شهر تاریخی حدث

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
شهر حدث در کشور ترکیه.jpg

کشور

ترکیه

شهر

حدث

  • طول:"06.0'33°35 شرقی
  • عرض:"59.8'51°33 شمالی
شهر حدث ترکیه.PNG
مشاهده در نقشه

حَدَث، شهرى قدیمى كه ویرانه‌هاى آن در تركیه در شمال دریاى مرمره، در سنجق قدیمى مرعش، در استان كنونى استانبول است. این شهر در منطقه عواصم و در كناره علیاى آق‌سو، در جلگه‌اى در ارتفاع هزارمترى دامنه كوههاى توروس واقع بود و به سبب واقع شدن در مرز متصرفات عربى و روم شرقى، اهمیت داشت. قلعه شهر بر فراز تپه احیدب ساخته شده بود.[۱]

در شمال‌غربى حدث، گذرگاه كوه نورِ حق یا «درب الحدث» صحنه جنگهاى متعدد بود و از مرعش [۲] تا البستان را محافظت می‌كرد.[۳] رومیان حدث را آداتا می‌نامیدند.[۴] در دوره اسلامى كه مسلمانان در برابر رومیان در این شهر دچار مشكلات فراوان شدند، آنجا را «درب حدث»[۵] نامیدند. به روایتى دیگر در جریان فتح این شهر زمانى كه مسلمانان با نوجوانى [۶] در شهر مواجه شدند كه به همراه سربازانش با ایشان جنگید و پیروز شد، این شهر را حدث نامیدند و در زمان امویان نام آن را به «درب السلامة» تغییر دادند.[۷]

این شهر را به علت داشتن خاك سرخ، حدث حمراء نیز خوانده‌اند.[۸] در دوران تسلط ارمنیان، این شهر كینوك یا دربند كینوك نامیده می‌شد و كردها به آن الهان/الهت می‌گفتند.[۹]

در قرن سوم، ابن‌خرداذبه [۱۰] نوشته است كه حدث دومین ثغر شام، پس از مرعش است. به نوشته ابن‌رسته،[۱۱] حدث از شهرهاى ولایت جزیره است ولى ثغور نامیده می‌شود. در قرن چهارم، جیهانى [۱۲] حدث را از ثغور جزیره آورده كه تا مرعش و حصن منصور، هر كدام یك روز فاصله داشته است. اصطخرى[۱۳] حدث را از ثغور شام ضبط كرده و مطالب كوتاهى نیز درباره آبادانى، كشت و زرع، انواع میوه‌ها و آب فراوان آنجا نوشته است. ابن‌حوقل[۱۴] به برخى از درگیری هاى مسلمانان با رومیان و ویرانى این شهر اشاره كرده است. در حدودالعالم به آبادانى، كشت و زرع بسیار و آبهاى فراوان حدث اشاره و این شهر از ثغور جزیره محسوب شده است.[۱۵] در قرن پنجم، بكرى [۱۶] نوشته كه حدث از كوره‌هاى جزیره است و ثَغْر نامیده می‌شود. در قرن ششم، ادریسى در كتاب نزهه ‌المشتاق فى اختراق الآفاق،[۱۷] حدث و مرعش را دو شهر یك اندازه و نزدیك به هم معرفى كرده و در كتاب اُنْس المُهَج و رَوْض‌الفَرَج[۱۸] مسافت میان حصن منصور و حدث را یك مرحله قید كرده است. در قرن هفتم، یاقوت‌حموى،[۱۹] اطلاعات بسیار مفید و مفصّلى از شهر حدث و قلعه آن در كوه احیدب آورده و در قرن هشتم، ابوالفداء[۲۰] فقط به سخنان جغرافی‌دانان قبل از یاقوت‌ حموى بسنده كرده و نوشته كه حدث در دوازده میلى مَخَاضَة العلوى است كه در ساحل رود اصلى جیحان واقع شده است.

در زمان خلافت عمر، این شهر را حبیب ‌بن مَسْلَمه فرستاده سردار عَیاض‌ بن غَنْمَ، تصرف كرد[۲۱] و از آن پس این شهر پیوسته میان مسلمانان و رومیان و ارمنیان دست بدست و ویران می‌شد و مردم آنجا یا كوچانده می‌شدند یا به‌ قتل می‌رسیدند.[۲۲]

در اغتشاشات دوران مروان‌ بن محمد اموى، رومیان با استفاده از فرصت بر مسلمانان تاختند و بناهاى شهر را ویران كردند و مردم آنجا به اطراف گریختند.[۲۳] در دوران عباسى، حدث صحنه درگیری هاى مسلمانان و رومیان بود.[۲۴] در 161/778، رومیان اهالى حدث را قتل‌عام كردند و غنایم زیادى بدست آوردند.[۲۵] در 162/779 حسن‌ بن قحطبه، سردار عباسى در انتقام‌جویى از آنان چنان بر رومیان سخت گرفت كه او را الشتین یا التین[۲۶] لقب دادند و تصویرش را در كلیساها نقش كردند.[۲۷] حسن پس از بازگشت به پایتخت با خلیفه المهدى درباره بناى مجدد شهر حدث گفتگو كرد و خلیفه نیز در 168 شهر را از نو بنا نهاد و آن را مهدیه یا محمدیه نامید.[۲۸]

در دوره خلافت موسى الهادى،[۲۹] محمد بن ابراهیم به ولایت جزیره و قنسرین برگزیده شد و چهارهزار نگهبان حدث را در شهر سكنا داد و از مردم مَلَطیه، سُمَیساط، شِمشاط، كَیسوم، دُلوك و رَعبان نیز دوهزار تن را به آنجا بُرد.[۳۰] اما سستى بناها و تاخت‌ و تاز رومیان سبب پراكنده شدن ساكنان گردید. خلیفه سپاهى را براى اعزام به شهر آماده كرد ولى پیش از آن درگذشت.[۳۱]

هارون‌الرشید حدث را از رومیان پس گرفت و دستور بازسازى آنجا را داد و اقطاعاتى نیز بر آن مقرر داشت.[۳۲] بدین‌ ترتیب، حدث به منطقه‌اى سوق‌الجیشى تبدیل شد و چون امنیت یافت، كشت و زرع در آنجا آغاز گردید و مسلمانان از حیث تأمین مایحتاج خویش و علوفه چهارپایان آسوده شدند.[۳۳] وى در 191، هرثمة بن اعین را به همراه مسرور خادم با سى هزار خراسانى به نبرد رومیان فرستاد و خود تا درب‌الحدث پیش رفت و سه روز از ماه رمضان را در حدث گذرانید.[۳۴]

در 291/904، بار دیگر رومیان به حدث حمله بردند و اسیران بسیار گرفتند و شهر را سوزانیدند.[۳۵]

در 337/948ـ949 رومیها به حدث حمله و شهر و حصارش را ویران كردند [۳۶] در 343، در پى استیلاى سیف‌الدوله حمدانى بر شهر، حدث دوباره جزو قلمرو مسلمانان گشت.[۳۷] رومیان كه شكست سختى خورده بودند، در 346/957 به فرماندهى نقفورفوكاس در زمان امپراتورى كنستانتین هفتم، مجدداً به حدث حمله و آنجا را از قلمرو مسلمانان جدا كردند. حدث در دست رومیان بود تا آنكه عمادالدین زنگى در 537/1142 آن را به تصرف خود درآورد.[۳۸] در 545 در عهد مسعود بن قلیچ ارسلان سلجوقى، شهر دوباره بدست مسلمانان افتاد.[۳۹]

در 715، مصریان پس از نبردى خونین این شهر را كه قبلاً بدست ارمنیان افتاده بود، آزاد ساختند و در 839، سپاهیان ممالیك بر این حدود تاختند ولى به علت كثرت برف، نتوانستند به حدث برسند.[۴۰]

به‌ رغم بی‌ثباتى سیاسى و نظامى در این منطقه، در حدث دانشمندان و محدّثانى چون عمر بن زراره حدثى، علی‌ بن الحسن حدثى و ابوالولید احمد بن جناب حدثى بالیده‌اند.[۴۱]

پانویس

  1. یاقوت حموى، ذیل مادّه؛ نیز رجوع کنید به لسترنج، ص122.
  2. جرمانیقیه.
  3. لسترنج، همانجا؛ <اطلس جغرافیایى تركیه>، بخش2، نقشه 19، 20؛ نصراللّه و همكاران، نقشه 25.
  4. لسترنج، ص121.
  5. دروازه حوادث.
  6. حدث.
  7. بلاذرى، ص267؛ یاقوت‌حموى، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج2، ص497.
  8. رجوع کنید به متنبى، ص385؛ یاقوت‌حموى، همانجا؛ ابن‌عدیم، ج1، ص239.
  9. یاقوت‌حموى؛ ابن‌عدیم، همانجاها؛ جنزورى، ص88.
  10. ص253.
  11. ص106ـ107.
  12. ص85.
  13. ص62ـ63.
  14. ص180ـ182.
  15. ص170ـ171.
  16. ج1، ص498.
  17. ج2، ص652.
  18. ج2، ص134، ج1، ص185.
  19. همانجا.
  20. ص263.
  21. بلاذرى، ص267؛ ابن‌اثیر، ج2، ص497.
  22. بلاذرى، ص268ـ269.
  23. همان، ص267؛ سامى، ذیل مادّه.
  24. رجوع کنید به ابن‌اثیر، ج5، ص488.
  25. رجوع کنید به ابن‌خلدون، ج3، ص267
  26. شیطان.
  27. بلاذرى، ص231، 268؛ طبرى، ج8، ص142.
  28. خلیفة بن خیاط، قسم2، ص692؛ بلاذرى، ص268؛ طبرى، ج8، ص148؛ یاقوت حموى، همانجا.
  29. 169ـ170.
  30. یاقوت‌حموى، همانجا.
  31. بلاذرى، ص268ـ269.
  32. بلاذرى، ص269؛ یاقوت حموى، همانجا؛ لسترنج، ص122.
  33. بلاذرى، ص270.
  34. طبرى، ج8، ص323ـ324.
  35. همان، ج10، ص116.
  36. جنزورى، ص91.
  37. ابن‌اثیر، ج8، ص508؛ یاقوت‌ حموى، همانجا.
  38. جنزورى، ص92.
  39. لسترنج، همانجا.
  40. ابن‌تغرى بردى، ج15، ص78.
  41. رجوع کنید به یاقوت‌ حموى، همانجا.


منابع

  • دانشنامه جهان اسلام، جلد 12، ذیل مدخل حَدَث از عباس احمدوند.