سید حسن بجنوردی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۳: سطر ۳:
 
==خاندان==
 
==خاندان==
  
بجْنورْدي‌، سيد حسن‌ (1316-1395ق‌)، فرزند آقا بزرگ‌ بن‌ على‌ اصغر، از عالمان‌ امامى‌ برآمده‌ در حوزة [[نجف‌]] كه‌ آثار گوناگونى‌ در [[فقه‌]]، [[اصول‌]] و [[حكمت‌]] بر جاي‌ نهاده‌ است‌.  
+
بجْنورْدی‌، سید حسن‌ (۱۳۱۶-۱۳۹۵ق‌)، فرزند آقا بزرگ‌ بن‌ على‌ اصغر، از عالمان‌ امامى‌ برآمده‌ در حوزة [[نجف‌]] که‌ آثار گوناگونى‌ در [[فقه‌]]، [[اصول‌]] و [[حکمت‌]] بر جای‌ نهاده‌ است‌.  
  
وي‌ در خُراشا يكى‌ از روستاهاي‌ بجنورد در خانواده‌اي‌ از سادات‌ به‌ دنيا آمد؛ پدرش‌ سيد آقا بزرگ‌ نسب‌ به‌ سيد ابراهيم‌ مُجاب‌، نوادة امام‌ موسى‌ بن‌ جعفر علیه السلام مى‌رسانيد و مادرش‌ نيز از سادات‌ موسوي‌ بود.  
+
وی‌ در خُراشا یکى‌ از روستاهای‌ بجنورد در خانواده‌ای‌ از سادات‌ به‌ دنیا آمد؛ پدرش‌ سید آقا بزرگ‌ نسب‌ به‌ سید ابراهیم‌ مُجاب‌، نوادة [[موسی بن جعفر|امام‌ موسى‌ بن‌ جعفر علیه السلام]] مى‌رسانید و مادرش‌ نیز از سادات‌ موسوی‌ بود.  
  
 
==تحصیلات==
 
==تحصیلات==
  
وي‌ پس‌ از تحصيل‌ مقدمات‌ در بجنورد، براي‌ تكميل‌ آموخته‌هاي‌ خود در 14 سالگى‌ راهى‌ مشهد شد و بزودي‌ به‌ محفل‌ درس‌ ميرزا عبدالجواد اديب‌ نيشابوري‌ راه‌ يافت‌ و در ادب‌ عربى‌ و فارسى‌ بهره‌اي‌ وافر گرفت‌ و همزمان‌ به‌ فراگيري‌ رياضيات‌ نيز همت‌ گمارد. افزون‌ بر آن‌، در دروس‌ سطوح‌ [[فقه‌]] و [[اصول‌]] شركت‌ جست‌؛ از حاج‌ آقا محمد آقازاده‌ (فرزند آخوند خراسانى‌) اصول‌ و از حاج‌ آقا حسين‌ قمى‌ و حاجى‌ فاضل‌ خراسانى‌ كه‌ از شاگردان‌ ميرزاي‌ شيرازي‌ بودند، فقه‌ آموخت‌.
+
وی‌ پس‌ از تحصیل‌ مقدمات‌ در بجنورد، برای‌ تکمیل‌ آموخته‌های‌ خود در ۱۴ سالگى‌ راهى‌ [[مشهد]] شد و بزودی‌ به‌ محفل‌ درس‌ میرزا عبدالجواد ادیب‌ نیشابوری‌ راه‌ یافت‌ و در ادب‌ عربى‌ و فارسى‌ بهره‌ای‌ وافر گرفت‌ و همزمان‌ به‌ فراگیری‌ ریاضیات‌ نیز همت‌ گمارد. افزون‌ بر آن‌، در دروس‌ سطوح‌ [[فقه‌]] و [[اصول‌]] شرکت‌ جست‌؛ از حاج‌ آقا محمد آقازاده‌ (فرزند آخوند خراسانى‌) اصول‌ و از حاج‌ آقا حسین‌ قمى‌ و حاجى‌ فاضل‌ خراسانى‌ که‌ از شاگردان‌ میرزای‌ شیرازی‌ بودند، فقه‌ آموخت‌.
  
وي‌ در عرض‌ علوم‌ منقول‌ به‌ فراگيري‌ علوم‌ معقول‌ نيز همت‌ گماشت‌ و افزون‌ بر حاجى‌ فاضل‌ خراسانى‌، از آقا بزرگ‌ شهيدي‌ كه‌ از بازماندگان‌ حكما در حوزه مشهد بودند، حكمت‌ آموخت‌ و با مشربهاي‌ گوناگون‌ فلسفى‌ از مشاء و اشراق‌ و [[حكمت‌]] متعاليه‌ آشنايى‌ عميق‌ يافت‌. از حاجى‌ فاضل‌ در برهه‌اي‌ افزون‌ بر 10 سال‌ تفسير و فقه‌ نيز فراگرفت‌ و خود از مدرسان‌ تواناي‌ حوزه مشهد در علوم‌ معقول‌ و منقول‌ شد؛ از شاگردان‌ او در اين‌ دوره‌ كسانى‌ چون‌ بديع‌ الزمان‌ فروزانفر و محمود شهابى‌ درخور ياد كردند. گفتنى‌ است‌ كه‌ هانري‌ كربن‌ در معرفى‌ِ بازماندگان‌ حلقه‌هاي‌ حكمت‌ در [[مشهد]] و يادكردي‌ از حاجى‌ فاضل‌ و آقا بزرگ‌، از شاگردان‌ آنان‌ به‌ بجنوردي‌ اشاره‌ كرده‌ و او را ميراث‌ بري‌ توانا براي‌ حلقه‌هاي‌ حكمت‌ خراسان‌ شمرده‌ است‌.
+
وی‌ در عرض‌ علوم‌ منقول‌ به‌ فراگیری‌ علوم‌ معقول‌ نیز همت‌ گماشت‌ و افزون‌ بر حاجى‌ فاضل‌ خراسانى‌، از آقا بزرگ‌ شهیدی‌ که‌ از بازماندگان‌ حکما در حوزه مشهد بودند، حکمت‌ آموخت‌ و با مشربهای‌ گوناگون‌ فلسفى‌ از مشاء و اشراق‌ و [[حکمت‌]] متعالیه‌ آشنایى‌ عمیق‌ یافت‌. از حاجى‌ فاضل‌ در برهه‌ای‌ افزون‌ بر ۱۰ سال‌ تفسیر و فقه‌ نیز فراگرفت‌ و خود از مدرسان‌ توانای‌ حوزه مشهد در علوم‌ معقول‌ و منقول‌ شد؛ از شاگردان‌ او در این‌ دوره‌ کسانى‌ چون‌ بدیع‌ الزمان‌ فروزانفر و محمود شهابى‌ درخور یاد کردند. گفتنى‌ است‌ که‌ هانری‌ کربن‌ در معرفى‌ِ بازماندگان‌ حلقه‌های‌ حکمت‌ در [[مشهد]] و یادکردی‌ از حاجى‌ فاضل‌ و آقا بزرگ‌، از شاگردان‌ آنان‌ به‌ بجنوردی‌ اشاره‌ کرده‌ و او را میراث‌ بری‌ توانا برای‌ حلقه‌های‌ حکمت‌ خراسان‌ شمرده‌ است‌.
  
بجنوردي‌ در 1340ق‌/1922م‌ با تأكيد استادش‌ حاجى‌ فاضل‌ به‌ منظور تكميل‌ آموخته‌هاي‌ خود راهى‌ [[نجف‌]] شد و بى‌درنگ‌ به‌ محفل‌ درس‌ بزرگانى‌ چون‌ آقا ضياء عراقى‌، محمدحسين‌ نائينى‌ و سيد ابوالحسن‌ اصفهانى‌ راه‌ يافت‌. وي‌ علاوه‌ بر رابطه علمى‌ كه‌ با سيد ابوالحسن‌ اصفهانى‌ داشت‌، با نوه دختري‌ او ازدواج‌ كرد.
+
بجنوردی‌ در ۱۳۴۰ق‌/۱۹۲۲م‌ با تأکید استادش‌ حاجى‌ فاضل‌ به‌ منظور تکمیل‌ آموخته‌های‌ خود راهى‌ [[نجف‌]] شد و بى‌درنگ‌ به‌ محفل‌ درس‌ بزرگانى‌ چون‌ آقا ضیاء عراقى‌، محمدحسین‌ نائینى‌ و سید ابوالحسن‌ اصفهانى‌ راه‌ یافت‌. وی‌ علاوه‌ بر رابطه علمى‌ که‌ با سید ابوالحسن‌ اصفهانى‌ داشت‌، با نوه دختری‌ او ازدواج‌ کرد.
  
بجنوردي‌ از اوان‌ ورود به‌ نجف‌، همزمان‌ به‌ تدريس‌ سطوح‌ [[فقه‌]] و [[اصول‌]] نيز اشتغال‌ داشت‌ و پس‌ از درگذشت‌ استادش‌ آقا ضياء در سطحى‌ محدود تدريس‌ خارج‌ اصول‌ را آغاز كرد. وي‌ پس‌ از درگذشت‌ سيد ابوالحسن‌ اصفهانى‌، مسجد [[شيخ‌ طوسى‌]] را كه‌ نماد قدمت‌ حوزه نجف‌ بود، به‌ عنوان‌ محل‌ القاي‌ دروس‌ خود برگزيد و رسماً به‌ درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ اشتغال‌ ورزيد. او درس‌ را به‌ عربى‌ مى‌گفت‌ و به‌ همين‌ سبب‌، محفل‌ او براي‌ طلاب‌ عرب‌ زبان‌ نيز جاذبه‌ داشت‌.
+
بجنوردی‌ از اوان‌ ورود به‌ [[نجف‌]]، همزمان‌ به‌ تدریس‌ سطوح‌ [[فقه‌]] و [[اصول‌]] نیز اشتغال‌ داشت‌ و پس‌ از درگذشت‌ استادش‌ آقا ضیاء در سطحى‌ محدود تدریس‌ خارج‌ اصول‌ را آغاز کرد. وی‌ پس‌ از درگذشت‌ سید ابوالحسن‌ اصفهانى‌، مسجد [[شیخ‌ طوسى‌]] را که‌ نماد قدمت‌ حوزه نجف‌ بود، به‌ عنوان‌ محل‌ القای‌ دروس‌ خود برگزید و رسماً به‌ درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ اشتغال‌ ورزید. او درس‌ را به‌ عربى‌ مى‌گفت‌ و به‌ همین‌ سبب‌، محفل‌ او برای‌ طلاب‌ عرب‌ زبان‌ نیز جاذبه‌ داشت‌.
  
 
==شاگردان==
 
==شاگردان==
  
در شمار شاگردان‌ او مى‌توان‌ كسانى‌ چون‌ شيخ‌ محمدرضا مظفر، سيد يوسف‌ حكيم‌، سيد محمدتقى‌ حكيم‌، سيد محمدعلى‌ قاضى‌ طباطبايى‌، شيخ‌ محمدتقى‌ جعفري‌، شيخ‌ عبداللطيف‌ حائري‌ تنكابنى‌، سيد محمد كلانتر، شيخ‌ عبدالله‌ بروجردي‌، شيخ‌ على‌ كاشف‌ الغطاء، سيد موسى‌ بحرالعلوم‌، سيد هادي‌ تبريزي‌، شيخ‌ حسين‌ وحيد خراسانى‌، سيد جلال‌ الدين‌ آشتيانى‌ و فرزندان‌ او سيد مهدي‌ بجنوردي‌ و سيد محمد بجنوردي‌ را نام‌ برد.
+
در شمار شاگردان‌ او مى‌توان‌ کسانى‌ چون‌ شیخ‌ [[محمدرضا مظفر]]، سید یوسف‌ حکیم‌، سید محمدتقى‌ حکیم‌، سید محمدعلى‌ قاضى‌ طباطبایى‌، شیخ‌ محمدتقى‌ جعفری‌، شیخ‌ عبداللطیف‌ حائری‌ تنکابنى‌، سید محمد کلانتر، شیخ‌ عبدالله‌ بروجردی‌، شیخ‌ على‌ کاشف‌ الغطاء، سید موسى‌ بحرالعلوم‌، سید هادی‌ تبریزی‌، شیخ‌ حسین‌ وحید خراسانى‌، سید جلال‌ الدین‌ آشتیانى‌ و فرزندان‌ او سید مهدی‌ بجنوردی‌ و سید محمد بجنوردی‌ را نام‌ برد.
  
بجنوردي‌ افزون‌ بر [[فقه‌]] و [[اصول‌]]، در ديگر رشته‌هاي‌ منقول‌ از تفسير و درايه‌ و رجال‌ نيز تبحر داشته‌ و در زمينه معقول‌ نيز بى‌ترديد وي‌ از رجال‌ شاخص‌ حوزه نجف‌ بوده‌ است‌؛ اما با اين كه‌ در برخى‌ از منابع‌ سخن‌ از آن‌ رفته‌ كه‌ وي‌ در [[نجف‌]] به‌ تدريس‌ فلسفه‌ نيز اشتغال‌ ورزيده‌ است‌ (مثلاً نك: آقا بزرگ‌، 1/385آشتيانى‌ تصريح‌ مى‌كند كه‌ وي‌ در مقام‌ تدريس‌ متمحض‌ در فقه‌ و اصول‌ بوده‌ و افادات‌ او در فلسفه‌ به‌ جلسات‌ بحث‌ و گفت‌گو اختصاص‌ داشته‌ است‌.  
+
بجنوردی‌ افزون‌ بر [[فقه‌]] و [[اصول‌]]، در دیگر رشته‌های‌ منقول‌ از تفسیر و درایه‌ و رجال‌ نیز تبحر داشته‌ و در زمینه معقول‌ نیز بى‌تردید وی‌ از رجال‌ شاخص‌ حوزه نجف‌ بوده‌ است‌؛ اما با این که‌ در برخى‌ از منابع‌ سخن‌ از آن‌ رفته‌ که‌ وی‌ در [[نجف‌]] به‌ تدریس‌ فلسفه‌ نیز اشتغال‌ ورزیده‌ است‌ (مثلاً نک: آقا بزرگ‌، ۱/۳۸۵آشتیانى‌ تصریح‌ مى‌کند که‌ وی‌ در مقام‌ تدریس‌ متمحض‌ در فقه‌ و اصول‌ بوده‌ و افادات‌ او در فلسفه‌ به‌ جلسات‌ بحث‌ و گفت‌گو اختصاص‌ داشته‌ است‌.  
  
 
==روش تدریس==
 
==روش تدریس==
  
بجنوردي‌ درباره آموزش‌ خارج‌ فقه‌، نسبت‌ به‌ شيوه رايج‌ در حوزه‌ انتقاد داشت‌ و بر اين‌ باور بود كه‌ روش‌ معمول‌ تنها در مدتى‌ دراز قادر است‌ به‌ طور تجربى‌ توانايى‌ استنباط را در طالب‌ پديد آورد و اگر شيوه آموزش‌ به‌ گونه‌اي‌ تغيير يابد كه‌ به‌ جاي‌ بررسى‌ فروع‌، قواعد را با ذكر مصاديق‌ و به‌ شيوه‌اي‌ استدلالى‌ به‌ طالب‌ آموزش‌ دهند، ملكة استنباط در زمانى‌ كوتاه‌تر قابل‌ دستيابى‌ خواهد بود. اين‌ انديشه او نه‌ تنها زمينه‌ ساز و شالوده كتاب‌ القواعد الفقهية او بود، بلكه‌ در نحوه طرح‌ مباحث‌ در منتهى‌ الاصول‌ او نيز تأثيري‌ بسزا داشت‌.  
+
بجنوردی‌ درباره آموزش‌ خارج‌ فقه‌، نسبت‌ به‌ شیوه رایج‌ در حوزه‌ انتقاد داشت‌ و بر این‌ باور بود که‌ روش‌ معمول‌ تنها در مدتى‌ دراز قادر است‌ به‌ طور تجربى‌ توانایى‌ استنباط را در طالب‌ پدید آورد و اگر شیوه آموزش‌ به‌ گونه‌ای‌ تغییر یابد که‌ به‌ جای‌ بررسى‌ فروع‌، قواعد را با ذکر مصادیق‌ و به‌ شیوه‌ای‌ استدلالى‌ به‌ طالب‌ آموزش‌ دهند، ملکة استنباط در زمانى‌ کوتاه‌تر قابل‌ دستیابى‌ خواهد بود. این‌ اندیشه او نه‌ تنها زمینه‌ ساز و شالوده کتاب‌ [[القواعد الفقهیة]] او بود، بلکه‌ در نحوه طرح‌ مباحث‌ در [[منتهى‌ الاصول‌]] او نیز تأثیری‌ بسزا داشت‌.  
  
اين‌ نوانديشى‌ بجنوردي‌ در آموزش‌ معارف‌ دينى‌ در تشويق‌ او نسبت‌ به‌ كوشش‌ برخى‌ شاگردانش‌ در تأسيس‌ «دانشگاه‌ دينى‌ نجف‌» (جامعة النجف‌ الدينية) نيز بازتاب‌ يافته‌است‌. (نك: بجنوردي‌، حسن‌، «نامه‌...»)
+
این‌ نواندیشى‌ بجنوردی‌ در آموزش‌ معارف‌ دینى‌ در تشویق‌ او نسبت‌ به‌ کوشش‌ برخى‌ شاگردانش‌ در تأسیس‌ «دانشگاه‌ دینى‌ نجف‌» (جامعة النجف‌ الدینیة) نیز بازتاب‌ یافته‌است‌. (نک: بجنوردی‌، حسن‌، «نامه‌...»)
  
وي‌ افزون‌ بر نوانديشى‌ در زمينه آموزش‌، در تدوين‌ آثار نيز روشهاي‌ نوين‌، به‌ ويژه‌ مستندسازي‌ را مى‌پسنديد و نسبت‌ به‌ انتشار متون‌ با شيوه‌هاي‌ جديد تحقيق‌ برخوردي‌ مشوقانه‌ داشت‌.
+
وی‌ افزون‌ بر نواندیشى‌ در زمینه آموزش‌، در تدوین‌ آثار نیز روشهای‌ نوین‌، به‌ ویژه‌ مستندسازی‌ را مى‌پسندید و نسبت‌ به‌ انتشار متون‌ با شیوه‌های‌ جدید تحقیق‌ برخوردی‌ مشوقانه‌ داشت‌.
  
رويكرد به‌ تقليد از بجنوردي‌، به‌ خصوص‌ پس‌ از درگذشت‌ آيت‌ الله‌ بروجردي‌ در 1380ق‌/1339ش‌ افزايش‌ يافت‌ ولى‌ او گرايشى‌ به‌ امر مرجعيت‌ از خود نشان‌ نداد. شماري‌ از شاگردان‌ وي‌ در خاطرات‌ خود، او را داراي‌ خلقى‌ ملايم‌ و جذاب‌ و داراي‌ روحيه‌اي‌ شاد و به‌ دور از تظاهر و تكلف‌ وصف‌ كرده‌اند. (مثلاً نك: آشتيانى‌، «چهره‌ها»، 33؛ كلانتر، 6)
+
رویکرد به‌ تقلید از بجنوردی‌، به‌ خصوص‌ پس‌ از درگذشت‌ آیت‌ الله‌ بروجردی‌ در ۱۳۸۰ق‌/۱۳۳۹ش‌ افزایش‌ یافت‌ ولى‌ او گرایشى‌ به‌ امر مرجعیت‌ از خود نشان‌ نداد. شماری‌ از شاگردان‌ وی‌ در خاطرات‌ خود، او را دارای‌ خلقى‌ ملایم‌ و جذاب‌ و دارای‌ روحیه‌ای‌ شاد و به‌ دور از تظاهر و تکلف‌ وصف‌ کرده‌اند. (مثلاً نک: آشتیانى‌، «چهره‌ها»، ۳۳؛ کلانتر، ۶)
  
برخى‌ «خوي‌ِافتادگى‌ و آزادمنشى‌» او را سبب‌ نشناختن‌ قدر و منزلتش‌ در [[نجف‌]] و دور ماندنش‌ از رياست‌ دانسته‌اند.  
+
برخى‌ «خوی‌ِافتادگى‌ و آزادمنشى‌» او را سبب‌ نشناختن‌ قدر و منزلتش‌ در [[نجف‌]] و دور ماندنش‌ از ریاست‌ دانسته‌اند.  
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
او در 20 [[جمادی الثانی]] 1395ق‌/30 ژوئن‌ 1975م‌ در [[نجف‌]] وفات‌ يافت‌ و پيكرش‌ در جوار مرقد اميرالمؤمنين‌ [[امام علی ]] علیه السلام در مقبرة [[سيد ابوالحسن‌ اصفهانى‌]] به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. (بجنوردي‌، كاظم‌، 1/2؛ بجنوردي‌، محمد، همان‌، 12؛ بروجردي‌، 12) برخى‌ از فرزندان‌ او در شمار اهل‌ فقه‌ و فرهنگ‌ نامبردارند.  
+
او در ۲۰ [[جمادی الثانی]] ۱۳۹۵ق‌/۳۰ ژوئن‌ ۱۹۷۵م‌ در [[نجف‌]] وفات‌ یافت‌ و پیکرش‌ در جوار مرقد امیرالمؤمنین‌ [[امام علی ]] علیه السلام در مقبرة [[سید ابوالحسن‌ اصفهانى‌]] به‌ خاک‌ سپرده‌ شد. (بجنوردی‌، کاظم‌، ۱/۲؛ بجنوردی‌، محمد، همان‌، ۱۲؛ بروجردی‌، ۱۲) برخى‌ از فرزندان‌ او در شمار اهل‌ فقه‌ و فرهنگ‌ نامبردارند.  
  
وي‌ در دو اثر اصلى‌ خود القواعد الفقهيه‌ و منتهى‌ الاصول‌ ضمن‌ تحليل‌ ديدگاههاي‌ شيوخ‌ متقدم‌ چون‌ شيخ‌ انصاري‌ و آخوند خراسانى‌ و نيز استادان‌ بى‌واسطه‌اش‌، همواره‌ به‌ داوري‌ و نقد آراء نيز توجه‌ داشته‌ و در بسياري‌ از مسائل‌، ديدگاههايى‌ جديد ارائه‌ كرده‌ است‌؛ از جمله‌ ديدگاههاي‌ اصولى‌ جالب‌ توجه‌ بجنوردي‌، برداشت‌ او درباره چيستى‌ِ علم‌ اصول‌ است‌؛ وي‌ در گفتاري‌ درباره موضوع‌ علم‌ اصول‌ كه‌ مورد مناقشه‌ بين‌ اصوليان‌ پيشين‌ بود، يادآور مى‌شود كه‌ برخى‌ از علوم‌ اساساً دانش هايى‌ جامع‌ مسائل‌ متشتت‌ با موضوعات‌ مختلفند كه‌ تنها به‌ سبب‌ اشتراك‌ در غرض‌ گرد هم‌ آمده‌اند و دانش‌ اصول‌ فقه‌ از همين‌ قسم‌ است‌. در باب‌ اصول‌ عمليه‌، از جمله‌ نظريات‌ او آن‌ است‌ كه‌ «حكومت‌ِ» اصول‌ همانند «حكومت‌ِ» ادلة امارات‌، حكومتى‌ ظاهري‌ و نه‌ واقعى‌ است‌.
+
وی‌ در دو اثر اصلى‌ خود القواعد الفقهیه‌ و منتهى‌ الاصول‌ ضمن‌ تحلیل‌ دیدگاههای‌ شیوخ‌ متقدم‌ چون‌ شیخ‌ انصاری‌ و آخوند خراسانى‌ و نیز استادان‌ بى‌واسطه‌اش‌، همواره‌ به‌ داوری‌ و نقد آراء نیز توجه‌ داشته‌ و در بسیاری‌ از مسائل‌، دیدگاههایى‌ جدید ارائه‌ کرده‌ است‌؛ از جمله‌ دیدگاههای‌ اصولى‌ جالب‌ توجه‌ بجنوردی‌، برداشت‌ او درباره چیستى‌ِ علم‌ اصول‌ است‌؛ وی‌ در گفتاری‌ درباره موضوع‌ علم‌ اصول‌ که‌ مورد مناقشه‌ بین‌ اصولیان‌ پیشین‌ بود، یادآور مى‌شود که‌ برخى‌ از علوم‌ اساساً دانش هایى‌ جامع‌ مسائل‌ متشتت‌ با موضوعات‌ مختلفند که‌ تنها به‌ سبب‌ اشتراک‌ در غرض‌ گرد هم‌ آمده‌اند و دانش‌ اصول‌ فقه‌ از همین‌ قسم‌ است‌. در باب‌ اصول‌ عملیه‌، از جمله‌ نظریات‌ او آن‌ است‌ که‌ «حکومت‌ِ» اصول‌ همانند «حکومت‌ِ» ادلة امارات‌، حکومتى‌ ظاهری‌ و نه‌ واقعى‌ است‌.
  
 
==دیدگاه ها==
 
==دیدگاه ها==
  
در حوزه فقه‌، وي‌ بر اهميت‌ [[عرف‌]] تكيه‌اي‌ ويژه‌ داشت‌ و اين‌ گرايش‌ به‌ اشكال‌ گوناگون‌ در نظريات‌ او نمود يافته‌ است‌؛ از جمله‌ بايد به‌ ديدگاههاي‌ او مبنى‌ بر عرفى‌ بودن‌ اصطلاحات‌ فقهى‌، حتى‌ فقه‌ عبادات‌ جز در دامنه‌اي‌ محدود يا به‌ ديدگاه‌ او درباره امارات‌ شرعى‌ مبنى‌ بر اين كه‌ اين‌ امارات‌ همه‌ از مواردي‌ هستند كه‌ نزد عقلا به‌ عنوان‌ اماره‌ پذيرفته‌ شده‌اند، اشاره‌ كرد.
+
در حوزه فقه‌، وی‌ بر اهمیت‌ [[عرف‌]] تکیه‌ای‌ ویژه‌ داشت‌ و این‌ گرایش‌ به‌ اشکال‌ گوناگون‌ در نظریات‌ او نمود یافته‌ است‌؛ از جمله‌ باید به‌ دیدگاههای‌ او مبنى‌ بر عرفى‌ بودن‌ اصطلاحات‌ فقهى‌، حتى‌ فقه‌ عبادات‌ جز در دامنه‌ای‌ محدود یا به‌ دیدگاه‌ او درباره امارات‌ شرعى‌ مبنى‌ بر این که‌ این‌ امارات‌ همه‌ از مواردی‌ هستند که‌ نزد عقلا به‌ عنوان‌ اماره‌ پذیرفته‌ شده‌اند، اشاره‌ کرد.
  
از جمله‌ نمودهاي‌ دوري‌ از شكل‌گرايى‌ و روي‌آوري‌ به‌ معناگرايى‌ در [[فقه‌]] بجنوردي‌، بابى‌ است‌ كه‌ او درباره «مشكك‌» بودن‌ [[احكام‌ شرعى‌]] اعم‌ از حرمت‌ و وجوب‌ گشوده‌ است‌؛ اگر چه‌ وي‌ مجال‌ بسط اين‌ انديشه‌ را نيافته‌، اما آن‌ را به‌ عنوان‌ زمينه‌اي‌ براي‌ حل‌ تعارض‌ ادله‌ مطرح‌ كرده‌ است‌. (نك: همان‌، 7/104؛ نيز خردمند، همانجا)
+
از جمله‌ نمودهای‌ دوری‌ از شکل‌گرایى‌ و روی‌آوری‌ به‌ معناگرایى‌ در [[فقه‌]] بجنوردی‌، بابى‌ است‌ که‌ او درباره «مشکک‌» بودن‌ [[احکام‌ شرعى‌]] اعم‌ از حرمت‌ و وجوب‌ گشوده‌ است‌؛ اگر چه‌ وی‌ مجال‌ بسط این‌ اندیشه‌ را نیافته‌، اما آن‌ را به‌ عنوان‌ زمینه‌ای‌ برای‌ حل‌ تعارض‌ ادله‌ مطرح‌ کرده‌ است‌. (نک: همان‌، ۷/۱۰۴؛ نیز خردمند، همانجا)
  
بجنوردي‌ افزون‌ بر بحث‌ مبسوط خود درباره قواعد فقه‌، از آن‌ روي‌ كه‌ قواعد را اساس‌ فقاهت‌ مى‌شمرده‌ است‌، به‌ رابطه ميان‌ قواعد و موارد تعارض‌ آنها - از جمله‌ به‌ مسأله تعارض‌ ضررين‌ - نيز توجهى‌ ويژه‌ داشته‌ و در جاي‌ جاي‌ القواعد الفقهيه‌ به‌ بررسى‌ موارد آن‌ و ارائه‌ راه‌حلهايى‌ پرداخته‌ است‌. (مثلاً نك: 1/238-240)
+
بجنوردی‌ افزون‌ بر بحث‌ مبسوط خود درباره قواعد فقه‌، از آن‌ روی‌ که‌ قواعد را اساس‌ فقاهت‌ مى‌شمرده‌ است‌، به‌ رابطه میان‌ قواعد و موارد تعارض‌ آنها - از جمله‌ به‌ مسأله تعارض‌ ضررین‌ - نیز توجهى‌ ویژه‌ داشته‌ و در جای‌ جای‌ القواعد الفقهیه‌ به‌ بررسى‌ موارد آن‌ و ارائه‌ راه‌حلهایى‌ پرداخته‌ است‌. (مثلاً نک: ۱/۲۳۸-۲۴۰)
  
وي‌ گاه‌ در ماهيت‌ برخى‌ قواعد ريزبيني هايى‌ داشته‌ است‌ كه‌ از آن‌ جمله‌ بايد به‌ انديشه او مبنى‌ بر امتنانى‌ بودن‌ قاعده لاحرج‌ و ثمرات‌ فقهى‌ آن‌ اشاره‌ كرد.
+
وی‌ گاه‌ در ماهیت‌ برخى‌ قواعد ریزبینی هایى‌ داشته‌ است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ باید به‌ اندیشه او مبنى‌ بر امتنانى‌ بودن‌ قاعده لاحرج‌ و ثمرات‌ فقهى‌ آن‌ اشاره‌ کرد.
  
بجنوردي‌ در بحث‌ خود درباره حكومت‌ يا ورود امارات‌ بر اصول‌ عمليه‌، از آن‌ رو كه‌ دست‌ كم‌ بخشى‌ از قواعد فقهى‌ را از مقوله امارات‌ مى‌شمرد، اين‌ قواعد را بر همه اصول‌ عملى‌ اعم‌ از تنزيلى‌ و غيرتنزيلى‌ حاكم‌ دانسته‌ است‌؛ سخن‌ وي‌ بر اين‌ پايه‌ استوار است‌ كه‌ با قيام‌ اماره‌، موضوع‌ اصل‌ عملى‌ در عالم‌ تعبد منتفى‌ مى‌گردد، نه‌ در حقيقت‌ و واقع‌ چون‌ رفع‌ حقيقى‌ موضوع‌ اصول‌ عملى‌ كه‌ شك‌ در آن‌ اخذ شده‌ است‌، تنها با علم‌ وجدانى‌ حقيقى‌ ممكن‌ مى‌گردد و علم‌ تعبدي‌ كه‌ از طريق‌ امارات‌ حاصل‌ مى‌شود، شك‌ را تعبداً و نه‌ حقيقتاً رفع‌ مى‌كند.
+
بجنوردی‌ در بحث‌ خود درباره حکومت‌ یا ورود امارات‌ بر اصول‌ عملیه‌، از آن‌ رو که‌ دست‌ کم‌ بخشى‌ از قواعد فقهى‌ را از مقوله امارات‌ مى‌شمرد، این‌ قواعد را بر همه اصول‌ عملى‌ اعم‌ از تنزیلى‌ و غیرتنزیلى‌ حاکم‌ دانسته‌ است‌؛ سخن‌ وی‌ بر این‌ پایه‌ استوار است‌ که‌ با قیام‌ اماره‌، موضوع‌ اصل‌ عملى‌ در عالم‌ تعبد منتفى‌ مى‌گردد، نه‌ در حقیقت‌ و واقع‌ چون‌ رفع‌ حقیقى‌ موضوع‌ اصول‌ عملى‌ که‌ شک‌ در آن‌ اخذ شده‌ است‌، تنها با علم‌ وجدانى‌ حقیقى‌ ممکن‌ مى‌گردد و علم‌ تعبدی‌ که‌ از طریق‌ امارات‌ حاصل‌ مى‌شود، شک‌ را تعبداً و نه‌ حقیقتاً رفع‌ مى‌کند.
  
 
==آثار==
 
==آثار==
  
# [[القواعد الفقهية بجنوردی]]: در قواعد فقه‌ كه‌ افزون‌ بر جامعيت‌ آن‌ در گردآوري‌ قواعد، در كيفيت‌ بحث‌ نيز روشى‌ متفاوت‌ با كتب‌ پيشين‌ قواعد فقه‌ داشته‌ است‌. مؤلف‌ در اين‌ اثر نخست‌ به‌ مستندات‌ و دلالت‌ هر قاعده‌ پرداخته‌ و سپس‌ به‌ بررسى‌ مصاديق‌ كاربردي‌ آنها روي‌ آورده‌ است‌. از مجموعه 12 جلدي‌ اين‌ كتاب‌، 7 جلد آن‌ مشتمل‌ بر 64 قاعدة فقهى‌ در [[نجف‌]] (1389ق‌ بب) (مدرسى‌، 119)، بار ديگر به‌ كوشش‌ محمد مهريزي‌ و محمدحسين‌ درايتى‌ در قم‌ (1377ش‌) به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.  
+
# [[القواعد الفقهیة بجنوردی]]: در قواعد فقه‌ که‌ افزون‌ بر جامعیت‌ آن‌ در گردآوری‌ قواعد، در کیفیت‌ بحث‌ نیز روشى‌ متفاوت‌ با کتب‌ پیشین‌ قواعد فقه‌ داشته‌ است‌. مؤلف‌ در این‌ اثر نخست‌ به‌ مستندات‌ و دلالت‌ هر قاعده‌ پرداخته‌ و سپس‌ به‌ بررسى‌ مصادیق‌ کاربردی‌ آنها روی‌ آورده‌ است‌. از مجموعه ۱۲ جلدی‌ این‌ کتاب‌، ۷ جلد آن‌ مشتمل‌ بر ۶۴ قاعدة فقهى‌ در [[نجف‌]] (۱۳۸۹ق‌ بب) (مدرسى‌، ۱۱۹)، بار دیگر به‌ کوشش‌ محمد مهریزی‌ و محمدحسین‌ درایتى‌ در قم‌ (۱۳۷۷ش‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.  
# [[منتهى‌ الاصول‌]]، در بردارنده يك‌ دوره‌ از مباحث‌ اصول‌ كه‌ در دو مجلد در [[نجف‌]] (1379ق‌) به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌؛ جلد اول‌ اين‌ اثر مشتمل‌ بر مباحث‌ الفاظ و جلد دوم‌، مشتمل‌ بر بحث‌ اصول‌ عمليه‌ است‌ و مؤلف‌ در آن‌ از ذكر مسائل‌ اصولى‌ كم‌ اهميت‌ صرف‌نظر كرده‌، تنها به‌ مسائل‌ حساس‌ و بحث‌ انگيز پرداخته‌ است‌. (نيز نك: آشتيانى‌، «چهره‌ها»، 33)
+
# [[منتهى‌ الاصول‌]]، در بردارنده یک‌ دوره‌ از مباحث‌ اصول‌ که‌ در دو مجلد در [[نجف‌]] (۱۳۷۹ق‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌؛ جلد اول‌ این‌ اثر مشتمل‌ بر مباحث‌ الفاظ و جلد دوم‌، مشتمل‌ بر بحث‌ اصول‌ عملیه‌ است‌ و مؤلف‌ در آن‌ از ذکر مسائل‌ اصولى‌ کم‌ اهمیت‌ صرف‌نظر کرده‌، تنها به‌ مسائل‌ حساس‌ و بحث‌ انگیز پرداخته‌ است‌. (نیز نک: آشتیانى‌، «چهره‌ها»، ۳۳)
# ذخيرة العباد ليوم‌ المعاد، رساله‌اي‌ عمليه‌ كه‌ در 1375ق‌ در نجف‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است‌.  
+
# ذخیرة العباد لیوم‌ المعاد، رساله‌ای‌ عملیه‌ که‌ در ۱۳۷۵ق‌ در نجف‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.  
# قولنا فى‌ الحكمة، كه‌ حاشيه‌اي‌ است‌ بر اسفار صدرالدين‌ شيرازي‌؛ رساله‌اي‌ فقهى‌ در رضاع‌؛ رساله‌اي‌ اصولى‌ در اجتماع‌ امر و نهى‌؛ حواشى‌ بر دو رساله عملية العروة الوثقى‌ از سيد كاظم‌ يزدي‌ و وسيلةالنجاة از اصفهانى‌.
+
# قولنا فى‌ الحکمة، که‌ حاشیه‌ای‌ است‌ بر اسفار صدرالدین‌ شیرازی‌؛ رساله‌ای‌ فقهى‌ در رضاع‌؛ رساله‌ای‌ اصولى‌ در اجتماع‌ امر و نهى‌؛ حواشى‌ بر دو رساله عملیة العروة الوثقى‌ از سید کاظم‌ یزدی‌ و وسیلةالنجاة از اصفهانى‌.
 +
 
 +
همچنین‌ تقریر بخشى‌ از مباحث‌ خارج‌ فقه‌ او توسط شمس‌الدین‌ واعظى‌ با عنوان‌ الاشارات‌ الى‌ مدارک‌ الاحکام‌ در نجف‌، انتشار یافته‌ است‌.  
  
همچنين‌ تقرير بخشى‌ از مباحث‌ خارج‌ فقه‌ او توسط شمس‌الدين‌ واعظى‌ با عنوان‌ الاشارات‌ الى‌ مدارك‌ الاحكام‌ در نجف‌، انتشار يافته‌ است‌.
 
  
 
==منابع==
 
==منابع==

نسخهٔ ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۰

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


خاندان

بجْنورْدی‌، سید حسن‌ (۱۳۱۶-۱۳۹۵ق‌)، فرزند آقا بزرگ‌ بن‌ على‌ اصغر، از عالمان‌ امامى‌ برآمده‌ در حوزة نجف‌ که‌ آثار گوناگونى‌ در فقه‌، اصول‌ و حکمت‌ بر جای‌ نهاده‌ است‌.

وی‌ در خُراشا یکى‌ از روستاهای‌ بجنورد در خانواده‌ای‌ از سادات‌ به‌ دنیا آمد؛ پدرش‌ سید آقا بزرگ‌ نسب‌ به‌ سید ابراهیم‌ مُجاب‌، نوادة امام‌ موسى‌ بن‌ جعفر علیه السلام مى‌رسانید و مادرش‌ نیز از سادات‌ موسوی‌ بود.

تحصیلات

وی‌ پس‌ از تحصیل‌ مقدمات‌ در بجنورد، برای‌ تکمیل‌ آموخته‌های‌ خود در ۱۴ سالگى‌ راهى‌ مشهد شد و بزودی‌ به‌ محفل‌ درس‌ میرزا عبدالجواد ادیب‌ نیشابوری‌ راه‌ یافت‌ و در ادب‌ عربى‌ و فارسى‌ بهره‌ای‌ وافر گرفت‌ و همزمان‌ به‌ فراگیری‌ ریاضیات‌ نیز همت‌ گمارد. افزون‌ بر آن‌، در دروس‌ سطوح‌ فقه‌ و اصول‌ شرکت‌ جست‌؛ از حاج‌ آقا محمد آقازاده‌ (فرزند آخوند خراسانى‌) اصول‌ و از حاج‌ آقا حسین‌ قمى‌ و حاجى‌ فاضل‌ خراسانى‌ که‌ از شاگردان‌ میرزای‌ شیرازی‌ بودند، فقه‌ آموخت‌.

وی‌ در عرض‌ علوم‌ منقول‌ به‌ فراگیری‌ علوم‌ معقول‌ نیز همت‌ گماشت‌ و افزون‌ بر حاجى‌ فاضل‌ خراسانى‌، از آقا بزرگ‌ شهیدی‌ که‌ از بازماندگان‌ حکما در حوزه مشهد بودند، حکمت‌ آموخت‌ و با مشربهای‌ گوناگون‌ فلسفى‌ از مشاء و اشراق‌ و حکمت‌ متعالیه‌ آشنایى‌ عمیق‌ یافت‌. از حاجى‌ فاضل‌ در برهه‌ای‌ افزون‌ بر ۱۰ سال‌ تفسیر و فقه‌ نیز فراگرفت‌ و خود از مدرسان‌ توانای‌ حوزه مشهد در علوم‌ معقول‌ و منقول‌ شد؛ از شاگردان‌ او در این‌ دوره‌ کسانى‌ چون‌ بدیع‌ الزمان‌ فروزانفر و محمود شهابى‌ درخور یاد کردند. گفتنى‌ است‌ که‌ هانری‌ کربن‌ در معرفى‌ِ بازماندگان‌ حلقه‌های‌ حکمت‌ در مشهد و یادکردی‌ از حاجى‌ فاضل‌ و آقا بزرگ‌، از شاگردان‌ آنان‌ به‌ بجنوردی‌ اشاره‌ کرده‌ و او را میراث‌ بری‌ توانا برای‌ حلقه‌های‌ حکمت‌ خراسان‌ شمرده‌ است‌.

بجنوردی‌ در ۱۳۴۰ق‌/۱۹۲۲م‌ با تأکید استادش‌ حاجى‌ فاضل‌ به‌ منظور تکمیل‌ آموخته‌های‌ خود راهى‌ نجف‌ شد و بى‌درنگ‌ به‌ محفل‌ درس‌ بزرگانى‌ چون‌ آقا ضیاء عراقى‌، محمدحسین‌ نائینى‌ و سید ابوالحسن‌ اصفهانى‌ راه‌ یافت‌. وی‌ علاوه‌ بر رابطه علمى‌ که‌ با سید ابوالحسن‌ اصفهانى‌ داشت‌، با نوه دختری‌ او ازدواج‌ کرد.

بجنوردی‌ از اوان‌ ورود به‌ نجف‌، همزمان‌ به‌ تدریس‌ سطوح‌ فقه‌ و اصول‌ نیز اشتغال‌ داشت‌ و پس‌ از درگذشت‌ استادش‌ آقا ضیاء در سطحى‌ محدود تدریس‌ خارج‌ اصول‌ را آغاز کرد. وی‌ پس‌ از درگذشت‌ سید ابوالحسن‌ اصفهانى‌، مسجد شیخ‌ طوسى‌ را که‌ نماد قدمت‌ حوزه نجف‌ بود، به‌ عنوان‌ محل‌ القای‌ دروس‌ خود برگزید و رسماً به‌ درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ اشتغال‌ ورزید. او درس‌ را به‌ عربى‌ مى‌گفت‌ و به‌ همین‌ سبب‌، محفل‌ او برای‌ طلاب‌ عرب‌ زبان‌ نیز جاذبه‌ داشت‌.

شاگردان

در شمار شاگردان‌ او مى‌توان‌ کسانى‌ چون‌ شیخ‌ محمدرضا مظفر، سید یوسف‌ حکیم‌، سید محمدتقى‌ حکیم‌، سید محمدعلى‌ قاضى‌ طباطبایى‌، شیخ‌ محمدتقى‌ جعفری‌، شیخ‌ عبداللطیف‌ حائری‌ تنکابنى‌، سید محمد کلانتر، شیخ‌ عبدالله‌ بروجردی‌، شیخ‌ على‌ کاشف‌ الغطاء، سید موسى‌ بحرالعلوم‌، سید هادی‌ تبریزی‌، شیخ‌ حسین‌ وحید خراسانى‌، سید جلال‌ الدین‌ آشتیانى‌ و فرزندان‌ او سید مهدی‌ بجنوردی‌ و سید محمد بجنوردی‌ را نام‌ برد.

بجنوردی‌ افزون‌ بر فقه‌ و اصول‌، در دیگر رشته‌های‌ منقول‌ از تفسیر و درایه‌ و رجال‌ نیز تبحر داشته‌ و در زمینه معقول‌ نیز بى‌تردید وی‌ از رجال‌ شاخص‌ حوزه نجف‌ بوده‌ است‌؛ اما با این که‌ در برخى‌ از منابع‌ سخن‌ از آن‌ رفته‌ که‌ وی‌ در نجف‌ به‌ تدریس‌ فلسفه‌ نیز اشتغال‌ ورزیده‌ است‌ (مثلاً نک: آقا بزرگ‌، ۱/۳۸۵)، آشتیانى‌ تصریح‌ مى‌کند که‌ وی‌ در مقام‌ تدریس‌ متمحض‌ در فقه‌ و اصول‌ بوده‌ و افادات‌ او در فلسفه‌ به‌ جلسات‌ بحث‌ و گفت‌گو اختصاص‌ داشته‌ است‌.

روش تدریس

بجنوردی‌ درباره آموزش‌ خارج‌ فقه‌، نسبت‌ به‌ شیوه رایج‌ در حوزه‌ انتقاد داشت‌ و بر این‌ باور بود که‌ روش‌ معمول‌ تنها در مدتى‌ دراز قادر است‌ به‌ طور تجربى‌ توانایى‌ استنباط را در طالب‌ پدید آورد و اگر شیوه آموزش‌ به‌ گونه‌ای‌ تغییر یابد که‌ به‌ جای‌ بررسى‌ فروع‌، قواعد را با ذکر مصادیق‌ و به‌ شیوه‌ای‌ استدلالى‌ به‌ طالب‌ آموزش‌ دهند، ملکة استنباط در زمانى‌ کوتاه‌تر قابل‌ دستیابى‌ خواهد بود. این‌ اندیشه او نه‌ تنها زمینه‌ ساز و شالوده کتاب‌ القواعد الفقهیة او بود، بلکه‌ در نحوه طرح‌ مباحث‌ در منتهى‌ الاصول‌ او نیز تأثیری‌ بسزا داشت‌.

این‌ نواندیشى‌ بجنوردی‌ در آموزش‌ معارف‌ دینى‌ در تشویق‌ او نسبت‌ به‌ کوشش‌ برخى‌ شاگردانش‌ در تأسیس‌ «دانشگاه‌ دینى‌ نجف‌» (جامعة النجف‌ الدینیة) نیز بازتاب‌ یافته‌است‌. (نک: بجنوردی‌، حسن‌، «نامه‌...»)

وی‌ افزون‌ بر نواندیشى‌ در زمینه آموزش‌، در تدوین‌ آثار نیز روشهای‌ نوین‌، به‌ ویژه‌ مستندسازی‌ را مى‌پسندید و نسبت‌ به‌ انتشار متون‌ با شیوه‌های‌ جدید تحقیق‌ برخوردی‌ مشوقانه‌ داشت‌.

رویکرد به‌ تقلید از بجنوردی‌، به‌ خصوص‌ پس‌ از درگذشت‌ آیت‌ الله‌ بروجردی‌ در ۱۳۸۰ق‌/۱۳۳۹ش‌ افزایش‌ یافت‌ ولى‌ او گرایشى‌ به‌ امر مرجعیت‌ از خود نشان‌ نداد. شماری‌ از شاگردان‌ وی‌ در خاطرات‌ خود، او را دارای‌ خلقى‌ ملایم‌ و جذاب‌ و دارای‌ روحیه‌ای‌ شاد و به‌ دور از تظاهر و تکلف‌ وصف‌ کرده‌اند. (مثلاً نک: آشتیانى‌، «چهره‌ها»، ۳۳؛ کلانتر، ۶)

برخى‌ «خوی‌ِافتادگى‌ و آزادمنشى‌» او را سبب‌ نشناختن‌ قدر و منزلتش‌ در نجف‌ و دور ماندنش‌ از ریاست‌ دانسته‌اند.

وفات

او در ۲۰ جمادی الثانی ۱۳۹۵ق‌/۳۰ ژوئن‌ ۱۹۷۵م‌ در نجف‌ وفات‌ یافت‌ و پیکرش‌ در جوار مرقد امیرالمؤمنین‌ امام علی علیه السلام در مقبرة سید ابوالحسن‌ اصفهانى‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد. (بجنوردی‌، کاظم‌، ۱/۲؛ بجنوردی‌، محمد، همان‌، ۱۲؛ بروجردی‌، ۱۲) برخى‌ از فرزندان‌ او در شمار اهل‌ فقه‌ و فرهنگ‌ نامبردارند.

وی‌ در دو اثر اصلى‌ خود القواعد الفقهیه‌ و منتهى‌ الاصول‌ ضمن‌ تحلیل‌ دیدگاههای‌ شیوخ‌ متقدم‌ چون‌ شیخ‌ انصاری‌ و آخوند خراسانى‌ و نیز استادان‌ بى‌واسطه‌اش‌، همواره‌ به‌ داوری‌ و نقد آراء نیز توجه‌ داشته‌ و در بسیاری‌ از مسائل‌، دیدگاههایى‌ جدید ارائه‌ کرده‌ است‌؛ از جمله‌ دیدگاههای‌ اصولى‌ جالب‌ توجه‌ بجنوردی‌، برداشت‌ او درباره چیستى‌ِ علم‌ اصول‌ است‌؛ وی‌ در گفتاری‌ درباره موضوع‌ علم‌ اصول‌ که‌ مورد مناقشه‌ بین‌ اصولیان‌ پیشین‌ بود، یادآور مى‌شود که‌ برخى‌ از علوم‌ اساساً دانش هایى‌ جامع‌ مسائل‌ متشتت‌ با موضوعات‌ مختلفند که‌ تنها به‌ سبب‌ اشتراک‌ در غرض‌ گرد هم‌ آمده‌اند و دانش‌ اصول‌ فقه‌ از همین‌ قسم‌ است‌. در باب‌ اصول‌ عملیه‌، از جمله‌ نظریات‌ او آن‌ است‌ که‌ «حکومت‌ِ» اصول‌ همانند «حکومت‌ِ» ادلة امارات‌، حکومتى‌ ظاهری‌ و نه‌ واقعى‌ است‌.

دیدگاه ها

در حوزه فقه‌، وی‌ بر اهمیت‌ عرف‌ تکیه‌ای‌ ویژه‌ داشت‌ و این‌ گرایش‌ به‌ اشکال‌ گوناگون‌ در نظریات‌ او نمود یافته‌ است‌؛ از جمله‌ باید به‌ دیدگاههای‌ او مبنى‌ بر عرفى‌ بودن‌ اصطلاحات‌ فقهى‌، حتى‌ فقه‌ عبادات‌ جز در دامنه‌ای‌ محدود یا به‌ دیدگاه‌ او درباره امارات‌ شرعى‌ مبنى‌ بر این که‌ این‌ امارات‌ همه‌ از مواردی‌ هستند که‌ نزد عقلا به‌ عنوان‌ اماره‌ پذیرفته‌ شده‌اند، اشاره‌ کرد.

از جمله‌ نمودهای‌ دوری‌ از شکل‌گرایى‌ و روی‌آوری‌ به‌ معناگرایى‌ در فقه‌ بجنوردی‌، بابى‌ است‌ که‌ او درباره «مشکک‌» بودن‌ احکام‌ شرعى‌ اعم‌ از حرمت‌ و وجوب‌ گشوده‌ است‌؛ اگر چه‌ وی‌ مجال‌ بسط این‌ اندیشه‌ را نیافته‌، اما آن‌ را به‌ عنوان‌ زمینه‌ای‌ برای‌ حل‌ تعارض‌ ادله‌ مطرح‌ کرده‌ است‌. (نک: همان‌، ۷/۱۰۴؛ نیز خردمند، همانجا)

بجنوردی‌ افزون‌ بر بحث‌ مبسوط خود درباره قواعد فقه‌، از آن‌ روی‌ که‌ قواعد را اساس‌ فقاهت‌ مى‌شمرده‌ است‌، به‌ رابطه میان‌ قواعد و موارد تعارض‌ آنها - از جمله‌ به‌ مسأله تعارض‌ ضررین‌ - نیز توجهى‌ ویژه‌ داشته‌ و در جای‌ جای‌ القواعد الفقهیه‌ به‌ بررسى‌ موارد آن‌ و ارائه‌ راه‌حلهایى‌ پرداخته‌ است‌. (مثلاً نک: ۱/۲۳۸-۲۴۰)

وی‌ گاه‌ در ماهیت‌ برخى‌ قواعد ریزبینی هایى‌ داشته‌ است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ باید به‌ اندیشه او مبنى‌ بر امتنانى‌ بودن‌ قاعده لاحرج‌ و ثمرات‌ فقهى‌ آن‌ اشاره‌ کرد.

بجنوردی‌ در بحث‌ خود درباره حکومت‌ یا ورود امارات‌ بر اصول‌ عملیه‌، از آن‌ رو که‌ دست‌ کم‌ بخشى‌ از قواعد فقهى‌ را از مقوله امارات‌ مى‌شمرد، این‌ قواعد را بر همه اصول‌ عملى‌ اعم‌ از تنزیلى‌ و غیرتنزیلى‌ حاکم‌ دانسته‌ است‌؛ سخن‌ وی‌ بر این‌ پایه‌ استوار است‌ که‌ با قیام‌ اماره‌، موضوع‌ اصل‌ عملى‌ در عالم‌ تعبد منتفى‌ مى‌گردد، نه‌ در حقیقت‌ و واقع‌ چون‌ رفع‌ حقیقى‌ موضوع‌ اصول‌ عملى‌ که‌ شک‌ در آن‌ اخذ شده‌ است‌، تنها با علم‌ وجدانى‌ حقیقى‌ ممکن‌ مى‌گردد و علم‌ تعبدی‌ که‌ از طریق‌ امارات‌ حاصل‌ مى‌شود، شک‌ را تعبداً و نه‌ حقیقتاً رفع‌ مى‌کند.

آثار

  1. القواعد الفقهیة بجنوردی: در قواعد فقه‌ که‌ افزون‌ بر جامعیت‌ آن‌ در گردآوری‌ قواعد، در کیفیت‌ بحث‌ نیز روشى‌ متفاوت‌ با کتب‌ پیشین‌ قواعد فقه‌ داشته‌ است‌. مؤلف‌ در این‌ اثر نخست‌ به‌ مستندات‌ و دلالت‌ هر قاعده‌ پرداخته‌ و سپس‌ به‌ بررسى‌ مصادیق‌ کاربردی‌ آنها روی‌ آورده‌ است‌. از مجموعه ۱۲ جلدی‌ این‌ کتاب‌، ۷ جلد آن‌ مشتمل‌ بر ۶۴ قاعدة فقهى‌ در نجف‌ (۱۳۸۹ق‌ بب) (مدرسى‌، ۱۱۹)، بار دیگر به‌ کوشش‌ محمد مهریزی‌ و محمدحسین‌ درایتى‌ در قم‌ (۱۳۷۷ش‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
  2. منتهى‌ الاصول‌، در بردارنده یک‌ دوره‌ از مباحث‌ اصول‌ که‌ در دو مجلد در نجف‌ (۱۳۷۹ق‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌؛ جلد اول‌ این‌ اثر مشتمل‌ بر مباحث‌ الفاظ و جلد دوم‌، مشتمل‌ بر بحث‌ اصول‌ عملیه‌ است‌ و مؤلف‌ در آن‌ از ذکر مسائل‌ اصولى‌ کم‌ اهمیت‌ صرف‌نظر کرده‌، تنها به‌ مسائل‌ حساس‌ و بحث‌ انگیز پرداخته‌ است‌. (نیز نک: آشتیانى‌، «چهره‌ها»، ۳۳)
  3. ذخیرة العباد لیوم‌ المعاد، رساله‌ای‌ عملیه‌ که‌ در ۱۳۷۵ق‌ در نجف‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
  4. قولنا فى‌ الحکمة، که‌ حاشیه‌ای‌ است‌ بر اسفار صدرالدین‌ شیرازی‌؛ رساله‌ای‌ فقهى‌ در رضاع‌؛ رساله‌ای‌ اصولى‌ در اجتماع‌ امر و نهى‌؛ حواشى‌ بر دو رساله عملیة العروة الوثقى‌ از سید کاظم‌ یزدی‌ و وسیلةالنجاة از اصفهانى‌.

همچنین‌ تقریر بخشى‌ از مباحث‌ خارج‌ فقه‌ او توسط شمس‌الدین‌ واعظى‌ با عنوان‌ الاشارات‌ الى‌ مدارک‌ الاحکام‌ در نجف‌، انتشار یافته‌ است‌.


منابع