سید ابراهیم موسوی قزوینی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سید ابراهیم موسوی قزوینی (۱۲۶۲-۱۲۱۴ ق)، معروف به «صاحب ضوابط» از بزرگترین علما و مراجع مکتب شیعه در قرن سیزدهم هجری است. معظم له از مفاخر مهم مکتب و افقهی در فقه و اصول بود که پس از شریف العلما کرسی درس مهم او به وی منتهی شد.

زندگی‌نامه

سید ابراهیم موسوی قزوینی فرزند حجة الاسلام سید محمدباقر قزوینی، در سال ۱۲۱۴ هجری در قزوین تولد یافت. پدر او از سادات موسوی «خویین»، یكی از آبادیهای پیرامون قزوین بود. سید ابراهیم در كودكی همراه پدر به كرمانشاه كوچ كرد. مقدمات علوم متداول را نزد مدرسان آنجا آموخت. پس از آن عازم عراق شد و در كربلا مسكن گزید.

در آغاز نزد سید علی طباطبایی (صاحب ریاض) درس خواند و آنگاه علم اصول را از شریف العلماء مازندرانی (م، ۱۲۴۶ق) فرا گرفت. پس از آن به قصد فراگیری علم فقه به نجف سفر كرد. در آنجا مدتی نزد فقیهان بنامی چون شیخ علی كاشف الغطاء (م، ۱۲۵۳ق) و شیخ موسی كاشف الغطاء (م، ۱۲۴۳ق)، سطوح عالی فقه را آموخت (خوانساری، ۱ / ۳۸- ۳۹؛ تنكابنی، ۴-۵)، نیز نزد سید محمد «صاحب مناهل» درس خواند (امین، ۲ / ۲۰۴).

تدریس و شاگردان

سید قزوینی پس از چندی به كربلا بازگشت. در این هنگام مجتهد و عالمی بنام بود و حوزۀ درسی در مدرسۀ سردار تشكیل داد كه شاگردان بسیاری در درس او گرد آمدند.

پس از چندی استادش شریف العلماء درگذشت و قزوینی عملاً جانشین او شد و زعامت حوزه و کرسی درس فقها به او منتقل شد و به زودی شهرت و مرجعیت تام یافت، تا آنجا كه غالب شیعیان عراق و ایران و هند از او تقلید می‌كردند. در حدود ۱۲۶۰ق آشوب شیخیه ـ پیروان شیخ احمد احسایی و سید كاظم رشتی ـ در كربلا بالا گرفت. قزوینی كه از مخالفان آن گروه بود، مورد تعرض و آزار قرار گرفت و چون در كربلا عرصه بر او تنگ شد، ناگزیر آهنگ كاظمین كرد، اما پس از چندی به كربلا بازگشت (تنكابنی، ۱۳).

حوزۀ درس قزوینی بسیار وسیع و مورد توجه بود، چنانكه غالب عالمان و مجتهدان بنام ایران و عراق سدۀ ۱۳ق، از آن بهره گرفته‌اند كه نامدارترینشان عبارتند از:

تألیفات

برخی از آثار سید قزوینی عبارتند از:

  1. ضوابط الاصول در علم اصول فقه، که از کتب ارزنده درسی دانشجویان علوم دینی به شمار می رود. صاحب روضات می نویسد: بعضی معتقدند که ضوابط تقریرات درسی استادش شریف العلماء است و حال آنکه مراتب فقهی و اصولی او از اثر دیگرش کتاب نتایج الافکار به خوبی مشهود می گردد.
  2. دلائل الاحکام در شرح شرایع الاسلام
  3. نتایج الافکار در علم اصول
  4. رسالۀ فقهی (خطی)
  5. صلاة الجمعة
  6. القواعد الفقهیة
  7. الرسالة الرضاعیة
  8. الفقه الاستدلالی
  9. رسالۀ عملیه
  10. حجیت ظنّ.

مقام علمی

بسیاری از علمای بزرگ و صاحب نامی که در اقصی نقاط دیگر، منشأ اثر و خدمات عدیده گشتند، از تربیت یافتگان مکتب وی به شمار می آیند. نگارش دو کتاب ارزشمند و کم نظیر ضوابط الاصول و نتایج الافکار به دست توانمند آن فقیه بزرگ، احاطه وی به مسایل اصولیه را ثابت و پایه کمالات و معلوماتش را بر اهل فن روشن می سازد. صاحب روضات الجنات که خود از نزدیک محضر نورانی آن عالم جلیل القدر را درک کرده و موفق به اخذ اجازه از معظم له گشته است، می نویسد: سید، علم فقه را از فقهای نجف اشرف فرا گرفت و هم اکنون با آن مقام منیعی که دارد یکتای روزگار است و سریر ریاست و تدریس، به وجود او مباهات می کند و از همه جهت مردم از وضیع و شریف، بدو متوجه اند و از علم و کمال و اخلاق او بهره مند می گردند...، معظم له پس از تکمیل فقاهت، بر اثر خوابی که دیده به کربلا بازگشت و شاگردان او از هشتصد تا هزار بود... صاحب ضوابط از قلمی بسیار زیبا برخوردار و کلماتش آمیخته با فصاحت و بلاغت بود. ایشان در پاسخ به نامه مؤلف روضات، مرقومه ای در حدود سیزده سطر نوشته است که ضمن رعایت صنایع لفظی و نکات بدیع، از حروف نقطه دار اصلا استفاده نکرده است.

ویژگی های اخلاقی

این فقیه وارسته در اخلاق نیز از ملکات نفسانی والایی برخوردار بود. مؤلف قصص العلما که خود از شاگردان ایشان بود می نویسد: اما در اخلاق، آن بزرگوار به مرتبه ای بود که توصیف آن، از تحریر بیرون است. بلکه این فقیر در میان علمای عرب و عجم نیکوتر از آن در اخلاق ندیدم، اگر کودکی ممیز بر او وارد می شد تواضع می کرد و از جای خود برمی خاست. هرگز در مجلس درس، برای گفت وگوی طلاب متغیر نمی شد، و اگر اوقات او را تلخ می کردند، تبسم می فرمود و روی مبارک را از ایشان برمی گردانید و می گفت: نامربوط می گویید! یکی از شاگردان آن جناب که در مجلس درس، سخن بسیار می گفت، روزی با استاد محاجه کرد، پس هر چه )استاد( بر جواب اصرار کرد، او جز انکار، کاری نکرد! استاد فرمود: نامربوط مگو! آن شاگرد گفت: نامربوط می شنوم!! آن جناب سکوت کرد. )شاگرد( بعد از انقضاء درس به منزل مراجعت کرد، منزل فوقانی داشت همین که خواست از پله ها بالا رود، کمرش بی اختیار درد آمد، هر چه معالجه کرد سودمند نشد... زهد و پارسایی و بی اعتنایی به مظاهر فریبنده دنیا، از جمله ویژگی های اخلاقی آن آیت الهی بود.

وفات

سرانجام آن فقیه فرزانه، در اوج شکوه و درخشندگی، در پی ابتلا به بیماری وبا دیده از جهان فروبست و حوزه های دانش و معرفت در فقدان آن عالم جلیل القدر، داغدار گردید. پیکر مطهر ایشان پس از تشییع و طواف در حرمین شریفین حضرت اباعبداللّه و حضرت اباالفضل علیهماالسلام در صحن مطهر حضرت امام حسین علیه السلام به خاک سپرده شد.

وفات این سید بزرگوار را اکثرا در سال ۱۲۶۲ هجری (یا ۱۲۶۴) نوشته اند. وی به علت بیماری رایج آن زمان (وبای خانمانسوز) از پا در آمد و به کنار تربت شهدا به خاک نینوا مدفون شد.

منابع