شعر امام حسین علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۹ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{بخشی از یک کتاب}} ائمه شيعه، گاهى به اقتضاى زمان و مكان و موقعيت، شعر هم مى‏سرو...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


ائمه شيعه، گاهى به اقتضاى زمان و مكان و موقعيت، شعر هم مى‌سرودند. گاهى هم به ‌شعر شاعران پيشين، استناد و استشهاد مى‌كردند. از حسين بن على‌ علیه السلام نيز شعرهاى ‌فراوانى نقل شده است، چه آنچه در حوادث كربلا به صورت موعظه، رجز و جز آن بيان‌ كرده و چه آنچه پيشتر به مناسبت هاى مختلف سروده است. كتابى هم به نام‌ «ديوان‌الحسين بن على‌» كه حاوى اشعار آن حضرت است، چاپ شده است[۱] و بيشتر اشعار آن، مواعظ و حكمت است.

در نهضت عاشورا، امام حسين‌ علیه السلام هم شعرهايى از خود دارد، هم شعرهايى از شعراى‌ عرب كه به آنها تمثل كرده است، مانند شعرى با اين مطلع: «فان نهزم فهزامون قدما...» يا شعر ديگرى با اين آغاز: «مهلا بنى عمنا ظلامتنا...» اما برخى از آنچه از شعرهاى خود آن ‌حضرت است، چنين است: وقتى در منزلگاه صفاح با فرزدق برخورد كرد و اوضاع‌ داخلى كوفه و سست رايى بيعت كنندگان را شنيد، چنين سرود: لئن كانت الدنيا تعد نفيسة فدار ثواب الله اعلى و انبل و ان كانت الابدان للموت انشاب فقتل امرء بالسيف في الله افضل و ان كانت الارزاق شيئا مقدرا فقلة سعى المرء فى الرزق اجمل و ان كانت الاموال للترك جمعها فما بال متروك به المرء يبخل.

شب عاشورا پس از سخنرانى براى ياران و اعلام وفادارى از سوى آنان، به خيمه خود بازگشت و در حالى كه به اصلاح و آماده سازى شمشير خود مشغول بود، چنين مى‌سرود: يا دهر اف لك من خليل كم لك بالاشراق والاصيل من صاحب و طالب قتيل والدهر لايقنع بالبديل و انما الامر الى الجليل و كل حى سالك السبيل.[۲]

روز عاشورا، رجزى را كه در يكى از حمله‌هايش مى‌خواند، اين بود: الموت اولى من ركوب العار والعار اولى من دخول النار.

و در حمله به جناح چپ لشكر عمر سعد، چنين رجز مى‌خواند: انا الحسين بن على اليت ان لاانثنى احمى عيالات ابى امضى على دين النبى.

و نيز در طول رزم آورى‌ها و حماسه آفرينى‌هاى خود، چنين رجزى بر لب داشت: انا ابن علي الخير، من آل هاشم كفانى بهذا مفخرا حين افخر و جدى رسول الله اكرم من مشى و نحن سراج الله فى الناس يزهر و فاطمة امى سلالة احمد و عمى يدعى ذوالجناحين جعفر و فينا كتاب الله انزل صادقا و فينا الهدى و الوحى و الخير يذكر.

و شعر بلند ديگرى دارد، با اين مطلع: غدر القوم و قدما رغبوا عن ثواب الله رب الثقلين كه هنگام حمله به دشمن سوار بر اسب، ابيات آن را مى‌خواند.[۳]

برخى اشعار هم به امام حسين‌ علیه السلام نسبت داده شده، در حالى كه قرن ها پس از آن ‌حضرت، از زبان آن امام شهيد سروده شده و رواج يافته است، از قبيل: ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلى يا سيوف خذينى.[۴]

پانویس

  1. گردآورنده: محمد عبدالرحيم، ناشر: دارالمختارات العربية، چاپ اول 1412 ق، 222 صفحه در اين كتاب كه ‌فصولى در زندگى امام هم دارد به شرح لغات اشعار هم پرداخته و ترتيب الفبايى قافيه رعايت‌ شده است.
  2. در بعضى نقل ها «سالك سبيلى‌» است.
  3. بحارالانوار، ج 45، ص 47. البته در متن اشعار، در منابع مختلف تفاوت هاى جزئى وجود دارد.
  4. از شيخ محسن ابى الحب خثعمى (1305-1235 ق) است از شاعران خاندان آل ابى الحب در كربلا كه ديوان‌ مخطوطى دارد به نام ‌«الحائريات‌» و بيت بالا، در يكى از قصايد مشهور اوست (تراث كربلا، سلمان هادى طعمه، ص 156).

منابع

جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.