حضرت سکینه علیها السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۱: سطر ۱:
سکینه لقب امینه یا امنیه یا آمنه یکی از دختران امام حسین(ع) است که  احتمالاً بزرگتر از رقیه و کوچکتر از فاطمه دختران دیگر امام(ع) بوده است. او در واقعه کربلا حضور داشت و همراه با قافله اسیران به شام رفت. برخی همسر او را عبدالله پسر امام حسن علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد.
+
سکینه لقب امینه یا امنیه یا آمنه یکی از دختران امام حسین(ع) است که  احتمالاً بزرگتر از رقیه و کوچکتر از فاطمه دختران دیگر امام(ع) بوده است. او در واقعه کربلا حضور داشت و همراه با قافله اسیران به شام رفت. برخی همسر او را [[عبد الله بن حسن|عبدالله پسر امام حسن علیه السلام]] می دانند که در کربلا شهید شد.
  
 
==ولادت و نسب ==
 
==ولادت و نسب ==
 
نام او در منابع  تاریخی امينه، امنيه و آمنه ذکر شده و لقبش  سكينه  به معني وقار و سكون است.<ref>ابن خلکان، وفیات الاعیان، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۹۷</ref> پدرش  [[امام حسين]] عليه السلام و مادرش رباب دختر امري‌القيس و مادر [[عبدالله رضیع]](علی اصغر)است. <ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۹۲</ref> زمان ولادت او معلوم نیست اما از شواهد تاریخی می توان دریافت که در زمان واقعه کربلا بانویی رشیده و بین 10 تا 13 سال سن داشته. از جمله اینکه او را کوچکتر از خواهرش فاطمه دانسته اند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۶۴ </ref> و اینکه امام حسین هنگام وداع از حرم او را خیره النساء(بهترین بانوان) خواند.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰</ref> و اینکه پیش از سفر به کربلا  [[حسن مثنی]] یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۷۹</ref>
 
نام او در منابع  تاریخی امينه، امنيه و آمنه ذکر شده و لقبش  سكينه  به معني وقار و سكون است.<ref>ابن خلکان، وفیات الاعیان، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۹۷</ref> پدرش  [[امام حسين]] عليه السلام و مادرش رباب دختر امري‌القيس و مادر [[عبدالله رضیع]](علی اصغر)است. <ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۹۲</ref> زمان ولادت او معلوم نیست اما از شواهد تاریخی می توان دریافت که در زمان واقعه کربلا بانویی رشیده و بین 10 تا 13 سال سن داشته. از جمله اینکه او را کوچکتر از خواهرش فاطمه دانسته اند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۶۴ </ref> و اینکه امام حسین هنگام وداع از حرم او را خیره النساء(بهترین بانوان) خواند.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰</ref> و اینکه پیش از سفر به کربلا  [[حسن مثنی]] یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۷۹</ref>
درباره همسر یا همسران او اختلاف است. برخی همسر او راعبدالله پسر امام حسن علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.</ref> نامهای دیگری نیز در منابع تاریخی به عنوان همسر سکینه مطرح شده که عبارتند از: [[ابوبکر بن حسن بن علی]] <ref>ابن صوفی، المجدی فی انساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۱</ref>،  عبدالله بن مسلم بن عقیل <ref>محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۲۵۵</ref>
+
 
 +
درباره همسر یا همسران او اختلاف است. برخی همسر او را عبدالله پسر امام حسن علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.</ref> نامهای دیگری نیز در منابع تاریخی به عنوان همسر سکینه مطرح شده که عبارتند از: [[ابوبکر بن حسن بن علی]] <ref>ابن صوفی، المجدی فی انساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۱</ref>،  عبدالله بن مسلم بن عقیل <ref>محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۲۵۵</ref>
  
 
==حضور در کربلا==
 
==حضور در کربلا==
سطر ۹: سطر ۱۰:
  
 
==وداع با امام حسین (ع) ==
 
==وداع با امام حسین (ع) ==
در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه‌ای نشسته و می‌گریست. امام حسین(ع)او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت:
+
در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه‌ای نشسته و می‌گریست. امام حسین(ع)او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰</ref>:
سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی
+
{{بیت|سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی|منک البکاء اذا الحمام دهانی}}
لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة مادام منی الروح فی جثمانی
+
{{بیت|لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة|مادام منی الروح فی جثمانی}}
فاذا قتلت فانت اولی بالذی تبکینه یا خیرة النسوان
+
{{بیت|فاذا قتلت فانت اولی بالذی|تبکینه یا خیرة النسوان|}}
ترجمه:‌ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
+
ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
 +
 
 
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
 
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری»
+
 
<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰</ref>
+
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری
 +
 
 
== مشاهده پیکر امام حسین(ع)==
 
== مشاهده پیکر امام حسین(ع)==
وقتی سپاه ابن سعد خانواده شهدا را از میان پیکرهای بر زمین افتاده آنان عبور داد سکینه بدن پدر را شناخت  و خودش را روی پیکر پدر انداخت و در اثر گریه ، بى‌هوش شد. سكينه جسد پدر را رها نمى‌كرد و كسى نمى‌توانست او را از پدرش جدا كند. تا اينكه گروهى از اعراب، وى را با زور از بدن پدر جدا كردند.<ref>موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام، ص ۳۰۷.
+
وقتی سپاه ابن سعد خانواده شهدا را از میان پیکرهای بر زمین افتاده آنان عبور داد سکینه بدن پدر را شناخت  و خودش را روی پیکر پدر انداخت و در اثر گریه، بى‌هوش شد. سكينه جسد پدر را رها نمى‌كرد و كسى نمى‌توانست او را از پدرش جدا كند. تا اينكه گروهى از اعراب، وى را با زور از بدن پدر جدا كردند.<ref>موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام، ص ۳۰۷.</ref>
</ref>
 
 
==کاروان اسرا در شام==
 
==کاروان اسرا در شام==
 
وقتی کاروان اسیران وارد سرزمین شام شدند مردم برای تماشای سرها و اسیران جمع شدند.  سهل بن سعد ساعدی که از صحابه پیامبر اسلام(ص) بود می گوید: روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بی‌محمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا(ص) کاری کنم که نیزه‌داران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل می‌گوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق، ص۶۰- ۶۱؛</ref>  
 
وقتی کاروان اسیران وارد سرزمین شام شدند مردم برای تماشای سرها و اسیران جمع شدند.  سهل بن سعد ساعدی که از صحابه پیامبر اسلام(ص) بود می گوید: روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بی‌محمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا(ص) کاری کنم که نیزه‌داران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل می‌گوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق، ص۶۰- ۶۱؛</ref>  
 
==رؤیای سکینه در دمشق==  
 
==رؤیای سکینه در دمشق==  
 
برخی از منابع خوابی که حضرت سکینه در دمشق دیده اند را ایشان گزارش کرده ند: «ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه ، دختر محّمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و مادر پدر تو است. گفتم: به خدا سوگند نزد او مى‌روم و ستم‌هاى وارد شده به ما را به او مى‌گويم. سپس با شتاب به سوى او رفتم تا به او رسيدم و برابرش ايستادم و مى‌گريستم و مى‌گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و جمع ما را پراكنده و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين (علیه‌السلام) را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين (علیه‌السلام) است كه از من دور نمى‌شود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.»<ref>ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰</ref>
 
برخی از منابع خوابی که حضرت سکینه در دمشق دیده اند را ایشان گزارش کرده ند: «ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه ، دختر محّمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و مادر پدر تو است. گفتم: به خدا سوگند نزد او مى‌روم و ستم‌هاى وارد شده به ما را به او مى‌گويم. سپس با شتاب به سوى او رفتم تا به او رسيدم و برابرش ايستادم و مى‌گريستم و مى‌گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و جمع ما را پراكنده و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين (علیه‌السلام) را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين (علیه‌السلام) است كه از من دور نمى‌شود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.»<ref>ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰</ref>
 +
 
==بازگشت به مدینه==
 
==بازگشت به مدینه==
حضرت سكينه همراه با کاروان اسیران به مدینه بازگشت و در مدینه همراه دیگر بانوان بنی هاشم برای شهیدان کربلا شب و روز به سوگواری نشست <ref> موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه علیهاالسلام ، ص 82 </ref>
+
حضرت سكينه همراه با کاروان اسیران به مدینه بازگشت و در مدینه همراه دیگر بانوان بنی هاشم برای شهیدان کربلا شب و روز به سوگواری نشست <ref>موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه علیهاالسلام، ص82 </ref>
  
 
==درگذشت==
 
==درگذشت==
از زندگی ایشان  در مدینه پس از واقعه کربلا اطلاعات زیادی در دسترس نیست. چگونگی وفات و محل دفن ایشان نیز مورد اختلاف است. برخی وفات سکینه را ۵ ربیع‌الاول سال ۱۱۷ قمری در مدینه نقل کرده‌اند.<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۲۱۸ </ref> برخی نیز معتقدند سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد و از مدینه به طرف مصر حرکت کرده و دمشق درگذشت.<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۴۲۱ </ref> برخی درگذشت او را در مصر دانسته اند<ref> خسروشاهی، اهل البیت فی مصر، ۱۴۲۷ق، ص۲۱۶ </ref>
+
از زندگی ایشان  در مدینه پس از واقعه کربلا اطلاعات زیادی در دسترس نیست. چگونگی وفات و محل دفن ایشان نیز مورد اختلاف است. برخی وفات سکینه را ۵ ربیع‌الاول سال ۱۱۷ قمری در مدینه نقل کرده‌اند.<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۲۱۸ </ref> برخی نیز معتقدند سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد و از مدینه به طرف مصر حرکت کرده و دمشق درگذشت.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۴۲۱ </ref> برخی درگذشت او را در مصر دانسته اند<ref> خسروشاهی، اهل البیت فی مصر، ۱۴۲۷ق، ص۲۱۶ </ref>
 +
 
 
در قبرستان باب الصغیر دمشق، قبری منسوب به سکینه وجود دارد. بقعه‎ای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.
 
در قبرستان باب الصغیر دمشق، قبری منسوب به سکینه وجود دارد. بقعه‎ای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۴۴: سطر ۴۷:
 
*موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام
 
*موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام
 
*خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق
 
*خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق
 
  
 
[[رده:خاندان اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[رده:خاندان اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[رده:وابستگان امام حسین علیه السلام]]
 
[[رده:وابستگان امام حسین علیه السلام]]

نسخهٔ ‏۲ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۱

سکینه لقب امینه یا امنیه یا آمنه یکی از دختران امام حسین(ع) است که احتمالاً بزرگتر از رقیه و کوچکتر از فاطمه دختران دیگر امام(ع) بوده است. او در واقعه کربلا حضور داشت و همراه با قافله اسیران به شام رفت. برخی همسر او را عبدالله پسر امام حسن علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد.

ولادت و نسب

نام او در منابع تاریخی امينه، امنيه و آمنه ذکر شده و لقبش سكينه به معني وقار و سكون است.[۱] پدرش امام حسين عليه السلام و مادرش رباب دختر امري‌القيس و مادر عبدالله رضیع(علی اصغر)است. [۲] زمان ولادت او معلوم نیست اما از شواهد تاریخی می توان دریافت که در زمان واقعه کربلا بانویی رشیده و بین 10 تا 13 سال سن داشته. از جمله اینکه او را کوچکتر از خواهرش فاطمه دانسته اند[۳] و اینکه امام حسین هنگام وداع از حرم او را خیره النساء(بهترین بانوان) خواند.[۴] و اینکه پیش از سفر به کربلا حسن مثنی یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد.[۵]

درباره همسر یا همسران او اختلاف است. برخی همسر او را عبدالله پسر امام حسن علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد[۶] نامهای دیگری نیز در منابع تاریخی به عنوان همسر سکینه مطرح شده که عبارتند از: ابوبکر بن حسن بن علی [۷]، عبدالله بن مسلم بن عقیل [۸]

حضور در کربلا

بی تردید بانو سکینه یکی از بانوان حاضر در صحرای کربلا بوده است و در منابع تاریخی گزارشهایی درباره ایشان وجود دارد.

وداع با امام حسین (ع)

در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه‌ای نشسته و می‌گریست. امام حسین(ع)او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت[۹]:

سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی

لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة مادام منی الروح فی جثمانی

فاذا قتلت فانت اولی بالذی تبکینه یا خیرة النسوان

ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.

تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.

ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری

مشاهده پیکر امام حسین(ع)

وقتی سپاه ابن سعد خانواده شهدا را از میان پیکرهای بر زمین افتاده آنان عبور داد سکینه بدن پدر را شناخت و خودش را روی پیکر پدر انداخت و در اثر گریه، بى‌هوش شد. سكينه جسد پدر را رها نمى‌كرد و كسى نمى‌توانست او را از پدرش جدا كند. تا اينكه گروهى از اعراب، وى را با زور از بدن پدر جدا كردند.[۱۰]

کاروان اسرا در شام

وقتی کاروان اسیران وارد سرزمین شام شدند مردم برای تماشای سرها و اسیران جمع شدند. سهل بن سعد ساعدی که از صحابه پیامبر اسلام(ص) بود می گوید: روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بی‌محمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا(ص) کاری کنم که نیزه‌داران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل می‌گوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.[۱۱]

رؤیای سکینه در دمشق

برخی از منابع خوابی که حضرت سکینه در دمشق دیده اند را ایشان گزارش کرده ند: «ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه ، دختر محّمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و مادر پدر تو است. گفتم: به خدا سوگند نزد او مى‌روم و ستم‌هاى وارد شده به ما را به او مى‌گويم. سپس با شتاب به سوى او رفتم تا به او رسيدم و برابرش ايستادم و مى‌گريستم و مى‌گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و جمع ما را پراكنده و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين (علیه‌السلام) را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين (علیه‌السلام) است كه از من دور نمى‌شود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.»[۱۲]

بازگشت به مدینه

حضرت سكينه همراه با کاروان اسیران به مدینه بازگشت و در مدینه همراه دیگر بانوان بنی هاشم برای شهیدان کربلا شب و روز به سوگواری نشست [۱۳]

درگذشت

از زندگی ایشان در مدینه پس از واقعه کربلا اطلاعات زیادی در دسترس نیست. چگونگی وفات و محل دفن ایشان نیز مورد اختلاف است. برخی وفات سکینه را ۵ ربیع‌الاول سال ۱۱۷ قمری در مدینه نقل کرده‌اند.[۱۴] برخی نیز معتقدند سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد و از مدینه به طرف مصر حرکت کرده و دمشق درگذشت.[۱۵] برخی درگذشت او را در مصر دانسته اند[۱۶]

در قبرستان باب الصغیر دمشق، قبری منسوب به سکینه وجود دارد. بقعه‎ای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.

پانویس

  1. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۹۷
  2. اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۹۲
  3. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۶۴
  4. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰
  5. اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۷۹
  6. اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.
  7. ابن صوفی، المجدی فی انساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۱
  8. محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۲۵۵
  9. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰
  10. موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام، ص ۳۰۷.
  11. خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق، ص۶۰- ۶۱؛
  12. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰
  13. موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه علیهاالسلام، ص82
  14. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۲۱۸
  15. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۴۲۱
  16. خسروشاهی، اهل البیت فی مصر، ۱۴۲۷ق، ص۲۱۶

منابع

  • ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۴ش.
  • ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۶ق.
  • ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-دار، بیروت، ۱۹۶۵م.
  • ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف
  • موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام
  • خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق