوردار بود و خصوصیات اخلاقی فراوانی داشت كه در این فصل به پاره‎ای از آن‌ها اشاره می‎كنیم:
 
 
 
'''<I>الف) انس با كتاب:</I>'''
 
 
 
یكی از ویژگی‌های محدث قمی علاقه فراوان به نوشتن و مطالعه‌كتاب بود به بطوری كه می‎توان گفت او در كتاب و قلم خلاصه شده بود. محدث یا در كتابخانه بود یا با كتاب. كمتر دیده می‎شد كه او مشغول مطالعه و بررسی كتابی نباشد. عشق محدث به كتاب آن هم كتب حدیثی نورانیت خاصی به او بخشیده بود. فرزند بزرگ ایشان در این باره می‎گوید: «در اول كودكی با مرحوم پدرم هر وقت از شهر بیرون می‎رفتم او از اول صبح تا به شام مرتب به نوشتن و مطالعه مشغول بود».<ref> خاتمه ترجمه نفس المهموم.</ref>
 
 
 
زمانی كه برای [[زیارت]] به كشورهای دور مسافرت می‎كرد اوقات فراغت خود را با كتاب سپری می‎كرد. «او با عده‎ای از تجار به سوریه مسافرت كرد. آنان می‎گفتند هر وقت ما به سیاحت می‎رفتیم ایشان می‎نشست و مشغول مطالعه و تألیف می‎شد و هر چه اصرار می‎كردیم كه با ما بیرون بیاید امتناع می‎ورزید و شب‌ها هم كه ما به خواب می‎رفتیم او مشغول مطالعه و تألیف می‎شد».<ref> پندهایی از رفتار علمای اسلام، ص 17.</ref>
 
 
 
عشق و علاقه محدث قمی به كتاب به اندازه‎ای بود كه وقتی كمترین پولی بدست می‎آورد آن را در خرید كتاب صرف می‎كرد و گاه پیاده از [[قم]] به [[تهران]] به استقبال آن می‎رفت. او خود می‎گوید: «زمانی كه در قم تحصیل می‎كردم، خیلی تنگدست بودم تا جایی كه یك قِران و دو قِران جمع می‎كردم تا این كه مثلاً سه تومان می‎شد. آن را برداشته، از قم تا تهران پیاده می‎رفتم و با آن كتاب خریده، به قم برمی‎گشتم و به تحصیل ادامه می‎دادم».<ref> شیخ عباس قمی مرد تقوی و فضیلت، ص 18.</ref>
 
 
 
'''<I>ب) تواضع و اخلاص:</I>'''
 
 
 
از دیگر ویژگی‌های ایشان [[تواضع]] بسیار و همه جانبه‎ای بود كه از خود نشان می‎داد. در خانه، مدرسه و خیابان هر كسی را كه می‎دید - چه كوچك و چه بزرگ - احترام می‎كرد. در نزد علما و از بین آنان به ویژه در حضور كسانی كه با [[حدیث]] و اخبار [[اهل بیت]] علیهم السلام سروكار داشتند، اوج فروتنی و تواضع را به نمایش می‎گذارد.
 
 
 
هیچ گاه در مجالسی كه وارد می‎شد در صدر نمی‎شست و هرگز خود را بر دیگران مقدم نمی‎داشت. وی از خودستایی و خودپسندی به شدت احتراز می‎كرد و به هیچ وجه غرور نداشت. محدث قمی حدیث [[اخلاص]] بود و آیه زهد. مسیری كه می‎رفت اگر كوچكترین شبهه‎ای در دلش رخنه می‎كرد كه قدمش برای خدا نیست یا وسوسه‎ای قلبش را می‎لرزاند بدون هیچ تأمل، از آن جا بازمی‎گشت. نقل است «در یكی از سال‌ها مرد نیكوكاری از محدث قمی خواهش می‎كند كه قبول كند بانی مجلس محدث شود و تعهد می‎كند كه مبلغ پنجاه دینار عراقی به ایشان تقدیم كند. در آن موقع هزینه محدث در هر ماه سه دینار بوده است. محدث قمی می‎گوید: «من برای [[امام حسین]] علیه السلام منبر می‎روم نه برای دیگری و بدین گونه آن وجه را نپذیرفت».
 
 
 
[[امر به معروف و نهی از منكر]] دیگر ویژگی حدیث اخلاص بود. او خود هرگز گرد گناه نمی‎گشت و در ذهنش هم فكر گناه را جای نمی‎داد. از منكرات ناراحت می‎شد و دیگران را از ارتكاب آن بازمی‎داشت. كسی جرأت غیبت در محضر او نداشت و از دروغ گفتن ناراحت می‎شد.<ref> محدث قمی حدیث اخلاص، ص 41-46، خلیل عبدالله‌زاده به نقل از حاج شیخ عباس قمی مرد تقوی و فضیلت.</ref>
 
 
 
در یك كلام محدث قمی آن چه می‎گفت با آن چه عمل می‎كرد و آنچه مردم از رفتار و كردارش درك می‎كردند یكی بود. از این رو سخنش در دل شنوندگان اثر شگرف داشت. آنانی كه در درس اخلاق و نصایح او شركت می‎جستند و گوش و جان به این سروش اخلاص فرامی‎دادند نقل می‎كنند كه سخنان نافذ او چنان بود كه آدمی را از گناهان و پندارهای بد دور می‎ساخت و متوجه خدا و [[عبادت]] می‎كرد.
 
 
 
'''<I>ج) زهد:</I>'''
 
 
 
زندگی محدث قمی بسیار ساده بود به طوری كه از حد زندگی یك طلبه عادی هم پایین‌تر بود. لباسش عبارت بود از یك قبای كرباسی بسیار نظیف و معطر و تمیز. چند سال زمستان و تابستان را با آن قبای كرباسی می‎گذرانید. هیچ گاه در فكر لباس و تجمل نبود. فرش خانه‎اش گلیم بود. از سهم امام استفاده نمی‎كرد و می‎گفت: من اهلیت ندارم از آن استفاده كنم! روزی در [[نجف]] اشرف دو زن محترم كه در بمبئی سكونت داشتند و از بستگان آقا كوچك (از محترمین نجف) بودند حضور ایشان می‎رسند و تقاضا می‎كنند هر ماه مبلغ 75 روپیه به ایشان تقدیم كنند كه از لحاظ زندگی در رفاه باشد. در آن ایام مخارج ماهانه‌ خانواده وی از ماهی 50 روپیه تجاوز نمی‎كرد. حاج شیخ عباس از پذیرفتن آن خودداری می‎كند. میرزا محسن محدث زاده فرزند كوچك آن مرحوم اصرار می‎كند تا قبول نماید ولی قبول نمی‎كند تا این كه زنان محترم ناامید می‎شوند و می‎روند.
 
 
 
پس از رفتن آن ها فرزند به پدر می‎گوید: من هم دیگر از كسبه بازار برای مخارج روزانه قرض نمی‎كنم! حاج شیخ عباس می‎گوید: ساكت باش! من همین مقدار هم الان خرج می‎كنم، نمی‎دانم فردای [[قیامت]] چگونه جواب خدا و [[امام زمان]] عجل اله تعالی فرجه شریف را بدهم. در جواب این مقدار معطل هستم، چگونه بارم را سنگین‎تر كنم؟! نظر آنان كه نكردند بدین مشتی خاك الحق انصاف توان داد كه صاحب نظرند.<ref> حاج شیخ عباس قمی مرد تقوا و فضیلت، ص 42-45، به نقل از سیمای فرزانگان، رضا مختاری، ج 3.</ref>
 
 
 
'''وفات'''
 
 
 
محدث قمی پس از عمری تلاش و خدمت به [[اسلام]] و مسلمین و تحمل سختی ها و مرارات زمان به ویژه در اواخر عمر كه مصادف با توطئه‎های دشمنان [[اسلام]] و دین زدایی رضاخانی بود، در شب سه‎شنبه بیست و دوم [[ذی الحجه]] سال 1359 ق. بدرود حیات گفت و پس از تشییع در صحن مطهر [[امام علی]] علیه السلام (نجف) در جوار استادش مرحوم حاجی نوری به خاك سپرده شد.
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۱۴

تغییرمسیر به: