رسم الخط قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۳: سطر ۳:
 
این امر در ابتدا چندان مشکلی به وجود نمی آورد زيرا تازيان با داشتن ذوق سليم و توان فطرى از گذاشتن نقطه و حركت بى‌نياز بوده‌اند و از سويى اهتمام بر حفظ و آموزش شفاهى قرآن نياز آنان را به نقطه‌گذارى و اعراب مى‌كاست.
 
این امر در ابتدا چندان مشکلی به وجود نمی آورد زيرا تازيان با داشتن ذوق سليم و توان فطرى از گذاشتن نقطه و حركت بى‌نياز بوده‌اند و از سويى اهتمام بر حفظ و آموزش شفاهى قرآن نياز آنان را به نقطه‌گذارى و اعراب مى‌كاست.
  
اما بعدها که فتوحات، قلمرو [[حکومت اسلامی]] را گسترش داد و قدرت [[اسلام]] به دو امپراتوری [[ایران]] و [[روم]] کشیده شد و بسیاری از غیرعرب زبانان به اسلام روآوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبان  های دیگر خلوص و [[فصاحت]]  خویش را از دست داد. همین امر باعث بروز اختلاف قرائت ها در میان مسلمانان گردید. به عنوان مثال کلمه ای مثل «تتلوا» ممکن بود به صورت  های مختلف نظیر «یتلوا»، «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.
+
اما بعدها که فتوحات، قلمرو [[حکومت اسلامی]] را گسترش داد و قدرت [[اسلام]] به دو امپراتوری [[ایران]] و [[روم]] کشیده شد و بسیاری از غیرعرب زبانان به اسلام روآوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبانهای دیگر خلوص و [[فصاحت]]  خویش را از دست داد. همین امر باعث بروز اختلاف قرائت ها در میان مسلمانان گردید. به عنوان مثال کلمه ای مثل «تتلوا» ممکن بود به صورت  های مختلف نظیر «یتلوا»، «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.
  
عرب دیگر [[عرب بادیه]] نبود که در تکلم زبان خویش نیازی به تعلیم و تعلم قواعد ادبی نداشته باشد و به صورت فطری و خودجوش صحیح بخواند، بنویسد و سخن بگوید. اختلاط عرب  ها با غیر خود آهسته  آهسته تاثیر منفی خود را بر روی زبان فصیح گذارد به گونه ای که آنان گاه در سخن گفتن و یا کتابت دچار اشتباه می  گردیدند. زیرا دیگر، قریحه و ذوق خالص عربی، که آن ها را از هرگونه حرکت و اعرابی بی نیاز می ساخت، وجود نداشت. همین امر باعث  شد در قرائت قرآن نیز که براساس «رسم عثمانی »بود، اشتباهاتی رخ دهد.
+
عرب دیگر [[عرب بادیه]] نبود که در تکلم زبان خویش نیازی به تعلیم و تعلم قواعد ادبی نداشته باشد و به صورت فطری و خودجوش صحیح بخواند، بنویسد و سخن بگوید. اختلاط عرب  ها با غیر خود آهسته  آهسته تاثیر منفی خود را بر روی زبان فصیح گذارد به گونه ای که آنان گاه در سخن گفتن و یا کتابت دچار اشتباه می  گردیدند. زیرا دیگر، قریحه و ذوق خالص عربی، که آن ها را از هرگونه حرکت و اعرابی بی نیاز می ساخت، وجود نداشت. همین امر باعث  شد در قرائت قرآن نیز که براساس «رسم عثمانی »بود، اشتباهاتی رخ دهد.
  
 
[[ابوحیان توحیدی]] گوید: علی بن ابیطالب علیه السلام شنید که قاری قرآنی آیات را بر غیر وجه صحیح قرائت می کند. این مطلب حضرت را ناراحت ساخت. ابوالاسود دوئلی را فراخواند، و به او پیشنهاد فرمود که قاعده و نمونه و مقیاسی برای مردم وضع کند، البته جهات مختلف مطلب را برای او باز و روشن نمود و زمینه کار را برایش فراهم کرد و نمونه هایی از قواعد را برای او بیان داشت.
 
[[ابوحیان توحیدی]] گوید: علی بن ابیطالب علیه السلام شنید که قاری قرآنی آیات را بر غیر وجه صحیح قرائت می کند. این مطلب حضرت را ناراحت ساخت. ابوالاسود دوئلی را فراخواند، و به او پیشنهاد فرمود که قاعده و نمونه و مقیاسی برای مردم وضع کند، البته جهات مختلف مطلب را برای او باز و روشن نمود و زمینه کار را برایش فراهم کرد و نمونه هایی از قواعد را برای او بیان داشت.
  
پس از ابوالاسود، یحیی بن یعمر، نصر بن عاصم و خلیل بن احمد، روند اصلاح شیوه [[نگارش قرآن]] ادامه یافت. اما بیشتر مردم از ترس این که مبادا در [[رسم الخط عثمانی]] که به دید تقدس و تبرک به آن می  نگریستند، بدعتی راه یابد، در برابر اصلاحات محتاطانه برخورد می کردند.
+
پس از ابوالاسود، یحیی بن یعمر، نصر بن عاصم و خلیل بن احمد، روند اصلاح شیوه [[نگارش قرآن]] ادامه یافت. اما بیشتر مردم از ترس این که مبادا در [[رسم الخط عثمانی]] که به دید تقدس و تبرک به آن می  نگریستند، بدعتی راه یابد، در برابر اصلاحات محتاطانه برخورد می کردند.
  
 
امروزه قوانین خاصی برای نگارش و رسم الخط در زبان  های مختلف دنیا رایج است. رعایت این قوانین در بهتر فهمیدن و بهتر فهماندن و نیز مصون بودن از اشتباهات، بسیار مؤثر است. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنا نیست. اما در مورد قرآن، که رسم الخط آن همان رسم عثمانی است.
 
امروزه قوانین خاصی برای نگارش و رسم الخط در زبان  های مختلف دنیا رایج است. رعایت این قوانین در بهتر فهمیدن و بهتر فهماندن و نیز مصون بودن از اشتباهات، بسیار مؤثر است. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنا نیست. اما در مورد قرآن، که رسم الخط آن همان رسم عثمانی است.
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
 
به عقیده محققان جدید، خط به دو شکل وارد [[جزیره العرب]] گردید: خط سریانی و خط نبطی. در نظر خاورشناسان، خط عربی بر دو قسم است: خط کوفی که مأخوذ از نوعی خط سریانی است که به [[خط اسطرنجیلی]] معروف است، و [[خط حجازی]] یا [[خط نسخ]] که از [[خط نبطی]] گرفته شده است.
 
به عقیده محققان جدید، خط به دو شکل وارد [[جزیره العرب]] گردید: خط سریانی و خط نبطی. در نظر خاورشناسان، خط عربی بر دو قسم است: خط کوفی که مأخوذ از نوعی خط سریانی است که به [[خط اسطرنجیلی]] معروف است، و [[خط حجازی]] یا [[خط نسخ]] که از [[خط نبطی]] گرفته شده است.
  
[[خط کوفی]]، شاخه ای از خط اسطرنجیلی است که پس از بنای شهر [[کوفه]] و پختگی این خط در آن  جا به خط کوفی معروف گردید. این خط را مسلمانان معمولاً برای نگارش قرآن و بعدها روی [[محراب]] ها و بالای درِ [[مساجد]] و پیرامون ابنیه مهم و کتیبه  های قرآن و عناوین سوره در مصحف  های بزرگ مورد استفاده قرار می  دادند.
+
[[خط کوفی]]، شاخه ای از خط اسطرنجیلی است که پس از بنای شهر [[کوفه]] و پختگی این خط در آنجا به خط کوفی معروف گردید. این خط را مسلمانان معمولاً برای نگارش قرآن و بعدها روی [[محراب]] ها و بالای درِ [[مساجد]] و پیرامون ابنیه مهم و کتیبه  های قرآن و عناوین سوره در مصحفهای بزرگ مورد استفاده قرار می  دادند.
  
 
گرچه رواج خط کوفی در ابتدای امر از خط نسخ بیشتر بود؛ اما به تدریج خط کوفی جای خود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر کتابت قرآن روز به روز، این خط را کمال بخشیده به زیبایی تمام رساندند اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم نگارش [[قرآن]] با خط نسخ و انواع خطوط مشتق از آن معمول شد. شاید از آن جهت که خط نسخ در این قرن، خط کوفی را در نگارش قرآن و جز آن، منسوخ ساخت، به خط نسخ معروف گردید.
 
گرچه رواج خط کوفی در ابتدای امر از خط نسخ بیشتر بود؛ اما به تدریج خط کوفی جای خود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر کتابت قرآن روز به روز، این خط را کمال بخشیده به زیبایی تمام رساندند اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم نگارش [[قرآن]] با خط نسخ و انواع خطوط مشتق از آن معمول شد. شاید از آن جهت که خط نسخ در این قرن، خط کوفی را در نگارش قرآن و جز آن، منسوخ ساخت، به خط نسخ معروف گردید.
  
 +
==منابع==
  
== منابع و ماخذ ==
+
* مریم ابدالی، رسم الخط قران، [http://www.aftab.ir/articles/religion/religion/c7c1201431582p1.php سایت آفتاب] (25 شهریور 1391)
 
+
* [http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 محمدرضا محمدی پیام، اعجام قرآن از دائره المعارف قران کریم، ج4] (25 شهریور 1391)
 
 
(1). مریم ابدالی ، رسم الخط قران ، [http://www.aftab.ir/articles/religion/religion/c7c1201431582p1.php سایت آفتاب] (25 شهریور 1391)
 
 
 
(2). [http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=4 محمدرضا محمدی پیام، اعجام قرآن از دائره المعارف قران کریم، ج4 ] (25 شهریور 1391)
 
 
 
  
 
[[Category:تاریخ قرآن]]
 
[[Category:تاریخ قرآن]]

نسخهٔ ‏۱۸ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۰

در عصر مقارن نزول قرآن، خط متداول تازيان كه نوعى خط كوفى بود و آن را از سريانيان آموخته بودند بدون حركت و نقطه نوشته مى‌شد، ازاين‌رو نخستين مصحفها نيز از هرگونه علائمى تهى بود. گرچه شمارى از راويان به نقطه‌دار بودن برخى حروف عربى اشاره كرده‌اند؛ اما همگان اتفاق نظر دارند كه مصحفهاى اوليه بدون نقطه و حركات نوشته مى‌شد.

این امر در ابتدا چندان مشکلی به وجود نمی آورد زيرا تازيان با داشتن ذوق سليم و توان فطرى از گذاشتن نقطه و حركت بى‌نياز بوده‌اند و از سويى اهتمام بر حفظ و آموزش شفاهى قرآن نياز آنان را به نقطه‌گذارى و اعراب مى‌كاست.

اما بعدها که فتوحات، قلمرو حکومت اسلامی را گسترش داد و قدرت اسلام به دو امپراتوری ایران و روم کشیده شد و بسیاری از غیرعرب زبانان به اسلام روآوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبانهای دیگر خلوص و فصاحت خویش را از دست داد. همین امر باعث بروز اختلاف قرائت ها در میان مسلمانان گردید. به عنوان مثال کلمه ای مثل «تتلوا» ممکن بود به صورت های مختلف نظیر «یتلوا»، «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.

عرب دیگر عرب بادیه نبود که در تکلم زبان خویش نیازی به تعلیم و تعلم قواعد ادبی نداشته باشد و به صورت فطری و خودجوش صحیح بخواند، بنویسد و سخن بگوید. اختلاط عرب ها با غیر خود آهسته آهسته تاثیر منفی خود را بر روی زبان فصیح گذارد به گونه ای که آنان گاه در سخن گفتن و یا کتابت دچار اشتباه می گردیدند. زیرا دیگر، قریحه و ذوق خالص عربی، که آن ها را از هرگونه حرکت و اعرابی بی نیاز می ساخت، وجود نداشت. همین امر باعث شد در قرائت قرآن نیز که براساس «رسم عثمانی »بود، اشتباهاتی رخ دهد.

ابوحیان توحیدی گوید: علی بن ابیطالب علیه السلام شنید که قاری قرآنی آیات را بر غیر وجه صحیح قرائت می کند. این مطلب حضرت را ناراحت ساخت. ابوالاسود دوئلی را فراخواند، و به او پیشنهاد فرمود که قاعده و نمونه و مقیاسی برای مردم وضع کند، البته جهات مختلف مطلب را برای او باز و روشن نمود و زمینه کار را برایش فراهم کرد و نمونه هایی از قواعد را برای او بیان داشت.

پس از ابوالاسود، یحیی بن یعمر، نصر بن عاصم و خلیل بن احمد، روند اصلاح شیوه نگارش قرآن ادامه یافت. اما بیشتر مردم از ترس این که مبادا در رسم الخط عثمانی که به دید تقدس و تبرک به آن می نگریستند، بدعتی راه یابد، در برابر اصلاحات محتاطانه برخورد می کردند.

امروزه قوانین خاصی برای نگارش و رسم الخط در زبان های مختلف دنیا رایج است. رعایت این قوانین در بهتر فهمیدن و بهتر فهماندن و نیز مصون بودن از اشتباهات، بسیار مؤثر است. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنا نیست. اما در مورد قرآن، که رسم الخط آن همان رسم عثمانی است.

به عقیده محققان جدید، خط به دو شکل وارد جزیره العرب گردید: خط سریانی و خط نبطی. در نظر خاورشناسان، خط عربی بر دو قسم است: خط کوفی که مأخوذ از نوعی خط سریانی است که به خط اسطرنجیلی معروف است، و خط حجازی یا خط نسخ که از خط نبطی گرفته شده است.

خط کوفی، شاخه ای از خط اسطرنجیلی است که پس از بنای شهر کوفه و پختگی این خط در آنجا به خط کوفی معروف گردید. این خط را مسلمانان معمولاً برای نگارش قرآن و بعدها روی محراب ها و بالای درِ مساجد و پیرامون ابنیه مهم و کتیبه های قرآن و عناوین سوره در مصحفهای بزرگ مورد استفاده قرار می دادند.

گرچه رواج خط کوفی در ابتدای امر از خط نسخ بیشتر بود؛ اما به تدریج خط کوفی جای خود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر کتابت قرآن روز به روز، این خط را کمال بخشیده به زیبایی تمام رساندند اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم نگارش قرآن با خط نسخ و انواع خطوط مشتق از آن معمول شد. شاید از آن جهت که خط نسخ در این قرن، خط کوفی را در نگارش قرآن و جز آن، منسوخ ساخت، به خط نسخ معروف گردید.

منابع